سه شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۷۵
پايان زندگي ميدان نور
دو سال و نيم براي احداث دو پل بزرگ
رضا محدث 
006822.jpg

اگر به تازگي از كنار ميدان نور گذشته باشيد مي بينيد كه دور تا دور ميدان را با پارچه هاي پلاستيكي قرمررنگي محصور كرده اند و اگر كمي كنجكاوتر بوده باشيد و سركي به داخل اين پارچه ها كشيده باشيد، حتما مشاهده كرده ايد كه ديگر خبري از آن همه گل و گياه و درخت نيست و چيزي از آنها باقي نمانده است. اما چرا؟
طرحي را كه شهرداري براي اين منظور در نظر گرفته، همانطور كه از شكل و شمايل آن پيداست طرح بزرگي است. پروژه احداث يك پل زيرگذر و يك پل روگذر. از چند ماه قبل بررسي ها و رايزني ها براي انجام اين پروژه انجام شده بود و سرانجام پس از انجام بررسي هاي لازم، ۳۱ فروردين كلنگ كار به زمين خورد.
البته مسوولان شهرداري نهال ها و گياهاني را كه مي شد از آنها در نقاط ديگر بهره برداري شود را حفظ كرده اند، اما در مورد تمام گونه هاي گياهي چنين امكاني وجود نداشت. درباره چرايي اين پروژه، علاوه بر مشكلات هندسي ميدان نور بايد به اين نكته اشاره كرد كه كاهش حجم ترافيك از اين منطقه دليل اصلي اين كار است. بهبود عبور و مرور توسط يك پل زيرگذر و يك پل روگذر انجام خواهد شد.
پل روگذر اين طرح يك كيلومتر و يكصد متر طول دارد و بتوني است و قرار است در امتداد بزرگراه رسالت قرار بگيرد.
پل زيرگذر هم با طول مشابه پل روگذر قرار است بزرگراه ستاري شمال را به جنوب وصل كند. كار جدي و كار اصلي پروژه از ۵ ارديبهشت سال جاري آغاز شده و قرار است اين طرح تا پايان نيمه اول سال ۸۵ مورد بهره برداري قرار بگيرد.
006825.jpg
006828.jpg
بودجه اوليه اين طرح ۸ ميليارد تومان اعلام شده است و احتمالا اين بودجه افزايش نيز خواهد يافت. مشكلي كه ممكن است ايجاد شود و مجريان پروژه نيز به آن اشاره كردند در خصوص دسترسي هاي جانبي اين پل است كه براي ساخت آنها لازم است چندين ملك خريداري و تخريب شود كه اين مساله احتمالا بو دجه طرح را نيز تغيير مي دهد.
به هر صورت كار خاكبرداري پروژه چند روزي است كه آغاز شده و تا چند روز آينده قرار است تابلوهاي بزرگي كه به صورت سه بعدي طراحي شده براي اطلاع عموم در اطراف ميدان نصب شود تا مردم از نحوه كار باخبر شوند.

ساخت اولين «اكو- دهكده» يا «دهكده سالم» در انگليس و اميدهاي تازه
اينجا هيچ چيز هدر نمي رود
رعايت اصول معماري، طراحي عالي، استفاده از عناصر زيباشناختي، مدرنيسم و رفاه در كناره اهداف زيست محيطي، توجه جهاني را به اين مجموعه مسكوني جلب كرده است.
در «اكودهكده» نه تنها استانداردهاي زيست محيطي در سطح بالا است، بلكه استانداردهاي زندگي شهري نيز در حد ايده آل است.
006831.jpg
اين شهرك، الگويي عملي و قابل انجام براي همه نقاط جهان است.
رضا غفاريان طوسي 
اساخت يك مجموعه آپارتمان با عنوان «اكو-دهكده» يا «دهكده سالم» در حومه شهر لندن توجه زيادي را برانگيخته و به عنوان الگويي براي ساخت و ساز شهري كم ضرر براي محيط زيست مطرح شده است.
در «اكودهكده» ياBedZED علاوه بر آنكه استانداردهاي زيست محيطي تا حد ممكن رعايت شده، استانداردهاي بالاي يك زندگي راحت نيز پيش بيني شده است و اين عنصر در رابطه با شهرت اين مجموعه ساختماني بسيار موثر بوده، چرا كه اغلب رعايت استانداردهاي كيفي و كمي بالاي زيست محيطي با استانداردهاي زندگي شهري در تعارض بوده است.
پوران دساي، يكي از مديران گروه سازنده اين مجموعه مي گويد: «ما به اين نوع ساخت و ساز، خانه سازي پايدار نام نهاده ايم و اين مجموعه نخستين گام در سياست توسعه خانه سازي پايدار در بريتانياست. آنچه باعث شده گرايش عمومي به اين مجموعه چنين گسترده باشد، رعايت اصول معماري، طراحي خوب، استفاده از عناصر زيباشناختي، مدرنيسم و رفاه در كنار اهداف زيست محيطي است. اغلب دستيابي به محصولات محيط زيست كمي دشوار است. مثلا شما به هر مغازه الكتريكي مراجعه كنيد مي توانيد انواع لامپ هاي معمولي را تهيه كنيد، ولي تهيه لامپ كم مصرف از هر مغازه اي امكان پذير نيست، ضمنا قيمت آن نيز گران تر است. به علاوه تنوع اين محصولات نيز كمتر بوده و سليقه هاي مختلف را تامين نمي كند.»
پيشنهادهاي غيرممكن 
اين نكته قابل توجهي است كه اغلب توسط طرفداران محيط زيست در نظر گرفته نمي شود. تنوع محصولات زيست محيطي و اقناع سليقه هاي مختلف مي تواند باعث گرايش گروه هاي بيشتري از مردم به استفاده از اين محصولات شود. ژان پل جينراد، يكي از كارشناسان محيط زيست شهري، مي گويد: «گروه هاي زيست محيطي معمولا انتخاب هاي بدون جاذبه اي را به مردم پيشنهاد مي كنند، پيشنهاداتي از اين قبيل: بخاري را خاموش كنيد، سوخت فسيلي مصرف نكنيد و به جاي آن ژاكت پشمي ضخيم بپوشيد! به حاي اتومبيل سوار دوچرخه شويد و تا محل كارتان ركاب بزنيد. يا: سبزي مورد نياز خود را بكاريد. اين توصيه ها ممكن است در موارد معدودي مصداق عملي پيدا كند، اما براي اغلب مردم يا غيرقابل انجام، يا انجام آن بسيار دشوار است.»
زندگي دوستانه با محيط زيست 
آمارها و نظرسنجي هاي به عمل آمده نشان مي دهد كه مردم اساسا به استفاده از وسايل و امكاناتي كه با محيط زيست سازگارند و به اصطلاح دوست محيط زيست اند، تمايل دارند اما تعداد كساني كه حاضرند براي اين مقصود مشكلات زيادي را تحمل كنند، هنوزچندان زياد نيست. تبليغات زيست محيطي و كارهاي فرهنگي و اطلاع رساني دراين مقوله، توجه عمومي را به اهميت كردارها و كنش هاي موافق و هم راستا با طبيعت جلب كرده، ليكن به دلايل فراوان هنوز نمي توان از اقشار مختلف انتظار داشت براي اين مقصود، همچون فعالان محيط زيست عمل كنند و در اين راه وقت، انرژي و پول صرف كنند. بي شك اغلب شهروندان كره زمين، چه در كشورهاي توسعه يافته و چه در كشورهاي در حال توسعه - و حتي توسعه نيافته - نمي خواهند به طبيعت و محيط زيست صدمه بزنند و آگاهانه به تخريب اقدام كنند. اغلب مردم با واژه «بازيافت» آشنا هستند و دوست دارند از محصولات بازيافت شده بهره گيرند، از كاغذ بازيافتي استفاده كنند و از هر امكان در دسترس و نه چندان گران قيمتي براي ذخيره انرژي و آب سود بجويند.
پوران دساي به اين مهم عنوان عنصري كليدي در احداث «اكو-دهكده» اشاره مي كند: «ازهمان آغاز احداث مجموعه، يك عامل كليدي در كار ما چگونگي طراحي و ساخت خانه ها و دفاتر اداري به گونه اي بود كه نهايت آرامش و آسايش را به همراه جذابيت و زيبايي در خود داشته باشد. ما بر آن بوديم محيطي را براي زندگي و كار فراهم آوريم كه ساكنان آن بتوانند در مسيري پايدار و بي زيان به كار و زندگي ادامه دهند. به همين سبب و بر مبناي اين پيش انگاري، بسياري از سازمان ها، از جمله صندوق جهاني حيات وحش، از اين پروژه حمايت مالي كردند.»
اينجا همه چيز ذخيره مي شود
اما ساختار ساختمان ها و مجموعه هاي دوست محيط زيست چگونه است. بي شك، مصالح ساختماني اولين گام است. خانه ها و دفاتر با استفاده از فلزات بازيافتي (تيرآهن، فولاد و...) ساخته شده و تنها چوب هايي كه تحت نظارت جنگلباني و بدون صدمه به جنگل ها، بريده و تهيه شده در ساختمان ها به كار رفته است. بيشتر مواد ساختماني «اكو-دهكده» از حداكثر ۶۰كيلومتر فاصله تهيه شده اند، طوري كه كمترين آلودگي از طريق حمل و نقل به محيط زيست وارد شود. همچنين ساختمان ها طوري طراحي شده كه انرژي را حفظ كند. خانه ها كاملا عايق بندي شده و پنجره هاي بزرگ رو به جنوب و پاسيوها و نورگيرها نياز به حرارت و نور مصنوعي را به حداقل مي رساند. در مقابل، دفاتر كار رو به شمال ساخته شده تا نياز به تهويه را كاهش دهد و محيط را خنك نگاه دارد. يخچال ها، سردكننده ها، چراغ هاي خوراكپزي و ديگر لوازم برقي از انواع بسيار كم مصرف انتخاب شده و آب گرم و برق مجموعه از تاسيات انرژي خورشيدي تامين مي شود. بررسي نشان داده كه اين خانه ها نسبت به خانه هاي معمولي كاهش باورنكردني انرژي را به همراه داشته است - ۹۰درصد در گرمايش و ۲۵ درصد مصرف برق. اين مجموعه به هيچ وجه از سوخت هاي فسيلي استفاده نمي كند وهيچگونه ۲CO ناشي از مصرف انرژي توليد نمي كند. همانطور كه مشخص است اين روند نه تنها به نفع محيط زيست كه به نفع ساكنان اين خانه ها نيز هست. يكي ازساكنان مجموعه مي گويد: مبلغ قبض برق ما نسبت به گذشته به يك سوم كاهش پيدا كرده است. در راس ذخيره انرژي، ذخيره آب باران براي توالت ها قرار دارد. همه شيرها ازنوع شيرهاي كم مصرف است. (اينگونه شيرها، آب را با چرخش و فشار بيرون مي دهد و در هر مورد به اندازه نياز آب از شير خارج مي شود. اين شيرها هم اكنون در ايران نيز وجود دارد.) آب هاي سطحي و شبكه فاضلاب نيز طوري طراحي شده كه به مركز پرورش ني هاي بيولوژيك هدايت مي شود و بيشترين بهره برداري از آن صورت مي گيرد. اين ساز و كار مصرف آب را به ۵۰ درصد تقليل داده است.
چگونه مي توان به ايده آل ها رسيد؟
بازيافت زباله به بهترين وجه ممكن در اين مجموعه مسكوني صورت مي گيرد. سطل هاي آشغال مجزا درون هر خانه پيش بيني شده و البته در فضاي باز در بخش هاي مختلف مجموعه سطل هاي ويژه انواع زباله وجود دارد و ساكنان و كاركنان اداري تشويق مي شوند، حتي اگر اتومبيل شخصي دارند، از وسايل آمد و شد همگاني استفاده كنند. اتومبيل هاي مشترك ويژه درون مجموعه و خودروهاي برقي كه با استفاده از انرژي خورشيدي كار مي كنند. ساكنان اين مجموعه مسكوني بيش از هر چيز به دونكته در رابطه با اين ساختمان ها اشاره مي كنند: اول آسايش و راحتي و دوم ارزان تر بودن. آنها نيازي ندارند براي آنكه در خدمت محيط زيست باشند بهايي اضافي بپردازند. ضمنا كليه امكانات را در دسترس دارند. به نظر كارشناسان چنانچه دستگاه هاي مسوول، امكانات لازم را فراهم آورند همگان با ميل و رغبت در راستاي اهداف زيست محيطي اقدام خواهند كرد، به عنوان مثال وجود ظرف هاي مجزا براي تفكيك زباله مي تواند گام اول باشد. چطور مي شود از مردم انتظار داشت زباله هاي خود را به طور تفكيك شده تحويل شهرداري دهند، در حالي كه ظرف هاي زباله ويژه شيشه، پلاستيك، كاغذ و مواد ديگر وجود ندارد؟
سازمان هاي حامي اين طرح در پي گسترش آن در سراسر اروپا، آمريكا، چين، آفريقاي جنوبي، استراليا و ديگر نقاط جهان هستند. استقبال عمومي از اين طرح، اميد توسعه آن را افزايش داده است.
منبع: نشنال جئوگرافيك

فضاي عمومي و شهروندان
شهر اگر بدبو نباشد؛ شهر نيست
تناقض قبلي اين بود كه روياي معمار برآورده شود يا كارفرما، اما جايي هم وجود دارد كه روياي هيچ كس جز عده اي برآورده مي شود، عده اي كه صاحب قدرت بزرگتري چون سرمايه اند
فضاي شهري كه متعلق است به عموم، مبتني بر رفتار عمومي ساخته مي شود، تعاريف آن ضمن تغيير رفتار عمومي تغيير مي كند، حالا تغييرات رفتار عمومي در جامعه امروزي چه فضايي را به عنوان فضاي شهري طلب مي كند؟
اين نظر كه روزگاري مفهوم عادلانه تر و همگاني تري از شهروندي (يك حوزه عمومي) وجود داشته، اما امروزه از بين رفته، بسيار شايع است. در پاسخ به اين وضعيت واكنش ها متفاوت است زيرا در همان حال كه چپ ها از قلمرو عمومي به طور عمده به صورت يك تجريد استدلالي و يك جامعه تصوري مبتني بر فرهنگ چاپي ( يا فضاي سيبرنتيكي) سخن مي گويند؛ راست گراها درك مشخص تري از آن دارند و آن را در قالب مفاهيمي چون حضور شخصي، امنيت، تعارض و تهديد در تصور مي آورند. اين ادعا نا صواب نيست كه عرصه عمومي براي اغلب آمريكايي ها، چه به صورت فضايي و چه شخصي، از طريق برخوردهاي روزمره با يكديگر در فضاي خيابان تجربه مي شود.
شالوده زندگي عمومي در آمريكا در سال هاي اوليه پيدايش جمهوري ريخته شد. در آن سال ها شبكه شهري به عنوان سيستمي از روابط، شبكه اي عمومي از گره هاي خصوصي پديدار شد. همزمان، احكام حقوقي مربوط به املاك، حقوق اشتراكي سنتي نسبت به فضاي عمومي را برچيدند. قضاوت و سازندگان تعريف حوزه عمومي را تغيير دادند و آن را يك فضاي منفي، جداكننده، گردشي و خالي توصيف كردند. اين نگرش جديد نسبت به فضا كاربري هاي سنتي خيابان به عنوان مكان كسب و كار دستفروش ها و فروشندگان خرده پا ونيز حق عموم مردم را دربرداشت سوخت، خاك يا ديگر مواد مورد نياز از زمين هاي داراي مالكيت عمومي زير سوال مي برد.
فقط تعريف فضاي عمومي تغيير نيافت، رفتار عمومي نيز دگرگون شد. آداب داني و نزاكت، قواعد رفتاري تازه اي مي طلبيد كه با خيابان جديد متناسب بودند، خياباني كه خصلت ذره اي و بسيار منظم يافته است: فردوپيكري كه از همه چيز مجزا شده است و حائلي چون فضاي عمومي خنثاي خيابان آن را جدا مي كند و از كنار آن گره هاي مجزا شده و محصور فعاليت خصوصي عبور مي كنند. مردم متشخص در اوايل جمهوري در يك لفاف جسماني محدود و بسته زندگي مي كردند كه با مراقبت تمام از نقض حريم آن چه از داخل، چه از خارج ممانعت مي كردند .
آنها آموخته بودند كه ميزان آداب معاشرت افراد را از وضع ظاهر و طرز سخن گفتن آنها تعيين كنند. آنها از «همنشيني هاي نسنجيده» از هر نوع، تنفر داشتند. فشرده شدن در جمعيت خيابان براي آنها توهين آميز بود و اصوات و بوهاي شهر نيز آنها را مي آزرد.
ما امروز نيز نظير شهروندان فرهيخته اوايل قرن نوزدهم آمريكا دلمان مي خواهد وقتي از ميان خيابان ها عبور مي كنيم، آنها را ادامه خانه هايمان بدانيم. هنگامي كه حركت و آرامش ما را كافه هاي كنار خيابان، روزنامه فروش ها و دستفروش هاي خياباني (به نقل از نامه يك شهروند عصباني «كهنه هاي پياده رو») بر هم مي زنند شكوه سر مي دهيم، به همين ترتيب گياهان كه مانع از ورود چرخ دستفروش ها به پياده رو مي شوند با مخالفت و اعتراض دستفروش ها مواجهند. مهم تر اينكه قوانيني، عليه اظهارات توهين آميز مي گذاريم ولي به پليس اجازه مي دهيم كه بر اساس وضع ظاهر و رفتار مردم آنها را متوقف و بازرسي كنند.
اين ميراث درك ما را از زندگي عمومي به شدت معيوب كرده و همين درك است كه سياست هاي عمومي را بدفرجام ساخته است، ما گدايان خيابان را مزاحم حتي تهديدآور مي دانيم. اما زماني كه مردم بي خانمان به پارك ها رو مي آورند، پارك ها را فضايي «نامناسب براي بچه ها» مي دانيم. در نتيجه اقدامات مربوط به پاكسازي پارك ها باز هم مردم بي خانمان را نه از لحاظ معضل بي سرپناهي كه از اين نظر كه چشم ما را مي آزارند و بر سر راه ما قرار مي گيرند، مورد توجه قرار مي دهند.
در واقع نزاكت بي دليل و بيخود منبع بيشتر ناراحتي و حتي ترسي است كه ما در شهر احساس مي كنيم، اين نزاكت به عنوان يك ابزار سياسي تنها در رابطه با عامل سستي بيشتر طراحي هاي شهري معاصر چه مدرنيستي، چه شهر گراي جديد، بوده است كه در علاقه به سيماي شهري كنترل شده و جهت دادن به كاربري هاي مطلوب و نامطلوب منتشر كند، چنين طرح هايي محكوم به شكست اند، زيرا اين نزاكت، به خاطر عصبانيت و برآشفتگي اش نمي توانست شهر اوايل قرن نوزدهم را مطيع خود اصلاح طلبان پيش از جنگ، همچون ما، به اين نتيجه دست يافتند كه شهر بايد به هم ريخته، بدبو، پرسروصدا، پرازدحام و بي نظم باشد در غير اين صورت هيچ چيز نخواهد بود.
روياي معمار، صاحبخانه! و آرزوهاي بسازوبفروش  يك استدلال «اگر خياطي چنين فكر احمقانه اي داشته باشد، يعني مطابق اندازه هاي يك مشتري ايده ال، لباس بدوزد، چه اتفاقي مي افتد؟»
اين استدلال يك معمار برجسته فنلاندي بود تا نظر عده اي معمار را رد كند كه ارتباط ميان كارفرما و معمار بايد رابطه اي حسنه باشد، يعني معمار نياز كارفرما را برآورده كند. يعني به عقيده خيلي ها اثر خلق شده روياي معمار نباشد، روياي حضور همه آدم ها بر روي زمين باشد، يعني به عقيده خيلي از تندروها معماري به ابتذال كشيده شود. اما وقتي كه پا به خانه هاي خود مي گذاريم، با اين درگيري هاي ذهني و اين تناقض ها، آشكارا يك چيزي متناقض تر از همه به نظر مي رسد، تناقض قبلي بين اين بود كه روياي معمار برآورده شود يا كارفرما، اما يك جايي وجود دارد كه روياي هيچ كس جز عده اي برآورده مي شود، عده اي كه صاحب قدرت بزرگتري چون سرمايه اند.
پا به خانه خود مي گذاريد، فضاي داخلي به شما احترام نمي گذارد و به مناسبات زندگي خانوادگي تان، شايد آشپزخانه كوچك به نظر برسد و فضاهاي «پرت» در اتاق نشيمنتان زياد باشد. شايد جايي براي انبار وسايل نداشته باشيد، اما راهروي بين اتاق هاي خوابتان بسيار بزرگ باشد، فضايي براي هيچ. حتما صداي همسايه ها را به راحتي از توي اتاقتان مي شنويد و وقتي هوا سرد است، ديوارهاي اتاقتان مانعي مستحكم نيستند و بعد خارج از همه روابط داخل خانه، سايه ساختمان هاي روبه رويتان بر پنجره سنگيني مي كند. بهره اي از منظره نخواهيد برد و فضايي در اختيارتان نيست كه طبيعت را برايتان به ارمغان بياورد و فقط «خانه» چيزي است در خاطره ها نقش بسته.
آرزوي معمار و صاحبخانه برآورده نمي شود، اما زمين ها به فروش مي رسد، ساختمان ها ساخته مي شود، جيب بساز و بفروش پر مي شود! نه چندان رويايي!
نويسنده: دل اپتون (پرفسور تاريخ معماري دانشكده معماري دانشگاه كاليفرنيا در بركلي)

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
سفر و طبيعت
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |