سالها اين به سال صد
ميبينيد؟ چگونه را آينده ميكنيد ، ارزيابي چگونه را گذشته سال
تحمل را قيمتها افزايش هميشه براي نميتوان ثابت حقوق با:كارمند يك
كرد
رسيدن و موفقيت از بزرگي درصد كه كردهايم توجه نكته اين به كمتر ما
ماست فردي همت و تلاش مرهون مطلوب ، به
منتظر دفعات به گذشته سال طول در.گذشت نيز امسال بالاخره بد ، يا خوب
در همچنين.گذشتند و برديم لذت آمدند ، لحظات اينبوديم شاد لحظات
ما زندگي چرخ نيز گاهي و بوديم فاجعه يك وقوع مترصد مواقع پارهاي
زجر آمدند ، نيز لحظات آن اما.شد خواهد چه ماندهبوديم و كرد قفل
.وگذشتند خورديم غصه كشيديم ،
و روشن و بار كسالت و خروش و جوش پر شيرين ، و تلخ لحظات آن از آيا
است؟ مانده باقي خاطره جز چيزي تاريك
سال در بايد چون ما ، حال به بدا پس باشد ، مانده باقي خاطره فقط اگر
اگر اما.ببينيم دوباره -تلخ لحظات منظور -را لحظات همان جديدنيز
به ميتوانيم باشند شده آينده سال براي تجربهاي ولبخندها اشكها آن
ناگوار و تلخ لحظات از بهرهمند و قدرشناس حتي و باشيم اميدوار خود
.گرديم پيش سال
را آينده سال آن از حاصل تجربه با و ديديد چگونه را گذشته سال راستي
ميكنيد؟ پيشبيني خود چگونهبراي
با بايد.بود قبل سالهاي مثل هم گذشته سال:خانهدار مجدآبادي ، خانم
چيزها اين و اجارهخانه بچهها ، شهريه مشكل.ميساختيم گراني و بيپولي
را گذشته سال.شد گران قيمتها و شد زياد برق و آب هزينه.داشتيم را
پسرم امسال.بيايد پيش چه جديد سال نميدانم اما.گذرانديم لب به لب
.نه يا كند پيدا كار ميتواند نميدانم.ميآيد سربازي از
دعوا كسي با نه كرديم زندگي سال هر مثل:خانهدار سماواتي ، رقيه
در را آدم پدر گراني مشكل فقط شد ناراحت ما از نهكسي داشتيم
كردن ، اداره را نفره پنج خانواده يك.بود خيليسخت واقعا.ميآورد
امسال...ا انشاء.است سخت خيلي حقوق تومان هزار ماهي 20 با هم آن
شايد.كند كار ديگر جاي يك در است قرار هم ظهرها از بعد شوهرم
.شود بهتر وضعمان
شيرين.بود شيريني و تلخ سال من براي گذشته سال:كارمند محمدياوري ،
خاطر به تلخ و دادم خانواده تشكيل و كردم ازدواج خاطراينكه به
دو اين از غير به -گذشته سال مجموع در.دادم دست از را پدرم اينكه
تعادل عدم و گراني مشكل البته.نداشت اخير سال چند با فرقي -مورد
كه ندارم هم اميدي و بود گذشته سالهاي اصلي مشكلات از خرج و دخل بين
و شده همسر صاحب حالا كه خصوص به شود بهتر من اقتصادي وضع آينده سال
.است زنده اميد به انسان حال هر به.شد خواهم هم فرزند صاحب
دانشجو مزيت از و هستم دانشجو ديگر ترم تا:دانشجو لارستاني ، كيوان
وارد بايد و ميشود تمام درسم آينده ترم اما ميكنم بودناستفاده
به كنم پيدا خودم خور در كاري راحتي به نميكنم فكر شوم كار بازار
سال اين در.است گذشته سال از سختتر من براي آينده سال ترتيب اين
.شد خواهد ترسيم من زندگي مسير
آموزشي كيفيت.نبود بخش رضايت چندان كه گذشته سال:دانشجو و ، .ماجده
تا خواند درس بايد فقط است شده مدرسه مانند دانشگاه.نيست اصلامطلوب
با حال هر درنيست خبري تقريبا بررسي و تحقيق ازگرفت نمرهقبولي
آينده سال اميدوارم ميرود پيش سازندگي سوي به كشور بهاينكه توجه
به مستقيما كه را ورزش بخش بودجه مجلس ميبينم اماوقتي باشد ، بهتر
دولت از كاري چه نميدانم ميكند كم دارد منبستگي مثل جواناني وضع
.است ساخته
خيلي ما وضع فرهنگي و اجتماعي امنيت لحاظ به:است معتقد مقيمي مهدي
امسال از بهتر نيز آينده سال مطمئنا و است گذشته سالهاي از بهتر
را قانونمندي و قانونگرايي است مصمم جمهور رئيس كه بويژه.بود خواهد
.كند حاكم جامعه بر
سال و ميشود بهتر روز هر ما موقعيت خارج جهان در:ميگويد ك.ترانه
مصاحبه.كرد خواهيم پيدا جهاني روابط عرصه در بهتري جايگاه آينده ،
بهبود اين در زيادي نقش ايشان استدلال قدرت و C.N.N با خاتمي آقاي
.است داشته
درامد آرام ، زندگي دنبال به كرديم ، صحبت آنها با كه بعدي نفر هجده
سال در كه نيستند اميدوار چندان ولي هستند شايسته كار و معقول
.برسند آرزوهايشان همه به آينده
جهيزيه تهيه نگران سال 76 گرانيهاي تجربه از بخت دم دختر دو مادر
نيستند حاضر نيز سركارگر و كارمند دو و ميباشد سال 77 در دخترانش
براي نميتوان ثابت حقوق با:ميگويد آنها از يكي.كنند فكر بهآينده
.گذراندم خوششانسي با را امسال.كرد تحمل را قيمتها افزايش هميشه
.بياورم شانس نيز را ديگر سالهاي و آينده سال نيستم امامطمئن
اميدواري و پول
شده ذكر عقايد شبيه نظراتي كرديم ، مصاحبه آنها با كه افرادي بيشتر
بين مطلق و يكسويه رابطهاي افراد اين كه ميرسد نظر به چنينداشتند
.قائلند خويش آينده به نسبت اميدواري ميزان و خود اقتصادي وضعيت
و آمال به رسيدن در بزرگي سد اقتصادي امكانات كمبود است ، بديهي
فرصتهاي و يابد افزايش هزينهها كه شرايطي در.است انساني خواستههاي
امنيت اجتماعي ، رفاه به اميد گردد ، محدود درامد منابعتهيه و شغلي
آيا اما.ميشود كم آرزوها كاخ كردن بنا و تحصيلتوقعات اجتماعي ،
پولاست؟ به وابسته تنها اميد ،
تغيير فرزند ، تولد شايسته ، همسري انتخاب خود ، توانائيهاي كشف آيا
حفظ و بقاء در سماجت آگاهي ، و سواد سطح ارتقاء زندگي ، محل يا شغل
يك فراگيري فرزند ، تحصيلي نمرههاي بهبود روبه وضعيت خانوادگي ، كيان
در نميتوانند...و رفته دست از فرصتهاي و اشتباهات از تجربه شغل ،
ترازوي كفه !آري.بگذارند تاثير بهآينده اميدما و انگيزه ميزان
و فردا به اعتقاد اميدوار ، روحيه استاما سنگين بسيار زندگي اقتصادي
آينده به لبخند و زندگي مهم ازعناصر آينده نسل براي بهروزي جهت تلاش
.است
نااميدي كاركرد
ماهي 25.گذراندم بطالت به را پارسال:ميگويد ساله جنابي 26 بهروز
هم امسال.آرزويي نه و اميدي نه يعني هيچ ، يعني حقوق هزارتومان
شود ، زياد حقوقم تومان هزار دو يكي حداكثر.كرد تغييرينخواهد هيچ
قيمتها نسبت همان به و تومان به 510 رسيده تومان دلار150 فايده؟ چه
به كردهام رها را خودم.نميكنم فكر آينده به اصلا.است رفته بالا
...خدا اميد
ميگردد آينده دنبال به وي.ميكند برخورد زندگي با نااميدانه بهروز
روحيه پرسيد او از بايد حال.ندارد روشني آينده كند فكرمي اما
از كورسويي حتي روحيه اين با آيا ميكند وي به كمكي چه نااميدانه
آمد؟ خواهد بوجود وي روي پيش روشنايي
داد دستور نميتوان.ندارد وجود اميدواري شربت و قرص افراد اين براي
انگيزهاي بايد خودشان بلكه كنند تزريق اميد آمپول وعده روزيچهار
پيدا و گشت بايد تنها.دارد وجود انگيزه اين مسلما و كنند پيدا
.كرد
غيرمعقول توقع
اينها.است زندگي از بالا توقعات افراد اين نااميدي اصلي دلايل از يكي
.كنند باور و لمس درك ، را واقعيات نميتوانند يا و نميخواهند
چه اينكه.نميكنيم زندگي رفاه و شكوفايي دوران در كه بپذيريم بايد
اين موضوع.نيست ما بحث موضوع هستند ، وضعيت اين بروز عوامليسبب
قرار تنگنا در اقتصادي و اجتماعي رفاه معيارهاي لحاظ از كه است
ما از بدتر مراتب به وضعيتي در دنيا ازكشورهاي بسياري مردم.داريم
.ببينيم نميتوانيم هم را ديگر بسياري امكانات و رفاه و ميكنند زندگي
گران ، و محدود رفاهي امكانات تورمروزافزون ، :است چنين ما واقعيت
را وضعيت اين بايد.ديگر مشكلات و شغلي نگراني گران ، آموزشي امكانات
.باشيم خود آرزوهاي دنبال به هست اساسآنچه بر و كنيم باور
اين به راضي هيچكس.باشيم موجود شرايط توجيهگر كه نداريم آن قصد
اجتماعي ردههاي پائينترين تا بالاترينمسئولين از همه و نيست شرايط
راه آن به رسيدن تا اما.هستند مردم براي مطلوب آسايش و رفاه خواهان
.است پيش در طولاني بسيار
هزار كت 80 ويترينمغازه پشت و توماني ميليون بنز 50 خيابان در اگر
و !است عجيبي حرف.باشيم آن آرزويداشتن در نبايد ميبينيم ، توماني
گروه.نيست اين جز واقعيت اما.احساس و عاطفه هرگونه از عاري شايد
غيرانساني و نامشروع بعضا و مختلف دلايل به جامعه افراد از معدودي
و روزه يك نميتوان طبقاتي شكاف اين در.يافتهاند دست رفاهي چنين به
از عظيمي طيف كه است اين واقعيت.شد آنها مانند نسل يك زندگي طي حتي
بايد اما.ميبرند بسر تنگنا در اجتماعي و اقتصادي لحاظ به جامعه
حيات.نداري و فقر با حتي كند ، پيدا ادامه بايد زندگي.بود
.است شخصي خانه حسرت از ارزشمندتر
سوء قابليت آينه هر و است حساس و باريك بسيار كشيديم پيش كه بحثي
.دارد تعبير
ما خير.افتخاركنيد امكانات عدم و نداري به كه نميگوئيم ما
باور ابتدا گرفتهايم آنقرار در كه را موقعيتي بايد كه ميگوئيم
عنوان به را ميگيريم موقعيت اين از كه مقدارفاصلهاي سپس و كنيم
.كنيم تلقي زندگي در مثبت نقطه
فرار و مقايسه
سال بيست -ده بنابراينتحمل ميكنيم عمر سال يا 80 بالا ، 70 دست چون
و فراز انساني حيات تاريخ و امازندگي.است مشكل ما براي سختي
.دارد زيادي نشيبهاي
با را خود جوان 27ساله ، مثلا.داريم مقايسه به عادت ما از بسياري
لحاظ به است مسلم.ميكند ژاپنمقايسه يا هلند در خود سال هم جوان
هلندي جوان (عقيدتي و اجتماعي شعور فرهنگي ، بهلحاظ نه و) اقتصادي
و مقايسه اين.ميكند زندگي او از بهتر مراتب به وضعيتي در ياژاپني
.ميپيچيد ياس و ابهام از هالهاي در را وي اميد اقتصادي شكاف
رسيدن و ازموفقيت بزرگي درصد كه كردهايم توجه نكته اين به كمتر ما
عملا و نشستيم سال سالهاي.فرديماست همت و تلاش مرهون مطلوب ، به
و كشف نه ممارستي ، نه تحقيقي ، نهنداديم انجام مفيد و جدي كار
از فاصلهگيري و شد ما عقبماندگي آن حاصل.مبارزهاي حتي نه و اختراعي
.رفاه و آرامش
عرق و كشيد آنزحمت براي بايد.نميآيد كسي سراغ به آسايش و رفاه
كه احترامي همه باكرد كسب را آن بتوان شايد كه بود اميدوار و ريخت
كه كنيم اعتراف بايد ناچار به اما هستيم قائل خود گذشته نسلهاي براي
بود عمري اگر تا بكاريم مجبوريم ما ولي بخوريم ما تا نكاشتند آنها
پذيرش.خورد خواهند ما فرزندان -باك چه -نبود اگر و بخوريم نيز خود
چارهاي اما.نيست ما رفاهطلب ذائقه خوشايند چندان نيز ديدگاه اين
و عظيمتر جديتر ، زندگي نويسندهايمنطق قول به.نداريم اين جز نيز
.است انساني هر منطق از قاطعتر
تلاش شرافت
ميكند ، درد دستيكه اما.فلج يا است ، سالم يا نميكند درد كه دستي
دوست را درد كسي.است بودن نشانهقطعي رنج و درد.است زنده حتما
نشانه تلاش و سختي.شود سالم تا كرد مداوا را ميتواندست پس ندارد
در شتاب ، .ميكند جلوه پيشاني عرق انعكاس در زندگي شوراست حيات
ملي عزم و فرهنگ اعتلاي از نمودي و جامعه بقاء نشانه توليد و كار
.است
دارد ادامه
|