شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۸۴
شما درباره چه چيزهايي صحبت مي كنيد؟
012030.jpg
آيا تا به حال به صحبت هاي ديگران دقت كرده ايد؟ مردم درباره چه چيزهايي صحبت مي كنند؟
* دو خانم در زمين بازي پارك، در حالي كه فرزندانشان در حال بازي هستند، با هم صحبت مي كنند. يكي از آنها دارد درباره لباسي كه خواهرش از خارج براي او آورده است، توضيح مي دهد و نوع جنس آن را توصيف مي كند.
* دو آقا در اتوبوس در مورد ترافيك و اين كه خيابان ها ديگر خيابان نيستند و به پاركينگ تبديل شده اند، گرم گفت و گو هستند. هر يك از آنها به تحليل عوامل وضع موجود ترافيك مي پردازند. يكي دليل چنين شرايطي را توليد بيش از حد خودرو مي داند و ديگري بر بي نظمي هاي اجتماعي و رفتارهاي نابهنجار موتورسواران و رانندگان تأكيد دارد.
* دو پسرجوان از كاست جديد موسيقي كه به بازار آمده حرف مي زنند و آن را با كاست قبلي همان خواننده مقايسه مي كنند. يكي از آنها به صورت عملي، قسمت هايي از آهنگ مربوطه را با دهان مي نوازد: دپس، دپس ...
شما درباره چه چيزهايي صحبت مي كنيد؟ آيا تا به حال چقدر به اين موضوع دقت كرده ايد؟ همين امروز تصميم بگيريد كه دو سه روز، صحبت هاي خود را با اطرافيان كنترل كنيد. ببينيد چه مسائلي موضوعات صحبت شما را تشكيل مي دهند. شايد به نتايج جالبي برسيد.
صحبت كردن و زندگي
«صحبت كردن» موضوعي است كه درباره آن زياد حرف زده شده است! از آيات قرآن و احاديث گرفته تا گفته هاي بزرگان، ضرب المثل ها، اشعار، لطيفه ها و غيره، كلي سوژه درباره صحبت كردن وجود دارد.
- تا مرد سخن نگفته باشد
عيب و هنرش نهفته باشد
- شخصيت انسان زير زبان او نهفته است.
- مرد با حرف هايش شناخته مي شود.
«صحبت كردن» جزء زندگي ماست و شايد بيشترين فعاليتي است كه قسمت عمده زندگي ما را پر مي كند. درست است كه اندازه «صحبت كردن» ما با يكديگر تفاوت دارد، اما همه ما هر روز صحبت مي كنيم، كم يا زياد فرقي ندارد. صحبت كردن كار هر روزه ماست. جالب آن كه ما وقتي با ديگران حرف نمي زنيم،  با خودمان صحبت مي كنيم. اين همان خود گفت وگويي يا به عبارت بهتر گفت وگوي دروني است.
زواياي آشكار و پنهان صحبت كردن
«صحبت كردن» چه با ديگران باشد و چه دروني، اهميت فوق العاده اي در زندگي ما دارد. به اين موضوع از ابعاد متفاوت مي توان توجه كرد:
۱- حرف هاي ما نشان دهنده عمق دانسته هاي ماست. انسان ها هر چه بيشتر بدانند كمتر صحبت مي كنند و بيشتر دوست دارند ياد بگيرند. انسان هايي كه كمتر مي دانند و اندوخته هاي فكري آنان ناچيز است،  از حرف زدن ابايي ندارند.
۲- صحبت هاي ما بيانگر سطح فرهنگ ماست. هر چه سوژه هاي صحبت ما، كم مايه و پراكنده و پيش پاافتاده باشند، بايد در مورد سطح فرهنگ خودمان بيشتر شك كنيم. اگر چه امروزه به اشتباه تعيين سطح فرهنگ با مسائلي چون توانايي مالي، نوع مد و لباس، ژست ها و ادا و اطوار هم تفسير مي شود، اما مهم ترين مؤلفه سطح فرهنگ را محتواي صحبت ها و طرز حرف زدن ما تشكيل مي دهد.
۳- صحبت هاي ما نشان دهنده احترام  يا بي احترامي ما به دانايي و علم نيز هست. وقتي كسي به خود اجازه مي دهد در هر موضوع تخصصي ابراز نظر كند و به راحتي وارد هر حيطه علمي بشود، در واقع بزرگترين توهين را در حق دانايي روا مي دارد. صحبت هاي ما ممكن است ناخواسته و يا بدون زمينه قبلي شروع شوند، ولي وقتي در ادامه، براي خالي نبودن عريضه به راحتي از هر دري حرف مي زنيم و به اصطلاح امروزي سعي مي كنيم كم نياوريم، در واقع نشان مي دهيم كه ارزشي براي تخصص، علم و دانايي قائل نيستيم.
۴- حرف ما با انديشه هاي ناخود آگاه ما هم ارتباط دارند. در شرايط زيادي وقتي گرم صحبت مي شويم، به تدريج چيزهايي را مي گوييم كه نبايد مي گفتيم و يا حداقل قصد گفتن آنها را نداشتيم. آدم هاي پرحرف معمولاً انديشه هاي درون خود را بيشتر لو مي دهند و بيشتر هم دچار دردسر مي شوند.
۵- صحبت هاي ما بيانگر نوع نگاه ما به زندگي هم هست. انسان ها هر چه پخته تر و متعادل تر باشند، در صحبت كردن هم دنبال موضوعات جدي تر مي روند. انسان هاي سردرگم، آشفته، كم ظرفيت و بدون هويت مشخص از موضوعات پيش پاافتاده و بي ارزش حرف مي زنند، اگر چه معمولاً خود متوجه چنين امري نيستند. هر چه افق ديد انسان در زندگي وسيع تر باشد، صحبت ها هم عمق و هدفمندي بيشتري پيدا مي كنند.
۶- صحبت ها خيلي وقت ها منظوري غير از پركردن زمان ندارند. هر چه سوژه هاي فكري و زمينه هاي فعاليت  انسان بيشتر باشد، وقت كمتري براي تلف كردن مي ماند. مهم ترين كار عده اي در زندگي اين است كه زمان هاي خالي شان را پركنند. چرا؟ چون بيكارند، اما بيكارها هم دو دسته اند.گاهي بيكاري يعني نداشتن شغل و فعاليت و گاهي هم بيكاري به معناي نداشتن سوژه فكري است. ذهن خالي از سوژه هاي انديشيدن، با سوژه هاي روزمره و نه چندان باارزش پرو خالي مي شود!
سوژه هاي صحبت
براساس آنچه گفته شد، به نظر مي رسد بايد به صحبت كردن چه به عنوان موضوعي فردي و چه به عنوان سوژه اي اجتماعي، بيشتر توجه شود. صحبت هاي رد و بدل شده در يك جامعه ، نشان دهنده سطح فكر، فرهنگ و ارزشمندي مردم است. به صحبت هاي روزمره خود بيشتر دقت كنيم. كسي توقع ندارد همه مردم در همه جا و همه موقعيت ها فقط حرف هاي علمي و جدي بزنند، اما حداقل بايد تعادلي بين حرف هاي جدي و غيرجدي وجود داشته باشد. ما با پذيرش گفت وگوهاي كم ارزش بين خودمان،  نه تنها وقت مان را تلف مي كنيم، بلكه سطح فرهنگي جامعه را هم پايين مي آوريم. به نمونه هايي از سوژه هاي صحبت هاي رايج و روزمره توجه كنيد:
- رنگ و مدل لباس
- غذا و خواص و طعم ومزه آن
- چاقي و لاغري و تناسب اندام
- فيلم و سريال شب قبل تلويزيون
- ماجراهاي مهماني ها
- دوستي ها و غيبت ها
- خريدهاي انجام شده و پيش بيني شده
- گراني و سختي شرايط زندگي
- چشم و همچشمي ها و مقايسه ها
- فرزند پروري و تربيت بچه
- زن و شوهري و مسائل زناشويي
- پيشگويي و فال بيني
- آب و هوا
- ترافيك و شلوغي خيابان ها
- ايراد گرفتن به رفتارهاي جمعي
- مقايسه زندگي گذشته و حال
- موسيقي و آواز
- آرايش و زيبايي
- عشق و عاشقي
- خارج و زندگي در آن طرف آب
- صنعت و تجارت
- تحليل هاي سياسي
- حوادث و قتل ها و دزدي ها
- ورزش و تحليل هاي مربوطه
- تجملات و تزئينات
- كامپيوتر و تأثيرات آن
- كركري ها و منم منم ها.
به موارد فوق، نكات ديگري را نيز مي توان اضافه كرد. به طور حتم موضوعاتي هم وجود دارند كه جدي ترند، اما شواهد نشان مي دهند كه تعداد اين موضوعات بسيار كمتر است. جايگاه موضوعات جدي، محيط هاي كاري خاص، شرايط حرفه اي و شغلي، جاهايي مانند دانشگاه و فضاهاي علمي و با حضور اساتيد و اهل علم است. اگر شرايطي وجود داشت كه فراواني حرف هاي مردم در يك روز محاسبه مي شد، در اين صورت سطح فرهنگي جامعه هم بهتر قابل برآورد بود. ولي راه دور نرويم، مي توانيد همين كار را در ميداني به وسعت زندگي پيرامون تان انجام دهيد. كافي است در مدت يك هفته به صحبت هاي رد و بدل شده بين خودتان با دوست، همسر، فرزند، غريبه و  آشنا بيشتر دقت كنيد. بعد از آن بهتر است سوژه ها را مشخص كرده و آنها را به ترتيب فراواني مرتب كنيد. اين محاسبه تا حد نسبتاً زيادي مي تواند نشان دهنده طرز تفكر، انديشه ها و شخصيت شما باشد.
صحبت ها و تعامل ها
ما با ديگران چه صحبت هايي مي كنيم؟ آيا تعيين كننده سوژه هاي صحبت، ما هستيم يا ديگران؟ يك نكته پنهان در سوژه هاي صحبت افراد با يكديگر همين نكته است. چه كسي سوژه ها را تعيين مي كند؟ اشتباه رايج در اين باره، نگاه يك طرفه به موضوع است. سوژه هاي صحبت بين افراد به طور معمول به صورت تعاملي و متقابل تعيين مي  شوند، يعني هر دو طرف در اين خصوص مؤثر و تعيين كننده هستند. شما اگر باب صحبت هاي جدي را با يك نفر باز كنيد، براساس نگرش ها و شخصيت طرف مقابل،  او يا از اين موضوع استقبال خواهد كرد و يا خود را كنار خواهد كشيد. به همين ترتيب، وقتي شما با كسي باب شوخي -شوخي از هر نوع، با ادبانه و بي ادبانه!- را آغاز مي كنيد، باز ادامه قضيه دو طرفه است. بنابراين يك مسئله بسيار مهم در تحليل صحبت ها و شناسايي چگونگي آغاز و ادامه آنها و ارزيابي مشكلات مربوطه آن است كه نگاهي تعاملي داشته باشيم. از اين طريق مي توان تصميم گرفت كه با چه كساني و چگونه صحبت كرد.
تعادل در صحبت كردن
منظور از تعادل در صحبت كردن دو نكته است:
اولاً آن چنان كه در احاديث و سخنان بزرگان تأكيد شده است، بايد به اندازه گفت و به اندازه هم سكوت كرد. «كم گوي و گزيده گوي چون در...» ، يعني اين كه صحبت كردن حد و اندازه دارد و زياد و بي رويه حرف زدن، به خصوص زماني كه سوژه ها كم مايه و بي ارزش باشند، آفت بسيار بزرگي است.
ثانياً بايد تعادلي هم بين موضوعات غيرجدي و جدي موجود باشد. شايد صحبت كردن درباره مسائل روزمره امري راحت و بدون دردسر باشد، اما در درازمدت آثار نامطلوب خود را نشان خواهد داد. انسان ها بايد خود را با موضوعات جدي مانند فلسفه زندگي، شناخت اهداف، دانش اندوزي و دانش افزايي، روان شناسي سلامت، كمك به ارتقاي فرهنگ جامعه، درك مسائل اجتماعي و غيره درگير سازند. صحبت كردن از آب و هوا، ترافيك، مدل لباس و گفتن و خنديدن هم لازمه زندگي است، اما به شرطي كه جايي براي مسائل و امور جدي هم باقي بماند. عادت به صحبت هاي نه چندان جدي و گاه بيهوده، انسان را از توجه به مسائل جدي و انديشه درباره چيستي و چرايي زندگي باز مي دارند و در چنين وضعيتي،  فرد درگير شدن با مسائل جدي را دردسر و مزاحم تلقي مي كند و خود را از آنها دور مي سازد.
چند توصيه
۱- با دقت در صحبت هايتان با ديگران، اصليِ ترين سوژه هاي صحبت را بيابيد.
۲- به گفت وگوهاي دروني خود و جهت گيري مثبت يا منفي آنها نيز توجه كنيد.
۳- به ايجاد تعادل در محتواي صحبت هايتان اهميت دهيد. اگر با عده اي درباره موضوعات عادي و روزمره حرف مي زنيد، چند نفر را هم براي صحبت هاي جدي انتخاب كنيد.
۴- با مطالعه و دانش افزايي، سطح دانايي و فرهنگ خود و در نتيجه كيفيت صحبت هايتان را افزايش دهيد.
۵- بياموزيد كه درباره هر موضوع اظهار نظر نكنيد، فراموش نكنيد وقتي درباره موضوعي تخصصي كه به شما ربطي ندارد حرف مي زنيد، خيلي از امور و افراد را بي ارزش كرده ايد.
۶- سعي نكنيد در صحبت كردن به تعامل بپردازيد. هر حرف و سخني ارزش پاسخ دادن ندارد.
۷- اگر زياد و بي ربط حرف مي زنيد با يك برنامه مشخص و به تدريج، خود را كنترل كنيد.
۸- موقعيت هايي را كه باعث مي شوند شما زياد صحبت كنيد شناسايي كرده و تا حد امكان خود را از آن موقعيت ها دور كنيد.
۹- كيفيت محتوايي حرف هايتان را ماه به ماه ارزيابي و كنترل كنيد. ببينيد چقدر حرف هاي پخته و قابل قبول و باارزش زده ايد.
۱۰- صحبت هاي شما نشان دهنده شخصيت شماست. با شخصيت رفتار كنيد.
ابراهيم اصلاني

نگاه فرهنگ
پيام پاك پاكدشت در سال نو
012033.jpg
ماجراي قتل هولناك كودكان پاكدشتي و اعدام قاتل آنها علي بيجه در واپسين روزهاي سال ،۸۳ نام شهرستان پاكدشت را درصدر اخبار رسانه ها قرار داد و پاكدشت، واژه اي بود كه صدها و هزاران بار در مطبوعات مطرح شد. از همان روزهايي كه نام پاكدشت و محدوده جغرافيايي آن عنوان مي شد، مردمان ساكن اين كوي و برزن، به انحاي گوناگون درصدد بودند كه ويژگي هاي مثبت و فرهنگي شهر خود را نيز نمايان سازند. در واپسين روزهاي نخستين ماه سال ۸۴ و با عنايت به اين كه هنوز هم مي توان سال نو را تبريك گفت، ديدگاهي را مطرح مي كنيم كه
از عليرضا پازوكي، يكي از فرهنگيان پاكدشتي و مؤسس مجتمع فرهنگي آموزشي تفريحي ورزشي اسوه در اين شهرستان و به نمايندگي از سوي پاكدشتي ها، براي طرح در صفحه فرهنگي همشهري دريافت كرده ايم. اميدواريم پاكدشت را از اين پس با خصلت هاي نيكويي كه آقاي پازوكي مطرح كرده است، بشناسيم، نه با علي بيجه و جنايت هاي فجيع او.
سال ۸۳ با تمام فراز و نشيبها گذشت. اخبار خوب و اخبار بد و در اين ميان خبر قتل هاي زنجيره اي كودكان بي گناه حوالي كوره پز خانه هاي اطراف تهران، از جمله تلخ ترين و عبرت آموزترين اخبار بود، حادثه اي غم انگيز كه آن را بايد فاجعه ملي مي ناميديم و براي مسئولين محترم هم از ابعاد مختلف قابل تأمل مي توانست باشد. موضوع از اين قرار بود كه فردي متعلق به خانواده اي مهاجر به علت انتقام از گذشته خويش و تسكين ناكامي ها و عقده هاي دوران كودكي، فرزندان بي گناه و معصوم خانواده هاي حاشيه كوره پزخانه هاي اطراف پاكدشت را مورد آزار و اذيت قرار داده و در نهايت به كام مرگ كشاند و پس از اسارت در چنگال قانون، بالاخره در روزهاي پاياني سال ۱۳۸۳ به دار مجازات آويخته شد تا وجدان جريحه دار شده عمومي و خانواده هاي مقتولان اندكي تسكين يابد، اما فقط خدا مي داند بر خانواده هاي مقتولان چه گذشت.
اين خبر براي مدتها پاكدشت را در صدر اخبار داخلي و خارجي قرار داد و كساني كه شايد در تمام عمر خويش نام پاكدشت را نشنيده بودند، با اين خبر با نام اين شهر نيز آشنا شدند. اما احساس من به عنوان يك شهروند پاكدشتي، اين است كه همان طور كه در اين فاجعه هولناك، كودكان مظلوم بي رحمانه هدف انتقامي كور قرار گرفتند، پاكدشت نيز مورد بي مهري واقع شد و با چهره اي نه در خور شأن اين ديار معرفي شد؛ شهري كه مفتخر است آغوش به زوار امام رضا (ع) گشوده و دعاي خير مردمانش، بدرقه راه ايشان است.
پاكدشت شهري كه زادگاه صدها شهيد به خون خفته بوده و هر كدام سرداري بزرگ براي اسلام عزيز و ايران سرافراز بودند و خانواده هايي از اين شهر ۵ شهيد، ۳ شهيد و ۲ شهيد تقديم انقلاب نموده اند.
پاكدشت، زادگاه نخبگاني است كه امروز در مجلس خبرگان، مجلس شوراي اسلامي، مجمع تشخيص مصلحت نظام از ارزشهاي والاي اسلامي پاسداري مي كنند.
پاكدشت شهري است كه هنگام روستا بودنش، پذيراي هزاران فرد طالب علم از سراسر ايران عزيز بود، به طوري كه هنگامي كه حتي در بعضي از شهرستان هاي آن زمان، محلي جهت ادامه تحصيل فرزندان اين مرز وجود نداشت، در پاكدشت مدرسه ها از دوره ابتدايي تا دبيرستان داير بودند و حتي در دهه ،۱۳۳۰ زنده يادها اخوان ثالث و آل داود، شاعران برجسته كشور، در دبستان آن مشغول به تدريس بودند. همچنين تربيت معلم، تربيت نيروي بهداشت محيط در آموزشگاه فريس، تربيت مروج كشاورزي و معلم در دانشسراي كشاورزي مامازند، تربيت مددكار در سازمان زنان سابق، تربيت معلم در قلعه نو املاك، تربيت دبير در دوره هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد در رشته هاي مختلف در دانشگاه ابوريحان (دانشگاه سپاهيان انقلاب سابق)، براي اقصي نقاط كشور از ديگر دستاوردهاي فرهنگي پاكدشت بود كه فارغ التحصيلان آن اكنون در جاي جاي اين كشور مشغول به كار هستند و امروز پاكدشت نيز مي تواند مانند شهرهاي يزد و بيرجند جشن هفتاد و سومين سال تأسيس اولين دبستان خود را برگزار كند. پاكدشت، شهري است كه در زمان روستا بودنش در سالهاي بعد از ۱۳۱۱ پذيراي بيماران شهرستانهاي ورامين، گرمسار، ايوانكي، ري و حتي تهران در بيمارستان ۵۶ تختخوابي خود بوده است.
پاكدشت، زادگاه افرادي است كه امروز در دانشگاه هاي داخل و خارج از كشور، با افتخار و سرافرازي مشغول به تدريس بوده و حتي بعضي از آنان داراي تأليفاتي هستند كه طالبان علم در اقصي نقاط جهان از آن بهره مي جويند.
پاكدشت، شهري است كه اكثريت افراد خانواده هاي آن داراي تحصيلات عاليه بوده و حداقل از هر خانواده آن، دو آموزگار و دبير در سراسر ميهن اسلامي مشغول تدريس هستند.
پاكدشت شهري است كه دشت حاصلخيز آن توليد كننده و تأمين كننده قسمتي از نيازهاي معيشتي مردم كشور است و هزاران نفر از مردم خوب اين كشور، جهت توليد و خدمت، در آن مشغول به كار هستند.
پاكدشت از جمله شهرهاي كشور است كه باغ ها و گلخانه هاي متعدد گل را در خود جاي داده و در حال دستيابي به جايگاه شايسته صادرات گل در ميهن اسلامي است.
هر چند مقتولان فاجعه غم انگيز سال ۱۳۸۳؛ هر يك غنچه اي نوشكفته بودند كه در تندباد خشونت و انتقام پرپر شده و باغ و باغبان را به عزا نشاندند، اما پيام مردم پاكدشت در سال نو، سال همبستگي به هم ميهنان؛ عشق و دوستي است؛ زيرا كه گل نماد زيبايي، عشق، دوستي و لطافت است.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |