پنجشنبه ۱ تير ۱۳۸۵
وعده گاه كنكوري ها
000600.jpg
وحيد شريفي
بيرون ساختمان چند پسر ۱۷ ۱۸،ساله توجه ام را جلب كردند. آنها گرد هم جمع شده بودند و به آرامي صحبت مي كردند. يكي از آنها سيگاري به دست داشت. از نوع پك زدنش معلوم مي شد هنوز كشيدن سيگار را ياد نگرفته است. وارد كه شدم، چند نفري پراكنده در محوطه بيروني مشغول قدم زدن بودند. سكوت آنچنان حاكم بود كه گويي هيچ كسي در آنجا پرسه نمي زد. يكباره صدايي سكوت محوطه را شكست؛ «محمود! بيا بريم ديگه، دير مي شه، امشب هيچي نخونديم! داريم از برنامه عقب مي افتيم» .
طنين صداي پسرجوان، نه تنها دوستش، بلكه افراد ديگر حاضر در محوطه را به خود جلب كرد. تقريباً همه آنها كتاب به دست وارد سالن كتابخانه شدند. در سالن بسته شد و سكوت بار ديگر حكمراني كرد. ساعت۱۲‎/۳۰ دقيقه شب را نشان مي داد. ساختماني قديمي در يكي از محلات نارمك، اكنون به كتابخانه شبانه روزي تبديل شده است. در تهران چند سالي است كه كتابخانه هاي عمومي شبانه روزي در مناطق مختلف راه اندازي شده است.
مهمترين هدف از شبانه روزي كردن كتابخانه ها، ترغيب و افزايش مطالعه در ميان آحاد مردم بود. اكنون با نزديك شدن به امتحانات آخر ترم دانشگاه ها و همچنين فرارسيدن كنكور، اينگونه كتابخانه ها رونق بيشتري به خود گرفته است. مسئول كتابخانه به اين نكته اذعان دارد.
عليرضا سنايي مي گويد: معمولاً در ارديبهشت، خرداد و تيرماه، داوطلبان كنكور اينجا را قرق مي كنند. البته گه گاه دانشجويان هم در بين مراجعه كنندگان شب پيدا مي شود.
راه اندازي كتابخانه هاي شبانه روزي يكي از اقدامات مهم شهرداري محسوب مي شود؛ همگان در اين باره اتفاق نظر دارند.
سنايي مي افزايد: در هفته سه شب شيفت شب هستم. دو سالي مي شود كارم اينطوري است. خب، كارمندي است و هزار درد!
چرخ زندگي نمي گردد. بايد اينجا و آنجا كار كرد تا بتوان از عهده مخارج زندگي برآمد. او افراد مراجعه كننده در طول شب را اينچنين توصيف مي كند: در طول مدتي كه من شب ها شيفت بوده ام، اغلب دانش آموزان و دانشجويان از محيط آرام كتابخانه براي مطالعه دروس خود استفاده مي كنند. البته در اين ميان كساني هم هستند كه كتابخانه هاي شبانه روزي را پاتوق مي كنند! ما در محيط كتابخانه چنين اجازه اي به آنها نمي دهيم اما اين قانون فقط در چارچوب كتابخانه است. متأسفانه نمونه  هايي داشته ايم كه كتابخانه را بهانه اي براي از خانه بيرون آمدن كرده بودند. براي مثال جواني به همراه دوستانش هر شب به بهانه مطالعه در كوچه هاي اطراف كتابخانه براي اهالي محل مزاحمت ايجاد مي كرد.
به گفته اهالي محل با گذشت هر شب بر تعداد دوستانش هم مي افزود! او عضو كتابخانه بود. از اين رو براي پدر و مادر خود توجيه قانع كننده اي داشت. بعد از مدتي اهالي محل از دست سروصداي آنها در طول شب عاصي شدند.
ما موضوع را فهميديم و به سرعت از طريق مشخصات وي كه در دفتر ثبت نام كتابخانه موجود بود، با والدين اين پسر سركش تماس گرفتيم. بالاخره كار به خوبي و خوشي خاتمه يافت. البته چنين مواردي در طول اين مدت، كم بوده است. همانطور كه قبلاً اشاره كردم، اغلب مراجعه كنندگان به قصد مطالعه، به دنبال محيطي آرام مي گردند كه اين خواسته آنان در كتابخانه هاي شبانه روزي مرتفع مي شود.
بنا به گفته سنايي، تعداد مراجعه كنندگان پسر در طول ساعات شب به مراتب بيشتر از دخترهاست.
رضا صبوري، دانش آموزي است كه خود را براي ورود به دانشگاه آماده مي كند. به گفته خودش، يك سال و اندي است كه به طور مرتب درس مي خواند. او مي گويد: آنقدر در طول اين مدت به خصوص امسال درس خوانده ام كه ديگر تحمل درس خواندن در خانه را نداشتم. بعد از عيد احساس كردم بازدهي قبلي را ندارم. از اين رو تصميم گرفتم محلي جديد براي درس خواندن پيدا كنم.
يكي از دوستانم قبل از من در كتابخانه درس مي خواند. او گفت بيا عضو كتابخانه شو! تازه شب ها هم مي تواني به كتابخانه بيايي و تا هر وقت كه دوست داري درس بخواني. اين دانش آموز از مطالعه شبانه در كتابخانه احساس رضايت دارد. او معتقد است: اصولاً مطالعه در شب براي من دلپذير است. حال از زماني كه به اينجا مي آيم اين احساس، مضاعف شده است. از سوي ديگر مطالعه در كتابخانه هاي شبانه روزي چند حسن دارد؛ اول اينكه محيطي است بسيار آرام. از مزاحمت هاي احتمالي كه ممكن است در خانه برايم پيش آيد، فارغ هستم. دوم اينكه چون كتابخانه محلي است و در نزديكي منزل و مدرسه مان قرار دارد، اغلب دوستان ديگر من هم براي مطالعه به اينجا مي آيند.
در طول شب خستگي ناشي از مطالعه و خواب آلودگي را به راحتي مي توان با كمي گپ زدن با دوستان به فراموشي سپرد.
حسن ديگر اينكه اگر احتياج به كتاب يا جزوه پيدا كنم مي توانم از مرجع كتابخانه برخي از آنها را پيدا كنم.
حتي برخي از اشكالات درسي را مي توان با مشورت دوستان به سرعت برطرف كرد.
كمي آنطرف تر، دو پسر جوان مشغول گفت و گو با يكديگر بودند. هر دو بسيار خسته به نظر مي رسيدند.
-گويي درس خواندن بسيار خسته تان كرده؟
يكي از آنها پاسخ داد: پارسال قبول نشديم. داريم مي خونيم شايد امسال فرجي بشه! ديگري ادامه داد: از ۱۸سالگي كه ديپلم گرفتم در تراشكاري كار مي كنم، در واقع كار مي آموزم، در خانواده ما تحصيل اهميت ويژه اي دارد. نمي توانم ديپلمه بمانم، متأسفانه در طول اين ۴ سال فرصت كافي براي مطالعه پيدا نكردم، اما فكر مي كنم امسال خوب درس خوانده ام. اميدوارم در كنكور قبول شوم. افشين سالاركيا مي گويد: روزها چندان فرصت درس خواندن ندارم. به همين جهت مجبورم شب ها جبران مافات كنم. سال سختي بود اما تا يك ماه ديگر تمام مي شود. اميدوارم زحماتم نتيجه دهد. او كتابخانه هاي شبانه روزي را نعمتي بزرگ براي خود مي داند و مي گويد: ما خانه اي كوچك داريم، من فرزند دوم خانواده هستم. ۳برادر و خواهر كوچك تر از من وجود دارند كه همگي در سنين ابتدايي و راهنمايي اند. آنها تا ساعات پاياني شب مشغول بازي يا تماشاي تلويزيون هستند. وقتي هم قرار باشد بخوابند، تمام چراغ ها خاموش مي شود. متأسفانه اتاق اضافه نداريم. براي همين سال گذشته تصميم گرفتم تا در كتابخانه شبانه روزي ثبت نام كنم.
دخترها نيز همانند پسرها از مطالعه در كتابخانه هاي شبانه روزي احساس مطلوبي دارند، گرچه بنا به گفته مسئول يكي از كتابخانه هاي شبانه روزي، آمار موجود تعداد مراجعه كنندگان دختر، به مراتب كمتر از پسرهاست، اما وجود اينگونه كتابخانه ها تأثير به سزايي در افزايش مطالعه آنها داشته است.
سمانه حسيني دانش آموزي است كه در روزهاي مختص دخترها به كتابخانه شبانه روزي مي رود. او با اينكه به قول خود اتاق اختصاصي هم در منزل دارد اما ترجيح مي دهد در كتابخانه درس بخواند. پدرش شب ها او را به كتابخانه مي آورد و در هنگام بازگشت نيز او را همراهي مي كند. حسيني مي گويد: با اينكه منزلمان از كتابخانه دور نيست اما پدرم اجازه تنها بيرون آمدن در شب را به من نمي دهد. بنده خدا شب ها از خوابش مي زند تا مرا همراهي كند.
زارع نژاد- مسئول يكي از كتابخانه هاي شبانه روزي در مركز پايتخت- معتقد است: هم اكنون كليه كتابخانه هاي شبانه روزي براي استفاده دانش آموزان و دانشجويان آنچنان مهياست كه بسياري مطالعه در كتابخانه را نسبت به خانه ترجيح مي دهند.
البته مراجعه كنندگان تنها سه شب در هفته مي توانند در كتابخانه مطالعه كنند. با اين وجود، به اعتقاد من محيط كتابخانه، محيطي امن و قابل قبول براي مطالعه است.
وقتي صحبت از مشكلات كتابخانه ها براي دانش آموزان مراجعه كننده پيش مي آيد، در يك مورد اتفاق نظر دارند. كتاب هاي موجود درسي كارآمد نيستند و كتاب هاي درسي همگي قديمي  اند. معمولاً كتاب هاي مورد نظر را نمي توانيم در كتابخانه پيدا كنيم.دانش آموزان و داوطلبان كنكور معتقدند كتاب هاي هيچ يك از كتابخانه هاي عمومي در سطح شهر نمي تواند پاسخگوي نياز ما باشد. اغلب كتاب ها چاپ قديم است. زارع نژاد اين واقعيت را قبول دارد. او مي گويد: كتابخانه هاي عمومي نمي تواند پاسخگوي تمامي سلايق باشد. از جهاتي آنان با كمبود بودجه هم مواجهند. گرچه دانش آموزان هم نبايد توقع داشته باشند در يك كتابخانه عمومي دروس تخصصي آنها يافت شود. به هر حال كتابخانه عمومي، تعريف خود را دارد.
به هر حال اين شب ها كتابخانه هاي شبانه روزي پايتخت محل رفت و آمد كساني است كه به زودي در يك روز، رقابت سختي با هم خواهند داشت. به احتمال فراوان بعد از كنكور، كتابخانه هاي شبانه روزي، كمتر مهماني در خود مي بينند.

نگاه امروز
كنكور با بچه هاي ما چه مي كند؟
فاطمه رضوي
همه دوست دارند به آموزش عالي وارد شوند اما بنابر وجود تفاوت هاي فردي مابين بچه ها نمي توان چنين ايده آلي را براي همه محقق ديد. همين جا اولين صدمه وارد مي شود. بچه هايي كه نمي توانند مانند مابقي بچه ها تلاش مضاعف و تحمل عظيم داشته باشند در مي مانند.
چرا اين جريان بايد تفاوت هاي بچه ها را در زمينه حفظ محفوظات و معلومات چند ساله، براي پيدا كردن آنها روي يك برگه كاغذ آن هم در عرض چهار ساعت به رخشان بكشد. به فرض اينكه فرزندم جزو آن دسته بچه هايي باشد كه تلاش و سخت كوشي غيرمنطقي اين دوران را به جان خريده باشد باز هم بارها و بارها در يك طيف گسترده از نگراني و اضطراب از رسيدن يا نرسيدن دست و پا مي زند، بارها نااميدي بر وي مستولي شده و زانوي غم در بغل مي گيرد و هاي هاي گريه مي كند. وظيفه من مادر در اينجا سنگين تر از قبل مي نمايد؛ چرا كه لازم است از فرزندم حمايت روحي كنم، برايش بگويم كه همه اين دوران ها يا لااقل شبيه اين دوران ها را گذرانده اند. بگويم زندگي هر چقدر هم كه سخت باشد مي توان آن را به اندازه يك صبح تا شب تحمل كرد، نماي آنسوي زحماتش را برايش بزرگ نمايي كنم كه در سايه تلاشش چه خواهد شد. غر نزنم، سركوفت نزنم، تحمل كنم، تا مي توانم عصبانيت ها و آزارهاي فرزندم را به دل نگيرم.
چه بايد كرد؟
- محيط امن و آرام خانه يكي از اساسي ترين مواردي است تا آنجا كه ممكن است در اين مدت هياهو، درگيري ها، تلفن كردن ها و غرزدن ها را كنار بگذاريم يا لااقل با فرزندمان در ميان نگذاريم.
- فكر فرزندمان را درگير قضاياي متفرقه اي كه سودي برايش ندارد نكنيم.
- محيطي مشخص برايش در نظر بگيريم كه از نظر جا و مكان ثابت و آسودگي فكر داشته باشد.
- با نظر خودش برنامه مشخصي براي زندگي اش طرح ريزي كنيم. از او بخواهيم كه طبق آن در حد امكان عمل كند.
- خواب و بيداريش را منظم كنيم، ساعت خواب و بيداري مشخصي برايش قرار دهيم.
- تغذيه يكي از اركان اساسي در اين دوران است. برنامه غذايي متنوعي برايش تهيه كنيم. فرزندمان نياز به مواد قندي زيادي دارد، پس از حجم مواد غذايي كه معده را انباشته مي كند كم كنيم و به جاي آن انواع مواد غذايي كم حجم اما انرژي زا را جايگزين كنيم.
- شب ها ساعتي را در كنار جاي خوابش بنشينيم و فقط گوش دهيم تا برايمان صحبت كند.
- از او و كارهايش درمقابل ديگران صحبت نكنيم چرا كه او احساس مي كند زير ذره بين اطرافيان قرار دارد و همه منتظرند ببينند او چه مي كند و به كجا مي رسد.
- حال نوبت ماست كه به او اطمينان بدهيم تلاشش براي ما ارزشمند است نه رتبه اي كه در كنكور مي آورد. اگر فرزند ما احساس كند كه ما انتظار خاصي از او داريم هميشه نگران است كه مبادا نتواند انتظار ما را برآورده كند.
- هيچگاه از ديگراني كه در شرايط او هستند درجهت مقايسه با او استفاده نكنيم.
- تقويت مثبت و دادن روحيه «تو مي تواني» يكي از مهم ترين كمك هاي ماست.

ايران
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  ايران  |  فرهنگ   |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |