جمعه ۱۳ شهريور ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۸۵
index
لانگ شات
به جاي مقدمه
قرارگرفتن نام خداداد عزيزي در ليست تيم ملي و تاييد بازگشت وحيد
005982.jpg
هاشميان از آن دسته خبرهاي مهمي بود كه در هياهوي اخبار المپيك گم شد. موضوعاتي كه در طول يك سال اخير بيشترين تيترها و يادداشت هاي روزنامه هاي ورزشي را به خود اختصاص داده بود و آنقدر ناگهاني و سريع به وقوع پيوست كه هنوز هم باور آن براي بسياري دشوار است و اين موضوع زماني جالب تر به نظر مي رسيد كه در تمام اين مدت و شايد اين سال ها از دلايل پشت پرده اي سخن گفته مي شد كه درباره حضور يا عدم حضور برخي بازيكنان تصميم گيري مي شود. مروري بر سوابق اين دو بازيكن در شرايط فعلي جالب به نظر مي رسد. كاري كه در بخش مياني صفحه به آن عمل شده است.
اما بدنيست به سرانجام اين دعوت ها هم بپردازيم
دعوت اين دو بازيكن در يكي از حساس ترين مراحل تاريخ فوتبال ايران حاوي نكات مثبت و منفي و ابهام هاي فراواني است. هرچند دعوت هاشميان با توجه به آنچه به تفصيل در بيوگرافي اش شرح داده ايم عاقلانه جلوه نمي كند اما حضور او نيز در كنار خداداد عزيزي علي رغم همه جنبه هايش ابهام آميز است.
وحيد هاشميان در طول دو سال اخير و خداداد عزيزي نيز در طول همين دو سال از تركيب تيم ملي دور بوده اند. جو تيم ملي و البته شرايط و حتي بازيكنان تغييرات عمده اي نسبت به گذشته كرده است. با توجه به اين كه اين دو بازيكن احتمالاً شنبه ( ۱۴شهريور ماه) به تيم ملحق و سپس عازم اردن مي شوند، آيا تنها و تنها ۴۸ ساعت بودن با تيم و نهايتاً دو جلسه تمرين كافي است كه آنها در اين بازي حساس به ميدان بروند؟ آيا بهتر نبود كه اين بازي مهم و سرنوشت ساز را با همان كساني كه در اين مدت اخير با هم تمرين كرده بودند به ميدان مي رفتيم. هر چند شايد اين توجيه درست باشد كه ما بايد از همه نيروهايمان استفاده مي كرديم تا در صورت شكست ديگر حسرت نخوريم، اما خب داستان وجوه ديگري هم دارد. به هر حال چه كسي هست كه نداند هاشميان و خداداد بايد از ابتدا به ميدان بروند و چه كسي باور نمي كند كه دو جلسه تمرين براي حضور در تركيب زمان مناسبي نيست؟ هر چند كه بايد پذيرفت حضور اين دو بار رواني مثبتي هم براي تيم ملي در پي خواهد داشت.
گفته مي شود در جلسه ميان برانكو و مسئولان و در آخرين جلسه اي كه پيش از سفر تيم ملي به ايتاليا بين برانكو ايوانكوويچ، محمد دادكان و علي
005976.jpg
كفاشيان به بهانه تمديد قرارداد برانكو برگزار شد، بدون اين كه حتي كلمه اي در مورد ادامه همكاري برانكو به ميان بيايد، معاون فني سازمان تربيت بدني با اصرار شديد از برانكو خواست تا خداداد را به تيم ملي دعوت كند. وي حتي در حيطه مسايل فني تيم نيز وارد شد تا نسبت به تهاجمي نبودن تيم ملي انتقادهايي را متوجه سرمربي تيم ملي كند.حالا پس از باخت پرگل ايران مقابل رم اوضاع چندان مناسب به نظر نمي رسد و احتمالاً حاشيه هاي جديدي هم در انتظار تيم ملي خواهد بود؛ با اين شرايط شايد بتوان به راحتي نتيجه را حدس زد اما از صميم قلب اميدواريم پيش بيني ما اشتباه باشد....

خداداد عزيزي ـ وحيد هاشميان
از رختكن فتح تا بازگشت جنجالي به تيم ملي
خداداد عزيزي
005985.jpg

در هر شرايطي خداداد عزيزي را بيشتر از حضورش در زمين فوتبال و البته آن گل طلايي به استراليا در هشت آذر ۷۶، با جملات قصار و مصاحبه هاي جنجالي اش به خاطر مي آوريم. داستان كشمكش او با تيم ملي ابتدا از دوره مايلي كهن آغاز شد كه در بازي حساس با عربستان او را بر روي نيمكت نشاند و اصغر مدير روستا را به او ترجيح داد. هر چند با آمدن والدير ويرا و آن بازي حماسي همه چيز از خاطرها رفت و حواشي و پس لرزه هاي آن دوران به زمان ديگري موكول شد.
بازي ايران و رم و شكست تاريخي تيم ايران در آن بازي باعث شد تا بسياري از احتمال تباني براي اخراج ايويچ صحبت كنند و در اين ميان خداداد عزيزي و كريم باقري تنها بازيكنان اردوي ايران بودند كه در آن بازي معروف اصلاً حضور نداشتند. اوج اختلافات سرانجام در بازي آمريكا آغاز شد. جلال طالبي در دقيقه ۸۰ بازي و در حالي كه تيم ايران از حريف پيش بود دست به تعويض نسبتاً معقولي زد و براي حفظ نتيجه پيرواني را به جاي خداداد عزيزي به زمين فرستاد. خداداد از شدت عصبانيت از طرف ديگر ميدان خارج شد و در حال خروج پيراهن خود را بر زمين كوبيد. بازتاب حركت او هر چند در بحبوحه پيروزي تاريخي ايران بر آمريكا گم شد اما نشان مي داد مسايل بسياري در تيم ملي در حال جريان است. گروه آنها بعدها از پشت پرده هايي خبر مي دادند كه بسياري آن را دليل قرارگرفتن نام اين چند بازيكن در ليست تيم ملي مي دانند. خداداد داستان آن روزها را اينگونه روايت مي كند: « به هر حال بچه ها خواستار حقشان بودند. اين شد كه من و آقاي عابدزاده و پيرواني رفتيم پيش آقاي فراهاني و گفتيم كه اين سه ميليون فرانك حق ماست. گفتند باشد براي بعد و بعدها هم كه آن مسايل پيش آمد.» خداداد و حتي ديگران دوران دعوت نشدنشان خصوصاً در دوره منصور پورحيدري را تنها و تنها به دليل ماجراي سه ميليون فرانك مي دانند. هر چند خداداد اين دوران را در تيم باشگاهي كلن به سر برد و آن جا هم در كمال تعجب دچار اختلافات فراواني با سرمربي تيم شد و نهايتاً منجر به جدايي وي از كلن شد. سرانجام خداداد عزيزي در دوره جلال طالبي براي مرحله نهايي جام ملت هاي آسيا در لبنان به تيم ملي دعوت شد. در طول مسابقات از او تنها به عنوان يار ذخيره استفاده شد، هر چند در همان دقايق اندك هم تاثيرگذار ظاهر شد. حذف تيم ايران و ماجراهاي پشت صحنه آن بيشتر از آن بود كه كسي به خداداد بپردازد. هر چند او در مصاحبه هايش دلايل حذف را مربي كم جرات و بازيكني كه همه كاره بود بر شمرد.
حضور بلاژويچ در ايران آنقدر پر سروصدا بود كه همه چيز را تحت  تاثير قرار دهد. خداداد و چيرو دو راس خطرناكي بودند كه بسياري از برخورد آنها در روزهاي بعد خبر مي دادند. شبكه خبر در يك حركت ابتكاري و در حالي كه بلاژويچ مهمان آنها بود ناگهان اعلام كردند كه عزيزي پشت خط است و مربي ايران در يك جو احساسي از او تمجيد كرد و خداداد نيز ؛ اين از روزهاي خوش آينده خبر مي داد. اما همه چيز از بازي تداركاتي ايران با منتخب صنعت به مناسبت افتتاح استاديوم آزادي شروع شد. در رختكن و به هنگام توزيع پيراهن ها، پيراهن شماره ۱۱ را به عزيزي ندادند و كبريت شروع جنجال كشيده شد و كار جايي وخيم تر شد كه محمد رنجبر به خداداد گفته بود يك گل به استراليا زدي و يك عمر داري نانش را مي خوري. خداداد از تيم ملي كناره گرفت و بلاژويچ او را سيب گنديده ناميد. (البته در اين ميان مربي تيم پرطرفدار پايتخت كه به مناسبت خبر انتخاب محمد رنجبر به عنوان مدير فني تيم هاي ملي گفته بود با آمدن رنجبر جمع
باند بازها تكميل شد، سريعاً اشاره كرد كه حق را به خداداد مي دهد و از اول هم مي دانسته كه حضور رنجبر جنجال آفرين است. البته اين مربي نمونه! در مراسم ختم مرحوم رنجبر دقايق طولاني در شرح كمالات و توانايي هاي بي نظير مرحوم رنجبر سخنراني كرد.)
ماجراي خداداد پاي بسياري از بزرگان را هم به ماجرا باز كرد كه به گونه اي خواستار حل و فصل ماجرا بودند اما دو طرف بد جور نزاع را ادامه مي دادند. خداداد سه سال بعد از آن روزها مي گويد: «هر روز يك نفر را جلوي من علم مي كردند يك روز هم بلاژويچ را علم كردند. ولي آن بالايي با من است. براي همين خدا چنان زد پس سر بلاژويچ كه الان معلوم نيست توي كرواسي سيگار مي فروشد و يا چكار ديگري مي كند.» تيم ملي به جام جهاني نرفت و خداداد بازي را به نفع خود خاتمه داد. بعدها در شب هاي پاياني جام جهاني در تلويزيون حضور يافت و در جواب خياباني كه تحليل او را از مقام چهارمي كره خواست، خداداد اشاره كرد كه كره زحمت كشيده و البته مربي تيم چهارم جهان را دارد ولي ما چكار كرديم. مجري برنامه براي جلوگيري از وخامت اوضاع، بحث را خاتمه داد و ابداً اشاره نكرد كه اگر كره مربي چهارم جهان را داشت ما كه مربي تيم سوم جهان و البته بهترين مربي سال ۹۸ جهان را آورده بوديم و شايد عيب ها را بايد جاي ديگري جست.
در اين دوره خداداد به همكاري جنجالي خود با باشگاه اماراتي خاتمه داد و به پاس پيوست. شايعات از روزهاي قبل از قرارداد شروع شد. گفته مي شد شرط خداداد براي پيوستن به پاس اين است كه آقاي... برود و آقاي... سرمربي شود. خواسته يا ناخواسته پس از چند روز اين اتفاق افتاد و البته خداداد هم با پاس شروع كرد. در آن روزها خداداد معتقد بود تنها آدمي كه در اين فوتبال كثيف صادق و رو راست است همايون خان است. البته گذر زمان همه چيز را تغيير داد و تا جايي پيش رفت كه خداداد در پاسخ روزنامه نگاري كه از او پرسيد آيا كسي در زندگيت بوده كه هيچ وقت نتواني ببخشي اش گفت: «من... نمي توانم بگويم نمي بخشمش اما ديگر هيچ وقت نمي توانم با او كنار بيايم و او همايون شاهرخي است. وقتي كسي ادعاي پدر و فرزنديش با من مي شود بعد در عمل مي فهمي جور ديگري بوده ...» همايون شاهرخي تابوي عدم حضور خداداد در تيم ملي را شكست و او را با خود به هنگ كنگ برد و او هم بازي هاي قابل قبولي از خود ارايه داد؛ اما بعد ها گفت: «همايون خان يك روز آمد و گفت من تصميم گرفته ام تو را به تيم ملي دعوت كنم. بعداً معلوم شد ايشان رفته اند براي دعوت من از آقاي دادكان اجازه گرفته اند. وقتي فهميدم دود از سرم بلند شد.»
برانكو هم مانند سلف خود تا آخرين لحظه در مقابل انتقادات جنگيد و او را دعوت نكرد. وي معتقد بود كه خداداد در برنامه هاي او جايي ندارد و نيز خداداد هم موضعش را همچنان در مصاحبه هايش حفظ كرد: «همايون خان كه اينقدر رو راست است وضعش اين است از بقيه و امثال برانكو چه انتظاري مي رود. الان يك صد دلاري بندازي آنور، برانكو شش تا پشتك وارو مي زند و برمي دارد....» در حالي كه پس از خبر دعوتش مي گويد: حاضرم روي نيمكت بنشينم و تيم ملي را تشويق كنم.
وحيد هاشميان
005979.jpg

وحيد هاشميان در حالي مهاجم جوان و ذخيره تيم فتح تهران بود كه در ميانه ميدان فتح در آن روزها بازيكن تكنيكي و فوق العاده اي به نام خداداد عزيزي را در اختيار داشت و كمتر كسي باور مي كرد روزي سرنوشت اين دو نفر با سرنوشت تيم ملي گره بخورد. هاشميان درست پس از اولين بازي ايران در بازي هاي آسيايي با دو گلي كه مقابل قزاقستان به ثمر رساند نامش بر سر زبان ها افتاد. مهاجم قد بلند پاس كه علاوه بر توانايي سرزدن قادر بود با هر دو پاي خود شليك كند. دوران حضور او در تيم ملي چندان درخشان نبود ولي او در پي موج انتقال بازيكنان ايراني به اروپا همراه با رسول خطيبي به هامبورگ پيوست. در يك روز سرد زمستاني و در بازي حساس مقابل استقلال و در حضور ۸۰ هزار تماشاچي با ضربه اي آكروباتيك گل پاس را به ثمر رساند و همان جا مسئولان هامبورگ كه در ورزشگاه بودند او و خطيبي را پسنديدند و اين دو عازم آلمان شدند. وحيد هر چند برخلاف رسول خطيبي بازي هاي خوبي از خود نشان داد و مي رفت كه به عنوان بازيكني ثابت تبديل شود (گل حساس او در مقابل ترابوزون اسپور در جام اينترتوتو و صعود هامبورگ) اما مصدوميت شديد او را از عرصه دور كرد و پاگلزدروف مربي وقت هامبورگ كم كم از او قطع اميد كرد. هر چند پس از مدتي مسئولان هامبورگ با ذهنيت خوبي كه نسبت به بازيكنان ايراني داشتند ستاره آن روزهاي بوخوم يعني مهدي مهدوي كيا را نيز خريداري كردند. او پس از دوران نقاهت به بوخوم پيوست. در همين دوران بلاژويچ او را به تيم ملي فراخواند و مدتي هم تمرين كرد ولي ترجيح داد بدون سر و صدا و برخلاف خداداد بدون حاشيه اي از تيم جدا شود. او پس از بازي رفت با تايلند در بانكوك در حالي كه احساس كرد با حضور دايي و سامره و كريمي به او بازي نمي رسد از تيم ملي جدا شد. پس از اين جدايي مدتي را در تمرينات دوييسبورگ سپري كرد و حتي در ديداري دوستانه با پيراهن دوييسبورگ در مقابل استراسبورگ فرانسه حاضر شد اما نهايتاً به بوخوم پيوست. حضور او در بوخوم و گلزني هايش و نهايتاً ۱۰ گلي كه به ثمر رساند به صعود اين تيم به بوندس ليگا انجاميد. دو گلي كه او در مقابل اشتوتگارت در دقايق پاياني به ثمر رساند و مانع سقوط آنها شد آغاز محبوبيت او در بوخوم بود. صعود بوخوم در اين دوره فصل جديدي در تاريخ اين باشگاه شد و در پايان فصل در ميان شش تيم برتر قرار گرفتند كه شايد در ابتدا بسيار دور از ذهن به نظر مي رسيد و در اين ميان سهم وحيد با ۱۶ گل زده و چندين پاس گل بيش از بقيه بود. او در هفته هاي بسياري در تيم منتخب هفته قرار گرفت و دو بار گل هايش به عنوان گل هفته انتخاب شد. پيتر نوي روبر مربي بوخوم او را بهترين سرزن اروپا ناميد.
همه چيز از بازي با اوكراين شروع شد. وحيد هاشميان را برانكو از آلمان فراخواند و او هم به تيم ملي ملحق شد. تيم ملي در يك بازي تاريخي اوكراين را در كي يف شكست داد. ولي وحيد اصلاً به ميدان نرفت. او دلخور تيم ملي را ترك كرد و مدتي بعد از فدراسيون خواست كه چون او را فعلاً نياز ندارند، دعوت نكنند. به همين دليل او با هماهنگي قبلي در اردوهاي ملي به تيم نپيوست. در اين ميان گويا پس از يكي از اين موارد فدراسيون موضوع را به فيفا اطلاع داده و فيفا هم به خاطر اجازه ندادن به بازيكن براي شركت در بازي تيم ملي كشورش به باشگاه بوخوم تذكر جدي داده بود. اين كار فدراسيون علي رغم توافق قبلي، موجب خشم باشگاه بوخوم و ايجاد مشكلاتي براي هاشميان شده است. هر چند صفايي فراهاني اين اتفاق را ناشي از يك اشتباه اداري يكي از كارمندان فدراسيون مي داند و آن را چندان جدي تلقي نمي كند.
سريال در خواست از هاشميان و امتناع او از بازي در تيم ملي را بي شك همه مي دانند و نيازي به بازگويي آن نيست. ولي در اين ميان آنچه ماجرا را داغ تر كرد خبر پيوستن او به بايرن مونيخ بود كه در ابتدا كمتر كسي آن را باور مي كرد. در حالي كه نام او به كنفدراسيون آسيا هم داده شده بود اما او از آمدن سرباز زد و علي رغم همه تلاش هاي سردار آجرلو ا و در پكن به تيم ملي ملحق نشد. هر چند رئيس جمهور هم در ديدار با تيم ملي آشكارا بازيكناني را كه براي تيم ملي ارزش قايل نيستند را مورد شماتت قرار داد و طبعاً روشن بود كه خطاب رئيس جمهور به كيست. سرانجام بعد از مدت ها تلاش و چانه زني و در حالي كه دادكان خبر داده بود براي آمدنش هواپيما به آلمان مي فرستيم او در وب سايت شخصي خود خبر آمدنش را اعلام كرد.
در اين بين بسياري دلايل عدم حضور او را موارد مهم تري از آنچه خود او اعلام مي كند، مي دانند. بسياري معتقد ند اختلافات پنهان او با يكي از بازيكنان اصلي و بزرگ تيم ملي مانع از آمدنش مي شود. از طرفي اين حدس نيز وجود دارد كه تيم ملي با سيستم ۱-۲-۳-۴ تنها يك مهاجم خواهد داشت و با توجه به وضعيت خاص علي دايي او تنها مهاجم خواهد بود و وحيد بايد ذخيره باشد. ديگر گزينه هم اين كه شايد او از ديدن سرنوشت لژيونرهايي كه مرتب به تيم ملي رفتند درس گرفته و مي داند كه با اين رفت و آمدها جايگاهش را در تركيب تيم بايرن مونيخ از دست خواهد داد.
علي لطفي

يادداشت
جذابيت پنهان
چهره اين هفته رضازاده است ديگر؟
اين جمله تقريباً ترجيع بند حرف هاي همه كساني بود كه اين هفته مي ديدمشان. هركدام هم پيشنهادي روي اين ترجيع بند داشتند. اين كه مي شود به اين موضوع اشاره كرد كه وقتي حسين رضازاده زير وزنه مي رفت، نه برخلاف ديگران چهره درهم مي كشيد و نه با وزنه  زدنش اعصاب كسي را به هم مي ريخت. مهم ترين خصيصه اين وزنه بردار خنده هايي بود كه زير وزنه مي كرد و آنقدر آسوده وزنه را نگاه مي داشت كه هيچ كس فكر نمي كرد آن وزنه اي كه او در دستانش روي سر دارد پولادگران با حجمي بيش از ۲۵۰ كيلو است. برخي هم از شب زنده داري و دعاهايي گفتند كه فقط مختص ايراني ها بود و همه مان از اجزايش باخبريم.
حسين رضازاده چهارشنبه شب هفته گذشته آبروي ايران بود. در روزهايي كه همه دلمان را به حداقل يك برنز خوش كرده بوديم، او در كمال خونسردي نه تنها اولين طلا را براي ما به ارمغان آورد تا وارد آن جدول كذايي مدال ها شويم كه ركورد خودش، المپيك و جهان را هم جابه جا كرد تا يادمان بيفتد مي شود خيلي راحت تر از آن چيزي كه در تصورمان هست، در جهان درخشيد. رضازاده فرداي بازي اش در گفت و گويي تلويزيوني به صراحت گفت كه المپيك جاي تجربه نيست و هيچ كس حق ندارد براي تجربه اندوزي پا به رقابت هاي بزرگ جهاني بگذارد. او البته خيالمان را بابت المپيك بعدي هم راحت كرد كه حداقل باز يك مدال طلا را از اين رويداد جهاني به دست خواهيم آورد.
هفته قبل نام رضازاده را در همه محافل مي شد شنيد. محفل سياسي، ورزشي، هنري يا هرجاي ديگر هم فرقي نمي كرد. او قهرمان ملي بود و صحبت درباره قهرمان ملي، زمان و مكان نمي طلبد. از چهارشنبه شب گذشته تا همين امروز اين وضع پابرجاست و ما قهرمان ملي مان را دوست داريم. اما آن سؤال اولي پابرجاست. چهره اين هفته رضازاده است ديگر؟
بعد از پيروزي هادي ساعي در تكواندو و وقتي او روي سكوي قهرماني ايستاد، عادل فردوسي پور در استوديوي پخش سيما حرف هاي جالبي زد. او گفت در تمام روزهايي كه نشريات ما پر است از اخبار و حاشيه هاي مربوط به فوتبال، حالا مي فهميم ديگر ورزشكاران ما چه اهميتي دارند و در چنين روزهايي به كمك همه ما و ورزش ما مي آيند. ورزشكاراني كه بي حاشيه فقط به كار خود مي رسند و از جنجال و حاشيه بهره اي نبرده اند. حالا مي توان به اين حرف ها جدي تر فكر كرد هرچند...
بازهم مهم ترين بحث ورزش فوتبال است و بازي مقابل اردن و بازگشت وحيد هاشميان و خداداد عزيزي به تيم ملي. اين حاشيه ها و اين بحث فوتبال آنقدر هم جذاب است كه نمي توان از كنارش گذشت. وضع ورزش ما همانند سرنوشت همين صفحه است. بازهم اولويت به چهره هاي پرحاشيه فوتبالي داده شده كه حضور مقتدرانه اش در آسيا هم با اما و اگر همراه است. از اين ميل مبهم و اين جذابيت پنهان گويا هرگز گريزي نيست.
خسرو نقيبي

چهره ها
هفته
جهان
پنجره
داستان
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |  ديدار  |
|  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |