سه شنبه ۱۷ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۸۹
خارجي
نظاميان چاق آلماني
015182.jpg
نه آنقدر بخور كه ازدهانت برآيد، نه آنقدر نخور كه از ضعف جانت درآيد. اماباور كنيد هميشه هم رعايت نكات اين ضرب المثل دست خودتان نيست، حداقل مساله نخوردن. اگر از رژيم هاي عجيب و غريب لاغري بگذريم، زندگي شهري هم نكات غريب الاتفاقي دارد. در حاليكه كم تحركي و رواج خوردني هاي چرب و شيرين عامل چاقي رو به رشد شهرنشينان است،  تعدادي از همين شهرنشينان پيرو مد نيز براي لاغر ماندن يا به اصطلاح، رعايت تناسب اندام، خود را به شدت گرسنه نگاه مي دارند. با اين همه حتي با وجود گرسنگان آفريقايي، باز هم مشكل چاقي است كه گويا بيشتر به چشم مي آيد.
از ينگه دنيا خبر رسيده، بسياري از نظاميان آلماني به دليل چاقي  بيش از حد در انجام وظايف خود با مشكل مواجه اند. نشريه اشپيگل نوشت: ارتش آلمان بر اين باور است كه چاقي سربازان ونظاميان اين كشور ممكن است خطرات فراواني داشته باشد.
چاقي بيش از حد به پديده اي رايج در ميان مردم آلمان مبدل شده است.
در گزارش اين نشريه آمده است،  شمار نظاميان آلماني كه به علت چاقي بيش از حد دچار ناراحتي مفاصل و ستون فقرات شده و از انجام فعاليت هاي بدني لازم ناتوان شده اند، رو به فزوني گذاشته است. درحال حاضر از هر 3 جوان آلماني يك نفر دچار چاقي است و بيش از نيمي از جوانان بين 16 تا۱۸ سال اين كشور ورزش نمي كنند.
همچنين براساس آمار و ارقام منتشر شده يك چهارم نوجوانان 15 ساله آلماني، روزانه 4 ساعت تلويزيون تماشا مي كنند.

شهرستان
كمبود بليت اتوبوس 
015172.jpg
هرچنددر تهران آنقدر اتوبوس نيست كه از انبوه بليت هايي كه از محل كار به عنوان عيدي يا پاداش تقديم شما كرده اند، استفاده كنيد، ولي در بروجرد، به دليل نبود بليت اتوبوس درون شهري، اتوبوس ها در سطح شهر خالي تردد مي كنند.
نبود بليت اتوبوس شركت واحد اتوبوسراني بروجرد موجب سردرگمي مسافران و بروز مشكلاتي براي اين قشر شده است.
مدت يك هفته است كه اكثر باجه هاي فروش بليت در شهر بروجرد تعطيل است.
زهرا گودرزي، يكي از شهروندان بروجرد گفت: به دليل مقرون به صرفه بودن اتوبوس براي جابه جايي، هميشه از اين دستگاه استفاده مي كنم، اما متاسفانه دو هفته گذشته تاكنون در مسير خيابان مدرس به سمت ميدان مركزي شهر باجه هاي فروش بليت تعطيل شده است.
اين شهروند بروجردي پيشنهاد كرده است تا بليت در داخل اتوبوس ها فروخته شود.
با وجود نارضايتي شهروندان بروجردي از وضعيت فروش بليت اتوبوس در اين شهر، مسوول سازمان اتوبوسراني بروجرد گفت: هم اكنون مشكل كمبود يانبود بليت اتوبوس درون شهري در بروجرد وجود ندارد و به اندازه مورد نياز بليت در سطح شهر موجود است.
روزانه بيش از 40 هزار مسافر توسط بيش از 90 دستگاه اتوبوس درون شهري در سطح شهر بروجرد و حومه آن جابه جا مي شوند.

علمي
خدا و موفقيت انسان
015184.jpg
يك پرفسور ايراني مقيم كانادا معتقد است: خدا مهمترين عنصر موفقيت انسان هاي بزرگ است.
يك استاد ايراني جراحي قلب در دانشگاه هاي كانادا، توكل به خدا و نيروي برتر انسان را مهمترين عنصر موفقيت انسان دانست و گفت:90 درصد عالمان به اين نيرو معتقد هستند و در زندگي،  آن را مد نظر قرار مي دهند.
پروفسور موسيوند گفت: استعدادهاي ايراني مانند الماس زيرخاكستر ناشناخته اند و اگر نسيم فرصت بر الماس هاي ايراني بوزد و خاكستر كنار برود تعداد زيادي از اين گوهرها شناخته خواهند شد.
اين پرفسور ايراني در روستاي وركنه همدان چوپان بود. وي گفت: به دست آوردن موفقيت نيازمند كوشش ،تلاش و پشتكار است و جوانان نبايد از شكست بترسند و بايد با تمركز در هدف ، تلاش و توكل به قدرت بالاتري از بشر، راه پيشرفت را پيش گيرند و هيچ وقت نااميد نشوند، زيرا هيچكس بدون شكست موفقيتي كسب نكرده است. پرفسور موسيوند پيشگيري از وقوع بيماري به ويژه بيماري قلب را بهتر از درمان دانست و با بيان اينكه رعايت چند مورد در زندگي طول عمر قلب را افزايش مي دهد گفت: مصرف نكردن يا كم مصرف كردن چربي، گوشت قرمز، نمك، شكر، مصرف سبزيجات و ميوه، گوشت ماهي، مرغ و ورزش كردن، عدم استعمال دخانيات، مصرف نكردن مشروبات الكلي ، كاهش حساسيت هاي عصبي و خودداري از درگيري هاي لفظي، از مهمترين راههاي سلامت قلب است.
پرفسور موسيوند در پايان گفت: هميشه در زندگي از نيروي بزرگتر از خودمان تقاضاي كمك كنيم، زيرا مومنان بيشتر از ديگران عمر مي كنند و سالم هستند.

گزارش از مركز اورژانس هاي اجتماعي نواب
دختر۱۶ ساله و پيرمرد 65 ساله 
هر زني در هر ساعتي از شبانه روز كه در خانه تامين جاني نداشته باشد مي تواند به اينجا مراجعه كند
015186.jpg
رسيدگي به وضعيت زنان خشونت ديده و موارد كودك آزاري و كودكان خياباني وظيفه عمده مركز اورژانس اجتماعي نواب است
نسرين 16 سال دارد. عاشق شده، عاشق يك مرد 65 ساله... يك سالي مي شود. عاشق مردي به سن پدربزرگش. چند ماه قبل با پيرمرد فرار كرد. چون پدر و مادرش اجازه ندادند با او ازدواج كند، فرار كرد تا درمقابل مخالفت پدر و مادر از دادگاه، تقاضاي ازدواج كند. حتي قاضي هم با ديدن پيرمرد اجازه ازدواج نمي دهد. پيرمردي كه نه پولي در بساط دارد، نه چهره اش دل از كسي مي برد. مي گويند، معتاد هم هست. مرد 65 ساله راننده يك موسسه تعليم رانندگي است. قاضي نسرين را به بهزيستي سپرد، تا بلكه مددكاران او را سرعقل بياورند.
كنار نرده هاي خوابگاه ايستاده، نگاه مات و دهان بازش به تمامي تصوير يك دختر 17-16 ساله عاشق است. در خوابگاه زنان تحت خشونت نيست، انگار. وارد مي شويم، به تمام اتاق ها سرك مي كشيم و با زنان به گفت وگو مي نشينيم، اما دخترك محسور همچنان نرده ها را چسبيده. دماغ سرخش ميان صورت سفيد قاب شده با روسري سياه، از گريه اي نزديك خبر مي دهد. حسيني، سرپرست مركز اورژانس اجتماعي نواب همينطور كه از پله هاي خوابگاه پايين مي آييم، از سرنوشت نسرين مي گويد: حتي قاضي هم به درخواست ازدواج او پاسخ نداد. با آنكه دختر آسيب ديده شده... به ما معرفي اش كردند، براي مددكاري. روزهاي اول خوراكش گريه بود... حالا بهتر شده... با اين همه هنوز ردپاي اشك ها ميان چشم ها و دماغ او ازبين نرفته. مرد 65 ساله نه وعده اي به نسرين داده و نه مال و منالي دارد، براي وعده دادن. راننده تعليم رانندگي است. حتي ماشين هم ندارد. خانه هم همينطور. معلوم نيست چه گفته كه دختر جادو شده. نه تيپي، نه قيافه اي. پيرمرد را بچلاني يك كيلو ترياك بيرون مي ريزد... عجب شانسي دارند، مردهاي اين دوره زمانه. اين را حسيني مي گويد. اما تنها جوابي كه مي شود در چشم هاي نسرين ديد محبت است؛ محبت.
خوابگاه زنان 
خوابگاه زنان خشونت ديده، طبقه دوم مركز اورژانس اجتماعي نواب است. كفش هاي جولان داده در ابتداي راه پله طبقه بالا، راه خوابگاه زنان را نشان مي دهد. نرده هاي آهني بالاي پله ها، همانجا درست ابتداي در ورودي خوابگاه، قفل و بند در خوابگاه و اتاق تحويل وسايل شخصي، تمام تصورت را از خوابگاه فرو مي ريزد. لابد انتظار داشتي، خوابگاه چيزي شبيه خانه باشد، با همان آزادي ها و امكانات. اما امنيت زنان ساكن خوابگاه، در مدت كوتاه اقامتشان ضرورتي است كه حال و هواي خانه را از خوابگاه مي گيرد. قفسه هاي متعدد قفل شده اتاق دست راستي، پر است از وسايل شخصي زنان خوابگاه. وسايل شخصي خانم را مي گيريم. ناخن گير، سوهان و... اينها همه زمينه افسردگي دارند. تحت خشونت و آزار بوده اند. شايد كسي هوس خودكشي كند.
هال كوچك خوابگاه، با سرويس بهداشتي و حمام در كنار اتاق تحويل وسايل و راهروي باريك دست چپي به اندازه نشيمن حدود 20 نفر سكنه خوابگاه ظرفيت دارد. درست روبه روي در ورودي آشپزخانه اي با يك ميز بزرگ، نه چندان نو. يكي دو زن روي صندلي هاي فايبرگلاس دور ميز آشپزخانه نشسته اند و ناهار مي خورند. تا سر حسيني از ميان قاب در تو مي آيد، يكي از آنها بلند مي شود. تو امروز به پزشكي قانوني رفتي؟ حسيني مي پرسد و صداي آرام و چشمان زن كه به پايين مي افتد پاسخ مي دهد: بله.
نگاهي به آشپزخانه كافي است كه دريابي، در اينجا هيچ غذايي طبخ نمي شود،شايد حداكثر يك چاي دم كردن. آشپزخانه بزرگتري با شكل و شمايلي به تمامي برازنده اين نام، كار طبخ غذا براي كارمندان و زنان ساكن خوابگاه را به عهده دارد.
راهروي باريك سمت چپي با يك اتاق 6 تخته و چهار اتاق سه و چهار تخته خوابگاه را كامل مي كند. در تمام اتاق ها به دو سوي راهرو باز مي شود. درست انتهاي راهرو تلويزيوني لحظات فراغت زنان را پرمي كند،هرچند اين لحظات به مدت 40-20 روز اسكان موقت باشد. حسيني به تخته شكسته يكي از تخت ها اشاره مي كند: تازه تخت ها را خريده ايم... چند روز نشده، آن را شكسته اند... ميز زير تلويزيون را ببين. به آن هم رحم نكرده اند. آهسته مي پرسم: با هم دعوا هم مي كنند؟
اوف بلند او، تصويري كامل مي سازد و وقتي لب به سخن مي گشايد، كامل تر: همين ديروز يك دعواي آنچناني كردند... دلتنگي هاي مريم دختر 15 ساله اي كه از خانه اش در ابهر فرار كرده هم شاهدي از غيب. اينجا را دوست ندارم. دلم مي خواهد برگردم خانه، پيش مادرم... اينجا زن ها فحش مي دهند، دعوا مي كنند.
مهين اگر يك سال ديگر بزرگتر بود، بايد به جاي خوابگاه زنان به خانه سالمندان مي رفت. او 39 ساله است،از قديمي هاي خوابگاه. سر از تلويزيون برنگردانده ام كه با سلام عليكي اشتياقش را براي گفت وگو نشان مي دهد.
پيداست مسوول خوابگاه او را خيلي دوست دارد. مهين به زودي به خانه اش مي رود. خانه اي كه با كمك بهزيستي اجاره كرده. مادرم كه مرد، چون پول پيش خانه نداشتم، دربه در شدم. نگاه مات و يخ زده مهين روي صورتم مي ماسد. توضيحات حسيني نطلبيده به كمك مي آيد: مهين را بيمارستان رواني به ما معرفي كرد. چند ماهي با دخترش توي كارتون خوابيده بود. شوهرش معتاد بود، به خاطر همين جدا شده. اين روزها مادرشوهرش به همراه دخترش به ملاقات او مي آيند. خيلي بهتر شده. به كمك مددكاران مي تواند زندگيش را اداره كند.
زنان و دختران خشونت ديده و در معرض آسيب زير 40 سال تحت حمايت اين مركز قرار مي گيرند. به شرط آنكه از سوي نيروي انتظامي، دادگاه، بيمارستان، آموزش و پرورش يا حتي به صورت خودمعرف به اين مركز معرفي شده باشند.
محلي براي عبور از بحران 
تازه پا به مركز گذاشته، هنوز در اتاق بزرگ حسيني جابه جا نشده ايم كه يكي از كارمندان (مددكار( مركز با سوالي پا به اتاق سرپرست مي گذارد. دختره را چه كار كنيم؟ چشمانش داد مي زند، خمار است. ولي مي گويد فقط قرص مي خوره... حسيني با چند جا تماس مي گيرد و هماهنگ مي كند و سپس كارمندش را صدا مي زند كه مرجوعش كن... بايد برود بازپروري.
اين بهانه اي مي شود تا حسيني حدود وظايف مركز اورژانس اجتماعي را به تفكيك توضيح دهد: اين مركز به عنوان مركز مداخله در بحران هاي اجتماعي، زنان و دختران آسيب ديده يا در معرض آسيب را مي پذيرد. اما معتادان بايد به مراكز بازپروري بروند. رسيدگي به وضعيت زنان خشونت ديده، موارد كودك آزاري و كودكان خياباني از ديگر فعاليت هاي مركز است. تمام كساني كه ازنظر روحي، اقتصادي و اجتماعي دچار بحران شده اند، مي توانند به اينجا مراجعه كنند. معمولا زنان و دختران يا به صورت خود معرف يا از سوي نيروي انتظامي و قوه قضائيه به مركز معرفي مي شوند. مثلا كارمندان ما در پايانه هاي شهر مستقرند تا دخترها و زنان فراري را به مركز بياورند.
مراجعان ابتدا تحت مصاحبه هاي تخصصي روانشناسي و مددكاري قرار مي گيرند و سپس خانواده ها بررسي مي شوند. شايد راهي براي بازگرداندن مددجو به ميان خانواده بيابند. با اين حال هرگز به هيچ يك از مراجعان، بازگشت به خانه تحميل نمي شود.
هدف اصلي ما حفظ نهاد خانواده و برگرداندن مددجو به خانواده است. اما اگر شرايط مددجو براي بازگشت به خانه مهيا نباشد، به خانه هاي سلامت معرفي مي شود و تحت حمايت بهزيستي به زندگي عادي برمي گردد.
حسيني لازم مي داند برخي از گفته هايش را موكد بيان كند، مثلا اينكه خودمعرف ها بايد آدرس كامل و مشخصات بدهند. هر خانمي در هر ساعتي از شبانه روز كه تامين جاني نداشته باشد، مي تواند به اين مركز مراجعه كند. در اين مركز ظرف 24 تا 48 ساعت درمورد مددجو تصميم گيري مي شود. چون تعريف مركز، خوابگاه اسكان موقت است، نماينده دادستاني هم براي ساماندهي به وضعيت دختران فراري در مركز مستقر است.
همين طور كه اتاق به اتاق مركز را مي بينيم، همسان با تابلوهاي كوچك نصب شده بر سر در هر اتاق توضيحاتي مي دهد. اينجا به مددجوها مشاوره حقوقي داده مي شود و تلفن 3711111 گوش به زنگ است. براي پيگيري موارد كودك آزاري، تماس هاي زيادي داريم، اما چون به لحاظ قانوني و حقوقي با خانواده ها مشكل داريم، بيشتر موارد به شكل مشاوره حل مي شود. مگر اينكه بچه اي در خانه امنيت روحي، جسمي يا جنسي نداشته باشد كه به نيروي انتظامي گزارش مي كنيم. مثلا دختر 7 ساله اي حدود 4 سال در خانه تحت آزار جنسي بوده كه با پيگيري مسوولان دبستان، مادر از پدر جداشده و به همراه دخترش تحت حمايت بهزيستي زندگي مي كند. پدر حق ديدن كودكش را هم ندارد.
زن پشتش به ماست. خانم مشاور براي او توضيح مي دهد: وقت براي دادخواست زياد است. من توصيه مي كنم كه يك بار ديگر تلاش كن، شايد بتواني زندگيت را حفظ كني.
زن اما دليل و برهان مي آورد كه اخلاق شوهرش قابل تحمل نيست. مي خواهد با همان دستمزد اندك كار در خانه هاي مردم، زندگي خود و دو فرزندش را اداره كند.
مسوول پاسخگويي به خط كودك توضيح مي دهد: كودكان آزارديده خودشان هم مي توانند با خط كودك تماس بگيرند.
فقر همه جانبه 
دوباره كه به اتاق حسيني برمي گرديم، تلفن بارديگر به صدا درمي آيد تا شرحي از وضعيت يك ترانس سكشوال (شخصي كه اختلال هويت جنسي دارد( را براي او بازگو كند. اينجا به ترانس سكشوال ها هم مشاوره و حمايت هاي مالي مي دهيم. آموزش مهارت زندگي بعد از تغيير جنسيت، كاريابي، اشتغال، وام خود اشتغالي و... با اين همه اغلب كساني كه تغيير جنسيت مي دهند، نمي توانند زندگي عادي جنسي داشته باشند.
خوابگاه 25 نفره مركز نواب تقريبا پر است. گو اينكه چند تخت هميشه براي مواقع اضطراري خالي مي ماند. با اين همه به اعتقاد حسيني، ناهنجاري هاي اجتماعي همواره يك گام جلوتر از مددكاران به پيش مي تازند و بيكاري و فقر عامل بسياري از اين كجروي هاست.
دخترها از شهرستان مي آيند، مي خواهند كار كنند. اگر كار مناسبي باشد، هرگز به بيراهه نمي روند. حتي زنان خياباني هم بيشتر به خاطر مشكلات مالي رو به اين كار مي آورند... درصد كمي به اختلالات جنسي مبتلا هستند.
و سپس به نتيجه بررسي هايي كه روي ده مورد تكرار فرار انجام شده، استناد مي كند كه نابساماني خانواده، اعتياد و فقر عامل بيشتر اين فرارها بوده، نه اينكه فكر كنيد فقط فقر مالي، فقر از هر نظر كه تصور كنيد؛ فقر فرهنگي، فقر محبت و...
دوران سركشي 
ماجراي نسرين، باز حسيني را بر سر ذوق مي آورد تا به كنجكاوي هايم پاسخ گويد. از قرار پدر و مادر نسرين هر روز براي بردنش به خوابگاه مي آيند. اما او نمي خواهد بازگردد. او تنها خواهان زندگي با پيرمرد 65 ساله است.
سخنان حسيني با ورود دختر 15 ساله اي قطع مي شود. مي گويد، سولماز است، اگر اسم واقعي اش اين باشد. به اشاره حسيني مي نشيند. هنوز لب به سخن نگشوده، گريه اش مي گيرد، خطوط چهره حسيني فرياد مي زند از اين گريه ها زياد ديده. سولماز از خانه اش مي گويد. جايي به نام كارخانه نمك، حوالي جاده ورامين. گلاره چند شخصيته دوران سركشي از تلويزيون بيرون آمده، انگار! دستمال كاغذي را كه مهربانانه به سويش دراز مي كنم، هوس گريه كردنش رونق بيشتري مي گيرد و شدت ريزش اشك ها هم. بابام و داداشام به من شك دارند... كتكم مي زنند. يك بار زدند دستم را شكستند. دوست داريد توي دستشويي بخوابيد؟ بابام به خانه راهم نمي داد. توي دستشويي مي خوابيدم. مادرم جلو همسايه ها گفته من دخترش نيستم... پرت و پلا مي گويد و بيشتر از سال هاي كوتاه عمرش، از دنياي بزرگسالان مي داند. برگه پزشكي قانوني دارم. اما باز هم داداش هايم به من شك دارند... پدرم مهمان مي آورد خانه، من مخالف بودم. به خاطر آن مردها مرا كتك مي زد. مي فرستاد توي گارا ژ نان بفروشم.
سولماز تازه به مركز نواب آمده، گو اينكه تاكنون دو بار از خانه گريخته است. مددكاران مركز تازه اول راهند، براي بررسي وضعيت خانواده ده نفري سولماز. شايد تمام ماجراها مثل دوران سركشي تكه هاي گمشده يك پازل با چاشني تخيلات دختر باشد، شايد!

تسهيلا ت
افتتاح يك مدرسه آلماني ديگر
015178.jpg
در آستانه سال تحصيلي جديد، مدرسه ساخت آلماني ها در منطقه زلزله زده رزن افتتاح مي شود.
اين هفتمين مدرسه ساخته شده توسط دولت آلمان است كه روز يكشنبه در منطقه زلزله زده شهرستان رزن از توابع استان همدان به بهره برداري رسيد. فرماندار شهرستان رزن گفت: اين مدرسه در زميني به گستره 2 هزار متر مربع و زيربناي 548 متر مربع در شهر قروه درجزين احداث شده است.
محسن مرادي پناه افزود: براي احداث اين مدرسه 6 كلاسه 902 ميليون و 295 هزار ريال از محل كمك هاي دولت آلمان به مردم زلزله زده هزينه شده است.
دولت آلمان در پي حادثه دلخراش زلزله سال 81 هزينه ساخت 7 باب مدرسه در شهرستان رزن را به عهده گرفته است.
وي افزود: با ساخت و تجهيز 112 كلاس درس طي 2 سال گذشته توسط آلمان، 3 هزار و 331 نفر از دانش آموزان شهرستان رزن از امكانات آموزشي بهره مند شدند.
مدارس اهدايي دولت آلمان تاكنون در شهر و روستاهاي قروه درجزين، كهارد، بابانظر، چورمق، فارسجين، سوزن و قادرخلج از توابع شهرستان رزن طي 2 سال گذشته به بهره برداري رسيده است. در اين مدارس البته درس به زبان آلماني تدريس نمي شود!

آموزش
پرداخت حقوق به دانش آموزان استثنايي
015174.jpg
گرفتن دست ناتوانان اصل و وظيفه است. اماوظيفه چه كسي؟
قطعا نمي توان تك تك افراد جامعه را وادار كرد، بخشي از امكانات خود را به ناتوانان اختصاص دهند. نمي توان تنها به تبليغات و جشن هاي نيكوكاري و برانگيختن احساسات انسان دوستانه اكتفا كرد. در جوامع توسعه يافته سال هاست رسم شده، بخشي از ماليات ها را به تامين هزينه هاي ناتوانان اختصاص مي دهند. به اين شكل توانگران جامعه چه بخواهند،  چه نخواهند به واسطه بهره مندي بيشتر از امكانات عمومي جامعه، به كمك گروه كم توان مي آيند.
به تازگي سازمان آموزش و پرورش استثنايي كشور شرايطي را فراهم آورده كه دانش آموزان تحت پوشش اين سازمان حقوق ماهيانه بگيرند. دكتر مجيد قدمي رئيس اين سازمان گفته از سال 86 به تمامي دانش آموزان استثنايي حقوق ماهيانه تعلق خواهد گرفت. وي افزود: هم اكنون 150 ميليارد ريال در بانك كشاورزي سرمايه گذاري شده كه سود حاصل از اين سرمايه گذاري بين دانش آموزان مذكور توزيع خواهد شد. قدمي گفت: تاكنون 80 هزار نفر معلول دركشور شناسايي شده و خدمات رساني به آنها در حال انجام است. با اين حال بيمه سراسري دانش آموزان استثنايي از همين امسال به اجرا درخواهد آمد. به گفته قدمي تمامي دانش آموزان مدارس استثنايي از اول مهر ماه امسال تحت پوشش خدمات بيمه درماني قرار مي گيرند. وي افزود: تاكنون 170 عنوان كتاب ويژه اين دانش آموزان تاليف شده و 10 ميليارد ريال تجهيزات تخصصي خريداري شده كه به مرور بين مدارس مذكور در سطح كشور توزيع مي شود.

رفاه
جشن عاطفه ها
015188.jpg
امسال هم نيكوكاران فرصت خواهند داشت به شكرانه نعمت هاي عطاشده خداوندي، به كمك نيازمندان بشتابند. جشن عاطفه ها امسال 26 شهريورماه برگزار مي شود. منصور قمشه ، رئيس ستاد احسان و نيكوكاري كميته امداد گفته: شعار امسال جشن عاطفه ها مهر در انتظار مهر است.
وي افزود: اين جشن همه ساله در آستانه بازگشايي مدارس و با هدف جذب مشاركت هاي مردمي در حمايت از دانش آموزان نيازمند و نيز ايجاد فرصت مناسب براي نيكوكاران برگزار مي شود.
قمشه، اشاعه فرهنگ نيكوكاري و ايجاد فضاي همدلي و نوع دوستي در جامعه را از ديگر اهداف برپايي اين جشن عنوان كرد و گفت: برپايي چنين آئين هايي، تاثير عميقي در ايجاد روحيه نشاط و اميد دربين دانش آموزان بي بضاعت دارد. وي از مردم نيكوكار، مسوولان و دستگاه ها براي مشاركت در اين كار خداپسندانه دعوت كرد. در جشن عاطفه هاي امسال، طرح پيك دوستي به منظور كمك به حاميان نيكوكار طرح اكرام ايتام اجرا مي شود. براساس اين طرح، هريك از حاميان نيكوكار هديه اي تحت عنوان پيك دوستي حاوي وسايل و لوازم تحصيلي موردنياز كودك يتيم تحت حمايت خود، تهيه و به وي اهدا مي كند.
امسال هم مثل هرسال جشن عاطفه ها با مشاركت كميته امداد، صداوسيما، نيروي مقاومت بسيج، وزارت آموزش و پرورش، سازمان بهزيستي و ديگر دستگاه ها و سازمان ها برگزار مي شود.

مردم
لي لي پوت 
015176.jpg
حتما تعجب خواهيد كرد وقتي بدانيد ايران هم جايي دارد شبيه لي لي  پوت، سرزمين افسانه هاي داستان گاليور. روستاي ماخونيك كه در اطراف شهر بيرجند واقع شده است، به دليل قد و قامت كوتاه ساكنان آن به لي لي پوت مشهور است.
گرچه اين روستاي كوچك، به خاطر قد و قامت مردمانش مشهور نشده است، بلكه دلايل ديگري نيز دارد.
اين روستا تا يك ماه ديگر درصورت تاييد شوراي ثبت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در فهرست آثار ملي به ثبت مي رسد.
علت مشهورشدن روستاي ماخونيك - در 142 كيلومتري شهرستان بيرجند واقع در استان خراسان - آداب، رسوم و فرهنگ خاص مردمانش است. در روستاي ماخونيك نه تنها نحوه زندگي كه محل سكونت نيز ساده و ابتدايي است. خانه هاي روستاييان ماخونيك داراي شكل هندسي خاصي نيست و تمام امكانات زندگي دريك اتاق جاي گرفته است.
آداب و رسوم ساكنان روستا از نحوه قضاوت تا شيوه كشاورزي و از چگونگي تقسيم ارث تا بازي ها همگي از گذشته هاي دور جريان داشته و اغلب آنها دست نخورده باقي مانده است.
به گزارش ميراث خبر، روستاي ماخونيك پيش از اين به عنوان منطقه كوتوله ها مطرح شده بود و قد متوسط مردم اين روستا مي تواند ناشي از ازدواج فاميلي و نوع تغذيه آنها باشد.

ميراث
زاينده رود جيز شده!
015180.jpg
آدرس اصفهان را علاوه بر نقش جهان، عالي قاپو، منارجنبان، سي وسه پل و پل خواجو با زاينده رود هم مي توان داد. اصلا اگر اين رودخانه نبود، سي و سه پل و پل خواجويي وجود نداشت كه با آن عكس يادگاري بگيريم. شايد هم اصلا شهري در اين زاويه كوير ساخته نمي شد تا نصف جهان بناميمش.
حال تصور كنيد اين معروف ترين رودخانه ايران (با عرض پوزش از كرخه و كارون( خشك شود و كسي نتواند روي پله هاي سي و سه پل نشسته و دست و پايش را تا مچ درون آن فرو كند. حالتان گرفته شد؟ ببخشيد، ولي بايد به مرگ مي گرفتيم تا به تب راضي شويد.
حال در نظر بگيريد كه آبي خروشان از زير پايه هاي باستاني پل خواجو مي گذرد ولي شما حق دست و پا زدن به آن را نداريد. طاقت نمي آوريد؟ حق داريد چون آب در كوزه و شما تشنه لبان مي گرديد. باور نمي  كنيد؟ متاسفيم چون اين يكي ديگر واقعيت دارد. اگر شك داريد به گفته هاي معاون محيط انساني اداره كل حفاظت محيط زيست استان اصفهان رجوع كنيد كه اصفهاني ها و گردشگران آن خطه را از تماس با آب زاينده رود برحذر داشته است.
دليلش هم كاملا روشن است چون بيش از 45 روز از زماني كه لوله انتقال فاضلاب در خيابان نظر آسيب ديده و بخشي از فاضلاب شهري از طريق نهر قديميعبدالله خان به سوي زاينده رود هدايت شده، مي گذرد.
البته مي توانيد به نجات اين رودخانه اميدوار باشيد چرا كه پيمانكار مربوطه قول داده در طول يكصد روز محل آسيب ديده را ترميم كند.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |