سه شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۰۱
دست آورد سفر به شمال عراق
رؤياي فدرال كردها
008145.jpg

نفيسه كوهنورد
شمال عراق گويي جزيي از اين كشور نيست. زماني كه از جنوب و مركز آشفته به سوي شمال عراق حركت مي كنيد اين واقعيت قابل لمس است. آشفتگي و ويراني نه فقط اثر بمبهاي آمريكايي كه ميراث ساليان سال عراق است و مانده از دوران حكومت ديكتاتوري. اين را كساني كه سالها قبل هم به اين كشور سفر كرده اند گواهي مي دهند. بغداد پايتخت مملكتي را نمي ماند هرچند ساختمانهاي عظيم وزارت خانه ها و هتل ها در آن سر برآورده اما جز در نقاط مركزي شهر و مناطق اعيان نشين حكومتي، آباداني آن طور كه در خور قلب يك كشور است به چشم نمي خورد. تكريت را شهر صدام حسين رئيس جمهوري ساقط شده عراق مي خوانند كه زادگاهش است. كاخهاي زيبا كه برخي اقامتگاه پادشاهان و سران كشورهاي عربي بود، در دو طرف رودخانه دجله صف كشيده اند اما اين شكوه و جلوه فقط در ورودي شهر است و داخل آن اثري از توسعه شهري نيست. مغازه ها، رستورانها و خيابانها همه و همه ساده و ابتدايي مي نمايند. سامرا هم چنين است و شايد بدتر. دوستي و عشق مردمان اين شهر با صدام موهبت رشد و رفاه را شامل حالشان نكرده. ديوارهاي شهرها و فضايشان همه رنگ عقب ماندگي دارند و شايد اگر به قول يكي از دوستان عنصر اتومبيلهاي مدرن نه چندان نو را از تصوير آنها پاك كنند هيچ اثري از مدنيت و توسعه نمي ماند. البته بيش از ده سال تحريم و برنامه نفت در برابر غذاي سازمان ملل هم به گفته كارشناسان در ايست جريان توسعه بي تأثير نبوده ولي باز همين صاحب نظران تأييد مي كنند كه تبعيض پررنگ در ساختار حكومتي عراق ثروت را در اختيار گروهي نزديك به دربار قرار داده و بس. مجتمع مسكوني مقامات دولتي عراق در نزديك خيابان المنصور بغداد كه كاملاً با ديگر نقاط شهر متفاوت است تنها نشانه اي است كوچك از اين حقيقت.
شهرهاي شيعي داستاني غم انگيز تر دارند. شيعيان مغضوب صدام بودند و شهرهاي مقدسشان مغضو ب تر. در كربلا و نجف هرچه هست فقر است و فقر. نه نظمي و نه حتي جاده و خياباني شايسته شهر كه شيعيان دشمن درجه يك صدام شمرده شده لايق رفاه نبودند از نظر او. آنچه حتي نظر هيأت رسانه اي ايران را در تمام شهرها به خود جلب مي كند سيم كشي هاست كه مانند فضاي كشور آشفته است و درهم ريخته. سيمهاي برق انگار كلافهاي گره خورده كاموايي هستند كه با چنگي باز شده اند و ميان تيرهاي برق و خانه ها نصب.
شمال عراق اما اين تصوير بي نظم را ندارد. تجاوز صدام به كويت در سال ۱۹۹۱ كه حمله بوش پدر رئيس جمهوري وقت آمريكا و جنگ خليج فارس را در پي داشت سرنوشت كردها را تغيير داد. با اعلام منطقه پرواز ممنوع از سوي آمريكا شمال عراق از حاكميت صدام خارج شد و جايي گشت امن و مطمئن براي كردها. بدين ترتيب در طول اين سالها مجالي پيش آمد تا اكراد اوضاع خود را به دور از فشار مركز و وحشت ديكتاتور بعثي، سر و سامان دهند. خيابانهاي پهن سليمانيه، بلوارهاي آراسته، مراكز تجاري مدرن پر شده از اجناس تركيه و رستورانهاي زيبا در همان ابتداي ورود به شهر جلوه مي كند. البته يكي از كارشناسان ايراني مقيم عراق دراين باره مي گويد: «وضعيت هنوز در روستاهاي شمال عراق نامناسب است اما به هر حال پروژه هاي بازسازي و توسعه سالهاست در اين مناطق آغاز شده است.»مشكلات اقتصادي، نزاع داخلي، تنش هاي مرزي البته سال ها گريبانگير كردها بوده است. فشارهايي كه در اوايل دهه ۹۰ از سوي بغداد بر آنها وارد مي شد آنان را وابسته كمك هاي بين المللي و به ويژه همسايگان ساخت. بيكاري و مهاجرت از روستاها، قاچاق و بازار سياه معضل شاخص كردستان عراق بوده و هست. دولت بغداد در دهه هاي هفتاد و هشتاد روستاهاي كردنشين را ويران كرد و مردم را به شهرها كوچاند. اكنون حدود ۵/۲ ميليون كرد در اطراف شهرهاي اربيل و سليمانيه زندگي مي كنند. سران كرد خود معتقدند كه اگر نبود كمك همسايگاني چون ايران و تركيه شايد به هيچ وجه نمي توانستند از بار فشارهاي اقتصادي بكاهند. ترك ها در ساخت و ساز سرمايه گذاري كرده اند و ايران نيز در تجارت برخي كالاهاي اساسي ديگر.
اكنون كردها براي خود روزنامه دارند و ايستگاه راديويي و تلويزيوني. برنامه هاي تلويزيوني آنها اكنون پس از سقوط صدام در سراسر عراق هم پخش مي شود.
علاوه بر اين، حالا روزنامه هاي كردزبان در بغداد هم دفتر دارند كه به رشد كار كمك مي كند». مجسمه مرمرين آزادي زنان هم در يكي از بلوارهاي سليمانيه نصب شده. زني زنجير ها را از هم گسسته و كبوتري هم بر بالاي سرش پرواز مي كند. اما تمام اينها ذهن بسياري از خبرنگاران هيأت ايراني را به يك نكته معطوف مي كند. كردها سالهاست در دنيايي جدا ازمردم عراق زندگي مي كنند . همين جدايي نيز سنخيت ساكنان اين منطقه را با ديگر ساكنان عراق كمتر كرده است.
محمد عبدالله روزنامه نگار عراقي اين موضوع را چنين بيان مي كند: «كردها هيچگاه نمي توانند خود را همدرد ديگر عراقي ها حس كنند. آنها سالها از فشارهايي كه ما كشيديم دور بوده اند. زماني كه ما در صفهاي گندم و غذاي سازمان ملل مي ايستاديم آنها با آرامش براي خود دانشگاه مي ساختند». نوجوانان ۱۳ ساله كرد عراق خاطره اي از خشونتهاي صدام در ذهن ندارند جز شنيده هايشان از روايتهاي پدر و مادرها كه خود ظلم رژيم بعث، بمباران شيميايي حلبچه و آوارگي را به ويژه در واپسين سالهاي دهه هشتاد چشيده اند. گرچه اختلاف ميان گروه هاي كرد بر اين دوران پرآرامش سايه افكنده بود. حس قدرت طلبي كه گويي در وجود هر كردي نهادينه است همواره دو گروه عمده را به جان هم انداخته بود، يكي حزب اتحاديه ميهني به رهبري جلال طالباني و ديگري حزب دمكرات كردستان  به رهبري مسعود بارزاني.
سليمانيه پايتخت قلمرو طالباني است. او زماني خود از جوانان مبارز دمكرات كردستان به رهبري ملامصطفي بارزاني پدر مسعود بارزاني بود اما پس از بروز اختلاف ميان سران حزب كه در سال ۱۹۶۴ به اوج خود رسيد سر به مخالفت نهاد و به رهبر خود پشت كرد. در آن سال پس از مدتها مبارزه و درگيري ميان پيشمرگان (مبارزان) حزب دموكرات با حكومت بغداد براي خودمختاري، ملامصطفي به تنهايي و با وجود مخالفت برخي از اعضاي حزب قرارداد آتش بس را با عبدالسلام عارف رئيس جمهور وقت عراق امضا كرد. آتش بسي كه بسياري از مبارزان كرد آن را ننگي بزرگ براي خود مي دانستند.
پس از آن طالباني اندك اندك رهبري گروه هاي روشنفكر و چپگراي حزب را برعهده گرفت كه به روش هاي سنتي و عشايري مديريت ملامصطفي اعتقاد نداشتند، ازدواج طالباني با دختر ابراهيم احمد چهره معروف سياسي كرد و از مخالفان اصلي ملامصطفي نيز باعث شد كه وي از رهنمودهاي پدر زن بهره جسته و مخالفتش رنگي سياسي تر به خود گيرد. نبرد سال ۱۹۹۶ ميان طالباني و بارزاني كردستان را به دو بخش تقسيم كرد كه از گذشته نيز منطقه نفوذ سنتي اين دو گروه بود: سليمانيه در نقاط شرقي هم مرز با ايران نصيب طالباني شد و دهوك و اربيل در غرب و منطقه مرزي تركيه سهم بارزاني. دو سال پس از آن دو رهبر كرد به دعوت مادلين آلبرايت وزير خارجه آمريكا به واشنگتن رفته و توافقنامه ۱۷ سپتامبر را امضا كردند.
آشتي ظاهراً ميان دو گروه شكل گرفت و قرار شد سران كرد با كنار گذاشتن اختلاف خود به طور مشترك اداره مناطق كردنشين را به عهده گيرند. اما در هر حال از آنجا كه اختلافها ريشه اي عميق در گذشته داشت. اين توافقنامه به آساني اجرا نشد و طي اين سالها دو گروه باز هم در حال كشمكش بودند. خشنود نويسنده كرد در اين باره مي گويد: «كردها هيچ گاه نتوانسته اند از شرايط خود استفاده كنند و در واقع زماني كه مي توانستند در آرامش پايه  هاي خود را در منطقه محكم تر كنند فرصت سوزي كردند» او البته تأكيد مي كند كه در دمادم حمله بوش پسر به عراق دو گروه به هر سختي كه شده اختلافهايشان را بلعيدند و در يك جبهه قرار گرفتند. اين همان موضوعي است كه برهم احمد صالح يكي از مقامات اتحاديه ميهني، كاوه محمد سردبير روزنامه كردستان  نو ارگان اين حزب و مصطفي صالح كريم نايب رئيس فدراسيون روزنامه نگاران كرد هم بر آنتأكيد مي كنند. اما با وجود آن كه پارلمان كردي به ظاهر تشكيل شده اما هنوز وجود دو حكومت اتحاديه ميهني و حزب دموكرات ماهيت خود را حفظ كرده اند. حتي عكسهاي طالباني بر ديوار دفاتر مقامات و روزنامه هاي سليمانيه نيز به شدت اين احساس را القا مي كند. در تمام
008148.jpg

تصاوير طالباني به تنهايي است و حتي يك عكس به همراه بارزاني در اين جاها ديده نمي شود. برهم درباره اين كه چرا كردهاي عراق هنوز به يكپارچگي لازم دست نيافته اند مي گويد: «ارتباط ما با حزب دمكرات برقرار است و اميدواريم بتوانيم تا قبل از تاريخ ۳۰ ژوئن زمان انتقال حاكميت به عراقي ها نتايج مثبتي را در روابطمان به دست آوريم». او خود تأكيد مي كند كه اختلاف ميان كردها آنها را مجبور به تشكيل دو دولت كرده و با تأسفي در صدايش مي افزايد: «ما هنوز به مراوده و همفكري دروني بيشتر نياز داريم به هر حال اين مسائل مشكلاتي بر سر راه مردم عراق ايجاد كرده است». به هر حال به نظر مي رسد در بازي جديد، كردها براي تثبيت نقششان در آينده عراق سعي دارند بر تمام اختلافها سرپوش بگذارند اما اين واقعيتي است كه قدرت شريك نمي پذيرد.
رؤياي فدراليسم و قدرت
وقتي آمريكايي ها از كردها خواستند كه در تمام مراحل حمله به عراق و براندازي صدام آنها را همراهي كنند طالباني در پاسخ گفت: «ما اسب  تروا نيستيم. اگر كمكي مي طلبيد در مقابل پاداشش را طلب مي كنيم.» اين پاداش همان اعطاي نقش برتر در حكومت جديد عراق به كردها بود و پيش بردن ساختار جديد به سوي فدراليسم. البته رهبران شمال عراق مدتها پيش از سقوط بغداد طرح خود را براي آينده كشوري بي صدام آماده كرده بودند. طالباني و بارزاني اوايل سپتامبر ۲۰۰۳ طرحي را در ساري راش دفتر بارزاني امضا كردند كه در بند بندش آرزوهاي ديرينه كردها جاي داشت. طالباني اين طرح پانزده صفحه اي را با خود به اجلاس معارضان واشنگتن برد. اجلاسي كه بارزاني از شركت در آن سر باز زد. برگ و بند اول اين طرح با عنوان خط مشي عمومي فدراليسم عراق آغاز شده بود كه جمهوري فدرال عراق را در دو بخش عربي و كردي تعريف مي كرد. بخش عربي از مركز و جنوب عراق تا قسمتي از موصل و نينوا امتداد مي يافت و منطقه كردستان شامل كركوك، سليمانيه، اربيل، دهوك، زيماز بخشي از استان نينوا، قسمتهايي از خانقين و مندلي در استان دياله و شهرستان بورا از استان الواسط بود.برهم در تعريف فدراليسم مي گويد: «فدراليسم سيستم جديد سياسي است براي كشورهايي كه قوميتهاي جدا از هم دارند».  او نيز مانند بسياري از صاحبنظران كرد، فدراليسم را تنها عامل حفظ يكپارچگي مي داند و مي افزايد: «مصلحت ما در اتحاد و استقلال توأم است كه قالب آن مي شود سيستم فدرالي و اين بهترين و مناسب ترين راه حل است.»
او در تمام اين تعاريف سعي دارد اطمينان دهد كه فدراليسم به معناي نقض يكپارچگي عراق نيست. به نظر مي رسد كردها قواعد بازي را آموخته اند و دريافته اند كه فعلاً جدا شدن از پيكره عراق به نفعشان نيست و به همين دليل است كه لحني ملايم تر را براي بيان خواسته هايشان برگزيده اند. عباس كادهيم عضو هيأت علمي دانشگاه كاليفرنيا دراين باره مي گويد: «با وجود شرايط جغرافيايي و فشارهاي منطقه اي به نظر مي رسد بهترين راه براي كردها حفظ انرژي خود و تلاش براي تشكيل حكومت دمكراتيك عراق است بي آن كه به جدايي و استقلال بيش از حد پافشاري كنند» نقشه هاي كردستان عراق بر ديوار تمامي مقامات كرد كه هيأت رسانه اي ايران با ايشان ملاقات كردند، نصب شده است. در آنها اثري از ديگر نقاط عراق نيست، كردستان به تنهايي نقش بسته، از برهم در اين باره مي پرسيم، پاسخ مي دهد: «مردم كرد به تشكيل دولت كرد و استقلال علاقه  دارند اما ما در كار رسمي خود به اين نتيجه رسيده ايم كه تشكيل چنين دولتي پرزحمت است. كرد نياز به مدرسه و آب و برق دارد، ناسيوناليسم شكم كسي را سير نمي كند در اين منطقه بايد واقع گرا باشيم». اما اميد به استقلال در تمامي جملات او و ديگر مقامات حس مي شود كه به بيان همه ايشان اين آرزوي هر كردي است. هويت معلق كردهاي عراقي نيز به تمام اين تناقضها دامن مي زند. آنچه كه در طول تاريخ جمهوري عراق هم در ابهامش غوطه ور بودند. تعريف عربي عراق آنها را با تضاد مواجه كرده است. عبدالكريم قاسم رئيس جمهور سالهاي اواخر دهه ۵۰ و اوايل دهه ۶۰عراق تلاش مي كرد اين كشور را كشوري غيرعربي، سني، كرد و شيعه تعريف كند تا با اهداف كمونيسم بين الملل مطابق باشد و ژنرال عارف جانشين قاسم عراق را كشوري عربي مي خواند و بعثي ها هم كشوري عرب با هويت مستقل از ساير اعراب اما باز هم جايگاهي براي اين قوم تعريف نشده بود. گرچه اين ابهام براي كردها از زمان تغيير نقشه خاورميانه پس از جنگ جهاني اول و زايش سوريه و عراق بيشتر جلوه كرد. كردها ميان ايران، تركيه، سوريه و عراق تقسيم شدند اما در هيچ كجا مانند عراق سردرگم نبودند. پس از سقوط بغداد و بازگشتن شمال عراق به بدنه اين كشور كردها ميان دو تعريف مانده اند كرد عراقي يا عراقي كرد؟ برهم اين را با تعريف خاطره اي بيان مي كند: «چندي پيش هيأتي از موصل آمده بود براي مذاكره. پرسيدند تو كردي يا عراقي و من گفتم «كردم» و ۸۳ سال است شما نمي گذاريد عراقي باشم و بعد تأكيد مي كنم كه كردهاي مارگزيده دوران صدام اگر امسال خود را عراقي ندانند يكي دو سال ديگر خواهند دانست. اما در ادامه اين وابستگي به عراق را نيز در چارچوب نياز كردها به رشد بيشتر و بهره مندي از منابع كشور قرار مي دهد. همان طور كه نجم الدين كريم رئيس انستيتو كردي واشنگتن در مقاله اش مي نويسد: هر كرد در عراق آرزوي استقلال دارد اما در شرايط موجود اين ممكن نيست و به دنبالش ميل نهان را به زبان مي آورد: «در قانون اساسي عراق جديد بايد امكان برگزاري رفراندوم براي جدايي كردها از عراق در نظر گرفته شود». جوانان كرد نگرشي شفاف تر به اين موضوع دارند. هيوا دختري كه در دانشگاه سليمانيه حقوق مي خواند مي گويد: « من و دوستانم خود را كرد مي دانيم ما عراقي نيستيم». از ديگر سو مقامات كرد در طول سالها مبارزه آموخته اند كه تنها راه موفقيتشان از رهگذر ايفاي نقش در ساختار مركزي عراق و بغداد مي گذرد. آنها حتي در زمان جنگ نيز حاضر بودند بغداد را خود فتح كنند. كالار و كيفري دو شهري كه كنترلش بر عهده حزب اتحاديه ميهني كردستان است تنها دو ساعت با بغداد فاصله دارد. كوسرات رسول نخست وزير سابق حزب اتحاديه ميهني پيش از فتح بغداد توسط آمريكا مي گفت: «ما مي خواهيم در بغداد شريك شويم. اگر پوشش هوايي و پشتيباني داشته باشيم حتي مي توانيم كنترل بغداد را به دست گيريم.» گرچه اين امر تحقق نيافت اما به هر حال اكنون كردها را مي توان در جاي جاي عراق ديد. بيشتر پليسها و مأموران حفظ امنيت در جاده ها كرد هستند. مشاور نظامي بارزاني هم پيش از جنگ در يكي از سخنراني هايش تأكيد كرد: «اگر كردها فدراليسم بخواهند بايد در حكومت مركزي بغداد با قدرت حضور داشته باشند. اگر نتوانند ديگران بر آنان پيشي خواهند گرفت ». چنين امري خميرمايه بند چهارده طرح فدراليسم كردهاست كه تصريح مي كند اگر در انتخابات رئيس جمهور از يكي از دو بخش انتخاب شود نخست وزير بايد از ديگر قسمت باشد. آرزوي قدرت در مركز عراق، خواسته اصلي مقامات ارشد كرد است كه آن را در بند هفتم طرحشان جاي داده اند: اعضاي كابينه دولت بايد براساس اولويت قدرت نفوذ و رده بندي گروه ها انتخاب شود. معني بند هفت اين است كه كردها در نهايت بايد در يكي از چهار وزارت خانه دفاع، وزارت كشور، دارايي يا خارجه جاي گيرند. آنچه كه تا حدودي در شوراي انتقالي عراق انجام شد. وزارت خارجه به عنوان يكي از مهم ترين وزارت خانه ها به هوشياري زيباري تعلق يافت كه كرد بود و تحصيل كرده آمريكا.
البته تمام خواسته هاي كردها در پيش نويس قانون اساسي اداره موقت عراق به حقيقت نپيوست. در بند ۷۵ طرح نوشته شده است كه در مسائل مورد اختلاف بين قدرت مركزي و حكومت، كردها خودمختاري خود را حفظ كرده و تصميم خود را عملي مي كنند. اين موضوع زماني كه در پيش نويس قانون موقت مطرح شد با مخالفت ساير گروه هاي عراقي مواجه گرديد و در نهايت كردها عقب نشيني كردند. اكنون هم به نظر مي رسد بر خلاف انتظار كردها كه به حمايت آمريكا دلگرم بودند اوضاع چندان هم مطابق آرزوي ايشان نيست. در طرح اخضر ابراهيمي نماينده دبير كل سازمان ملل در عراق، كردها در نقش معاون رئيس جمهور تعريف شده اند كه اين اعتراض شديد بارزاني و طالباني را برانگيخت. طالباني پس از اعلام اين طرح با رابرت بلك ويل معاون ويژه رئيس جمهور آمريكا در عراق ديدار كرد و به او گفت كه بايد كردها يا در منصب رئيس جمهور جديد عراق جاي گيرند يا نخست وزيري. او تهديد كرد كه در غير اين صورت كردها در حكومت جديد عراق مشاركت نخواهند كرد. طالباني گفت: «كردها به واشنگتن صادق بوده اند بنابراين بايد از جايگاه برتري در حكومت عراق برخوردار شوند.»
كركوك قلب كردها
پدر بارزاني كه در دهه هاي ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ كردها را رهبري مي كرد مي گفت: «كركوك قلب كردستان است» صدام در راستاي عربي كردن شهرهاي عراق كردها را از اين شهر به شمال كوچاند و اعراب را جانشينشان كرد. اما باز هم كردها براساس جمله معروف بارزاني پدر كركوك را شهر خود مي خوانند: «كركوك شهر كردهاست حتي اگر يك كرد هم آنجا نباشد». زماني كه دو متالورا خبرنگار بي. بي .سي خبر ورود نيروهاي وابسته به حزب دمكرات كردستان به كركوك را مخابره كرد و پيشمر گان سرخوش از سقوط صدام به اين شهر وارد شدند گويا روياي چندين ساله كردها به حقيقت پيوسته بود. مردان حزب دمكرات مجسمه صدام را پايين كشيده و بر گردنش گلهاي زرد سمبل نيروهاي بارزاني را آويختند. همان روز خبرنگاران رويتر نيز از ورود مبارزان حزب اتحاديه ميهني كردستان به موصل خبر داد. كركوك اما به خاطر منابع غني نفتي نقشي كليدي را براي كردها داشت و دارد گرچه تركيه نيز بر آن مدعي است و آنكارا هم چه پيش از جنگ و چه پس از آن همواره اين شهر را خط قرمز مي خوانده و از واشنگتن مي خواست كه كنترل اين شهر را هرگز به كردها ندهد. اين در حالي است كه برخي از مقامات كرد هم نه بغداد كه كركوك را نقطه عطف خواسته هاي كردها مي دانند. آنها معتقدند كه اكراد بايد فعاليت خود را در مناطق كردنشين متمركز كنند و درصدر همه اين شهرها كركوك جاي داشت. يكي از رؤساي كرد مي گفت: «اگر ما كركوك را بگيريم، آمريكاييها به سخنان ما گوش مي كنند اگر نه فراموش خواهيم شد.»
در بند پنجم طرح كردها نيز كركوك پايتخت كردستان خوانده شده است پس از سقوط بغداد بسياري از كردها كه تا زمان حاكميت بعثي ها جرأت ورود به موصل و كركوك را نداشتند از مناطق كردنشين اطراف به ويژه كمپ هاي آوارگان به سوي اين شهرها روانه شدند و گويا بسياري از اعراب را از اين منطقه بيرون راندند. برهم در اين باره مي گويد:  «طي ۲۰ سال گذشته يك ميليون نفر كرد را از كركوك اخراج كردند و ۸ ماه گذشته طبق آمار سازمان ملل ۲۹ تا ۳۰ هزار نفر كرد به كركوك بازگشته اند. بسياري از اين افراد يادگارهايي در آنجا دارند. البته توسل به زور سياست ما نيست اما به برادرهاي عرب هم گفته ايم اگر بايد عراقي باشيم، شما هم عراقي باشيد و ما را از شهرمان بيرون نكنيد اگر كرد و عرب فرقي ندارد چرا ما بايد بيرون برويم و رانده شويم». به گزارش برخي منابع خبري كردها پس از ورود به موصل و كركوك به مراكز ثبت احوال و اسناد اين شهرها هجوم بردند و گويا بسياري اسناد مالكيت را نيز سوزاندند. دولت تركيه اين موضوع را به منزله تلاش براي از بين بردن اسناد مربوط به تركمانها و مالكيت آنها در اين شهر تعبير كرد. گروهي از تركمانهاي كركوك به خيابانها ريخته و اعتراض كردند اما در هر حال باز هم نفوذ كردها در اين شهر بيشتر شد و اكنون به نظر مي رسد تركيب جمعيتي آرام آرام به نفع ايشان رقم مي خورد. گرچه هنوز سرنوشت اين شهر روشن نيست اما كردها بازسازي را در آنجا هم آغاز كرده اند. شبكه تلويزيوني جديد را نيز در اين شهر تأسيس كرده اند به نام تلويزيون كركوك! اكنون هم اميدوارند كه سرنوشت اين شهر را از طريق همه پرسي آشكار كنند. طالباني در مصاحبه اخيرش با نيوزويك مي گويد: «ما براي كركوك هم ديدگاهي داريم و بر سر آن توافق كرده ايم لازم است اوضاع اين شهر به قبل از اعمال سياست تعريب بازگردد و پس از آن كه آوارگان كرد كركوك به شهرستان باز گشتند واعراب آورده شده از آن خارج شدند همه پرسي برگزار مي شود و مردم خود براي اين شهر تصميم مي گيرند.» گرچه منابع نفتي و اهميت استراتژيك آن براي آمريكايي ها هم بيش از آن است كه به سادگي با اين مسأله كنار بيايند. در اولين روزهاي فتح كركوك ريچارد بوچر سخنگوي وزارت خارجه صراحتاً اعلام كرد كه به هيچ گروهي اجازه تسلط بر منابع و شهرهاي نفتي عراق را نخواهد داد. حتي پس از آن كه روزگاري علي همغم يكي از افراد دمكرات كردستان والي كركوك شد آمريكايي ها او را بر كنار كرده و جان مور ژنرال بازنشسته اي را كه در جنگ خليج فارس اول شركت كرده بود به جاي او گمارد. نفت مي تواند كردها را براي تحقق بخشيدن به روياي استقلال ياري كند. به همين دليل بود كه كردها در بحبوحه جنگ به شدت براي بهره بردن از منابع نفتي كركوك و موصل پاي مي فشارند. برهم صالح در همايش گروه انستيتو واشنگتن مي گفت: «در مورد نفتي كه از منطقه ما خارج مي شود حق اظهارنظر نيز با ما بايد باشد. در مورد كركوك وضع حساس تر است و اگر اداره اين شهر به دست حكومت مركزي سپرده شود دموكراتيك نيست».  اين در حالي است كه طبق طرحهاي تصويبي كاخ سفيد براي عراق در اداره و كنترل درآمدهاي نفتي بايد در اختيار شوراي حكومتي باشد و كردها هم از آنجا كه قصد ندارند چندان خلاف ميل آمريكا رفتار كنند اين امر را پذيرفته اند. بارزاني در گفت وگو با تلويزيون لبنان مي گويد: «حتي اگر اداره كركوك به كردها واگذار شود درآمد نفت متعلق به حكومت مركزي است.»
همسايگان و كردها
اگر داستان كردها تنها در كتابچه عراق آغاز و پايان مي يافت شايد آنقدرها حساس نمي نمود اما هرگاه روايت تشكيل دولت كرد در شمال عراق حتي به صورت تكه اي از ساختار فدرالي در اين كشور بازگو شده، همسايگان و بيش از همه تركيه به نوعي واكنش نشان داده اند چه از نگاه اين كشورها چنين امري به شدت موقعيت ژئوپليتيك آنان را به خطر مي افكند. تركيه سالهاي سال با گروه هاي معارض كرد درون خود دست و پنجه نرم كرده كه برجسته ترينش جنبش حزب كارگران كرد تركيه (پ.ك.ك) است به رهبري عبدالله اوجالان و اگرچه در سال هاي اخير پس از دستگيري اوجالان و متلاشي شدن پ.ك.ك از يك سو و سياست اصلاح امور در راه اتحاديه اروپا و اعطاي آرام آرام برخي آزادي ها به هموطنان كرد تركيه از سوي ديگر، آنكارا تا حدي از چنگال اين معضل رهيده است اما هنوز هم نگراني هايي براي دولت ترك از اين رو وجود دارد. شمال عراق اكنون مأمني شده براي اعضاي حزب كادك جانشين پ.ك.ك. هرچند پس از پايان جنگ عراق اين گروه ظاهراً سلاح بر زمين نهاده و اعلام كرد كه از اين پس اگر مبارزه اي هم صورت گيرد غيرمسلحانه خواهد بود اما در روزهاي اخير باز سر برآورده و اعلام نبرد كرده است. آنكارا بارها چه در هنگام جنگ و چه پس از آن در مورد حضور اين گرو ها و حمايت سران شمال عراق از آنها هشدار داده و خواهان بازگرداندن سران اين گروه به تركيه شده است. برهم البته حمايت از گروه هاي معارض ضدكشورهاي همسايه را انكار كرده و مي گويد: «ما از هيچ گروهي كه كشور همسايه را تهديد كرده و مخالف آن باشد حمايت نمي كنيم و اساساً مي خواهيم به همسايگان اطمينان دهيم كه كرد عراق هيچگاه نمي خواهد به تماميت ارضي كشورهاي همسايه آسيب رساند». اما بسيار از خبرها و حتي گفته هاي برخي مقامات ايراني در شمال عراق حاكي از آن است كه نه تنها كردهاي مخالف تركيه، حتي برخي اعضاي منافقين هم در كوهستانهاي اين منطقه حضور دارند. نفوذ اسرائيل هم در شمال عراق ديگر مسأله اي است كه سه كشور همسايه وكشورهاي عرب خاورميانه را نگران كرده است. حبس و آوارگي و ضديت با اعراب ميان كردها و يهودي ها احساسي است مشترك. همين سرآغازي بود براي رابطه اسرائيل و گروه هاي كرد عراق در دهه شصت ميلادي. پس از جنگ نيز خبرهايي در مورد تلاش تل آويو در جهت خودمختاري كردها عراق منتشر شد. در برخي از آنها آمده بود كه اسرائيلي ها سعي دارند ميان نژاد خود و كردها شباهت هايي يافته و حتي اين قوم را نيز از بني اسرائيل بخوانند. اين موضوع با اعتراض تركيه و برخي كشورهاي عرب مواجه شد. مقامات كرد در اين باره به خبرنگاران ايراني مي گفتند گرچه ما تا اين حد با اسرائيل ارتباط نداريم اما از عرب ها عرب تر نيستيم، وقتي آنها با تل آويو رابطه دارند كردها نيز در جهت منافع خود با اسرائيل رابطه خواهند داشت. آمريكا نيز در اين ميان از نگراني ها ي آنكارا، تهران و دمشق در مورد كردها بهره جسته و گاه اين قوم را بسان اهرمي براي چانه زني و گاه چماقي براي اعمال فشار در مقابل اين كشورها استفاده كرده است.واشنگتن پيش از جنگ و طي آن نيز گاهي دم از اعطاي امتياز دولت مستقل در ساختار عراق جديد به كردها مي داد و گاه در نشستي با سران ترك در كاخ سفيد كه هم نگراني خود و هم ديگر كشورهاي همسايه را به گوش واشنگتن مي رساندند قول مي داد كه هرگز كردهاي عراق موجوديت مستقل در آن كشور نيابند.البته كردهاي عراق مدام سعي كرده اند كه ثابت كنند هرگز خطري براي كشورهاي همسايه نيستند اما چندان در اين راه موفق نبوده اند همراهي بيش از حد ايشان با آمريكا نيز براي بي اعتمادي همسايگان بر آنان دامن زده است. در درون عراق نيز سني ها بيش از شيعيان مخالف زايش دولت كرد هستند چرا كه خودمختاري كردها در عراق فدرالي مي تواند زمينه را براي تشكيل دولت شيعه در درازمدت مهيا كند.
با توجه به مسائل تاريخي به خصوص در دوران صدام مسئله فدراليسم از خطوط قرمز عراقي هاي غير كرد اعم از سياسيون و مردم عادي است. حتي كشورهاي عرب خاورميانه نسبت به آن بسيار حساس هستند و شيوخ و رهبران عربي براي جلوگيري از آن به هر وسيله اي متوسل شده اند تا آمريكا را وادار نمايند كه از حمايت اين طرح دست بر دارد. يكي از مهمترين انگيزه هاي كشورهاي عربي براي تأثير گذاري در تركيب حكومت عراق همين امر است. البته شيعيان به علت داشتن روابط خوب با كردها در دهه هاي اخير كه خود ناشي از انگيزه مشترك آنها در مبارزه با صدام بوده است نسبت به كردها و خواست فدراليسم آنها كمتر از سني ها ابراز ناراحتي كردند. اما نگراني هاي آيت الله سيستاني موجب شد در طرح اوليه فدراليسم تغييراتي ايجاد شود.
***
اكنون در هر حال عراق گام در مرحله اي نوين گذارده و ساختار دولت موقت آن مشخص شده است، كردها با آن همه آمد و رفت به كاخ سفيد نتوانستند امتياز دلخواه خود را بگيرند. نه بر تخت رياست جمهوري نشستند و نه بر مسند نخست وزيري، صندليشان در كنار آنها جاي گرفت و شدند معاون و وزير خارجه. اعتراض كردند اما پافشاري نه. چه به نظر دريافته اندكه در شرايط كنوني فعلاً بهترين راه سكوت است و ماندن در چارچوب عراق يكپارچه. هرچند سعي مي كنند به مرور زمان افكار عمومي بين المللي را متقاعد كنند كه فدراليسم مورد نظرشان ناقض يكپارچگي عراق نيست. در طول سال ها نيز در راه مستحكم كردن پايه هاي خود گام برخواهند داشت البته اگر بتوانند از بند كشمكش هاي دروني خود برهند و قدرتهاي منطقه اي وجهان را در راستاي آرزويشان با خود همراه كنند كه اين هم سخت است و به نظر بعيد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
انديشه
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |