يكشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵
تلاش هاي امريكا براي همراهي جهاني عليه ايران
اقداماتي كه شدت مي گيرد!
009249.jpg
گروه سياسي- موضوع پرونده هسته اي ايران و اقداماتي كه امريكا در جهت افزايش فشار بر ايران انجام مي دهد روزبروز ابعاد گسترده تري به خود مي گيرد. اين اقدامات بويژه پس از تصويب قطعنامه عليه ايران وارد مرحله جدي تر نيز شده است. قطع همكاري 7 بانك بزرگ اروپايي با ايران و تحريم بانكهاي سپه و صادرات، فشار بر روسيه و چين جهت كاهش روابط اقتصادي، كاهش قيمت نفت در بازارهاي جهاني، سفرهاي متعدد مقامات اروپايي و آمريكايي به منطقه، تشديد تضاد شيعه و سني و... و اخيرا گروگان گيري 5 ديپلمات ايراني در عراق از جمله اقدامات جديد عليه ايران در سطح جهاني است.آنچه كه امروز به گونه اي واضح و روشن عليه منافع ايران انجام مي شود حاصل سلسله اقداماتي است كه امريكا در سالهاي اخير و بويژه چند ماه گذشته در توجيه اروپا، روسيه و چين و اكنون كشورهاي اسلامي و همسايه ايران انجام داده و مي دهد، است.
توجيه اروپا
چندي پيش كاندوليزا رايس وزير خارجه آمريكا در سفر اروپايي خود مدعي شد كه ايران اكنون با يك جبهه متحد از آمريكا و اروپا روبه روست و بايد فعاليت غني سازي خود را متوقف كند.
اما روزنامه تايم در رابطه با نوع روابط اروپا و امريكا بر سر ايران نوشت: آمريكا در پي رويارويي با ايران است اما اروپا چنين موضعي ندارد لذا به نظر مي رسد واشنگتن اين بار در مقابله با ايران حتي از جنگ عراق هم كمتر متحد و هم پيمان خواهد داشت.
اروپايي ها نمي خواهند ايران هسته اي شود. فرانسه، آلمان و انگليس در رأس يك گروه كاري هدايت تلاش هاي ديپلماتيك براي اين منظور را به عهده گرفته اند تا تنها از راه ديپلماتيك به اين هدف برسند. انگيزه آنها فقط اين نيست كه از ظهور يك كشور مسلح به سلاح هسته اي ديگر بيم دارند، بلكه به اين خاطر هم هست كه از عواقب اقدام نظامي  احتمالي آمريكا يا اسراييل براي امنيت جهاني نگران هستند. اروپايي ها پيگير مذاكرات هستند اما اين را هم تصريح كرده اند كه تا وقتي آمريكا به اين روند نپيوندد، ديپلماسي پاسخ نمي دهد.
اما رايس در جريان سفر اخيرش به اروپا بارها تأكيد كرد كه آمريكا قصد ندارد به اين تلاش ديپلماتيك بپيوندد. تندروهاي واشنگتن به دنبال تغيير حكومت در ايران هستند و اين با اساس تلاش هاي اروپايي ها در تضاد است.
رايس در نشست با روشنفكران فرانسوي در پاريس متوجه شد كه افكار عمومي اروپا و حتي بسياري از مقامات اروپايي تمايل دارند كه ايران هسته اي را به عنوان يك عامل اجتناب ناپذير بپذيرند، صاحب نظران سياست خارجي فرانسه كه با رايس در پاريس ديدار كردند به او گوشزد كردند كه به عقيده آنها پاكستان هسته اي از ايران هسته اي به مراتب خطرناك تر است. البته رايس اين نظر را قبول ندارد و اين تعجبي هم ندارد چون علي رغم تبديل شدن پاكستان به سوپرماركت مخفيانه هسته اي دنيا، اين كشور همچنان متحد آمريكاست...
روزنامه لس آنجلس تايمز هم در 21 نوامبر براي توجيه اروپايي ها بر ضرورت برخورد با ايران و جلوگيري از هسته اي شدن آن دلايل و استنادات خاص خود را دارد.
اين روزنامه نوشت: به خوبي روشن است كه نه مسكو و نه پكن با تحريم هاي شديد بر ضد ايران موافق نيستند. علاوه بر اين، حتي اگر آنها هم موافق باشند اين كار، ايران را متوقف نخواهد كرد. همچنان كه محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران اظهار داشت: "به بركت خون شهدا، يك انقلاب اسلامي جديد در حال شكل گيري است… دوران ستمگري، دوران رژيم هاي سلطه گر، و دوران خودگامگي و استبداد و بي عدالتي به سر آمده است… و موج انقلاب اسلامي به زودي به تمام دنيا خواهد رسيد.
بنابر اين ما دو راه بيشتر پيش رو نداريم: مي توانيم آماده شويم كه در كنار يك ايران مسلح هسته اي زندگي كنيم، يا مي توانيم با استفاده از قدرت نظامي از آن جلوگيري كنيم. اما واقعيت اين است كه ما نمي توانيم به راحتي در كنار يك ايران مسلح به سلاح هسته اي زندگي كنيم. يكي از دلايل، حمايت ايران از حزب الله و حماس است كه دولت ايران را به عنوان مهمترين دولت حامي  تروريست در جهان معرفي كرده است. امروزه ايران نزديك ترين متحد سوريه - كه بيشتر آنان سني هستند - است. پيوند بين تهران و دمشق بيش از آنكه مذهبي باشد ايدئولوژيك است. به همين ترتيب ايران از گروه هاي مبارز حماس و جهاد اسلامي كه كلا سني هستند حمايت مي كند. (ايران محبوبيت زيادي بين فلسطينيان دارد.)
سال جاري شاهد بوديم كه مسلمانان در مقابل دشمن مشترك طي جنگ لبنان در تابستان، به سرعت بر اختلاف ميان سني و شيعه فائق آمدند، و در مصر نام كودكان تازه متولد شده را حزب الله و نصرالله مي گذاشتند.
خلاصه اينكه ايران مي تواند قوميت و ايدئولوژي را در هم بياميزد. دارا بودن سلاح هسته اي موجب برتري ايران در منطقه مي شود. و اين امر ما را به سمت يك درگيري جهاني از نوع درگيري اي كه چهل سال با اتحاد جماهير شوروي داشتيم سوق خواهد داد. اين همان برخورد تمدن ها خواهد بود كه در باره آن بسيار سخن گفته شده، اما به جزئيات آن كمتر پرداخته شده است.
ايران رقيب ايالات متحده نيست، اما محمود احمدي نژاد مساله را به اين شكل نمي بيند. او و پيروان جهادي اش معتقدند كه دنياي اسلام قبلا بر يكي از دشمنان لامذهب خود (اتحاد جماهير شوروي) فائق آمده است، و به موقع خود بر ديگري هم پيروز خواهد شد.
اگر تهران به قدرت مسلط منطقه تبديل بشود، در اين صورت عرصه منازعه به جنوب شرق آسيا يا آفريقا يا حتي قسمت هايي از اروپا كشيده خواهد شد. چون حكومت ايران سعي خواهند كرد كه سلطه خود را بر مسلمانان سرتاسر جهان گسترش دهند. ما بدون ترديد در پايان پيروز خواهيم شد، اما اين درگيري چقدر ادامه خواهد يافت، و چه كسي مي تواند تلفات آن را تخمين بزند. مشخص نيست.
تنها راه جلوگيري از اين توسعه خطرناك، استفاده از نيروي نظامي است. نه با حمله به ايران، همچنان كه ما در عراق اين كار را كرديم، بلكه با انجام حملات هوايي بر ضد تاسيسات هسته اي ايران. ما درباره اين تاسيسات هسته اي اطلاعات قابل توجهي داريم؛ بر اساس برخي ارزيابي ها اگر ما بتوانيم به تعداد زيادي از آنها حمله كنيم، كه ممكن است بين چند روز تا چند هفته طول بكشد، مي توانيم خرابي هاي جدي به بار بياوريم. اين امر برنامه هسته اي ايران را متوقف نخواهد كرد، اما آن را به تعويق خواهد انداخت.
اما اين پرسش مطرح است كه آيا حمله هوايي ايالات متحده، آتش ضد آمريكايي گري را در سرتاسر جهان شعله ور نخواهد كرد و در عراق مقابله به مثل نخواهد شد؟ احتمالا چرا، اما اين هزينه اي است كه ما بايد بپردازيم. زيرا گزينه ديگر به مراتب بدتر است، در سال 1917وينستون چرچيل بعد از حاكميت بلشويك ها در اتحاد جماهير شوروي خواستار مداخله نظامي  به منظور سرنگوني رژيم تازه تاسيس شد. اما همكاران او روي هزينه هاي اين عمل - از دست دادن سربازان، استهزاء بين المللي و كينه جويي لنين- تاكيد كردند و ايده او را ناديده گرفتند. از اين هزينه ها جلوگيري شد، اما در عوض دنيا درگير بزرگ ترين فاجعه انساني ساخته دست بشر شد. كمونيسم مدعي بود كه صد ميليون هوادار دارد و اين ادعا منجر به ايجاد نازيسم و فاشيسم، و به جنگ جهاني دوم منتهي شد.
ديدارها و مذاكراتي را كه تايم به آن اشاره مي كند و يا توجيهاتي كه لس آنجلس تايمز به آنها تمسك كرده است، مربوط به پيش از تصويب قطعنامه سازمان ملل بود. اما پس از تصميم گيري شوراي امنيت، اروپايي ها در نخستين قدم همكاري بانكهاي بزرگ خود را با ايران قطع كردند. با اين حركت همكاري اروپايي ها براي با امريكا جهت اجراي قطعنامه سازمان ملل آغاز شد. پس از اين اقدام، شاهد سير نزولي بهاي نفت در بازارهاي جهاني بوديم كه مي تواند از نگراني هاي اروپايي ها در خصوص احتمال قطع و يا افزايش سرسام آور قيمت آن بكاهد. اين موضوع امتيازي مثبت براي اروپايي ها جهت آماده شدن و اجراي مراحل بعدي محسوب مي شود.
توجيه كشورهاي اسلامي  و همسايه ايران
در كنار تلاش هايي كه امريكايي ها براي توجيه اروپاييان انجام دادند، اين روزها فعاليتهاي وزارت خارجه امريكا براي جلب نظر كشورهاي منطقه خاورميانه و عربي و اسلامي جهت همكاري اعراب با امريكا و پياده شده قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل افزايش چشمگيري يافته است. دميدن در تنور اختلافات قومي ، نژادي و مذهبي حاصل رفت و آمدهاي سياستمداران غربي به منطقه است.
شايد بتوان جنگ لبنان را نيز در نزديكي دولتهاي عربي به امريكا بي تاثير ندانست. يكي از نتايج جنگ در لبنان كه در آن حزب الله توانست از پيشروي اسراييل در خاك اين كشور جلوگيري كند، شور و شعفي بود كه در ميان مردم كشورهاي اسلامي و بويژه عربي از مقابله يك گروه اسلامي عرب در برابر اسراييل ايجاد شد. بالا رفتن روحيه مردم عرب از اين پيروزي به نفع دولتهاي آنها - كه ترجيح مي دهند وارد درگيريهاي نظامي در منطقه نشوند- نبود. اين وضعيت مي توانست به كاهش مشروعيت و اقتدار حكومتهاي عربي در برابر مردم خود منجر شود. چنين شرايطي باعث احساس خطر در ميان حكومتهاي عربي شد و زمينه بهره برداري امريكا از آن را فراهم ساخت. موضع گيري ناگهاني و سريع برخي كشورهاي عربي عليه ايران نتيجه اين شرايط هم بود. به عبارت ديگر حمله اسراييل به لبنان و مقاومت حزب الله، ترس دولتهاي عربي را به دنبال داشت و آنان سريعتر جذب خط مشي امريكا در منطقه كه بخشي از آن مقابله با ايران است شدند.

نگاه
قطعنامه با ايران به عنوان
دارنده سلاح اتمي برخورد كرده است
گروه سياسي- پس از تصويب قطعنامه، خبرگزاري مهر با دكتر علي خرم كارشناس امور بين الملل و متخصص فيزيك هسته اي گفتگويي انجام داد تا مستقل از آنچه كه امريكا در رابطه با پرونده هسته اي ايران انجام مي دهد، اثرات اجراي قطعنامه بر ايران مورد بررسي قرار گيرد.
از نظر خرم اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل براي افزايش فشار بر ايران در ابعاد اقتصادي و سياسي در يكسال آينده نيز، نياز به قطعنامه جديد نخواهند داشت و با همين قطعنامه خواهند توانست نيات خود را پياده كنند.
خرم كه سالها نمايندگي ايران را در كميته خلع سلاح شوراي امنيت بر عهده داشته است، مي گويد: اين قطعنامه با ايران به عنوان يك كشور دارنده سلاح اتمي برخورد كرده است و اگر در اين مقطع قرار نداريم بايد نسبت به اين مساله حساس باشيم . زيرا اين قطعنامه ايران را در جايگاه كره شمالي قرار مي دهد و همه آنچه گفته مي شود روسيه ظرف دو ماه گذشته براي خارج كردن آنها از قطعنامه تلاش كرده است، بطور نهاني در قطعنامه گنجانده شده است.
راه تفسير بندهاي مربوط به ارسال مواد و تجهيزات (دو منظوره) به ايران هم براي همه كشور ها باز است. طبق مفاد قطعنامه، كشورها مي توانند از قضاوت خود در ممنوعيت آيتم هاي دو منظوره در صورتي كه به فعاليتهاي هسته اي ممنوعه ايران كمك كند، استفاده كنند، اما بايد كاربرد و مكان آنها بازبيني شود و به اطلاع كميته تحريم هاي شوراي امنيت برسد.
اين قطعنامه همچنين از كشورها مي خواهد كميته تحريم هاي شوراي امنيت را از عبور هر فرد يا نماينده گروه هايي كه در فهرست ضميمه قطعنامه ذكر شده، از مرزهاي خود مطلع كنند و با اين شرايط هر تصميمي در خصوص اتباع و مسئولان ايراني در سفرهاي خارجي به بهانه نمايندگي از سوي نهاد هاي خاص محتمل است و چالش بر انگيز خواهد بود. دستگيري ديپلمات هاي ايراني در عراق نيز مي تواند در همين راستا، محتمل باشد. اعضاي دايم شوراي امنيت در فريبي آشكار اعلام كرده اند كه با توجه به موارد تحريم ذكر شده قصد ما فشار بر مردم ايران نيست و مقامات داخلي نيز متاسفانه بر اين امر صحه مي گذارند.
اين قطعنامه براي حاكميت ايران بسيار مداخله جويانه است و تصويب كنندگان آن همه پلهاي پشت سر را خراب كرده اند ولي همچنان از امكان مذاكره و آشتي سخن مي گويند.
بايد در يكي دو ماه آينده يك تصميم جدي بگيريم، اگر به واقع آنگونه كه رئيس جمهور مي گويد ايران كشوري هسته اي شده و ادبيات بكار گرفته شده متناسب با جايگاهمان است بايد جايگاهمان را درست تعريف كنيم و از مواهب آن نيز بهره ببريم و در صورتي كه منظورمان از هسته اي شدن صرفا آماده سازي 3000 دستگاه سانتريفيوژ است نبايد اجازه دهيم اين تنبيهات عليه ما اعمال شود.
قطعنامه در حقيقت ايران را از همكاري هاي تكنيكي و علمي آژانس جز در موارد پزشكي و كشاورزي محروم كرده است و بر اين اساس اجازه بسياري از پژوهش هاي مدرن را در اين رشته نخواهيم يافت، در واكنش به اين اقدام مي توانيم بازرسان را بيرون كنيم و مونيتورينگ آژانس را كاهش دهيم اما بايد ببينيم اين اخراج تا چه اندازه -بعد از بيش از 2000 نفر روز بازرسي، اطمينان از صلح آميز بودن فعاليت هاي ايران و كشف فاصله چندين ساله ايران تا بمب هسته اي-مي تواند براي اعضاي شوراي امنيت فوريت داشته و حساسيت برانگيز باشد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
علم
شهرآرا
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |