سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۳۶- April, 29, 2003
راهكارهاي خنثي سازي تهديدهاي آمريكا عليه ايران در گفت وگو با هدايت الله آقايي ـ ۱
هيچ وقت دير نيست
واقعه عراق بايد دو جناح را به فكر وادارد تا براي آينده به نوعي تصميم گيري كنند كه امكان دخالت كشورهاي خارجي در داخل به حداقل برسد و در حاكميت نيز نياز است كه اصلاحاتي انجام شود تا بهانه به نيروهاي خارجي داده نشود
009579.jpg

احزاب سياسي در ايران از كاستي هاي بسياري برخوردارند. از جمله اينكه به طور معمول در حوزه سياست خارجي مشي انفعال را برگزيده اند. ترجيح احزاب پرداختن به مسائل سياسي داخلي به ويژه در ايام انتخابات است. با اين وجود گرچه احزاب كمتر مايلند تا در خصوص مسائل سياست خارجي و تحولات جهاني و منطقه موضع گيري كنند اما فعالان گرد آمده در اين تشكل ها عمدتاً از توان تحليل مسائل جهاني برخوردارند، به اين ترتيب اين ايراد به احزاب گرفته مي شود كه نتوانسته اند بستر و راهكار مناسب براي حضور در اين عرصه و استفاده از پتانسيل هاي موجود را فراهم آورند. هدايت الله آقايي عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران ايران اسلامي در گفت وگويي ابتدا به بهانه سكوت احزاب در جريان جنگ عراق، مهم ترين واقعه در قرن جديد و داراي تأثير بسيار بر منطقه و ايران، به تحليل اين خلأ و ابعاد آن پرداخته و سپس ديدگاه خويش را نسبت به پيامدهاي بحران عراق و نيز موانع موجود بر سر راه بهبود رابطه ايران با جهان غرب به ويژه آمريكا و راهكارهاي برون رفت از تنگناهاي مطرح در سياست خارجي بيان كرده است. به اعتقاد او نارسايي در بدنه برخي نهادها از جمله دستگاه سياست خارجي فرصت ها را براي بهبود روابط خارجي از كف ربوده است. در حالي كه دستيابي شرايط بهتر ابتدا در گرو حل مشكلات موجود در داخل است. مشروح اين گفت وگو در پي مي آيد.
صديقه داورزني
•چرا احزاب ايران در حوزه سياست خارجي كاركرد خاصي ندارند و حضورشان كمرنگ است، به عنوان مثال احزاب از جمله حزب كارگران سازندگي درباره تحولات جاري در منطقه و بحران عراق موضع خاصي نگرفت و بيانيه اي از سوي احزاب منتشر نشد در حالي كه نمي توان اهميت اين رخداد و پيامدهاي آن در منطقه و ثاثيري كه بر ايران و كشورهاي همسايه دارد را منكر شد.
احزاب اساساً براي كسب قدرت سياسي و اداره كشور تشكيل مي شوند، يعني به لحاظ آكادميك در تعريف احزاب همگان بر اين نكته محوري اتفاق نظر دارند. اما در عين حال براساس عملكرد هر جامعه اي، سازمان هاي سياسي آن جامعه شكل مي گيرد و از اين بابت احزاب در كشورهاي مختلف جهان داراي رويه و عملكردهاي متفاوتي هستند.
به فرانسه نگاه كنيد، در اين كشور شوراي شهر در نيمه اول قرن هجدهم شكل گرفته است. نگاهي به شوراي شهر پاريس نشان مي دهد كه در آن زمان موضوع انتخابات و شورا و در نتيجه تشكيل گروه هاي سياسي بيش از يكصد سال سابقه دارد. در انگليس مجلس لردها و عوام از حركت هاي سياسي و سازمان هاي سياسي آن زمان برخاسته است. در غرب مجموعاً دموكراسي از قدمت قابل توجهي برخوردار است. احزاب و تشكل هاي سياسي نيز به همين نسبت داراي تاريخ و گذشته هستند. بنابراين ما با راهي طولاني براي جا افتادن فرهنگ تحزب و تشكل در جامعه مواجهيم.
در ايران سابقه احزاب به دوره مشروطيت مي رسد كه به دلايل مختلف باز هم فاقد احزاب به معناي واقعي بوديم. امروز هم مي بينيم به عنوان مثال يك فرد همزمان عضو چند تشكل است كه خود نشانگر عدم شكل گيري تحزب در جامعه است. وقتي يك تشكل يا حزب سياسي تشكيل مي شود، يعني يك سليقه خاص و فرد نمي تواند در آن واحد دو سليقه داشته باشد. اما مي بينيم كه در ايران اين پديده خيلي طبيعي و عادي است. بدين ترتيب وقتي احزاب نوپا هستند و هنوز عمق پيدا نكرده اند نبايد انتظار زيادي داشته باشيم. احزاب به طور طبيعي وقتي تشكيل مي شود، ابتدا درون گرا هستند، به مسائل دروني خودشان و نظام خودشان مي پردازند و آن قدر مشكلات پراكنده دارند و درگير مسائل داخلي خود هستند كه به فاز بعدي كه نگاه به مسائل منطقه اي و بين المللي است نمي رسند. فكر مي كنم دليل اصلي اين خلا به ماهيت احزاب بازمي گردد. ما حزب قوي و قدر نداريم كه از سازماندهي خود فارغ شود و به مسائل بين المللي توجه كند و آن را در دستور كار خود قرار دهد.
پس اشكال عمده ناشي از ماهيت احزاب است. نكته ديگري هم اين مسئله را در كنار ضعف ماهوي احزاب و تشكل ها تشديد مي كند. در عرف سياسي جامعه ما جاافتاده كه اگر كسي بخواهد در خصوص مسائل سياسي خارجي اظهارنظر كند بلافاصله به او انگ و برچسب ارتباط با بيگانه، جاسوسي و خيلي از چيزهاي ديگر را مي زنند و عناويني مطرح مي كنند كه پرهيزدهنده است و تمايل احزاب را كم مي كند و احزاب دچار انفعال مي شوند، بنابراين ترجيح مي دهند منتظر بمانند تا فضايي پيش آيد و در آن فضا اظهارنظر كنند.
• با اين وجود عملكرد حزب كارگزاران سازندگي در تحولات منطقه را چگونه ارزيابي مي كنيد.
به عنوان سازمان سياسي و پايگاه حزب اعتقاد دارم كه حزب ما مثل بقيه احزاب اين ضعف را دارد و به خود اجازه نمي دهد كه در مسائل روزمره سياست خارجي پيش قدم شود و به نوعي با خودسانسوري مواجه است كه در همه تشكل ها نيز ديده مي شود و فكر مي كنم كه دليلش همين باشد.
• آيا در مورد تحولات منطقه و عراق جلسه اي داشته ايد.
تا جايي كه من اطلاع دارم تقريباً هيچ حزبي به طور خاص براي مسائل بين الملل و جريانات سياسي در سطح جهان دستور كار مشخصي ندارد منتهي در كنار نشست هايي كه احزاب و گروه ها دارند از جمله حزب كارگزاران معمولاً در حاشيه جلسات عادي و نشست هايشان حين ردوبدل كردن اخبار و اطلاعات بين يكديگر، اظهارنظرهايي مطرح مي شود ولي هيچ وقت اين اظهارنظرها در قالب مصوبات و بيانيه هاي مشخص و موثر منعكس نمي شود ولي اگر گاهي اطلاعيه اي و يا بيانيه اي منتشر مي شود خيلي كلي و در چارچوب اتفاقاتي است كه قبل از آن از طرف دولت و حاكميت عنوان شده است و معمولاً در آن چارچوب بيانيه مي دهند.
009591.jpg

• تحليل شخص شما از اوضاع منطقه به خصوص جنگ عراق و آمريكا چيست؟
در خصوص اتفاقاتي كه در منطقه خاورميانه در كشور عراق افتاد، من فكر مي كنم از دو زاويه بايد نگاه كنيم. يكي از بعد جهاني و يكي از بعد منطقه اي و دروني. در بعد جهاني فكر مي كنم حادثه اي كه اتفاق افتاد نمودي از پديده هاي جهاني شدن دنيا است به اين معنا كه اگر به تئوري هاي جهاني شدن نگاه كنيد، يكي از پديده هاي مشتركي كه همه در آن اتفاق نظر دارند موضوع جهاني شدن و بحث حاكميت تكنولوژي است. يعني اين گونه مي گويند كه در جهان آينده خيلي از تصميماتي كه در صحنه بين المللي گرفته مي شود و خيلي از جرياناتي كه در پهنه جهاني حاكم مي شود، بر حاكميت ابزار، علم و تكنولوژي تكيه دارد. اتفاقي كه در عراق افتاد به طور ويژه، شايد عريان ترين حالت پديده جهاني شدن بود، يعني مي بينيم امروز كشوري مثل آمريكا كه هر كدام از ايالت هاي آن P.D.G و P.N.G (توليد ناخالص ملي) آن بيشتر از بسياري از كشورهاي دنيا است. يعني اگر ۵۲ ايالت آمريكا معادل ۵۲ كشور ثروتمند دنيا است، با اين ثروت هنگفت تمام مغزهاي موجود در كشورهاي مختلف و افراد خبره را جذب مي كنند. با امكانات مالي و تحقيقات گسترده نيز توانسته اند بهترين و باارزش ترين تكنولوژي ها را به كار گيرند و اين دانش را در خدمت نظامي گري خودشان قرار بدهند، در نتيجه يك سازمان نظامي درست كرده اند كه هويت و ماهيت آن با آنچه كه در دنيا رواج دارد كاملاً متفاوت است. حتي در جنگ عراق اينها اگر مي خواستند، بدون حضور پياده نظام هم مي توانستند حكومت عراق را ساقط كنند. تلفات آنها در جنگ به شدت كم بود و براي تسخير يك كشور صد نفر از مهاجمين و پانصد نفر از عراقي ها كشته شدند تعداد اين تلفات، بسيار كم است و اين واقعاً سابقه نداشته است. آن هم در تسخير كشوري كه تنها حرفه و هنرش كار نظامي گري بوده است يعني رژيم صدام و حكومت بعث عراق اگر هيچ هنري نداشتند هنر نظامي گري را داشتند براي اينكه ۸ سال با ايران جنگيده بودند و با خود آمريكايي ها و غربي ها دست و پنجه نرم كرده بودند. تنها سازماني كه در داخل عراق باقي مانده بود، سازمان نظامي شان بود و نزديك به يك ميليون نيروي نظامي داشتند و كشوري كه تنها هنر و حرفه اش نظامي گري است ظرف سه هفته تسليم شد و با كمترين تلفات ممكن يك دگرگوني در امور نظامي گري دنيا اتفاق افتاد كه چيزي جز به خدمت گرفتن علم و تكنولوژي در خدمت امور نظامي نيست. اين پديده اي است كه در سطح جهان اتفاق افتاده و امروز آمريكايي ها به لحاظ نظامي قدرت بلامنازع دارند. يعني هيچ قدرت نظامي نمي تواند با او مقابله كند و اين را مي توان با خيال مطمئن گفت. طبيعي است زيرا هر يك از ايالت هاي آن به اندازه كشورهاي دنيا ثروت و امكانات دارد. بنابراين يك تحليل اين است كه بالاخره چه بايد كرد، آيا بايد نشست و شاهد بود كه آمريكا با قدرت تكنولوژيك بيايد و هر كاري كه مي خواهد بكند و هر جايي را به اين راحتي بگيرد. امروز سياستمداران و هوشمندان دنيا بايد مسئوليت جديدي را حس كنند. شايد راه مقابله با آمريكا نظامي گري نباشد. مهم ترين عامل اين است كه در هر حال وقتي موشك ها فرو نشستند وقتي كه اين هواپيماها كار خودشان را انجام دادند، آنها بايد وارد آن سرزمين و جامعه شوند. در اينجا حتي جنگ هاي شهري هم نمي تواند پاسخگو باشد. در آنجا افكار عمومي مي تواند مقابله كند و اين نكته بسيار مهمي است. فكر مي كنم جنگ عراق بايد همه سياستمداران دنيا را به فكر وادارد. آنچه كه در عراق رخ داد تاثير زيادي بر منطقه از جمله ايران خواهد داشت. ما كشوري هستيم كه در سال ۵۶ با نهضت و حركتي مبتني بر شعارهاي ملي و مذهبي حكومتي را ساقط كرديم و از آن به بعد حكومت ما همواره به عنوان يك كشور با شعارهاي مذهبي راديكال مطرح بود. ارزش هاي مذهبي را با حركت هاي سياسي درآميختيم، البته امروز از ديد كشورهاي صنعتي اين حركت ها ارتجاعي است. به هرحال از ديد آنها حركت هاي ما پست رفت، ارتجاعي و غيرقابل قبول است. حتماً آنها به دنبال سركوب كردن اين جريان و خشكاندن آن هستند. از طرفي جناحي در كشور ما شكل گرفته است كه شايد از آن روزهاي اول انقلاب هم به نوعي اين تفكر مطرح بود، منتهي پرورش يافته و سازماندهي شده و امروز تحت جناح اصلاح طلب در داخل نظام مطرح است. اين جناح را بايد يك طيف فرض كنيم.
امروز بايد هم بخش اصلاح طلب و هم بخش مقابل آن عملكرد خود را بازنگري كنند. اصلاح طلبان و نيروهاي آنها بايد در افكار خود تجديدنظر كنند.
دخالت نيروهاي خارجي در يك كشور به فرض آنكه هدف ايجاد حركت هاي آزاديخواهان باشد در برخي موارد و زمان ها احتمالاً مي تواند درست باشد. به عنوان مثال اگر در برخي از موارد كشورهايي زير بار استبداد باشند و نيروهاي آزاديبخش بخواهند در خارج از آن كشور عمل كنند در مكانيسم جهاني بلااشكال است و عيبي ندارد. در گذشته هم چنين مواردي مطرح بوده و از لحاظ تئوري درست است اما اينكه يك كشور خارجي ملتي را كه زورش نمي رسد از زيربار ديكتاتور خارج شود، با اقدام خود ديكتاتور را شكست دهد، نسخه اي نيست كه به درد همه جا بخورد بلكه در جاهايي كارساز است كه مردم توان اصلاح كردن حاكميت را نداشته باشند. اين نسخه به درد ايران نمي خورد. ما نشان داده ايم بر عكس ملت عراق،با يكديگر همگرايي و هم فكري نزديك داريم. ملت عراق به دليل بافت  عشيره اي و به دليل فاصله تفكر از همديگر در شمال و جنوب و شرق فاقد اين همگرايي هستند.
بنابراين مردم ما همواره خود عامل تغييرات بوده و هستند و احتياج به نيروي بيگانه ندارند. اين مكانيسم به اندازه اي قوي و داراي انگيزه و موتور محرك است كه مي تواند تغيير را ايجاد كند، در گذشته هم همين گونه بوده است. از انقلاب مشروطيت تا انقلاب اسلامي همين گونه بوده است. من فكر مي كنم اين تفكر بايد در جناح اصلاح طلب تقويت شود. هرگونه تحول در داخل كشورمان بايد در داخل و دروني باشد نه براساس كمك گرفتن از نيروهاي خارجي. كمك گرفتن از نيروهاي خارجي براي كشورها و ملت هايي است كه در داخل شان اين پتانسيل وجود نداشته باشد. البته بايد شرايط خاصي داشته باشند. يعني هم گروه ها، گروه هاي صالح باشند و هم قواعد بين المللي اجازه بدهد و خيلي از مسائلي كه نمي خواهم نكته هاي جزيي آن را بازگو كنم.
• در مورد محافظه كاران داخلي چه نظري داريد.
طيف محافظه كار بايد به آنچه در عراق گذشت، توجه كنند.
بايد به تجربه عراق نگاه كرد، حاكميت در عراق آن قدر به تسويه حساب هاي داخلي، حزبي، گروهي و جناحي روي آورد تا آنكه كاملاً يك حكومت يكدست در عراق هم به لحاظ نظامي و هم به لحاظ اقتصادي درست شد. در آنجا ايدئولوژي حزب بعث سوسياليست غالب بود. نبايد يك نوع برداشت از اسلام به عنوان ايدئولوژي غالب شود. برخي گمان مي كنند بايد به تسويه حساب روي بياورند و در بعد نظامي به تقويت خود روي آورند. حزب بعث آن قدر تسويه كرد كه حتي يك سر سوزن احتمال تفكر مخالف نمي دادند. مخالفان نابود يا خارج نشين مي شدند. نتيجه آن شد كه در هجوم انگليس و آمريكا به عراق مردم به شدت خوشحال شدند كه حكومت سرنگون شده است. حكومت در عراق مردمي نبود. اگر حكومت مردمي بود مردم دست به اسلحه مي بردند و در خيابان ها جلوي آمريكايي ها و انگليسي ها را مي گرفتند مانند آنچه كه خيلي از ملت ها در تاريخ انجام دادند. آنان بين خودشان و ملت فاصله انداخته بودند. بايد اين نكات را مورد مطالعه قرار داد. بعضاً حركت هايي را مي بينيم كه از همان سنخ است، تسويه حساب ها به بهانه هاي مختلف از آن جمله است. چنين روش هايي همان نتيجه را مي دهد. بالاخره بايد به خود آمد و دست از جزم انديشي برداشت تا به نوعي مردم همواره پشت سر حاكميت حضور داشته باشند.
البته شوك واقعه عراق به هر دو جناح داخلي وارد شد. آن واقعه بايد اين دو جناح را به فكر وادارد تا براي آينده به نوعي تصميم گيري كنند كه امكان دخالت كشورهاي خارجي در داخل به حداقل برسد.
• اكنون ما در معرض تهديد قرار گرفته ايم آيا اين توصيه ها كمي دير نشده است. امروز بايد چه كرد.
بالاخره از هر جا جلوي ضرر را بگيري منفعت است. اگر در اين كار چرخش صحيح داشته باشيم و بهانه را از دست خارجي ها بگيريم، فكر مي كنم مي توان از همان جا حركت كرد كما اينكه صدام مي توانست اين كار را بكند. صدام حتي مي توانست يك هفته قبل از جنگ استعفا بدهد و يك انتخابات آزاد تحت نظارت سازمان ملل برگزار كند. در اين صورت قطعاً آمريكا و انگليس خلع سلاح مي شدند و بهانه از دستشان براي دخالت در عراق گرفته مي شد. بايد هر موقع ايرادي از ما مي گيرند جواب منطقي بدهيم. ما براي بعضي از ايرادات واقعاً جواب نداريم. امروز يك حلقه بسته اي درست كرده ايم كه از نظر تئوري در حقيقت راه را مي بنديم و به تدريج نيروها را از حاكميت خارج مي كنيم ادامه آن صحيح نيست، ولي خوشبختانه در داخل حاكميت ما افراد فرهيخته و انديشمند هستند كه فكر مي كنند و جلو اين حركت ها را مي گيرند. اما گاهي اين افراد مغلوب اين جريانات مي شوند. فكر مي كنم اكنون اصلاحاتي نياز است. تا جايي كه پاسخ هاي منطقي داشته باشيم دليلي ندارد كه نيروهاي خارجي بهانه داشته باشند. زيرا نيروهاي خارجي براي دخالت در يك كشوربهانه گيري مي كنند. ما اگر اين بهانه را بگيريم ممكن است تمام افرادي كه امروز سركار هستند بمانند و به احتمال زياد همين طور مي شود. آن موقع در برابر ايراداتي كه در صحنه بين المللي از ما مي گيرند پاسخ منطقي داريم. اگر كارهاي اشتباه را اصلاح يا جبران مافات كنيم، هيچ وقت دير نيست.
• امروز يك موضوع مهم ديگر در مقابل تهديدات آمريكا بحث حل مناقشه با آمريكا است نظر شما در اين رابطه چيست؟
به اعتقاد من كشور ما براي حل مناقشه با آمريكا مشكل عمده اي ندارد. بالاخره آمريكا كشوري است كه ارتباط ما با اين كشور در تمام بيست و چند سال گذشته در حد صفر بوده و مشكل جديدي ايجاد نشده كه نتوانيم حل كنيم.
ما با آمريكا يك مجموعه مسائل داشتيم كه مقداري از آن مربوط به رژيم گذشته بود. رژيم گذشته مورد تاييد آمريكابود كه از بين رفته و فعلاً بحثي بر سر آن نيست. يك مقدار مسائل ما مربوط به مطالبات ماست كه همه اسناد آن مشخص است. يكسري مسائل برمي گردد به اسرائيل كه ما عنوان مي كنيم آمريكا از اسرائيل حمايت مي كند كه اين امر در مورد بسياري از كشورهاي ديگر كه ما با آنها رابطه داريم صدق مي كند.
البته در هر حال سياستگذاري كلان كشور طبق قانون اساسي بر عهده مقام رهبري گذاشته شده است و من فكر مي كنم چنانچه كارشناسان نظر منطقي ارائه دهند دليلي ندارد نظرات كارشناسي رد شود.
• با اين سخناني كه شما گفتيد معضل و مناقشه اي وجود ندارد. پس چه مسائلي وجود دارد كه ما تا سطح مذاكره و يا گفت وگوي انتقادي يا مسائل ديگر پيش نرفته ايم و لحن و گفت وگوي دو كشور نيز تندتر شده است.
به نظرم تمام اين مشكلات چندان عمده نيست. ما يكسري شعارهايي داديم و آن شعارها مربوط به مقطع خاص خودش بوده است. در ديپلماسي جهاني هر فضايي ملزومات خاص خود را دارد. دو كشور مدتي با هم در حال جنگند بعد مي توانند با هم رابطه داشته باشند. ما هشت سال با عراق در حال جنگ بوديم و بعد از هشت سال روابط ديپلماتيك برقرار كرديم.
من فكر مي كنم اين ديوار بلند بي اعتمادي كه از آن نام برده مي شود اصولاً ديوار نيست جز يكسري ذهنيت ها كه بخشي از آن هم برمي گردد به اينكه كسي حاضر نيست پيشقدم شود و همه مي خواهند پشت سر هم پنهان شوند. چنانچه شعارها و صحبت هايي كه درباره آمريكا انجام مي شد، الان ضرورتي ندارد تكرار شود. متفكرين و كارشناسان بايد حرف هاي خود را جسورانه بزنند. سياستگذاران نظام هم همان نظرات كارشناسي را قبول مي كنند.
• بحث حل مناقشه با آمريكا بارها توسط كارشناسان مطرح شده اما كم كم تبديل به يك خط قرمز شده است.
وقتي مي گوييم خط قرمز اصولاً بايد تعيين كنيم كه براي چه كسي خط قرمز است. اين خط قرمز زماني براي يك شهروند عادي است يك وقت براي يك مدير اجرايي است، يك وقت براي دولت يا مجلس و يا مقامات بلندپايه است. تعيين اين خط قرمز در رابطه با سياست گذاري كلان و تصميم گيري طبق قانون اساسي برعهده رهبري است. بنابراين مي شود براي ديگران خط قرمز تلقي كرد ولي براي مقام رهبري خط قرمز نيست. بنابراين مي توانيم نتيجه بگيريم اگر كارشناسان ما نظراتشان را به مقامات بلندپايه ارائه بدهند، آنان خط قرمزي در پيش روي خود ندارند كه بخواهند از آن عبور كنند.
• بحث هايي از جانب دولت، مجلس و مسئولان سياست خارجي مطرح مي شود با اين مضمون كه گام هايي از جانب ايران برداشته شده و اين آمريكا بوده كه اهل مذاكره نيست بنابراين اولين اقدام را آمريكا بايد انجام بدهد. استدلال شما در اين رابطه چيست؟
البته اين موضوع تا حدودي درست است. ما به عنوان يك طرف نمي توانيم همه مسائل را بر طبق خواسته خود پيش ببريم و هر وقت خواسته ما بود بگوييم كه طرف ما بيايد و هر وقت نخواسته باشيم بگوييم نه. قطعاً بايد همه مسائل دوطرفه باشد. علي القاعده آن طرف (آمريكا) ايراداتي و نقطه نظراتي دارد كه بايد پاسخ بدهيم و يا استدلال كنيم. يقيناً همه بحث هايي كه مي كنيم در طرف خودمان است و هيچ معلوم نيست كه در طرف ديگر پذيرش داشته باشد.

ديده بان ايراني
سرنوشت ايران در عراق
009582.jpg

روزنامه آلماني اوبر هسيشه سايتونگ در مقاله اي به بررسي سياست ايران در قبال تحولات عراق پرداخته و در مورد نوع برخورد تهران با دولت جديد عراق گمانه زني كرده است. به نوشته اين روزنامه ايران با حساسيت بسيار فراوان تحولات عراق را دنبال مي كند، چرا كه سياست عراق هرچه كه باشد براي ايراني ها بسيار تعيين كننده خواهد بود. ايراني ها بارها تأكيد كرده اند كه با يك دولت دست نشانده در عراق كنار نخواهند آمد. روزنامه اوبر هسيشه سايتونگ به نقل از محمد خاتمي رئيس جمهور ايران مي نويسد، جمهوري اسلامي ايران يك دولت غيرعراقي را در كشور همسايه خود به رسميت نخواهد شناخت. رئيس جمهور اصلاح طلب ايران اميدوار است، آمريكايي ها هرچه سريع تر از عراق خارج شوند تا بدين ترتيب عراقي ها بتوانند سرنوشت خود را به دست گيرند. البته ايراني ها به اين زودي به آرزوي خود دست نخواهند يافت، زيرا همه شواهد و قرائن حكايت از آن دارد كه آمريكايي ها خود را براي حضوري بلندمدت در منطقه و به ويژه در عراق آماده كرده اند.

هشدار كليسا
كليساهاي بزرگ آلمان در پيام هاي ويژه خود به مناسبت عيد پاك، يك بار ديگر از جنگ ايالات متحده با عراق انتقاد كردند. رهبران كليساهاي آمريكا بر اين عقيده هستند كه جنگ جورج بوش با عراق از نظراخلاقي به هيچ رو قابل توجيه نيست. به گزارش خبرنگار خبرگزاري كار ايلنا از كلن، مانفرد كوك، اسقف كليساي كاتوليك آلمان در اين باره گفت: «ما به ويژه بعد از يازدهم سپتامبر به مسلمانان جهان مي گفتيم كه اجازه سوءاستفاده از مذهب خود را ندهند. در حالي كه جورج بوش رئيس جمهور آمريكا جنگ خود را با استناد به آموزه هاي ديني توجيه مي كند. » كاردينال كارل لمن، رئيس كنفرانس اسقف هاي كليساي كاتوليك آلمان نيز معتقد است، با توسل به جنگ نمي توان صلح برقرار كرد. پتر اشتايناكر رئيس كليساي كاتوليك منطقه هسن آلمان نيز در پيام خود به مناسبت عيد پاك آورده است: «اعتماد اروپايي ها به اصول سنتي دموكراسي آمريكايي به شدت خدشه دار شده است. » كليساي هامبورگ نيز اعلام كرد، جنگ عراق زمينه را براي به راه انداختن جنگ هاي ديگر در منطقه فراهم كرده و از اين رو بسيار نگران كننده است. كليساي كاتوليك فاكس آلمان نسبت به گسترش جنگ به كشورهاي ايران و سوريه به شدت هشدار داده و در پيام خود يادآور شده است كه استدلال مربوط به جنگ هاي پيشگيرانه آمريكايي ها غيرمنطقي است و جورج بوش به سادگي نمي تواند آن را در مورد ايران و سوريه هم به كار گيرد.

آمريكايي ها مرزها را بستند
009588.jpg

نيروهاي ويژه آمريكا با استقرار در نوار مرزي عراق و ايران، مرزهاي دو كشور را بستند. بيشتر مرزهاي ايران و عراق در كنترل يگان تجسسي واحد چهارم زرهي وابسته به ارتش آمريكا است. واحدهاي پياده نيروهاي دريايي ارتش آمريكا در مرحله اول مرزهاي استان هاي دهوك، سليمانيه و ويالي را در مجاورت ايران با انجام عمليات گشت زني كنترل كردند اما در روزهاي بعد، اين عمليات، هدف از استقرار نيروهاي آمريكا به ويژه يگان تجسسي چهارم ارتش ايالات متحده در مجاورت مرز ايران را نظارت بر بازگشت آوارگان عراقي به كشورشان اعلام شده است.

حمايت فرانسه از ايران
جرالد لاشر، رئيس كميسيون اقتصادي سناي فرانسه كه چند روزي مهمان ايران بود، اعلام كرد در صورت آمادگي اقتصادي ايران، فرانسه از عضويت آن در سازمان تجارت جهاني حمايت مي كند. لاشر تصريح كرد در طول اقامتم در ايران موضوعاتي از قبيل اصلاح سيستم مالياتي، تضمين سرمايه گذاري خارجي و تك نرخي شدن ارز و همچنين توسعه تعرفه هاي گمركي مورد بررسي قرار گرفت. وي با اشاره به بحران در عراق، بر نقش فرانسه و ايران در بازسازي عراق تأكيد كرد.
009594.jpg


سي هزار پناهنده عراقي پشت مرز
به گزارش خبرگزاري آلمان حدود سي هزار آواره عراقي در آخرين روزهاي فروردين ماه امسال به مرز ايران پناه آوردند. خبرگزاري آلمان به نقل از صندوق آوارگان سازمان ملل متحد اعلام كرد، حدود سي هزار آواره عراقي در پشت مرزهاي ايران و در داخل خاك عراق اسكان داده شده اند. شمار اين پناهندگان به مراتب كمتر از چيزي است كه مقامات ايراني و سازمان هاي امدادرساني جهاني پيش بيني كرده بودند.

حاشيه ايران
• چه بسا ايران هدف باشد
نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي گفت كه آمريكا نه از سوريه هراسي دارد و نه از كشورهاي به ظاهر اسلامي و نه از كشورهاي اروپايي اما از ايران ترس دارد. حجت الاسلام علي موحدي كرماني در سخناني كه حول محور فرهنگ جهاد و مقاومت ايراد كرده گفته است كه اهداف استكبار بر همه مشخص است و چه بسا ايران هم به عنوان هدف اصلي نشانه رفته باشد. وي در ادامه اظهار داشته براي مقاومت و جهاد بايد برنامه اي فردي و اجتماعي ريخته شود.

•تبليغات اسرائيلي ها
رئيس سرويس اطلاعاتي اسرائيل اعلام كرد، برنامه هسته اي ايران بزرگترين تهديد براي اسرائيل به شمار مي آيد. در حالي كه گروه حزب الله در حال حاضر كمتر براي اسرائيل خطرناك است. به اعتقاد سرويس اطلاعاتي ارتش رژيم اشغالگر موسوم به «امان» آنچه از آن به عنوان برنامه ايران براي توليد سلاح هاي هسته اي ياد شده است، بزرگترين تهديد براي اسرائيل به شمار مي آيد. آهارون سوي رئيس سرويس اطلاعاتي ارتش اسرائيل روز جمعه در گفت وگو با شبكه تلويزيوني ۱۰ اسرائيل كه يك شبكه خصوصي است، در اين باره چنين گفت: «ايران در حال تلاش براي دستيابي به سلاح هاي هسته اي است و هم اكنون موشك هاي زمين به زمين در اختيار دارد. » به اعتقاد رئيس سرويس اطلاعاتي ارتش اسرائيل در حال حاضر از جانب حزب الله لبنان خطر كمتري متوجه اسرائيل است. چرا كه سيد حسن نصرالله رئيس حزب الله به خوبي دريافته است، كه درحال حاضر نبايد در تقابل با اسرائيل پا را از مرزهاي مشخصي فراتر بگذارد.

• هيچ يك از مسئولان ايراني
009585.jpg

وزير امور خارجه ايران گفته است واقعيت هاي عراق نبايد ديگران را نگران كند بلكه بايد از ديدي مثبت به اين ظرفيت نگاه كنند و به جاي جلوگيري از حق تعيين سرنوشت مردم عراق به دست خودشان از چنين نقش مثبتي استقبال كنند. كمال خرازي اعلام كرده كه جمهوري اسلامي ايران نيز از چنين فرايندي حمايت خواهد كرد. خرازي در مهمترين بند سخنانش تاكيد كرده كه هيچ كس از مقامات ايران صحبت از تشكيل حكومت بر اساس الگوي ايراني در عراق نكرده است. خرازي گفته جمهوري اسلامي ايران اين واقعيات عراق را مي داند ولي آمريكايي ها براي اينكه مردم عراق را از ساده ترين حقوق خود كه حق تشكيل حكومت دموكراتيك است محروم كنند و حكومت دلخواه خود را بر عراقي ها تحميل كنند دست پيش گرفته اند و مردم عراق را متهم مي كنند كه تحت تاثير خارجي ها هستند.

• واسطه هاي ايران و آمريكا
محسن رضايي در گفت وگو با ايسنا گفته است آيا از سوي وزارت خارجه تاكنون يك طرح و برنامه جامع كوتاه مدت و بلندمدت با همه جوانب تاكتيكي و استراتژيكي در اين خصوص به مسئولين ارائه شده و در بخشي از زنجيره آن برنامه، ضرورت و مكانيزم مذاكره و رابطه نيز ذكر شده و آنگاه اين طرح و برنامه استراتژيكي نظام بي علت و دلخواهي رد شده است؟ مگر همين آقايان و آمريكايي ها با انواع امكانات من جمله واسطه ها ديدگاه هايشان را به هم منتقل نمي كنند؟ در جهان امروز با اين همه امكانات كه مشكل تبادل ديدگاه ها وجود ندارد، صرف انجام و يا عدم انجام مذاكره ظاهري كه طرح و برنامه جامع استراتژيك مناسبات با آمريكا نيست. مگر با روسيه و كشورهاي همسايه خزر رابطه و مذاكره نداشته ايم پس چرا منافع مان در خزر تاكنون تامين نشده است و انفعال بي برنامگي در ديپلماسي باعث شده كه فرصت ها را در آنجا از دست بدهيم و امروز براي تامين حداقل منافع و مرزهاي بر حق مان در درياي خزر مشكل داريم و عملا در آنجا يك كانون بالقوه تنش فراهم شده است. كار با آمريكا و گرفتن امتيازات از او نبايد با واسطه كشوري مثل انگلستان انجام شود خود ايران هم بدون رابطه مي تواند با آمريكايي ها كار كند و مثلا خسارات جنگ عراق را از آنها مطالبه كند. با ديپلماسي ضعيف و انفعالي نمي توان تنش زدايي كرد بلكه ديپلماسي انفعالي خود نهايتا تنش زاست. در رابطه با آمريكا هم بايد هر نوع واسطه اي را حذف كرد و حقوق و امتيازاتي را كه از آنها مي خواهيم به صورت مستقيم از آنها مطالبه كنيم و در مقابل فزون طلبي آنها هم بايستيم البته با هر نوع ماجراجويي در مقابل آنها بايد برخورد شود. لذا از يك موضع قدرت و منطق مي توان تنش با آمريكا را پشت سر گذاشت و در منطقه ايفاي نقش نمود.

• مجلس جرأت ندارد
جمعيت ايران فردا در نامه به وزير بهداشت و درمان به وي توصيه كرده است كه از استيضاح نگران نباشد.
در اين نامه آمده: استيضاح حضرت عالي يكي از موضوعاتي است كه طي چند روز گذشته در راهروهاي مجلس شوراي اسلامي مطرح بوده و در همين رابطه مخالفان و موافقان آن هر كدام نظرات خود را اعلام كرده اند، از آنجا كه نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي (دوره ششم) بيش از آنكه عمل نمايند حرف مي زنند لازم ديديم نكاتي را خدمت حضرت عالي اعلام نماييم. «هرگز نگران استيضاح نباشيد، نمايندگان دوره ششم ثابت كرده اند كه هرگز جرأت و جسارت لازم را جهت استيضاح هيچ وزيري ندارند. اكثر نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي اين روزها فقط به شعار دادن مشغول مي باشند و هنگامي كه پاي عمل مي آيد ميدان را به راحتي ترك مي كنند نمونه آن را طي چند روز گذشته در استيضاح وزير آموزش و پرورش ديديم. جهت منصرف نمودن امضا كنندگان موضوع استيضاح به هيچ عنوان تلاش و رايزني نكنيد نمايندگان محترم حال بلند شدن از روي صندلي هاي قرمز خود را ندارند چه برسد به اينكه در جلسه اي جنجالي بخواهند موضوع استيضاح حضرت عالي را به صحن علني مجلس بكشانند. به تابلو (مجلس اصلاحات) هرگز نگاه نكنيد اين مجلس قصد اصلاحات ندارد و رنگ و روي آن تابلو نيز آنقدر كدر شده، كه نگاه به آن قلب را مي آزارد بنابراين از هم اكنون اعلام مي نماييم موضوع استيضاح حضرت عالي همچون ساير طرح ها، برنامه ها و پرسش ها و پاسخ ها شوخي اي بيش نخواهد بود. »

ايران
اقتصاد
جهان
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |