جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۰۴۴
دنياي مردمان ايتاليا
003700.jpg
ترجمه: نازنين زاغري
ساختمان ها و بناهاي قديمي در اشكال، اندازه ها و رنگ هاي متفاوتي كه در اكثر آنها طاق هاي قوس دار و ستون هاي استوار ديده مي شود به خيابان هاي شهر رنگ و بوي خاصي مي بخشند
اينجا ايتالياست، كشوري با فرهنگ و سنتي خاص و مردمي خونگرم و دوست داشتني كه تمام زندگي شان در تقسيم شادي ها با آنهايي كه دوستشان دارند خلاصه مي شود، غذايي دلچسب و خوش طعم، غروبي نارنجي و دل انگيز و يا شايد لطيفه اي كه بتوان با آن حتي براي يك لحظه هم كه شده خنده را بر لب ها ميهمان ساخت. ايتاليايي ها اساساً آدم هاي شوخ طبع و بذله گويي هستند و بسياري از آنها در اين حرفه تبحر بسياري دارند. ساكنين جنوب ايتاليا جمله معروفي دارند كه مي گويد: «روزي كه در آن خنده نباشد به بطالت گذشته است. »
ايتاليا تنوع بي همتا و بي مانندي دارد كه در هيچ كجاي دنيا به اين اندازه ديده نمي شود. انواع نوشيدني ها و غذاهاي سنتي و معروف كه زبانزد خاص و عام هستند تقريباً اولين چيزي است كه با شنيدن نام اين كشور در ذهن تداعي مي شود. اما اين گوناگوني به همين جا ختم نشده تا معماري و طراحي بناهاي قديمي و كهن ايتاليا ادامه مي يابد. «پوگليا» منطقه خوش آب و هوايي در جنوب اين كشور است كه به دليل برخورداري از مناظر سرسبز و بسيار زيبا همراه با مزارع سنگ شور شده ساحلي و از همه مهم تر تاكستان ها و باغ هاي زيتون آوازه شهرتش تا آن سوي مرزها نيز كشيده شده است. روستاهاي قديمي بر جاي مانده از دوران وسطي در اين منطقه با همان شكل و شمايل و كوچه هاي بادگير باريك و تودرتو كه زندگي سال ها پيش را به خوبي به تصوير مي كشد از ديگر نكات جذاب و ديدني پوگليا به شمار مي رود.
اگر يك بار در ميان كوچه پس كوچه هاي اين منطقه قدم زده باشيد حتماً كافه ها و رستوران هاي كوچك نظر شما را هم به خود جلب كرده است، رستوران هاي روباز و ترياهايي كه قدم به قدم در خيابان هاي شهر خصوصاً آنها كه به ميدان هاي اصلي و بازارها ختم مي شوند به چشم مي خورند و از آنجا كه ايتاليايي ها مردمان مهمان نواز و بامحبتي هستند دعوت يك دوست، آن هم در غروبي دلچسب و به يادماندني در رستوران يا كافه اي كوچك و يا در برخي موارد به منزل براي صرف يك فنجان قهوه، چاي و يا دسر از عادات اصلي مردم اين منطقه به شمار مي آيد و آنها تقريباً بيشتر ساعات اوقات فراغت خود را در چنين محافلي سپري مي نمايند.
و اما معماري بي نظير اين كشور كه با داشتن بناهاي تاريخي بسيار كهن خدمت بسزايي در به ثبت رسيدن نام آن در كتب تاريخي داشته و البته تلاش شهرسازي و شهرداري را نيز نبايد از نظر دور داشت. ساختمان ها و بناهاي قديمي در اشكال، اندازه ها و رنگ هاي متفاوتي كه در اكثر آنها طاق هاي قوس دار و ستون هاي استوار ديده مي شود به خيابان هاي شهر رنگ و بوي خاصي مي بخشند. يكي از شاخص ترين خصوصيات معماري ايتاليا هماهنگي بافت منازل و ساختمان هايي است كه در يك محدوده خاص به چشم مي خورد به طوري كه در نگاهي سطحي و اوليه از خيابان ها ناهمگوني ساختمان ها چشم را آزار نمي دهد. در شهرهاي بسياري از اين كشور قانون ساخت وساز به كلي مطرود شده و تعمير و بازسازي آن هم فقط در معماري داخلي تنها حق ساكنين اين شهرها به شمار مي آيد. هيچ كس حق ندارد بدون كسب اجازه از مراجع قانوني و شهرسازي در تركيب بناي خارجي ساختمان ها، از خانه هاي مسكوني گرفته تا هتل ها، كتابخانه ها، بيمارستان ها و ديگر مكان هاي عمومي تغييري ايجاد نموده و يا براي ساخت ساختماني جديد بناي قبلي را به كلي ويران نمايد. همين امر و بلكه سخت گيري هايي از اين دست باعث گرديده در بافت شهري ناهمگوني و عدم هماهنگي به وجود نيايد.
شكلات هاي شيرين با مغز كوپتا، تلفيقي از بادام و عسل، انواع خوراك بره و گوشت اسب، ماهي تنوري شده با حلزون هاي آب پز، پيتزا با طعم هاي مختلف، لازانيا و اسپاگتي كه با سس هاي مخصوص ايتاليايي سرو مي شوند، همه و همه هنر دست آشپزهاي زيردست ايتاليايي است كه در آشپزي هيچ كس به گردشان هم نمي رسد.
در مورد عقايد و اعتقادات مردم اين كشور بد نيست بدانيد كه ايتاليايي ها در برخي موارد تا حد زيادي خرافاتي هستند. «چشم زدن و يا چشم شور داشتن» در ميان مردم اين كشور بسيار متداول و رايج است و در زبان ايتاليايي از آن با نام «فاچينو» ياد مي شود. كودكان مهم ترين قربانيان اين تفكر نخ نما شده هستند. ايتاليايي ها بر اين باورند كه اگر به طور مثال به كودك زيبايي برخوردي نبايد فراموش كني كه به دنبال تعريف و تمجيد حتما «ماشاء الله» بگويي، وگرنه ممكن است آن كودك چشم خورده، مريض شود و يا بميرد! يكي ديگر از باورهاي آميخته به خرافات مردم اين كشور روح خبيثي با نام «لورو» است كه شبانه به سراغ آدم ها رفته آن ها را مي ترساند. تخصص وي در به صدا در آوردن ظروف آشپزخانه و به هم كوبيدن كاسه و بشقاب هاست كه در برخي موارد سري هم به اتاق هاي خواب مي زند و به شكل بختك خفتگان را مي آزارد.
تب فوتبال در اين كشور ميان طرفداران آن خصوصا قشر جوان بسيار تند و همه گير بوده، بازيكنان محبوب به نام فوتبال ايتاليا را به قهرماناني افسانه اي مبدل مي سازد. چنين عشقي به اين ورزش مشوق و پشتيبان هميشگي تيم هاي مشهور و معروف ايتاليا به سوي فتح قله هاي طلايي فوتبال بوده است. از آنجا كه ايتاليايي ها به سر و وضع و نوع پوشش خود اهميت زيادي مي دهند صنعت پوشاك اين كشور در زمينه نساجي و همين طور شيوه پوشش هاي مختلف كه امروزه از آن با نام «مد» ياد مي شود پيشرفت به سزايي داشته و با حريف ديرينه خود، فرانسه، در رقابتي تنگاتنگ به سر مي برد.
در آخر بد نيست بدانيد كه بسياري از لوازم روزمره و پيش پاافتاده اي كه امروزه در فعاليت هاي روزمره خود از آنها استفاده مي كنيم توسط ايتاليايي ها ابداع شده اند، از جمله آن ها مي توان به شيشه پنجره اشاره كرد كه ابداع آن به ۲۴۰۰ سال پيش باز مي گردد! ايتاليايي ها نخستين كساني بودند كه در بهينه سازي خيابان هاي خود از سنگ فرش استفاده كردند. همين طور مي توان آن ها را مخترعين شمع هاي تزئيني و قفل هاي فلزي به شمار آورد. ابداع اولين روزنامه يوميه در سال ۵۹ قبل از تولد حضرت مسيح توسط روميان ساكن روم انجام گرفت. رومي ها ۱۹۰۰ سال پيش براي اولين بار مدارس دولتي را در اين كشور پايه گذاري كردند. در سال ۱۱۰۰ ميلادي «چنگال» توسط مخترعي از توسكاني ابداع شد. قريب به ۶۰۰ سال پيش ايده استفاده از «عينك هاي» طبي در ميان ايتاليايي ها به منصه ظهور رسيد. در حدود ۴۰۰ سال بعد، يعني سال ۱۶۰۰ ميلادي «باتولومئو كريستوفوري»، اهل ايتاليا نخستين پيانو را با ابتدايي ترين لوازم ممكن ساخت. شايد خالي از لطف نباشد اگر بدانيد كه مبدع پنير «پارمزان» و «موزارلا» كه امروزه در بسياري از فروشگاه ها به وفور ديده مي شوند و مصارف بسيار زيادي هم دارند نيز از ميان ايتاليايي ها بودند!

روياي نمايشگاه مطبوعات
ساحل پرت
003710.jpg
نمايشگاه مطبوعات خلوت است و خاموش البته خاموشِ خاموش نه اما در مقايسه با نمايشگاه كتاب چراغ كم سويي است كه اگر خوب دقت كني سوسويش را مي بيني كه در ميان همسايگان جايگاهي براي خود دست و پا مي كند
سر و صدا، برو و بيا، ترافيك، شلوغي و با اين همه؛ شوق و ذوق شادي و لبخند براي تمام نوجوانان و جواناني كه به سوي نمايشگاه كتاب رهسپار مي شوند و جمعيت در نمايشگاه موج مي زند، سر مي رود و لبريز مي شود. هر كس دنبال يك سالن مي گردد، ناشرين خارجي، داخلي، سالن ،۶ جلوه هاي بارز تمدن اسلامي و حتي بانك؛ بعضي ها دنبال چيزهاي ديگري مي گردند، مسجد، دستشويي، بوفه، غرفه نان رضوي، كمك هاي اوليه، كميته ارتباطات و اطلاع رساني. . . خلاصه هر كس در تكاپو، تكاپويي براي به دست آوردن آنچه دلخواه است. غرفه داران راضي، ناراضي، شاد، نالان، خندان و شكايت از گرما، كمبودجا، تقاضاي جاي بهتر، سالن شلوغ تر، متراژ بيشتر. هر سال نمايشگاه جا كم مي آورد و هر سال شلوغ و شلوغ تر مي شود. بعضي وقت ها با خودم فكر مي كنم، مگر توي اين شهر بزرگ كتابفروشي كم است كه همه به نمايشگاه هجوم مي آورند؟!
اما ديدن آن همه كتاب، صف بسته كنار هم يا روبه روي هم و انرژي پراكنده در فضا براي فكر كردن، خريدن و انديشيدن همه را به شوق مي آورد. حتي اگر مادربزرگي باشي كه آمده اي تا كالسكه نوه ات را بچرخاني تا مادرش كتاب بخرد و يا پدر بزرگي باشي كه دست نوه ات را بگيري بياوري نمايشگاه تا يك روز از شيطنتش، اهل خانه در امان باشند.
جايي خلوت تر
جايي خلوت تر توي نمايشگاه هست. معمولا هر سال هست. خلوت تر از هر جاي ديگر نمايشگاه.
چند تا سالن كه سه تاشان به هم راه دارند و يكي تك و تنها آن طرف تر است. ما درباره نمايشگاه مطبوعات سراسر كشورمان صحبت مي كنيم.
هر سال خلوت، خاموش؛ البته خاموشِ خاموش، نه. اما در مقايسه با نمايشگاه كتاب، كه چراغ كم سويي است كه اگر خوب دقت كني سوسويش را مي بيني كه در ميان همسايگان جايگاهي براي خود دست و پا مي كند. سعي مي كند سر و گردن بكشد تا رخ بنمايد، به رهگذر، به كتابخوان به مطبوعاتي. اما فكر مي كنيد هر سال نمايشگاه مطبوعات چه تعداد بازديدكننده دارد؟
دبير كل يونسكو در پيامي به مناسبت «روز جهاني آزادي مطبوعات» بر خبررساني مستقل، دقيق و حرفه اي روزنامه نگاران در رويدادهاي مهم جهاني تاكيد كرد.
در بخشي از اين پيام آمده است: «در دوران جنگ و درگيري خشونت بار، خبرنگاران با مخاطرات بيشتري رويارو هستند. همه ما با شرايطي كه روزنامه نگاران كار مي كنند و زندگي خود را به خطر مي اندازند آشنا هستيم. در خلال سال هاي ۱۹۹۰ تا ،۲۰۰۲ حداقل ۲۶۴ روزنامه نگار در مناطق جنگي كشته شده اند كه جديدترين آن، كشته و زخمي شدن تعدادي از آنها در جنگ عراق بود. . . با اين وجود، مخاطرات فراروي روزنامه نگاران به دوران جنگ محدود نمي شود، تحقق آزادي مطبوعات چندان ساده نيست.
وي در پيام خود، با قدرداني از بردباري و شجاعت روزنامه نگاران مي گويد: «در مواقع خطر، معمولاً روزنامه نگاران و ساير متخصصان رسانه اي هستند كه گاه به معناي واقعي كلمه در معرض آتش قرار مي گيرند و هزينه سنگيني مي پردازند. . . حق شهروندان در دستيابي به اطلاعات موثق بستگي به شجاعت و وحدت روزنامه نگاران، نترسيدن از آزادي نشر و تعهد خلل ناپذير رسانه هاي تكثرگرا در قبال اصول آزادي و استقلال روزنامه نگاري دارد.» اما نمايشگاه مطبوعات سراسر كشور كه سالي يك بار برگزار مي شود توفيق چنداني حداقل در جذب مخاطبان و بازديدكنندگاني كه فقط به سمت نمايشگاه كتاب مي روند، ندارد.
نمايشگاه مطبوعات انگار گوشه نشين نمايشگاه كتاب است. حالا اين كه خود كتاب چقدر در زندگي روزمره مردم جا دارد، مردمي كه غم نان دارند، چقدر غصه كتاب و كتاب خواني را مي خورند؟
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، پس از بازديد از نمايشگاه مطبوعات، نكته مهم جشنواره مطبوعات امسال را گسترش حوزه هاي تخصصي در زمينه مطبوعات دانست و آن را بيانگر تحول عظيم در سطح جامعه در عرصه هاي مختلف توصيف كرد و وجود نشريه هاي تخصصي در رشته هاي متفاوت را يكي از نشانه هاي پيشرفت مطبوعات ذكر كرده و معتقد است: «البته اين بدان معنا نيست كه در تمام موضوعات، مطبوعات مورد نياز منتشر مي شوند، بلكه برخي حوزه هاي ديگر نيز وجود دارند كه هنوز مي تواند صاحب روزنامه باشد و اگر اين روند فرهنگي تداوم يابد، پيش بيني مي كنم در آينده شاهد تعدد و تنوع در روزنامه خواهيم بود.» مسجد جامعي براي وضعيت كنوني مطبوعات و عملكرد وزارت ارشاد در اين زمينه تعداد متقاضيان مطبوعات و نشريات در كشور را روبه افزايش توصيف كرده و آن را بيانگر وجود ظرفيت براي نشريات جديد در فضاي فرهنگي، اجتماعي و عمومي جامعه مي داند و مي گويد: صدور مجوزهاي صادره براي مطبوعات، همچنان رقم بالايي را تشكيل مي دهد. اين روندي است كه همچون سال گذشته ادامه داشته است و ارشاد نيز تلاش خود را انجام مي دهد تا نشريات بيشتري بتوانند در عرصه حضور پيدا كنند.» با آن همه تاكيد بر ضرورت حضور مطبوعات آزاد در دنيا و اصرار بر ايجاد شرايط مناسب كار آزاد مطبوعاتي از سوي دبيركل سازمان ملل و اين همه تاييد وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دهمين نمايشگاه مطبوعات كشورمان در حالي برگزار مي شود كه چهره هاي مطبوعاتي از هم زماني آن با نمايشگاه كتاب گله دارند.
مسئولان غرفه هاي مطبوعاتي با اعلام نارضايتي از تاخير در زمان تحويل غرفه هاي خود از سوي مسئولان برگزاري نمايشگاه مي گويند: زمان تحويل غرفه به روزنامه، ۶ ارديبهشت تعيين شده بود در صورتي كه مسئولان ۴ روز بعد و در تاريخ ۱۰ ارديبهشت ماه غرفه ها را تحويل دادند. مسئولان غرفه هاي مطبوعات ضمن اظهار نارضايتي از همزماني برگزار شدن نمايشگاه كتاب و مطبوعات مي گويند: انتظار داشتيم مسئولان وزارت ارشاد، امسال عنايت ويژه اي به اهالي مطبوعات داشته باشند و با تعيين فرصت و فضاي مشخص براي دست اندركاران مطبوعاتي به آنها اجازه دهند، مخاطبان ويژه خود را پيدا كنند، در صورتي كه اين اتفاق نيفتاد و همچنان افرادي كه از نمايشگاه كتاب بازديد خواهند كرد سري هم به نمايشگاه مطبوعات مي زنند. عدم جذابيت در طراحي غرفه ها به دليل تحويل ديرهنگام آنها مي تواند مانع از حضور مخاطب در نمايشگاه مطبوعات باشد. در نمايشگاه كتاب با وجود تعداد زياد غرفه ها و ازدحام جمعيت، هر ساله شاهد آن هستيم كه غرفه هايي كه به نحو بهتر و مناسب تري طراحي شده اند، مخاطب بيشتري را جذب مي كنند. ابتكار در طراحي غرفه هاي مطبوعات و داشتن فرصت كافي براي اجراي آن مي تواند در جذب مخاطب سهم داشته باشد. نكته آخر اين كه واقعاً تمام بضاعت مطبوعات كشور ما در حد همين چند سالن كوچك نمايشگاه است؟ اگر همين باشد ركن چهارم دموكراسي مان چقدر نحيف است!
مينا شهني

ناتور
نوبرانه ها
آقا اين همه سروصدا براي چيه؟ چه خبره؟ نوبرشو آوردي؟ و واقعاً در نمايشگاه كتاب نوبرانه ها را مي شود ديد. كتاب هاي جديد كه روي پيشخوان و يا توي قفسه ناشران مختلف مي نشيند. هيچ مي دانيد خيلي از ناشران تقويم ساليانه كارشان را براساس زمان برگزاري نمايشگاه برنامه ريزي مي كنند. از قبل از عيد كمتر كار جديد و كتاب جديدي به بازار مي آيد. كارهاي جديد پشت سر هم چاپ و انبار مي شود. چاپخانه ها هم از اين قاعده مستثني نيستند. كارگران چاپخانه تا صبح پاي دستگاه مي دوند كه مثلاً ناشر تصميم گرفته حتماً اين كتاب به خصوص اش به نمايشگاه برسد.
بعد از چاپخانه ها صحافي ها نيز شلوغي و تراكم غريبي را پشت سر مي گذارند. تند و تند كتاب صحافي مي كنند حالا اگر كتاب ها به طور جداگانه با سلفون پوشيده شوند - شرينگ - كه كاري است وقت گير و اگر مثلاً در بسته هاي ده تايي بسته بندي شوند كه چه بهتر، خلاصه از ناشر گرفته كه هر روز به چاپخانه و صحافي سر مي زند، تا ناظر چاپ كه حرص مي خورد و فرم اول را با دقت هر چه بيشتر نگاه مي كند كه مبادا اشتباهي از ديدش پنهان بماند و رنگ ها همه خوب و درست از كار دربيايند تا بخش حمل و نقل ترافيك و تا كارگران چاپچي كه سه شيفت كار مي كنند، همه و همه در آستانه زمان پرتكاپوي كتاب كشورند. بالاخره اين نوبرانه صحيح و سالم به نمايشگاه مي رسد و در غرفه هايي كه هر سال بهتر از سال قبل، تزيين مي شوند، چيده مي شوند و آدم هايي كه خوراك شان كتاب است و استادان و همه آدم هاي باسواد و بي سواد اهل نمايشگاه كه مي آيند نوبرانه ها را ببينند و بچينند و بروند.

اما نوبرانه ها


003705.jpg

چند عنوان تر و تازه كه بيشتر ناشران در نمايشگاه دارند همان كتاب هايي كه شتاب و دقت پشت سرشان بوده و آن قدر تازه اند كه مثل نان از تنور درآمده بوي تازگي از روي ورق هايشان به مشام مي رسد. بوي تازگي چاپ، بوي كاغذ - چه وارداتي چه داخلي - تازه و بهتر از همه بوي فكر نو و انديشه نو. انديشه هاي نو در نمايشگاه خود را مي نمايانند در قالب كتاب كوچكي در غرفه يك ناشر دقيق و يا كتاب هاي چندجلدي پر جنجالي كه همه مي آيند تا نگاهشان كنند و انديشه تكثير مي شود، زياد مي شود، وسيع مي شود؛ اوج مي گيرد تا آسمان، تا كهكشان مي رود. دورترها هر چند از رگ گردن نزديك است مثل نبض.

بازديد مي شود
خسته، كوفته؛ كوبيده از راه دور آمده خسته خسته است. نزديك به ۱۶ ساعت در اتوبوس نشسته تا بيايد تهران به شوق نمايشگاه كتاب. هر سال از طرف دانشگاه شان چند اتوبوس دانشجوي دختر و پسر به نمايشگاه كتاب اعزام مي شوند.
اين سومين سال است كه همراه بقيه به ديدار نمايشگاه مي آيد. هر سال اين همه راه را به شوق خريدن چند تا كتاب فقط چند كتاب مي آيد.
بضاعت خريد تعداد زيادي كتاب را ندارد كمتر دانشجويي مي تواند كتاب بخرد. اما سختي راه را تحمل مي كند. شايد شركت در برنامه هاي گوناگون جنبي نمايشگاه هم يكي از دلخوشي هاي شركت كنندگان باشد. ديدار با اهل قلم، نويسنده، ناشر، طراح و يا شايد غرق شدن در يك جمعيت مشتاق كتابخوان آدم را به شوق بياورد كه اين همه ساعت در اتوبوس بنشيند و به تهران بيايد و برگردد. براي دانشجوي شهرستاني شايد يك تجربه اجتماعي بسيار شيرين هم باشد.

ترافيك
خيابان شلوغ است. بزرگراه ترافيك سنگين دارد. به قول گزارشگر ترافيك راديو پيام حركت خودروها به كندي صورت مي گيرد. هر سال همين ماجرا تكرار مي شود بايد يادمان باشد در روز افتتاح تا پايان نمايشگاه به زماني كه بايد در راه صرف كنيم بيشتر مي شود. همين ترافيك سنگين و غيرروان يا كندي كه در تمام خيابان ها و بزرگ راه هاي منتهي به نمايشگاه است صداي خيلي ها را درمي آورد و اعتراض مي كنند؛ بيشتر راننده ها ناراحت و ناراضي اند. البته رانندگان تاكسي شايد كمتر چون روزهاي نمايشگاه مسافرهاي پروپيمان تري دارند و اصلاً يك مسير به مسيرهاي تاكسي شهر اضافه مي شود و از تمام ميادين صداي «نمايشگاه يه نفر» به گوش مي رسد. ساعت پايان كار نمايشگاه حكايت غريبي است اگر صاحب يك خودروي شخصي باشيد پس از مدتي كه در ترافيك سنگين مانديد راه باز مي شود و شما با دو يا سه برابر زمان ممكن به مقصد مي رسيد. واي به حالتان اگر خودروي شخصي نداشته باشيد آن وقت حداقل يك كيلومتر پياده طي مي كنيد و به خودتان بدوبيراه مي گوييد كه چرا تا پايان وقت در نمايشگاه مانده ايد به خصوص اگر از قشر بابضاعت باشيد و يا پول و سفارش همه فاميل را گرفته باشيد تا برايشان خريد كنيد و چند نايلون پر از كتاب دست تان باشد، ديگر واويلاست. هر ماشيني لطف كرد و جلوي پايتان ترمز كرد با قيمتي كه راننده اعلام مي كند و البته به نظر شما خيلي زياد است كنار مي آييد سوار مي شويد و دربست به خانه مي رويد در حالي كه پاهايتان زق زق مي كند و لعنتي كه به خود روا مي داريد كه: «اي بابا اين چه بلايي بود سر خودم آوردم. »
راستي تا يادم نرفته نمايشگاه مطبوعات چه خبر؟!!

پزشكي خانواده
دوقلوهاي جديد
يك زن برزيلي كه دو رحم داشت، يك دختر و يك پسر را از دو رحم جداگانه به دنيا آورد. به گفته پزشكان، اين نخستين باري است كه در اين كشور چنين اتفاقي به ثبت مي رسد. به گزارش خبرگزاري رويترز مدير بيمارستان مريديونال در شهر كارياسيكا گفت به دليل شرايط خاص، اين زايمان پس از ۳۶ هفته بارداري از طريق سزارين انجام گرفت. وي گفت تاكنون در تاريخ پزشكي برزيل، موردي از تولد دوقلو از دو رحم جداگانه سابقه نداشته است. به گفته وي احتمال رشد طبيعي و متقارن دو جنين در دو رحم مجزا فوق العاده نادر است. هم اكنون مادر دوقلوها كه كارگر كشاورزي است، در شرايط عادي بعد از سزارين به سر مي برد و حال دوقلوها نيز كاملاً خوب و مطلوب توصيف شده است.

معاينه عمقي پوست
پژوهشگران يك شركت سازنده لوازم بهداشتي و پزشكي در ژاپن موفق به ساخت تجهيزاتي شده اند كه با استفاده از آن مي توان بدون بريدن پوست به وضعيت دروني آن پي برد. ساختار پوست بدن به طور كلي از سه لايه رويي، مياني و زيرين كه ذخيره كننده چربي است، تشكيل شده است. به گفته پژوهشگران شركت «شي سئيدو» با تجهيزات جديد پوست را در معرض تابش پرتو ليزر قرار مي دهند و سپس اطلاعاتي را كه توسط بازتاب نور دريافت مي شود براي تجزيه و تحليل به رايانه مي دهند.

تروماي قاتل
«تروما» يا وارد آمدن ضربات ناشي از حوادث و تصادفات در هر ساعت باعث مرگ يك نفر مي شود. دكتر ايرج فاضل گفت: خطرات ناشي از تصادفات و تروما (ضربات) بيشتر نسل جوان را تهديد مي كند و در هر ساعت يك نفر قرباني تروما مي شود كه اكثراً قابل پيشگيري است. رئيس جامعه جراحان ايران، يكي از مسائل مهم در كاهش خسارات ناشي از ضربات را كوتاه شدن زمان امدادرساني دانست و گفت: هر چه اين مدت كوتاه تر باشد، احتمال زنده ماندن شخص بالا مي رود.

آيين ايرانيان
ايراني بمانيم
كيوان هور
ايران وسيع مسكن ايرانيان آريايي، در نقطه مياني دو تمدن شرق و غرب، چونان حلقه وصلي است ميان اين دو فرهنگ متمايز هر چند كه فرهنگ ايران هم پل بود و هم سد. و اين شدني نبود مگر اينكه بگوييم ايراني از هر دوي فرهنگ هاي شرقي و غربي استفاده مي كرد و پس از آنكه آب و رنگ ايراني به آنان مي داد، چنان از آن بهره مي برد كه ديگران را توان آن نبود. اصولاً فرهنگ ايران اجازه سوءاستفاده از خود را نمي داد. ايران در ميانه بزرگراه توسعه و پيشرفت به سرعت مي تاخت و ماشين هاي كند روي فرهنگ هاي غيرايراني نمي توانستند به شتاب مورد نياز براي ورود به اين بزرگراه دست يابند و مجبور بودند در كناره هاي خاكي اين بزرگراه به آهستگي حركت كنند و عموماً در ميانه راه گرفتار مي شدند و متوقف مي ماندند.
اما فرهنگ متعامل ايراني از سويي فرهنگ «سِند» را به تعامل دعوت مي كرد و از سويي ديگر نيم نگاهي داشت به فرهنگ آن سوي درياي مديترانه كه امروز نام فرهنگ غربي بر خود نهاده است. نتيجه اين تعاملات فرهنگي به وجود آمدن تمدن باشكوهي بود كه توانست بزرگ ترين امپراتوري جهاني را در خود جاي دهد. چنان چه منشور حقوق بشر ساخته شده از همين تمدن، هنوز بر سردر سازمان ملل متحد، سند پرافتخار ايرانيان است. زماني دراز مي گذرد و شايد كه با پير و فرتوت شدن اين تمدن، مردم ايران از انديشه هاي جهاني خود جدا مي شوند و به انديشه هاي قومي و قبيله اي چشم مي دوزند. يادشان مي رود كه بايد با همه جهانيان زيست، اما ايراني ماند.
با گذشت ساليان دراز هيچ سند روشني از آن فرهنگ بر جاي نيست، اما چون بيشتر بنگريم، هيچ كدام از رسوم ايرانيان باستان را بي انديشه و بي حكمت نمي يابيم. وجود آن همه جشن ماهيانه و ساليانه در ايران باستان دليلي روشن است بر شاديخواهي اين مردم.
در بحث «خود و ديگران» نيز ايرانيان هيچ گاه ديگران را آن قدرها هم جداي از خود احساس نكردند. ديگران هم در فرهنگ ايراني، تفاوتي با خودي ها نداشتند، به جز اينكه ايراني نبودند و به ناچار «ايراني» نام گرفتند.
با همين باور، ايرانيان جشن سده را هر سال برگزار كردند تا يادشان نرود كه اين آتش تمدن ساز را تا جاودان پاس بدارند. به بهانه اين جشن بود كه شاخ و برگ هرس درختانشان را نيز مي سوزاندند و همراه با آن هر چه بوي كهنگي مي داد. براي آنكه در ماه فروردين آمادگي لازم را براي پذيرايي از روان درگذشتگان داشته باشند، همچون امروز به خانه تكاني مي پرداختند. جشن هاي ماهيانه را برگزار كردند تا هر ماه به بهانه اي دست كم جشني بزرگ برپا دارند و شادي را به خانه هاي خود بيفزايند. اما هيچ گاه از انديشه «ديگران» تهيدست و درويش فارغ نشدند. پس گاهنبارها را براي اطماع آنان برپا كردند و بهانه فلسفه آفرينش جهان در شش روز اين آيين را برگزار كردند.
ايرانيان باستان اجازه داشتند در هر زمينه اي بينديشند و عقل و شعور را حاكم بر خود كنند. بر اين اساس بود كه عيد نوروز در «بارعام»ها شركت مي كردند و حقوق از دست رفته شان را مطالبه مي كردند. و بدين سان بود كه ايرانيان در هر سال بيش از چهل و هشت بار جشن مي گرفتند. يعني بيش از ۴ جشن در هر ماه.

جامعه
ادبيات
اقتصاد
ايران
تكنيك
رسانه
زمين
شهر
علم
كتاب
ورزش
هنر
يادداشت
صفحه آخر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  تكنيك  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |
|  علم  |  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |  يادداشت  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |