يك و يك
يك درجه مواد از يك درجه محصول
حضورداريم جهاني دربازار سالهاست ما
|
سرودند را نوروز مردم و..
ايرانيان انديشه و ذوق يادگار نوروزي ، ترانههاي به نگاهي
...بهار طلايهداران
عيد درباره...زندگي رويش و زمين روز است ، آغاز بزرگترين نوروز
مردم سرودهاي آنها پايدارترين اما نوشتهاند ، و گفتهاند نوروزبسيار
به مخصوص رايحه هرجا در ما سرزمين معطر گلهاي مثل نوروزخوانيها است ،
.دارد را خود
خوش آواز با را مردم سرودهاي و بهارند طلايهدار نوروزخوانها ،
ميآورند خبر طبيعت باروري و سرسبزي فصل گل ، /موسم از آنها ميخوانند
ميشوند ، نوروزخوانها پذيراي دستي گشاده با مردم.ميخواهند مژدگاني و
برخاسته ، ما ملت ذوق و انديشه از راكه نوروزي ترانههاي آنها زيرا
اين نوروزي ، ترانههاي به را نوروز ويژه گزارش امسال.ميكنند زمزمه
.دادهايم اختصاص مردم زلال و زيبا سرودههاي
آغاز فروردين ماه اول روز از كه است آئيني جشن ، بهار يا نوروز جشن
ملي جشنهاي بزرگترين از جشن اين.دارد ادامه سيزدهم تا و شده
جشن اين برتري.است كهنسال ملت اين شاداب قريحه نمايانگر و ايرانيان
;ميشود برپاي جهان جواني هنگام در استكه آن ديگر ملل جشنهاي ساير بر
به و ميدهد را زمستان رسيدنعمر پايان به و زمان شدن نو مژده يعني
.است نو سال بيرونيپيشاني ابوريحان گفته
خواني نوروز ، نوبهار فرارسيدن با ديرباز از باستان ايرانيان
و بهاري تصنيفهاي درو زمان يا محصول برداشت درهنگام وحتي ميكردند
.ميخواندند نوروزي
نوروزيخوانها نخستين باستان ايران خنياگران
كه ميخواندند را ترانههايي و سرود سوگها و جشنها در باستان ايرانيان
نوروزها در كه ترانههايي آن.ميكرد وصف را سال فصلهاي ازآنها برخي
.است داشته ويژهاي نامهاي نوروز ، هنگام و زمان متناسببا ميخواندند
يا نوروز نامناز به نظامي اشعار گواه به باربد لحن درسي چنانچه
.برميخوريم نوروز ساز
اينها به ميتوان آمده آنها در نحوي به نوروز نام كه الحاني ميان در
... و چنگش دستانهاي باشد ، بهار سبزه:كيقبادي نوروز-:اشارهكرد
.منوچهريدامغاني از
كه زيرا امروزي مطرب اي بزن بزرگم نوروز.منوچهري از بزرگ نوروز-
.نوروز به بودنوبتنوروز
لحن اينگويند هم خارا نوروز يا كوچك نوروز را آن كه نوروزخردك-
.ميشود نواخته پنجگاه راست و همايون دستگاه در معاصر روزگار در نيز
راست و همايون دستگاه در نوروزها ساير همانند كه صبا نوروز-
.نواختهميشود پنجگاه
و گوشه به نوروزي پيكهاي و خوانها نوروزي دور چندان نه روزگاري در
محلي زيباي آيينهاي با همگام را نوروزي ترانههاي و رفته شهرها كنار
كهن نغمههاي بياختيار ترانهها اين.ميكردند برگزار خاص رسومي و
آمده ، بزرگان عيد آمده ، بهاران باد:ميكنند تداعي ذهن در را ايراني
...آمده سلطان نوروز دوستان ، اي دهيد مژده
ترانههاي گذشته روزگاران اجتماعيدر طنز و نوروزي ترانههاي
عواطف و نشاط بازگويي و بهار توصيف بر علاوه بهاري تصنيفهاي و نوروزي
و بودهاند واجتماعي سياسي مضامين بردارنده در نوروز ، آستانه در مردم
روشن مسائلجامعهشان به نسبت را بازار و كوچه مردم تفكر گونهاي به
.ميكردند
سياسي طنز و بهاري تصنيفهاي
قالب در سياسي طنزآميز تصنيفهاي با گاه نوروزي ترانههاي و تصنيفها
.ميشدند عنوان هجويههايپرمعنا
قاجار دوران بيعدالتي نماياندن براي آذربايجان تكمچيهاي از برخي
.ميساختند همراه اجتماعي هجوهاي و طنز با را خود اشعار
رخ ايران قشون در آشوبي كه روزگاران آن در نيز گيلان سرزمين مردم
ترانههاي بودند ، آمده ايران به سوئدي نظامي وماموران بود داده
:ميخواندند طنزسياسي با همراه نوروزي
...است توامان رافت و تنظيم با كه /است آجان لطف از دولت اين بلي
ديلم و گيل ومردم كتابسرزمين در ميرابوالقاسمي محمدتقي سيد
خان كوچك ميرزا سركردگي به مبارزاتجنگل شروع از پس:مينويسد
توسط بود ، آزاديخواهي و آزادي درباره كهعموما زيادي نوروزيهاي
ترانههاينوروزي از يكي از بخشي.ميشد خوانده ديلمان و مردمگيلان
:ميآوريم را وقايع اين با همراه
زراعت /درسوز بوديم جملگي اگرچه /روز و شب او اندر بينيم خوشي
در ميرزا شود /نوروز عيد وخوش خرم بيايد /ديروز جمله را ما سوخت
...پيروز نوروز اين
ديني باورهاي و نوروزي ترانههاي
و يافته تولد نوروز مبارك روز در (ع)علي حضرت مردم ، باورهاي در
از خلافت مقام به (ع)علي مولا نوروز در كه باروند اين بر مردم همچنين
با نوروزي ترانههاي كه اينروست از هم و است رسيده (ص)محمد حضرت جانب
.ميخورد گره مردم باورهاي و اعتقادات
:كه سروده اصفهاني هاتف
شاه كرد ، اورنگخلافت بر /فيروزي به و امروز است نوروز روز همايون
ماوي لافتي
اشعار دربارهاينگونه موسيقي و شعر كتابپيوند در ملاح حسينعلي
مردم سور و سوگ با گاه ونوبهارخواني نوروزي ترانههاي:است نوشته
خوانند نوحه را ارسلان امير /فغانند در مرغان كه بهار:ميشود همراه
....و
...آمده رفتار به قمري آمده ، آواز به بلبل
مكتبخانهها آموختنبه براي نوجوانان و كودكان كه گذشته روزگاران در
نوروز ، فرارسيدن از آنان ، پيش ميرزاي استاديا معمولا ميرفتند
.ميكردند بازگو بچهها و ميخواندند را اشعاري
...تاريخ از ژرفتر نوروز
رنجها ، دردهاو محمل اگرچه بهاري تصنيفهاي و نوروزي ترانههاي
اجتماعي تاريخ با بهگونهاي هميشه و بوده ايرانيان شورهاي و شاديها
اما ميگويند سخن ايراني روح ژرفاي از و خورده پيوند جامعه سياسي و
نامنوروز آن و دارد جاودانه حضوري آنها در واژه يك و نام يك هميشه
.است
فرهنگي پديده ويك گرفته ريشه ايراني اساطير از نوروز كه است درست
و ملي افسانههاي و داستانها و باورها با تاريخ طول در همواره و است
نوروز بقاي و دوام اما است ، مانده امروز به تا و خورده پيوند ديني
بسياري محمل نوروز.نوشتهاند تاريخنويسان آنچه از است عميقتر بسيار
در كه مردمي بوده ، سرزمين اين مردم نيازهاي و انديشهها باورها ، از
براي بهانهاي و باشند شاد ميخواستند هميشه نشيب و پرفراز تاريخ كنار
آن از بعد حكومتهاي و قاجار دوره در كه مردمي باشند ، داشته شادي
با آيينهايش تمام با نوروز و بزنند حرف و كنند انتقاد ميخواستند
را انسان معنوي نيازهاي اين تمامي ترانههايش تمام با باورهايش ، تمام
.گفت پاسخ
مجرد هاله
بازتاب
|
اتفاق يك تحليل
نيست آخر حرف خشونت ،
سياسي مديريت ساختار بامجموعه متناسب جامعه هر سياسي رفتارهاي ظهور
بهره جامعه آن ابزارهايمتناسب از روز شرايط فرود و بهفراز بسته آن ،
.ميبرد
به اجمالي نگاهي.نيست مقولهمستثني اين از نيز ايران سياسي جامعه
.مدعاست اين مويد كشورمان اجتماعي -رخدادهايسياسي
دانشگاه مقابل در دانشجويي تجمعي (اسفند يازدهم) جاري ماه اوايل در
نوشتار اين هدف آن ، به پرداختن كه -دلايلي به كه برگزارشد تهران
پس سياسي رخدادهاي از اجمالي جمعبندي دريك.گراييد خشونت به -نيست
رفتارهاي برخي براي كه بدستميآيد براحتي نتيجه اين انقلاب از
پايان خدمت در درنهايت ، كه ميآمده شمار به ابزاري خشونت سياسي ،
گرفته بهكار ومخالف آرام فكري جريانات فحصهاي تماميبحثو به بخشيدن
كلامي وتحقير توهين اظهار شكل ، سادهترين در كهعموما ابزاري ;است شده
را وحشت و رعب جو ايجاد و خشنفيزيكي تهاجمهاي بعدي درگامهاي و
.است شاملميشده
خشونتها گونه اين بدبينانه وجه به نخواهيم اگر است؟ چنين چرا براستي
وجود القاينظريهعدم همانا كه - فرهنگي سياسي ، مجامع و محافل در
شكلخوشبينانهاش در بپردازيم ، -است سياسي اظهاروجود براي منطقي درك
زور مختلف اشكال براستي آيا كه هستيم اينمسئله صورت طرح به ناگزير
آيا است؟ جامعه افراد بين ايجادارتباط متقن و موجه استدلال محكمترين
نميدهد سوق باطلي دور رابه جامعه سياسي رفتار فرهنگ خشونت ، به توسل
خواهدآمد؟ عرصهفرود اين اصلي رفتارسازان برسر آن روزيآوار لاجرم كه
سياسيجامعه ، تحولات عرصه در خشونتزا مجريانصحنههاي توجيه ابزار آيا
امروز كه صفي در را همانان فردا ، كه دارد پويايي و قوت آنقدر
آيانظريهپردازان قرارندهد؟ ميزنند برسينه را آن با علممخالفت
كه شد متقاعدخواهند كهمجريان رسيد خواهد فرا نميپندارندروزي
بهمرحله اگر و است كنترل و درك قابل اوجنرسيده ، نقطه به تا خشونت
ديگر قانوني ، و منطقي فهم از لحاظدوري به بيترديد برسد ، سرريزشدن
نيست؟ مستدل برخورد و قابلدرك
سياسي رفتارهاي در پديدهخشونت وجود عوامل از بخشي توضيح در شايد
تعريفشده وجودطبقهبنديهاي عدم:كرد اشاره زير بهفاكتورهاي بتوان
;سياسي اهداف برايهدايت قدرتمند قانوني نهادهاي اقتدار عدم ;سياسي
نبود ;افراد آراي در مشترك زبان يافتن منظور به فرهنگتحزب وجود عدم
.اعتراض ابراز براي قانوني ظروف
وقوع گسترده بستر در پويايي اين عمق و پوياست جامعهاي ايران ، جامعه
اين اما است ، شده تبيين درستي به جامعه اين اجتماعي -سياسي تحولات
دارد مولفههايي به نياز مقصود ، سرمنزل به نيل براي پويايي
تجمع به مهاجمان سوي از گرفتهشده كار به مولفههاي جنس از قدرمسلم كه
خرداد دوم سياسي ازرخداد پس ما جامعه.نيست اسفند دانشجويييازدهم
هنوز و برداشته سياسي توسعه مسير در آهستگي به خودرا نوپاي گامهاي
پسچگونه ;خطاست و آزمون از ناگزير خود آرمانهايسياسي به رسيدن براي
كه دارد وجود توهم اين آموزههايسياسياش ، از بخشي در كه است
از بدور و غيرمسئولانه ، خشن ، رفتارهاي توسط ميبايد اعتراضيسياسي ،
شود؟ تخريب كلي به بعدي آزمون براي كهفضا شود سركوب چنان منطق ،
و مفاهمه فضاي در فقط كه شكينيست صامت ، توافق اين اصل در طبيعتا
نظريات طرح با گروههاميتوانند و جريانها ، افراد ، تمام گفتگوستكه
داوري ، و اينقضاوت.بگشايند مردم عادلانه داوري و برقضاوت راه خود ،
وليبيترديد ميكند ، خم ضدمنطق جريانات فشار زيربار كمر مهاجم فضاي در
در چشم و كرد خواهد راست روزيقامت سرانجام و شكست نخواهد
غائلهها كردن برپا گرو رادر خود سياسي حيات كه كساني و چشمزورمداران
تنها نه كهزورمداران بود خواهد روزي روز ، آن خواهددوختو ميبينند
.خواهندشد محكوم هم خداوند داوري محضر در ملتكه قضاوت پيشگاه در
|
|