دوشنبه ۲۲ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۸۰
مروري بر يك پرونده
جزئيات قتل فرمانده كلا نتري لواسان
تا لحظه چاپ اين گزارش،پليس هنوز موفق به دستگيري قاتل نشده است. گرچه ردي از خودرو پيكان او كه به داخل درياچه سد لتيان سقوط كرده وجود دارد.
001389.jpg
علي رحيمي نژاد
ستوان دوم اسكندري در شرايطي قرار گرفت كه ديگر هيچ راه فراري برايش باقي نمانده بود، براي همين ناگهان دستش را روي كلت كمري اش گذاشت و آن را به سوي سرگرد خسرونژاد كه پشت به وي ايستاده بود، نشانه گرفت و بدون لحظه اي مكث ۳ گلوله شليك كرد
صبح روز چهارشنبه ۱۷ دي ماه پيكر سرگرد «حسن خسرونژاد» در حالي تشييع شد كه هنوز خبري از قاتل او به دست نيامده بود.
مراسم تشييع جنازه با حضور گروهي از ماموران نيروي انتظامي، خانواده مقتول، خبرنگاران و عكاسان پس از نواخته شدن مارش عزا آغاز شد و تا حدود ظهر ادامه يافت و در همان حين كه عده اي از مقامات ناجا در محله باغ فيض - محل زندگي فرمانده مقتول - مسووليت برگزاري هر چه بهتر اين مراسم را بر عهده داشتند، گروهي ديگر در صدد بودند تا هر چه زودتر ردي از ستوان متخلف به دست بياورند. البته تلاش هاي آنان حداقل تا زمان تنظيم اين گزارش بي نتيجه ماند.
هر چند گروه ويژه كارآگاهان همان روز قتل توانست نشانه هايي از ستوان فراري به دست بياورد اما سرنخ ها و شواهد براي دستگيري قاتل رئيس كلانتري لواسان كه عصر روز دوشنبه هفته گذشته با شليك ۳ گلوله از سوي مامور زير دست خود از پاي درآمده، كافي نبود.
اين جنايت هولناك زماني اتفاق افتاد كه فرمانده جديد كلانتري ۱۶۵ كه از ۳ ماه قبل به لواسان منتقل شده بود، متوجه شد ستوان دوم «اسكندري» سر پستش حاضر نيست. او كه از قبل به خاطر بعضي مسايل با اين افسر جوان اختلاف پيدا كرده و حتي مجبور شده بود تخلف هاي پي در پي او را به مقامات بالا گزارش دهد اين بار نيز احتمال داد ستوان، وظيفه خود را به عنوان يك پليس از ياد برده است.
اين حدس فرمانده ميانسال زماني به يقين نزديك شد كه يكي از سربازان كلانتري به وي گفت ستوان اسكندري را در نزديكي يك ويلاي خالي از سكنه ديده است.
سرگرد خسرونژاد كه تحمل بي نظمي و قانون شكني در حوزه استحفاظي اش را نداشت، پشت ميز كارش در اتاق نسبتا بزرگ خود منتظر ماند تا مامور متخلف به كلانتري باز گردد.
او قصد داشت يك بار براي هميشه جلوي هر گونه تخلفي را بگيرد و اين موضوع را چند ساعت بعد هنگامي كه ستوان دوم وارد كلانتري شد، به وي گوشزد كرد و گفت: مجبور است براي سومين و آخرين بار گزارشي از تخلفات وي به مقامات ارايه دهد.
افسر جوان كه مي دانست اين گزارش حكم اخراجش را دارد، سعي كرد خود را بي گناه جلوه دهد. وي به رئيس توضيح داد در تمام مدتي كه غيبت داشته، مشغول گشت زني در محدوده استحفاظي و انجام وظيفه بوده اما او از ياد برده بود كه آن روز، نوبت گشت زني وي نبود. وقتي فرمانده اين موضوع را به افسر جوان يادآوري كرد، ستوان دوم اسكندري در شرايطي قرار گرفت كه ديگر هيچ راه فراري برايش باقي نمانده بود، براي همين ناگهان دستش را روي كلت كمري اش گذاشت و آن را به سوي سرگرد خسرونژاد كه پشت به وي ايستاده بود، نشانه گرفت و بدون لحظه اي مكث ۳ گلوله شليك كرد.
ماموران كلانتري كه صداي شليك را شنيده بودند به سرعت خود را به اتاق فرمانده جديدشان رساندند و سعي كردند جلوي مامور متخلف را بگيرند اما هرگز موفق به اين كار نشدند و ستوان با تهديد همكارانش و مجروح كردن ۳ نفر از آنها توانست خود را به خودروي پيكانش كه بيرون كلانتري متوقف بود برساند و از صحنه بگريزد.
پس از اين ماجرا عده اي از ماموران بلافاصله بدن نيمه جان و غرق در خون سرگرد ۳۸ ساله را به بيمارستان شهيد مطهري رساندند و به اين ترتيب تلاش گروه پزشكان براي نجات او از چنگال مرگ آغاز شد اما تمامي اقدام هاي پزشكي بي نتيجه ماند و آنهايي كه تا ساعتي پيش، پشت در اتاق عمل منتظر و مضطرب ايستاده بودند تا از سرنوشت فرمانده شان باخبر شوند، كم كم رفتند تا مقدمات مجلس ترحيمي را فراهم كنند. «سرگرد حسن خسرونژاد، در كودكي پدر و مادر خود را از دست داده و با برادر بزرگش زندگي مي كرد. زندگي فقيرانه اي كه به سختي اداره و هر روزش با مشكلي تازه آغاز مي شد. او در ۳۰ سالگي ازدواج كرد و بعد از ۶ سال صاحب دختري شد كه اكنون، در ۲ سالگي بايد رنج از دست دادن پدر را تحمل كند.» اين بخشي از گفته هاي يكي از اقوام فرمانده مقتول است. او مي گويد: «خانواده سرگرد، پرونده قتل را تا انتها پيگيري خواهند كرد. اين همان تصميمي است كه مسوولان دستگاه هاي انتظامي و قضايي گرفته اند و در تلاش هستند تا هر چه زودتر پرونده اين جنايت شوم را به انجام برسانند.
آنان اكنون در راه پيگيري پرونده با چند سر نخ، دو فرضيه و يك سوال پيچيده مواجه هستند. نخستين سر نخي كه آنها را به سوي قاتل راهنمايي كرد رد لاستيك خودرو مامور تحت تعقيب بود. اين رد حكايت از آن داشت كه پيكان متهم به درياچه سد لتيان سقوط كرده است. اما آيا ستوان اسكندري نيز همراه خودرواش در آب غرق شده يا اين كه به قصد گمراه كردن كارآگاهان پيكان را در درياچه رها كرده. اين پرسش، دو فرضيه مرگ يا فرار قاتل سرگرد را در برابر افسران ويژه قرار داده و تاكنون نتيجه قطعي در اين باره به دست نيامده است و گروهي از غواصان در حال جست وجو در درياچه هستند تا يكي از اين احتمال ها را باطل اعلام كنند.
و اما سوال پيچيده اي كه در پرونده مطرح است، اين است كه چرا هيچ يك از ماموران كلانتري هنگام فرار ستوان قاتل، به سوي وي آتشي نگشودند و خودروي او را متوقف نكردند.
ماموران در پاسخ به اين سوال گفته اند هيچ كدام هنگام وقوع جرم سلاح همراه نداشتند.
به هر حال تحقيقات براي رديابي ستوان متهم به قتل، همچنان ادامه دارد و مقامات انتظامي، بازپرس ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران و اكيپ كارآگاهان اداره ۱۰ پليس آگاهي اميدوارند تا به زودي به اين غائله خاتمه دهند.

حرف هاي مايكل جكسون عليه پليس آمريكا
او دوباره سياه مي شود؟
مايكل جكسون در مصاحبه اي با گاردين در واكنش به ماجراهاي اخير ادعا كرده كه دوباره رنگ پوست خود را به «سياه» تغيير مي دهد. او كه سالهاي سال در راه «سفيدشدن» تبديل به آدم جديدي شد، حالا  براي جلب حمايت جامعه بزرگ سياهان آمريكا در برابر پليس، دست به اين اقدام خواهد زد
001392.jpg
گاردين روز سه شنبه گزارشي داد با عنوان «مي خواهم دوباره سياه شوم.» گري يانگ نويسنده گاردين بعد از آن كه درباره احوال مايكل جكسون در دوره هاي مختلف از سال ۱۹۷۳ تا حالا گزارش داده و عكس هايي از هر دوره چاپ كرده نوشت: او روزي رفت كه سفيد شود براي بهتر كردن كار هنريش اما حالا مي خواهد هرچقدر كه ممكن است خرج كند تا دوباره سياه شود، اما اين بار تصميمش سياسي است.
خواننده رسوا، وارد بازي جديدي شده كه او را رودرروي پليس آمريكا قرار مي دهد.
مايكل جكسون كه اخيراً به اتهام سوءاستفاده از يك نوجوان ۱۴ ساله دستگير و پس از پرداخت وثيقه اي ۳ ميليون دلاري آزاد شده بود، طي يك مصاحبه ۶۰ دقيقه اي كه از شبكه تلويزيونيC.B.S آمريكا پخش شد، اظهارداشت كه ماموران در زمان دستگيري او، كتفهاي او را پيچانده و دستبندها را چنان محكم بسته اند كه مچ دست او ورم كرده و همچنين او را در يك توالت كثيف حبس كرده اند. اين درحاليست كه كلانتر ايالتي ايالت كاليفرنيا، روز چهارشنبه سوءرفتار نسبت به مايكل جكسون را رد كرد و از دادستان كل ايالتي خواست تا نسبت به اين موضوع تحقيق كند. درعين حال سخنگوي دادگاه سانتا باربارا، جيم اندرسون، به خبرنگاران گفت: «اگر نتيجه تحقيقات، بي اساس بودن اظهارات مايكل جكسون را ثابت كند، من از مسوول اتهامات جنايي خواهم خواست تا موضوع را عليه جكسون پيگيري كند.»
همچنين دادستان كل ايالتي، بيل لاك ير، يك سري تحقيقات مستقل درمورد هتك حرمت به حقوق مايكل جكسون را صادر كرد.
قاضي دادگاه عالي سانتاباربارا «كليفرد اندرسون» دستور داد كه بازجويي از خانه و دستگيري او و جمع آوري مدارك درمورد پرونده مايكل جكسون فعلاً حداقل تا زمان احضار مجدد او در تاريخ ۱۶ ژانويه به حالت تعليق درآيد. در حكمي كه امروز چهارشنبه صادر شد، آمده است كه انتشار جزئيات محرمانه پرونده و ديگر اطلاعات، به طرز جبران ناپذيري به دفاعيات و پيگيري هاي تحقيقات آسيب خواهد رساند.
اندرسون اظهارداشت كه نسبت به شكايات مايكل جكسون، مانند يك شهروند رفتار خواهد كرد اما اضافه كرد كه رفتار صورت گرفته نسبت به جكسون شايد عمدي بوده باشد.
از سويي اندرسون گفت: رفتار ما در تمام حالات چه در موقع توقيف، جابجايي،  بازداشت و چه در زمان آزادي با احترام و ادب بوده است.
از طرف ديگر برادر مايكل جكسون، «جرماين» و وكيل مدافع وي،  «مارك گراگوس»، در گفت وگوي خود باC.N.N اتهامات مشابهي را به پليس وارد كردند و گراگوس نسبت به رواداشتن چنين رفتاري اظهار تاسف كرد.
با اين حال و براي رد اتهامات جكسون ماموران پليس سانتاباربارا يك نوار كاست براي گزارشگران پخش كردند كه در آن ماموران از جكسون مي خواستند چگونه راحت بنشيند، دستان خود را براي دستبندزدن چگونه نگه دارد و چگونه از فرودگاه به زندان برود. همچنين جكسون در اين نوار از ماموران مي خواهد كه درجه تهويه هوا را افزايش دهند و در ادامه جكسون مي گويد كه بسيار عالي است.
اندرسون گفت: او در زمان جابجايي هميشه سوت مي زد و آواز مي خواند.
او در ادامه افزود: بعد از ورود به زندان، ما ۴۰ ثانيه دستبند را از دستهاي او باز كرديم. او اتهامات جكسون را رد مي كند و مي گويد او در زمان آزاديش به كساني كه جلوي زندان آمده بودند دست تكان مي داد و ابراز خوشحالي مي كرد.
جكسون همچنين در مصاحبه ۶۰ دقيقه اي خود گفت: كه پليس بعد از حبس ،  او را مورد تمسخر قرارداده است. او ادامه داد: يكي از نگهبانان نزديك پنجره آمدگفت آنجا بوي بدي مي دهد و حرف هاي طعنه آميزي زد. من در پاسخ گفتم كه مشكلي نيست و منتظر ماندم. اما اندرسون گفت كمي قبل از حبس جكسون در دستشويي، تاكيد كرده است كه آنجا تميز شده بود و در آن زمان نه جكسون و نه وكيل وي هيچگونه اظهار شكايتي نكردند.
اندرسون در نتيجه گيري خود در مقابل خبرنگاران گفت: من فكر مي كنم با اتفاق افتادن چنين مساله اي، اعتبار آقاي جكسون بسيار لطمه ديده است.
آسوشيتدپرس گزارش داد: مايكل جكسون هنوز رسماً عليه پليس طرح شكايت نكرده است.

همسر فراري و مجنون
زني از شوهر خود به خاطر ضرب و جرح، عدم پرداخت نفقه و اجاره خانه شكايت كرد.
اين زن كه شهلا نام دارد گفت: وقتي دو ساله بودم مادرم را از دست دادم، پدرم نابينا بود و به خاطر اينكه توان نگهداري از من را نداشت همسايه ها مرا به پرورشگاه بردند. بعد از مدتي هم براي پدرم زن گرفتند. پدرم چند سال پيش فوت كرد و من به جز چهار برادر ناتني در اين دنيا كسي را ندارم.
۱۸ سال داشتم كه برادر ناتني ام مرا از پرورشگاه بيرون آورد . با كمك برادرم يك اتاق كوچك كرايه كردم و در يك كارخانه مشغول كار شدم.
هر خواستگاري كه داشتم رد مي كردم، تا شايد يك پيرمرد پولدار پيدا شود و من با او ازدواج كنم. دوست داشتم او زود بميرد و همه ثروتش به من برسد.
چند سال پيش صاحبخانه ام «محمد» را كه چند سال از من كوچكتر بود معرفي كرد. بعد از چند جلسه خواستگاري ما با هم ازدواج كرديم.
محمد هر چند وقت يك بار كارش را عوض مي كرد. يك ماه در رستوران، سه ماه در كارخانه و دو ماه كارگري مي كرد. بيشتر خرج خانه را، با كاركرد خودم پرداخت مي كردم. او هر وقت عصباني مي شد بهانه مي گرفت و مرا كتك مي زد.
چند سال كه از زندگي مان گذشت از تهران به ورامين رفتيم. در آنجا توانستم مقداري پول پس انداز كنم. با شوهرم تصميم گرفتيم به اروميه برويم و در آنجا يك خانه بخريم.
اولين فرزندم در اروميه به دنيا آمد. يك شب وقتي پسرم گريه مي كرد شوهرم عصباني شد و آنقدر او را كتك زد تا مرد. براي پسرم خيلي گريه كردم اما كاري از دستم بر نمي آمد.
شوهرم كه نتوانسته بودم او را راضي كنم تا خانه را به نام من كند تصميم گرفت خانه را بفروشد و براي زندگي به اراك برويم.
در اراك يك خانه كوچك اجاره كرديم. پسر دومم وقتي به دنيا آمد او را تنها نمي گذاشتم اما شوهرم هر وقت عصباني مي شد هم مرا و هم پسرم عليرضا را كتك مي زد.
او ۱۳ فروردين همين امسال بود كه از خانه رفت و ديگر برنگشت. چند ماه در اراك ماندم اما چون توان پرداخت كرايه خانه را نداشتم به تهران آمدم و پيش خواهرشوهرم رفتم.
از او سراغ محمد را گرفتم اما او اظهار بي اطلاعي كرد. چون جايي براي ماندن نداشتم به خانه يكي از دوستان قديمي ام رفتم و چند روز در آنجا بودم.
بعد به دادگاه رفتم و از شوهرم شكايت و درخواست طلاق كردم. اما آنها گفتند بايد شش ماه صبر كنم و اگر از شوهرم خبري نشد آن وقت حكم را صادر مي كنند.
به خاطر اينكه جايي براي ماندن نداشتم پسرم را به خواهرشوهرم سپردم تا از او نگهداري كند.
يك ماه از سپردن پسرم به خواهرشوهرم گذشته بود و او نه اجازه مي داد كه با او صحبت كنم و نه اينكه او را ببينم.
بعد از پرس و جو فهميدم خواهرشوهرم عليرضا را به پرورشگاه برده است و چون خودم در پرورشگاه بزرگ شدم خيلي راحت توانستم مراحل را بگذرانم و او را ببينم. وقتي بعد از چند ماه موفق به ديدن عليرضا شدم مرا نشناخت.
وقتي خواهرشوهرم فهميد كه به ديدن عليرضا رفته ام او را پيش خودش برد و سه چهار ماه است كه اجازه ديدن او را به من نمي دهد.
از شوهرم به خاطر كتك زدن، عدم پرداخت نفقه و كرايه خانه شكايت كرده ام و مي خواهم به عنوان ديوانگي هم شكايت كنم.

جعل چك براي خريد دام
۵ جاعل حرفه اي كه با استفاده از تراول چك هاي قلابي از روستاييان، دام مي خريدند، به دام افتادند.
اين متهمان پس از طرح چند شكايت مشابه از سوي مالباختگان در مراجع انتظامي ملاير، تحت تعقيب ماموران قرار گرفتند. و آنها سرانجام هنگامي كه قصد داشتند از يك روستايي ديگر هم كلاهبرداري كنند، شناسايي و دستگير شدند.
جاعلان پس از انتقال به كلانتري، در بازجويي هاي خود ضمن اعتراف به اتهامات شان گفتند: « ما به خاطر تبحر خاصي كه در كار جعل داشتيم و با همدستي هم يك باند تشكيل داديم اما از آنجا كه احتمال داشت هنگام خرج كردن تراول چك هاي قلابي، شناسايي شويم تصميم گرفتيم چك ها را به روستاييان بدهيم چون آنها آدم هاي ساده تري هستند و اين احتمال كه در هنگام معامله متوجه حقه بشوند كم بود.»
پس از اعترافات اعضاي اين باند، ماموران، موفق شدند از مخفيگاه آنان مبلغي معادل ۲۹۶ ميليون ريال تراول چك جعلي و چند راس دام پيدا كنند.
به اين ترتيب پرونده جاعلان حرفه اي به مراجع قضايي ارجاع شد و آنان به زودي تحت محاكمه قرار مي گيرند.

يك پيش بيني ترسناك
از مسكو خبر مي رسد كه وزارت موقعيت هاي اضطراري روسيه، پيش بيني كرد كه در سال جاري ميلادي در اين كشور بيش از ۹۰۰ حادثه طبيعي و غيرطبيعي به وقوع پيوسته و بر اثر آن صدها هزار نفر آسيب ببينند. براساس اين پيش بيني در سال جاري تعداد آتش سوزي درجنگل ها افزايش يافته و سيلاب هايي نيز جمهوري هاي اوستياي شمالي،  داغستان و بورياتيا را تهديد مي كند. وزارت موقعيت هاي اضطراري روسيه همچنين از افزايش ريزش كوه و سقوط بهمن در اين كشور خبر داده است. ۶۰۰ حادثه غيرطبيعي با حدود يك هزار كشته و سي هزار مجروح در روسيه پيش بيني مي شود. اين وزارتخانه همچنين وقوع آتش سوزي هاي گسترده در طول سال جاري ميلادي را پيش بيني كرده است.

مجازات اعدام در تركيه
مجازات اعدام در تركيه از ميان برداشته شد و از اين به بعد از مجازات هاي جايگزين استفاده مي شود. تركيه با امضاي پروتكل ۱۳ قرارداد حقوق بشر اروپا، مجازات اعدام را به طور كلي در اين كشور لغو كرد. «نومان خضر» سفير دايمي تركيه در شوراي اروپا امروز به نمايندگي از كشورش پروتكل مذكور را در استراسبورگ، امضا كرد. تركيه در ژانويه سال ۲۰۰۳ ميلادي با امضاي پروتكل ۶ قرارداد حقوق بشر اروپا، مجازات اعدام در زمان صلح را لغو كرده بود كه با امضاي پروتكل ۱۳، مجازات اعدام به طور كلي در اين كشور لغو شد. براساس اين گزارش در بين كشورهاي عضو شوراي اروپا تنها كشورهاي روسيه،  آذربايجان و ارمنستان، پروتكل مذكور را امضا نكرده اند.

۳ خبرنگار سارسي
بيچاره خبرنگارها؛ همه بدبختي هاي عالم منتظر آنها هستند. نمونه اش سه خبرنگاري كه به دليل تب شديد در بيمارستان ويژه سارس هنگ كنگ بستري شدند. اين ۳ خبرنگار كه در يك شبكه تلويزيوني هنگ كنگ كار مي كنند، به دليل تب شديد در بيمارستان ويژه سارس، بستري شدند. اين سه خبرنگار كه براي پوشش خبري به جنوب چين سفر كرده بودند در مدت اقامت خود در اين استان ضمن خوردن گوشت «گربه» زياد به بازار فروش اين نوع گربه نيز مراجعه كرده بودند، پس از مراجعه به هنگ كنگ علايم تب شديد و مشكل تنفسي در آنها بروز كرد. اين روزنامه به نقل از «چن دائو دون»- معاون امور بهداشتي هنگ كنگ- نوشت كه آزمايشات مختلف روي اين سه خبرنگار همچنان ادامه دارد.

كودك هفت تيركش
اين بچه ها بزرگ شوند چي مي شوند. وقتي از بچگي دست به اسلحه باشند واي به حال روزي كه سن و سالي داشته باشند. يك پسربچه ۷ساله، ۷گلوله تفنگ را با خود به كلاس درس برد. مادر اين كودك گلوله  هاي تفنگ را به او داده بود تا به كلاس ببرد و از روي آنها نقاشي كند. پليس گفت: اين دانش آموز پنج عدد از گلوله ها را به پليس تحويل داد و دو گلوله ديگر هنوز پيدا نشده است. گفته مي شود گلوله ها مربوط به تفنگي است كه مادر اين كودك مجاز به داشتن آن بود، ولي پليس به دليل عدم رعايت مقررات ايمني در نگهداري آن سلاح مذكور را ضبط كرد. در ماه نوامبر سال گذشته نيز از يك كودك ۵ ساله هلندي مقاديري داروي خطرناك كه به عنوان شيريني به همكلاسي هايش داده بود، ضبط شد.

محكوميت فرمانده نيروي دريايي
دادگاهي در شهر كراچي مركز ايالت سند پاكستان فرمانده سابق نيروي دريايي اين كشور را به اتهام سوء استفاده مالي به ۷ سال حبس محكوم كرد.
آدميرال بازنشسته «منصور الحق» كه همزمان با فرماندهي نيروي دريايي مسووليت شركت ملي كشتيراني پاكستان را نيز بر عهده داشته، به فساد مالي در اجاره وخريداري كشتي براي اين شركت در ۱۵ سال پيش متهم بوده است.
اين مقام سابق نظامي همچنين به پرداخت دو ميليون روپيه جريمه نقدي نيز محكوم شده است. در اين پرونده دو متهم ديگر از مديران شركت مذكور بنام هاي «ميرزا اشفق بيگ»و « جاويد علي» به ترتيب به هفت و سه سال حبس محكوم شدند.

مرگ بر اثر بيماري مشكوك
يك زن چيني به دليل ابتلا به يك بيماري مشكوك در شهر «خاباروفسك» منطقه سيبري واقع در خاور دور روسيه جان باخت. اين تبعه چيني با پروازي از شهر «هاربين» چين به خاباروفسك سفر كرده بود. يك پزشك مركز بيماري هاي مسري شهر خاباروفسك اعلام كرد كه اين زن چيني پس از احساس بيماري در هواپيما به اين مركز منتقل و بستري شد. وي از اعلام علت مرگ اين زن چيني خودداري كرده و خاطر نشان ساخت كه پس از انجام يك سري آزمايشات، علت مرگ وي هفته آينده اعلام مي شود. مقام هاي بهداشتي منطقه خاباروفسك نيز ازهرگونه اظهار نظر در اين زمينه خودداري كردند. آنها از يك سال پيش در پست هاي مرزي بين چين و روسيه كنترل پزشكي اضافي برقرار كرده اند .

حوادث
ايرانشهر
تهرانشهر
در شهر
درمانگاه
سفر و طبيعت
طهرانشهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |