طرح: عليرضا كريمي مقدم
حامد روشن روان
تمركز 50 درصد از فعاليت هاي اقتصادي و تجاري در تهران كه بارها از قول مسئولان در رسانه ها نقل شده با توجه به عوارض و پيامدهاي نگران كننده آن بر تعادل جمعيتي كشور و زندگي مردم در شهر تهران يك مسئله ملي است و نيازمند رسيدگي جدي و دقيق براي رسيدن به راه حل هاي مؤثر مي باشد.
نتيجه حتمي متمركز شدن 50 درصدي فعاليت هاي تجاري و اقتصادي در تهران، در درازمدت، كشاندن جويندگان كار از سراسر كشور به اين كلان شهر است، همچنان كه مهاجرت هاي گسترده و بي رويه به ويژه در 15 سال اخير، برافزايش بي رويه جمعيت، توسعه ناموزون شهر و معضلات ترافيك و آلودگي هوا افزوده و دهها، شهرك مسكوني جديد را قارچ گونه، در پيرامون تهران و در فضاهاي واقع در حريم اين شهر با كرج، به وجود آورده است اين تمركز بيمارگونه، همه روزه عده اي را به ويژه از استانها و شهرستانهاي محروم كشور در پي سراب، سريع پولدار شدن و به رفاه رسيدن به تهران مي كشاند و اولين نتيجه اين رويكرد، رشد نگران كننده حاشيه نشيني در پيرامون تهران و پيامدهاي سوء آن است.
تمركز بي رويه فعاليت هاي اقتصادي و تجاري در تهران، منجر به خالي شدن هر چه بيشتر شهرهاي كوچك و روستاها، متروك ماندن زمين هاي كشاورزي و آبادي ها و پيوستن خيل عظيمي از جمعيت روستايي به شبكه هاي دلالي خواهدشد كه حاصلي جز زيان هاي سنگين براي مملكت در بر ندارد.

مهاجرت هاي بي رويه به تهران سبب مي شود كه شمار بيشتري از جويندگان كار كه با سوداي تحصيل آسان تر پول به اين كلان شهر روي آورده اند، لاجرم يا به جرگه مسافركش هاي شخصي درمي آيند و يا در جست وجوي كار به اين در و آن در مي زنند.
در بسياري از كشورها كه طي دهه هاي اخير راه توسعه را در پيش گرفته و در اين مسير توفيق يافتند، از جمله در چين و هند، در حد امكان سعي مي شود با توزيع صحيح تر درآمدهاي سرانه، امكانات اقتصادي و رفاه اجتماعي در سراسر كشور از تمركز فعاليت هاي اقتصادي و تجاري در شهرهاي بزرگ و پرجمعيت جلوگيري شود تا به نفع آن از رشد مهاجرت هاي بي رويه از روستاها و شهرهاي كوچك به شهرهاي بزرگ جلوگيري به عمل آيد. در مواردي حتي با توزيع، امكانات توليد وابسته به كارخانه ها و شركت هاي بزرگ، گسترش و تقويت صنايع دستي و روستايي و ايجاد امكانات رفاهي سعي شده است از برهم خوردن تعادل جمعيتي پيش گيري شود.
به هر تدبير بايد تمركز بي رويه فعاليت هاي اقتصادي و تجاري در تهران تعديل گردد و اين قبيل فعاليت ها از راههاي صحيح به ديگر نقاط كشور سوق داده شود.
بديهي است، اگر تصميم گيري قاطع با پشتوانه اجرايي محكم و فارغ از هرگونه رانت و تبعيض براي چنين هدفي در بين نباشد، حتي گام هاي نخست هم در اين زمينه برداشته نخواهد شد.
گسترش بي رويه تهران، شرايط بحراني را براي اين كلان شهر در آينده رقم مي زند و نبايد، زمان را از دست داد.

عكس: محسن مقدم
نسترن كبيري
اسفند كه از راه مي رسد؛ گرماي نفس نوروز سوز دلخراش زمستان را مي دزدد و رخوت و ركود صبح هاي سوت و كور زمستان را مي شكند. با آمدن نوروز برف مثل قند در دل كوه آب مي شود و مثل اشك شوق از رسيدن بهار برگونه هاي زمين جاري مي گردد. عطش ديدن شكوفه هاي سرخ هلو به اسفند طعم ديگري مي بخشد. فكر دويدن در باغ هاي سيب كه از نزول شكوفه هاي صورتي به بهشت مي ماند؛ اسفند را با رويا درمي آميزد. بعد از يك سال مشغله جسمي و روحي، اسفند روزنه اي براي ما مي گشايد براي انديشيدن به آنچه گذشته است و فرصتي مهيا مي كند براي نگريستن به فرصت هايي از جنس بهار. ديدن درخت هايي با استخوان هاي سرد و خشكيده، ما را دلتنگ بهار مي كند و نياز بازگشت به طبيعت را در جسم و جانمان حس مي كنيم. اسفند كه پاورچين پاورچين نزديك مي شود؛ نشانه هاي بهار يكي يكي كنار خيابان هاي شهر صف مي كشند. سبزه هاي گندمي و تخم مرغ هاي سفالي خندان. با فرا رسيدن اسفند، شمارش معكوس براي هبوط چلچه ها آغاز مي شود. تب تند اسفند را مي توان از گرمي بازار حس كرد. مشتاقان بهار با كيسه هايي پر از شادي، مغازه ها را درو مي كنند و مغازه ها مثل كوپه هاي مترو لحظه به لحظه پر و خالي مي شوند. اين داستان تا روزهاي آغازين سال نو ادامه خواهد داشت. ديدن كارمنداني كه براي گرفتن عيديشان بي تابي مي كنند؛ يكي از تصويرهاي هميشگي اسفندماه است. كودكان نيز پابه پاي بزرگترها در هياهوي اين ماه شريكند. تعطيلات عيد نوروز، عيدي گرفتن ها و خريدهاي اسفند ماه خاطرات كودكي ما را آذين بسته اند.
اسفند شگفت انگيزترين ماه سال است كه در همهمه اسباب كشي بهار از نگاه ما مخفي مانده است. اسفند در قلب هاي ما شوقي مرموز مي ريزد براي رسيدن لحظه تحويل سال. اشتياقي گرم براي يك اتفاق نامرئي. ما بر روي كره زمين زندگي مي كنيم و از لمس حركت انتقالي زمين به دور خورشيد ناتوانيم. اسفند با طبع رشك برانگيزش، احساس رسيدن به خط پايان را براي ما ترسيم مي كند. فروردين با همه جذابيت هايش تنها به ما آرامش مي دهد. احساس سبكي در طول تعطيلات ما را خشنود مي سازد و اين احساس نوروزي با هيجان اسفند ماه كاملاً متفاوت است.
گويي شوق رسيدن به يك وصل زيباتر از خود وصل است. اسفند پر اميدترين ماه سال است. انگار بي اختيار، چشم هايمان را بر سايه هاي زندگي مي بنديم و به روشني هاي سال نو اميد مي بنديم. اسفند آستانه رسيدن به نوروز است. بايد از روز شماري دروازه فصل ها لذت ببريم و غصه ها را پشت دروازه ها جا بگذاريم.
اسفند سرشار از آيين هاي زيبايي است كه با همين نام از سال ها پيش در بسياري از مناطق ايران اجرا مي شود و هنوز هم، در گراميداشت ماه اسفند مردم اين آيين ها را برگزار مي كنند.

احتراماً، پيرو خبر درج شده در آن روزنامه در تاريخ 14/11/85 تحت عنوان ببخشيد شما فوت كرده ايد به اطلاع مي رساند كه به موجب برنامه ريزي صورت گرفته از سوي دولت جمهوري اسلامي در خصوص تعويض كليه شناسنامه هاي قديمي و صدور شناسنامه هاي جمهوري اسلامي براي كليه اتباع ايراني و حسب قوانين و مقررات مورد عمل در كشور، تنها سند قابل استناد جهت شناسايي هويت افراد ايراني شناسنامه هاي جمهوري اسلامي مي باشد و برابر مقررات مربوطه براي جلوگيري از بلاتكليفي اسناد سجلي كه صاحبان آن علي رغم وجود فرصت كافي به منظور تعويض شناسنامه قديمي و اخذ شناسنامه جمهوري اسلامي خود هيچ گونه اقدامي ننموده اند و همچنين جلوگيري از سوءاستفاده اتباع بيگانه و افراد سودجو از اين اسناد، حسب قوانين و مقررات جاري اصل براين مي باشد كه عدم مراجعه اين افراد جهت تعويض شناسنامه خود به دليل فوت ايشان مي باشد كه براي اين گونه اسناد حسب مصوبات شوراي تأمين استانها در سراسر كشور فوت ضربتي صادر شده است. لكن چنانچه بعداً صاحب سند سجلي مراجعه و از سوي مراجع قانوني صالحه زنده بودن وي مورد تاييد قرار گيرد، مجدداً سند سجلي مربوطه احياء و نسبت به ارائه خدمات سجلي و صدور شناسنامه جمهوري اسلامي براي متقاضي اقدام خواهد گرديد، كه اين در اين رابطه وضعيت 2 نفر مورد اشاره در خبر درج شده در آن روزنامه نيز به دليل عدم مراجعه به موقع به ادارات ثبت احوال و در نتيجه عدم اخذ شناسنامه جمهوري اسلامي در مهلت قانوني تعيين شده مي باشد كه، بنابراين فوت ايشان با رعايت دقيق قوانين و مقررات مربوطه ثبت و چنانچه زنده بودن ايشان از سوي مراجع قانوني صالحه مورد پذيرش و تاييد قرار گيرد همانند ساير موارد مشابه مجدداً سند سجلي آنها احياء و نسبت به صدور شناسنامه جمهوري اسلامي و كارت شناسايي ملي نيز براي آنان اقدام خواهد شد.
روابط عمومي اداره كل ثبت احوال فارس
همشهري: همانگونه كه در ابتداي خبر ذكر شده، اين خبر به نقل از خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) در همشهري درج شده است، اما با عنايت به اهميت موضوع، به درج پاسخ ارسالي از سوي روابط عمومي اداره كل ثبت احوال فارس مبادرت كرديم.

سالهاي سال است كه به خاك هنر اشك ريخته ايم و به پاي هنر بهترين سالهاي عمرمان را سپري كرده ايم. گرماي تابستان و سرماي زمستان اهر كه مثال زدني است، دست از تمرين تئاتر برنداشتيم.
گاه اتفاق مي  افتاد كه در پارك شهر اهر پارو به دست برف ها را پارو مي كرديم تا فضايي براي تمرين نمايش پيدا كنيم. كاش گاهشمار تقويم در دستمان بود و آن روزها را ثبت مي كرديم.
اين تلاش هاي عاشقانه در طول ساليان دراز سرانجام به بار نشست و تئاتر اهر به قول معروف سري در بين سرها در آورد. ورود به جشنواره هاي استاني و كشوري، كسب عناوين مختلف و لوح هاي افتخار هر كدام سندي بر دستاوردهاي جواناني است كه با دست خالي بنياد نمايش را در شهر اهر بنيان گذاشتند.
برگزاري 5 دوره جشنواره شهرستاني، اجراهاي عمومي، اولين جشنواره تئاتر كوتاه (زير پنج دقيقه اي)، برگزاري نمايشگاه هاي كتاب و همكاري با ادارات براي برگزاري آيين هاي گوناگون از جمله اين فعاليت ها بوده است.
در پي اين سالهاي دشوار و رنج، سرانجام اين مژده رسيده كه مجتمع فرهنگي و هنري اهر به لطف پروردگار، احداث شده است و دلگرم شديم كه از اين پس در اين مجتمع فعاليت ها و تمرين هاي تئاتري را انجام خواهيم داد و يا حداقل براي مؤسسه انجمن نمايش اهر با عضويت 300 نفر از دوستداران و عاشقان هنر تئاتر به ثبت رسيده در اين مجتمع فضايي در نظر گرفته شده است. اما ساختار اداري مجتمع ظاهراً  اين امكان را از ما دريغ كرده است و اميد داريم، مسئولان محترم، به طريق ممكن حمايت شان را از انجمن نمايش اهر دريغ نكنند.
عباس شامحمدزاده- اهر

مهر ماه سال جاري بنا به تشخيص پزشك معالج كه عارضه قلبي ام را مسدود شدن عروق كرونر تشخيص داده بود، براي انجام عمل آنژيو به بيمارستان شهيد محمدباقر لواساني كه تحت پوشش سازمان تامين اجتماعي قرار دارد، مراجعه كردم و تحت نظر دكتر.... عمل انجام شد.
پس از مدتي در محل عمل آنژيو برجستگي و ورم همراه با كبودي بروز كرد. ناچار به همان پزشك جراح مراجعه كردم و وي اطمينان داد كه مشكلي در بين نيست. اما بروز بي حسي بسيار آزاردهنده در محل عمل بر عوارض قلبي افزوده شده بود.
در آذر ماه امسال در حالي كه عوارض محل آنژيو هنوز آزارم مي داد، به علت رسيدن موعد عمل جراحي قلب در بيمارستان شهيد هاشمي نژاد، بستري شدم و تحت عمل قرار گرفتم. تحت تاثير اين عمل، به عوارض ناشي از عمل آنژيو كه گريبانگيرم بود، توجهي نداشتم، اما پس از مدتي تورم به علاوه كبودي و بي حسي محل عمل آنژيو تشديد شد و بنده كه قبلا از مراجعه به پزشك جراح ام نتيجه نگرفته بودم اين بار به مطب دكتر... مراجعه كردم كه وي پس از معاينه قلبم و با مشاهده عوارض محل عمل آنژيو، دستور سونوگرافي داد.
سونوگرافي در بيمارستان ميلاد انجام شد و در نتيجه طبق تصميم پزشكان متخصص قلب و عروق اين بيمارستان، بستري شدم و در 21 بهمن ماه امسال مجددا تحت عمل جراحي قرار گرفتم و طبق تشخيص پزشكان جراح، مشخص گرديد كه جراح عمل كننده آنژيو، سرخ رگ و سياهرگ را به هر دليل، يا سهواً، اشتباهي وصل كرده است كه مي توانست به قيمت جان من تمام شود.
با توجه به هزينه هاي سنگيني كه به همين دليل بر من كه بيمه شده سازمان تامين اجتماعي مي باشم تحميل شده است، خواستار رسيدگي به اين مشكل از سوي مسئولان بيمارستان شهيد لواساني و ساير دستگاه هاي ذيربط هستم.
علي اكبر قاسمي

عكس: داود ر اسخ
يكي از مشكلات شهرهاي بزرگ و پرجمعيت مثل تهران كه آلودگي هوا و انواع آلودگي هاي صوتي از ويژگي مشترك آنهاست، دوري جستن حيوانات و پرندگان از چنين شهرهايي است.
در تهران، كبوترچاهي يا همان ياكريم ديگر در برج ها و ساختمان هايي كه همچون يك مكعب سنگي قد مي كشند، جايي ندارند و آخرين پناهگاه آنها هنوز همان خانه هاي قديمي و يا حياط دار است و آپارتمان هاي قديمي نيز هنوز فضا براي زيستن اين پرنده دارند.
در بعضي از خيابان ها، مثل خيابان ولي عصر تهران به اين دليل كه ساختمان هاي بلند يا برج هاي بالاتر از درختان قرار گرفته اند، لانه سازي بر روي اين درختان توسط كلاغ ها متوقف شده است. زيرا كلاغ ها ديگر احساس امنيت نمي كنند.
گربه هاي تهران هم به هر دليل، به ساختمان هاي جديد راهي ندارند و هنوز در محله هاي قديمي پرسه مي زنند.
اما مسئله مهم در تهران، حيوان آزاري است كه با فرهنگ ديني و ملي ما هيچگونه همخواني ندارد. خداوند متعال آدميان را از آزار رساندن به حيوانات منع فرموده است، چون حيوانات نيز از مخلوقات خداوندند و هر كدام از آنها در چرخه طبيعت و تعادل زيستي سهم بسزايي دارند. در كشور ما، هنوز روستاييان به زندگي حيوانات بها مي دهند و در شهرها متأسفانه حيوانات توسط افراد به ويژه كودكان ناآگاه آزار مي بينند. خانواده ها بايد فرهنگ مراقبت از حيوانات را نيز رواج بدهند و به كودكان خود بياموزند كه از آزار حيوانات بپرهيزند.
بهتر است به كودكان تفهيم شود كه پرندگان و ديگر حيوانات كه از ديرباز با بشر زيسته اند در چرخه زندگي و تعادل زيستي نقش حياتي دارند و با نابود شدن آنها، زندگي آدمي نيز به خطر مي افتد.
در بسياري از كشورها، انجمن ها و تشكل هاي مردمي، بارها براي نجات حيوانات وارد عمل شده اند، اما در شهرهاي ما هنوز حيوانات توسط افراد ناآگاه آزار مي بينند. از آنجا كه پروردگار خالق زيبايي هاست و تبارك الاحسن الخالقين در تمام اجزاي عالم جاري است، حيوانات در زمره زيباترين و مفيدترين مخلوقات پروردگارند و ما نبايد حيوانات را اذيت كنيم و بايد به فرزندانمان بياموزيم كه اين مخلوقات زيباي پروردگار را دوست بدارند.
دوستي، خاطره اي را ازبزرگان نقل كرده است؛ چند سال پيش، استاد هنگام عبور از دو راهي يوسف آباد، متوجه مي شود كه به علت سيلاب، سه توله يك سگ، گرفتار شده اند و سگ ماده در آن سوي آب، زنجموره مي كند. استاد بي درنگ از اتومبيلش پياده مي شود و با حوصله و مهرباني، توله ها را از محاصره سيلاب مي رهاند و كنار مادرشان، آنها را روي يك بستر مقوايي قرار مي دهد.
بي ترديد، استاد جعفري، بيشتر از بسياري از ما، از عنايت و توجه پروردگار توانا به حيوانات آگاهي داشته است.
مهين همپا

اعداد 1 تا 9 را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك 3 در 3 طوري قرار دهيد كه فقط يك بار نوشته شود. پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.