چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۰۹- Oct. 29, 2003
استادان زبان فارسي كشور هند در ضيافت همشهري:
آنها فارسي را زبان خارجي نمي دانند
شكرشكن شوند همه طوطيان هند
زين قند پارسي كه به بنگاله مي رود
000290.jpg

گروهي از استادان زبان و ادب فارسي دانشگاه هاي هند غروب پنج شنبه ۱/۸/۸۲ ميهمان «همشهري» بودند. در اين نشست «عليرضا شيخ عطار» مدير عامل مؤسسه همشهري،  ضمن خوشامدگويي به ميهمانان به ريشه هاي تاريخي رابطه دو ملت ايران و هند اشاره كرده و ضمن آن جايگاه زبان فارسي را در فرهنگ، تاريخ و زبان مردم شبه قاره بسيار بالا و حائز اهميت دانست.
شيخ عطار با بيان اينكه زبان فارسي مي تواند عنصر مهمي در تبادل فرهنگي دو كشور باشد يادآور شد: با توجه به اشتراكات فرهنگي دو ملت، زبان فارسي اين قابليت را دارد كه بتواند يافته هاي فرهنگي و علمي دو كشور را در اختيار نويسندگان و پژوهشگران قرار دهد. مدير عامل مؤسسه همشهري در ادامه به فعاليت هاي مديران اين روزنامه در گسترش و ترويج زبان فارسي اشاره كرد و افزود: پايگاه اينترنتي همشهري به عنوان منبعي براي استادان،  دانشجويان و محققان علاقه مند به زبان فارسي،  تلاش دارد با تدوين و اجراي برنامه هاي گسترده،  نيازهاي اين طيف را برآورده سازد.
در ادامه اين نشست، دكتر اختر مهدي استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه جواهر لعل نهرو به بررسي وضعيت زبان فارسي در هندوستان پرداخت و با بيان اينكه موقعيت زبان فارسي در هند رو به افول دارد گفت: فارسي در هندوستان رو به تحليل است كه اين خود دلايل متعددي دارد.
اين استاد دانشگاه در توضيح بيشتر به عوامل زيربنايي اشاره كرد كه به نظر وي صرف بودجه قادر به حل آنها نيست. وي در ادامه گفت: عمده ترين عوامل را مي شود در سه محور خلاصه كرد. اول اينكه استادان زبان و ادبيات فارسي در هند چنان كه بايد به زبان فارسي و ريشه هاي آن توجه نمي كنند و اين مسئله موجب تضعيف زبان فارسي در دانشگاه هاي هندوستان مي شود. وي درباره علت دوم گفت: علت ديگر برمي گردد به تغييرات اساسي روزگار و نيازهاي بشري. بايد گفت كه زمانه عوض شده است و ما در هندوستان هنوز از منظر كلاسيك به ادبيات فارسي نگاه مي كنيم، در حالي كه مردم از اين گونه اشعار استفاده و استقبال نمي كنند. مثلاً وقتي«الله آبادي» يك شاعر فارسي زبان مي گويد: نگو با يار حرف ناملايم/ رگ گل طاقت نشتر ندارد. با وجود زيبايي،  اين شعر مربوط به روزگار و مردم پيچيده ما نيست و كمتر كسي مسئله خود را در آن مي بيند.
وي كه در مقاطع ليسانس، فوق ليسانس و دكتراي زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه جواهر لعل نهرو تدريس مي كند، با بيان اينكه دولت هندوستان نيز در عرصه زبان فارسي از حمايت هاي لازم دريغ مي كند، علت ديگر كاستي رويكرد به زبان فارسي در شبه قاره هند را چنين مي شمرد: «به اين علت ها بايد مورد ديگري را هم اضافه كرد؛ امروز زبان فارسي در هندوستان مثل سابق بازار ندارد. در واقع دانشجويي كه از اين رشته فارغ التحصيل مي شود با اين سؤال روبروست كه بايد از اين تخصص چگونه استفاده كند، كجا استخدام شود و شغل بگيرد. اين در حالي است كه پيش از اين، از روزگار محمود غزنوي تا قرن نوزدهم كه زبان رسمي و دولتي كشور هند،  زبان فارسي بود اين مسئله وجود نداشت.»
دكتر اختر مهدي براي بهبود اين وضعيت، تربيت نسل جوان و تعويض استادان را با يك برنامه ريزي حساب شده ضروري خواند و گفت: «اگر نسل جوان امروز با عشق و علاقه به زبان فارسي نگاه  كنند،  درست پرورش يابند و در اين حيطه بيشتر به سوي ترجمه داستان و شعر معاصر فارسي به زبان هندي و ديگر زبان هاي كشور هندوستان حركت كنيم و ادبيات امروز هند نيز براي مخاطبان فارسي زبان ارائه شود، براي احياء زبان و ادبيات فارسي در جامعه هند تلاش كرده ايم.»
مؤلف كتاب «تاريخ اجمالي قصيده سرايان فارسي» كه كتاب درسي مقطع فوق ليسانس زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه هاي هند محسوب مي شود، در پايان اضافه كرد:«با توجه به اينكه دولت و مردم هند متوجه هستند كه تنها ميراث ايران زمين،  زبان فارسي نيست بلكه ميراث مشترك فرهنگي دو كشور است، اعتقاد دارم دانش پروران دو كشور هند و ايران، با همفكري، برنامه ريزي دقيق و تعامل فرهنگي مي توانند نسل جوان دو كشور را متوجه ميراث گرانقدر اسلاف خود كنند.»
در ادامه پروفسور آذرميدخت صفوي، رئيس گروه زبان و ادبيات فارسي و رئيس دانشكده ادبيات دانشگاه عليگره ضمن اشاره به اين نكته كه نخستين داستان ها و شعرهايي كه از هنرمندان معاصر ايران خوانده، آثاري چون «فارسي شكر است» جمالزاده است، گفت:  «وقتي براي اولين بار داستاني از محمدعلي جمالزاده را خواندم بسياري از واژه ها و اصطلاحات فارسي اش برايم گنگ و نارسا بود،  به همين دليل نامه اي به استاد جمالزاده نوشتم و با خط خودشان جواب مرا دادند كه امروز دستخط پدر داستان نويسي ايران را به مانند گنجينه اي،  در خانه ام، در هند نگاه داشته ام.»
000288.jpg

رئيس انجمن استادان فارسي هندوستان پيرامون اين پرسش كه براي گسترش ادبيات و زبان فارسي در كشورهاي ديگر از جمله هند چه بايد كرد، گفت: «زبان فارسي سابقه مهم و قديمي اي دارد و اين اهميت از رابطه ايران زمين، پيش از ميلاد مسيح برمي خيزد. در آن زمان «اشوكا» پيام آور هند بود و «انوشيروان» نيز بر ايران حكمراني مي كرد. به واقع نخستين آثاري كه از هندي به فارسي ترجمه شد «كليله و دمنه» بود كه ابتدا به زبان پهلوي و سپس به همين زبان فارسي امروز شما برگردان شد. براي گسترش هر چه بيشتر ادبيات و زبان فارسي بايد به رابطه بين ملت ها توجه كرد و نيز اين مهم را هم بايد در نظر داشت كه براي جهاني شدن يك زبان، به هزينه هاي هنگفت و سرمايه گذاري بيهوده چندان نيازي نيست. فارسي زبان قدرتمند و مستحكمي است كه در ذهن و زبان مردم هند جا باز كرده، چرا كه مردم هند فارسي را به عنوان يك زبان خارجي،  تلقي نمي كنند، آنها بخشي از هويت فرهنگي و تاريخي هند را ادبيات و زبان فارسي مي دانند.
وي در پايان اضافه كرد: «تعداد دانشگاه هايي كه در شبه قاره هند،  زبان فارسي را تدريس مي كنند، ۶۹ دانشگاه است و دربيش از نهصد كالج نيز فارسي تدريس مي شود و در امتحانات سراسري استخدامي سه استان ، زبان فارسي به عنوان زبان اختياري خارجي مورد قبول است و در دبيرستانها نيز فارسي همراه با سانسكريت و عربي به عنوان زبان اختياري كلاسيك به شمار مي آيد. ضمناً در تمام دانشگاه هاي دولتي و مركزي،  رشته هاي مختلف ادبيات فارسي به دانشجويان تدريس مي شود اما بايد بدانيد كه بزرگ ترين دانشگاهي كه به تدريس فارسي مي پردازد، دانشگاه اسلامي عليگره است.»
دكتر «آصف نعيم صديقي» استاد دانشگاه اسلامي عليگره سخنران بعدي بود كه در ابتدا اظهار داشت: «وقتي شنيدم و خواندم ادوارد براون تحصيلات پزشكي اش را رها كرده و به تحقيق و پژوهش در حوزه ادب و فرهنگ فارسي پرداخته است،  توجه ام به ادبيات فارسي جلب شد.»
آصف نعيم كه فارغ التحصيل دانشگاه جواهر لعل نهرو و دانشگاه لندن است و درباره شعر و ادب فارسي به ويژه شعر نو تحقيقات مفصلي دارد با مقايسه نيما يوشيج و ميراج ثناالله دار شاعر و پدر شعر نو اردو گفت: «مهم ترين وجه اشتراك اين دو، ريشه هاي فرهنگ روستايي در آثار آنهاست.» وي پيرامون سفرش به ايران گفت: «امسال دريافتم كه زبان فارسي در كشورهاي زيادي از قبيل چين، چچن و سرزمين هاي ديگر مورد استفاده قرار مي گيرد كه كمي برايم عجيب بود.» آصف نعيم تا كنون آثاري از نادر نادرپور، نيما يوشيج و الف.بامداد را به زبان اردو و اشعار «فاروقي» را از اردو به زبان فارسي ترجمه كرده است. در ادامه مراسم ،پروفسور اظهر دهلوي دبير كل انجمن استادان فارسي زبان هند ضمن برشمردن زيبايي ها و ويژگي هاي ادبيات فارسي گفت: «تنها سرزميني كه توانست زبانش را براي ما به شكلي صلح آميز و به دلخواه خودمان برجاي بگذارد، ايرانيان بوده اند.» وي زبان فارسي را جزئي از ريشه هاي مردم شبه قاره دانست و گفت: «مردم هند براي دانستن ريشه هاي تاريخي خود نيازمند فراگيري زبان فارسي هستند. چون تمامي مدارك و اسناد سياسي، اجتماعي، تاريخي و فرهنگي اين ملت به زبان فارسي نگاشته شده است.» او گفت: «از نظر جغرافيايي بيشتر مردم «كشمير» فارسي زبان هستند و از نظر مذهبي عمدتاً مسلمانان و سيك ها به آموختن اين زبان علاقه مندند.» او سپس افزود: «از ميان ۲۲۰ دانشگاه در هند شصت دانشگاه دپارتمان فارسي دارند و از ميان ۶۵۰۰ دانشكده ۹۰۰ دانشكده فارسي را تا مقطع ليسانس تدريس مي كنند كه تعداد دانشجويان اين دانشكده ها بالغ بر چند هزار نفر مي باشد.
او در پايان زبان فارسي را در هندوستان داراي آينده اي روشن دانست زيرا از نظر سياسي و اقتصادي كشور هاي ايران و افغانستان و آسياي ميانه براي دولت و بخش اقتصاد هند روز به روز بيشتر اهميت مي يابد و به همين دليل نياز به زبان فارسي در اين سرزمين بيشتر خواهد شد. وي اظهار اميدواري كرد كه با تلاش و توجه مسئولان جمهوري اسلامي ايران به اين مقوله، زبان فارسي در آينده مورد توجه بيشتر مردم هند قرار گيرد.
در پايان اين گردهمايي كه از طرف روزنامه همشهري برگزار گرديد، شيخ عطار ضمن سپاس از همه ميهمانان حاضر آنان را برادران ملت ايران در هندوستان دانسته و گفت: «رابطه ما و شما چيزي نيست كه مربوط به چند سال پيش باشد و تا هميشه ادامه خواهد داشت.»

گزارشي از كتابهاي منتشره در زمينه ادبيات (۱۹ تا ۲۳ مهرماه ۱۳۸۲)
انتشار كتاب هاي روز مبادا
000292.jpg
علي الله سليمي
بازار نشر كتابهاي ادبي همچون ساير حوزه هاي بازار نشر تابع هيچگونه اصول و قواعد مشخصي نيست. فراز و فرودهاي آن در فصل هاي مختلف قابل پيش بيني نيست. حتي اخيراً اين تحولات كمي و كيفي به زمانهاي محدودتري هم سرايت كرده، تا جايي كه پيش بيني اين بازار در فاصله زماني يك هفته هم، خارج از توان دست اندركاران اين حوزه است اما در هر حال اين بازار متلاطم با تمام افت و خيزهاي جاري به حيات خود ادامه مي دهد. گاه در فهرست يك هفته آمارهاي مسرت بخش ديده مي شود. گاه اين فهرست فاقد هرگونه خبرهاي خوشايند است. در گزارش ذيل تحولات يك هفته اي بازار نشر كتاب هاي ادبي در بازار كتاب ايران مرور مي شود.
اين گزارش براساس آمار خانه كتاب ايران (گزارش نشر، فهرست كتابهاي منتشره كشور از ۱۹ مهرماه تا ۲۳ مهرماه ۱۳۸۲ ضميمه هفته نامه «كتاب هفته» شماره ۱۴۶ به تاريخ شنبه ۳ آبان ماه ۱۳۸۲) نگاهي گذرا و آماري به كتابهاي منتشره در بخش ادبيات دارد.
در آمار كلي كتاب هاي منتشره در زمينه ادبيات در هفته قبل به رقم ۸۴ عنوان اشاره كرديم كه طي چندين هفته فراز و فرودهاي خاصي را از خود نشان نداده بود. اما اين آمار در طي هفته گذشته دچار تغيير شده و با كاهش چشم گيري روبه رو شده است. از آمار هفته قبل بيش از ۳۰ عنوان كاسته شده است و مجموع كتابهاي منتشره در اين هفته جمعاً به ۵۱ عنوان رسيده است كه بين زيرمجموعه هاي عنوان كلي ادبيات همچون، شعر، داستان، نمايشنامه، تحقيق و پژوهش ادبي و... تقسيم بندي شده است.
برخلاف هفته هاي پيشين كه بيشترين حجم كتابهاي منتشره در بخش شعر بوده، اين هفته در حوزه داستان كتاب هاي بيشتري چاپ شده است. از مجموع كل كتاب هاي منتشره ۲۲ عنوان در حوزه داستان است كه ترجمه داستانهاي خارجي با ۹ عنوان بالاترين حجم اين بخش را به خود اختصاص داده است. دو عنوان از اين كتاب ها اثر معروف «مارگارت ميچل» با عنوان «بر باد رفته» با ترجمه شبنم كيان است كه انتشارات گلديس در تهران اقدام به چاپ سوم آنها در تيراژهاي جداگانه ۵۰۰۰ نسخه كرده است. دو عنوان ديگر از داستانهاي خارجي رمان دوجلدي «مادام دوپارس: زني سرنوشت ساز در زندگي لويي پانزدهم و تاريخ فرانسه، اثر «آلكساندر دوما» با ترجمه ابوتراب نوري »است كه نشر گيتي در تهران به چاپ اول آنها اقدام نموده است. جلد اول اين كتاب در ۶۰۰ صفحه و جلد دوم در ۵۳۴ صفحه در تيراژهاي جداگانه اي ۳۲۰۰ نسخه منتشر شده است.
«اسكار و خانم صورتي/ اريك امانوئل اشميت/ مترجم: مهتاب صبوري/ تهران/ «بازتاب نگار»، «در تاريكي سوزان/ آنتونيوبوئروبايخو؛ مترجم: پژمان رضايي/ تهران/ نشر ماكان»، «دوقلوهاي عجيب/ كارك تواين: مترجم: احمد قاضي/ تهران/ شركت انتشارات علمي فرهنگي»، «ديوانه وار/ كريستيان بوبن، مترجم: مهوش قويمي/ تهران/ آشيان» بقيه كتابهاي داستاني خارجي هستند كه اين هفته ترجمه هاي آنها توسط مترجمين ايراني به بازار نشر كتابهاي ادبي راه يافته است.
در بخش داستان هاي ايراني اين هفته هشت مجموعه داستان و رمان منتشر شده كه از ميان آنها چاپ دوم :«دو دنيا» جلد دوم خاطره هاي پراكنده/ گلي ترقي قابل توجه است كه توسط نشر نيلوفر در تيراژ ۳۳۰۰ نسخه تجديد چاپ شده. «او گفت/ محمد علوي/ مشهد/ پارسيران»، «خدا كند تو بيايي»/ مهدي شجاعي/ تهران/ نيستان، غزال/ هوشنگ اميري/ تهران/ دل آگاه، فرشتگان فقير/ (مجموعه سه داستان ايراني و افغاني) / سيروس قزلباش/ يزد/ نيكو روشن، «گذر از عشق/ منصوره محمدزاده/ مشهد/ سخن گستر»، «يك روز تأخير/ مرضيه عليشاهي/ تهران/ مركز اسناد انقلاب اسلامي» بقيه داستانهاي فارسي هستند كه اين هفته به بازار نشر كتابهاي ادبي راه يافته اند.
در بخش رمان هاي عامه پسند نيز اين هفته پنج رمان ايراني توسط نويسندگان اين طيف منتشر شده: «آن سوي خيال/ زهرا اسدي/ تهران/ شاران/ چاپ اول/ ۴۰۰۰ نسخه»، «اضافه/ فريده نجفي/ تهران/ شادان/ چاپ هشتم/ ۳۰۰۰ نسخه»، «شب زيبا شدن من/ فاطمه زاهدي/ البرز/ تهران/ چاپ اول/ ۲۰۰۰ نسخه»، «كوچه هاي خاطره/ نسرين سيفي/ تهران/ شقايق/ چاپ سوم/ ۳۳۰۰ نسخه»، «ميعاد عاشقانه/ مريم دالائي/ تهران/ شقايق/ چاپ سوم/ ۳۳۰۰ نسخه».
بعد از گذر از حوزه داستان در بخش شعر اين هفته مجموعاً ۱۷ عنوان كتاب شعر چاپ شده است كه از اين تعداد هفت عنوان به شاعران كلاسيك ايران تعلق دارد كه اشعار به يادگار مانده از آنها را ناشران تجديد چاپ كرده اند. سه عنوان از اين كتابها از روي اشعار خيام نيشابوري تهيه شده است كه نشر گوهر كمال در تهران هر كدام از آن عناوين را در تيراژ ۵۰۰۰ نسخه منتشر كرده است. دو عنوان ديگر از روي اشعار حافظ شيرازي گردآوري شده است. يك عنوان ديگر متعلق به اشعار عطار نيشابوري است.
يك عنوان ديگر هم از روي اشعار دو شاعر بزرگ ايراني- مسعود سعد و ناصر خسرو- توسط نشر اساطير در تهران منتشر شده است.
در بخش شاعران معاصر ايراني اين هفته آثار قابل توجهي ديده نمي شود. ۱۰ عنوان در اين قسمت از ۱۰ شاعر اغلب ناشناس و گمنام به چاپ رسيده كه اغلب چاپ اول است: «مجموعه سرودهاي مدرسه/ محسن خانچي/ مشهد/ سخن گستر»، «لحظه هايي كه رفت/ نداالسادات حسيني/ تهران/ شرح»، «دستهاي مادرم/ افشين علاء/ تهران/ نيستان»، «قربت غربت/ عليرضا دولتشاهي/ تهران/ بال»، «عروس شاپرك/ سحر (فهيمي) منصور/ تهران/ آرويج»، «حرف آخر من و تو/ سهيل محمودي/ تهران/ مؤسسه فرهنگي هنري نقش سيمرغ»، «حرف دل شنيدني است/ زهرا اكاخان/ قم/ نسيم حيات» در بخش مقاله هاي ادبي اين هفته مجموعه قطور «ساختار و تأويل متن» اثر بابك احمدي در ۸۱۶ صفحه با تيراژ ۱۴۰۰ نسخه توسط نشر مركز به چاپ ششم رسيده است.
همچنين در بخش نمايشنامه اين هفته «نمايشنامه  فانوس» نوشته رضا رسولي توسط نشر بامداد كتاب در ۴۸ صفحه پالتويي با قيمت ۲۵۰ تومان در ۲۰۰۰ نسخه به چاپ اول رسيد.
بقيه كتابهاي بخش ادبيات در ساير حوزه هاي ادبي همچون «آيين نگارش» و مجموعه هاي گردآوري پيرامون آموزش ادبي بوده است.
در چاپ و انتشار مجموع كتابهاي ياد شده در اين هفته ناشران شهرستاني سهم اندكي داشته اند. تنها هفت عنوان كتاب ادبي اين هفته خارج از پايتخت (تهران) به چاپ رسيده. ناشران شهر مشهد با چهار عنوان در صدر اين فهرست محدود قرار دارند (نشر سخن گستر دو عنوان، پارسيران يك عنوان و تابران يك عنوان). ناشران فعال شهر قم كه هفته قبل در صدر ناشران شهرستاني قرار داشتند اين هفته تنها دو عنوان كتاب ادبي منتشر كرده اند (نشر نسيم حيات يك عنوان و نشر بخشايش و نشر تخت جمشيد به طور مشترك يك عنوان)
نشر نيكو روش از شهر يزد با انتشار يك عنوان كتاب ادبي اين هفته نماينده ناشران اين شهر در بازار نشر كتابهاي ادبي در ايران است .ناشران معروف تهراني اين هفته آثار شاخص و تازه اي را منتشر نكرده اند. اكثر آنها اقدام به تجديد چاپ كتابهاي قبلي خود نموده اند.
در مجموع بازار نشر كتابهاي ادبي در اين هفته نسبت به هفته هاي قبل ساكت و خلوت است. آثار تازه اي در آن ديده نمي شود. در تمامي حوزه هاي زير مجموعه عنوان كلي ادبيات ناشران به تجديد چاپ آثار مخاطب پسند روي آورده اند .در نبود آثار تأليفي دست اول روند فعلي اين بازار بسيار طبيعي مي نمايد. ناشران به هر حال بايد كتاب چاپ كنند. حالا كه آثار تازه وجود ندارد، چه بهتر به سراغ آثاري بروند كه امتحان خود را در برخورد با مخاطب پس داده اند. هر ناشر حداقل يكي دو كتاب از اين نوع حتماً در چنته خود دارد.

نويسنده شهودي و غمگين:
ياسمينا رضا
000294.jpg
آزاده عصاران
ياسمينا رضا نمايشنامه نويس ايراني تبار فرانسوي است. اين زن ۴۴ ساله توانسته در دو دهه گذشته معروف ترين و محبوب ترين نمايش نويس جهان شود. كار هنري او با بازي در نمايش چندين نمايشنامه نويس معتبر شروع شد. خانواده پدري او اسپانيايي- پرتغالي ساكن ايران بودند كه به روسيه مهاجرت كردند. وقتي پدر او پنج ساله بود به فرانسه كوچ مي كنند. ياسمينا هم در همان جا متولد مي شود.
ياسمينا در هشت سالگي با سرودن شعر كوتاهي در مورد مرگ ،جايزه كوچكي مي گيرد و از همان جا متوجه قريحه و سرشت ادبي خود مي شود. آن دختر بچه كوچك پس از چندي وارد دانشگاه نانتر پاريس مي شود و در رشته جامعه شناسي و مطالعات تئاتري تحصيل مي كند. پس از آن حرفه تئاتر را در مدرسه هنرهاي دراماتيك ژاك دوكك ادامه مي دهد.
رضا موفق شد در سال ۱۹۹۸ به دليل خدمت به تئاتر از طرف نخست وزير وقت فرانسه لقب «شواليه دولور در دوميت» را كسب كند.
اهالي تئاتر و ادب در ايران، رضا را با نمايشنامه «هنر» شناختند. «هنر» همان نمايشنامه اي است كه رضا همه موفقيت و شهرتش را مديون آن مي داند. اين نمايشنامه اولين بار در سال ۱۹۹۴ در فرانسه اجرا شد و توانست جايزه مولير را كسب كند. بعد از آن جوايزي مثل ايوينگ استاندارد، لارنس اولويه، فاني وتوني را به دست آورد و پس از آن در آمريكا، انگليس، آلمان، روسيه، آفريقاي جنوبي، كشورهاي اسكانديناوي و ايران اجرا شد.
رضا، هنر را داراي يك پارادوكس جذاب مي داند و در اين مورد به هرالدتريبون گفته است: هنر در عين بامزگي و خنده دار بودن، محزون و تراژيك است. من روابط انسان ها و دوستي در هنر را به اندازه عشق شكننده مي دانم.
هنر جنگ بين سنت و مدرنيته است. جنگ بين مارك كه به دليل تفكر منطقي و علاقه اش به آثار كلاسيك، سنتي خوانده مي شود و سرج كه۲۰۰ هزار فرانك براي يك بوم تماماً سفيد ۲۰/۱*۶۰/۱ داده و حالا هم از ذهنيت مدرنيته خود دفاع مي كند.
خواننده نمايشنامه هنر به دليل ديالوگ هاي منقطع، مرتبط و تأثير گذار به مايه هاي طنز، احساس خواندن يك كتاب را دارد؛ يك داستان با همه كنش و واكنش هاي درام داستاني.
او در ايران به دليل «هنر» شناخته و معروف شد ولي «هنر» اولين كار او نبود؛ نمايشنامه «گفت وگوهاي پس از يك خاكسپاري» در سال ۱۹۷۸ اولين كار او بود كه در ابتداي راه جايزه مولير را اخذ كرد.
اين نمايشنامه بر روابط انسان هاي آشنا و غريبه در قالب خانواده، فاميل، همكار و معشوق استوار است. رضا به شكل عجيبي در ساختن گفت وگوهايي كه به كشمكش ختم مي شوند، تبحر دارد و مي تواند به راحتي روابط سعادت آميز و حتي عاشقانه را با ديالوگ هاي عادي و روزمره به نهايت نفرت و دلزدگي برساند.
«گفت وگوهاي پس از يك خاكسپاري» توسط فتاح محمدي ترجمه و چندي پيش به وسيله نشر هزاره سوم (زنجان) منتشر شد و راه جديدي را براي شناخت «رضا» به وجود آورد.
ارتباط آدم ها در اين نمايشنامه همراه با آماده شدن تجهيزات يك وعده غذا، شكل مي گيرد. افراد يك خانواده سوگوار دور يك قابلمه غذا در حال پوست كندن سبزيجات و فراهم كردن يك آبگوشت عظيم هستند. بخش زيادي از ديالوگ ها به مسأله پوست كندن و شستن سبزيجات و گوشت اين آبگوشت مربوط مي شود و همراه با تنش عصبي تك تك گفت وگوها، متن شكلي از مجادله و دفاع افراد از خود را مي گيرد.
«رضا» يك سال بعد از اين نمايشنامه، اقتباس «استيون بركوف» از رمان مسخ كافكا را به فرانسه ترجمه كرد و كانديداي دريافت جايزه مولير براي بهترين ترجمه شد. البته اين نمايشنامه توسط رومن پولانسكي اجرا شد.
رضا تا به حال نمايشنامه گذر از زمستان، مرد غيرمنتظره و سه روايت از زندگي (زندگي به توان ۳) و نگهبان شب و سال ۱۰۰۰ را نوشته كه اجراي بين المللي داشته اند. او فيلمنامه هم مي نويسد، فيلمنامه «تا فردا»، «تا شب» و «جيم مود نمي تواند كمك كند» را نوشته و در برخي از فيلمنامه ها كه همسرش ديويد مارتيني به فيلم تبديل مي كند، بازي دارد.
او مجموعه داستان هاي اتوبيوگرافي خود با نام چكش كلاوير و رمان آدم ها در برگ را نوشته است. رضا معتقد است با رمان چكش كلاوير براي اولين بار به عنوان يك نويسنده ادبي مطرح شده، در حالي  كه ماجراهاي آن در مورد خودش، پدر و دو فرزندش است و واقعيت محض!
او در همه نمايشنامه ها و داستان هايش به رابطه مردان اشارات خاصي دارد. او دوستي مردها را سخت و جامد مي داند و در اين مورد به هفته نامه اكسپرس گفته: مردها معمولاً نمي توانند دوستان واقعي براي حزن و اندوه هم باشند و ترجيح مي دهند روابط شان در حد همكار و دو دوست باقي بماند. من در نمايشنامه هايم اين روابط را به دقت زير ذره بين گذاشته ام. عده اي از ديدن اين جزئيات تعجب مي كنند، در حالي كه من فقط به روابط آدم ها توجه مي كنم.
ويژگي نوشته هاي اين زن در سادگي و راحتي جملات و روابط است. كلمات درست براساس شخصيت هر فرد انتخاب مي شوند و معمولاً پايان ماجراها در نوعي ايهام فرورفته است. رضا در نمايشنامه و رمان ها با مفاهيم بزرگي درگير مي شود. ولي در هيچ كدام دقيق نمي شود و اجازه مي دهد كه اين فلسفه ها و كلمات سنگين عبور كنند. او درگير شخصيت ها و رو كردن درونيات و تفكرات آنهاست و مسائل بزرگ فلسفي اصلاً دغدغه او نيست.
با اين همه نويسنده كم كاري است و خود را كاملاً شهودي مي داند: من آگاهانه نمي نويسم بلكه كاملاً شهودي و حسي مي نويسم، با وجود حس  رهايي و حسي كه به واژه ها و ريتم پيدا مي كنم. مي دانم كه چه كاري انجام مي دهم و چه چيزي را قصد دارم رو كنم. عميق ترين وقايع را مي توان به سادگي گفت، اما بايد دقت كنيد كه به كليشه مبتلا نشويد.
او اهل مصاحبه و ظاهر شدن مقابل دوربين هاي تلويزيوني نيست. زندگي شخصي شادي دارد ولي خود را اصلاً شاد نمي داند: من طبعاً زن سردماغ و بشاشي هستم و از ته دل مي خندم ولي هيچ وقت نتوانسته ام بگويم كه آدمي ذاتاً شاد هستم. اين حس در كارهايم هم نمود دارد. طنز تلخ لابه لاي جملات شخصيت ها.
او خود را كاملاً تنها مي داند: احساس مي كنم كه هميشه در زندگي تنها هستم. من با آدم هاي تنها همدردي مي كنم و آنها را درك مي كنم، چون خودم خيلي تنها هستم. هر چند كه دوروبرم بسيار شلوغ است.

سايه روشن ادبيات
شاعران شهرستان: مازندران
شاعران مازندران علاوه بر نام آور بودن آثارشان به زبان فارسي در شعر و شاعري، با زبان طبري و بومي خود آثاري از جمله فرهنگ طبري و شعر طنز و ديگر انواع ادبي را سامان داده اند و مخاطبين زيادي را با خود همراه كرده اند. از فرهاد صابر، قنبر يوسفي، منوچهر خالقي، محمدرضا محمدي آملي، محمد صادق رئيسي، جليل قيصري اين سؤالات را پرسيده ايم. امروز و فردا نظرشان را مي خوانيم.
۱- آيا تهران را مركز ادبيات مي دانيد؟ ۲- انجمن هاي ادبي شهر شما در چه موقعيتي هستند؟ ۳- ادبيات تهران با ادبيات شهرستانها را چگونه مقايسه مي كنيد؟ ۴- از آثارتان بگوييد.
فرهاد صابر:تأثير ابعاد بومي و قومي
* در دنياي امروز با توجه به مؤلفه هاي جديد و تحولات جدي، هنر و ادبيات در حيطه مكان نمي گنجد. نگرش شعر و ادبيات امروز بيشتر به سمت و سوي «جهان وطني» متمايل است. انسان امروز در حوزه شهر و روستا و كشور و يا يك حدود و ثغور خاصي نمي گنجد. هر زبان ادبي و هنري كه بتواند انسان را و جهان را مورد خطاب قرار دهد و مفاهيمي از اين دست به عنوان كانون ادبي قرار گيرد موفق ترخواهد بود. از اين حيث نه تنها تهران كه هيچ شهر و كشور و مكان ديگري نمي تواند به عنوان نقطه عطف و كانون شعر و ادب معاصر باشد.
* تأثير ابعاد بومي و قومي از سويي و لحاظ مسائل فرهنگي و اجتماعي از سويي ديگر ادبيات و طيف هاي ادبي شهرستان ها را متنوع و گوناگون مي كند. اين گوناگوني در هر منطقه جغرافيايي، به عنوان يك خصيصه طبيعي تلقي مي شود. طبيعتاً ساختار و محتواي ادبيات داستاني درجنوب كشور با آنچه در شمال كشور وجود دارد بايد تفاوت داشته باشد. هنر شعر و ادب در اين راز نهفته است كه خصايص گوناگون انساني، اخلاقي، قومي و ملي هر منطقه اي را بروز دهد. اين تفاوت ها درادبيات ملل هم ديده مي شود.
* يكي از آفت ها و آسيب هاي وحشتناكي كه شعر دو دهه اخير تحمل كرده است حضور فله اي و انبوه انجمن هاي ادبي است. انجمن هايي دولتي و اداري هستند كه در مراكز اداري خصوصاً اداره ارشاد شكل گرفته اند و به خاطر روند دولتي و ماهيتي ويژه اي كه دارند توانستند بخشي از انرژي هاي نهفته ادبي را در دو دهه اخير كاناليزه كنند.
* در سال ۱۳۷۲ مجموعه شعر «آيش سبز» را چاپ كردم. در سال ۱۳۷۵ مجموعه شعر «آوازهايي براي آفتاب» را منتشر كردم و اكنون مجموعه شعر «پس از فتح كلمه» را آماده چاپ دارم، كه به زودي منتشر خواهدشد. علاوه بر اين در تأليف فرهنگ بزرگ واژگان طبري در پنج جلد كه مؤسسه انتشاراتي «احياي كتاب»  آن را چاپ و منتشر كرده است به عنوان عضو هيأت مؤلفين حضور داشته ام.
قنبر يوسفي: فريادهاي بريده شادروان شاع
* مركز توجهات بودن هميشه دال بر بهترين بودن نيست حتي شهرستاني هاي زيادي در تهران، دركانون توجه قرار دارند كه بهترين نيستند بلكه تنها بر سر زبان ها قرار دارند و شهرستاني هايي هم هستند كه درگوشه خلوت قرار گرفتن آنها مانع از پيشرفتشان نشده است و نشريات و ناشران مركز آثارشان را با جان و دل مي پذيرند، اما اگر در اين ميان درصدي را هم به رانت و باند بدهيم بيراه نرفته ايم و زنگ خطر همين جاست، نه در تهران ياشيراز يا زابل بودن.
* اگر انجمن هاي ادبي شهرستان ها بر حسب مركززدگي تنها چشم و گوش به مركز داشته باشند استقلال آنها فراهم نمي شود بنابراين در عين اطلاع از تنوع فكري بايد از مرعوب شدن در برابر مركز بپرهيزند. در شهرستان ها هستند كساني كه تنها به بالا كشيدن خود تا مركز فكر نمي كنند و نه تنها باقي ماندنشان در شهرستان باعث در سايه ماندن آنها نشده است بلكه شهرستان وامدار حضور فيزيكي و فكري آنهاست.
* برداشته شدن يا كم اثر شدن دخالت بينش هاي خاص سنتي چه از طريق افكار عمومي و چه از طريق نهادهايي كه به جهت كوچك بودن محدوده عملكردشان، گاه به هواي انجام وظيفه نهادي خود برداشت ها و تعبيرهاي سويي را برمي انگيزاند شايد يكي از عللي است كه شهرستاني پيشرو و جلوتر از بافت سنتي شهرستان را براي برون رفت از اين بن بست به سوي مركز روانه مي كند.
* مطالعه اكثر نشريات جدي و تخصصي، تهيه ومطالعه كتابهاي منتشر شده و تماس نزديك با شاعران مركزنشين درفرصت هايي كه امكان آن طي اين سالها درشهرستان ها بيشتر فراهم شده است.
* بعد از چاپ مجموعه شعر «كسي از اين شعر سردر مي آورد» كه به چاپ دوم هم رسيد، سه دفتر طنز با عنوان كلي «طنزهاي جيبي» و با زيرعنوان هاي «بوق هفت بند»، «فريادهاي بريده بريده»، «شادروان شاعر» را كه در برگيرنده طنزهاي منظوم است در دست انتشار دارم. ضمناً مجموعه شعري محلي با نام «چادرمشون» را هم آماده چاپ دارم.
منوچهر خالقي:  گرايش به ويژگي هاي زبان در شهرستان 
* تهران البته به تعبيري بله! براي اينكه اصولاً صداهاي ادبي از تهران به گوش مي رسد و به خاطر مراكز نشر مهم، به قولي اسم و رسم دار، براي خودش يد بيضايي دست و پا كرده و شاعران نسبتاً خوب و قوي خود را تهران نشين ساخته است و نه، به دليل اينكه شاعران خوب اگر چه تهران مسكن هستند يا از غرب ايرانند يا از جنوب و يا از شرق و شمال .
* انجمن  ادبي جمعه هاي آخر ماه آمل يك انجمن استاني است و همه شاعران به اين انجمن دعوت مي شوند اين فعاليت كه شيوه اي نو و منحصر به فرد محسوب مي شود توانسته است زمينه تعامل در ميان شاعران استان را فراهم سازد و به همين خاطر شاعران خوبي هم تحويل جامعه ادبي داده است.
* معمولاً شاعران نوگرا به تعبير امروز در شهرستان ها كمتر به چشم مي خورند و آن هم به دليل سنتي بودن جامعه يكدست شهرستان هاست، اما از نيما به بعد و اكنون در حيطه ادبيات پست مدرنيستي نوعي گرايش به ويژگي هاي زبان در شهرستان ها پيدا شده كه اين ويژگي منحصراً مربوط به هر منطقه زباني خواهد بود. كاركردهاي معنايي خاص در واژگان شهرستان ها وجود دارد كه اين مي تواند در ارجاعات معنوي و بازيهاي زباني از كيفيتي خاص برخوردار باشد.
البته در صورت هوشياري و بهره وري از زبان و در نگاه دوم اينكه شاعران مطرح ايران اصولاً بيشتر از شهرستان هستند و اين خود ،دليل محكمي است كه ويژگي  انحصاري شهرستاني ها را از بين ببرند زيرا از امكانات فعلي اين شاعران توسط شاعران ديگر در سراسر كشور مورد بهره برداري قرار مي گيرند و آن را حالتي ملي مي بخشند.
* در زمستان ۸۱ مجموعه «يك پنج شنبه با كيف دستي سرگردان» را توسط نشر طوفان در شهر آمل منتشر كردم و مجموعه دوم را در دست انتشار دارم.

ادبيات
اقتصاد
انديشه
سفر و طبيعت
سياست
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |