دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۳
نقدي بر فيلم انيميشن «افسانه كوسه»
فرمول موفق
004728.jpg
«افسانه كوسه» اولين فيلم پرسروصداي خانوادگي فصل پاييز است كه از سوي كمپاني دريم وركز به روي پرده سينماها مي رود. نزديكترين رقيب اين فيلم انيميشن، محصول كمپاني والت ديزني يعني «اينكريديبل ها» است كه دو ماه ديگر روانه اكران عمومي مي شود. براي اين فيلم انيميشن هم پيش بيني فروش خوب و بالايي مي شود. «افسانه كوسه» چهارمين انيميشن ديجيتالي كمپاني دريم وركز (بعد از «مورچه ها» و «شرك» ۱و ۲) است كه طي چند سال اخير ساخته شده و در همين مدت كوتاه، صنعت انيميشن سازي اين استوديو به موفقيت هاي خوبي دست يافته است. چند كمپاني انيميشن ساز سينما(به ويژه دريم وركز و پيكسار) در طول اين سالها تلاش كرده اند كه فرمول تازه اي براي احياء انيميشن ديجيتالي پيدا كنند.
دريم وركز هم سعي مي  كند در انيميشن سازي خود همان راهي را برود كه والت ديزني مي رود: قصه ات را خيلي ساده تعريف كن و به آن، چند مايه بزرگسالانه اضافه كن، از صداي چهره هاي سرشناس و مستعد بهره بگير، كمدي و اكشن و رومانس را در قصه فيلمت تلفيق كن، چند تا ترانه و آهنگ داخل فيلم بگذار و شخصيتهاي اصلي و مثبت ماجرا را درگير يك موضوع حساس كن. با بهره گيري از اين فرمول «افسانه كوسه» توانسته تبديل به يك كار بسيار موفق شود و در نمايش عمومي به فروش بالايي دست پيدا كند.
مهمترين نكته اي كه در رابطه با اين فيلم  بايد به آن اشاره كرد اين است كه فيلم متعلق به همه نسل ها و سنين مختلف است و به نسل خاصي اختصاص ندارد. بزرگترها در فيلم سطح متفاوتي از يك كار انيميشن را مي بينند و بچه ها يك قصه زيبا را با ساختي خوب و جذاب تماشا مي كنند. هر دو هم به يك اندازه از ديدن فيلم لذت مي برند. كيفيت انيميشن چيزي است كه هر كسي مي تواند بخشهايي از آن را ببيند و خيلي دوست داشته باشد.
ورود به دنياي زير آب براي صنعت سينما و انيميشن سازان كار ساده اي نبود. آنها تا مدتها از نزديك شدن به اين حيطه خودداري مي كردند. اما با توليد انيميشن پرفروش «پيدا كردن نيمو» كه قصه اش زير آبهاي اقيانوس رخ مي داد، ورق برگشت. اما دنياي زير آبي كه در «افسانه كوسه» مي بينيم، به كلي متفاوت از «پيدا كردن نيمو» است. با اين حال همان جذابيتها را در خودش دارد.
دون لينو(با صداي رابرت دنيرو) بزرگ خانواده مافيايي كوسه ها در زير آبهاي اقيانوس  است. او و پسرانش فرانكي (مايكل امپرليويي) و لني (جك بلك) در محدوده زندگي خود به فعاليتهاي مختلف مشغولند و فرانكي خوي خشونت آميز اجداد خود را به ارث برده است. او عاشق خشونت است، ولي لني كوسه اي سر به زير و دوست داشتني است. آبهاي دريا با ورود يك ماهي كوچك و پرجنب و جوش به نام اسكار (ويل اسميت) به هم مي خورد.
او يك كارگر معمولي است كه در محلي كار مي كند كه توسط سايكس (مارتين اسكورسيزي) اداره مي شود. اسكار از حضور در محل زندگي كوسه ها سرگشته و حيران است و مجبور مي شود با فرانكي رودررو شود. در اثر حادثه اي فرانكي مي ميرد. با وجود آن كه معلوم نيست قاتل او چه كسي است، ولي اسكار مسئوليت اين اتفاق را به عهده مي گيرد. جامعه ماهي ها با افتخار به او لقب «شكارچي كوسه» را مي دهد. او معروف مي شود و توجه دو ماهي جذاب به نامهاي لولا (آنجلينا جولي) و آنجي(نه زلوه  گر) را به خود جلب مي كند. اما اين معروف شدن به زودي برايش دردسرساز مي شود. رهبر مافيايي كوسه ها مي خواهد كه اسكار به قتل برسد.
004731.jpg
بهترين بخش فيلم مربوط به صحنه هاي درگيري اسكار و رهبر كوسه ها و صحنه هاي مربوط به دون لينو و سايكس است. ديالوگ هاي دنيرو و اسكورسيزي سرگرم كننده ترين ديالوگ هاي فيلم براي بزرگسالان است. اين دو بازيگر و كارگردان خيلي خوب به جاي شخصيت هاي خود در فيلم حرف مي زنند. صداي ويل اسميت براي اسكار كمي  زياد است و انرژي و تحرك او بيشتر از اسكار است. احساس مي كنم ادي مورفي در «شرك» انتخاب خيلي خوبي بود، زيرا وي براي نقش دوم در نظر گرفته شده بود. شايد بهتر بود همين اتفاق هم براي ويل اسميت مي افتاد.
صنعت سينما اين روزها مي تواند خيلي خوشحال باشد، زيرا ژانر تازه اي از فيلمهاي انيميشن ديجيتالي از راه رسيده اند.
افسانه «كوسه» در وسط اين ماجرا قرار مي گيرد. البته فيلم به خوبي و قشنگي و جذابيت «شرك» و يا قصه اسباب بازي ها نيست. طبيعي است كه به «پيدا كردن نيمو» هم نمي رسد. اما از «عصر يخي» و «شرك ۲» خيلي بهتر است و در كنار «شركت هيولاها» قرار مي گيرد. نكته مهم فيلم در اين است كه مي خواهد يك اثر سرگرم كننده خانوادگي باشد و سعي دارد در دل كساني كه «پدر خوانده» ها را خيلي دوست دارند، جاي ويژه اي براي خودش باز كند.
جيمز براردينلي ‎/ ترجمه: كيكاووس زياري

گفت وگو با روزبه حسيني نويسنده و كارگردان نمايش «حكايت الكتريك عاشق»
روايت ماليخوليايي ذهن
روزبه حسيني، كارگردان جوان تئاتر در تجربه اخير خود نمايش «حكايت الكتريك عاشق» را در تالار مولوي به صحنه برده استد. او پيش از اين نمايش هاي «سهراب، اسب و سنجاقك» (بيژن مفيد)، گل ياس و عكس خانوادگي (محمود استاد محمد) و دوتك گويي را به اجرا برده است. با اين نويسنده و كارگردان تئاتر پيرامون آخرين نمايش اش به گفت وگو نشستيم.
004716.jpg
گفت و گو : مريم رضازاده
عكس : بهرنگ علوي
* چرا «حكايت الكتريك عاشق»؟
- من قصد داشتم با روشهاي متفاوت نمايش ايراني و سنتي، نمايشي با موقعيت و مختصات تحولات فلسفي، اجتماعي و سياسي امروز ارائه دهم كه تا حدودي قابل تحمل باشد. به همين دليل ظرف هفت ماهي كه صرف نوشتن متن كردم تمام تلاشم را به كار بستم تا انبوهي از خوانده ها و توانايي هاي خود را در حيطه ديالوگ نويسي ريتميك، سياه بازي، تصنيف نويسي، قاب بازي و قهوه خانه و... در اين متن بريزم.
* پس به اين ترتيب، اين نمايشنامه داستان مشخص و روشني ندارد؟
- دقيقاً به همين شكل است، يعني «حكايت الكتريك» روايت ذهن ماليخوليايي عاشقي است كه بر حسب نوع اجرا همه آدمهاي نمايش را به عنوان راويان اين قضيه به كار مي گيرد و همه آنها از منظر خود، اين داستان را تعريف مي كنند. از طرفي ما به تئاتري فكر مي كرديم كه احتمالاً نه نويسنده ونه كارگردان نمي توانند تعريفي از آن ارائه بدهند و اين نقطه ضعف بزرگي در كار ما است، يعني براي تعريف قصه نمايشنامه تنها موقعيت هاي وقوع نمايش را توضيح مي دهيم.
* اين داستان كه به اعتقاد شما قابل تعريف نيست در اجراي جشنواره قابل فهم بود ولي در اجراي عمومي با تغييرات زيادي هم در متن و هم در شكل اجرايي روبه رو شده است؟
- به اعتقاد من اين اتفاق خيلي خوبي است چون اساساً جشنواره يك آزمون براي رسيدن به يك شيوه اجرايي ايده آل است. در جشنواره سعي مي كنيم تا نور و دكور را به تجربي ترين و غيرمتعارف ترين شكل ممكن طراحي كنيم و از اين طريق امكان ساخت دكور، دوخت لباس و... را مي يابيم. از طرفي بازيگران را در موقعيت تجربه نشده اي كه به شدت با فضاي تمرين در كنتراست ، است قرار مي دهيم و رفتار آنها را از دل اين موقعيت ها بيرون مي كشيم تا از اين طريق به يك شيوه اجرايي كامل تر برسيم.
* اين شيوه در مورد متن چگونه عمل مي كند؟
- ما در تمرينات گروهي با پروسه اي به نام «كارگاه نمايشنامه نويسي تجربي» مواجه هستيم كه به دنبال اتمام اجراي جشنواره، همه چيزها را تجربي با بازيگران كامل مي كنيم. يعني ابتدا يك نقطه نهايي را در نظر مي گيريم و زمان نمايش را كه در اين كار جديد ۴۵ دقيقه است با آن تنظيم مي كنيم و سپس تمام اتفاقات را با روابط آدمها و فضا تنظيم مي كنيم. از اين راه به جاي اينكه متن جديدي را بنويسيم، تمام ايده آل هاي موجود را كه پيش بيني كرده ايم با بازيگران تست مي كنيم و به اين ترتيب حتي هر شب امكان اين را داريم كه اجرايي متفاوت از شب گذشته داشته باشيم، منتها نقطه اي را كه در حال حاضر به آن رسيده ايم به اعتقاد خودم و دراماتورژ كار به تمام ايده آل هاي پيش بيني شده نزديك تر است.
* بخشي از اين تغييرات مربوط به طراحي دكور و گسترده شدن آن مي شود، در حالي كه به نظر مي رسيد اين فضاي وسيع تماشاگر را خسته مي كند؟
- در اين چينش گسترده دكور و آدمها قصد داشتم به تعداد بازيگران و تعداد اشياي داراي كاراكتر مثل قاب، دينام و... نقطه تمركز بسازم و هر كدام را تبديل به مؤلف كنم تا از اين طريق در هر جايي در نمايش نقطه تمركز داشته باشيم و به نوعي نقطه طلايي صحنه را با تغيير كردن راوي تغيير دهيم. به همين دليل هم اگر امكان داشتم تا پروژكتور ثابتي را كه شخصيت عاشق هدايت مي كند طول بيشتري مي دادم حتماً شخصيت «محمد كارتي» را هم به گوشه انتهايي راست سالن منتقل مي كردم و از اين راه از تمام عرض صحنه هم استفاده مي شد.
* پس با اين طراحي تكليف تماشاگري كه صندلي اش به صورت افقي چيده شده و تنها امكان ديدن صحنه هاي روبه رو را دارد چه مي شود؟
- در واقع بهترين سالن براي اجراي اين نمايش قشقايي سابق است كه تماشاگر مي تواند دور بنشيند. چون به اعتقاد من اصل اجراي نمايش ايراني به اين صورت است. ما هم براي اين اجرا بايد طرفين را نسبت به صحنه كج بگذاريم تا اين گرد بودن ديده شود.
* تغيير ديگر دكور نسبت به جشنواره، از بين بردن فضاي پلكاني تخته ها و صاف شدن آنها بود؟
- آن نوع دكور در آن شيوه اجرايي جواب مي داد چون در آنجا، تمام سبكهاي اجرايي از هم جدا شده بودند و براي سياه بازي، قاب بازي و... از فضاهاي متفاوت و مجزايي استفاده شده بود. يعني هر قدر ارتفاع فضاها از يكديگر بيشتر مي شد اين شيوه اجرايي بهتر اتفاق مي افتاد. اما در اين اجرا ما ظرف ۴۵ دقيقه برشي از زندگي آدمهاي نمايش را نشان مي دهيم كه بر پايه رئاليست است.
* اين ريشه هاي رئاليستي چه تأثيري در از بين رفتن شيب و ارتفاع دكور داشته است؟
- اين رئاليسم كه برگرفته از زندگي حقيقي ما است موجب يك سكوت و سكون طولاني مي شود. يعني آدمهاي نمايش كه هر كدام چند قرن سن و سال دارند حالا كه به اشرافي نسبت به نقش خود رسيده اند، احساس مي كنند كه احتياج به حركت كمتري است. مثلاً دو شخصيت قاب باز، روي تختي نشسته بودند كه به مرور زمان آب شده و وارد زمين شده اند ولي اين افراد هنوز هم مشغول قاب بازي هستند و تحت هيچ شرايطي حاضر به بلند شدن نيستند.
* ولي ارتفاع و نوع دكور در نورپردازي و شخصيت پردازي خيلي مؤثر بود؟
- اتفاقاً اين شكل ظاهري دكور بيش از همه چيز براي گروه مرارت بخش  بود چون اندازه بزرگ و لرزشهاي زياد آن گروه را دچار مشكل مي كرد. در واقع آن دكور قابليت اجرايي بالايي براي نمايش عمومي نداشت.
* در بين صحبت ها اشاره به شخصيت «محمد كارتي»  شد، در واقع نقش ثابت او به همراه دنيايي كه آن را مي چرخاند، به چه صورت بود؟
- دنيايي كه محمد كارتي مي چرخاند دقيقاً معرف شخصيت او است كه نور فضا را باز و بسته مي كند و از اين طريق شيوه اجرايي شهر فرنگي را نيز وارد نمايش مي كند، از طرفي او در برهه اي از نمايش تبديل به مديوم عاشق و ليلا مي شود كه مونولوگهاي ليلا را مي خواند.
* ولي اين اتفاقها با حضور ليلا ملموس تر بود، در حالي كه در اجراي عمومي نقش ليلا حذف شده است.
- ما در طول نمايش به فرايندي فكر كرديم كه طي آن مجموعه نظام كننده ها را در ضمن مولف بودن به objectiv تبديل كنيم و اين اتفاق در غياب ليلا به راحتي به وقوع مي پيوست، يعني ما «ليلا» را تبديل به اسطوره اي كرديم كه لزوماً فيزيكي نيست.
* ولي فكر نكرديد كه حذف يك شخصيت محوري در نمايشنامه كار خطرناكي است؟
- دقيقاً همين طور است، ولي تصور من بر اين است كه تمام مفاهيم متافيزيكي داراي خصوصيات فيزيكي هستند و به همين دليل هم اين حذف را با شهامت انجام دادم و احساس كردم كه غيبت اولاً تراژدي ما را عميق تر مي كند، چون اساساً آن ليلايي را كه عاشق به دنبال او است اصلاً وجود ندارد و اگر هر آدمي هم جاي او بيايد تبديل به يك ما به ازايي مي شود كه ليلا را كوچك مي كند .
* پس شما با اين ترفند قصد داشتيد تا هر تماشاگري از وراي ذهن خودش ليلا را ترسيم كند؟
- اتفاقاً ما قصد داشتيم تا هر يك از تماشاگران به جاي اينكه از غم و تلخي فضاي نمايش متأثر شوند، از تطابق و همزاد پنداري با آدمهاي صحنه دچار تئاتر شوند. به همين دليل هم هر شب به بازيگران مي گوئيم تا نسبت به واكنش تماشاگر در بازي بخندند يا حتي ناراحت شوند، چون اساس كار ما مبتني بر چگالي تماشاگر است و نمايش هم براساس عاطفه تماشاگر شكل گرفته است، يعني ما داستاني نداريم بلكه تماشاچي خودش مي بيند و حس مي كند و يا اصلاً نمي بيند.
* يكي ديگر از تغييرات ملموس نمايش، شخصيت عموباقالي فروش به همراه لباس و چرخ دستي غيرمتعارفش بود؟
- بازي افشين هاشمي همراه با لباس آن كاراكتر، فضاي ذهني آن آدم، نوع بازي و ديالوگ و... همگي متناسب اجراي جشنواره و آن شيوه خاص بود درحالي كه من معتقدم كه اين كنتراست بايد در يك منحني اتفاق بيافتد تا متوجه آن نشويم اما در عين حال هارموني لازم را ببينيم به همين دليل هم شخصيت عموباقالي فروش هم از نظر ظاهري و هم در شكل اجرايي كاملاً تغيير پيدا كرد.
* اين تغيير در مورد شخصيت «عاشق» چگونه تعريف مي شود؟
- زماني كه متن اوليه نوشته مي شد من به فرزين صابوني فكر مي كردم كه البته به دلايلي در اجراي جشنواره اين اتفاق نيفتاد و حافظ آهي اين نقش را بازي كرد، ولي در اجراي عمومي از خود فرزين استفاده كردم و تصميم گرفتم تا شخصيت عاشق را نسبت به تمام تغييرات صورت گرفته به شكلي غيرمتعارف از همه بازيگران وارد صحنه بكنم، مثلاً برخلاف تمام بازيگران كه لباسهايي به رنگ سياه و خاكستري و سفيد دارند، عاشق نارنجي پوشيده است، ولي اين به معناي كنتراست نيست، بلكه در همان منحني هارمونيكي كه از آن نام بردم، قابل تعريف است

نما به نما
بازار بين المللي
آكادمي بنياد فيلم آلمان دامنه فعاليتهاي خود را گسترش مي دهد. اين بنياد اعلام كرد مبلغ ۵۰ ميليون يورو را براي فعاليتهاي جديد هنري خود اختصاص داده است.
اين هزينه صرف توليد سه محصول جديد آلماني مي شود كه متفاوت از ديگر محصولات سينمايي اين كشور اروپايي خواهد بود. نوع و تركيب ساخت اين فيلمها به گونه اي است كه براي بازار بين المللي هم مصرف خوبي داشته باشد. به اين ترتيب بايد منتظر حضور چهره هاي سرشناس بين المللي در اين سه فيلم بود.
پيشنهاد تازه
004737.jpg
صنعت سينما با يك پيشنهاد جديد با تماشاگران روبه رو مي شود. «پيشنهاد» نام يك محصول تازه سينمايي است كه توسط استراليا و انگلستان به صورت مشترك توليد مي شود.
هزينه توليد فيلم اگر چه اعلام نشده، اما گفته مي شود بسيار بالا خواهد بود. اميلي واتسن، جان هارت و ري وينستن براي بازي در فيلم انتخاب شده اند و تا زمان شروع فيلمبرداري چند بازيگر هم به اين جمع اضافه خواهد شد. فيلم قصه اي تاريخي و درام دارد، ولي تهيه كنندگانش ترجيح داده اند فعلاً  آنرا لو ندهند.
موفقيت و شكست توأمان
004734.jpg
سينماي هند موفقيت يك فيلم خود را در كشور اروپايي انگلستان جشن گرفت. «غرور و تعصب» ساخته گوريندر چادها هفته قبل صدرنشين جدول هفتگي فروش فيلمها در انگليس شد.
فيلم كه براساس قصه كتاب جين آستين ساخته شده، آيشواريا راي و مارتين هندرسن را در نقشهاي اصلي دارد. فيلم كه قصه زندگي دو خانواده بزرگ را تعريف مي كند، در سه روز اول نمايش ۴ ميليون دلار فروش كرد.
بعد از موفقيت درام تاريخي «دوداس» ،  توجه سينما دوستان انگليسي به فيلم هاي باشكوه و پرزرق و برق تاريخي هندي جلب شده است. سازندگان «غرور و تعصب» در شرايطي موفقيت فيلم در انگلستان را جشن گرفتند كه سينماروهاي هندي استقبال چنداني از آن نكردند. اگر چه فيلم صدرنشين جدول هفتگي سينماهاي هند شد، اما تحليل گران اقتصادي مي گويند فروش فيلم خوب نبوده و به احتمال زياد لقب يك كار شكست خورده را (از نظر تجاري) خواهد گرفت. چادها در انگلستان در مصاحبه اي گفت: «شايد ديدگاه ما و اروپايي ها در زمينه فرهنگ و صحنه آرايي متفاوت باشد، اما قصه ما درباره آدمهايي است كه علي رغم داشتن فرهنگها و پس زمينه هاي متفاوت با هم ازدواج مي كنند. با اين فيلم مي خواستم سنتهاي فيلمسازي باليوود و انگليس را در هم ادغام كنم.»
كيدمن مقابل كرو
004725.jpg
با پيدا شدن بازيگر نقش مقابل راسل كرو، فيلم «اختاپوس» طي چند روز آينده جلوي دوربين مي رود.
نيكول كيدمن بازيگر استراليايي تبار سينما قرارداد بازي در نقش قهرمان زن اين فيلم درام را امضا كرد. حضور كيدمن در فيلم در شرايطي قطعي شد كه تهيه كنندگان فيلم هفته قبل اعلام كرده بودند به دليل پيدا نكردن بازيگران براي نقش مورد نظر، اين پروژه را براي مدتي بايگاني مي كنند. گفته مي شود راسل كرو به كيدمن پيشنهاد بازي در فيلم را داد. او نه تنها همشهري كيدمن، بلكه از دوستان خانوادگي اين بازيگر است.

سايه روشن هنر
عزت ا... انتظامي در حكم كيميايي
فيلم سينمايي «حكم» به كارگرداني و تهيه كنندگي «مسعود كيميايي» ، دهم آبان ماه در منطقه شمال جلوي دوربين مي رود. اين طرح سينمايي كه داراي مضموني اجتماعي است به تهيه كنندگي «كارگاه آزاد فيلم» و «غلامرضا شريفي» ساخته مي شود.
«خسرو شكيبايي» ، «ليلا حاتمي» ، «عزت ا... انتظامي»، «بهرام رادان» ، «مريلا زارعي» و «پولاد كيميايي» قرار است در فيلم جديد كيميايي نقش آفريني كنند.همچنين «عليرضا زرين دست» فيلمبرداري و «مجيد انتظامي» ساخت موسيقي فيلم حكم را برعهده خواهند داشت.
فيلم «سربازهاي جمعه» آخرين ساخته كيميايي نيز به تازگي در سينماها اكران شد.
ديشب باباتو ديدم،آيدا
004713.jpg
فيلمبرداري «ديشب باباتو ديدم،آيدا» نهمين ساخته رسول صدرعاملي در شهرك اميد تهران ادامه دارد.
فيلمبرداري فيلم جديد صدرعاملي از ۲۷ شهريورتوسط بهرام بدخشاني آغازشده و تا امروز ۳۵ درصد آن در فضاهاي داخلي به ويژه آپارتمان خانواده آيدا انجام شده است. در فيلم «ديشب باباتو ديدم، آيدا» كه بر اساس داستان كوتاه «باباي نورا» نوشته مرجان شير محمدي و با فيلمنامه كامبوزيا پرتوي و رسول صدرعاملي آماده مي شود، شاهرخ فروتنيان، شراره دولت آبادي، صوفي كياني، خاطره اسدي و احترام برومند بازي مي كنند.
صدرعاملي كه پيش توليد فيلم را از ۲ سال پيش آغاز كرده بود پس از ماهها جستجو عاقبت، صوفي كياني را از ميان ۴۰۰ داوطلب بازيگري براي ايفاي نقش آيدا انتخاب كرد و نقش مادر بزرگ آيدا را نيز به احترام برومند سپرد.برومند كه گوينده با سابقه برنامه هاي كودك و همسر داود رشيدي است براي اولين بار جلوي دوربين سينما قرار مي گيرد.
رسول صدرعاملي طي سال هاي اخير فيلمهاي «دختري با كفش هاي كتاني» و «من، ترانه ۱۵سال دارم» را ساخته است كه جوايز متعددي را از جشنواره هاي داخلي و خارجي دريافت كرده و مورد توجه منتقدان نيز قرار گرفته اند.
فيلم «ديشب باباتو ديدم، آيدا» سومين فيلم از سه گانه صدرعاملي در حوزه مسايل دختران نوجوان به شمار مي آيد.
ديگر عواملِ فيلم عبارتند از: طرّاح صحنه و لباس و مشاور كارگردان: امير اثباتي، صدابردار: محمّد مختاري، تدوين: معصومه شاه نظري، صداگذاري و تركيب صدا: محمود موسوي نژاد، مدير توليد: طاهر اماني، طرّاح چهره پردازي: پارميس زند، تهيه كنندگان: رسول صدر عاملي و علي سرتيپي.

گفت وگو با رابرت دنيروبازيگر «افسانه كوسه»
بازي تو شنيده مي شود
004722.jpg
او ترجيح مي دهد هر پرسشي را به شكل خاص خودش جواب دهد. به همين دليل بعضي وقتها به جاي يك جواب كامل، شما يك لبخند يا يك نگاه ويژه را تحويل مي گيريد. رابرت دنيرو جزو معدود بازيگراني است كه گفت وگو با وي شرايط ويژه اي دارد. زماني كه رسانه هاي گروهي از نوع پاسخگويي او گله و شكوه مي كنند، همبازي ها و كارگردانان فيلم هايش مداخله كرده و مي گويند وي آدمي بسيار خجالتي است و از همين روست كه ممكن است در گفت وگوها با مشكل روبه رو شود.
وقتي اين موضوع را با خودش در ميان مي گذاري،  خيلي ساده مي  گويد: «هيچ وقت نتوانستم با اين مسأله راحت كنار بيايم. من ترجيح مي دهم بازي كنم تا اين كه بخواهم درباره بازيگري و بازي ام صحبت كنم. از سوي ديگر فكر نمي  كنم هيچ كسي در عالم وجود داشته باشد كه بتواند تا قيامت همه اش درباره خودش حرف بزند.»
با اين حال او قبول مي كند كه يك بازيگر بايد با رسانه هاي گروهاي در ارتباط باشد و با آنها صحبت كند. اما بعضي وقتها اين نوع صحبت هاست كه باعث ناراحتي اش مي شود:« برايم سخت است كه درباره كودكي و نوجواني ام صحبت كنم. نمي خواهم بگويم كه چه روزگاري داشتم. آشكار كردن گذشته ها چه فايده اي دارد؟ آدمها به اين فكر مي كنند كه از من چه چيزي مي خواهند اما من نمي توانم تمام خواسته هاي ديگران را اجابت كنم.»
اما چرا دنيرو با آن سابقه طولاني بازيگري، ناگهان قبول كرد كه در يك انيميشن به جاي يكي از شخصيتها صحبت كند؟ آيا اين يك جور تسويه حساب شخصي با دوران كودكي و نوجواني است؟« راستش را بخواهيد خير! يكي از دلايل اصلي دوستي نزديك من با جفري كازنبرگ تهيه كننده فيلم است. نمي خواستم به او جواب منفي بدهم. از طرف ديگر خيلي دوست داشتم بعد از اين همه سال كار در سينما،  نوع جديدي از بازيگري را تجربه كنم.»
حالا اين بازيگر قديمي به چه دركي رسيده است؟معلوم است ديگر!  يك درك تازه «حضور در يك فيلم انيميشن هيچ شباهتي به كارهاي ديگر و (به ويژه) حضور در مقابل دوربين ندارد. در اينجا تو بايد نوع تازه اي از بازي را ارائه بدهي. بازي تو ديده نمي شود، شنيده مي شود. در اين حالت تو مجبوري با صدايت بازي را بسازي و حس خودت را بدون بهره گيري از چهره به بيننده ات برساني. انجام اين كار چندان هم ساده و راحت نيست. همكاري در« افسانه كوسه »تجربه خيلي خوب و گرانبهايي برايم بود و از كار در اين فيلم متأسف نيستم و اگر دوباره فرصت بازي در چنين كاري به وجود بيايد، با كمال ميل آن را مي پذيرم.»

خبر
برترين هاي جشنواره تئاتر يزد
شانزدهمين  جشنواره  تئاتر استان  يزد با معرفي  برترين ها در يزد پايان  يافت .
هيأت  داوران  ديپلم  افتخار و سكه بهار آزادي  بخش نمايش هاي  خياباني  را به  گروه  نمايش  كفش  ها به  كارگرداني   هادي  نادري  پور اختصاص  داد.
از ۹ نمايش  صحنه اي  ارائه  شده  به  جشنواره  دو نمايش  به  صرف  چاي  به  كارگرداني  مسعود ترقبي  و دعوت  به  كارگرداني  محمد تقي  احتياط به  ترتيب  به عنوان  آثار اول  و دوم  برگزيده  شد.
در بخش  گريم  لوح  تقدير و نيم  سكه  بهار آزادي  به جعفردلدلزاده گريمور نمايش  ديوانه  من  هوراشيو هستم  تعلق  گرفت .
نمايشنامه  هاي  به  صرف  چاي ،گذري  گذرا بر گزارش  وزرا به  كسر واو و كهنه  سوار در بخش  طراحي  صحنه  به  ترتيب  حائز رتبه  اول  تا سوم  شد.
هيأت  داوران  در بخش  طراحي  لباس  هيچ  اثري  را حائز رتبه  ندانست .
همچنين  در بخش  بازيگري  زن  هيچ  يك  از بازيگران  حائز رتبه  اول  نشدند و خانم  ها زهرا حكيم  پور بازيگر نمايش  نرس  به  فتح  نون  و ر و الهام قديريان  بازيگر نمايش  دعوت  به  طور مشترك  دوم  و شقايق  عطاران  بازيگر نمايش  نرس،  مريم  نيك  آئين  بازيگر نمايش  گذري  گذرا بر گزارش  وزرا و سحرجمالي  بازيگر نمايش  ديوانه  من  هوراشيو هستم  هم  به  طور مشترك  سوم  شدند.
در بخش  بازيگري  مرد   عليرضا خورشيد نام  در نمايش  ديوانه  من  هوراشيو هستم  به عنوان  بازيگر، اول    سيد حسام الدين  قريشي  و رامين  قادري  نسب  بازيگران  نمايشهاي  به  صرف  چاي  و سه  خنده دار دوم  و حميدرضا حاجي  صادقي  و مجتبي  مدير طاهري  بازيگران  نمايش  ديوانه  من  هوراشيو هستم  سوم  شدند.
در بخش  نويسندگي  لوح  تقدير و نيم  سكه  بهار آزادي  به  صورت  مشترك  به    مسعود ترقبي  نويسنده  نمايش  به  صرف  چاي  و احمد ندافي  نويسنده نمايش  گذري  گذرا بر گزارش  وزرا تعلق  گرفت .
رتبه  اول  بخش  كارگرداني  اين  جشنواره  به    مسعود ترقبي  كارگردان  نمايش  به  صرف  چاي  اختصاص  يافت .
  محمد تقي  احتياط كارگردان  نمايش  دعوت  و اميرزكي  پور كارگردان  نمايش  ديوانه، من  هوراشيو هستم.  در اين  بخش  به  صورت  مشترك  دوم  شدند و   ابوالحسني  كارگردان  نمايش  كهنه  سوار سوم  شد.
هيأت  داوران  در بخش  موسيقي  نمايش  هيچ  اثري  را حائز رتبه  ندانست .
تئاتر شهرستان تقويت مي شود
رئيس  مركز هنرهاي  نمايشي  كشور تفاهمنامه  توسعه  تئاتر استانها را از برنامه  هاي  مركز هنرهاي  نمايشي  كشور براي  تقويت  هنر تئاتر در استان ها اعلام  كرد.
به  گزارش  واحد مركزي  خبر از زاهدان   خسرونشان  گفت : براساس  اين  تفاهمنامه  نيازها و امكانات  تئاتر هر استان  را مسئولان  منطقه  شناسايي و با گرفتن  ايده  از مركز هنرهاي  نمايشي  به  توسعه  و تقويت  تئاتر استاني  مي پردازند.وي  هنر تئاتر را از مهمترين  هنرها و تقويت  كننده  فكر و انديشه  جوانان  كشور دانست .

هنر
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |