جمعه ۲۶ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۸۴
در نخستين برگ هاي تاريخ
كار و حقوق
000678.jpg
مينو گله
«به خواست اهورامزدا، من چنينم كه راستي را دوست دارم و از دروغ روي گردانم. دوست ندارم كه ناتواني از حق كشي در رنج باشد، همچنين دوست ندارم كه به حقوق توانا به سبب كارهاي ناتوان آسيب برسد. آنچه كه درست است من آن را دوست دارم. من دوست برده دروغ نيستم. من بد خشم نيستم. حتي وقتي خشم مرا مي انگيزاند، آن را فرومي نشانم. من سخت بر هوس خود فرمانروا هستم.»*
چنين بيانيه اي زبان داريوش، شاه ايرانيان است كه در قرن ششم پيش از ميلاد گفته شده و بسيار قابل تامل است و به گفته يكي از تاريخ پژوهان به يك معجزه مي ماند.
داريوش به گفته لوح هاي ديواني تخت جمشيد واقعاً با مسايل مردم ناتوان آشنا بوده است. حكومت داريوش به گواه لوحه هايش داراي نظام حقوقي و مالي سازمان يافته بود. اين لوحه ها اطلاعات قابل توجهي به ما مي دهد كه بسيار پيشرفته و مدرن هم به نظر مي رسد. به گواه اين لوحه ها مزد كارگران معمولاً به صورت جنسي پرداخت مي شد و پايه محاسبه اي آن جو و حداقل مزد يك مرد سه «بن» جو در ماه بود و يك بن ده «دقه» و هر دقه تقريباً  يك ليتر مي شد كه به زحمت به نيم كيلو نان مي رسيد. مزد كارگر و خدمتكار آزاد يكسان بود.
شواهدي در لوحه ها نشان مي دهد كه دستمزد، با افزايش سن يعني از جواني به بزرگسالي افزايش مي يافته و مزد مردان و بزرگسالان بيشتر بود.
پايين ترين سطح حقوق، يعني ۳۰ ليتر جو در ماه به خدمتكارها و پادوها مي رسيد كه با دستمزد كارگران خارجي برابر بود. همه كارگراني كه حداقل جيره مي گرفتند، به عناوين و مناسبت هاي گوناگون اضافه درآمد داشتند. هر دو ماه يك بار پاداش مي گرفتند. جيره ويژه اي علاوه بر پاداش به كارگران تعلق مي گرفت كه كمك شاهانه ناميده مي شد. اين كمك مخصوص كارگران ساده بود. علاوه بر اين اضافه پرداخت هاي منظم و مشخص،  جيره اي وجود داشت كه به آن پيش كشي مي گفتند. مثلاً زائوها پنج ماه تمام جيره ويژه مي گرفتند. كارگران كارهاي سنگين نيز از اين جيره بي بهره نبودند.
پرداخت اين گونه جيره ها به دست روحانيون بود كه در آن زمان آتشبانان يا آثرونان ناميده مي شدند. روحانيون معتمد مردم بودند. اين امر باعث مي شد كه روحانيون در كنار امور مذهبي به امور ديواني نيز بپردازند.
البته علاوه بر كارگران كه دريافت كننده  اين گونه جيره ها و پاداش ها بودند، همه مي توانستند با بالا بردن مهارت ها وتوانايي هاي خود، ميزان حقوق شان را افزايش دهند. علاوه بر مردان، زنان و كودكان نيز از شغل و درآمد بي بهره نبودند.
حقوق زنان نيز با توجه به مهارتشان متفاوت بود. ظاهراً مهارت هاي لازم را براي بخش هاي مختلف كسب مي كردند. اسناد ديگري در دست است كه نشان مي دهد، مرد و زن براي كار واحد، كارهاي هنري بسيار ظريف، مزدي برابر مي گرفتند.
كارهاي ظريف و حساس، داشتن مهارت كافي و يا نوآموز بودن، نيز نيمه وقت و تمام وقت بودن بر ميزان حقوق ها اثر داشته است.
بانوان سرپرست، حقوق بيشتري دريافت مي كردند كه معمولاً ۵۰ ليتر جو در ماه بود كه البته بيشتر شامل حال بانوان مدير بودكه در كارگاه هاي خزانه و يا كارگاه هاي توليدي مشغول بودند.
در رده هاي بالاتر گاهي سهميه گوشت به چشم مي خورد كه البته اسناد كمتر از آنها به جا مانده است.
ميزان دريافتي حقوق بگيران در رده هاي بالاتر بسيار قابل توجه است. بيشترين حقوق متعلق به رئيس تشريفات است كه هسته مركزي دولت پادشاهي ايران را زيرنظر داشت و حقوق ماهيانه او به عبارتي ۵۴۰۰ ليتر جو و ۲۷۰۰ ليتر شراب و ۶۰ راس بز يا گوسفند بود. فرنكه كه سال ها رئيس تشريفات داريوش بود،  اين مقدار حقوق را دريافت مي كرد.از آن جا كه پرداخت حقوق به شكل جنسي دشوار بود، كم كم نقره در مقابل يك سوم تا نيمي از حقوق به خصوص به جاي نوشيدني و گوشت متداول شد. لوح هاي مربوط به خشايارشاه و ابتداي حكومت اردشير اول اين مطلب را تاييد مي كند.
پرداخت نقدي مورد استقبال قرار گرفت چون هنگام تقسيم برخي غلات يا مثلاً  گوشت به علت كيفيت متفاوت بين دريافت كنندگان، مشكلاتي به وجود مي آمد.
با اسنادي كه در دست است، پي بردن به ميزان واقعي درآمد در زمان هخامنشيان دشوار است. با اين حال مسلم است كه حقوق و جيره طبقه بندي شده بود و هركس به نسبت به مهارتش و ميزان كار، حقوق دريافت مي كرد.
در زمان داريوش كمك هاي پراكنده دولتي را نيز بايد بر حقوق كارگران و كاركنان افزود. اين كمك هم براي كارگراني بود كه شرايط فوق العاده سخت كاري داشتند،  به دليلي مستحق دريافت پاداش بودند و هم براي زناني كه وضع حمل كرده بودند. حقوق زن و مرد براي كار يكسان،  برابر بود. زنان مي توانستند ساعت كار كمتر و يا به عبارتي نيمه وقت داشته باشند. محيط كاري زن و مرد يكي بود و امكانات كارآموزي و ارتقاي شغلي براي هر دو يكسان فراهم مي شد. در ميان اسناد موجود تعداد مديران و سرپرستان زن كم نيست.
معمول چنين بود كه تمام اعضاي يك خانواده براي يك كارفرما كار مي كردند. پدر خانواده براي دربار كار مي كرد، همسر و كودكانش نيز از خردسالي در همان جا مشغول بودند. شايد كودكان خيلي زود وارد بازار مي شدند، اما نكته قابل توجه اين جاست كه كسب مهارت مي كردند و حرفه اي را انتخاب مي كردند تا در رسيدن به نبوغ، شغلي متناسب با مهارتشان اختيار كنند، اما متناسب با سنشان جيره لازم هم دريافت مي كردند. در چند سند، مقام هاي ديواني اين كودكان را به عنوان «رده پيش تعرفه اي» ناميده اند.
در اسناد يافت شده درباره كار براي كودكان، به مشاغل سخت براي كودكان برخورد نمي كنيم. آنها در حد پادو هستند يا در حال كسب مهارت و حرفه كه در جواني به عنوان شغل از آن استفاده كنند.
در بررسي شرايط دستمزدها همان طور كه آورده شد زنان در كنار مردان كار مي كردند و از حقوق برابر برخوردار بودند و گاه حتي كارهاي سخت تر هم عهده دار مي شدند.
شغل بيشتر زنان دوخت و دوز و خياطي بود. امكانات آموزش هاي حرفه اي و مهارت نيز در اين دوره براي مرد و زن يكسان بود. ميزان حقوق به نوع كار بستگي داشت و اصولاً ارتباطي با شخص انجام دهنده كه مرد يا زن باشد،  نداشت.
افزايش حقوق براي نوزاد پسر بيشتر از دختر بود و اين تنها موردي است كه فرقي بين مرد و زن در سلطنت هخامنشيان ديده مي شود و البته جاي تامل و تحقيق دارد.
به اين ترتيب در امپراتوري بزرگ داريوش تساوي حقوق زن و مرد وجود دارد، آنچه كه هنوز در دنياي امروز،  براي به دست آوردن آن مبارزه مي شود در حكومت داريوش حتي كودكان خردسال از پوشش خدمات حمايت اجتماعي بهره مندند، دستمزد كارگران براساس سن و مهارت طبقه بندي مي شد، مادران از مرخصي و حقوق زايمان و نيز از حق اولاد استفاده مي كردند.
دستمزد كارگراني كه حقوق اندكي داشتند با جيره هاي ويژه جبران مي شد تا زندگيشان آسان تر شود. فوق العاده سختي كار و بيماري پرداخت مي شد و اين همه «تامين اجتماعي » در دوره هخامنشيان يعني شش قرن پيش از ميلاد نيازمند ادراك و آينده گري بوده است و فقط مختص به داريوش، يك ايراني بزرگ و عدالتخواه است كه مي گويد: «من راستي را دوست دارم.» به ايران بينديشيم.
منبع: كخ، ماري
از زبان داريوش، پرويز رجبي، نشر كارنگ
* بخشي از سنگ نبشته داريوش.

گزارشي از انتشار كتاب خاطرات هيلاري كلينتون در ايران
كالبد شكافي رئيس جمهور زنده
000672.jpg
نيما رسول زاده
خانم كلينتون در كتابش آورده است زماني كه موضوع رابطه شوهرش و مونيكا لوئينسكي
يكي از كاركنان كاخ سفيد برملا شد دلش شكست
براي انتشارات «سيمون اند شوستر» آمريكا پرداخت هشت ميليون دلار به عنوان حق التحرير كتاب «تاريخ زنده« به همسر رئيس جمهور سابق آمريكا نه تنها ناخوشايند نبود، بلكه مايه خوشحالي بود؛ كتاب با شمارگان يك ميليون نسخه در چاپ اول در آمريكا به بازار عرضه شد و ظرف مدت كوتاهي ناياب شد، اين اتفاق در سراسر دنيا افتاد و حالا زمزمه هاي استقبال شديد از اين كتاب در ايران نيز به گوش مي رسد.
اين بار چهارمي است كه قلم به دست گرفته، اما نگاه هاي كنجكاو و پرسشگر ميليون ها نفر در سراسر دنيا كه مي خواهند بدانند بر بانوي اول ايالات متحده آمريكا، در زمان خيانت همسرش، چه گذشته، نوشتن را دشوارتر از هميشه كرده است.
هيلاري رادهام كلينتون اينها را در پاسخ به نخستين سؤالاتي گفته است كه در مورد كتاب «تاريخ زنده» اتوبيوگرافي و مجموعه خاطرات مفصل او تا آخرين روزهاي حضور در كاخ سفيد از او پرسيده شد.
استقبال گسترده از كتاب خانم كلينتون كه در ايران به نام «زندگي من» منتشر شد، در روزهاي اول تنها به واسطه تبليغات گسترده اي بود كه در تلويزيون ها و مطبوعات بر روي آن شده بود و نويد اطلاعاتي را مي داد كه زواياي تاريك افتضاح كلينتون - لوئينسكي را روشن مي ساخت.
خبرگزاري آسوشيتدپرس كه دو هفته قبل از انتشار به يك نسخه از كتاب دست پيدا كرده بود، با آب و تاب فراوان در يكي از گزارش هاي خود كه مورد استفاده بسياري از رسانه هاي دنيا قرار گرفت اعلام كرد:
خانم كلينتون در كتابش آورده است زماني كه موضوع رابطه شوهرش و مونيكا لوئينسكي، يكي از كاركنان كاخ سفيد، برملا شد، دلش شكست. اين گزارش خاطرات خانم كلينتون را شرح حالي رك و راست و جامع از هشت سالي كه وي بانوي اول آمريكا بوده است توصيف كرد.
هيلاري كلينتون كه اكنون سناتور حزب دموكرات از ايالت نيويورك است، در يكي از بخش هاي آغازين كتاب گفته است كه تا زمان ورود به دانشگاه به دليل پيشينه خانوادگي، يك جمهوريخواه دوآتشه بوده و هنگامي كه گرايش سياسي خود را تغيير مي دهد با كلينتون آشنا مي شود، اما اين تغيير مشكل ترين تصميم گيري زندگي او نبوده است.
او بغرنج ترين مشكلات زندگي خود را ادامه زندگي زناشويي با بيل و نامزد شدن براي سناتوري نيويورك عنوان كرده است.
نويسنده كتاب كيست؟
اما تقريباً بعد از ورود نسخه هاي بعدي كتاب در آمريكا و ساير نقاط جهان، استقبال از كتاب تنها به دليل جزييات اين ماجرا نبود. نثر روان، جذاب و دراماتيك هيلاري نقل مجالس ادبي و پيشخوان هاي كتاب فروشي ها شده بود و مردم هر روز علاقه بيشتري به خواندن «تاريخ زنده» از خود نشان مي دادند.
جمهوريخواهان آمريكا كه اين موضوع را به ضرر خود مي ديدند، با طرح موضوعي جديد و تاييد نشده سعي در تخريب سناتور كلينتون داشتند.
آنها معتقد بودند اين نوشته ها آنقدر دقيق و منطبق با اصول و ساختار يك رمان دراماتيك نوشته شده كه نمي تواند كار خود هيلاري باشد، قطعاً نويسنده و يا نويسندگان ديگري كتاب را با اطلاعات وي نوشته اند.
بيژن اشتري، مترجم كتاب خانم كلينتون در ايران معتقد است كه اين كه ادعا صحت ندارد، «تاريخ زنده» اولين كتاب خانم كلينتون نيست و او بيش از اين سه كتاب ديگر با عنوان هاي «بادي عزيز، ساكس عزيز»، «دعوت به كاخ سفيد» و «يك دهكده آدم مي خواهد» هم نوشته است، ضمن اين كه در داخل كتاب و در بخش هاي مختلف اشاره مي شود كه وي چگونه سرگرم نوشتن كتاب بوده است.
از سوي ديگر ايرج كريمي، منتقد و روزنامه نگاري كه يكي از ترجمه هاي فارسي اين كتاب را ويرايش كرده است، مي گويد: «نبايد وجود ويراستاران قدرتمندي را كه در كنار خانم كلينتون بوده اند كتمان كنيم، نحوه ويرايش يك اثر ادبي تاثير زيادي در سرنوشت آن در مواجهه با مخاطب دارد.»
استقبال در ايران
در نفس نفس زدن ها و بازار راكد نشر ايران، عبور گاه به گاه شهاب هايي مثل هري پاتر و استقبال مخاطبان، خون تازه اي در بخش ادبيات و فرهنگ تزريق مي كند.
«تاريخ زنده« نيز با وجود آن كه از ديدگاه بسياري از كارشناسان ادبيات اثري صرفاً سرگرم كننده به شمار مي رود با استقبال خيره كننده اي در ايران مواجه شد.
دو ترجمه از كتاب تاكنون به بازار عرضه شده كه يكي از آنها، كه نسخه كامل تر و شسته رفته تري هم هست، به چاپ سوم رسيده است.
بيژن اشتري، مترجم اين نسخه از كتاب با عنوان «زندگي من» در مورد استقبال از كتاب مي گويد:
اواسط بهار امسال از طريق شبكه هاي تلويزيوني و اينترنت، باخبر شدم مجموعه خاطرات خانم كلينتون با يك ميليون تيراژ منتشر شده و در همان هفته اول تمام نسخه ها به فروش رفته، چهار روز بعد از انتشار به لطف يكي از دوستانم كتاب را تهيه كردم و با اشتياق كار ترجمه آن را آغاز كردم.
او در خصوص دلايل پيش بيني استقبال خوب از كتاب مي گويد: دليل اولم، اين بود كه مردم ايران اصولاً كتاب هاي زندگينامه خصوصاً زندگينامه مشاهير را دوست دارند، مورد دوم هم اين بود كه اين زندگينامه به نوعي مربوط به آمريكا بود، جامعه اي كه ما به شناختش نياز داريم، چون مدت هاست با آن چالش داريم و براي تصميم گيري صحيح در مورد ايالات متحده بايد بينش صحيحي راجع به آنها به دست بياوريم.
او در مورد فروش حدود ۳۰ هزار نسخه از كتاب و موفقيتش در انتخاب و ترجمه مناسب اين اثر مي گويد:
اين نخستين موفقيت من در اين سطح در طول مدت ۱۸ ساله كاري ام بوده و سعي دارم در همين زمينه به فعاليتم ادامه بدهم.
اشتري هم اينك در حال ترجمه كتاب جديدي است كه در مورد بوش و همسرش به شكل يك زندگينامه نوشته شده است.
در آمريكا و ساير نقاط دنيا نيز علاوه بر كتاب فوق خاطرات مادلين آلبرايت وزير امور خارجه كلينتون نيز همچنان در جدول پرفروش ها ديده مي شود.

فيلم خاطرات
اما هاليوود، كارخانه روياسازي، نيز به ساخت فيلمي براساس اين كتاب ابراز علاقه كرده است، اين درحالي است كه ايرج كريمي برخلاف مترجم اثر معتقد است: «بعيد به نظر مي رسد كه تا وقتي هيلاري و بيل كلينتون زنده باشند اين اتفاق بيفتد.»
كالبدشكافي يك رئيس جمهور زنده شايد با كلمات راحت به نظر برسد اما با تصوير و نقش آفريني بازيگران، قطعاً به اين سادگي نخواهد بود.

خبر هفته
ورود كالاهاي مخرب لايه ازن ممنوع
000675.jpg

از سال آينده ورود كالاهايي كه آثار مخربي بر لايه ازن دارند ممنوع مي شود.
براساس خبر واحد مركزي خبر به گزارش خبر برون مرزي وزارت بازرگاني با اعلام اين خبر ورود تمامي كالاهايي را كه به نوعي اثرات مخربي بر لايه ازن دارند ممنوع كرده است. از بيستم مارس ۲۰۰۴ ميلادي (اول فروردين ۱۳۸۳) ورود كالاهاي سرماساز داراي مواد مخرب لايه ازن كه در يخچال، فريزر، آب سردكن، چيلر و كولر كاربرد دارد ممنوع مي شود. از اين تاريخ براي جلوگيري از آلودگي  هوا، واردات قطعات موتورسيكلت دو زمانه نيز به ايران ممنوع خواهد شد.

مهدكودك ها در روستا وام مي گيرند
سازمان بهزيستي مازندران به متقاضيان تاسيس مهد كودك در روستاها وام پرداخت مي كند.
اين سازمان براي فعال سازي مهدهاي كودك در روستاها به هر متقاضي تاسيس مهدكودك در روستاهاي بالاي ۲۰۰ خانوار وام مي دهد.
معاون اموراجتماعي سازمان بهزيستي مازندران در گفت و گويي با خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران با اعلام اين خبر گفت: «خانم هاي داراي ديپلم مي توانند براي مجوز تاسيس مهد كودك در روستا به اين سازمان مراجعه  كنند.»
سعدي عزيزي ميزان اين وام را پنج  ميليون  ريال اعلام كرده و افزوده: متاسفانه با وجود سكونت ۵۰ درصد جمعيت كشور در روستاها، به كودكان زير شش سال روستايي هيچ توجهي نشده است.
گفتني است كه تعداد كودكان زير شش سال استان مازندران ۲۴۰ هزارنفر برآورده شده كه از اين تعداد ۳۲ هزارنفر جذب مهدهاي كودك شده اند.

۲۵۰ هزارريال يارانه ترك اعتياد
سازمان بهزيستي براي درمان سرپايي هر معتاد، ۲۵۰ هزارريال پرداخت مي كند.
به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران مدير كل بهزيستي استان تهران با اشاره به اين كه بهزيستي اين مبلغ را به مراكز غيردولتي ترك اعتياد مي پردازد، گفت: «درمان اعتياد و مراكزي كه بهزيستي به آنها مجوز مي دهد، با همكاري يك  كادر تخصصي انجام مي شود.»
عباسعلي الصاق با تاكيد بر اين كه مجوز فعاليت مراكز ترك اعتياد توسط بهزيستي و دانشگاه علوم پزشكي صادر مي شود نخستين هدف بهزيستي را در درمان اعتياد پيشگيري از آن عنوان كرد.
الصاق با بيان اين كه تنها يك مركز ترك اعتياد بستري در تهران فعاليت دارد، گفت: «بيش از ۲۰ مركز غيردولتي ترك اعتياد در استان تهران مجوز فعاليت از بهزيستي دريافت كرده اند.»

بهترين راه مبارزه با تروريسم
رئيس بانك جهاني گفت: «مبارزه با فقر بهترين راه براي مبارزه با ترور و تروريست است.»
در خبري كه خبرگزاري دانشجويي ايران به نقل از خبرگزاري آلمان منتشر كرده است جيمز ولفنزن رئيس بانك جهاني معتقد است: پرداخت پول به فقرا و اختصاص هزينه كمتري به مبارزه با ترور و تروريسم شانس زيادي براي داشتن جهاني آرام را فراهم مي كند.
اين در حالي است كه در چهارسال گذشته تنها ۵۰ ميليارد دلار براي مبارزه با فقر هزينه شده است.در حالي كه از سال ۱۹۹۹ تاكنون جامعه جهاني ۸۰۰ ميليارد دلار براي اقدامات دفاعي هزينه كرده است.
000681.jpg

نيروي مازاد آموزش و پرورش
وزارت آموزش و پرورش با يك ميليون و ۵۰ هزار نفر شاغل هميشه تا سه درصد نيروي مازاد دارد.
مدير كل دفتر طرح و برنامه وزارت آموزش و پرورش با اعلام اين مطلب به خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران گفت: «مازاد يك منطقه را نمي توان به اجبار در منطقه ديگر به كار گرفت.»
محمد احمدي با اشاره به اين كه كمبود نيرو و به كارگيري نيروهاي مازاد را بايد جداگانه برنامه ريزي كرد و نمي توان مازاد يك جنس را در جنس ديگر به كار گرفت، افزود: «نيروي مازاد دوره ابتدايي را نمي توان در دوره متوسطه جايگزين كرد.»
وي گفت: پيش بيني مي شود در پايان برنامه سوم توسعه ۱۵۰ هزار نفر از آموزش و پرورش خارج شوند و به اين ترتيب كمبودهاي آموزش و پرورش افزايش خواهد يافت.

يادداشت
هفت روز
زمين لرزه مسجد سليمان
ياسمن بهادري
روز نخست
صبح زمين مي لرزد، البته فقط كمي، اما ساعت ۱۰ صبح آنچنان زمين لرزه اي است كه همه دستپاچه شده اند هركس به سويي مي دود. سارا مي گويد:  «فقط جيغ مي كشيدم، نمي توانستم هيچ كاري بكنم، فكر مي كردم مثل مردم بم زير آوار مي مانم.» و زمين آرام مي گيرد.
روز نخست هنوز انگار مردم باور نكرده اند كه خطر جدي تهديدشان مي كند. اخبار تعداد زمين لرزه ها را اعلام مي كند. شب باز هم زمين مي لرزد. ديگر مردم كم كم باور كرده اند كه با مرگي از نوع دردآور روبه رويند.

روز دوم
دانش آموزان مجبورند به مدرسه بروند، مادران دلهره دارند هيچكس دلش نمي خواهد از اعضاي خانواده اش جدا شود. انگار مي خواهند همه با هم بميرند يا زنده بمانند. امتحانات مدارس در حال انجام است و دانش آموزان مجبور به مدرسه رفتن. بازهم زمين لرزه هاي خفيف.
عباس مي گويد: «كاري نمي شود كرد مجبوريم در شهر بمانيم. ادارات كه تعطيل نمي شوند، مردم بلاتكليف اند.»
مي پرسم با زن و دو فرزندت چه مي كني، مي خندد و مي گويد «فعلاً يك تخت سيمي آورده ايم توي هال و بيشتر زير تخت مي نشينيم شب ها هم همگي زير تخت مي خوابيم.» فكر مي كنم اين هم روش بدي نيست. آدم ها به جاي اين كه روي تخت بخوابند مجبورند زير تخت سيمي بخوابند.
جالب تر اين كه فرماندار و مقامات محلي تخليه شهر را ايجاد تشويش و اغتشاش اذهان عمومي خوانده اند و يك شماره تلفن در اختيار مردم گذاشته اند تا در صورت مشاهده هر مورد مشكوك بلافاصله با مقامات تماس بگيرند و به اين وسيله كسي نتواند فضاي رعب و وحشت ايجاد كند. غافل از اين كه همه مردم در رعب و وحشت نفس مي كشند.

روز سوم
بالاخره مدرسه ها را تعطيل كرده اند. برخي مردم مي گويند مجبور شدند مدرسه ها را تعطيل كنند. چون تعداد زيادي از پدر و مادرها فرزندانشان را به مدرسه نفرستاده اند. حالا شهر كم كم خالي مي شود. هركس فاميل و آشنايي در شهرهاي نزديك دارد سعي مي كند شهر را ترك كند. همه به شهرهاي ديگر مثل شوشتر، اهواز و ... مي روند. ندا مي گويد: «شهر خالي و خلوت است، زمين هر چند ساعت يك بار مي لرزد.»
شهر رنگ و بوي زمان جنگ را دارد، بمباران و موشك باران زمان جنگ مردم را به فرار از شهر مجبور مي كرد و شهر تقريباً خالي خالي مي شد. انگار در خواب فرورفته باشد.
حالا هم تعداد كمي از مردم در شهر مانده اند، بيشتر به دليل اين كه مرد خانواده كاركن دولت است و مجبور است سركار برود. اما ندا مي گويد: «انگار هيچكس توي شهر نيست. شهر خالي شده و فقط گاه گاهي اتومبيلي مي گذرد يا كسي مي آيد و مي رود.»

روز چهارم
مردم از روز قبل براي گرفتن چادرهاي صحرايي به هلال احمر مراجعه كرده اند. هر خانواده اي مي خواهد يك چادر بگيرد تا شايد از وحشت مرگ دردآور در امان باشد.
از سوي ديگر مسئولان با ايجاد اردوگاه هايي در مناطق خارج از شهر مي خواهند مردم را در اردوگاه جاي دهند.
تعدادي خانه خراب و غيرقابل سكونت شده. ساكنان خانه هاي خراب شده حاضر نيستند و نمي خواهند شهر را ترك كنند. ترجيح مي دهند در كنار خانه شان چادر بزنند و همان جا بمانند. كشمكش ميان مردم و هلال احمر ادامه دارد و هنوز هم بيشتر خانواده ها زير تخت سيمي توي خانه شان زندگي مي كنند. روح ا... مي گويد: «فقط يك تخت سيمي داريم بنابراين دو نفرمان شب ها زير تخت سيمي مي خوابيم و دو نفر ديگر توي ماشين در حياط مي خوابند.»

روز پنجم
كشمكش ميان مردم و هلال احمر ادامه دارد تا آن جا كه بالاخره مسئولان به نفع مردم كوتاه مي آيند و مي پذيرند كه به هر خانواده يك چادر بدهند. مردم از حضور در اردوگاه ها استقبال نكرده اند و معتقدند كه اردوگاه ها در واقع تشكيل شده از چند چادر است كه بدون هيچ امكانات جانبي در فضايي خارج از شهر زده شده اند و از اولين امكانات مانند دستشويي صحرايي نيز برخوردار نيستند. بالاخره با كوتاه آمدن مسئولان كم كم غائله چادرها مي خوابد.

روز ششم
بيشتر مردم برگشته اند، مدارس بازگشايي مي شوند و امتحانات دانش آموزان به جريان مي افتد. هنوز زمين مي لرزد. مردم همچنان زير تخت هاي سيمي يا در چادر زندگي مي كنند. مريم مي گويد: «ما در باغ  خانه مان چادر زده ايم، انگار آدم توي خانه خودش به پيك نيك آمده باشد. شب ها هم در چادر مي خوابيم. دلهره خطري كه فرزندانم را تهديد مي كند آنقدر آزاردهنده است كه خواب راحت را از من و شوهرم گرفته است.»
او فكر مي كند همان چنددقيقه اي كه يكي از فرزندانش براي دستشويي رفتن به درون خانه مي روند ممكن است شاهد بدترين اتفاق زندگيش باشد.هنوز با دلهره زندگي مي كند.

روز هفتم
زندگي ادامه دارد. ادامه زندگي توي چادر، زير تخت سيمي اما به هر حال زندگي ادامه دارد. تخت هاي سيمي هم بالاخره به يك كاري آمد. مردم مسجدسليمان روي زميني زندگي مي كنند كه لايه اي از گاز ترش را در خود دارد. مردم مي گويند اگر يك روزي اين گازهاي ترش روترش كنند زندگي همه در كمتر زمان ممكن از دست خواهد رفت.
هنوز همه دلهره دارند. اما زندگي ادامه دارد، مهم ادامه است براي كيفيت مي شود يك فكري كرد؟

سرمقاله
صميمي و محترم
اين دومين شماره همشهري جمعه است كه توسط تحريريه ضميمه همشهري جوان منتشر شده است. ايده اوليه تبديل ضميمه همشهري جوان به همشهري جمعه از مديريت محترم روزنامه است. با توجه به اين ايده و روش تحريريه جوان پس از چند هفته برنامه ريزي، موفق به انجام اين كار شد كه حاصل آن تاكنون دو هفته به خوانندگان عزيز روزنامه همشهري عرضه شده است.
دغدغه و هدف روزنامه جمعه طرح عميق و در عين حال صميمي و محترمانه مسايل و دغدغه هاي نسل جوان است. براين اساس تحريريه روزنامه جوان از مجموعه اي از بهترين روزنامه نگاران جوان كشور شكل گرفته اين كه مي گوييم بهترين تعارف نيست. فقط نگاهي بيندازيد به فهرست برندگان دوره هاي گذشته جشنواره مطبوعات و كارنامه گذشته اين جوانان روزنامه نگار تا حدود و اندازه اين ادعا را بيشتر دريابيد.
بخش هاي گوناگون همشهري جمعه از بخش هاي مندرج در ضميمه همشهري جوان گرفته شده و حال  و  هواي مطالب نيز همان است. بخش افزوده شده به اين مجموعه بخشي است با عنوان پرونده كه در آن به فراخور روز و اتفاقات هفته و يا حتي براساس نيازهاي جوانان مجموعه مطالبي در چهار صفحه با يك موضوع مشترك جمع آوري و عرضه مي شود.
پرونده به حيطه هايي گوناگون از حوادث، ورزش، ماشين، هواپيما، هنر، اقتصاد، صنعت و... مي پردازد. همشهري جوان افتخار دارد كه با رويي گشاده منتظر مطالب نويسندگان جوان كشور است. اين نشريه را متعلق به خودتان بدانيد و براي  آن بنويسيد.
يك نكته مهم را فراموش نكنيد همشهري جمعه روزهاي پنج شنبه عصر توزيع مي شود و شما مي توانيد روزهاي پنج شنبه نيز اين نشريه را تهيه كنيد.
اصول ما در تهيه و انتشار همشهري جمعه فقط يك جمله طلايي در حرفه روزنامه نگاري است؛ مخاطب از روزنامه نگار باهوش تر است. ما به هوش، ذكاوت، دانش و قدرت بالاي تشخيص خوانندگان جوان خود ايمان داريم. با اين فرضيه كار ما سخت است چرا كه با مخاطب فهيم نمي توان شوخي كرد. صميمانه و محترمانه مي خواهيم برايتان بنويسيم. شما اما جدي و با صلابت با ما طرف شويد، منتظرتان هستيم.

اسكيت و اسكوترسواران در شهر
آنها جور ديگر راه مي روند
000654.jpg
مينا شهني
«اسكيت واسكوتر به مشكل جديد ترافيك شهر تهران تبديل شده است.»
هفته گذشته يك كارشناس برنامه ريزي شهري در گفت وگويي با خبرگزاري جمهوري اسلامي استفاده از اسكيت و اسكوتر را يكي از عوامل ايجاد ترافيك سنگين در تهران دانست.
شهرام جباري زادگان نسبت به گسترش استفاده از اين  دو وسيله در ميان نوجوانان و جوانان هشدار داده و مي افزايد: «گسترش استفاده از اسكيت و اسكوتر از سوي كودكان و نوجوانان در معابر عمومي در حال حاضر به مشكل جديد ترافيك شهر تبديل شده است.»
بازي، تفريح، ورزش
اسكيت و اسكوتر در واقع وسايلي براي بازي، تفريح يا ورزش به شمار مي روند كه در ميان مردم طرفداران زيادي پيدا كرده اند هرچند كه استفاده از اين دو وسيله در كشور از سابقه اي طولاني -  به خصوص اسكوتر - برخوردار نيست اما رفته رفته مشوق كودكان و نوجوانان نسبت به اين وسايل همانند آرزوي ديرينه داشتن دوچرخه در سنين نوجواني همگاني شده است.
شايد شما هم يكي از اين دو وسيله را به عنوان هديه به يكي از آشنايانتان داده باشيد بي خبر از اين كه به مشكل ترافيك دامن مي زنيد و درواقع هيزم به آتش پرتاب ترافيك سنگين شهري مي ريزيد. در خيابان هاي شهر معمولاً اسكيت سواراني را مي بينيم كه در ميان فضاي اختصاص يافته به خودروها در رفت و آمدند.
هرچند تعداد اين سواران آن چنان زياد به نظر نمي رسد اما با اعلام جباري زادگان به نظر مي رسد براي جلوگيري از افتادن در دام يك معضل بايد به برنامه اي دقيق براي اين سواران كوچك پرداخت.
سازمان بين المللي اسكيت
در يك سايت اينترنتي قوانيني براي اسكيت سواران به زبان فارسي نوشته شده است اين قوانين با عنوان: «سازمان بين المللي اسكيت قوانيني را براي راهنمايي اسكيت بازها توصيه كرده.»
اين قوانين عبارتند از:
- لوازم ايمني كافي.
- هشيار و مودب در همه حال.
- كنترل سرعت.
- اسكيت كردن از سمت راست مسير.
- سبقت از عابران، دوچرخه سواران و اسكيت بازان ديگر از سمت چپ
- آگاهي از تغيير شرايط مسير مانند ترافيك، شرايط آب و هوايي، خطرات ناشي از آب، دست اندازهاي سطح جاده و باقيمانده هاي خرده سنگ
- تابعيت از تمام قوانين ترافيك چون وقتي شما روي اسكيت هستيد حكم يك وسيله نقليه را داريد.
- دوري كردن از مناطقي كه ترافيك سنگين دارد.
- فراموش نكنيد كه هميشه حق با عابر پياده است.
- داشتن مهارت كافي در حركت، دور زدن، ترمز گرفتن و حركت در سراشيب و پرهيز از مسابقه دادن با ديگران.
محمدخان كرمي يكي از كارشناسان اين سايت اينترنتي قوانين فوق را در واقع ترجمه اي از قوانين تدوين شده فدراسيون اسكيت آسيا و اروپا براي اسكيت سواران مي داند. او كه مربي اسكيت است درباره مشكلاتي كه اسكيت سوارها براي ترافيك سنگين تهران ايجاد مي كنند مي گويد: «اگر افرادي كه از اسكيت استفاده مي كنند تا حدودي تجربه داشته باشند هيچ خطري آنها را تهديد نمي كند.»
ضمن اين كه معتقد است تعداد اسكيت سواران در تهران آنقدر زياد نيست كه بتواند مشكل جدي براي ترافيك سنگين شهر به شمار آيد.
محمدخان كرمي كه از سه سال پيش تاكنون به آموزش اسكيت مشغول است مي گويد: «طيف علاقه مندان به اسكيت بيشتر در سنين كودك و نوجوان است هرچند كه در نگاهي دقيق مي توان گفت كه بين ۵ تا ۵۰ ساله ها به يادگيري اين ورزش روي آورده اند.»
او تفريح و نشاط در استفاده از اسكيت را مهم ترين دليل روي آوري مردم به اين وسيله مي داند.
اما وقتي درباره نحوه آموزش قوانين و مقررات به اسكيت سواران از او مي پرسيم مي گويد: «قوانين كه درواقع مقدمه بخش اجرايي آموزش است و ما در جلسه اول كه آشنايي با اجزاست قوانين را رعايت ايمني توضيح مي دهيم در طول دوره نيز به صورت عملي لزوم رعايت قوانين را تذكر مي دهيم.»
هرچند اين مربي معتقد است كه سطح خيابان هاي پايتخت آنقدر ناهموار است كه هركسي را از اسكيت سواري در خيابان پشيمان مي كند.
۵/۱ ميليون اسكيت سوار
واقعيت اين است كه تعداد قابل توجهي از مردم در دسته اسكيت سوارها جاي دارند. جمعيتي بالغ بر ۵/۱ ميليون نفر اسكيت سوار در كشورمان وجود دارد. اين آمار كه ابتداي سال ۱۳۸۲ از سوي خبرگزاري دانشجويان منتشر شد حكايت از آن دارد كه در ۵۰۰ پيست اسكيت كشور جمعيت يك ونيم ميليون نفري به ورزش و تفريح مي پردازند.
فزوني تعداد اسكيت سوارها تا آن جا پيش رفته است كه فدراسيون ورزش هاي همگاني در همان تاريخ اعلام كرده است در نظر دارد براي آشنايي بيشتر مربيان با استانداردهاي اين ورزش چند مربي ژاپني را به خدمت گيرد تا با تقويت پايه اي اين رشته ايران با اقتدار بيشتري در مسابقات آسيايي اسكيت شركت كند و نيز چندي پيش اعلام شد كه به زودي پيست هاي اسكيت در برخي مدارس تهران راه اندازي خواهد شد.
حفاظت در خيابان ها
وقتي كارشناس برنامه ريزي شهري بوستان هاي شهري، ورزشگاه هاي محلي و زمين هاي بازي را به عنوان گزينه هاي پيشنهادي براي اسكيت سواران و اسكوترسواران به جاي خيابان هاي شهر پيشنهاد مي كند به نظر مي رسد لزوم استفاده از اسكيت و اسكوتر به عنوان يك وسيله نقليه شهري ناديده گرفته شده است. صدقي معتقد است تعداد اسكيت سواران در خيابان هاي تهران بسيار كم است. چرا كه عملاً تهران به دليل پاي كوهي بودن و وجود سراشيبي هاي موجود امكان استفاده از اسكيت را به عنوان وسيله نقليه شهري به حداقل مي رساند.
به همين دليل صدقي اظهار مي كند كه شايد جمع اسكيت سواران پايتخت به ۱۵۰ نفر هم نرسد.
او درباره حضور اسكوتر در شهر مي گويد: «اسكيت را مي توان به دليل قابليت محل راحت و آسان براي برخي شهرها مانند اصفهان، مشهد و يا شهرهاي ديگر مورد استفاده قرارداد چرا كه فرد مي تواند با اسكيت مسيرهاي كوتاه را طي كرده و براي ادامه مسير از وسايل نقليه عمومي استفاده كند به اين ترتيب كه براي سوار شدن به وسايل نقليه ديگر اسكيتش را درون يك كيف با خود حمل كند. اما اسكوتر قابليت حمل و جابه جايي راحت و آساني را ندارد. به همين دليل اين تصور كه از اسكوتر به عنوان وسيله نقليه شهري استفاده شود نادرست است.»
هرچند به نظر صدقي حضور نوجوانان «شر و شيطون» و استفاده آنها از اسكيت براي ماجراجويي مي تواند مشكل اجتماعي، شهري باشد.
راهنمايي رانندگي تهران بزرگ
سرهنگ اكبرزاده درباره حضور بي دغدغه سواران اسكيت و اسكوتر معتقد است كه استفاده از اين وسايل در معابر سواره رو ممنوع است و اين گونه وسايل نقليه بايد در معابري مخصوص به خود تردد داشته باشند. هرچند وي مي گويد: «به نظر نمي رسد به بار ترافيكي سنگين شهر تهران بيفزايند اما برخي از اين سواران با ايجاد حركات نمايشي و حركات خاص در خيابان هاي شهر باعث برهم زدن نظم در خيابان ها و به وجود آمدن خطر براي خود مي شوند.»
اكبرزاده به صراحت اعلام مي كند كه بايد از حضور اين سواران در خيابان هاي شهر جلوگيري شود و مي افزايد: «ما براي خودروها و موتورسيكلت هايي كه در سطح شهر به اجراي حركات خاص نمايشي مي پردازند قوانيني داريم و درواقع براي اين افراد جريمه هايي در نظر گرفته شده است. به همين دليل ماموران راهنمايي رانندگي ضمن متوقف كردن اين خودروها برگه جريمه هايي معادل ۲۵ هزار تومان براي آنها صادر مي كنند.
اما درخصوص اسكيت و اسكوتر هيچ ماده قانوني نداريم و از آن جايي كه جريمه كردن اين افراد غيرممكن به نظر مي رسد مانند عابران پياده متخلف نمي توان با آنها برخورد قانوني كرد.»
سرهنگ اكبرزاده درخصوص مشكل مشترك عابران و سواران اسكوتر و اسكيت مي گويد: «درصورتي كه تمامي افراد صاحب كارت ملي بشوند تخلفات آنها در پرونده هويتي كه هر شخص دارد درج خواهد شد و در غير اين صورت با مشكل جريمه عابران و سواران اسكيت و اسكوتر روبه رو هستيم.»
خطر جاني
جباري زادگان با اشاره به محبوبيت اين وسايل تفريحي - اسكيت و اسكوتر - در بين دانش آموزان مي گويد: «استفاده از اسكيت و اسكوتر در شهر، يك بازي خطرناك است كه متاسفانه شاهد افزايش استفاده از آنها در معابر غيرايمن شهر تهران هستيم.» اين كارشناس برنامه ريزي شهري معتقد است: «به كارگيري اين وسايل در خيابان هاي اصلي و پر ازدحام علاوه بر تشديد ترافيك، خطر جاني براي اسكيت و اسكوترسواران دارد.»
وي با تاكيد بر ضرورت استفاده از كلاه ايمني و ديگر لوازم حفاظتي مانند زانوبند هنگام استفاده از اين وسايل تاكيد كرده و مي گويد: «استفاده از اسكيت به ويژه در ساعات شب و هنگام بارندگي و پس از آن بر خطر اين وسايل مي افزايد.»
با وجود ۵/۱ ميليون اسكيت سوار در كشور كه بيشتر آنها در تهران متمركزند و با وجود گره كور ترافيك سنگين شهر تهران بايد تا قبل از كورتر شدن اين گره، فكري به حال سواران جديد و خيابان هاي پايتخت كرد.

ايران
تكنيك
جامعه
داستان
دهكده جهاني
كتاب
ورزش
هنر
صفحه آخر
|  ايران  |  تكنيك  |  جامعه  |  داستان  |  دهكده جهاني  |  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |
|  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |