توصيف كتاب شواهد الربوبيه ملاصدراي شيرازي
سفر پنجم
مروج فلسفه صدرايي ،استاد سيد جلال الدين آشتياني
|
|
مسعود احمدي
شواهد الربوبيه في مناهج السلوكيه نماينده خلاصه افكار صدرالدين شيرازي است. ملاصدرا در اين كتاب با ايجاز و اختصار - و در مواردي به گونه تفصيل- اكثر آراء خود را با لحني روان و جذاب تقرير كرده است. اين كتاب تقريباً حاوي خلاصه كتاب الاسفار العقليه الاربعه است. مولف در اسفار پس از نقل افكار و آراء نقل شده ديگران و بيان حقيقت مباني مهم فلسفي، قول مختار خود را در ضمن تشريح مطالب بيان مي كند، ولي در شواهد آراء خود را با تلخيص، تقرير كرده است.
به عبارت ديگر اسفار كتابي است كه جميع افكار اهل معارف حكمي در آن هضم شده است؛ مثلاً در مبحث وجود، طريقه حكيمان مشايي كه معتقد به تباين حقايق وجودي اند، ذكر شده است و بعد از تحقيقات گسترده، اين قول به حكيمان فهلوي برگردانده شده است . صدرا سپس تباين وجودات را عرضي و ناشي از ماهيات گوناگون دانسته است و براساس برخي قراين و قواعدعقلي، نظير ان الحق هو المبدءو المنتهي ، (به اين دليل كه حكيمان مشايي قائل به اصالت وجودند) قول آنها را به قول فهلويون ارجاع داده است. صدرالدين پس از آن پارا فراتر گذاشته و با بيان حقيقت قول حكماي فهلوي و اثبات اين كه فهلويون وجود را يك حقيقت مي دانند، با مهارتي مخصوص به خود، اين قول را به قول عرفاي بزرگ صوفيه برگردانده است و به روش آنان به آيات قرآن و كلمات اهل عصمت(ع) استدلال كرده است.
كساني كه از مباني ملاصدرا آگاه هستند مي دانند كه اين سبك بحث در دوره اسلامي اختصاص به صدرا دارد و اين خود حاكي از آن است كه ملاصدرا در تمام روش هاي موجود در فلسفه مهارت داشته است. اگر كسي به حواشي صدرا بر شفا با ديده بصيرت و بضاعت علمي مراجعه كند، او را يك فيلسوف مشايي مي بيند؛ هم چنان كه حواشي و تعليقات او بر حكمه الاشراق بهترين گواه قدرت فهم او در حكمت اشراق است. اگر ملاصدرا در مقام تقرير قواعد حكمت اشراق، برخي از مناقشات را بر مباني شيخ اشراق روا نمي داشت و فقط به تحكيم مباني او مي پرداخت، مراجعه كننده به حواشي حكمه الاشراق ، او را حكيمي متبحر و صاحب نظر در حكمت اشراق مي ديد؛ چنان كه در بين حكماي اسلامي هيچ كس بعد از خواجه طوسي به اصول و عقايد متكلمان به اندازه ملاصدرا وارد نسيت؛ چرا كه بوعلي و فارابي و شيخ اشراق و ساير بزرگان به چشم حقارت به كلام و اقوال متكلمان نظر مي كردند و كمتر در صدد اشكال و مراجعه به اقوال آنان بر مي آمدند.
قبل از ملاصدرا ميان اهل معرفت، اعم از عارفان، مشايخ صوفيه و فيلسوفان مشايي و اشراقي، اختلاف نظر عميق وجود داشت و هريك از اين گروه ها به اثبات طريقه خود و نفي روش ديگران مي پرداخت. ملاصدرا پس از آگاهي كامل از اين مشرب ها به تحقيق و تبيين معارف پرداخت. صدرا با همين روش بود كه بسياري از قواعد فلسفه مشايي را با برهان هاي متعدد اثبات كرد و به اشكالات مخالفان اين طريقه پاسخ داد و نيز بسياري از قواعد عقلي و – به قول خودش كشفي- را استوار نمود.
بوعلي و پيروان او به طور كلي منكر وجود برزخ و اشباح مثالي اند و تا پيش از ملاصدرا تمام فلاسفه در اين مسئله اتفاق نظر داشته اند. ملاصدرا تمام دلايل ابن سينا را مردود دانست و در مباحث عقل و معقولات و مبحث نفس، تجرد خيال را اثبات كرده است. در شواهد نيز به طور صريح اين مسئله بيان شده است.
حكمت متعاليه صدرا تا حدود زيادي از تعصب و طرفداري يك جانبه خالي است و با ريختن اين طرح، ميان فلاسفه و عرفا آشتي به وجود آورد و بعد از ملاصدرا كم كم و به تدريج، متعلمان حكمت و عرفان به تعليم هر دو رشته مي پرداخته اند. به دليل همين جامعيت و همه جانبه نگري صدرا است كه كسي مي تواند مدعي فهم و تدريس كتب ملاصدرا شود كه در فلسفه مشايي و اشراقي آثاري مانند حكمه الاشراق ، مطارحات ، فصوص ، مفتاح و تمهيد القواعد اين تركه زبردست باشد؛ چرا كه آثار ويژه صدرا فقط شرح كتب ديگران، مثل حاشيه بر شفا بوعلي و حكمه الاشراق نيست. كتاب هاي شواهد ، اسفار ، مبدا و معاد و مظاهر الهيه صدرا تركيبي است از افكار مشاييان، اشراقيان و آراء اهل كشف و عارفان مسلمان. در عين حال، ملاصدرا مطلب را با قلمي منشيانه و با فراز و فرود در تحقيق، طوري بيان كرده است كه نوآموز در فلسفه اسلامي گول عبارات سهل و ممتنع او را مي خورد و مي پندارد كه نهايت مقصود او را دريافته است.
در كتاب شواهد ملاصدرا از آن فراز و فرودها و نقل آراي ديگران چندان خبري نيست و فقط آراء خود را بيان نموده است. صدرا در اين كتاب آخرين عقايد خويش را بيان كرده است. در برخي از قسمت هاي اين كتاب، مطالبي ديده مي شود كه در اسفار و ساير كتب او ديده نمي شود. روش ملاصدرا آن است كه در تبيين مطالب دشوار كه از آراء اختصاصي او به شمار مي رود، بعد از تحقيق وسيع در آراء ديگران، قول خود را در پرده، اظهار مي كند و مي گذرد، و در مواضع ديگر به تحقيق كامل آن مي پردازد، ولي در عين حال مطالب رمزي در آثار او زياد است. صدرا بيشتر اين رموز را در تفسير خود بر قرآن كريم به گونه اي واضح تر بيان كرده است. عبارات او به دليل رواني و جذابي سبب شده است كه برخي از جاهلان مغرور گمان كنند فهم كتب علمي او احتياج به معلم ندارد. فصل بندي شواهد الربوبيه نيز چنين است كه اين كتاب مشتمل بر پنج مشهد است و هر مشهد داراي شواهد و هر شاهد مشتمل بر اشراق هايي است ملكوتي. سبب تأليف كتاب، اشاره ملكوتي هاتف غيبي است كه صدرا را مأمور به انجام اين كار كرده است.
|