دوشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۴۷- May, 12, 2003
راه و بي راه
نقدي بر طرح جديد صلح خاورميانه
نكات اصلي «نقشه راه»
010890.jpg

فاز اول (تا مه ۳۲۰۰) پايان خشونت، عادي شدن زندگي فلسطيني ها و اصلاح سياسي ساختار فلسطيني ها، عقب نشيني اسرائيل و پايان شهرك سازي، برگزاري انتخابات فلسطين
فاز دوم (از ژوئن تا دسامبر ۲۰۰۴) تشكيل يك دولت مستقل فلسطيني، برگزاري يك كنفرانس بين المللي براي ايجاد نظارت بر اجراي طرح صلح نقشه راه.
فاز سوم (۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵) برگزاري دومين كنفرانس بين المللي، امضاي توافقنامه دائمي بين طرفين و پايان درگيري، توافق بر سر مرزهاي نهايي، بر سر بيت المقدس، پناهندگان و شهرك ها، و نهايتاً موافقت دول عرب براي صلح با اسرائيل.
گروه بين الملل - فرزانه روستايي: هفته گذشته ياسر عرفات با اكراه ليست وزراي نخست وزير تحميلي محمود عباس را پذيرفت. پس از عرفات، پارلمان فلسطيني ها و نيز شوراي قانونگذاري نيز دولت عباس را مورد تاييد قرار داد. اما يك واقعيت را نمي توان انكار كرد. واقعيتي كه عرفات بيش از حد عريان آن را بيان كرد مبني بر اين كه كابينه ابومازن يك كابينه آمريكايي است نه فلسطيني. ريشه بحث از آنجا ناشي مي شود كه دولت بوش اعلام كرد با عرفات مذاكره نخواهد كرد و شرط حمايت و دفاع او از طرح صلح اين است كه دولت جديدي در دستگاه فلسطيني ها ملت فلسطين را نمايندگي كند. به اين ترتيب انتخاب محمود عباس به عنوان نخست وزيري كه قرار است در مذاكرات صلح از طرف فلسطيني ها شركت كند دقيقاً هدفمند و هم جهت با فشار لابي هاي بين المللي بود كه نقطه نظرات بوش را تاييد مي كردند.
براي آغاز مذاكرات مربوط به طرح صلح، پيش شرط آمريكايي ها مبني بر حذف عرفات انجام شد، اما پيش شرط دوم پيش شرط اسرائيلي هاست. شارون با اعلام دريافت طرح نقشه راه اعلام كرد تا عمليات انتحاري فلسطيني ها متوقف نشود و دولت فلسطيني به سركوب شبه نظاميان نپردازد مذاكره اي در كار نخواهد بود.
دقيقاً همين پيش شرط اسرائيلي ها به عنوان اصلي ترين اختلاف جنجالي بين عرفات و محمود عباس نمودار گرديد. نخست وزير فلسطين محمد دحلان رئيس پليس امنيتي غزه را به عنوان وزير كشور معرفي كرد و عرفات تا آخرين نفس و تا جايي كه مي توانست با آن مخالفت كرد. بي ترديد انتخاب يك مقام ارشد امنيتي به عنوان وزير كشور كابينه فلسطين فقط در راستاي تامين پيش شرط اسرائيلي ها انجام شده است. هر چند كه با مخالفت عرفات دحلان وزير كشور نشد و به پستي امنيتي در كابينه اكتفا كرد. خود ابومازن مسئوليت اداره وزارت كشور را برعهده گرفت. با تعجب بسيار، چند روز بعد ابومازن اداره وزارت تحت نظارت خود را به دحلان واگذار كرد و با چراغ سبز به اسرائيلي ها تعمدش به اجراي طرح صلح خاورميانه و توقف حملات انتحاري را دوقبضه تاكيد كرد. ابومازن كه به مخالفت با عمليات شهادت طلبانه مشهور است در اولين سخنراني دوران نخست وزيري اش اعلام كرده كه آماده خلع سلاح شبه نظاميان است. مواضع دحلان عليه حملات انتحاري و دستگيري عاملان حملات شهادت طلبانه نيز مخالفت اعضاي ارشد فتح را برانگيخته است.
با اين حال بسياري معتقدند فقط با انتخاب يك مقام امنيتي فلسطيني نمي توان بريگادهاي حملات انتحاري را خنثي كرد.
پيش شرط كنترل حملات انتحاري فلسطيني ها، توقف عمليات نظامي اسرائيلي ها و توقف كشتار غيرنظاميان و تخريب منازل فلسطيني هاست. در غير اين صورت، حتي اگر دحلان به اقدامات افراطي متوسل شود با حمايتي از سوي توده هاي مردم فلسطين مواجه نخواهد شد.
مقام امنيتي وزير كشور دولت فلسطين به غير از مقابله با گروه اسلامي قدرتمند حماس، مجبور است با گروه هاي افراطي فتح و بريگاد الاقصي نيز به مقابله برخيزد. بسياري از اين گروه ها نه از حمايت عرفات دست بر خواهند داشت و نه اسلحه را كنار مي گذارند.
انتخاب محمود عباس حاكي از يك درگيري بر سر قدرت رهبري در درون بدنه حاكميت فلسطيني ها نيز هست. با انتخاب محمود عباس، عملاً عرفات از متن به حاشيه رانده شده است، آن هم در حالي كه اسرائيل و آمريكا هيچ يك كتمان نكردند كه قصد دارند عرفات را از صحنه كنار بگذارند. برخي معتقدند مخالفت عرفات با كابينه محمود عباس حمايت قابل توجهي را در ميان فلسطيني ها براي او به ارمغان آورده است.
به هر حال كابينه محمود عباس بيش از حمايت داخلي، برخوردار از حمايت هاي بين المللي است، هر چند مخالفت هاي جدي عرفات وجهه او را تا حدودي تضعيف كرد. هم اكنون بسياري محمود عباس و محمد دحلان را نخست وزير و مقام امنيتي آمريكايي ها در حاكميت فلسطيني ها مي دانند. اگر ابومازن و دحلان سركوب بريگادهاي عمليات انتحاري موفق شوند ولي اسرائيلي ها دست از عمليات ترور و تخريب منازل فلسطيني ها برندارند، در آن صورت بي ترديد اندك حمايت خود را در ميان فلسطيني ها از دست خواهند دارد.
تدارك صلح جديد
010895.jpg

دومين انتفاضه فلسطين به تدريج وارد چهارمين سال خود مي شود. فلسطيني ها و اسرائيل هر دو از ماراتن نفس گير حملات انتحاري، ترور، بمب گذاري و ايجاد اغتشاش در اردوگاه مقابل به ستوه آمده اند. هرچند حملات نظامي و تخريب منازل فلسطينيان ادامه دارد و انفجارهاي گاه و بيگاه بدن دختران و پسران فلسطيني در ميان انبوه جمعيت يهوديان طي سه سال گذشته قطع نشد، آمريكايي ها براي دو سال هر دو طرف را به حال خود واگذاردند.
براي ۴ سال شرايط اجتماعي و سياسي فلسطيني ها و اسرائيل به ترتيبي پيش رفت كه اكنون هر دو خود را در بن بستي گشايش نيافتني يافته اند. مارتين ايندايك، سفير سابق آمريكا در اسرائيل و از سران لابي قدرتمند طرفدار اسرائيل در آمريكا در آخرين شماره فارين افرز مي نويسد: «فقدان يك دولت منعطف در اسرائيل كه براي خروج از بحران احساس مسئوليت كند و نيز نبودن يك طرف فلسطيني قابل اعتماد كه بتواند نقش يك طرف مذاكره كننده را برعهده گيرد و كنترلي بر حملات اعمال كند هرگونه اميد به خروج از بن بست را به نااميدي و ياس نزديك ساخته است.»
وي مي افزايد: «اگر شرايط به همين ترتيب پيش رود و هيچ يك از طرفين كوتاه نيايند، در آن صورت دولت آمريكا همچنان از هرگونه مداخله اي اجتناب خواهد كرد و فلسطيني ها و اسرائيل نيز شانس اين را خواهند داشت تا هر كجا كه مي خواهند جبهه هاي جديدي عليه يكديگر بگشايند.» «با توجه به انتخاباتي كه در آمريكا در پيش است، شرايط بحران اقتصادي آمريكا كه توجه خاص دولت را مي طلبد، و ظرفيت ديپلماتيك وزارت خارجه آمريكا كه به دليل بحران عراق فضايي خالي باقي نگذاشته براي دولت آمريكا بسيار طبيعي و آسان تر است كه به شرايط عدم مداخله در بحران خاورميانه وارد شود و بوش تجربيات رؤساي قبلي آمريكا را درباره خاورميانه دوباره نيازمايد. »
ايندايك در ادامه مي نويسد: البته اتخاذ چنين خط مشي براي آمريكا اشتباه فاحشي خواهد بود، زيرا اشتياق وصف ناشدني در حل بحران عراق و صدام حسين و همزمان بي توجهي به بحران چندين و چندساله فلسطين وجهه سياست خارجي آمريكا را در جهان اسلام و خاورميانه با تناقضي جدي مواجه ساخته است. احياي اقتصاد بحران زده اسرائيل عطف به محال مي شود، سرنوشت غيرنظاميان اسرائيل و فلسطيني ها در ابهام و فلاكت باقي مي ماند و آمريكايي ها نيز اين فرصت را از دست مي دهند كه نفوذ منطقه اي خود را در همسويي با صلح اعمال كنند. »
گفتمان ديپلماتيك مقام هاي رسمي بر سر بحران خاورميانه همچون سفير سابق آمريكا در اسرائيل به شكلي است كه نقش دو طرف بحران را در ايجاد شرايط بن بست فعلي يكسان تلقي مي كند. در حالي كه حتي اگر بر فرض محال دو طرف را در ايجاد شرايط فعلي مقصر بدانيم، طرف اسرائيل وزن بسيار قابل توجه تري را در بحران به خود اختصاص داده است. حملات نظامي، كشتار غيرنظاميان، ترورهاي پي درپي سران تشكيلات فلسطيني، تخريب منازل كساني كه حتي در روياهاي خويش تصوري از مقابله با اسرائيل نداشته اند و تحميل يك تحريم اقتصادي كه تاثير آن تا عميق ترين لايه هاي اجتماعي و اقتصادي جمعيت فلسطين نفوذ كرده شرايطي را به وجود آورده است كه به تدريج فلسطيني ها هر گونه اميد به خروج از بحران و زيستن در غير سايه بمب ها و گلوله تانك ها را از دست مي دهند و جايگزيني براي آن ندارند. عبدالكريم ابونصار مفسر سعودي امور خاورميانه معتقد است: فلسطيني ها به لحاظ نظامي شكست خورده اند، به لحاظ سياسي در جعبه اي دربسته در گوشه اي گير كرده اند و در معرض خطرند تا دستاوردهاي اندك ده سال گذشته خود را از دست بدهند. با اين حال هيچ يك از عوامل فوق نمي تواند باعث شود ملتي كه سال ها تحقير شده و خشم و غصب خود را فرو برده است، تسليم شود.
شايد دولت خودگردان فلسطين و اداره كنندگان نظامي اسرائيل هر دو در خلق بحران فعلي مقصر بوده باشند، اما دولت اسرائيل در تداوم فشارهاي سياسي ـ اقتصادي ـ نظامي و به ويژه رواني بر فلسطيني ها به مساعدت دستگاه ديپلماسي وزارت خارجه آمريكا مستظهر بوده و هست. اقدام آمريكايي ها در پس گرفتن شناسايي ياسر عرفات به عنوان رهبر و سمبل مبارزات فلسطيني ها آخرين ترفندي است كه با هماهنگي سياست سركوبگرانه اسرائيل به مرحله اجرا درآمد. آمريكايي ها توهين و تحقير رسمي رهبر فلسطيني ها را آغاز كردند و اسرائيلي ها نيز مقر رهبر دولت مختار را هدف قرار داده و آن را ويران ساختند.
عكس مشهوري از عرفات كه در زير نور شمع در دفتر كارش مشغول مطالعه است نقطه اوج يك فشار منطقه اي و بين المللي بر بدنه دولت خودمختار است. اسرائيلي ها، به جز يك ساختمان كليه ساختمان هاي مجتمع دولت خودمختار را ويران ساختند. عرفات در همان ساختمان محبوس ماند و تانك هاي اسرائيلي براي چند هفته حتي اجازه ندادند وي از ساختمان خارج شود. خبرگزاري ها و عكاسان فرصت يافتند تا خبر و عكس هاي مربوط به عرفات در زنجير را به سراسر جهان مخابره كنند اما ورود خبرنگاران به محله هاي فلسطيني كه اسرائيلي ها با گلوله و تانك و موشك آن را با خاك يكسان مي كنند و با سكوتي تأييدآميز از سوي مجامع جهاني انجام مي پذيرد ممنوع است.
كساني كه در تحليل بحران هاي منطقه اي يكسويه مي نگرند همواره دچار خطا مي گردند. در همين راستا اشاره اي به تأثير حملات انتحاري بر بدنه سياسي، اجتماعي، اقتصادي و رواني جامعه اسرائيل قابل توجه است. در جريان جنگ اول خليج فارس و در اوج حملات موشكي عراق به اسرائيل ظاهراً تعداد كساني كه در اثر تخريب ناشي از اصابت موشك هاي اسكاد عراق كشته شدند از شمار انگشت هاي يك دست كمتر بود. اما دهها اسرائيلي در اثر ترس از مرگ و وحشت از حملات موشكي عراق جان دادند. مي گويند يهودي ها از جرأت و شهامت بهره چنداني ندارند و ترس بر روان فردي و اجتماعي آنان زود مستولي مي گردد. تأثير حملات انتحاري فلسطيني ها بر بدنه جامعه اسرائيل كمتر از حملات نظامي اسرائيل بر شهرهاي فلسطيني نبوده است. مقايسه آماري كشته شدگان فلسطيني و اسرائيلي در اثر حملات نظامي و نيز انفجار حملات انتحاري امكان پذير نيست. زيرا فلسطينيان همواره متحمل تلفات بسيار بسيار بيشتري شده اند. اما حملات انتحاري فلسطيني ها بارها محله هاي تجاري و پرتردد تل آويو و بيت المقدس را به شهر ارواح مبدل ساخته است. در اوج حملات ادواري انتحاري، تجارتخانه ها تعطيل، هتل ها خالي و مراكز تفريحي و توريستي اسرائيل كه در اروپا طرفداران زيادي داردبا ورشكستگي كامل مواجه بوده اند. بارها مقام هاي امنيتي اسرائيل براي عادي نگه داشتن اوضاع شهرهايي كه يهوديان ساكن آن از وحشت قالب تهي كرده اند دچار مشكل گرديدند. هرچند كه با تأكيد بر حملات انتقام جويانه ارتش اسرائيل همواره سعي داشته است سياست مشت آهنين خويش را بر حريف يادآوري كند، التيام روان شهروندان اسرائيلي وحشت زده از حملات انتحاري نيز همواره دشوار بوده است.

دستاوردهاي صلح
ده سال از امضاي توافقنامه اسلو مي گذرد. بر اساس اين توافقنامه فلسطيني ها جاي پايي در سرزمين مادري خود يافتند و دولت خودمختاري را به رياست رهبر افسانه اي خود تشكيل دادند. تا پيش از مذاكرات مادريد و امضاي توافقنامه اسلو، عرفات و ديگر كادرهاي ارشد فتح در تونس و در ديگر كشورهاي شمال آفريقا و خاورميانه به صورت مخفي زندگي مي كردند. اولين توافق هاي فلسطيني ها و اسرائيل بعد از حدود نيم قرن تشكيل دولتي نيم بند را براي فلسطيني هايي به ارمغان آورد كه در سراسر خاورميانه و جهان پراكنده شده بودند. تا قبل از تشكيل دولت خودمختار، كليه رهبران فلسطيني به همان ميزان كه در انديشه حل معضلات جنبش فلسطين بودند درگير ملاحظات امنيتي و پنهان ماندن از چشم بريگاردهاي شكار موساد بودند. با تشكيل دولت خودمختار كليه رهبران فلسطيني از سايه و مخفي گاه به درآمده و درگير هدايت علني مبارزات فلسطيني ها در چارچوب هاي قانوني تعريف شده گرديدند.
010915.jpg

امروزه فلسطيني ها با فشار سياسي، اقتصادي و اجتماعي قابل توجهي مواجهند اما در مقابله با رژيمي كه دستگاه عريض و طويل سياست خارجي آمريكا و پنتاگون از آن حمايت مي كند و در مقايسه با ده سال قبل از امكانات بسيار قابل توجه تري برخوردارند. سهم امروز فلسطيني ها از اراضي اشغالي جز جاي پايي از سرزمين مادري نيست، اما در فشار آوردن بر دولت اسرائيل از ابزار، ادوات، امكانات و ارتباطات بسيار بيشتري برخوردار شده اند و همين منطق، كارايي مذاكره را بر منطق طرد مذاكره به اثبات مي رساند.
با مطالعه ابزاري كه فلسطيني ها براي فشار بر اسرائيل به آن دست يافته اند تاريخ مبارزات فلسطيني ها را به سه دوره متمايز مي توان تقسيم كرد.
در اولين دور از مبارزات، فلسطيني ها با اتخاذ شيوه اي كه بعدها به جنگ سايه ها شهرت يافت براي حدود دو دهه اقدام به ترور مقام هاي ارشد اسرائيل، هواپيماربايي و بحران سازي براي رژيم اسرائيل كردند. اوج اين مرحله عمليات المپيك مونيخ بود كه با هدف شناساندن سركوب فلسطيني ها به جهانيان انجام گرفت.
دستاورد اولين مرحله از مبارزات فلسطيني ها شناساندن بحران فلسطين به عنوان بحران جهاني و معرفي رژيم مظلوم نماي اسرائيل به عنوان رژيمي غاصب سركوبگر، نظامي و تروريست بود. دومين مرحله از مبارزات كه سالياني پس از پيروزي انقلاب ايران آغاز شد، جنبش انتفاضه و ناآرامي اجتماعي در شهرهايي بود كه فلسطيني ها امكان درگيري مستقيم اما محدود با نيروهاي نظامي اسرائيل را داشتند. پياده نظام جنبش انتفاضه كودكان و نوجوانان فلسطيني و ابزار و ادوات آن سنگ و كلوخ هايي بود كه با فلاخن صورت سربازان اسرائيلي و نفربرهاي آنان را هدف قرار مي داد. جمعيت فلسطينيان شهرهاي غزه، نابلس، رام الله، ناصره، طولكرم و حتي بيت المقدس با تلفات قابل توجهي طي ده سال اول انتفاضه مواجه شدند ولي موفق شدند به جهانيان و اسرائيل و نيز دولت آمريكا اين نكته را بفهمانند كه با سكوت نمي توان بحران اراضي اشغالي و آوارگان فلسطيني و ادعاي مسلمانان بر بيت المقدس را حل كرد. جنبش خودجوش، مردمي و كم هزينه انتفاضه گام به گام دولت هاي اسرائيل را با بحراني مواجه ساخت كه هيچ گاه تصوري از عمق آن نداشتند.
نظاميان اسرائيلي هيچ گاه در معادلات و محاسبات خود براي نوجوانان فلسطيني كه به چند عدد سنگ مسلح شده بودند حسابي باز نمي كردند. اما ادامه ده ساله درگيري هاي آرامي كه در هيچ روزي با تعطيلي مواجه نمي شد و برگزاري اعتصاباتي كه به حمايت از جوانان فلسطيني در شهرهاي اراضي اشغالي برگزار مي گرديد به تدريج فاكتورهاي قابل معامله اي را در عالي ترين سطوح تماس فلسطيني ها و دولت اسرائيل پديد آورد. رهبران فلسطيني بدون پرداخت هزينه اي سنگين با درگير كردن نوجوانان و كودكان فلسطيني با نظاميان اسرائيل ابزاري را براي چانه زني و گرفتن امتياز از طرف مقابل به دست آورند. دولت اسرائيل نيز همواره مجبور بود ادامه يا توقف انتفاضه را به عنوان وزنه و فشاري مردمي از سوي فلسطيني ها مورد شناسايي قرار دهد. رهبران فلسطيني در جريان مذاكرات خود با اسرائيل از جريان انتفاضه مردمي بيشترين بهره را برده اند.
توسل به حملات انتحاري جديدترين و آخرين مدل از حملات سازماندهي شده فلسطيني ها است كه در كنار ادامه انتفاضه عليه اسرائيل سازماندهي شده است. توسل به انتفاضه و حملات انتحاري درواقع بهره برداري فلسطيني ها از امتياز و برتري جمعيتي آنان در مقايسه با يهوديان اسرائيل است. بسياري از تحليلگران كارايي آخرين موج از حملات فلسطيني ها عليه اسرائيل، يعني حملات انتحاري را در منطق نظامي معادل كاربرد مشت نظامي اسرائيل عليه فلسطيني ها مي دانند.
به عبارت ديگر، با مطالعه عكس العمل يك عمل مي توان به قدرت عمل اوليه واقف گرديد. بعد از هر حمله انتحاري ارتش اسرائيل هجوم به يك شهر يا يك منطقه فلسطيني را آغاز مي كند. شدت حمله انتحاري و ميزان تلفات وارد شده به اسرائيلي ها همواره رابطه مستقيمي با شدت حملات انتقام جويانه اسرائيل داشته و دارد.
بسياري با توسل به منطق اخلاقي، تاكيد فلسطيني ها بر حملات انتحاري را مورد سوال قرار مي دهند، غافل از اينكه وقتي ملتي كليه ابزار اعتراض را از دست داد و در آستانه سقوط از هستي قرار گرفت كسي نمي تواند حق مردن و ميراندن دشمنان را از آنان سلب كند. امروزه جوانان فلسطيني با انفجار بدن و مرگ خود، طعم جاري در محله هاي فلسطين يعني طعم مرگ را به ساكنان محله هاي تجاري و پرتردد اسرائيلي مي چشانند، و بر اين منطق اصرار مي ورزند كه: حيات فلسطيني ها تحت فشار نظاميان ارتش اسرائيل و بدون امكانات بهداشتي، آموزشي، رفاهي، درماني و بدون اميد به فردا، با مرگ تفاوت چنداني ندارد.
در هرحال، هرچند كه رسانه هاي آمريكايي و نيز اسرائيل حملات انتحاري فلسطيني ها را تروريسم مي نامند، بسياري از فلسطيني تبارها ـ هرچند نه همه آنان ـ به خصوص فقيرترين اقشار فلسطيني، انجام حملات انتحاري را تنها راه ابراز نارضايتي خود مي دانند. با وجودي كه جمع قابل توجهي از رهبران كاركشته فلسطيني انجام حملات انتحاري را مغاير با اصول آزاديبخش جنبش فلسطين مي دانند، ادامه آن در آستانه مطرح شدن طرح صلح جديد، ابزاري را براي چانه زني در پشت ميز مذاكره فراهم آورده است. همراه شدن گرايشات بنيادگرايي با جناح هايي كه حملات انتحاري را هدايت مي كنند عاملي است كه نگراني شاخه هاي لائيك فلسطيني را موجب گرديده است.
ادامه و كيفيت انجام اين عمليات بحث هماهنگي احتمالي شاخه هاي سياسي و نظامي فلسطيني را مطرح مي سازد. هرچند در ظاهر ارتباط چنداني بين رهبران سياسي تكنوكرات و نيز اداره كنندگان ايدئولوژيك حماس و گردان هاي الاقصي وجود ندارد به نظر مي رسد احتمالاً در عالي ترين سطح، رهبران سياسي و نظامي اعم از لائيك و مذهبي مانور خود را با يكديگر هماهنگ مي سازند. به رغم افتراق ظاهري شاخه هاي سياسي و نظامي فعال فلسطيني و همچنين به رغم دوگانگي كساني كه در چارچوب دولت خودمختار و در خارج از چارچوب دولت رسمي فعاليت مي كنند، فلسطيني ها در عالي ترين سطح، ديپلماسي خود را هماهنگ مي نمايند. اسرائيلي ها نيز معتقدند كه شاخه نظامي حماس كه حملات انتحاري را سازمان مي دهد و جناح سياسي فتح دو بازوي يك جريان فشار هستند كه متناسب با شرايط مختلف به نوبت مذاكره مي كنند. يكي در پشت ميز، و ديگري در خيابان هاي تل آويو و بيت المقدس.
با وجود اين يك معضل جدي كل موجوديت فلسطيني ها را در معرض خطر قرار داده است. درصورتي كه هرگونه اخلالي در هماهنگي بين شاخه هاي سياسي و نظامي فعال فلسطيني ها در ميانه اعلام طرح جديد صلح خاورميانه بروز كند، هويت و حيثيت جنبش فلسطين با خدشه اي جبران ناپذير مواجه مي گردد. اگر شاخه هاي نظامي كه حملات انتحاري را تدارك مي بينند متناسب با تعهدات هيأت فلسطيني در جريان مذاكرات عمل نكنند بي ترديد شكافي جبران ناپذير در بدنه جنبش فلسطين بروز مي كند كه مي تواند منجر به يك جنگ داخلي در ميان فلسطيني هاي مبارز گردد. امروزه ياسر عرفات به عنوان سمبل مبارزات ملت فلسطين با اقدام موفق آمريكايي ها و اصرار اسرائيل از روند مذاكرات حذف شد و تا كابينه اي موافق با نظر آمريكايي ها تشكيل نگرديد، مفاد طرح صلح خاورميانه اعلام نشد. دوشنبه گذشته شارون در مصاحبه با هاآرتص اعلام كرد وقتي پيش شرط ما مبني بر توقف حملات انجام شد دولت اسرائيل برداشتن چند گام دردناك را متقبل خواهد شد. ابومازن نيز به فشار دولت آمريكا بر اسرائيل براي توقف حملات نظامي حسابي جدي باز كرده است. آغاز عملي طرح صلح جديد خاورميانه با سه پيش شرط از سوي سه طرف آمريكايي، فلسطيني و اسرائيلي آغاز شده است. بي ترديد طرف آمريكايي و اسرائيلي در انجام هرگونه اقدامي از يكديگر حمايت خواهند كرد و هماهنگ خواهند بود. اگر چنين هماهنگي اي بين جناح هاي فلسطيني دولتي و غيردولتي، بنيادگرا و لائيك صورت نپذيرد احتمالاً ديگر هيچ يك از رؤساي جمهور آمريكا شانس خود را براي پياده كردن يك طرح صلح در منطقه خاورميانه امتحان نخواهد كرد.

گاهشمار عمليات انتحاري در اسرائيل
بيت المقدس
۹ اوت ۲۰۰۱ ـ حمله انتحاري به مركز بيت المقدس؛ ۱۵ نفر كشته، ۹۰ نفر مجروح.
دسامبر ۲۰۰۱ ـ بمب گذاري در خيابان بن يهودا؛ ۱۲ كشته، ۱۸۰ نفر مجروح.
۱۸ ژانويه ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري در اتوبوسي در حومه جنوبي بيت المقدس؛ ۱۹ كشته، ۶۴ مجروح.
۱۹ ژانويه ۲۰۰۲ ـ حمله به ايستگاه اتوبوس؛ هشت كشته، ۳۵ مجروح.
۳۱ فوريه ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري در كافه ترياي دانشگاه عربي؛ ۹ كشته، ۸۵ نفر مجروح.
۱۲ آوريل ۲۰۰۲ ـ حمله انتحاري يك زن فلسطيني به بازار ماهان يهودا؛ شش كشته، ۹۰ نفر مجروح.
۲۹ مارس ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري انتحاري توسط يك زن در سوپرماركت كريات يوول؛ دو كشته؛ ۲۸ نفر مجروح.
۲۱ مارس ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري انتحاري در خيابان كينگ جورج در مركز بيت المقدس؛ ۳ كشته؛ ۸۶ مجروح.
۹ مارس ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري در ساعت ده ونيم شب در محل پررفت و آمد مومنت كافه در خيابان بن ميمون؛ ۱۱ نفر كشته، ۵۴ نر مجروح.
۲ مارس ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري در محله افراطيون يهودي در بيت اسرائيل در مركز بيت المقدس، ۹ كشته، ۵۶ نفر مجروح.
تل آويو
۱ ژوئن ۲۰۰۱ ـ بمب گذاري در بيرون يك ديسكو در ساحل تل آويو؛ ۲۱ نفر كشته، ۱۲۰ نفر مجروح
۱۴ فوريه ۲۰۰۱ ـ راندن اتوبوس به سمت سربازان و جمعيت منتظر اتوبوس در نزديكي هولون، در جنوب تل آويو؛ هشت نفر كشته، ۲۵ نفر مجروح
۱۶ ژانويه ۲۰۰۲ ـ دو بمب گذاري در خيابان نويشعنان، ۵ نفر كشته (دو اسرائيلي و ۳ كارگر خارجي)، حدود ۴۰ نفر مجروح.
۱۱ ژوئن ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري در رستوران شوارسه در هرتسليه؛ يك دختر ۱۴ ساله كشته و ۱۵ نفر مجروح
۲۶ مه ۲۰۰۲ ـ انفجار بمب در بيرون يك مركز خريد؛ كشته شدن يك مادربزرگ و نوه، مجروح شدن ۳۶ نفر
۶ مه ۲۰۰۲ ـ انفجار بمب در يك مركز تفريحي؛ ۱۶ نفر كشته، ۵۵ نفر مجروح
نتانيا
۴ مه ۲۰۰۱ ـ بمب گذاري در مركز شهر نتانيا، سه نفر كشته، ۶۰ نفر مجروح
۱۸ مه ۲۰۰۱ ـ بمب گذاري در مركز خريد هاشارون؛ پنج نفر كشته، ۱۰۰ نفر مجروح
۲۶ مارس ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري در هتل پارل؛ ۲۹ نفر كشته، ۱۴۰ نفر مجروح
حيفا
۲ دسامبر ۲۰۰۱ ـ بمب گذاري در اتوبوس؛ ۱۵ كشته، ۴۰ نفر مجروح
۱۰ آوريل ۲۰۰۲ ـ انفجار بمب در اتوبوس، هشت كشته، ۱۲ نفر مجروح
۳۱ مارس ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري در رستوران متسا متعلق به عرب ها در نزديكي پمپ بنزين مركز خريد گراند كانيون؛ ۱۵ نفر كشته (هم عرب و هم يهودي) بيش از ۴۰ نفر مجروح
شمال اسرائيل
۱۰ آوريل ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري در اتوبوس، هشت كشته، ۲۲ مجروح
۴ اوت ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري در اتوبوس، ۹ نفر كشته، ۵۰ نفر زخمي
كرانه باختري
۱۶ ژوئن ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري در اتوبوس، ۹ نفر كشته، ۲۰ نفر مجروح
۱۶ فوريه ۲۰۰۲ ـ بمب گذاري در پيتزا فروشي، ۲ نوجوان كشته، ۳۰ نفر مجروح

نگاه اول
بهانه جنگ
010905.jpg
غلامرضا رضايي نصير
سلاح هاي كشتارجمعي عراق را يادتان هست؟ درست است كه اكنون مثل ستارگان تازه سال هاليوودي كه پير شده باشند بر سر زبان ها افتاده اند، اما همين چند ماه پيش همه جا صحبت از آنها بود. به مدت چند ماه، قبل از شروع جنگ با عراق رسانه هاي آمريكايي يا طرفدار آمريكا آنقدر از سياه زخم و گاز سارين و گاز اعصاب و گاز خردل و ريزين و. . . داد سخن داده و خطر آنها را براي جامعه بشري گوشزد كرده بودند كه اگر بازنشسته هاي آمريكايي هم به نيمكت نشيني در پارك ها عادت داشتند، مطمئناً موضوع صحبت آنها هم سلاح هاي كشتارجمعي عراق بود. با اين همه، با گذشت بيش از يك ماه و نيم از جنگ هيچ اثري از سلاح هاي كشتارجمعي در عراق پيدا نشده است. صد البته جست وجو همچنان ادامه دارد و قرار است آمريكا گروه جديدي متشكل از ۱۰۰۰ كارشناس، از جمله بازرسان تسليحاتي سازمان ملل و نيروهاي اطلاعاتي را به منطقه اعزام دارد كه مجهز به انواع و اقسام كامپيوترها و تجهيزات براي تحليل اطلاعات، بازجويي از مقامات دستگير شده عراقي و جست وجو در مكان هاي مشكوك خواهند بود. اين گروه جديد كار را از گروه ۲۰۰ نفره اي كه تاكنون اين وظيفه را انجام مي داده اند، تحويل خواهد گرفت. اما مقامات آمريكايي از هم اكنون مي گويند استقرار نيروهاي جديد و نصب و راه اندازي تجهيزات حداقل دو ماه طول مي كشد.
لورن تامپسون از موسسه لگزينتون در واشنگتن مي گويد: «بايد صبر داشت. بازرسان تسليحاتي سازمان ملل ده، دوازده سال در عراق مشغول جست وجو بودند اما نتوانسته اند همه آنچه را به دنبالش بودند، بيابند. من شك ندارم كه سرانجام سلاح هاي كشتارجمعي عراق پيدا خواهد شد اما نكته مهم اين است كه رژيمي كه ممكن بود آنها را عليه ما به كار گيرد از بين رفته است. »
توني بلر، نخست وزير انگلستان نيز در مجلس عوام، در پاسخ به نماينده اي كه از وي مي پرسد اگر سلاح هاي شيميايي، ميكروبي و هسته اي در عراق پيدا نشود آيا او از مقام خود استعفا خواهد داد، مي گويد: «كساني كه معتقدند صدام حسين سلاح هاي كشتارجمعي نداشته است پس از پيدا شدن آنها در عراق مجبور خواهند شد حرف خود را پس بگيرند.»
جك استراو، وزير خارجه انگلستان نيز چنين استدلال مي كند: «ما مي دانيم كه به مدت شش ماه قبل از بازگشت بازرسان تسليحاتي سازمان ملل به عراق، صدام به طور سيستماتيك به پنهان كردن سلاح هاي خود مشغول بوده است. بنابراين نبايد زياد تعجب كرد كه هنوز نشاني از اين سلاح ها يافت نشده است. »
وي مي افزايد: سرهم كردن يك تصوير دقيق از برنامه هاي تسليحاتي صدام وقت خواهد گرفت، زيرا براي اين كار بايد از دانشمندان و كارشناساني كه روي اين برنامه ها كار كرده اند، بازجويي كنيم. فراموش نكنيد كه در فهرستي كه سازمان ملل از اين كارشناسان تهيه كرده است، نام پنج هزار نفر وجود دارد.
از سوي ديگر سروان بابي جكسون، افسر يگان شيميايي تيپ دوم لشكر چهارم پياده آمريكا عنوان مي كند كه يافتن سلاح هاي NBC (هسته اي، ميكروبي، شيميايي) در حال حاضر اولويت نيروهاي آمريكايي نيست و مسئله مهم براي آنها حفاظت از نيروها و استقرار امنيت در عراق است. وي مي گويد: «وقتي مطمئن شديم كه ديگر مقاومتي وجود ندارد، عمليات جست وجو براي سلاح هاي ممنوعه را شدت خواهيم بخشيد. »
در اين ميان بوش همچنان اصرار دارد كه سلاح هاي كشتارجمعي را خواهد يافت، فقط دير يا زود دارد. كالين پاول، وزير خارجه آمريكا نيز مي گويد: «من كاملاً مطمئن هستم كه سلاح هاي كشتارجمعي در عراق وجود دارد و به زودي شواهد آن پيدا خواهد شد. »
عده اي ديگر نيز عنوان مي كنند كه صدام سلاح هاي كشتارجمعي اش را نابود كرده يا به جاي ديگري انتقال داده است. روزنامه نيويورك تايمز در يكي از شماره هاي اخير خود به نقل از يكي از دانشمندان عراقي (كه صد البته خواسته نامش فاش نشود) ادعا مي كند كه صدام چند روز پيش از آغاز جنگ سلاح هاي شيميايي و جنگ افزار ميكروبي خود را نابود كرده است. اين دانشمند به گفته نيويورك تايمز نيروهاي آمريكايي را به ساختمان هاي متروكه اي كه ادعا مي كند محل انجام برنامه هاي تسليحاتي غيرقانوني عراق بوده است، رهنمون ساخته است. وي همچنين ادعا كرده است كه از اواسط دهه ،۱۹۹۰ عراق به طور مخفيانه تكنولوژي و سلاح هاي غيرمتعارف خود را به سوريه منتقل ساخته است.
اما جالب تر از همه گروهي هستند كه اساساً لزوم يافتن سلاح هاي كشتارجمعي را منتفي مي دانند. توماس فريدمن كه در يكي از يادداشت هاي اخير خود بغداد را نوزاد تازه متولد شده آمريكا و عراق را پنجاه و يكمين ايالت ۲۳ ميليون نفري اين كشور مي نامد لزومي به يافتن سلاح هاي كشتارجمعي براي توجيه حمله آمريكا به عراق نمي بيند. وي با اشاره به تصويري از جمجمه اي يافت شده در يك گور دسته جمعي عراق كه در صفحه اول نيويورك تايمز به چاپ رسيده است و زير آن مقاله اي در مورد قول بوش مبني بريافتن سلاح هاي كشتارجمعي عراق وجود دارد، مي نويسد: «اين جمجمه و هزاران جمجمه ديگر كه زين پس از زير خاك بيرون كشيده خواهد شد براي توجيه جنگ با عراق كافي است و بوش براي پيدا نشدن سلاح هاي شيميايي، ميكروبي يا هسته اي هيچ توضيحي به جهان بدهكار نيست (حتي اگر معلوم شود كاخ سفيد در مورد سلاح هاي كشتارجمعي عراق مبالغه كرده است. ) روشن است كه با پايان استبداد صدام، يكي از ويرانگرترين ماشين هاي نابودي جمعي از بين رفته است. »
اما مگر نه اين است كه بهانه اصلي حمله آمريكا به عراق وجود سلاح هاي كشتارجمعي در اين كشور بود. مگر مقامات آمريكا نبودند كه پيش از جنگ با كمال اطمينان از وجود اين گونه سلاح ها در عراق سخن مي گفتند. در جلسه اي كه كالين پاول براي متقاعد ساختن اعضاي شوراي امنيت به صدور قطعنامه عليه عراق و مشروعيت بين المللي بخشيدن به جنگ با اين كشور به سازمان ملل رفته بود، با ارائه مدارك مختلف شامل اسناد اطلاعاتي و تصاوير ماهواره هاي حتي ادعا كرد كه نيروهاي اطلاعاتي آمريكا جاي تسليحات و تأسيسات توليد و ذخيره سلاح هاي شيميايي و ميكروبي را مشخص كرده اند.
يكي از كهنه كاران سيا مي گويد: پيدا نكردن سلاح هاي كشتارجمعي عراق هم به لحاظ سياسي و هم به لحاظ اطلاعاتي رسوايي بزرگي براي آمريكا محسوب مي شود. به همين دليل است كه مقامات آمريكايي مثل شعبده بازان مسخره اي كه هر بار چيز تازه اي از كلاه خود درمي آورند و هر بار هم چيزي نيست كه وعده اش را داده اند، هر از گاهي خبر از كشف مهمي در رابطه با سلاح هاي كشتارجمعي مي دهند؛ اينكه بعداً معلوم شود كارخانه سلاح هاي شيميايي كه كشف كرده اند چيزي جز كارخانه آرد نبوده است، چندان مهم نيست. اما گرفتاري هاي آمريكا با پيدا كردن كم يا زياد سلاح هاي غيرمتعارف هم حل نمي شود. بازرسان تسليحاتي سازمان ملل از هم اكنون تصريح كرده اند هر سلاحي كه پيدا شود بايد توسط آنان مورد آزمايش قرار گيرد تا واقعي بودن آن مشخص گردد. طبيعي است اكنون كه آمريكا عراق را تحت تسلط خود دارد مي تواند دست به صحنه سازي زده و مقداري سلاح هاي غيرمتعارف را در گوشه و كنار اين كشور جاسازي كند. نكته بسيار مهم و قابل توجهي كه در اين ميان وجود دارد، اين است كه عراقي ها براي دفاع از خود در برابر تجاوز نيروهاي آمريكايي و انگليسي از سلاح هاي شيميايي يا ميكروبي استفاده نكردند. آيا آنها را براي شرايطي بدتر از سقوط حكومت خود نگه داشته بودند. از آن گذشته وقتي اين سلاح ها در خاك عراق نتوانستند تهديدي عليه نيروهاي مهاجم آمريكايي باشند، چطور ممكن بود تهديدي عليه كشور و مردم ايالات متحده محسوب گردند. اينها سوالاتي است كه ذهن هر متفكري را به خود مشغول مي سازد.

حاشيه جهان
• دوستان جديد بوش
010900.jpg

كاخ سفيد ميزبان دوستان نزديك جديد جورج بوش رئيس جمهور آمريكا شده است. بوش كه از رفتار روسيه، آلمان، فرانسه و حتي تركيه متحد استراتژيك آمريكا در منطقه در جنگ به شدت دلخور است به نظر مي رسد سعي دارد از هر طريقي خشم خود را نشان دهد. اخيراً واشنگتن شاهد حضور سران كشورهايي است كه پيش از اين رابطه چندان نزديكي با آمريكا نداشته اما اكنون به عنوان عزيزترين دوستان بوش مهمان كاخ سفيد هستند. بوش چند روز پيش صبحانه اش را به همراه آندرس واسموسن نخست وزير دانمارك و ناهارش را در كنار شيخ حامد بن خليل آل ثاني امير قطر صرف كرد. رئيس جمهور آمريكا بعدازظهر همان روز با شركت در مراسمي با حضور وزراي خارجه هفت كشور اروپايي، بلغارستان، استوني، ليتواني، لتوني، روماني، اسلواكي و اسلووني، از همكاري آنها در جنگ عراق تشكر كرد. به گفته سخنگوي كاخ سفيد ۱۹ مه نيز از خانم آرويو رئيس جمهور فيليپين كه تنها با سخنانش از آمريكا در جنگ حمايت كرده است به عنوان مطمئن ترين و بهترين متحد بوش در ميهماني ناهار رسمي كاخ پذيرايي خواهد شد. اين مراسم دومين مهماني ناهاري است كه بوش پس از رسيدن به رياست جمهوري برگزار مي كند. همچنين كويزومي نخست وزير ژاپن نيز كه مانند آرويو از سياست هاي آمريكا در جنگ عراق حمايت كرده بود در ۲۲ مه يك شب مهمان مزرعه بوش در تگزاس خواهد بود. چهارشنبه هفته گذشته نيز هووارد نخست وزير استراليا مهمان ويژه مزرعه بوش بود. بوش از هووارد به عنوان مرد فولادين ياد كرده و او را تگزاسي افتخاري اعلام كرد.

• يادبود آزادي جاي مجسمه صدام
يادبود آزادي جايگزين مجسمه فرو افتاده صدام خواهد شد. نهم آوريل جهان شاهد سقوط رژيمي بود كه سال ها با اقتدار و استبداد بر عراق حكمفرما بود. در اين روز سربازان آمريكايي به كمك مردم عراق مجسمه صدام حسين رئيس جمهورسابق اين كشور را در ميدان فردوس، بزرگ ترين ميدان بغداد به پايين كشيده و شكستند. اكنون قرار است در اين ميدان كه يادآور سقوط رژيم بعث عراق است، يادبودي برگرفته از فرهنگ و تمدن سومر، جاي مجسمه صدام بنا شود. هنرمندان عراقي براي ساخت اين يادبود كه در آن هلال ماه تمثيل كشورهاي اسلامي خواهد بود، با تمام قوا تلاش مي كنند. اين در حالي است كه هنوز خبري از وضعيت صدام پس از سقوط بغداد به دست نيامده و همچنين برخلاف ادعاهاي آمريكا در جنگ، امنيت و آرامش به طور كامل برقرار نشده است.

• پرونده تئاتر مسكو
010910.jpg

شايعات دخالت برخي از عناصر اطلاعاتي روسيه در حادثه سال گذشته گروگان گيري تئاتر نورداست مسكو، خشم گروه ها و سازمان هاي مردمي روسيه را برانگيخت. به ادعاي روزنامه نووايا كه هفته قبل نيز آن را تكرار كرده بود خانپاشا توكيبايف خبرنگار چچني در حالي كه با سرويس اطلاعات و امنيت روسيه در ارتباط بوده و با آنها همكاري مي كرده كسي است كه مبارزان چچني را براي حمله كردن به تئاتر نورداست واقع در جاده دوبروكاي مسكو تحريك و با ايشان نيز همراهي كرده است. به ادعاي اين روزنامه توكيبايف پس از عمليات از محل فرار كرده يا فراري داده شده است. اكنون يكي از بزرگ ترين گروه هاي دفاع از حقوق بشر در روسيه با استناد بر ادعاي روزنامه نووايا در ۲۸ آوريل و ۴ مه از سردمداران و دولتمردان روسيه بازخواست كرده است. اين گروه از مسئولان روس پرسيده است: «آيا واقعاً در ميان شورشيان گروگان گير چچني كه سال قبل تئاتر نورداست را اشغال كرده بودند، كسي يا كساني كه نماينده يكي از مراكز يا سازمان هاي دولتي روسيه بوده نيز حضور داشته است يا نه؟» علاوه بر اين خويشاوندان كشته شدگان توريست در حادثه تئاتر مسكو نيز به اتهام استفاده نظاميان از گاز زهرآگين براي نجات گروگان ها و دستگيري شورشيان عليه دولت روسيه اقامه دعوي كردند. ايگور ترونف وكيل بازماندگان حادثه با بيان اين مطلب گفت كه سه دعوي جداگانه براي دو آمريكايي، يك قزاق و يك اكراني را به دادگاه بسمن (Basman) روسيه ارجاع خواهد داد. در متن دعوي از مقامات روسي، ۸ ميليون دلار ديه براي خويشاوندان جان باختگان درخواست شده است.

• در حاشيه مرگ سيسولو
هفته گذشته سيسولو يكي از مبارزان مشهور عليه نژادپرستي در آفريقاي جنوبي و دوست نلسون ماندلا در سن ۹۱ سالگي درگذشت. در سال هاي مبارزه والتر سيسولو به همراه نلسون ماندلا به ۲۶ سال حبس محكوم شد. به گفته كنگره ملي آفريقا (ANC) سيسولو مدت ها با بيماري صعب العلاج دست و پنجه نرم مي كرد و عاقبت نيز تسليم اين بيماري شد.از او به عنوان رهبر تظاهرات و اعتراض هاي گسترده ضدنژادپرستي و كسي كه ماندلا را به عضويت كنگره ملي آفريقا درآورد ياد مي شود. سيسولو و ماندلا براي گسترش و تقويت مبارزه نظامي ضدحكومت نژادپرست آفريقاي جنوبي در سال ۱۹۴۴ بازوي قوي جوانان كنگره را بنيان نهادند. سيسولو كه به همراه ماندلا در سال ۱۹۶۴ به حبس ابد محكوم شد، سال ۱۹۸۹ از زندان رهايي يافت ليكن بيماري اش همواره او را آزار داده و رها نكرد. ماندلا كه به ياد سيسولو در مراسم ترحيم اش سخنراني مي كرد، اظهار داشت كه در آن دنيا با سيسولو قدم زده و طمع آزادي را نيز با يكديگر خواهند چشيد.

جهان
ادبيات
اقتصاد
ايران
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |