پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵
داستاني تكراري به نام آلودگي هوا؛
كو آسمان، كجاست هواي پاك؟
010149.jpg
عكس :محمد توكلي
گروه شهري- درخواست هواي پاك براي حفظ سلامتي، حقي طبيعي و اساسي است كه بنا به اعلام اخير سازمان جهاني بهداشت تمامي دولت ها موظفند با جلب همكاري شهروندان خود براي بهبود كيفيت هواي شهرها تلاش كنند. در قانون اساسي كشور ما نيز اين توجه به حفاظت از محيط زيست وجود داشته است چنانكه در اصل 50، خود حفاظت از محيط زيست كه نسل امروز و نسل هاي بعدي بايد در آن حيات اجتماعي داشته باشند، وظيفه اي عمومي دانسته شده  است.
اصل پنجاهم قانون جمهوري اسلامي: حفظ محيط زيست كه نسل امروز و نسلهاي بعد بايد در آن حيات رو به رشدي داشته باشند،وظيفه عمومي تلقي مي گردد. از اين رو فعاليتهاي اقتصادي و غير آن كه با آلودگي محيط زيست يا تخريب غير قابل جبران آن ملازمه پيدا كند، ممنوع است.

بند ب ماده 12 ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي  -  اجتماعي و فرهنگي و اعلاميه جهاني حقوق بشر دولت ها را موظف به بهبود بهداشت محيط و بهداشت صنعتي از جميع جهات كرده است كه دولت ايران نيز مفاد آن ميثاق و اين اعلاميه را پذيرفته و تعهد كرده كه شرايط برخورداري از هواي پاك و محيط سالم، تغذيه سالم و بهداشت و سلامت جسمي، روحي و اجتماعي را به عنوان حقوق اساسي شهروندان خود مهيا سازد.
از سوي ديگر آلودگي محيط زيست مسئله اي جدي است كه مردم و به  ويژه دولت بايد براي آن چاره  اي بيانديشند زيرا اساسي ترين حق انساني يعني حق حيات و حق بهره  مندي از زندگي سالم در گرو آن است. از سوي ديگر ارتباط تنگاتنگي بين دموكراسي و حقوق بشر، عدالت اجتماعي، حقوق شهروندي، كارآمدي دولت ها، مديريت علمي،  توسعه متوازن و پايدار، فرهنگ و اخلاقيات اجتماعي و در نهايت حفظ محيط زيست وجود دارد كه همين ارتباط بر سنگيني وظيفه دولت ها و مديران شهري مي افزايد.
آلودگي هوا سالانه باعث مرگ زودرس 2 ميليون انسان در سراسر جهان مي شود كه نيمي از اين تعداد در كشورهاي در حال توسعه كه يكي از آنها ايران است، جان مي سپارند. درحالي  كه از بروز اولين بحران هاي آلودگي هوا در پنسيلوانيا (8491)، لندن (1952) و نيويورك (1953) كه هر كدام چند هزار قرباني گرفتند و به عنوان فاجعه هاي زيست محيطي در كتاب هاي مرجع پزشكي و علوم زيستي ثبت گرديدند، بيش از 50 سال مي گذرد،  متاسفانه ما در مسيري گام گذاشته ايم كه آثار سوء آن حداقل نيم قرن پيش در كشورهاي ديگر جهان مشاهده و راه هاي مقابله با آن شناسايي شده  اند اما ما هنوز با آن درگير هستيم و با وجد دانستن راه حل هاي آن نمي توانيم از پس آن بر بيايم.
بروز و ادامه بحران آلودگي هواي تهران در سال هاي گذشته نشان  دهنده آن است كه عملكرد مديريت شهري ما حداقل نيم  قرن از مديريت شهري كشورهاي توسعه يافته فاصله دارد. در دنياي امروز بي توجهي به حق حيات و حق سلامت انسان كه از حقوق اساسي شهروندان به شمار مي آيند، پيامد الگوي توسعه نامتوازن و ناپايدار در كشور ماست كه تخريب جنگل ها و مراتع، آلودگي شديد درياي خزر و رودخانه ها و سفره هاي زيرزميني آب از نشانه هاي آن هستند.
هر چند آمار دقيقي از ميزان مرگ و ميرهاي ناشي از بحران آلودگي هواي تهران در دست نيست، ولي با توجه به جمعيت حدود 10 ميليوني شهر مي توان ابعاد اين فاجعه انساني را حدس زد: ده ها هزار قرباني و سالانه حدود 8 ميليارد دلار خسارت! اين ارقام جداي از چندين(7-8) ميليارد دلاري است كه صرف وارد كردن بنزين و دود شدن آن در شهر مي شود. شاهد اين مدعا وضعيت اعلام شده درباره هواي پاك در تهران در سال گذشته است. در سال 1383 فقط 46 درصد از روزهاي سال، هواي شهر پاك بوده كه اين رقم در سال گذشته به 28 درصد كاهش يافته است. عوامل اصلي در بحران آلودگي هواي تهران را مي توان را در عدم تناسب ميان تعداد خودروهاي توليدي با ظرفيت ترافيك شهري، كمبود ظرفيت لازم براي حمل و نقل عمومي، خودروهاي فرسوده، استاندارد نبودن يا كيفيت نازل خودروهاي توليدي، استاندارد نبودن سوخت خودروها، فقدان آموزش هاي عمومي و ضعف اطلاع رساني و كنترل ترافيك دسته بندي كرد.
بيش از 80 درصد آلودگي هواي تهران به آلاينده هاي ناشي از خودروهاي پراكنده در سطح شهر ارتباط دارد. از سوي ديگر كل زمان فعاليت تمام خودرو ها به غير از وسايل نقليه عمومي در تهران، روزانه 19 ميليون و 500 هزار ساعت است. حدود 2 ميليون و 500 هزار اتومبيل در شهر تهران تردد مي كنند در حالي كه كل سطح تهران۷۰۰ كيلومتر مربع است. طبق آمارها در سالهاي اخير،هرساله۵۰۰هزارخودرو جديد به ميليون ها خودروي ديگر اين شهرافزوده مي شود، در حالي كه تنها 300 كيلومتر بزرگراه در تهران احداث شده است. باز هم آمارها نشان مي دهدكه 2/5 ميليون خودروي فرسوده بالاي۱۰سال و۱‎/۶ميليون خودروي بالاي 20 سال در كشور در حال تردد است. مصرف سوخت خودروهاي فرسوده 3 برابرو آلايندگي آنها چندين برابر استاندارد است! كه به اين ترتيب مي توان سهم آنها را در آلودگي هواي شهرهاي بزرگ و پرتراكمي مانند تهران، اصفهان، مشهد، تبريز، شيراز و... حدس بزنيد! وجود همين آمارها كافي است كه مشخص شود در چند دهه اخير، مشكلات حمل و نقل و به تبع آن آلودگي هوا در تهران به صورت بزرگترين معضل شهري در آمده و تهران را به يكي از آلوده ترين، پرازدحام ترين و نامنظم ترين كلان شهرهاي جهان تبديل كرده كه از حداقل شرايط استاندارد زيستي روز دنيا برخوردار است .
آلودگي هوا بر بسياري از جنبه هاي زيستي انسان ها اثرگذار است. تاثير مخرب آلاينده ها بر كيفيت هوايي كه زندگي ما منوط به تنفس آن است، بر كيفيت پوشش گياهي خاكي كه بستر توليد مواد غذايي ماست، بر كيفيت آبي كه به تعبير قرآن زندگي  دهنده به هر موجودي است، برشيوع و تشديد بيماري هاي مزمن تنفسي، قلبي و عروقي، عصبي و ...حتي بر كيفيت توليدات صنعتي هشدار دهنده است.
تهران آبي من!
اگر صد سال پيش، تهران به خاطر آب و هواي خوب، جويبارهاي متعدد و دامنه هاي سبز و رويايي اطرافش به عنوان پايتخت ايران انتخاب شد، اما تهران امروز هيچ شباهتي به تهران آن روزها ندارد. مهاجرت گسترده به تهران در سال هاي 1320 تا 1376 آن را به كلان شهري بزرگ، شلوغ، پرترافيك و دودزا تبديل كرده كه وضعيت آن هر بارهشدار دهنده اعلام مي شود.
در چنين شرايط نگران كننده اي راهبردهاي تقليل  دهنده مانند زوج و فرد كردن تردد خودروها قطعا كارساز نيست. درحالي كه سيستم حمل و نقل شهري، همچنان نابسامان است، تا وقتي كه اتوبوس هاي گازوئيلي همچنان در شهر جولان مي دهند و شهروندان ما براي سوار شدن به همان اتوبوس ها، در ايستگاه ها با هم رقابت مي كنند تا چند سانتي متري جا براي خود دست و پا كنند، تا وقتي كه انواع اتومبيل هاي دهه 1340 و پيش از آن به جاي آنكه به موزه ها سپرده شوند، در خيابان هاي شهرمان تردد دارند، تا زماني كه پروژه هاي ساختمان سازي وسيع و ساخت برج هاي بلند بدون در نظر گرفتن فضاي سبز لازم براي هر خانوار اجرا مي شود، وقتي كه كمربند سبز حاشيه شهر تهران و بسياري شهرهاي بزرگ ديگر را مافياي زمين خواران مي بلعد، طرح هاي كاهش دهنده آلودگي هوا اثر محسوسي نخواهد داشت! در چنين اوضاعي است كه به ناگاه لغو محدوديت ايجاد واحدهاي صنعتي در شعاع 100 كيلومتري تهران
آن هم در شهري كه بيش از 800 هزار و 600 واحد صنعتي در آن استقرار دارند، رقم مي خورد!
نكته ديگري كه با بحث آلودگي هوا و مشكلات زيست محيطي ديگر ارتباط تنگاتنگي دارد، رشد سريع جمعيت انساني است. در كلان شهري چون تهران با حدود 10 ميليون جمعيت و حداقل 5/2 ميليون سفر درون شهري، آلودگي هوا نسبت مستقيمي با جمعيت شهر هم پيدا مي كند.
در شهرهاي پرتراكم جهان سوم از جمله تهران كوشش هايي هم كه براي بهبود وضعيت آلودگي هوا انجام شده به دليل افزايش بي رويه جمعيت، فقدان مديريت شهري واحد، خودروهاي غيراستاندارد و يا فرسوده و صنايع قديمي و آلوده كننده، نتيجه محسوسي به دنبال نداشته  است.
مسئله ديگري كه در همين زمينه قابل توجه  است اين است كه برنامه ريزان كشورهاي در حال توسعه يا  توسعه نيافته از منابع مالي لازم براي مبارزه با آلودگي هوا برخوردار نيستند چون توجه اصلي آنها بيشتر به تامين بقا، مسكن و غذاي جمعيت رو به افزايش است. همه اين عوامل نشان مي دهد كه ارائه هر طرحي براي بهبود هواي تهران و شهرهاي بزرگ ديگر نيازمند طرحي چند جانبه براي بهبود كيفيت هواي تمامي نواحي شهر است.
در برنامه ريزي و اجراي طرح هاي رفع آلودگي هوا كه فقط يك معضل شهري نيست بلكه يك معضل ملي هم هست، همكاري ميان بخشي، مشاركت نهادهاي غيردولتي و همه مردم در قالب يك تلاش ملي ضروري است. استفاده بهينه و گسترده از امكانات مخابراتي و ارتباطي براي خدمت رساني و خدمت دهي مي تواند يكي از برنامه هاي موثر براي كاهش سفرهاي شهري و بين شهري و كاهش آلودگي هوا باشد چنانكه در بسياري از كشورهاي توسعه يافته، با وجود فن آوري هايي چون تلفن، دورنگار، پست و اينترنت حضور فيزيكي و مراجعات مستقيم ارباب رجوع به ادارات و موسسات كاهش يافته و با سرمايه گذاري در وسا يل نقليه عمومي و ترويج فرهنگ استفاده از آنها، كارآيي شبكه راه ها و حمل و نقل افزايش يافته است.
آلودگي هوا آسيبي است كه متوجه همه افراد اعم از سالم يا بيمار است، هم مردمي كه از بيماري هاي تنفسي و يا قلبي رنج مي برند، حق حيات خود را در معرض تعرض بيشتري مي يابند و هم افراد سالمي كه گمان مي كنند شرايط جسمي شان به آلودگي هوا عادت كرده، دير يا زود دچار عوارض آن خواهند گرديد! و كودكان و سالمندان قربانيان اصلي اين تراژدي انساني هستند ؟!! باور به منزلت ذاتي و كرامت انساني و تعهد نسبت به تامين حقوق اساسي شهروندان شرط اصلي برنامه ريزي و موفقيت در حل معضلاتي چون آلودگي هوا و تخريب محيط زيست است كه فقط با هماهنگي و همكاري قواي اصلي كشور، دستگاه هاي اجرايي مختلف و سازمان هاي غير دولتي و مردمي براي رفع آن مي توان برنامه ريزي و اقدام كرد.

زاويه ديد
در غياب زيبايي شناسي بومي...!
گروه شهري- با وجود آنكه در دهه هاي اخير بحث جهاني سازي و جهاني شدن فراگير شد، اما از سوي ديگر نگاه متخصصين به معماري بومي مناطق مختلف جهان نيز عميق تر شد. بررسي معماري بومي مناطق مختلف گاه حيرت آور بود، چگونه مسائل مختلف از مباحث زيبايي شناسي گرفته تا مسائل اقليمي و اجرايي با ظرافت كاملي(بدون آموزش هاي آكادميك) توسط ساكنين بومي هر منطقه در ساخت فضاي زيستشان در نظر گرفته مي شد؟
امري كه امروزه هنوز سيستم هاي گوناگون آموزش معماري در نقاط مختلف جهان پاسخ قطعي براي آن ندارند، نوعي آگاهي هوشيارانه در ساخت و سازهاي بومي است كه در بطن خود زيبايي شناسي را نيز به همراه داشت. اما جاي تعجب اينجاست، چگونه همان مردم و ساكنين بومي اين زيبايي شناسي آگاهانه را به مرور زمان به فراموشي سپردند.
در حالي كه از يك سو رشد جمعيت، انقلاب در روش هاي اطلاع رساني و شيوه هاي نوين زندگي موجب شد انسان امروز (در مقياس جهاني) نسبت به تغيير شكل سرزمين و محيط زندگي خود، بيش از پيش حساس شود، اما از سوي ديگر در مقياس خردتر(به بيان ديگر در مقياس آگاهي بومي) وقايع ديگري رخ داد!
تصاويري كه از ساخت هاي بومي و مدرن شهر وجود دارد اشاره اي به اين وقايع ناگوار است. در يكي معماري بومي و داراي ارزش هاي گوناگون از جمله زيبايي شناسي بومي به وضوح درك مي شود و در ديگري كه فاجعه اي! مربوط به روزگار معاصر است، نقطه متضاد با سخن پيشين بيننده را آزار مي دهد!به راستي چه بر سر زيبايي شناسي عمومي جامعه آمده است؟ فرهنگي كه در آن هنرمند بودن افتخار است(هنر نزد ايرانيان است و بس!) چگونه مي تواند در يك فضاي شهري شاهد چنين آثار و ناهنجاري هايي بود! در حالي كه دريك تصوير نشان هايي از ظرافت و دقت و حكمت نهفته در بنا را مي توان ديد، گويي تصوير ديگر نوعي بازي با مصالح است؛ آن هم به طرز ناشيانه در واقع و البته خوشبختانه هنوز چنين مواردي فراگير نشده است، اما متنوع ترشدن مصالح ساختماني در دهه اخير و از سويي نبود الگوي مناسب، كاربر غير متخصص را در جهت ايجاد هر گونه شكل و فرمي تشويق مي كند كه در اين صورت هر فاجعه اي از ديد زيبايي شناسي ممكن است رخ دهد!
اما براستي آن حكمت عمومي نهفته در فرهنگ جامعه كه در قالب كالبد معماري بومي ظاهر مي شد، اكنون كجاست؟ آيا زرق و برق تصاوير پراكنده در رسانه ها در دنياي امروز، همگان را به راهي بيراهه كشانده است؟
در واقع نكته اينجاست كه در شرايط موجود آنچه كه بيش از پيش نياز به توجه دارد آموزش همگاني معماري از طريق رسانه هاي فراگير است تا دست كم حكمت و زيبايي شناسي عمومي و بومي كه در گذشته در كالبد معماري ظاهر مي شد، دوباره به ياد آيد.

شهرآرا
انديشه
سخنگاه
سياست
علم
|  انديشه  |  سخنگاه  |  سياست  |  علم  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |