دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۵
داستان نبرد جوايز در ايران
ان جي او هاي ادبي را جدي بگيريد
جوايز گوناگوني در دو دسته خصوصي و دولتي متولد شدند، جالب آن كه اين دو گروه جوايز، به ندرت حتي زحمت بررسي آثار جبهه مقابل را به خود مي دهند
كامران محمدي
006909.jpg
عمر جريان جوايز ادبي در ايران بسيار كوتاه است و از اولين اقدامات جدي براي انتخاب كتاب سال برگزيده در حوزه داستان و شعر، چند سال بيشتر نمي گذرد. در واقع تا چند سال پيش، اگر انتخاب كتاب سال ارشاد يا برخي تلاش هاي موردي وزارت فرهنگ را كنار بگذاريم كه اصولا نمي توان از آن ها به عنوان جريان ياد كرد از اين نظر، مي توان فضاي ادبيات ايران را بدون جايزه و انتخاب به خاطر آورد.
هر چند كه هيچ كس جايزه مجله گردون را از خاطر نمي برد كه مرحوم بيژن نجدي را به ادبيات داستاني شناساند، اما از حدود 10 سال پيش، ناگهان جوايز گوناگوني متولد شدند كه در دو دسته خصوصي و دولتي جاي مي گيرند. اين جوايز بيشتر به ادبيات داستاني توجه دارند و معمولا پشت شان به يك
داستان نويس گرم است.
در واقع، به نظر مي رسد، داستان نويسان كه كارشان چندان مورد توجه نشريات ادبي يا نهادهاي خصوصي و دولتي قرار نمي گيرد، بيش از ديگران به اهميت يا ضرورت وجود جوايز ادبي پي بردند و از آن جايي كه كسي در اين زمينه اقدام نمي كرد،  خودشان آستين بالا زدند. امادسته ديگري از جوايز، با اهداف تبليغي تري متولد شدند و معمولا به نهاد يا مؤسسه اي خصوصي متصلند. جايزه يلدا متعلق به انتشارات كاروان، جايزه مهرگان متعلق به مؤسسه پكا و جايزه گلشيري، متعلق به بنياد گلشيري در اين گروه از جوايز ادبي قرار مي گيرند. هر چند كه جايزه گلشيري، بيش از آن كه به دنبال تبليغ و به دست آوردن سود بيشتر باشد، با هدف زنده نگه داشتن نام هوشنگ  گلشيري و با محوريت همسرش، فرزانه طاهري شكل گرفته است و جايزه يلدا نيز قطعا به دغدغه هاي شخصي محمد حجازي داستان نويس، مدير انتشارات كاروان نيز مربوط مي شود. البته جايزه يلدا، پيشنهاد پائولو كوئيلو، نويسنده برزيلي و بسيار محبوب در ايران است كه قرار بود با حمايت مالي او ادامه يابد، اما كوئيلو فقط يك سال به قولش عمل كرد و مسئولان جايزه در مقابل عمل انجام شده، چندسالي تاب آوردند و ظاهرا ديگر قصد ادامه كار را ندارند.
گروه ديگري از جوايز كه در جريان به وجود آمده، اعلام موجوديت كردند، جايزه هاي دولتي يا نيمه دولتي هستند كه يا به طور مستقيم توسط نهادهاي دولتي اداره مي شوند يا با حمايت مالي و معنوي آن فعاليت مي كنند. جايزه كتاب سال، كتاب سال دفاع مقدس، جايزه شهيد غني پور و جايزه انجمن قلم در اين گروه قرار مي گيرند. جوايزي كه معمولا پيشنهاد دهنده نوع ويژه اي از ادبيات و براي حمايت و تشويق نويسندگاني كه معيارهاي موردنظر ايشان را رعايت مي كنند، به وجود آمده اند. اين ويژگي با بررسي داوران و آثار برگزيده دو گروه ديگر جوايز نيز به وضوح ديده مي شود. در واقع جريان جوايز در ايران، جرياني است كه بيش از آن كه رقابت ميان نويسندگان را سبب شود، رقابت ميان خود جوايز است؛ گروهي كه به بررسي ادبيات ارزشي مي پردازند و برگزيدگانش به كلي از ميان اين گونه از نويسندگان است و طبيعتا از طرف دولت پشتيباني مي شوند و گروهي كه خلاف اين جريان شنا مي كنند و ادبياتي غربي تر و بي توجه به معيارهاي پيشين را هدف گرفته اند. جالب آن كه اين دو گروه جوايز، به ندرت حتي زحمت بررسي آثار جبهه مقابل را به خود مي دهند و صف آرايي شان چنان است كه اگر كتابي در جبهه مقابل مورد توجه قرار گرفته باشد، قطعا لازم است ناديده گرفته شده، از گردونه داوري، خارج شود.
از سوي ديگر، نبرد جوايز ادبي در ايران، نبردي كم و بيش نابرابر است؛ در يك سو جوايز خصوصي با امكانات اندك قرار گرفته اند و در سوي ديگر، جوايز دولتي، با بودجه و حمايت هاي مالي و معنوي نهادهاي رسمي و غيررسمي دولت. نتيجه نبرد روشن است؛ جايزه يلدا رسما اعلام كرده ا ست ديگر ادامه مسير ممكن نيست، جايزه پكا به شدت به مشكل برخورده و حتي يك بار خبر تعطيلي اش منتشر شد، جايزه بنياد گلشيري به سختي راه را ادامه مي دهد و جايزه منتقدان و نويسندگان مطبوعات به صورت رايگان و با كمك هاي اين و آن حركت مي كند.
اين فرايند، طبيعتا به دولتي شدن هر چه بيش تر جوايز مي انجامد. پديده اي كه خواهي نخواهي، لطمات جبران ناپذيري به فرايند خلق ادبيات خواهد زد. امادر اين ميان،  حذف نقش دولت، دست كم در شرايط فعلي غيرممكن به نظر مي رسد. چرا كه فرايند توليد و توزيع كتاب هنوز آن چنان قدرتمند و پرتوان نشده است كه بدون تزريق انرژي، قادر به چرخيدن باشد و در صورت حذف كامل دولت، عملا چيز قابل توجهي باقي نمي ماند. بنابراين ضروري به نظر مي رسد كه دولت با استفاده از امكانات فراوانش با يك تغيير نقش، از مقام متولي به مقام ميانجي گيري تغيير موضع داده و با حمايت برابر از ان جي اوهاي خودجوش و گوناگون، ضمن حفظ پويايي در فضاي ادبيات، از روند كنوني نيز جلوگيري كند.
علاوه بر اين، در صورت اجراي اين سياست، قطعا ان جي اوهاي ديگر با ديدگاه هاي نزديك به حكومت نيز اعلام موجوديت خواهند كرد و در نهايت اين مردم هستند كه با استقبال از يك كتاب يا يك گروه، ماندگاري جرياني را تضمين خواهند كرد.
علاوه بر اين، دولت مي تواند نقش اجماع نظرات را نيز بر عهده گيرد و علاوه بر رويكرد تكثرگرايانه، رويكرد وحدت گرايانه را نيز به طور همزمان در فعاليت هاي خود بگنجاند. در اين صورت، تعريف جايزه اي با مشاركت تمام طرف هاي درگير و فعالان اين عرصه، اعم از جايزه هاي خصوصي و دولتي، ناشران و اهالي مطبوعات، مي تواند گره كور كتاب سال ادبيات را باز كند و تمام اين ها به درك عميق تري از ادبيات نياز دارد.

نگـاه
نقدي بر نمايشنامه دويدن در ميدان تاريك مين
چند برگ آب، روي ديگ كلمات
006906.jpg
دويدن در ميدان تاريك مين
نوشته: مصطفي مستور
نمايشنامه در چهار پرده / 53 صفحه
قيمت: 700 تومان
ناشر: نشر چشمه / تابستان 85
تجربه در نخستين گام هاي فراگيري داستان نويس، به ما مي آموزد كه در مقايسه قالب داستان با قالب هايي چون تئاتر و سينما تفاوتي ويژه به ميان نشسته است و چنان كه در تئاتر يا سينما به لطف نعمت تصوير مي توان تاثيري بيش از داستان در ذهن مخاطب ايجاد كرد. داستان نويس خبره مي داند در بيان برخي زواياي داستانش به حصارهاي بلند محدوديت برمي خورد و ناگزير از آنها چشم مي پوشد. به همين سبب، نمايش نامه نويس به جاي انتخاب قالب داستان براي روايت دنياي آفريده در ذهنش، داستاني همراه با تصوير را برمي گزيند تا به آساني وجوه سرنوشت ساز قصه را به روشني و بي هيچ گره و ابهام بر مخاطب آشكار سازد. تئاتر، زاييده نياز نويسنده به روايت زير و بم سرنوشت ساز در اثر است.
روشن است كه نويسنده خلاق، آن زمان روي به نمايشنامه يا فيلمنامه مي آورد كه قالب داستان را براي بيان مقصودش ناكارآمد بيابد. گرفتاري مهلك براي يك نمايشنامه نويس، پرداختن به روايت يك دنياي كوچك در قالب فراخ تر نمايشنامه است. به نظرمي رسد مصطفي مستور در اولين تجربه نمايشنامه نويسي به دام چنين بلايي گرفتار آمده است. حتي اگر خميرمايه دويدن در ميدان تاريك مين را پيامي تازه از درون يك نويسنده دانسته و به همين ميزان آن را اعتنا برشماريم، با اين حال نمي توان ضعف قالب آن را ناديده انگاشت.
دويدن در ميدان تاريك مين را بيشتر از آن كه يك نمايشنامه بدانم، داستان كوتاهي كش آمده قلمداد مي كنم. داستاني كه نويسنده سعي داشته آن را باتمسك به كلمات اضافي و غيرضرور، حداقل به 40 صفحه برساند. در نيل به اين مقصود، ناشر نيز كوتاهي نكرده و ميان هر پرده از 4پرده اين نمايشنامه، 2 صفحه سفيد جا گذاشته كه مگر بالاخره بتوان اثر را در قالب كتابي به چاپ رساند.
به طور كلي، آخرين اثر منتشر شده مستور، به بيان هيچ وجه شگفتي نمي پردازد كه يك داستان كوتاه از روايت آن عاجز باشد. گرچه پيش تر چند اثر قابل تامل از نويسنده به طبع رسيده و از اين جهت مي توان وي را نويسنده اي پركار و حرفه اي دانست، اما انتشار يك داستان كوتاه كش آمده در قالب نمايش نامه، عملي ساده انگارانه به نظر مي آيد. شايد بهتر مي بود اگر مستور و ناشر اثرش داستان كوتاه دويدن در ميدان تاريك مين را ميان چند داستان ديگر در قالب مجموعه اي به مخاطبان عرضه كنند.
درون مايه قصه دويدن در ميدان تاريك مين نيز چندان حرف ويژه اي ندارد. اين اثر اگرچه ديگر باره به دو دلمشغولي معمول در ذهن نويسنده اش، يعني خدا و عشق مي پردازد، اما برخلاف آثار گذشته او، هرگز مخاطب مغروق را بر تخته پاره اي نمي نشاند. از اين حيث، نمايشنامه مستور به نوعي فكر كردن با صداي بلند و واگويي حديث نفس نويسنده است. حديث نفسي كه اگر ساري در ذهن من و شما بود، جز چند سطري از دفتر يادداشت هاي شخصي مان را سياه نمي كرد.
داستان اين نمايشنامه، بر محور گفت وگوهاي چهار شخصيت به نام هاي كوهي، مخمل، ياقوت و اميرماهان مي گردد. كوهي و مخمل كاركنان و به تعبيري عمال يك محيط بسته با قوانين سخت گيرانه اند. ياقوت و اميرماهان هم، ساكنان خاطي اين محيط محصورند. خاطياني كه از خط قرمزها فراتر رفته و درباره مسايلي انديشيده يا اقدام به عملي خارج از قوانين كرده اند. ياقوت گرفتار عشق به موجودي بيرون از محيط و اميرماهان در انديشه يافتن پناهگاهي به نام خدا . هر دوي اين زندانيان، به خاطر عمل شان مجازات مي شوند، اما در پرده آخر، كوهي رفتاري صميمانه پيش مي گيرد و با ماهان به نرمي سخن گفته و حتي سعي در برآوردن احتياجاتش مي كند. به نظر فضاي زجرآور سه پرده پيش، به نوعي پس از سالها دگرگون مي شود. هر چند چون گذشته، فضاي سياه صحنه چشم تماشاگر را پر كرده است.
مستور در اين اثر به روايت دنيا، جبر و اختيار از نگاه خود مي پردازد، روايتي كه شايد بسيار گذراتر از آن باشد كه ارزش بازگفتن يابد.
حسام الدين مطهري- اراك

كتاب برگزيده ادب پارسي در يك نگاه
پرسش۵۰۰ صفحه اي
گروه ادب وهنر- انتخاب و كنار هم قراردادن متوني از ادبيات ايران، يكي از شيوه هاي مرسوم كتاب سازي است. در اين شيوه كه تا چند سال پيش منحصر به متون كهن ادبي مي شد و حالا به ادبيات معاصر نيز كشيده است، گردآورنده كه معمولاً يك استاد دانشگاه در رشته ادبيات است، بخش هايي از آثار برتر فارسي را كنار هم مي گذارد، مقدمه اي در ستايش آنها مي نويسد، فهرستي در ادبيات كتاب قرار مي دهد و به اين شكل، كتابي در حدود 500صفحه با نام گزيده ادب فارسي
(و احياناً پارسي) متولد مي شود. برگزيده ادب پارسي ، گردآوري دكتر محمدباقر نجف زاده بارفروش، از جمله اين كتاب هاست كه با شمارگان 1200نسخه و قيمت 5000 تومان، در 500صفحه توسط انتشارات آواي نور منتشر شده است. نجف زاده بارفروش كه نام هنري م.روجا را براي خود برگزيده، در بخشي از پاراگراف اول مقدمه كتاب كه دو غلط املايي و سه اشكال ويرايشي دارد، مي نويسد: زبان و ادب پارسي از روزگاران ايران باستان تا اكنون، جهان هايي از گفتني ها در گستره دين، انسان، اخلاق گرايي و راهبري مردم به سوي پروردگار يكتا و ارزش هاي بلند انساني را به نمايش مي گذارد... . برگزيده ادب پارسي 11بخش است و هر بخش به يك قرن از تاريخ ادبيات ايران اختصاص دارد؛ از قرن چهارم هجري قمري تا اكنون كه در كتاب به ترتيب معكوس در كنار هم قرار گرفته اند. از اين 11قرن، اگرچه مي توان به 10قرن چهار تا 13 نيز توجه داشت و نكاتي را از كتاب مطرح كرد، اما آن چه پيش از اين، توجه را جلب مي كند، قرن چهاردهم است. روجا اشعار و نوشته هاي 26شاعر و نويسنده معاصر را به ترتيب الفبايي در بخش نخست كتاب آورده است كه از جلال آل احمد آغاز شده و به سلمان هراتي ختم مي شود.
گذشته از اين، هدف از انتشار اين گونه كتاب ها، معمولاً آشنايي دانشجويان و علاقه مندان ادبيات با كليت متون ادبيات ايران است؛ به گونه اي كه فرد با يك كتاب، به طور كلي با ادبيات ايران آشنا شود. به اين شكل، شايد آن چه كه بيش از هر چيز در اين آثار اهميت دارد، ارائه تصويري درست از اين تاريخ است. بنابراين شايد مهم ترين پرسش در مواجهه با كتاب هايي چون برگزيده ادب پارسي اين پرسش باشد كه تصوير ارائه شده در آن، چقدر بر واقعيت منطبق است.

ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
سياست
شهرآرا
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |