دوشنبه ۱۹ تير ۱۳۸۵
گفت وگو با مجيد احتشام زاده، عضو سابق تيم ملي تنيس روي ميز
سايه ورزش
مريم رضايي
001185.jpg
001188.jpg
تنيس روي ميز از حدود دهه ۱۳۲۰ و از منطقه مسجد سليمان و آغاجاري كه انگليسي ها در آن زمان آنجا مستقر بودند، وارد ايران شد. اين رشته ابتكار انگليسي هاست اما خود آنها برخلاف فوتبال، اين رشته را فراموش كرده اند! در سال ۱۳۲۸ رشته تنيس روي ميز از تنيس جدا و داراي تشكيلات و فدراسيون مستقل شده و از سال ۱۳۳۱ به شكل رسمي مسابقات آن پي گرفته شد. ايران، نخستين بار در سال ۱۹۵۱ به مسابقات قهرماني جهاني اين رشته پا گذاشت و اينك اما، جايگاه دهمي آسيا و چهل و يكمي جهان را داراست. تنيس روي ميز سومين ورزش سنگين دنياست.
مجيد احتشام زاده كه پسر اميرحسين احتشام زاده است، با وجود علاقه بيش از حد به فوتبال و فقط تحت تاثير خانواده به اين رشته روي آورد و هم اينك نيز در ليگ باشگاهي بازي مي كند. او مي گويد بالاترين ركورد بازي در تنيس روي ميز را يعني مدت ۲۶ سال داراست. او هنوز هم علاقه مند به فوتبال است و حتي در سالهايي از زندگي قهرماني و حرفه اي خود در تنيس روي ميز، فوتبال باشگاهي را هم پي گرفته است. پسر مجيد احتشام زاده نيز در رشته موروثي و خانوادگي خود در ليگ باشگاهي بازي مي كند. وي مي گويد كه حق بسياري از رشته ها در مقابله با فوتبال تضييع شده است و نبود تبليغات مناسب، ورزش تنيس روي ميز را كه حدود ۲۰ سال پيش دومين ورزش كشور محسوب مي شد به تنگنا و مهجوريت كشانده است. او معتقد است كه در پاركها و مدارس بايد تنيس روي ميز را دوباره احيا كرد. مشروح گفته هاي او را بخوانيد:
* در چه سني و در چه مقطعي به رشته تنيس روي ميز روي آورديد و فضاي ورزشي شما آن زمان چگونه بود؟
- من از سن ۱۳ سالگي وارد رشته تنيس روي ميز شدم. پدرم قهرمان آسيا و برادرم قهرمان ملي در اين رشته بودند. البته من ابتدا فوتبال بازي مي كردم و برايم دوست داشتني بود اما به هر حال تحت تاثير فضاي خانوادگي به رشته تنيس روي ميز گرايش پيدا كردم و در سن ۱۷ سالگي به تيم ملي راه يافتم.
* در كدام محله بازي مي كرديد؟
- در محله اميريه بازي مي كردم و فوتبال و پينگ پنگ را از همين محله شروع كردم. يادم هست كه زماني با خط كشي روي زمين اين بازي را انجام مي داديم. البته در آن زمان امكانات بسيار كمتر از امروز بود. من يادم است كه در سن ۱۷ سالگي يعني سال ۱۳۵۴ كه عضو تيم ملي بودم از استاديوم شيرودي- امجديه - تا منزل را به دليل نداشتن پول پياده مي آمدم؛ در حالي كه امروز قهرمانان ملي از بالاترين سطح امكانات بهره مندند.
* يعني هدف نهايي براي قهرماني در آن دوران پول و ثروت نبود؟
- بله. بيشتر عرق ملي بود و در حقيقت تعصب محلي و وجهه ملي، يك قهرمان را اغنا مي كرد. واقعاً با كمترين امكانات و شايد بهتر است بگويم بدون امكانات و فقط از روي علاقه و عشق به ورزش، افراد به مدارج بالاي قهرماني در همه رشته ها دست مي يافتند.
* شما اشاره كرديد كه پدر و برادرتان از قهرمانان رشته تنيس روي ميز بودند. آيا با وجود آنها هم شما داراي مشكل براي ورزش و ابزار آن بوديد؟
- بله. واقعاً براي تامين و خريد وسايل ورزشي مشكل داشتيم. اما اكنون در رشته هاي مختلف اگر بررسي كنيد هيچ مشكلي براي تامين نيازهاي ورزشي وجود ندارد و شايد آن تعصب و عرق ملي هم امروزه وجود ندارد. من بعد از ورزش در محلات به استاديوم شيرودي راه پيدا كردم و ۴ سال در آنجا كار كردم.مرحوم لواساني و پدر و برادرم مربيان من در رشته تنيس روي ميز بودند و چند مربي خارجي چيني، چك و آلماني هم داشتم. بعد از ورود به تيم ملي به مسابقات بسياري راه يافتم و تجربيات خوبي كسب كردم.
* تا چه سالي عضو تيم ملي تنيس روي ميز بوديد؟
- حدود ۲۶ سال يعني از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۸۰ عضو تيم ملي بوده ام كه در نوع خود ركورد جهاني است و هنوز هم در مسابقات باشگاهي بازي مي كنم، زيرا در تيم ملي به دليل شرايط و محدوديت زماني ديگر اين امكان برايم وجود ندارد.
* آيا محدوديت سني براي حضور در سطح تيم ملي وجود ندارد؟
- خير و عرض كردم كه هنوز هم مسابقات ليگ باشگاهي را دنبال مي كنم. در تيم ملي مقام قهرمان آسيا در سال ۱۳۷۸ در استراليا را به دست آوردم. قهرمان غرب آسيا در سال ۱۳۸۰ شدم كه با همين قهرماني به المپيك سيدني راه يافتم و فقط يك نفر قادر بود از غرب آسيا به آن راه يابد. همچنين در پنج دوره مسابقات بين المللي دهه فجر قهرمان شدم يعني در سالهاي ۱۳۶۸ ، ۱۳۷۰ ، ۱۳۷۲ ، ۱۳۷۳ و ۱۳۷۵ به عنوان قهرمان انفرادي تنيس روي ميز در مسابقات بين المللي در اين بازيها چيني ها را شكست دادم. چين مقام نخست را در جهان دارد.
* مقامهاي شما در سالهاي نخست عضويت در تيم ملي چه بود؟
- در سال ۱۳۵۹ به ليگ آلمان پيوستم و ۲ سال در آلمان بازي كردم اما هميشه با اين موضوع مشكل داشتم و با خود مي گفتم چرا در ايران بازي نمي كنم.
* قرارداد شما با آلمان چه قدر بود؟
- در آن زمان ۳ ميليون تومان به اضافه ماهانه ۲ هزار مارك با همه امكانات از قبيل خودرو و خانه با اين امكانات كه در آن زمان بسيار معقول بود فكر مي كردم كار صحيحي نيست و برگشتم.
* اما امروزه نقل و انتقال بازيكنان نه تنها به عنوان يك صنعت شناخته شده است بلكه اعتبار تيمي هم محسوب مي شود؟
- بله. اما اگر عرق ملي از آن دور شود و فقط بحث ماديات مطرح باشد بلاي ورزش و فوتبال خواهد شد و به نظر من يك لژيونر بايد در تيم ملي خود بيش از آنچه كه در خارج از وطنش بازي مي كند، تلاش كند. اما اگر قرار باشد كه هدف فقط نفع شخصي و شهرت و پول درآوردن باشد به طور حتم تيم آسيب خواهد ديد.
* درباره نحوه جدا شدن خود از ليگ آلمان مي گفتيد.
- بله. من بعد از ۲ سال يعني با پايان يافتن قراردادم به ايران بازگشتم. از سال ۶۱ هم البته چندين بار قراردادهايي با كشورهاي امارات، قطر، استراليا و آلمان بستم، اما هر بار بعد از چند ماه به ايران برمي  گشتم.
به هر حال اعتقاد من اين بود كه ورزشكاري كه در كشورش رشد كرده بايد تمام نيروي خود را صرف كشور خودش كند.
* امروزه حضور هنرمندان، ورزشكاران، دانشمندان و... در عرصه هاي جهاني به نوعي موجب شناساندن فرهنگ ايران به دنيا است و حوزه ورزش با توجه به علاقه مندي جهانيان به آن كانال بسيار خوبي براي اين منظور است، آيا نمي توان از اين امر به عنوان يك ابزار فرهنگي استفاده كرد؟
- ما مي توانيم از اين ابزار فرهنگي به شكل ديگري استفاده كنيم. يعني نماياندن تيم هاي ملي در بازيهاي آسيايي يا بين المللي كه اهداف فرهنگي را كامل تر بيان مي كند اين طور نباشد كه فقط يك  بازيكن نماد فرهنگي ما باشد. اگر آن بازيكن رفت و رفتار ناپسندي بروز داد چه بايد كرد؟ آيا مفهوم آن اين خواهد شد كه ۷۰ ميليون نفر داراي چنين فرهنگي هستند؟
* شما در صحبت هاي خود اشاره كرديد كه از طريق خانواده به رشته تنيس روي ميز گرايش پيدا كرديد. در حالي كه از نسلي كه شما آمده ايد گرايش به اين رشته بسيار محدود بوده است. تا چه حد نقش خانواده براي اين تصميم گيري در شما اثرگذار بود ؟
- صددرصد موثر بود. اگر پدر و برادر من در رشته تنيس روي ميز نبودند من صددرصد فوتباليست مي شدم. البته من فوتبال هم بازي كرده ام. در سال ۱۳۶۵ در تيم اقبال در باشگاههاي تهران بازي مي كردم و حدود يك سالي هم بازي كردم اما به دليل فعاليت در رشته خودم نتوانستم هر دو را با هم ادامه دهم.
البته اگر من در رشته فوتبال انرژي مي گذاشتم به طور حتم هم از نظر مادي و هم معنوي و روحي برايم بسيار بهتر مي بود! شما اگر بررسي كنيد بعد از فوتبال، شايد يكي از دلايل گرايش به ساير رشته ها مانند بسكتبال، واليبال، شنا، هندبال و... خانواده ها هستند.
دليل عمده اين موضوع هم بسيار روشن است زيرا سايه سنگين فوتبال بر سر همه رشته ها افتاده است و جايگاه ويژه اي براي عرض اندام ساير رشته هاي ورزشي نگذاشته و همه آنها را تحت الشعاع خود قرار داده است. من خيلي ها را ديده ام كه شايد فيزيك بدني آنها براي وزنه برداري و يا كشتي مناسب تر باشد اما به فوتبال روي آورده اند تا هم از نظر مادي و هم معنوي رشد بيشتري پيدا كنند!
متن كامل اين گفت و گو را در همشهري آنلاين مطالعه نماييد
www.hamshahrionlin.ir

نگاه دوم
تشكيلات ورزش
اين روزها براي انجام مصاحبه با هر قهرمان و يا پيشكسوت ورزش در هر رشته اي، بايد منتظر شنيدن از فوتبال و جام جهاني هم بود. اين موضوع را در گفت وگو با مجيد احتشام زاده، عضو سابق تيم ملي تنيس روي ميز و از پيشكسوتان ورزشي كه در خانواده آنان ظاهراً اين رشته موروثي است و از پدر به پسر سينه به سينه منتقل مي شود، بسيار پررنگ تر مي توان ملاحظه كرد.
وي در ابتدا و در لابه لاي پاسخگويي به بسياري از پرسشهاي ما پاي فوتبال را هم وسط مي كشد و آن گاه تحليل خود را ارائه مي دهد.
او درباره عناصر فوتبال ايراني و جام جهاني چنين مي گويد: جايگاه مربي كه كارش را خوب بلد باشد در همه دنيا بسيار بالاست. وقتي بكام و فيگو را مربي از زمين بيرون مي كشد در حالي كه آنان بازيكناني بسيار حساس در زمين هستند، آب از آب تكان نمي خورد و بازي با كيفيت خوب دنبال مي شود. اما مربي كه به كارش مسلط نباشد هر كاري كه كند زير سؤال است.
بايد بگويم تشكيلات فوتبال در كشور ما يكي از قوي ترين تشكيلات ورزشي است كه متاسفانه از آدمهاي بزرگ و قوي بهره نمي گيرد.
شما در يك بازي آن هم در قد و قواره جام جهاني ديديد كه بكام ناگزير از زمين بيرون آمد زيرا پايش خراب شد. او از روي نيمكت با گريه بازي را دنبال مي كرد نه به اين خاطر كه از زمين بيرون آمده بلكه براي پيروزي و موقعيت تيم اش و عرق ملي گريه مي كرد اما ما بازيكني داشتيم كه در زمين راه مي رفت! لژيونرهاي فوتبال ايران نبايد افتخاري براي ما محسوب شوند، زيرا بازي قابل قبولي- برخلاف نام و پست شان- ارائه ندادند.
اگر مربي، مربي بود ادامه بازي را بايد در دست مي گرفت و حداقل بازي قابل قبولي را به نمايش مي گذاشت.
واقعيت اين است كه با مديريت غلط و نبود رقيب براي تك تك اعضاي تيم ملي فوتبال نتايج بايد هم چنين مي شد.
متاسفانه تشكيلات ورزشي ما بي توجه به مشاوره هستند. شايد وجود يك مربي داخلي در جام جهاني كه از قضا مربيان قابل قبولي هم وجود دارند مي توانست از لحاظ مختلف روحي، جسمي و احساسي بسيار مسلط تر برخورد كند. بپذيريم كه مربي خارجي تركيب تيم ملي ما را نمي شناخت. ما در سه دوره به جام جهاني راه يافته ايم و در دوره هاي پيشين به هيچ وجه مسائلي كه مطرح شده وجود نداشت. در دوره هايي كه حشمت مهاجراني و جلال طالبي حضور داشتند تيم حداقل حضور و بازي خوبي از خود ارائه داد. اطلاع از فرهنگ ايراني در بازي فوتبال موضوع بسيار حساس و مهمي است.

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
شهرآرا
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  فرهنگ   |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |