شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۳
عيد سعيد فطر در گفت وگو با دكتر علي شيخ الاسلامي استاد دانشگاه تهران
هلال ابروي يار
عيد سعيد فطر روزي است كه پس از يك ماه مجاهدت و رياضت به جايي مي رسي كه ديگر در آن روزه حرام است.
به پا مي خيزي ، زكات فطره ات را مي دهي، تكبير مي گويي و به شكرانه سي روز پايداري عاشقانه او را سپاس مي گويي. اگر چه هنوز قطعي نيست اما شايد هلال ماه شوال امشب عاشقانه ترين تماشاها را به خود ببيند. از همين رو خدمت استاد دكتر علي شيخ الاسلامي رسيديم تا پيرامون فلسفه عيد فطر و زيبايي هاي معنوي و ظاهري اين عيد بزرگ مسلمين گفت وگويي داشته باشيم.

006168.jpg
ياسر هدايتي
* آقاي دكتر در آستانه عيد فطر قرار داريم. عيد از ماده «عود» به معناي بازگشت، مي آيد و عيد فطر به معناي عيد روزه گشادن است. روزي كه پس از آن هر مسلمان از ضيافت باشكوه و مقدس سي روزه اي به روزگار قبل از اين ضيافت بازمي گردد. اما اين بار با دامني پر از سوغات معنوي و مادي كه صاحب ضيافت به همراه او فرستاده و او اكنون به شكرانه آن جشن فطر «روزه گشادن» را برپا مي كند. لطفاً درباره اين روز عزيز و مقدس يعني «عيد فطر» صحبت كنيد.
- آيين مقدس اسلام، آييني فرازماني و فرامكاني است و معناي جاوداني و جهاني بودن اين آيين مقدس نيز همين است كه نه در گرو زمان خاصي است و نه مديون مكان خاصي. تعاليم و دعوت اين آيين مقدس در جهت تكامل انسان نيز به همين صورت است. اما اين واقعيت ديني به معناي بي توجهي و بي عنايتي به فرصتهاي مناسب، زمانهاي مساعد و مكانهاي مقتضي براي ترقي و تكامل نيست. اگر چه خود اسير زمان و مكان نيست، اما چنين هم نيست كه تأثير زمانها و مكانها را بر انسانها از ياد ببرد. بسياري از مكانها در آيين مقدس اسلام محترم شناخته شده و حتي درباره آن احكام خاصي صادر شده است. تضاعف در اجرا، ثواب، روحانيت و معرفت و معنويتي كه براي برخي از مكانهاي مقدس در شرع لحاظ شده است از همين نكته نشأت مي گيرد كه مكان در ترقي و تعامل انسان مؤثر است. گاهي مسئله فراتر از اينهاست. مثلاً مكه و مسجدالحرام آن قدر محترم و مقدس است كه نماز مسافر در آنجا از حكم نماز در سفر تبديل به حضر مي شود يا نگاه به در و ديوار كعبه عبادت مي شود. مسجد كوفه و مسجد پيغمبر و حرمين شريفين نيز اين چنين است. اين كرامت مكانها در قرآن نيز ياد شده است. در باب زمان نيز همين گونه است. مثلاً در طول هفته براي شبهاي جمعه يك ارزش خاص عبادي در نظر گرفته شده. در روايت آمده است: «الخير و الشر يضاعف يوم الجمعه» در ميان فرصتهاي مناسب ذكر شده در متون اسلامي، همان گونه كه روشن است بهترين فرصتها را ماه مبارك رمضان و دهه ذي الحجه دانسته اند، از دهه ذي الحجه به ايام معلومات و ايام معدودات نام برده شده و از ماه مبارك رمضان هم به همين نام رمضان المبارك ياد شده است. تنها ماهي كه در قرآن نام آن به صراحت آمده است نيز همين ماه است. «شهرالرمضان الذي انزل القرآن...»
* رمضان ماهي است كه روزه هم در اين ماه بايد گرفته شود ووجود شب قدر و نازل شدن قرآن از ديگر شرافت هايي است كه اين ماه را مبارك كرده است.
- بله، علاوه بر دو شرافت ذاتي نزول قرآن و وجود شب قدر، فرض روزه نيز اين شرافت را مضاعف مي كند. دقت داشته باشيد كه اين شرافت ها عرضي نيست چرا كه خود تعيين اين ماهها، يك تلقي زماني و زميني جداي از معنويت نيست. در آيه شريفه اي كه راجع به دوازده ماه سال بحث مي شود، چند نكته لطيف وجود دارد. آنجا مي فرمايند: «ان عده الشهور عندالله اثنا عشرشهرا». وقتي «عندالله» مطرح مي شود ديگر عرض بودن منتفي مي شود. بعد از آن مي فرمايند: «... خلق السموات و الارض...» يعني تعيين دوازده ماه ربطي به جامعه خاصي ندارد و اين تقويم، تقويم الهي است. بنابراين اگر قرار شد، ايام سال را در منطق دل و وحي دوازده سال بدانيم. آن وقت شرافت ماه رمضان نمي تواند يك امر زميني، اعتباري و قراردادي باشد. همين كه تعيين «عده الشهور» مي كند، ماه رمضان را با حرمت و عظمت ياد مي كند. و همين طور كه اشاره كرديد، روزه مزيد شرافت در رمضان است. بعضي از بزرگان گفته اند: رمضان از اسماء الهي است و رمضان را به تنهايي نگوييد، بلكه قداست اسم شريف را حفظ كرده و ماه رمضان بگوييد. دهه ذي الحجه نيز اين گونه است. در روايت آمده، اگر كسي نتوانست فضائل ماه مبارك رمضان را درك كند، تا رسيدن عرفه صبر كند. يعني فرصت بعدي جبران را دهه ذي الحجه قرار داده است. پايان بخش هر دو فرصت مناسب، عيد است. عيد فطر و عيد اضحي.
* با اين توصيفاتي كه از فضايل ماه رمضان و عيد فطر كرديد، آيا ما مي توانيم در كنار تقويم تاريخي قائل به يك تقويم معنوي باشيم كه در آن شروع سال و نو شدن جانها و دلها از رمضان و عيد فطر است.
- اهل معرفت معتقد به دو نوع سال هستند. سال تقويمي و تاريخي و سال عرفاني و معنوي. آنها سرآغاز سال معنوي را روز اول ماه مبارك رمضان مي دانند. اين براساس دعايي است كه امام موسي بن جعفر(ع) براي روز اول ماه رمضان انشاء فرموده اند. البته سيدبن طاووس توصيه كرده است اين دعا را شب اول ماه بخوانند. در جملات اين دعا اول ماه رمضان را روز اول سال و تعبير به «مستقبل سنتي» مي كند.« خدايا سالي كه در پيش دارم. » از جملات حضرت استفاده كرده اند كه اول سال معنوي از نگاه حضرت موسي بن جعفر(ع) اول ماه رمضان است و عرفان اين را قبول كرده است. بنابراين عيد فطر نيز عيدي است كه در آن طليعه سال دنبال شده تا به ماه ديگر متصل شود.
* آقاي دكتر، ما عيد هاي زيادي اعم از ملي و مذهبي داريم كه در ميان اين اعياد، دو عيد فطر و اضحي (قربان) سرآمد اعياد ديگر هستند. و چنان مشهورند كه اصلاً از عيد تعبير به عيدين نيز مي شود كه اشاره به همين دو عيد بزرگ دارد. درباره منزلت عيد فطر و ديگر اعياد مذهبي صحبت كنيد.
006174.jpg
عكس:محمد كربلايي احمد
- به طور رسمي و مشترك، شرافت در نگاه كلي عالم اسلام، متوجه اين دو عيد است. اما با اين تلقي كه عيد نيز يك وجه ظاهري و يك وجه باطني دارد، بايد بگويم از عيد سعيد غدير در روايات ما تعبير به «عيدالله الاكبر» شده چرا كه آن عيدي كه هويت ولايي به عيد فطر واضحي مي دهد، همين عيد غدير است. يعني اگر ما موضع ولايت را نسبت به شريعت، موضع روح نسبت به جسم بدانيم. عيد غير هويت دهنده بر عيدين است با اين حساب مجموعه ديانت مايه هاي معنوي خود را از ولايت مي گيرد. در بعثت هم دعايي رسيده كه شب عيد بايد خوانده شود. در آن دعا آمده است: «اللهم اني اسئلك بتجلي الاعظم»، يعني بزرگترين و گسترده ترين جلوات حق در بعثت خاتم و عيد مبعث اتفاق افتاده. به جلوه در آمدن عالم معنا در عالم صورت در عيد مبعث است.
* يكي از محورهايي كه شرافت عظيمي به ماه مبارك رمضان بخشيده است وجود شب قدر است. ما سه يا به روايتي اگر شب بيست و هفتم را نيز حساب كنيم چهار شب قدر را در طول ماه مبارك رمضان به طور معمول از دست مي دهيم. چگونه است كه ما با از دست دادن معمول اين شبهاي عظيم و پرارزش در انتها به يك عيد مي رسيم و ديگر اينكه به طور كلي فلسفه عيد فطر چيست؟
- از شبهايي كه گفته شده بسيار مغتنم شمرده شود و حتي در روايت ديده ام كه كمتر از شب قدر نيز نيست شب عيد فطر است. يعني باز هم با همه غفلتهايي كه احياناً دچار آن شده ايم. مجال موسعي تا خود نماز عيد وجود دارد كه به آن فوز عظيم برسيم و فرصت جبران داشته باشيم.
006177.jpg
وجه معنوي عيد، تجلياتي كه بر دل سالك فرو مي ريزد، بركاتي كه دريافت مي كند و زيبايي هايي كه در رؤيت خويش در مقام شهود حق با آن برخورد مي كند مجال
دل بستن و ديدن ماه برآمده بر آسمان را نمي دهد

نكته ديگر اينكه غفلت عده اي به معني غفلت همگان نيست، اوليايي هستند كه نه تنها اين فرصتها را مغتنم شمرده اند كه خود خلق مي كنند. و وقتي خالق اين فرصت ها باشند، حضور در جماعت عيد كه حتماً با حضور اين اولياست، نقايص و غفلتهاي انسان را برطرف مي كند و انسان در پناه آنها توفيق رسيدن به جايگاهش را پيدا مي كند، اما درباره اين كه اصلاً فلسفه عيد فطر چيست، بايد گفت: به نظر مي رسد فلسفه برگزاري عيد در پايان ماه مبارك رمضان و ماه ذي الحجه اين تلقي را برساند كه روز رهيابي و مزدگيري از پيشگاه خداست. عيد را نيز به همين معنا به كار مي گيريم. تنها جايي كه در قرآن از عيد سخن رفته است در آيات پاياني سوره مائده است كه قوم عيسي به سراغ عيسي مي آيند و درخواست مائده آسماني مي كنند، پس عيسي دعا مي كند و دعاي او مشروط مستجاب مي شود كه ما مائده را فرو مي فرستيم به شرطي كه اين ها قدر اين نعمت را بدانند. در آنجا مي فرمايد: نزول مائده از آسمان موجب تحقق عيد براي ما مي شود. يعني ارتباط ملك و ملكوت براي بازگشت ما به مقام قربي است كه از پيش داشته ايم. ماهيت عرفان چيزي جز احساس هجران نيست. پس اگر وعده ديدار مجددي و بازجستن روزگار وصلي قرار باشد، همان عيد است.
سينه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگويم شرح درد اشتياق
هر كسي كو دور ماند از اصل خويش
باز جويد روزگار وصل خويش
بنابراين عيد در حقيقت همان طور كه در روايات ما نيز به آن تصريح شده، مناسب ترين فرصت در رجوع انسان به مقام قرب و تعالي مبدأ اعلي است.
* با توجه به نكته جالب عرفاني كه فرموديد اجازه بدهيد نقطه عزيمت قسمت دوم بحث را با نگاه عرفاني به عيد قرار دهيم. عارفان در تعريف «عيد را تجلياتي مي دانند كه به وسيله اعاده اعمال بر قلب و دل سالك بازمي گردد» سنايي نيز مي گويد:
صوفيان در دمي دو عيد كنند
عنكبوتان مگس قديد كنند
سؤال من در اينجا اين مفهوم است كه عارفان با عيد چگونه برخورد مي كنند و سالك الي الله چه تلقي اي از عيد دارد؟
- اصل رجعت و بازگشت به فطرت و مقام قرب حق جوهره و عصاره همه دعوتهاي عرفاني است. اگر بخواهيم عرفان را در يك جمله و تعبير كوتاه با ذكر چند خصوصيت تعريف كنيم، بايد بگوييم مكتب، مكتب قرب و وصل است. بزرگان ما تعبير عرفان نظري و عرفان عملي را به صورت نظري و عملي در گذشته مطرح نمي كردند. علم اصول داشتند و علم وصول، كه به سير و سلوك مي گفتند. يعني عارف رهرويي است كه با پويايي و تلاش هر چه بيشتر در رسيدن به مقصد كوشش مي كند. اين پويايي و سلوك به معناي گشودن لايه هاي وجود و شكستن ديوارها و حجاب هاي تقرب است. ما اكنون نيز در مقام قرب هستيم اما به مقام خود جاهل هستيم. عرفان موانعي را كه نسبت به اين معرفت وجود دارد، برطرف مي كند. بنابراين، اين نوع تلقي كه همه تلاش ها براي آگاهي نسبت به حضور مبدأ اعلي است، انسان را به تجليات الهي چنان وابسته مي كند كه خوش دارد پاداشي كه در برابر همه تلاش ها و كاركردها مي گيرد اين باشد كه نگاهي از جانب معشوق به او شود.
به رحمت سر زلف تو واثقم ورنه
كشش چو نبود از آن سو، چه سود كوشيدن
كوششها بايد منتهي به گوشه چشم و نظر عنايتي شود كه وقتي نتيجه عمل بازمي گردد و ميوه عبادات به بار مي نشيند و انسان در ذائقه خويش طعم اين نتايج را مي چشد، از آن لحظه بازگشت آنچه را كه انتظار او در عمل مي كشيده است، تعبير به عيد مي كند.
* وظيفه سالك نسبت به اين عيد چيست؟
- آنچه كه ما حتي از توصيه هايي كه درباره عيد در متون اسلامي آمده است، استفاده مي كنيم. اول، همان احساس نشاط و شادماني است كه بايد در سالك نسبت به اين لحظات وجود داشته باشد. از غزلهاي منسوب به حافظ است كه:
روز عيد است و من امروز در اين تدبيرم
كه دهم حاصل سي روزه و ساغر گيرم
 يعني سالك در مقامي است كه همه آنچه را كه در راه معشوق به رياضت تحمل كرده اعم از گرسنگي ها، تشنگي ها و سختي هايي كه متحمل شده است را، پاداش مي گيرد.آنچه كه شما طالب دريافت آن در عيد فطر هستيد در نماز عيد فطر به دست مي آيد. نماز عيد فطري كه اكنون مستحب است اما در زمان حضور امام معصوم واجب است. آداب اين نماز مانند برگزاري آن، رازآميز است. در اين نماز نشئه حضور آن قدر قوي است كه شما هربار كه دست خود را براي قنوت بالا مي بريد و مي گوييد: «اللهم اهل الكبريا والعظمه و اهل الجود والجبروت...» و بعد دست خود را مي اندازيد، گويي شاهد فيض و فضل دائم خداوند هستيد و نمي خواهيد به ركوع برويد، پس دوباره دست خود را از فيوضات الهي پر كرده و دوباره دعا را مي خوانيد و اين باز تكرار مي شود، درست برخلاف نماز آيات.
* انگار نماز عيد فطر، نمازي جمالي است و نماز آيات، نمازي جلالي.
- بله، در نماز آيات وجه جلال و جبروت تجلي دارد و در نماز عيد وجه جمال و لطف.
دعايي نيز كه در نماز عيد فطر خوانده مي شود، سرشار از رحمت و لطف است. تمام الهامات و اشراقات معنوي را كه مي شود در قنوت اين نماز ديد، در يك جمله از اين دعاست كه گويي تمام ارزشهاي ماه رمضان، عيد و سير و سلوك ها براي منتهي شدن به اين جمله است «... ان تدخلني في كل خير ادخلت فيه محمداً و آل محمد و ان تخرجني من كل سوء اخرجت منه محمد و آل محمد(ص)...» درخواستي كه در اين فراز مطرح مي شود اين است كه، خدايا، ما را در مقام قرب، در حريم مقرب ترين ها كه محمد(ص)  و آل اوست قرار بده، چنان قرار دادني كه هرچه خير به آنها مي رسد به ما نيز برسد و از هرگونه شري كه دامنگير آنها نمي شود ما را نيز مصون بداري. اين پيوستن به خوبان و الحاق به بزرگان و ساحت عصمت، پاداش بزرگي است. هيچ تجلي شريف تر از آنچه بر قلب پيامبر و آل او ريخته مي شود نيست. حالا روزه دار چنان خود را در ساحت قرب مي بيند كه از خدا درخواست تجلياتي آنگونه مي كند.
* خاقاني مي گويد:
شب عيد چون درآمد ز در وثاق گفتي
كه ز شرم طلعت او مه عيد برنيايد
به نظر مي رسد اين وجه ظاهر و باطن داشتن عيد نيز در نزد بزرگان مطرح بوده است.
- بله، شاعر در اين بيت مي خواهد بگويد؛ وجه معنوي عيد، تجلياتي كه بر دل سالك فرو مي ريزد، بركاتي كه دريافت مي كند و زيبايي هايي كه در رؤيت خويش در مقام شهود حق با آن برخورد مي كند مجال دل بستن و ديدن ماه برآمده بر آسمان را نمي دهد. آسمان زيباست وديدن هلال ماه نيز براي روزه دار بسيار فرح بخش و پربركت است اما همه اينها در كنار ابروي يار را در افق معنويت ديدن ارزش و زيبايي ندارد.
حافظ مي گويد:
تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود
كو گوشه اي ز ابروي همچون هلال تو
زيبايي هاي ظاهر مديون آن جمال باطني است. جمال صوري اگرچه مورد تأييد شارع است و حتي توصيه شده است. چرا كه گاهي لطافت يك برگ گل و يك عطر ملايم دفتر معرفتي براي انسان مي شود، اما جمال معنوي جمال حقيقي است و يكي از لحظات بازگشت به جمال هاي معنوي عيد است.

نگاه امروز
پروانه مي شوم
محمدياسر زفرقندي
آب كُرم نماند و به وقت نماز عيد
اينك مرا به خاك در تو تيمم است
الله اكبر
پروانه مي شوم
«خدايا، اي شايسته كبريايي و بزرگي و اي شايسته بخشش و بزرگواري و اي سزاوار مهرباني و اي سزاوار پرهيزكاري و آمرزش ...» تاب نمي آورم مي خواهم به ركوع بروم نمي توانم.
يادش بخير! دلم گرفته براي تمام نام هايت كه چه ساده مي توانستم صدايت كنم و آسمان از زبان من جاري مي شد.
الله اكبر
دوباره پروانه مي شوم
«خدايا اي شايسته كبريايي و بزرگي ... از تو درخواست مي كنم به حق اين روزي كه آن را براي مسلمانان عيد قرار داده اي و براي محمد(ص) و آل او ذخيره و شرف و زيادت مقام قرار دادي ....»
مي خواهم ركوع كنم، نمي توانم.
دلم براي تمام غروب هاي «ربنا لاتزع قلوبنا ...» تنگ شده.
الله اكبر
سه باره پروانه مي شوم.
«خدايا اي شايسته كبريايي و بزرگي ... رحمت فرست بر محمد(ص) و آل او و مرا در آر در هر خيري كه محمد و آل محمد را درآوردي ...»
دريا دريا دلم روشن است. خدايا از اين همه شكوه پس از ضيافت چه شوري است كه نمي گذارد، كه نمي خواهد به ركوع بروم.
الله اكبر
چهار باره پروانه مي شوم.
«خدايا اي شايسته كبريايي و بزرگي ... و مرا خارج كني از هر بدي همان گونه كه محمد(ص) و آل او را كه رحمت خدا بر او و خاندانش باد از بديها خارج كردي ...» دلم رهاتر از تمام كبوترهاي همه حرم هاي جهان است. پابه پاي رسيدن.
الله اكبر
پنج باره پروانه مي شوم.
«خدايا، اي شايسته كبريايي و بزرگي ... من از تو درخواست مي كنم بهترين چيزي كه بندگان شايسته تو از تو درخواست كردند و به تو پناه مي برم اين روز از آنچه بندگان شايسته تو از آن چيز به تو پناه بردند.»
الله اكبر
انگار كوه هاي عالم را از دوشم بر مي دارند. «حاصل طاعت سي روزه را دادن و ساغر گرفتن» دلم را هوايي تمامي پرنده هاي خدا كرده و تمام وسعت پروازشان را سبك شده ام.به ركوع مي روم و تازه اين ركعت اول عشق است با تيمم خاك در او.

تازه هاي انديشه
006180.jpg
قرآن و انتظار
فارس: براي اولين بار آثار مرحوم علامه طباطبايي با محوريت قرآن و انتظار در قالب يك كتاب در دوازدهمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم عرضه مي شود.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از ستاد خبري نمايشگاه قرآن ، ملبوبي مدير بخش ويژه قرآن و انتظار، با بيان اين مطلب گفت: اين كتاب حاوي پژوهش ها و آراي اين استاد فقيد درباره مسائلي همچون انتظار، غيبت و رجعت است. وي افزود: ديدگاه تفسيري علامه طباطبايي در مورد آياتي كه شأن نزول آنها با امام زمان (عج) درارتباط است نيز از ديگر بخش هاي اين كتاب مي باشد. ملبوبي اظهار داشت: مطالب جمع آوري شده در اين كتاب با همكاري موسسه نشر آثار علامه طباطبايي و با هماهنگي بيت معظم علامه طباطبايي گردآوري شده است و به زودي در دوازدهمين نمايشگاه قرآن كريم عرضه مي شود.
لازم به ذكر است در اين بخش از نمايشگاه قرآن بيش از ۱۰۰ مقاله و پايان نامه با موضوع قرآن وانتظار به نمايش درآمده است. همچنين اخذ مقالات پژوهشي و تحقيقي به منظور ارائه در ويژه نامه هايي با عنوان قرآن و انتظار از ديگر فعاليت هاي اين بخش به شمار مي رود. دوازدهمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم تا پايان ماه مبارك رمضان هر روز از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۰ شب داير است.
ايرانيان در قرآن و روايات
ايسنا: كتاب ايرانيان در قرآن و روايات نوشته سيدنور الدين ابطحي، در غرفه كتابهاي روز قرآني دوازهمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ارايه شده است. اين كتاب از جمله كتابهاي قرآني چاپ اول سال ۱۳۸۳ است كه به همت انتشارات به آفرين در شمارگان پنج هزار نسخه عرضه شده است. اين مجموعه برگرفته از آيات قرآن كريم و همچنين روايات و احاديث پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) درباره ايرانيان مي باشد كه هر كدام به نوعي به يكتاپرستي و موحد بودن ايرانيان و اخلاق نيره آنان اشاراتي داشته اند. فصل اول اين كتاب به بررسي موضوع اسلام گرايي ايرانيان از ديدگاه قرآن و روايات و همچنين جايگاه و مقام سلمان فارسي نزد پيامبر (ص) و حضرت علي (ع) مي پردازد.
در فصل دوم كتاب، به زندگي، آزادمنشي، فضايل و شايستگي هاي سلمان فارسي پرداخته شده و در ادامه، موضوعاتي همچون داستان حضرت شهربانو (دختر يزدگرد سوم)، وضعيت علوم در دوره اسلامي، سهم ايرانيان از علوم اسلامي و تاسيس ديوان محاسبات اسلامي به دست ايرانيان بررسي شده است.

انديشه
اجتماعي
دانشجو
سياست
ورزش
هنر
|   اجتماعي  |  انديشه  |  دانشجو  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |