يكشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۵۹
دين، قوميت و ايدئولوژي در عراق
005523.jpg

ترجمه: يوسف عزيزي بني طرف
پژوهش ذيل به بررسي مؤلفه هاي جامعه عراق مي پردازد و درباره چگونگي تشخيص هر يك از اين مؤلفه ها و چگونگي نگاهشان به ديگري، پرسش هايي را مطرح مي سازد.
***
جامعه نوين (معدن) عراق با جماعت هايي مشخص مي شود كه ذات خود را بر مبناي دين و جماعت هاي ديگري براساس قوميت و جماعت هايي به شكل ايدئولوژيك مشخص مي كنند. نيز جماعت هايي هستند كه خود را با آميخته اي از همه اينها مشخص مي سازند و به عبارت ديگر در آنها ويژگي ناب ديني يا ويژگي ناب قوميتي يا ويژگي ناب ايدئولوژيك وجود ندارد بلكه آميخته اي از همه اينهاست.
اغلب در مطبوعات گفته مي شود كه جامعه عراق از سه مؤلفه تشكيل مي شود: كردها، شيعيان و سنيان. كردها، جماعتي قومي هستند اما تعبير شيعه يا سني يك تعين ديني- مذهبي است. طبعاً در عراق، شيعه، سني و كرد و نيز قوميت هاي تركمن و فارس و اديان مسيحي و صابئي و ايزدي وجود دارند. معني اين كه شخصي مسيحي و عراقي يا شيعه و عراقي يا سني و عراقي يا كرد و عراقي باشد چيست؟ آيا ويژگي ديني يا قومي با ويژگي وابستگي به عراق تناقض ندارد؟ اين پرسش، ما را به مسأله اي مي كشاند كه بايد بررسي شود و آن مفهوم ملت يا دولت- ملت در دوران نوين است.
تعبير متداول در علوم اجتماعي هماناملت -دولت Nation-State است كه بر وجود دو عنصر ملت Nation و دولت State دلالت مي كند؛ به اين معنا كه هر ملتي در دولتي سازمان يافته و دولت، تعبير سياسي ملت است.
تعريف ملت در علوم نوين نشان مي دهد كه ملت، جماعت انساني مشخصي است كه در منطقه جغرافيايي مشخصي سكونت دارد و از فرهنگ متجانس مشتركي برخوردار است. اما اين فرهنگ متجانس چگونه مشخص مي شود و معيارهاي آن كدامند؟ گاهي فرهنگ با دين مشخص مي شود؛ مثل اين كه بگوييم اين جماعت، مسلمان و آن ديگري مسيحي است يا بانژاد، همچون سياه در برابر سفيد در آفريقاي جنوبي يا با زبان همانند عرب در برابر ترك يا فارس در برابر عرب.
عراق، همانند بسياري از كشورها داراي قوميت هايي با فرهنگ نامتجانس است. گرچه ۱۵ كشور از مجموع ۱۸۸ كشور جهان از ويژگي تجانس نسبي فرهنگي برخوردارند، اما اين پانزده كشور ناب قومي نيز بر اثر مهاجرت و آميختگي و اختلاط كه از ويژگي هاي جهاني شدن است، به تدريج ناب بودن خود را از دست مي دهند.
عراق در سال ۱۹۲۱ به عنوان يك دولت مدرن پديدار شد و همانند بسياري از كشورها، در جستجوي ملت خاص خويش بود يعني عراق در واقع، فرآورده يك ملت نبود كه براي تأسيس يك دولت (كشور) بكوشد و اين برخلاف آن چيزي بود كه در آلمان يا ايتالياي سده نوزدهم رخ داد.
منطقه اي كه امروزه عراق را تشكيل مي دهد در اصل همان سه ايالت عثماني موصل، بغداد و بصره است. اين سه ايالت در سياق دوران كشاورزي Agrarian epoch زندگي مي كردند. اين بدان معناست كه جماعت هايي كه در اين منطقه زندگي مي كردند. بر مبناي سنتي و از قبايل و طوائف و بيوتات و شهرهاي بسته تشكيل مي شدند. حتي محله هاي شهرها نيز از يكديگر جدا بودند و اين انزوا و فروبستگي از ويژگي هاي دوران كشاورزي است.
روستا در دوران كشاورزي از بافت قبيله اي برخوردار بود و قبايل، دولت هاي كوچكي را تشكيل مي دادند كه داراي رهبري سياسي، نيروي مسلح منطقه جغرافيايي و آداب و رسوم خود بودند و با ديگران در حال نزاع يا اتحاد.
در دوران كشاورزي، شهرها از يكديگر جدا بودند و مثلاً بغداد هيچ پيوند ارگانيكي با موصل يا بصره نداشت و حتي از نظر لهجه نيز بغدادي نمي توانست لهجه موصلي را به آساني و رواني بفهمد و اوزاني كه توسط تاجران موصل به كار مي رفت با اوزان به كار رفته توسط تاجران بصره يا بغداد فرق مي كرد. افزون بر انزوا و گسستگي ميان شهرها، خود شهرها نيز محصور در ديوارهايي بودند كه آنها را از روستاها و كوچ نشين ها جدا مي كرد. اين نشانگر دشمني و گسستگي ميان جهان يكجانشيني و جهان كوچ نشيني است كه در دوران صنعتي ديده نمي شود. در دوره كشاورزي ديوارها، شهرها را محاط كرده اند و حتي خود شهرها نيز به محله هاي جدا از هم تقسيم مي شوند.
در اين دوره، هر محله اي، ديوار و دروازه خاص خود را دارد. محله ها در شهرها بر بنيادهاي متعددي سامان مي يافت و برخي از آنها محل سكونت جماعت هاي ديني يا صنفي مشخصي بود. طبقات اجتماعي كهن نظير تاجران يا رهبران طريقت صوفيه، روحانيان، اتحاديه هاي اشراف يا پيشه وران و ملل نصاري و يهود، سنديكاهاي دوران قديم را تشكيل مي دادند. اينها به طور مستقيم با حكومت يا مركز حاكميت تعامل داشتند و مثلاً حاكميت، كساني را به علت دور زدن رهبران محلي، مجازات نمي كردند. در نخستين سال هاي پيدايش دولت جديد در عراق، بريتانيا ارتشي با قدرت آتش فراوان در اختيار آن دولت قرار داد كه توازن ميان شهر و روستا و قبايل را به سود شهرها تغيير داد. شهرها، ديوارها را برچيدند و همراه با تثبيت امنيت، فعاليت اقتصادي به تدريج، بازار يگانه اي را به وجود آورد. در اين بازار، توليد كنندگان ساير شهرها به هم پيوند يافتند و مصرف كننده شهري به توليد كننده روستايي و مصرف كننده روستايي به توليدكننده شهري پيوست.
جاده هاي جديد شوسه و راه آهن و خطوط تلگراف گسترش يافت تا اين پيوند را آسان سازد و دوام بخشد. تاجر موصل با تاجر بصره و تاجر بغداد به داد و ستد پرداخت.
با پيدايش محله هاي مسكوني براي لايه هاي نويني همچون پزشكان، مهندسان، افسران و كارمندان، درون شهرها نيز رو به تغيير نهاد. در اينجا وابستگي نژادي يا ديني نقشي نداشت. از اين پس، محله ها براساس حرفه ها و پيشه هاي جديد و نه بر مبناي وابستگي سنتي قديم، شكل گرفت. همه محله هاي كهن داراي شكل و شمايل ديني، مذهبي يا قبيله اي به تدريج رو به زوال نهاد و اين نشانگر پيدايش زندگي مدني نويني بود كه هويت فرد در آن نه براساس وابستگي به خرده گروه هاي اشراف، قبايل و بيوتات بلكه بر مبناي جماعت بزرگتر يعني جماعت قومي عراق مشخص مي شد. در اين گروه بزرگ كه كشور ملي عراق نام گرفت، عرصه نويني از كنش و واكنش ميان مؤلفه هاي مختلف پديدار شد كه به شكل پارلمان و وزارت و دستگاه بوروكراتيك دولتي و ارتش نظامي نمايان گرديد. انواع مؤلفه هاي اجتماعي كهن در اين ساختار نوين جاي گرفتند كه از يك سو هويت كهن و از سوي ديگر هويت ميهني و ملي نوين عراقي را به دوش مي كشند.
توجه داشته باشيم كه شيعيان و سنيان و كردان و ديگران نه در دوران كشاورزي و نه در دوران گذار در يك بلوك يگانه و منسجمي سازمان نيافته بودند، بلكه كردها، عرب ها، شيعيان و سنيان در روستاها به قبايلي تقسيم مي شدند كه به رغم آگاهي به ويژگي هاي ديني يا قومي شان، هويت قبيله اي و محلي داشتند. وحدت قبيله اي در آن هنگام و همچنان در برخي از روستاهاي عراق مهمتر از وحدت مذهبي است و مثال من در اين زمينه دو قبيله «شمر» و «جبور» از بزرگترين قبايل عراق است كه عشاير سني و شيعه را در برمي گيرند.
005526.jpg

دولت جديد يا مدرن بر اثر مهاجرت عشاير به شهرهاي بزرگ يا در نتيجه تمايز اجتماعي، در جهت تجزيه هويت هاي قبيله اي عمل كرده است. تمايز اجتماعي نيز پيامد مالكيت شيوخ بر زمين ها و تبديل فرزندان قبايل تهيدست به كشاورزان بي زمين است.
دولت جديد عراق مؤلفه هاي كهن بدوي، روستايي و شهري بسته را به مؤلفه هاي شهري به روستايي تبديل كرد.
به عنوان مثال مي بينيم كه مؤلفه هاي بزرگ اجتماعي بدوي، روستايي و شهري تكامل و تحول يافت و اين تحول شامل همه گروه هاي قومي عرب، كرد، تركمن و همه گروه هاي ديني مسلمان، مسيحي، صابئي، ايزدي و همه مذاهب سني و شيعي گرديد. خلاصه آن كه روند گذار از بدويت به كشاورزي و از كشاورزي به تمدن شهري به معناي فروپاشي اشكال سازماني، ارزش ها و انديشه هاي كهن و پيدايش طبقات اجتماعي نوين مرتبط با مصالح اقتصادي و فرهنگي نوين در محيط كلان شهرهاست. اين امر بار ديگر روابط كهن را تغيير داد. ديگر از بلوك هاي محض شيعه و كرد و سني و از بلوك هاي متجانس داراي انديشه ها و مصالح يگانه خبري نبود. اين يك پندار خيالي كاملاً اشتباه است كه تصور آن هم در دوران كهن كشاورزي اشتباه بود و هم در دوران نوين اشتباه است.
در جامعه عراق به هر مجموعه مي توان از دو زاويه يا با دو شيوه نگاه كرد. شيوه نخست، نگاه به جامعه عراق به عنوان جامعه اي متشكل از طبقات نوين كه براساس مالكيت و ثروت مشخص مي شوند. همانند طبقه كلان سرمايه داران و طبقه متوسط مدرن كه برآميخته اي از ثروت و آموزش نوين متكي هستند و نيز طبقه كارگر كه در كارگاه ها و كارخانه ها به كار يدي و ماشيني اشتغال دارد. اينها در شهرها هستند. اما در روستاها، طبقات بزرگ مالكان، خرده مالكان و كشاورزان مزدور يا كارگران كشاورزي تهيدست هستند. در شيوه دوم مي توان به جامعه به عنوان بستري از مولفه هاي سنتي يعني قبايل كهن، بيوتات اشراف و سادات، طبقات علما و اتحاديه هاي بازرگان و ديگر مؤلفه ها نگاه كرد.
نگارش: فالح عبدالجبار، نويسنده عراقي
منبع: اخبار العرب

حمله به عراق در دفاع از اسرائيل
عراق در زمان صدام حسين تهديدي براي آمريكا محسوب نمي شد، اما براي اسرائيل تهديد به شمار مي رفت و اين يك دليل تهاجم واشنگتن به اين كشور عرب بود. فيليپ زليكو مدير اجرايي گروه تحقيق حملات تروريستي ۱۱ سپتامبر موسوم به كميسيون ۱۱/۹ اين سخنان را در جريان يكي از سخنراني هاي خود اظهار داشت. اظهارات زليكو در مورد حمله به عراق براي محافظت از اسرائيل ظاهراً با موضع علني جورج بوش و دولت وي در تضاد است كه هيچ گاه آشكارا جنگ با حكومت صدام حسين را با نگراني از آن در مورد امنيت اسرائيل مرتبط نكرده است. واشنگتن همواره اصرار كرده است كه جنگ را براي آزادي مردم عراق، نابودي سلاح هاي كشتار جمعي عراق و حفاظت از آمريكا آغاز كرد.
زليكو اين اظهارات را زماني بر زبان آورد كه عضو گروهي به نام هيأت مشاوره اطلاعات خارجي رئيس جمهوري در كاخ سفيد بود گروهي كه مستقيماً زير نظر رئيس جمهور است. وي بين سال هاي ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ عضو اين هيأت بود.
زليكو روز ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۲ در جمع گروهي از كارشناسان سياست خارجي در دانشگاه ويرجينيا براي ارزيابي تأثير ۱۱ سپتامبر و آينده جنگ باالقاعده گفت: «چرا عراق به آمريكا حمله مي كرد يا عليه ما از سلاح هاي هسته اي استفاده مي كرد؟ به شما خواهم گفت كه به نظرم تهديد واقعي چيست و در واقع از سال ۱۹۹۰ اين تهديد چه بوده است، اين تهديد عليه اسرائيل است و اين تهديدي است كه كسي جرأت نمي كند برزبان آورد، چرا كه اروپايي ها عميقاً به آن توجهي ندارند، صريحاً مي گويم و دولت آمريكا هم نمي خواهد آشكارا آن را اعلام كند، چرا كه مردم راحت آن را نمي پذيرند.»
اين نخستين اظهار نظر از اين دست است كه از جانب يك منبع نزديك به دولت بوش به عمل مي آيد و تصريح مي كند كه اين جنگ كه تا به حال جان صدها سرباز آمريكايي و هزاران عراقي را گرفته است، ناشي از تمايل واشنگتن براي دفاع از اسرائيل بود. دولت آمريكا به سختي مي كوشد با تمام انحراف از جنگ با تروريسم به جنگ با عراق كه تهديدي براي آمريكا نبود، مقابله كند. گروهي از بازهاي طرفدار اسرائيل و نومحافظه كار اعضاي اصلي دولت بوش را تشكيل مي دهند. اسرائيل بزرگترين متحد آمريكا در خاورميانه است كه هرسال بين ۳ تا ۴ ميليارد دلار كمك مستقيم دريافت مي كند.
با وجود آن كه ۱۶ عضو pfiab از بيرون دولت مي آيند، مورد اعتماد رئيس جمهور هستند و به كليه اطلاعات خارجي كه براي ايفاي نقش حساس مشورتي خود نياز دارند، دسترسي دارند. وظيفه اين هيأت ارزشيابي عملكرد سازمان هاي اطلاعاتي آمريكا و تحقيق در مورد اشتباهات آنهاست. اعضاي هيأت حقوق نمي گيرند اما داراي يك مجوز امنيتي به نام «كلمه رمز» هستند كه بالاتر از فوق سري است.
برت اسكوكرافت مشاور امنيت ملي جورج بوش رئيس جمهوري سابق آمريكا (۹۳-۱۹۸۹) در حال حاضر رئيس اين هيأت است كه بركار سازمان هايي مانند سازمان اطلاعات مركزي (سيا)، گروه هاي اطلاعاتي نظامي مختلف و دفتر شناسايي ملي پنتاگون نظارت مي كند.
زليكو با دولت بوش پيوندهاي ديرينه اي دارد. پيش از انتصاب به اين هيأت در اكتبر ۲۰۰۱، وي عضو گروه گذار جورج بوش در ژانويه ۲۰۰۱ بود. در اين سمت، زليكو يادداشتي در مورد تجديد ساختار شوراي امنيت ملي و اولويت بندي كار آن براي كاندوليزارايس مشاور امنيت ملي تدوين كرد. ريچارد اي كلارك كه هماهنگ كننده ضدتروريسم در دولت بيل كلينتون (۲۰۰۱-۱۹۹۳) بود، در دولت بوش پدر نيز كاركرده بود. وي اخيراً دولت بوش پسر را متهم كرد كه به هشدارهاي وي در مورد تهديد تروريسم توجه نكرده بود. كلارك گفت زيلكو از جمله كساني بود كه وي در دسامبر ۲۰۰۰ در مورد تهديد فوري القاعده با او صحبت كرده بود.
رايس نيز در مدت زمامداري بوش پدر در شوراي امنيت ملي فعاليت كرد و بعداً در سال ۱۹۹۵ با همكاري زليكو كتابي در مورد اتحاد آلمان نوشت: زليكو با رابرت زوليك نماينده تجاري فعلي آمريكا و صاحب منصب دولت بوش پدر ارتباط داشت. اين دو نفر سه كتاب با هم نوشتند، از جمله يك كتاب در سال ۱۹۹۸ در مورد آمريكا و خاورميانه مسلمان. به غير از سمت وي در كميسيون ۱۱/۹، زليكو اكنون مدير مركز امور عمومي ميلر و استاد تاريخ در كرسي وايت بركت ميلر در دانشگاه ويرجينيا است. روابط نزديك وي با دولت بوش سبب اعتراض خانواده هاي قربانيان حملات ۱۱ سپتامبر شد كه معتقد بودند انتصاب وي به رياست گروه تحقيق يادشده نوعي تضاد منافع را پديد خواهد آورد.
در سخنراني ياد شده، زليكو كه قويا از حمله به ديكتاتور عراق حمايت مي كرد، افزود در سال ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ بغداد آماده مي شد منابع ارزي زيادي را صرف تحقيق روي مقابله با تأثير جانبي مخرب انفجار هسته اي بر ارتباطات راديويي، الكترونيك و الكتريكي كند. زليكو گفت: «صرف اين هزينه كاملاً احمقانه بود مگر آن كه هدف ورود در يك مبادله آتش هسته اي باشد. آنان نمي خواستند با ما وارد مبادله آتش هسته اي شوند. اين كار كسب آمادگي براي ورود در مبادله آتش هسته اي با اسرائيلي ها بود.»
زليكو يادآوري كرد خطر دستيابي جنبش مقاومت اسلامي ضد اسرائيلي موسوم به حماس به سلاح هاي ميكروبي بيشتر متوجه اسرائيل بود تا آمريكا و ممكن بود اين سلاح ها تا حدي توسعه يابد كه واشنگتن را از حمله به حماس باز دارد.
زليكو گفت: «به ارتباطات بين عراق و القاعده كاري نداشته باشيد، اما از خودتان بپرسيد آيا عراق با حماس و جهاد اسلامي فلسطين و كساني كه دست به بمب گذاري افتخاري در عراق مي زنند، ارتباط دارد؟ پاسخ اين سؤال آسان است: شواهد آن زياد است.»
تا به امروز، امكان حمله آمريكا به عراق براي حفاظت از اسرائيل فقط بي سروصدا توسط برخي روشنفكران و نويسندگان مطرح شده بود و منابع نزديك به دولت آمريكا آن را تأييد نكرده بودند. تحليل گراني كه گفته هاي زليكو را مرور كردند، گفتند اين اظهارات مدرك ملموس براي دليل ورود آمريكا به جنگ است كه تا به حال پنهان مانده بود.ديگران معتقدند دولت بوش به خاطر علني نكردن نيات و انگيزه هاي واقعي تهاجم به عراق مقصر است. ناتان براون استاد علوم سياسي در دانشگاه جورج تاون و كارشناس خاورميانه گفت: «آنان تصميم گرفتند به عراق هجوم ببرند و سپس در پي جستن سياستي براي توجيه آن برآمدند. اين كار تصميمي براي يافتن سياست بود و نحوه غريب اجراي آن سبب شد تا همه در پي تفسير آن برآيند.» اما وي مسأله ارتباط اسرائيل را كم اهميت دانست. وي گفت: «در مورد تأمين امنيت اسرائيل، اين امر براي من تقريباً بي معناست چرا كه اسرائيلي ها در مورد تهديد راهبردي بلندمدت،احتمالاً بيشتر از ايران نگران هستند تا عراق.»
با اين حال، براون يادآوري كرد اظهارات زليكو با اهميت است. وي گفت: «مسلماً سمت وي اجازه مي دهد با اطلاعات بيشتري در مورد تفكر دولت بوش صحبت كند. اما به نظرم نيامد كه وي مطلع تر از ولفوويتز، رايس يا پاول يا شخص ديگري است. همه آنان به نوعي در پي توجيه تصميمي هستند كه از پيش گرفته شده بود.»
اينتر پرس سرويس

سياست
ادبيات
اقتصاد
انديشه
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |