سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۰۱
در حاشيه مراسم افتتاحيه جشنواره
فقط ۵۰ دقيقه تاخير... اميدوار كننده است
شروع برنامه اي بااين اهميت فقط با ۵۰ دقيقه تاخير مي تواند نويد بخش شروع يك مديريت منظم در سال هاي آينده باشد!
002526.jpg
اين گوشه اي از مراسم افتتاحيه است. اگر عكاس هم علا قه اي به شيطنت نداشته باشد سوژه ها دست از سر عكاس بر نمي دارند.
احمد جلا لي فراهاني 
عكس: هادي مختاريان 
نمايشگاه بين المللي- ساعت ۸ صبح 
خبري نيست. فقط تيم «منوچهر محمدي» آمده اند و كارگران همشيگي نمايشگاه. پارادوكس صداي اره و تق و توق جوشكاري و سكوت داخل سالن افتتاحيه تماشايي است. از كارگرها مي پرسم «براي چي اين چوب ها را مي بريد؟»
- براي نمايشگاه لوازم خانگيه!
همين! در اين ساعت از صبح «منوچهر محمدي» خونسرد و مسلط، مشغول رتق و فتق آخرين مراحل برنامه ايست كه قرار است ساعت ۶ بعدازظهر شروع شود.
سالن ميلاد - ساعت ۱۲ ظهر
بالاخره سر و كله بر و بچه هاي تلويزيون پيدا مي شود. با ميني بوس سفيدرنگ شيك و پيك  شان. آنها هم، بي هيچ عجله اي كارهاي خود را شروع مي كنند. مشكل اصلي ارتفاع سالن ميلاد و كابل هايي است كه به سالن نمي رسند. بچه هاي گروه پرچين هم آخرين تمرين ها را مي كنند كه نمايش عاشقانه هاي بهمن را اجرا خواهند كرد.
سالن ميلاد ضلع شرقي - ۳۰:۵
در خيابان هايي كه به سالن ميلاد منتهي مي شوند پرويز پرستويي و مجيد مجيدي همديگر را پيدا مي كنند. آن همه جست و خيز و چابكي پرستويي در فيلم هايي مثل «آژانس شيشه اي»، «موج مرده» و «ديوانه اي از قفس پريد» كجا و اين همه افتادگي و سر به زيري كجا! مجيدي هم مثل هميشه آرام است و ساكت. عكاسي لحظه ديدار آنها را شكار مي كند. پشت سر آنها راه مي افتيم. به ورودي مخصوص ميهمانان ويژه و عوامل اجراي برنامه مي رسيم. يكي از نگهبانان كه لباس نيروي انتظامي هم به تن دارد اجازه ورود اين دو را نمي دهد. آقاي پرستويي شرمنده ام من شما را خيلي دوست دارم. مخصوصا صادق ليلي با من است را! اما چه كنم؟! پايان اين قصه رسيدن آنها به سالن و ختم به خير شدن ماجرا است.
صف آدم هاي پشت در مانده -۲۰:۶
اين همه آدم بي خودي روي پله ها ايستاده اند! با عرض معذرت درب بالا بسته است و درب پايين! و هجوم بي وقفه آدم ها به طرف درب پايين و جيغ زدن ها و فريادهاي ممتد ناشي از تمدن و فرهنگ آدم هاي مشتاق فرهنگ. فراموش نكنم. بعضي از آدم هاي اينجا انگار از كره اي ديگر آمده اند. شايد بهتر باشد بنويسيم سرزمين ديگر.
سالن ميلاد- ۵۰:۶
بالاخره مراسم افتتاحيه آغاز مي شود. البته براي ۵۰ دقيقه معطلي نبايد چندان ناراحت شد. در مقايسه با سال هاي قبل ۵۰ دقيقه يعني معجزه. رامبد جوان مجري برنامه، خيلي خوب و مسلط كارش را شروع مي كند و اين تسلط تا پايان باقي مي ماند. حتي بايد گفت يكي از بهترين بخش هاي مراسم افتتاحيه اجراي او و تكه هاي طنزي بود كه با ديالوگ هاي قاسم خاني و بازي خود او خيلي خوب روي هم نشسته بود. درخشان ترين ميان پرده در اين ميان مصاحبه رامبد با «نيكول كيدمن» بود. البته از تلفن هاي عمه خانم به موبايل رامبد و درخواست بليت جشنواره هم نبايد گذشت. همزمان با روزي كه بيلي كريستال به عنوان مجري مراسم اسكار انتخاب مي شود، انتخاب رامبد جوان و اجراي خوب او نشان از توانايي هاي اين بازيگر در اجراي چنين مراسم هايي است.
۳۰:۱۹- عذرخواهي
ابراهيم حاتمي كيا به روي سن مي آيد ، مي گويد: حدود نيم ساعت پيش از شهرستان رسيده و در مسير، خانواده منتظرش بوده اند تا به او لباس بدهند. گويا اوضاع لباس هاي حاتمي كيا در سر صحنه خيلي وخيم بوده كه يك اكيپ براي تعويض لباس هاي او آماده بوده است. جالب تر اينكه وقتي شهرام اسدي روبه روي تماشاگران سالن ميلا د ايستاد به خاطر وضعيت لباس هايش عذرخواهي كرد. شهرام اسدي لباس هاي مرتبي پوشيده بود و از سر صحنه فيلم هم نمي آمد و كسي نفهميد قضيه از چه قرار است.
ساعت ۲۰- تقدير
مجيد مجيدي برخلاف فيلم هايش، اصلا مجري خوبي نيست. خصوصا اگر قرار باشد از كسي تقدير كند. آنقدر بي حوصله و كم دقت حرف زد و متن تقديرنامه ها را آنقدر پرغلط خواند كه اصلا نفهميديم چي شد. سيف الله داد كه روي صحنه آمد پيرتر از هميشه اش بود. به هر حال با شروع تقدير از فيلم روز واقعه و نيامدن بهرام بيضايي، برنامه افت شديدي كرد. خصوصا شايعه وجود ساندويچ هاي چيده شده روي ميزهاي لابي سالن، تماشاگران را بي حوصله تر كرد و آمدوشدها شروع شد و... با عرض معذرت از آقايان برگزار كننده برنامه، برنامه از دستشان دررفت.
آخر برنامه 
اعلام مي كنند هم نفس كه محبوب ترين فيلم روز اول جشنواره است، به جاي «اشك سرما» پخش مي شد ولي با شروع فيلم اكثر بينندگان حركت به سمت در خروجي را آغاز كرده بودند. موقع بيرون رفتن، جماعت كه آدم هاي مورد علاقه شان را حسابي ديد زده بودند، درباره لحظاتي كه صداي كارگردان برنامه كه به فيلمبردارها دستور مي داد: «پن»، «كلوزآپ»، «رامبدو بگير» به گوش مي رسيد حرف مي زدند.

خبرهاي كوتاه
بدون تغيير دات كام 
ايسنا - «من و نگين دات كام» كه در جشنواره كودك اصفهان و جشنواره رشد، جوايز متعددي دريافت كرد، بدون تغييراتي كه قرار بود روي اين فيلم اعمال شود در جشنواره و در بخش مسابقه اول و دوم به نمايش درآمد. اين تغييرات - كم كردن رمان و تغييراتي در صدا و موسيقي - به دليل كمبود نگاتيو و پزيتيو انجام نگرفت و موكول شد به زمان اكران. بنابراين فعلا با همين ... «دات كام» سر كنيد.
مسوولان برگزاري 
علي شيدفر روزنامه نگار هنري نويس وكامران ملكي روابط عمومي جشنواره قبلي، كنفرانس هاي مطبوعاتي را برگزار مي كنند. غلامرضا موسوي تهيه كننده مشهورو روزنامه نگار قديمي نيز مدير برگزاري اين نشست ها است. انتظار ما اين است كه در اين جلسات ساعت و محدوديت روزنامه ها نيز مورد توجه قرار بگيرد.
نرسيد
آنهايي كه عقيده داشتند اولين دشت منتقدان در سينما، مطبوعات است، سنگ روي يخ شدند. ماجرا از اين قرار است كه آخرين ساخته عزيزالله حميدنژاد به دليل مشكلات فني (ميكس اين فيلم تمام نشده بود)، ديروز به نمايش درنيامد و جاي خود را به «او» ساخته رهبر قنبري داد.
البته درباره اين قضاوت كه قرار بود «اشك سرما» اولين فيلم خوب سينماي مطبوعات باشد، اختلاف نظر وجود دارد. بعضي ها مي گويند: «پس رسم عاشق كشي چي؟»
شرك ۲ براي چي؟
«شرك »۲ اولين فيلمي است كه در بخش مسابقه جشنواره كن پذيرفته شد. درحالي كه يك منتقد ايراني عقيده دارد اين تصميم فقط اين به دليل اتخاذ شده كه قسمت اول شرك نيز در بخش مسابقه كن حضور داشت، كارگردان فيلم مي گويد: «خوشحالم.»
ابجد در سانتاباربارا
به گزارش سايت درياي نو، دو فيلم خاموشي دريا ساخته وحيد موساتيان و ابجد به كارگرداني ابوالفضل جليلي در جشنواره بين المللي سانتابارباراي آمريكا به نمايش درمي آيد.
فيلم ابجد در بخش مسابقه سينماي ايران پذيرفته نشد، جشنواره سانتاباربارا تا ۲۰ بهمن ادامه دارد.
گاوخوني هم دير رسيد
فيلم گاوخوني، آخرين ساخته بهروز افخمي هم براي نمايش هاي اولش با مشكل مواجه است. افخمي گفته به دليل تمام نشدن كارهاي لابراتواري، فيلم براي اكران اولش كه قرار بود ساعت ۱۹ در سينما سپيده باشد نرسيده و بعيد نيست امروز به نمايشش در سالن مطبوعات و همين طور سينما فلسطين هم نرسد. اما قطعا روز چهارشنبه به نمايش درخواهد آمد.
افخمي گفته فيلمش، حداكثر تا دو روز ديگر به شكل صحيح روي پرده به نمايش درمي آيد و تا آن موقع دوست ندارد درباره فيلم اظهارنظر كند.
برگ برنده چطور بود؟
يك فيلمساز شهري. اين شايد بهترين صفتي باشد كه بتوان براي سيروس الوند به كار برد و او هم از آن خوشش بيايد.
همه فيلم هاي الوند يك جورهايي به مسايل شهري و طبقات مختلف اجتماعي مي پردازند و خود الوند هم هميشه بر اين جنبه تاكيد داشته و گفته كه مي خواهد در فيلم هايش تهران معاصر را به تصوير بكشد. ولي اينكه تا چه حد موفق بوده است حرف ديگري است. در بعضي فيلم ها مثل «يك بار براي هميشه» و در سطح پايين تري «چهره» موفق تر عمل كرده و در بعضي فيلم ها مثل «مزاحم» ناموفق. ولي نكته مشترك اكثر فيلم هاي الوند اين است كه به جز فيلم «ساغر» همه پرفروش بوده اند و در جذب مخاطب موفق. «برگ برنده» فيلم جديد الوند هم، از جمله فيلم هاي خوب او حساب مي آيد كه مطمئنا در جذب تماشاگر هم موفق عمل مي كند. «برگ برنده» اگر در بعضي جزييات و روابط، بيشتر روي آن كار شده بود، مي توانست به بهترين فيلم الوند تبديل شود.
آخرين خبر از مهمان مامان 
«مهمان مامان»،  آخرين فيلم داريوش مهرجويي هنوز هم دارد مراحل فني اش را طي مي كند. بخش هايي از فيلم باقي مانده كه در مرحله ميكس و مونتاژ است و مهرجويي گفته تا دو روز ديگر اين كارها تمام مي شوند و او فيلم را ۱۵بهمن به دفتر جشنواره تحويل مي دهد. ظاهرا مسوولان جشنواره هم قول داده اند در اين صورت زماني را براي نمايش فيلم در جشنواره معين كنند.
مهرجويي فعلا علاوه بر نظارت بر آخرين مراحل مونتاژ، موسيقي ساخته شده براي فيلمش را هم دارد ارزيابي مي كند. يعني «مهمان مامان» را در جشنواره امسال مي بينيم؟

جشنواره ۲
جشنواره ۱
جشنواره ۳
جشنواره ۴
جشنواره ۵
جشنواره ۶
جشنواره ۷
جشنواره ۸
|  جشنواره ۱  |  جشنواره ۲  |  جشنواره ۳  |  جشنواره ۴  |  جشنواره ۵  |  جشنواره ۶  |  جشنواره ۷  |  جشنواره ۸  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |