شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۹۲
گزارشي از اثرات روحي- رواني كنكور بر داوطلبان، خانواده ها و جامعه
نفوذ تا پنهان ترين زواياي زندگي
000076.jpg
حسين اسدبيگي كارشناس روانشناسي باليني: جامعه در حال حاضر تمركز زيادي روي كنكور دارد. به طوري كه بسياري از خانواده ها تصور مي كنند تنها مسئله مهم و باارزش، ورود فرزندشان به دانشگاه است اين مسئله باعث تخريب روحيه دانش آموزان مي شود.
* حميد عزيزي آسيب شناس اجتماعي: يكي از مشكلات مهم نظام آموزش، فرهنگ يادگيري است. چرا كه نظام آموزش تنها بر حافظه تأكيد دارد. چون اساس نظام ارزشيابي كنكور بر محفوظات استوار است.
* علي محمد نمازي عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس: نظام آموزش كشور هنوز نتوانسته است نظام جديد متوسطه را به نتيجه برساند. در نظام جديد پيش بيني شده بود كه دانش آموزان به تعداد مورد نياز جذب دانشگاه شوند و ساير دانش آموزان به عنوان استادكار ماهر، نيمه ماهر، كاردان فني جذب بازار كار شوند.
* دكتر پرويز اجلالي آسيب شناس اجتماعي: استرس پيش از كنكور و نااميدي ناشي از قبول نشدن در اين آزمون شرايطي را فراهم كرده است كه نه تنها داوطلب كنكور، بلكه خانواده ها و حتي جامعه را تحت الشعاع قرارداده است.
* دكتر امان قرايي مقدم جامعه شناس: براساس مطالعات انجام شده، ريشه بخشي از بزهكاري ها، اعتياد، فرار از خانه و خود كشي ها به مسئله كنكور و عدم موفقيت در آن برمي گردد.
* محمد مهدي شهرابي دانش آموزي كه در كنكور قبول نشد: سه سال اول دبيرستان جزو سالهاي سخت و اضطراب ناشي از كنكور است و سال آخر دوره متوسطه هم كاملاً از جامعه دور بودم. به همين خاطر وقتي در كنكور شكست خوردم به افسردگي شديد دچار شدم.
گزارش: سودابه رحمدل
هرچند تأثير مثبت تحصيل بر سيستم تفكر انسان و نقش آموزش هاي دانشگاهي در برخورد منطقي تر با مسايل زندگي غيرقابل انكار است، اما اين تلقي كه «دانشگاه تنها عامل مؤثر در پيشرفت انسان است» هم اكنون تا حدي مشكل آفرين شده كه نشانه هاي آن در پنهان ترين زواياي زندگي جمعي و فردي جامعه نيز نمود پيدا كرده است.
اكنون شرايط جامعه به نحوي است كه خانواده ها تنها راه موفقيت فرزندان خود را در ورود به دانشگاه مي دانند و اين در حالي است كه ظرفيت هر يك از رشته هاي دانشگاهي محدود بوده و از ميان تعداد بي شمار داوطلبان كنكور، تنها تعداد اندكي غربال شده و به دانشگاه راه مي يابند و به گفته معاون آموزشي وزارت علوم، با وجود تلاش هاي انجام شده، براي توسعه علمي، هنوز ظرفيت هاي لازم براي جذب متخصص به وجود نيامده است.(ايرنا ۱۶/۱۰/۸۰)
از سوي ديگر، هرچند رئيس جمهوري بر لزوم حمايت از اهل علم و فراهم كردن زمينه گسترش اعتلاي علمي كشور تأكيد كرده و معتقد است اگر اميد به آينده، امنيت خاطر و اعتماد به نفس در جامعه جوان ايران فراهم شود، بار ديگر شاهد شگفتي هاي بزرگي خواهيم بود اما به نظر مي رسد كمبودها و موانع بي شمار در راه علاقه مندان به ادامه تحصيل تاكنون نه تنها نتوانسته آن طور كه لازم است، موجب اعتلاي جامعه شود بلكه موجبات گره هاي اجتماعي ديگري را هم پديد آورده است. اكنون موضوع كنكور و رقابت  براي رسيدن و ورود به دانشگاه نه تنها به بحران روحي و رواني براي دانش آموزان تبديل شده بلكه با تحت الشعاع قرار دادن نظام آموزشي براي آن نيز مشكل آفرين شده است و به اذعان وزير آموزش و پرورش «در حال حاضر كنكور تأثير بدي در آموزش دوره متوسطه گذاشته و محتواي آموزشي را تحت تأثير قرار داده است» (ايرنا ۲/۲/۸۱).
كنكور به عقيده صاحب نظران اجتماعي، رقابتي زيانبار است كه سال ها است موجب بروز استرس، تنش، اضطراب، ناكامي و بسياري ديگر از مشكلات روحي و رواني در بين جوانان شده و هر سال با توجه به افزايش جمعيت جوان كشور اين روند، با سرعت و شتاب بيشتري طي شده و قشر عظيم تري از نسل جوان را به ورطه فرو رفتن در مشكلات روحي مي كشاند.
هر چند دكتر پرويز اجلالي آسيب شناس اجتماعي در اين مورد معتقد است كه ميزان آسيب روحي و رواني در اثر قبول نشدن در كنكور به توان بالاي روحي فرد بستگي دارد اما وي همچنين تصريح مي كند كه القاي اين موضوع كه كنكور تا چه اندازه مي تواند ارزش مهمي محسوب شود در ميزان ايجاد مشكلات روحي، بي تأثير نيست.
وي مي گويد: «در شرايط فعلي موضوع كنكور و ورود به دانشگاه اهميت زيادي پيدا كرده است و اين موضوع مي تواند بر روحيه آنها تأثير منفي بگذارد. البته جوان هاي واقع بين و اجتماعي از گذر اين جريان، كمتر آسيب مي بينند زيرا مي دانند مدرك در آينده نمي تواند از اهميت بالايي برخوردار باشد. در اين ميان، افرادي بيشتر آسيب مي  پذيرند كه بسيار اهل مطالعه بوده و احساس مي كنند در صورت عدم ورود به دانشگاه ارتباط خود را با دنياي علم از دست مي دهند.»
اجلالي مي افزايد: «در دوره گذشته تعداد افراد تحصيلكرده و دانشگاهي افزايش پيدا كرد و براي بسياري از جوانان اين تصور ايجاد شد كه نرفتن به دانشگاه يعني يك منزلت پايين اجتماعي و در اين ميان دانش آموزاني كه اغلب عملگرا نبوده و به دنبال موقعيت مادي نيستند، احساس مي كنند دانشگاه رفتن امري ضروري است و در صورت عدم موفقيت و ناكامي، به افسردگي مبتلا مي شوند.»
موضوع تنش و استرس پيش از كنكور و ناكامي و نااميدي در صورت عدم توفيق در اين گزينش اكنون نه تنها فرد كه خانواده وي و جامعه را نيز تحت الشعاع قرار داده است.
دكتر «امان قرايي مقدم»، جامعه شناس در اين مورد مي گويد: اين نگراني ها نه تنها در يادگيري فرد تأثير منفي گذاشته و در آن ايجاد اختلال مي كند بلكه فرد و خانواده او حدود چهار سال(سال هاي آخر دبيرستان) تحت فشار رواني شديد قرار مي گيرند ، زيرا استرس در محيط خانواده منتقل مي شود و در صورتي كه خانواده از توان اقتصادي كافي براي هزينه هاي كنكور برخوردار نباشد اين فشار روحي افزون شده و حتي گاهي منجر به ازهم پاشيدگي يك خانواده مي شود.
وي با اشاره به آسيب هاي اجتماعي كنكور مي گويد: «طبق مطالعات انجام شده ريشه بخشي از بزهكاري ها، اعتياد، فرار از خانه و خودكشي به موضوع كنكور و عدم موفقيت در آن برمي گردد. زيرا تلقين كاذب اين موضوع به خانواده ها كه قبولي در دانشگاه كليد خوشبختي است و توهم و تصور غلط در اين زمينه كه حتي از دوران ابتدايي و در تمام طول ۱۲ سال تحصيل با فرد همراه است، موجب بحران شده و آسيب آن تمام ابعاد جامعه را دربر مي گيرد و منجر به پرخاشگري، تشنج و تنش در جامعه مي شود.»
وي مي افزايد: «زماني كه عنوان مي شود يك ميليون و چهارصد هزار داوطلب كنكور در سراسر كشور هستند، به معناي آن است به همين ميزان، خانواده ها دچار استرس هستند و اين درحالي است كه وجود ۱۸ ميليون دانش آموزي كه با تصور ورود به دانشگاه مراحل مدرسه را طي مي كنند، ناديده گرفته مي شود. اين موضوع نياز به توجه بيشتري دارد زيرا در غير اين صورت، جو بحران زده اي را در نسل جوان آينده، خواهيم داشت.
محمد مهدي شهرابي كه در كنكور شكست خورده و نتوانسته به دانشگاه راه يابد، مي گويد: زماني كه متوجه شدم نامم در ليست اسامي قبول شدگان نيست احساس پوچي شديدي داشتم. سه سال آخر دبيرستان، سال هاي سختي بود كه با اضطراب و ترس از كنكور سپري شد و يك سال آخر كاملاً دور از جامعه بودم، اما نتيجه آن همه تلاش، عدم موفقيت بود و اين امر موجب شد تا مدتها به افسردگي شديد دچار شوم كه البته هنوز تبعات آن كاملاً از بين نرفته است.
دكتر قرايي مقدم در اين مورد مي گويد: «گاهي به دليل مطالعات بي وقفه و طولاني، ميزان يادگيري فرد كاهش پيدا كرده و دچار «فلات يادگيري» مي شود و به اصطلاح درجا مي زند. در چنين شرايطي جو مضطرب اطراف مي تواند به اين موضوع دامن زده و از ميزان كارايي فرد بكاهد. متأسفانه امروزه در جامعه ما هيچ چيزي به اندازه كنكور، روح و روان فرد، خانواده و جامعه را خراش نمي دهد. زيرا وقتي فرد دچار آسيب شد، اين آسيب به كل جامعه هم گسترش پيدا مي كند و به لحاظ تبعات منفي اجتماعي، تمام سطوح جامعه را در برمي گيرد.
اثرات فشار رواني، مانند ميزان اضطرابي كه برمي انگيزد و ميزان اخلال آن در توانايي هاي شخص براي كار و كوشش به عوامل متعددي بستگي دارد يكي از اين عوامل طول دوره فشار رواني است.
حسين اسد بيگي كارشناس روانشناسي باليني مي گويد: معمولاً موقعيت هاي اضطراري فشار زا هستند و گاهي دوستان و افراد خانواده و جامعه فشار رواني را دامن مي زنند. متأسفانه جامعه اكنون روي كنكور به شدت تمركز دارد و بسياري از والدين تصور مي كنند تنها ورود فرزندانشان به دانشگاه و گرفتن مدرك مي تواند ارزش مهمي محسوب شود و بر همين اساس فرزندان را براي ايجاد رقابت با يكديگر مقايسه مي كنند كه اين امر تأثير مخربي بر روحيه آنها مي گذارد. ناكامي خواه ناشي از سدهاي محيط باشد يا ناشي از كم و كاستي هاي شخصي و يا برخاسته از تعارض، در هر حال مي تواند پيامدهايي را به دنبال داشته باشد كه پرخاشگري يكي از تبعات آن است. پرخاشگري گاه به طور مستقيم نسبت به شيء يا كسي كه خاستگاه ناكامي است ابراز مي شود و در بسياري موارد كسي كه ناكام شده نمي تواند نسبت به خاستگاه ناكامي پرخاشگري كند. گاهي اين خاستگاه مبهم و ناملموس است و شخص نمي داند به چه چيز بايد واكنش نشان دهد. بلكه احساس خشم كرده و به دنبال محملي مي گردد و اين احساس خشم مي تواند به نوعي ديگر و همراه با خشونت در جامعه، جلوه كند.
اسد بيگي در اين مورد مي گويد: گاهي شكست در كنكور ناكامي براي فرد به دنبال مي آورد. در چنين حالتي در صورت عدم موفقيت فرد دچار افسردگي شده و يا احساس حقارت مي كند و به ناكامي مي رسد و تبعات چنين امري در آينده براي جامعه مي تواند خطر آفرين باشد. زيرا در روانشناسي اين فرضيه كه نا كامي مي تواند منجر به پرخاشگري شود تأييد شده است و شايد نگاهي به مقوله «ونداليسم» و ريشه يابي آن، اين موضوع را واضح تر نشان دهد.»
وي همچنين تصريح مي كند كه «قبول نشدن در دانشگاه براي جواني كه تمام آرزويش در اين موضوع نهفته، موجب خواهد شد در آينده احساس بي كفايتي كرده و فردي غيرمولد براي جامعه شود و به رغم وجود استعداد، توليد و نوآوري، به دليل از دست رفتن اعتماد به نفس، نمي تواند نيرويي مفيد و سازنده و كارا باشد.
تأثير منفي سيستم آموزشي كنوني بر كنكور و افزايش استرس در جوانان اغلب كارشناسان و صاحب نظران معتقدند آموزش نيروي انساني و توسعه آن، زيربناي توسعه اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي است و اين توسعه زماني محقق خواهد شد كه افراد در چهارچوب برنامه هاي آموزشي مناسب از تخصص هاي تازه اي بهره مند شوند و در اين ميان نظام آموزشي كشور و آموزش و پرورش به عنوان متولي امر تربيت نيروي انساني بايد به انجام اين مهم، اهتمام ورزد. اما اين امر در حالي است كه به گفته متخصصان تعليم و تربيت، اين سيستم تاكنون نتوانسته بر مبناي نيازهاي جامعه طراحي شود و هر بار با تقليد از الگوي سيستم آموزشي ديگر كشورها، بدون توجه به زيرساخت هاي لازم، همواره تغيير و تحولات بي نتيجه اي را در پي داشته است.
البته هر چند اين تغييرات براي تطابق نظام آموزشي با تغييرات به روز جهاني، تا حدي قابل توجيه باشد، اما اختلاف نظرهاي مداوم بر سر اقدام هاي بعدي آموزشي و تغيير سيستم بدون درك جنبه هاي رواني زندگي دانش آموزان زمينه بي اعتمادي آنها را به نظام آموزشي ايجاد كرده و اين امر در تخريب و تضعيف روحيه آنها تا زمان رسيدن به گزينش دانشگاهي، تأثير منفي عميقي گذاشته است.
حميد عزيزي، آسيب شناس اجتماعي در اين مورد مي گويد: مشكلات ساختاري و آموزشي فراوان نظام آموزشي و نيز برنامه ريزي هاي نادرست معضل بزرگي براي دانش آموزان شده و آنها را دچار سردرگمي كرده است. كتابهاي انباشته از موضوعات درهم و حجيم فكر آنها را مغشوش مي كند و روند آموزشي به گونه اي است كه تنها بر محفوظات تكيه دارد.
وي مي افزايد: «مشكل ما، فرهنگ يادگيري است. ما به دانش آموزان مي آموزيم تنها بر حافظه خود تكيه كنند زيرا اساس نظام ارزشيابي و كنكور، بر محفوظات استوار است و دانش آموزي كه ۱۲ سال با اين شيوه تربيت شده، مطمئناً با هر تغييري در نظام آموزشي، دچار سردرگمي خواهد شد و اين درحالي است كه رويكرد فرايند مدار كه به چگونگي راه هاي آموختن تأكيد دارد، در نظام آموزشي ما هنوز جايگاه خود را پيدا نكرده است.»
وي مشكل اصلي آموزش و پرورش را بي هدف بودن سيستم آن مي داند و معتقد است اگر اين هدفمندي وجود داشت، دانش آموز به طور كاناليزه راهنمايي شده و بسياري از مشكلات كنوني دانش آموزاني را كه در سوداي رفتن به دانشگاه هستند، برطرف مي شد.
هرچند توسعه ملي در گرو توسعه آموزشي بوده و آموزش و پرورش گذرگاه توسعه جامعه تلقي مي شود اما براي تحقق اين امر نظام آموزشي بايد ابتدا فرايند توسعه را در درون خود و با بهره گيري از تمام ظرفيت هاي موجود، آغاز كند و آموزش به نحوي تفكيك شود كه فرد از همان دوران ابتدايي با توجه به نيازها و علايق جامعه آموزش ببيند تا بتوان خيل عظيم دانش آموزان علاقه مند به ورود به دانشگاه را به طور اصولي هدايت كرد. در غير اين صورت همان طور كه علي محمد نمازي عضو كميسيون آموزش و
تحقيقات مجلس به آن اشاره مي كند، كنكور و تب تحصيلات عالي، شرايط بسيار نامطلوبي را نه تنها براي خود فرد كه براي جامعه، به بار خواهد آورد.
وي مي گويد: شرايط كنوني كنكور بسيار طاقت فرسا است و دانش آموزان و داوطلبان را در تنگنا قرار داده است. تب ورود به دانشگاه هزينه هاي سنگيني را به دوش خانواده ها تحميل و مشكلات زندگي را دوچندان كرده است.
وي ريشه اين بحران را در نظام آموزش و پرورش مي داند و مي گويد: «نظام آموزشي هنوز نتوانسته نظام جديد متوسطه را به نتيجه برساند. در نظام جديد پيش بيني شده بود كه تعدادي از افراد به ميزان مورد نياز جذب دانشگاه شوند و سايرين به عنوان استاد كار ماهر، نيمه ماهر و ديپلمه كاردان فني جذب بازار كار شوند. اما متأسفانه اين امر محقق نشد و اكنون كه تحصيلات عالي يك پرستيژ و تشخص عالي محسوب مي شود، هر فردي به هر نحوي مي خواهد به آن دسترسي پيدا كند.»
نمازي مي افزايد: «ما هنوز نتوانسته ايم فن درست زندگي كردن را به فرزندانمان بياموزيم. هنوز اين فرهنگ نهادينه نشده است كه تحصيلات الزاماً توانايي ايجاد نمي كند. ناديده گرفتن مسايل مهمي از اين دست موجب افزايش قشر متمايل به ورود به دانشگاه شده در حالي كه عرضه بيش از تقاضاست و بازار كاري نيز وجود ندارد و اين امر به نوبه خود در آينده مشكلات جدي براي نسل جوان به بار خواهد آورد.
دكتر پرويز اجلالي جامعه شناس نيز در اين مورد مي گويد: علت اين كه بسياري از جوانان به سمت دانشگاه سوق داده مي شوند ناشي از اشكالات سيستم نظام آموزشي و اقتصادي است. مسأله اين است كه اقتصاد كشور از رشد پاييني برخوردار بوده و بخش توليد و صنعت در آن بسيار كم است و مقياس كوچكي دارد. به همين دليل صاحبان فعاليت اقتصادي در مقياس كوچك و خرده بورژوازي، احساس نياز به متخصص پيدا نمي كند و تخصص را مثل گذشته به روش استاد و شاگردي و ضمن كار مي آموزد. اين امر موجب مي شود در بخش خصوصي كاري براي دانش آموزاني كه به عنوان مثال فوق ديپلم هنرستان و كاردانش و فني هستند پيدا نشود و اين معضل باعث مي شود به دليل احساس خطر و عدم اطمينان از بازار كار مناسب، فارغ التحصيلان مدارس گرايش به حضور در دانشگاه پيدا كنند. از سوي ديگر با توجه به رشد جمعيت جوان عرضه بيش از تقاضا شده و جامعه نمي تواند در برابر آن پاسخگو باشد.
وي با ابراز تأسف از نبود برنامه ريزي مشخص براي نسل جوان مي گويد: دولت بايد با برنامه ريزي دقيق ميزان نياز جامعه و تخصص ها را مشخص كند كه متأسفانه اين امر تاكنون انجام نگرفته است و موجب شده به دليل فشار بالاي ناشي از حضور ديپلمه هاي علاقه مند به ورود دانشگاه رشته هاي جديدي بدون توجه به نيازها و بازار كار ارائه شود كه اين امر به نوبه خود ميزان بيكاران تحصيلكرده را بالاتر خواهد برد.
وي با بيان اين كه تنها يك برنامه ريزي صحيح مي تواند از تنش و بحران در جامعه جوان به دليل كنكور بكاهد مي افزايد: بايد شرايطي ايجاد شود كه افراد ديپلم وارد بازار كار شوند و اين امر مستلزم رشد اقتصادي است يعني اقتصاد بايد به قدري حركت داده شود كه براي افراد ديپلم نيز كار وجود داشته باشد تا تنها افرادي كه واقعاً به مطالعه و تحصيل علاقه مند هستند براي حضور در دانشگاه خود را آماده كنند. مشكل كنكور و ورود به دانشگاه زماني برطرف مي شود كه اقتصاد رشد كرده و ساختار آن شكل اصولي به خود بگيرد و سازمان يافته تر شود و اين كاري است كه دولت بايد براي اجراي آن اقدام كند.
بسياري از كارشناسان آموزشي با انتقاد از نحوه برگزاري كنكور، چنين روشي را موجب افزايش استرس در دانش آموزان مي دانند و معتقدند كه اين روش نمي تواند ملاك درست و منطقي براي تشخيص و شناخت افراد مستعد ورود به دانشگاه باشد، بر اصلاح سيستم آموزشي تأكيد كرده و مي گويند تغيير در اين سيستم و تحول اساسي در كنكور براي انتخاب نخبگان بايد مورد بازنگري جدي قرار گيرد و دستگاه هاي آموزشي زمينه را براي استاندارد كردن اين موضوع ايجاد كنند.
طبق نظر سنجي مركز افكارسنجي دانشجويان ايران، ۷۲ درصد از داوطلبان از نظام فعلي كنكور ناراضي هستند و معتقدند كه كنكور نمي تواند ملاك مناسبي براي سنجش سطح معلومات و استعدادهاي دانش آموزان باشد. همچنين ۶۷ درصد داوطلبان با تداوم نظام فعلي كنكور مخالفند و ۵۶ درصد معتقدند مي توان راه حل بهتري براي نظام فعلي كنكور را انتخاب كرد.
نمازي نحوه گزينش كنكور را ملاك درستي براي سنجش نمي داند و مي گويد: پذيرش دانشجو از طريق آزمون و به روش تست زدن نمي تواند ملاك مناسبي براي گزينش افراد باشد. دانش آموزان از اين طريق تنها روش تست زدن را مي آموزند و به يكباره حجم عظيمي از محفوظات را در سر خود مي گنجانند كه اين امر غالباً فشارهاي روحي را در آنها بالا برده و موجب دلهره و نگراني براي آنها مي شود.
وي تأكيد مي كند: «آموزش امري است كه تدريجي حاصل مي شود و بنابراين به جاي روش كنوني سنجش كنكور، بهتر است توجه بيشتري به فعاليت هاي دوران تحصيل و متوسطه شده و آزمون هاي پژوهشي و تحقيقي در اين دوران، ملاك ورود به دانشگاه قرار گيرد.»
وي همچنين بر آموزش هاي فني حرفه اي تأكيد كرده و مي گويد: «بايد با صرف هزينه هاي كمتر، جامعه جوان را به سوي آموزش هاي فني و حرفه اي سوق بدهيم كاري كه هنوز تصميمي جدي در مورد آن گرفته نشده است اما آنچه مسلم است اين است كه تغيير در نظام آموزش و پرورش نياز به اراده ملي دارد. تمام افراد جامعه بايد براي اين تغيير مهيا شده و همكاري كنند زيرا انتظار از آموزش و پرورش به تنهايي نتيجه بخش نيست بلكه بايد اراده ملي در اين مورد دخيل شود.»
وي مي افزايد: «نظام جديد متوسطه، نظامي فراگير بود كه دانش آموزان را براي ورود به بازار كار آماده مي كرد اما تغييرات پي درپي مانع از تحقق آن شد و موحبات نگراني دانش آموزان را به بار آورد. اما اكنون لايحه اي در وزارت آموزش مطرح است تا براساس آن دستگاه آموزشي كشور با نياز سنجي و استعدادسنجي به سمت صحيح سوق داده شود هرچند كه ممكن است به دليل تصور پيشين مردم از طي شدن مراحل متفاوت تغيير آموزشي، مقاومت  هايي صورت گيرد اما در هر صورت بايد شرايط طاقت فرساي گزينش و كنكور تغيير پيدا كند. زيرا در اين مسابقه مشكل، سرنوشت دانش آموزان گاهي با اختلاف يك هزارم نمره تغيير مي كند و زمينه هاي مشكلات روحي و رواني را براي آنها فراهم مي آورد.»
نمازي در مورد تغييرات مداوم در سيستم آموزشي مي گويد: «جامعه و مسئولان تحمل طي شدن يك فرايند درازمدت و تدريجي را ندارند و به دنبال كارهاي نتيجه بخش و فوري هستند در صورتي كه انقلاب و دگرگوني در نظام آموزش و پرورش نياز به كار مداوم و پرحوصله دارد. وقتي اين تحمل وجود نداشته باشد، طرحي آزمايش مي شود و در صورت عدم پاسخ فوري، طرح ديگري ارائه مي شود. اين تغييرات دانش آموزان را خسته كرده و آنها احساس مي كنند عنصري آزمايشگاهي هستند كه بايد طرح ها روي آنها پياده شود.»
«قرايي مقدم» نيز در اين مورد با انتقاد از عملكرد نظام آموزشي مي گويد: نظام آموزشي براي دانش آموزان به دليل عدم برنامه ريزي صحيح و اصولي و تغييرات پي درپي، مشكل آفرين شده است. نظام كنوني بر روحيه جوانان تأثير منفي گذاشته و دانش آموزان دبيرستاني را در بلاتكليفي قرار داده است. آنها نمي دانند سال آينده چه وضعيتي خواهند داشت و آيا كتاب و نظام تغيير خواهد كرد يا خير. براي اين مشكل مهم بايد برنامه ريزي اصولي شود تا سيستم آموزشي مشخص و روشني ارائه كند به نحوي كه سردرگمي خانواده ها را به همراه نياورد.
وي همچنين به عدم هماهنگي كنكور و آموزش و پرورش اشاره كرده و مي گويد:  «كنكور و نظام ارزشيابي جامعه نه تنها با آموزش و پرورش هماهنگ نيست بلكه با بازار كار هم، همخواني ندارد، براساس تحقيقات ۲۰ درصد از فارغ التحصيلان ما بيكار هستند و اين ناشي از عدم برنامه ريزي صحيح است. براي برنامه ريزي بايد از ابتدايي تا دانشگاه استراتژي مشخص و واحدي ارائه شود كه متأسفانه آموزش و پرورش كشور ما فاقد آن است و هر بار طرح تازه اي عنوان مي شود كه مطلب پيشين را نقض مي كند و به رغم آنكه در ظاهر يك سيستم متمركز آموزشي در كشور وجود دارد اما اين سيستم بسيار نامتمركز بوده و برنامه هاي دوران ۱۲ ساله تحصيل با يكديگر همخوان نيست.»
بچه ها آن گونه زندگي مي كنند كه مي آموزند. در حالي كه اكنون خانواده هاي گسترده، جاي خود را به خانواده هاي هسته اي داده اند و تعليم و تربيت كودكان به نهادي به نام آموزش و پرورش سپرده شده، بنابراين ايجاد فضاي مناسب براي آموزش سازنده و مفيد و براساس رفتارها و برخوردهاي سنجيده و توأم با آگاهي، نقش بسيار مهمي در تعادل روحي نسل جوان خواهد داشت.

معرفي رشته هاي دانشگاهي
كارشناسي توليد صنعتي(مهندسي صنايع)
رضا بابايي
با پيشرفت سريع علوم و تكنولوژي، پيچيدگي روزافزون آن بالطبع سيستم هاي توليدي و خدماتي نيز گسترش يافته است. در نتيجه اين پيشرفت اداره صحيح و مناسب اين گونه واحدها به صورت سيستماتيك مستلزم بكارگيري تكنيك هاي علمي و پيشرفته است.
مقياس توليد و خدمات آن چنان گسترش يافته كه رشته هاي مهندسي سنتي از قبيل شيمي، راه و ساختمان، مكانيك و غيره پاسخگوي كليه مسايل اين سازمان ها نيستند. براي جبران چنين كمبودي در قرن حاضر و به ويژه طي چند دهه اخير از پيوند رشته هاي گوناگون علوم و مديريت، اقتصاد و روش هاي مهندسي، رشته جديدي به نام «مهندسي صنايع» به وجود آمده است.
رشته مهندسي صنايع با مسايلي از قبيل: كنترل و هماهنگي فعاليت ها، برنامه ريزي توليد، كنترل كيفيت، استفاده مؤثر از ماشين آلات، تجهيزات و امكانات، كنترل موجودي و انبار و افزايش كارايي سازمان هاي گوناگون سروكار دارد.
اهداف دوره:
توليد صنعتي عبارت است از فن بكارگيري مهارت هاي تكنيكي اقتصادي و استفاده مؤثر و نظام يافته از نيروي انساني، زمان، ماشين آلات و تجهيزات، سرمايه، ساختمان و مواد به منظور توليد كالا با كيفيت و كميت مطلوب مجموعه كارشناسي توليد صنعتي به منظور تربيت كارشناساني تدوين شده است تا بتواند به تجزيه و تحليل و حل مسايلي از قبيل برنامه ريزي و كنترل توليد، كنترل كيفيت، افزايش كارآيي توليد و طرح ريزي واحدهاي توليدي بپردازند.
طول دوره و شكل نظام:
طول متوسط اين دوره ۴ سال است و برنامه هاي درسي آن در ۸ ترم برنامه ريزي مي شود و علاوه بر دروس كارگاه و پروژه، يك ترم كامل نيز به كارآموزي اختصاص مي يابد. طول هر ترم ۱۷ هفته آموزش كامل است. مدت هر واحد درس نظري ۱۷ ساعت و عملي و آزمايشگاهي ۳۴ ساعت و كارگاهي ۵۱ ساعت و كارآموزي حداقل ۱۳۶ ساعت است. كارآموزي ها در واحدهاي ذي ربط انجام مي يابد.
واحدهاي درسي:
تعداد واحدهاي درسي اين مجموعه ۱۴۰ واحد به شرح زير است:
دروس عمومي ۲۰ واحد، دروس پايه ۲۸ واحد، دروس اصلي ۶۳ واحد، دروس تخصصي ۲۱ واحد، دروس اختياري ۸ واحد.
نقش و توانايي:
فارغ التحصيلان اين دوره آمادگي و مهارت هاي مختلفي از قبيل: بررسي مسايل توليدي به صورت نظام يافته و ارائه راه حل مناسب، تأمين مواد اوليه و نيمه ساخته مورد نياز به ميزان اقتصادي و با كيفيت مطلوب، بهره گيري مناسب از فضا، ماشين آلات، تجهيزات، نيروي انساني و زمان، برنامه ريزي صحيح توليد با توجه به تقاضاي بازار، امكانات توليدي، هزينه و زمان تحويل، طرح مناسب روش كار جهت كاهش فشار فيزيكي روي كارگران و تقليل هزينه هاي توليدي، كنترل آماري كيفيت محصولات حين عمليات ساخت و پس از مراحل ساخت، افزايش كارآيي توليد و پايين آوردن قيمت تمام نشده كالا و ارائه طرح هاي توسعه كارخانه با توجه به ميزان تقاضاي كار، امكانات و بودجه را خواهند داشت.

آشنايي با فعاليت هاي دانشجويي (ويژه ورودي هاي جديد) - ۳
امروز كه آمدم
آشنايي با فعاليت هاي جنبي و فوق برنامه در نگاه اول، همه مواردي را شامل مي شود كه يا قبل از ورود به دانشگاه شناخته شده اند و دانشجو نسبت به آن آگاهي دارد و يا حتي در حوزه اي خاص كار كرده است و يا شامل مواردي مي شود كه دانشجويان به دليل نبود فضاي لازم براي شناخت يا هر دليل ديگر، نسبت به آن بي تفاوت هستند.
امروز در راستاي معرفي فعاليت هاي دانشجويي، شوراي صنفي دانشجويي معرفي مي شوند.
شوراهاي صنفي دانشجويي
نظارت بر كيفيت و نحوه ارائه خدمات به دانشجويان و نقد و ارزيابي آنها، از مسايلي است كه در تأمين رفاه و آسايش دانشجويان تأثير چشمگيري دارد. علي رغم تلاش و جديت مديران و مسوولان دانشگاه براي ارائه هرچه بهتر اين خدمات تجربه نشان داده است در ارائه خدمات در زمينه تغذيه، اسكان، خدمات آموزشي و كمك آموزشي و... به كشف نقايص و كمبودها و ارايه راهكار براي بهبود و اصلاح آنها اقدام مي كنند.
علاوه بر اين،  جهت هماهنگي فعاليت هاي شوراهاي صنفي واحدهاي مختلف درون دانشگاه «هسته مركزي شوراهاي صنفي» در هر دانشگاه تعريف شده است كه اعضاي آن طي انتخاباتي توسط اعضاي شوراهاي صنفي واحدها تعيين مي شوند.
دستاوردها
باتوجه به نيازها و كمبودهاي جدي دانشجويان در زمينه هاي مختلف، پس از تصويف و ابلاغ آئين نامه شوراهاي صنفي دانشجويان رشد چشمگيري در ايجاد و تاسيس شوراهاي صنفي بوجود آمد، به طوري كه بالغ بر ۴۵۰ شوراي صنفي خوابگاهي، دانشكده اي و يا دانشگاهي در دانشگاه هاي سراسر كشور تأسيس شده و مشغول به فعاليت هستند.اين شوراها علاوه بر نقد و ارزيابي روش هاي ارائه خدمات به دانشجويان، زمينه عملي بسيار خوبي جهت آشنايي دانشجويان با ساختارهاي اداري دانشگاه و طرز تعامل با آنها بوده و عرصه اي مناسب براي فعاليت گروهي در قالب يك دستگاه نظارتي بشمار مي آيد.
برنامه هاي آتي
باتوجه به جايگاه شوراهاي صنفي دانشجويان در دانشگاه ها و روند رو به استقلال دانشگاه ها در ابعاد مختلف مي توان اميدوار بود كه شوراهاي صنفي دانشجويان بتوانند به عنوان نهادي دانشجويي ضامن سلامت و ترقي دانشگاه ها در زمينه هاي صنفي و آموزشي بوده و به عنوان يك ساختار درون دانشگاهي بتوانند نقش بسزايي در اتخاذ روش هاي جديد و سازنده در راه ترقي و پيشرفت ايفا كنند.

دانشجو-۳
دانشجو-۲
دانشجو-۴
|  دانشجو-۲  |  دانشجو-۳  |  دانشجو-۴  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |