يكشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۸۴ - - ۳۷۹۷
نمايشگاه آثار باستاني ايران از روز جمعه در لندن آغاز به كار كرد
فصلي براي ايران
001248.jpg
عكس:حسين كريم زاده
ميثم قاسمي
نمايشگاه آثار دوره هخامنشي با عنوان دنياي ايران باستان، امپراتوري فراموش شده از روز جمعه در لندن آغاز به كار كرد.
برپايي اين نمايشگاه پس از كش و قوس هاي فراوان و البته مخالفت هاي گوناگون در داخل ايران صورت گرفت. در اين نمايش گاه بيش از 400 قطعه گرانبها از دوران هخامنشي در معرض ديد اروپاييان قرار مي گيرد. از اين تعداد اثر، 80قطعه از موزه ايران باستان به لندن فرستاده شد و قطعات ديگر از موزه هاي لوور پاريس و گالري موزه بريتانيا گردآوري شده است. اين اولين بار است كه اين تعداد از آثار باستاني ايران در نمايشگاهي گردهم مي آيند. اما داستان خروج آثار نفيس باستاني از ايران و برپايي نمايشگاه به اين سادگي ها هم نبود.
خروج آثار
داستان از آنجا شروع شد كه چند ماه پيش خبر رسيد نمايشگاهي از آثار تاريخي ايران با عنوان امپراتوري فراموش شده در موزه بريتانيا برپا مي شود.
براي اين كار قراردادي ميان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ايران و موزه بريتانيا منعقد شد. عمليات اجرايي گزينش و بسته بندي اشيا در چهار موزه ملي ايران و تخت جمشيد، رضا عباسي، آبگينه و سفالينه از اواسط تابستان آغاز شد.
در همين حال خبرهايي مبني بر مخالفت كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي با ارسال اين آثار به گوش رسيد. برخي از علاقه مندان آثار باستاني ايران و كارشناسان معتقد بودند فرستادن اشياي نفيس به جاي مانده از گذشته هاي دور به كشوري خارجي براي شركت در نمايشگاه موجب وهن تاريخي يك كشور است و هيچ كشور صاحب تمدني چنين كاري را انجام نمي دهد. به دنبال اين اعتراضات، مسئولان موزه ملي ايران اعلام كردند قصد خارج كردن اشياي نفيس را ندارند و تنها چند شيء كوچك به لندن فرستاده خواهد شد.
از سوي ديگر شنيده شد كه ميان اعضاي هيات كارشناسي اموال فرهنگي تاريخي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و برخي مسئولان اجرايي اين سازمان درباره گزينش اشيا اختلافاتي بروز كرده است. پيگيري ها نشان مي داد كه اعضاي هيات كارشناسي اموال فرهنگي تاريخي بشدت با خروج اشياي نفيس، حجيم، منحصر به فرد و آسيب پذير مخالفند، اما تعهداتي كه ايران در قرارداد با موزه بريتانيا متضمن اجراي آنها
شده بود، مديران سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري را برآن داشته كه به هر ترتيب برخي از اين اشيا را در نمايشگاه موزه بريتانيا شركت دهند. در نتيجه پيش از اعلام نظر هيات كارشناسي، موزه ملي شروع به گزينش آثار كرد.
در همين زمان خبر رسيد كه جان كرتيس رئيس بخش خاورميانه موزه بريتانيا به همراه كارشناسان و مرمتگران انگليسي در موزه ملي ايران حاضر شده و به بررسي و انتخاب آثار پرداخته اند. مهمترين اثري كه مورد توجه تيم انگليسي قرار گرفت و اصرار زيادي بر حضور آن در نمايشگاه داشتند اسفنكس (تركيب حيوان و انسان) بود كه از دهه هاي پيش در كنار پلكان آپادانا در نمايشگاه به ديوار نصب شده بود.
كارگران مشغول كار شدند، ولي پس از شكافتن نقطه اتصال اين مجسمه با ديوار، معلوم شد كه اسفنكس از ديوار جدا شدني نيست و اين كار كل اثر را متلاشي مي كند. از اين رو محل تخريب شده با گچ بنايي ترميم شد.
پس از آن سه اثر ديگر شامل مجسمه پنه لوپه، سگ سنگي و پنجه شير انتخاب و به رغم نظر هيات كارشناسي بسته بندي شد. اين اتفاقات در حالي صورت گرفتند كه برخي از مديران مياني سازمان ميراث فرهنگي كه اين اقدامات در زير مجموعه آنها در حال انجام بود ، به طور كلي از تحولات بي خبر بودند.
مسعود نصرتي مدير كل موزه هاي اين سازمان در آن زمان از وجود اشياي نفيس در كاروان اعزامي به موزه بريتانيا اظهار بي اطلاعي كرد و تاكيد كرد كه قرار نبوده چنين اشيايي از كشور خارج شوند.
نصرتي گفته بود: ارتباط ما با حوزه جهاني و معرفي فرهنگ و تمدن ايراني به جهانيان بسيار مهم است، اما بسياري از اينها ، اشيايي هستند شاخص، مهم و شكننده كه يكسري ضوابط نقل و انتقال به ما اجازه نمي دهد آنها را حركت دهيم. خب، ما هم اين كار را نمي كنيم.
براي اين كار گفتيم به جاي برخي اشيا، مولاژ آنها را تهيه كرده و بفرستند، ولي آنها كه قابليت دارند و بسته بندي خوبي شده و شكنندگي ندارند، فرستاده مي شوند.
داستان بسته بندي آثار نيز خود موضوع جنجال برانگيز ديگري داشت.
مهمترين آثار تاريخي ايران در جعبه هاي چوبي بسته  بندي شده و توسط يك ليفتراك (بالا بر صنعتي) جابه جا مي شوند. اين در حالي است كه بسياري از مطلعان نگران حوادثي بودند كه ممكن بود بر سر راه انتقال اين آثار به وجود بيايد، بخصوص آنكه زمان انتقال آثار مصادف شد با انفجارهاي تروريستي لندن و هر لحظه ممكن بود هواپيماي حامل آثار باستاني سقوط كند يا جعبه ها جابه جا شوند و...
سرانجام با اصرار مديران ارشد سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، هيات دولت در دوم مردادماه به رياست محمدخاتمي تشكيل جلسه داد و به طور رسمي با انتقال موقت اين اشيا به موزه بريتانيا موافقت كرد و يك هفته بعد انتقال آغاز شد.
سرانجام خوشبختانه آثار بدون مشكل خاصي به لندن رسيدند و نمايشگاه آغاز به كار كرد.
مشهور ترين آثار باستاني ايران از جمله منشور حقوق بشر كورش، جام زرين، بز بالدار، زيتون طلايي و ... براي اولين بار در كنار هم به نمايش عمومي گذاشته شده اند.
بازتاب برگزاري نمايشگاه امپراتوري فراموش شده در رسانه هاي بريتانيا بسيار گسترده بود.
شبكه چهار تلويزيون بريتانيا گزارشي از آماده سازي اين نمايشگاه پخش كرد. در اين گزارش، جان كرتيس از برگزاركنندگان اصلي اين نمايشگاه گفت كه اين نمايشگاه بعد ديگري از ايران  باستان را براي مخاطب غربي آشكار مي كند. روزنامه فاينشنال تايمز، چاپ لندن نيز در گزارشي با عنوان امپراتوري خرد درباره اين نمايشگاه با كرتيس گفت و گو كرد.
به گفته او در مقايسه با ديگر امپراتوري هاي بزرگ باستان از جمله آشور، بابل، يونان و روم، امپراتوري ايران باستان كمتر در بين جهانيان شناخته شده است. اين در حالي است كه امپراتوري هخامنشي از نظر وسعت و اهميت در اندازه روم باستان بوده و همانند پلي بين تمدن هاي شرق و غرب عمل كرده است. دكتر كرتيس جنگ هاي ايران و يونان و تلاش هاي تبليغاتي يونانيان براي محو آثار و
جاي پاي تمدن ايراني ها را از دلايل مهم كم توجهي به امپراتوري هاي ايران باستان دانست و گفت كه برخلاف تبليغات يونانيان، ايران در آن روزگار به هيچ وجه مظهر استبداد و خودكامگي نبوده و مردم آن افرادي خردمند و عقل گرا بوده اند.
كرتيس به گفت و گوي خود با شاهرخ رزمجو رئيس بخش هخامنشي موزه ايران در مورد تاثير عميق آتش زدن تخت جمشيد توسط سپاهيان اسكندر مقدوني بر قلب ايرانيان اشاره كرد و به نقل از وي گفت: حتي در سالهاي اخير در اشعار و ترانه ها به اين اقدام اشاره و تاكيد شده كه آتش اسكندر هم نتوانست ايران و ايراني را نابود كند.
به گفته اين كارشناس انگليسي، ايرانيان عصر باستان نمونه مناسبي براي رواداري و تحمل ديگر ديدگاه ها بوده و نشان داده اند كه چگونه معتقدان به مذاهب و اديان مختلف، مي توانند در كنار يكديگر زندگي كنند.
وي به نقل از مسئول بخش هخامنشي موزه ملي ايران گفت: امروز در ايران توجه به ايران باستان بويژه در ميان جوانان زيادتر شده است و نشانه اين امر افزايش تعداد بازديدكنندگان از اين موزه و مراكزي مانند تخت جمشيد است، چرا كه مردم ايران هنوز تداوم فرهنگي خود از دوران هخامنشي تا عصر حاضر را حس مي كنند. سرانجام نمايشگاه ،عصر روز پنج شنبه با جضور جك استراو، وزير امور خارجه انگليس، اسفنديار رحيم مشايي، رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و جمعي از كارشناسان و مسئولان فرهنگي ايران افتتاح شد تا از روز جمعه نمايش عمومي آثار آغاز شود.
نمايشگاه دنياي ايران باستان امپراتوري فراموش شده تا 18 دي ماه ادامه خواهد داشت.
سمينار هاي جنبي
در كنار نمايش آثار باستاني ايران، سمينارها و جلسات مختلفي درباره تاريخ ايران از تاريخ 7 تا 9 مهر در لندن برگزار خواهد شد. اعضاي هيات علمي همايش، جان كرتيس، فرهاد حكيم زاده، سام مورهد، جان سمپسون و ينجل تاليس هستند.
موضوعات همايش عبارتند از: مشكلات مطالعه تاريخي هخامنشي، حكومت، سازمان اداري، جامعه و اقوام ساكن در هر شهر، دين و مراسم تدفين، ارتش، پهنه  شاهنشاهي، هنر و فرهنگ مادي، معضل مشترك ايران و يونان، قدرت و سياست و ميراث هخامنشي.
بر اساس اخبار رسيده، ايران شناسان بزرگي چون پيتر چلكوفسكي، حميد كشميرشكن، علي انصاري و ريچارد نيلسون در اين همايش سخنراني خواهند كرد.
در همين حال مقامات رسمي اسپانيا از هم اكنون خواهان برپايي نمايشگاه امپراتوري فراموش شده در كشورشان شده اند، اما مدير موزه ملي ايران انتقال آثار به اسپانيا را به دستور اسفنديار رحيم مشايي، رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري موكول كرده است.
كارگر مي گويد: نمي خواهيم اين نمايشگاه مانند نمايشگاه 7 هزار سال هنر، خارج از ايران بماند. اگر قرار باشد بر اساس تجربيات خوبي كه با اسپانيا داشتيم، اين نمايشگاه را به آنها امانت دهيم، اسپانيا تنها كشور امانت گيرنده خواهد بود .

امپراتوري پهناور
در دوران باستان، ايرانيان نيرومندترين و پهناورترين حاكميت خاور زمين را بنياد گذاشتند. آنها در طول دو قرن، از 550 تا 330 قبل از ميلاد مسيح، بر قلمرو بزرگي از مشرق زمين حاكم بودند. سرزمين زير فرمان آنها از شمال آفريقا تا دره سند و از آسياي مركزي تا خليج فارس ادامه داشت. اين امپراتوري باشكوه استوارترين حاكميت دنياي باستان را تشكيل مي داد. ايرانيان به دو امپراتوري آشور و بابل پايان دادند و با يونانيان به رقابت برخاستند. آنها براي اداره قلمرو پهناور خود، نظام اداري پيشرفته اي به وجود آورده بودند كه در دنياي باستان بي سابقه بود. اسكندر مقدوني كه در سال 331 قبل از ميلاد به اين امپراتوري خاتمه داد، بسياري از دستاوردهاي پيشرفته ايرانيان را در عرصه شبكه ارتباطات و دولت گرداني اقتباس كرد.

اصرار ايرانيان بر حفظ ميراث كهن
تاكيد بر عدالت طلبي است
اسفنديار رحيم مشايي در مراسم افتتاحيه دنياي ايران باستان، امپراتوري فراموش شده گفت: وظيفه ما آشنا كردن مردم جهان با حقيقت ايران است.
در اين مراسم، رحيم مشايي و جك استراو از نمايشگاه ديدن كردند. پس از آن محمدرضا كارگر، رئيس موزه ملي ايران، مك گرگور ، رئيس موزه بريتانيا، محمد حسين عادلي سفير ايران در لندن، جك استراو و رحيم مشايي سخنراني كردند.
رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، برپايي چنين نمايشگاهي را وسيله اي براي ايجاد شناخت متقابل بين ملت ها دانست.
وي در بخشي از سخنان خود گفت: تاريخ، شخصيت يكپارچه اي است و با همه فراز و نشيب ها در طول زمان امروز، مسئوليت آن متوجه همه است. اگر سهم فرهنگ در روابط سياسي بيشتر شود، بيشتر به مصلحت واقعي مي رسند. معاون رئيس جمهور ايران، پذيرش اسلام از سوي ايرانيان را تنها براي بهره سير كمال بشري دانست: اصرار ملت ايران در حفظ زبان فارسي و پذيرش آموزه هاي دين اسلام، نشان دهنده تاكيد اين ملت براي عدالت طلبي و آگاهي، معنويت و عشق ورزي است.
او به عنوان نماينده دولت جديد ايران اعلام كرد: وظيفه ما آشنا كردن مردم تمام دنيا با حقيقت ايران است .در اين نمايشگاه، آثار دوران هخامنشي كه تمام وجوه زندگي را در اين دوره تاريخي بيان مي كند، ارائه شده اند؛ مجسمه هايي از هنر و فن آوري هنرمندان و صنعتگران آن دوره، ظروف سلطنتي معرف شكوه دربار هخامنشي، نمادهاي ارابه و راهداري، سيستم ايجاد وزن هاي استاندارد، تزئينات پارچه، تصاويري از مراسم مذهبي و در نهايت منشور كورش كه نماد پيشرفت تمدن و مردم سالاري ايرانيان در عهد باستان است.

يادداشت روز
ايران مرز پرگهر
سهراب نيكخواه
آنچه امروز به عنوان ايران زمين به ما رسيده است، سرزميني است به قدمت تاريخ.
روزگاري امپراتوري ايران از شرق تا مرزهاي چين، از غرب تا آفريقا، از شمال تا آسياي ميانه و از جنوب تا خليج فارس گسترش داشت. نام ايران زمين و سپاهيانش لرزه بر اندام هر پادشاهي مي افكند. چه بر سر اين سرزمين آمد و چه مصيبت هايي كه كشيد، شرحي است پرخون جگر كه تاريخ مي گويد. پادشاهاني سست عنصر كه توان اداره حكومت و حفاظت از سرحدات را نداشتند و هر تكه اي از اين خاك عزيز را به دشمني سپردند تا چند صباحي بيشتر بر اريكه سلطنت بمانند. چه خون دل ها كه نخورديم، وقتي محمود افغان بي هيچ زحمتي پايتخت ايران را فتح كرد. چه زجري كشيديم وقتي شهرهاي آسياي ميانه را دودستي به روس ها دادند و تا ارس عقب نشستند يا همين اواخر كه نتوانستند بحرين را نگه دارند و در برابر جدايي اش سكوت كردند. شايد تنها باري كه مغرورانه ايستاديم و حتي يك وجب از خاكمان را به دشمن غدار نداديم، همين هشت سال جنگي بود كه بعثي ها بر ما تحميل كردند؛ در برابر تاريخ و آيندگان پرافتخار و سربلند هستيم از دليري مان و از شجاعتمان.
***
نمايشگاه ايران باستان، امپراتوري فراموش شده گرچه با اما و اگرهاي فراواني برگزار مي شود، ولي موقعيت خوبي است براي يادآوري آن تمدن بزرگ. چنين نمايشگاه هايي، اثبات تاريخ است براي كوردلان؛ براي آنان كه مي خواهند ثابت كنند آب هاي جنوب نام ديگري به جز خليج فارس دارند و جزايرش از آن ما نيستند. پاسخي روشن و مستند است به فيلمسازاني كه ايرانيان را قومي خشن و بي فرهنگ به تصوير مي كشند. مي خواهيم بگوييم پيش از آنكه حقوق بشر دستاويزي براي كشتار مردم بي دفاع باشد، ايرانيان قرن ها قبل، آن را مكتوب كرده بودند.
***
نحوه انتقال آثار باستاني ايران به لندن بار ديگر نگراني هايي را در زمينه حفظ و نگهداري آثار تاريخي ايران ايجاد كرد.آنچه امروز در اختيار ماست، از سالها پيش با زحمات فراوان مانده است. متاسفانه اغلب ما به تاريخ گذشته مان و نگهداري يادگارهايش بي توجه هستيم؛ بلايي كه بر سر ارگ قديمي بم آمد. آنچه نگراني جهانيان را در ميدان نقش جهان اصفهان برانگيخته است و صدها نمونه از اين دست، شايسته ملتي با پشتوانه فرهنگي چون ما نيست. نكند بي مبالاتي، ما را مصداق آن شعر مولوي كند كه:
مرد ميراثي چه داند قدر مال
رستمي جان كند و مجان يافت زال
آنچه امروز به عنوان ايران به ما رسيده است، ميراث شيرزنان و جوانمرداني است كه ظلم و جور خلفاي اموي و عباسي را تحمل نكردند، سر به دار دادند و تن به ذلت نه؛ در دشت چالدران با شمشير در برابر گلوله توپ ايستادند؛ هشت سال در دشت هاي تفتيده جنوب و كوه هاي غرب تن را سپر گلوله كردند و رفتند تا نام ايران زمين سربلند بماند.مغرور و استوار چون كوه هاي البرز مي ايستيم و تا ابد مي خوانيم: اي ايران، اي مرز پرگهر

ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |