|
گفت وگو با زين الدين زيدان
اسطوره فوتبال فرانسه
|
|
|
ترجمه : اميرقرباني
با ورق زدن تاريخ فوتبال فرانسه با نام هاي بزرگي روبه رو مي شويم. ژوست فونتن اولين ستاره درخشان فوتبال فرانسه بود كه با زدن ۱۳گل صاحب عنوان آقاي گل رقابت هاي جام جهاني در سال ۱۹۵۸شد. نسل فوتبال فرانسه در دهه ۸۰ با حضور ستارگاني چون ژيرس، پلاتيني، تيگانا، بوسيس و باتيستون،پتي و... تغيير كرد. اين تيم در جام ملت هاي اروپا در سال ۱۹۸۴ با نبوغ بالاي خود افتخار بزرگ فوتبال اين كشور را كه قهرماني در جام ملت ها بود به دست آورد. فرانسوي ها در سال ۱۹۸۶ نيز با اين نفرات به مقام سوم جهان رسيدند. غيبت در دو دوره متوالي در جام جهاني ۹۰ و۹۴ باعث شد تا نسل سوم فوتبال فرانسه در سال ۹۸ شكل گيرد. اين بار زيدان، بارتز، ژوركائف، بلان، تورام، ترزگه، هانري و... از جمله بازيكناني بودند كه در مجموعه تيم ملي فرانسه اين تيم را فاتح جام جهاني كردند. وقتي زيدان در استاد دو فرانس جام را بر بالاي سر برد، فرانسوي ها غرق در شادي و شعف شد ند موفقيت هاي فرانسه با قهرماني در جام ملت هاي ۲۰۰۰ تداوم داشت. زيدان از جمله اسطوره هاي فوتبال فرانسه است كه در پيراهن باشگاهي و تيم ملي همواره يك مهره سرنوشت ساز بوده است. او در سال ۲۰۰۶ با دنياي بازيگري در زمين باشگاهي خداحافظي كرد و بعد از جام جهاني ۲۰۰۶ نيز از تيم ملي خداحافظي مي كند. به همين مناسبت مجله اونزمونديال فرانسه آوريل ۲۰۰۶ با او گفت وگوي اختصاصي ترتيب داده كه در زير آن را مي خوانيد.
*مشكلاتي كه اين فصل گريبانگير رئال مادريد شد را چگونه توضيح مي دهي؟
- اين مشكلات مربوط به امسال نبود. از سال ،۲۰۰۳ پيشرفتي به دست نياورديم. آغاز فصل حكايتي داشت. مي بايست يك گروه مربيگري جايگزين مي كرديم، يك مربي وجود داشت (واندرلي لوگزامبورگي برزيلي) كه لزوماً، آنچه را كه مي خواست، به راحتي انجام نمي داد. اينها نگراني هاي كوچك هر باشگاهي است كه براي تيم ما كمي بيشتر طول كشيد.
*آيا متوجه شده اي كه مردم فكر مي كنند، رئال مادريد با نفراتي كه در اختيار دارد، بايد تمام مسابقات خود را مي برد. با شيوه اي كه در ابتدا داشت؟
- مطمئناً كه اين را متوجه شدم. اما فوتبال اين نيست. اگر يك تيم خوب به طور قطعي دريك بازي برنده باشد، پس بازي كردن ديگر معني نخواهد داشت، اينطور نيست؟ از طرف ديگر اين هيجانات پيرامون فوتبال هم ديگر وجود نخواهد داشت. جذابيت اين ورزش، دقيقاً همين ابهام است. اگر يك تيم، اراده، ميل و جديت بيشتري به كار گيرد، مي تواند در مقابل بزرگان پيروز باشد.
*رئال مادريد شايد ستارگان بزرگي در اختيار داشته باشد. اما به اندازه كافي بازيگردان ندارد...
- من اين برداشت را قبول ندارم. يك دليل هم دارم، بعضي از بازيكنان بايد بيشتر از ديگران فعاليت داشته باشند. مثلاً شخصي مثل رونالدو كه نمي تواند خيلي سريع بدود، در عوض براي انجام امور ديگري، به كار گرفته مي شود.
*بارسلون در اين فصل با فاصله زياد به قهرماني رسيد.
- اين زيبايي فوتبال است. دو سال است كه آنها با فاصله زياد نسبت به ساير رقبا به مقام قهرماني مي رسند.
*خوان لوپزكارو، با روي كار آمدنش چه چيز را براي شما به همراه آورد؟
- دانش خود را، او در سال ۲۰۰۱ به رئال مادريد آمد، او با اندوخته دانش خود كار را شروع كرد. من كمي فوتبال را مي شناسم. خيلي زود اين شور و حرارت را در عمق وجودش ديدم، اگر چه او در اين فصل موفق نبود، ولي در آينده نتيجه خواهد گرفت. اين امر مسلم و قطعي است.
* رموز اين مربي چيست؟
- او بسيار كار مي كند و از نظر جسمي نيز در وضعيت مناسبي است و اين به بازيكنان كمك مي كند و به بعضي جزئيات خيلي كوچك نيز مي پردازد.
* او كاملاً نقش تو را در زمين تغيير داد...
- بله او من را در مركز به بازي گرفت، درست است. من اين را ترجيح مي دادم، زيرا در روزهاي خوبم به سر مي بردم. به خصوص، او سيستم بازي تيم را كاملاً عوض كرد و نه فقط نقش مرا. او مي دانست كه به كجا مي خواهد برود و امروز جواب مي دهد. اين شيوه در افكار لوگزامبورگو اصلاً وجود نداشت. شيوه او بسيار خوب بود و نظرات خودش را داشت، اما ما نتوانستيم خواسته هاي او را به خوبي اجرا كنيم و اين سرنوشت او بود. در ضمن، او مربي اي بود كه هميشه به بازيكنان توجه داشت.
* ليگ قهرمانان، هدف اصلي تو بود؟
- در رئال مادريد، هميشه همينطور بود. بايد بيشتر مسابقات را برد و براي من كه يكبار جام قهرماني اروپا را برنده شده ام، خيلي استثنايي بود. مخصوصاً كه فينال قرار بود در «استاد دو فرانس» برگزار شود. به محض اينكه در ماه اوت متوجه شدم كه فينال قرار است در اين استاديوم اسطوره اي برگزار شود كه من برايش خيلي احترام قائل ام . خيلي خوب مي شد، يك تجليل بزرگ اما اين گونه نشد و در نهايت بارسلونا رقيب ما در اين ورزشگاه با شكست آرسنال به مقام قهرماني رسيد.
* همانطور كه نتوانستي بازي هاي زيادي را با پيروزي پشت سر بگذاري.
- من چند فينال را از دست داده ام. سه فينال پشت سر هم در سال هاي ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۸ (جام يوفا با بوردو در سال ،۱۹۹۶ ليگ قهرماني را در سال هاي ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ با يوونتوس). اگر فينال جام جهاني ۹۸ را هم از دست مي دادم، قسم مي خوردم كه كار بدي كرده ام و يا آدم بدي را ديده ام. ممكن بود كه اين فينال را هم از دست بدهم. اگر چه شكست در مقابل برزيل شرم آور نيست.
* آيا يكبار هم از بازگشت به تيم فرانسه، افسوس نمي خوري؟
- برعكس. به خودم مي گويم كار خوبي انجام داده ام و اينكه تيم فرانسه را در گوشه اي از ذهنم داشته باشم، برايم يك لذت وصف ناشدني را همراه دارد. طوري كه يكسال است، تصور كسب دومين جام جهاني را در ذهنم پرورش مي دهم.
اميدوارم در آلمان اين اتفاق رخ دهد تا فرانسه براي دومين بار قهرمان جهان شود.
* اين بازگشت، يك پرانتز است كه باز شده و يا يك تاريخ جديد كه شروع شده است؟
- همينطور است. من يك تصميم گرفتم. وقتي كه تو جامي را پس از جام ديگر از دست مي دهي، يك جام جهاني و يك جام اروپايي، از خودت مي پرسي، آيا تو خيلي دور نبودي؟ ذهنم حول اين سؤال مي چرخيد. درون خودم احساس كردم، كه بايد روح تازه اي به اين تيم داد.
* بدون قديمي ها، آبي پوشان (فرانسه) در پيدا كردن تعادل تيمي، مشكل دارد...
- شايد. به عبارت ديگر براي اينكه همه جوان ها بتوانند بهتر كار كنند، احتياج به زمان دارند. قديمي هاي تيم مي توانند به اين موضوع كمك كنند. اما من با تمام ميل بازگشتم، آنها آمدند دنبالم، در غير اينصورت من هم برنمي گشتم، من آقاي «زورو» نيستم كه مي گويد: «من آمدم، همه كارها را رها كردم و بازگشتم» . نه، مربي مرا خواست و من هم از موضع خود عقب نشيني كردم. به خودم گفتم: من هنوز پاهايم را دارم و مي توانم چيزهايي به اين تيم بدهم. من تمايل دارم كه اين كار را بكنم و طبيعتاً هم انجام خواهم داد.
* آيا بدون حضور تورام و ماكه له له به تيم ملي باز مي گشتي؟
- هر كس تصميم خودش را مي گيرد و هنوز هم از اينكه اينطور شد، خوشحالم. حالا، خيلي مهم است كه هر سه در تيم حضور داشته باشيم.
* از ديد كارشناسان اين امر براي آبي پوشان حياتي است.
- ما اين را نمي دانيم. شايد تيم بدون حضور ما، از عهده اين كار بربيايد. چيزي كه مسلم است، حضور سه بازيكن با تجربه و يا بيشتر، شانس بيشتري براي موفقيت تيم در جام جهاني ۲۰۰۶ بوجود مي آورد.
* اين تيم فرانسه مي تواند آرزوي تو را برآورده كند؟
- بله مي تواند. ما مي توانيم همه چيز را دوباره درست كنيم، ما مي توانيم بهترين باشيم. اين كاري است كه بايد به انجام برسانيم. جام جهاني مشكل است. بايد روحيه، اشتياق و تمركز داشت. بايد به مرز آمادگي ۳۰۰% رسيد. بايد همه اينها را داشت و ما خواهيم داشت.
* اولويت ها چيست؟
- بايد بيشترين تمركز را روي مسابقات داشت نه چيز ديگر. مسأله اي كه در دوره گذشته جام جهاني ذهن ما را مغشوش كرد. ما آن طور كه مي خواستيم، كار نكرديم. من مصدوم شدم و بازي اول را از دست دادم و اين براي شروع اصلاً جالب نبود. چيز عجيب اين بود كه ما به همراه تيم برزيل، جزء بهترين ها بوديم. ما بهترين بازيكنان را از بهترين ليگ هاي دنيا در اختيار داشتيم و بهترين گلزنان باشگاه هاي اروپايي نيز از آن ما بودند. (ترزكه در ايتاليا، هانري در انگليس و سيسه در فرانسه)، اما يك گل هم نزديم و يك مسابقه هم نبرديم. ما از اين مرحله گذشته ايم و اين را مي دانيم. در واقع، من در سال ۲۰۰۴ بسيار نااميد بودم، زيرا در آنجا ما خودمان را آماده مي كرديم، مثل اين كه مي بايست در خودمان ايجاد تمايل و تمركز كنيم. ما از جام جهاني ۲۰۰۲ درس هايي گرفته ايم، اما در مجموع اصلاً خوب نبوديم.
* آيا مي تواني اتفاقاتي كه در جام ملت هاي پرتغال رخ داد را توضيح دهي؟
- نه. فوتبال، طور ديگري بازي مي شود، پارامترهاي زيادي وجود دارند كه در بازي دخيل اند، به همين دليل نمي توان پيروزي و شكست را توضيح داد.
* آيا اين پيغامي است كه تو مي خواهي اعلام كني...
- من، دوست دارم كه روحيه سال ۱۹۹۸ را پيدا كنم، زماني كه همه يك چنين روحيه اي را به دست بياورند كه در تاريخ بي سابقه بود، آن وقت تعهد ما قوي خواهد بود.
* آيا اين احساس را زمان بازگشت به تيم، پيدا كرده اي؟
- نه من فقط احساس كردم كه بعضي چيزها بايد تغيير كند. زمان كمي باقي مانده و بايد همه چيز را روبه راه كرد.
* نظر تو در مورد روبرت پيرس و آنلكا چيست؟
- «آنلكا» و «پيرس» دو بازيكن بزرگ و كامل هستند. به نظر من «پيرس» مي تواند بيشتر از آنچه فكر مي كنيد، براي فرانسه، كارايي داشته باشد. اما در حال حاضر من مربي نيستم، اوست كه تصميم گرفته او را در تركيب اصلي قرار ندهد.
* آيا رقابت بين بارتز و «گوپه» افكار تيم را مشوش نمي كند؟
- نه، اتفاقاً نبايد افكار تيم را مشوش كند. در هر صورت، بارتز و گوپه، جر و بحث هايي اشتباهي داشتند، «بارتز» ها و «گوپه» هاي زيادي به وجود خواهند آمد، بفرماييد، اين گوي و اين ميدان. اين دو دروازه بان بزرگ در تيم فرانسه وجود دارد، يك شانس بزرگ براي فرانسه محسوب مي شود.
* آيا قبول داري كه مردم مي توانند از مشكل پيوسته تو با هانري صحبت به ميان بياورند، مخصوصاً اين كه تو هرگز يك پاس گل هم به او نداده اي؟
- از صحبت در اين مورد خسته شده ام. درست مثل زمان «ژوركائف» قبلاً هم اين بحث اشتباه وجود داشت. من به اين نتيجه رسيده ام كه او تجربه زيادي داشت. هر دوي ما خوب بوديم. ما مي توانستيم مكمل يكديگر باشيم، اما مي خواستيم كه خودمان را به يكديگر ثابت كنيم. در مورد هانري هم همين طور. من فكر مي كنم او بيش از حد مشتاق است كه بگويد، من و او يك نقش مشترك نداريم.
|
