سياسي توسعه راههاي
(دوم بخش) سياسي توسعه مفهوم تحول
شدن ، صنعتي ميزان براساس را سياسي توسعه مفهوم هانتينگتن
مورد سياسي ومشاركت اقتصادي رشد اجتماعي ، تجهيز تحرك ،
توسعه فرايند در كه است برايناعتقاد و ميدهد قرار ارزيابي
نقشهاي ايفاي و مشاركت صورت به تقاضاهايجديدي سياسي ،
و ظرفيت از بايد سياسي نظام لذا ظهورميكنند ، جديدتر
غير در باشد ، برخوردار وضعيت تغيير براي تواناييهايلازم
وزوال اقتدارگرايي مرج ، و هرج بيثباتي ، با سيستم اينصورت
اين جامعهبه پاسخ دارد امكان و شد خواهد مواجه سياسي
.كند تجلي انقلاب شكل به نابسامانيها
مورد در خاص متغير و معيار يك بر پاي:پاي لوسين3
توسعه براي را گوناگوني مفاهيم نكرده ، تاكيد سياسي توسعه
زير شرح به ميتوان مفاهيم آن به كه ميگيرد نظر در سياسي
:كرد اشاره
سياسيبه توسعه ;سياسي توسعه نياز پيش اقتصادي توسعه
توسعه سياسي ، توسعه لازمه ;منظم فعاليتهاي و ثبات صورت
و ارزشها تقويت اساس بر سياسي توسعه ;قانوني و اداري
;سياسي نوسازي مترادف سياسي توسعه ;دموكراتيك سنتهاي
سياسي توسعه ;سياسي توسعه لازمه مشاركت و مردم توده تجهيز
قرار توجه مورد غرب صنعتي جوامع سياست مبناي بر بايد را
قدرت و تجهيز گرو در سياسي توسعه اينكه آخرش حرف و داد
.است
به پاسخگويي در را نظام ظرفيت افزايش مجموع ، در وي
شدن تخصصي ساختاري ، تنوع مردم ، خواستههاي نيازها ،
رالازمه سياسي مشاركت افزايش همچنين.ميداند ساختارها
تحقق براي كه است عقيده براين پاي.ميپندارد سياسي توسعه
بحرانهايي سلسله يك از بايد سياسي نظام يك مطلوب ، توسعه
براي را تاخر و تقدم وي.كند عبور موفقيتآميز صورتي به
شرايط زيرا ;نميگيرد نظر در مزبور بحرانهاي با مقابله
در گرفتن قرار لحاظ از گوناگون جوامع سياسي و اجتماعي
.است متفاوت بحرانها اين از يك هر مسير
فرهنگنخبگان به هويت بحران تحليلپاي ، و تجزيه براساس
خويش موردسرزمين در ملي احساسات صورت به مردم توده و
و قومي وفاداريهاي ميان تعارض رفته رفته كه مييابد ارتباط
و وحدت براي را مشكلاتي كرده ، تشديد را ملي تعهدات
موجود اختلاف براثر مشروعيت ، بحران.ميآورد پديد يكپارچگي
براي كه گونهاي به ميكند ، بروز اقتدار منبع و رهبري سر بر
.ميشود ديگر گروههاي با رقابت به مجبور حاكم گروه مثال ،
مردم توده طرف از رهبري گروه يك اقتدار روند اين در
.ميگردد تلقي مشروع غير يا و ميشود مردودشناخته
در كه است همراه تعارضات سلسله يك با بحرانمشاركت ،
افراد رفتار و تقاضاها حاكم ، نخبگان گروه اينروند
هستند ، غير سياسي نظام در شركت صدد در كه را وگروههايي
بهصورت نفوذ ، بحرانميكند تصور مشروع غير و قانوني
و نهادي برايسازگاري حاكم نخبگان گروه بر تحميلي فشارهاي
بحران سرانجام ، و تجليمييابد نوآوريها و ابداعات ايجاد
انساني و فيزيكي منابع مسائلايدئولوژيك ، چارچوب در توزيع ،
.ميكند بروز
رفتاريمصلحت لحاظ از وپاول آلموند:آلموند گابريل.4
ميزان فردگرايي ، بر جمعي دسته فعاليتهاي بودن ارجح گرايي ،
مبناي بر سياسي روابط و سياسي نظام با ميثاق و همبستگي
سياسي توسعه براي عنوانمعيارهايي به را متقابل اعتماد
فرهنگ ساختاري ، تنوع بر نظرساختاري از و ميكنند تلقي
.ميورزند تاكيد فرعي نظامهاي بالاياستقلال سطح و دنيوي
دربررسيهاي وربا وسيدني آلموند ديگر ، گابريل سويي از
و ايتاليا امريكا ، آلمان ، انگلستان ، كشور پنج مورد در خود
در سياسي عدمتوسعه علتعمده كه ميرسند نتيجه بدين مكزيك
فرهنگي و تاريخي رواني ، بهمسائل مربوط سوم جهان كشورهاي
فرهنگ نوعي نظامها اين در تاريخ درطول كه معني بدين.است
معتقدند آنان.ميشود سياسي توسعه پيشرفت كهمانع آمده پديد
بردن بالا چون مكانيسمهايي از بهرهگيري با كهميتوان
و رواني سوء آثار بتدريج ثروت ، مجدد توزيع و سطحسواد
مسئوليتها پذيرش براي را افراد تا برد ميان از را تاريخي
فرايند كردندر وارد نيز و جديد سياسي نقشهاي ايفاي و
به تا دارد سعي آلموند ترتيب ، بدين.ساخت آماده تصميمگيري
را فرهنگ به مربوط نظريات و ارتدكس نظامهاي انحا از نحوي
.دهد ارتباط سياسي توسعه به
سلسله يك از سياسي فرهنگ راستا ، اين در
بهنظام كه است شده تشكيل عناصري و اعتقادات ايستارها ،
.ميشود سبب را خاصي سياسي رفتارهاي و ميبخشد معني سياسي
داراي مختلف نظامهاي گوناگون ، ايستارهاي مطالعه در البته ،
آنكه بهرغم درمكزيك مثلا كه بهطوري.هستند متفاوت وضعيتي
شدهاند ، خودبيگانگي از دچار حكومتي سياستهاي به نسبت مردم
وفادار سياسي نظام به هنوز انقلاب محرك نمادهاي بهخاطر ولي
.ماندهاند باقي
فرهنگ نوع سه به مزبور طبقضوابط بر ووربا ، آلموند
محدود ، فرهنگهاي:كهعبارتنداز ميكنند برخورد سياسي
را خود بهندرت فرد فرهنگمحدود ، در.مشاركتي و تبعي
در.است بيخبر آن ازوجود ساخته ، مرتبط سياسي بهامور
مطيعگونه و انفعالي دارايرابطهاي افراد تبعي ، فرهنگ
مثبت بهصورت افراد فرهنگمشاركتي ، در كه درحاليهستند
در شركت سياسي ، احزاب سياسي ، نظام جنبههاي بيشتر به نسبت
ووربا آلموند.ميشوند داده جهت دادن راي و انتخابات
-محدود بهصورت را سياسي فرهنگهاي انواع از تركيبي نيز
قرار بررسي مورد تبعي -مشاركتي و محدود -مشاركتي تبعي ،
فرهنگي و سياسي تعيينفرهنگ در است ، مسلم آنچهميدهند
كند ، كمك توسعهسياسي به بتواند انحا از بهنحوي كه
ساختار تاريخي ، جغرافيايي ، شرايط چون بسيارزيادي عوامل
و ورسوم آداب سياسي ، سنتهاي اقتصادي ، اجتماعي ،
از هريك تاثيرگذاري كه دارند دخالت سياسي جامعهپذيري
.نيست صورت و نسبت يك به گوناگون جوامع در مزبور عوامل
كه ميدانند فرايندي را توسعهسياسي وجمزكلمن ، آلموند
توسعه جوامع ويژگيهاي سنتيغيرغربي نظامهاي آن موجب به
آنها نظر از ويژگيها اين.ميكنند پيدا را يافتهتر
سرانه درآمد سواد ، بسط شهرگرايي ، به شديد ميل:عبارتنداز
بالاي نسبتا ميزان اجتماعي ، -جغرافيايي مبسوط تحرك بالا ،
و جمعي ارتباط رسانههاي وسيع شبكه اقتصاد ، شدن صنعتي
و سياسي درفعاليتهاي جامعه اعضاي گسترده مشاركت كلي بهطور
.غيرسياسي
سياسي توسعه براي وي عمدهايكه معيار:دويچ كارل.5
تحرك نظردويچ از.اجتماعياست تحرك ميزان درنظردارد ،
و اعتقادات آن كهبهموجب است فرايندي اجتماعي
اقتصادي ، رواني ، سياسي ، زمينههاي در سنتي وابستگيهاي
براي را مردم توده شده ، دگرگوني دچار اجتماعي و فرهنگي
مقوله بدينترتيب ، .ميكند آماده جديد رفتاري الگوهاي قبول
.نيست اجتماعي مسائل از جدا سياسي توسعه
فرايند در خاصي نظاميتجارب هر كه است توضيح به لازم
اقتصادي ، نظام با فرايند اين زيرا ;دارد سياسي توسعه
و دارد ارتباط جامعهاي هر طبيعي عوامل و فرهنگي سياسي ،
مجموعه كه است بديهي.ميگيرد شكل متغيرها اين تحتتاثير
دارد همراه به را نابسامانيهايي وتغييرات ، دگرگونيها اين
از ناشي مشكلات تا بود خواهد قادر كارامد نظام يك تنها و
اين ميان ارتباط كرده ، ارزيابي صحيحي بهنحو را تحولات اين
كليه ضمنا.كند مشخص سياسي توسعه فرايند در را متغيرها
شوند ، تغيير دستخوش نسبت يك به نميبايد جامعه بخشهاي
گوناگون متغيرهاي ميان هماهنگي و توازن ضمن كه بدينمعني
كه سنجيد ، دقيق بهطور را بخش هر در توانايي و ظرفيت بايد
اثر در دارد ، امكان اقتدار مجدد توزيع روند در مثال ، براي
قسمتها ساير ناتواني و تحليل بخش ، يك به بخشيدن اقتدار
عديدهاي بحرانهاي با سياسي نظام نتيجه ، در و گردد فراهم
فرايند در مزبور اقدامات آنكه بهجاي يعني شود ، مواجه
شود ، منجر بيشتر مشاركت به سياسي نوسازي و سياسي توسعه
اين كه ميكند فراهم اجتماعي تجهيز براي را موانعي خود
بحران و مشاركت و توسعه ضد صورت به است ممكن فراگرد
.نمايد تجلي مشروعيت
ضوابطي و اساسي قانون تدوين شيوه وي:كاوانوف.6
بهوجود سياسي وتشكيلات شده وضع قوانين آن براساس كه
فرد ، سطح در چه سياسي ، رفتار بر بسزايي تاثير ميآيندو
سياسي توسعه اصلي عامل ميگذارد ، سازمان ، يا و گروه
توجهي چندان اقتصادي و اجتماعي بهعوامل وي.ميپندارد
.نميكند
بهساختار را سياسي توسعه ايزناستات:استات ايزن. 7
در سياسي اقتدار توزيع و شده وتخصصي يافته تنوع سياسي
كه حالي در.ميسازد مرتبط جامعه حوزههاي و بخشها كليه
متمايز يكديگر از را سنتي سياسي نظام نوع سه وبر ماكس
فئودال و پدرسالاري پدرانه ، نظامهاي به آن طي در و ميسازد
عنوان تحت ديگري نظام به استات دارد ، ايزن اشارت
ميكند سعي وي.دارد عنايت تاريخي ديوانسالاري امپراتوري
توازن برقراري به قادر نظامها اينگونه چگونه كه دهد نشان
پارهاي شرايطي چه تحت و ميشوند غيرسنتي و سنتي عناصر ميان
سياسي نظامهاي بهصورت تاريخي ديوانسالاري اجتماعات اين از
.ميدهند شكل تغيير مدرن
به بايد سنتي جوامع شدن مدرنيزه فرايند در وي ، ازنظرگاه
:عبارتنداز كه داشت توجه نكته چند
تحليل و تجزيه2;نوگرا نخبگان تركيب و ماهيت شناخت.1
تعيين.3;وسيعتر گروههاي و طبقات درميان نوگرايي سطح
.4;طبقاتي نظام و جامعه با نوگرا نخبگان ميان رابطه
و دولت با تعاملات در نخبگان كاركردهاي تحليل و تجزيه
.اجتماع
ساختاري ، تنوع بر چونايزناستات افرادي مجموع ، در
زيادي تاكيد سياسي نظام شدن بوروكراتيزه و شدن تخصصي
و استقلال ميزان ميبايد ساختاري ، تنوع موازات بهميكنند
;داشت درنظر نيز را كاركردها و ساختارها وابستگي يا
شود برخوردار ساختارهايي از جامعه اندازه هر كه بدينمعنا
نسبت بههمان باشند خود براي مستقل هويت داراي كدام هر كه
يك در مثال ، براي.خواهدشد اضافه آن سياسي توسعه درجه بر
از مناسب بهرهگيري به قادر رهبران پدرسالاري سنتي نظام
براي محدودي ظرفيت از نبوده ، جامعه امكانات و منابع
.برخوردارند عامه خواستهاي به پاسخگويي
انواع به سياسي برايتوسعه تا ميبايد زمينه ، اين در
تواناييها اين اهم.عنايتداشت سياسي نظام تواناييهاي
.تنظيمي و تلفيقي نمادي ، استخراجي ، توزيعي ، :عبارتنداز
ميكنيم ملاحظه سياسي ، مفهومتوسعه تغيير بررسي درفرايند
گذشته دهه چهار در خاصي پارامترهاي بر محققان از يك هر كه
چونروستو ، بلاك ، دانشمنداني كه بهطوري.ورزيدهاند تاكيد
تاريخي ، تطبيقي مطالعات از الهام با وپاي ليپست ، مور
چون پارامترهايي يكديگر ، با گوناگون جوامع مقايسه ضمن
توجه آنها نظاير و اقتصادي ساختار رهبري ، نهاد ، فرهنگ ،
براي.كردهاند مقايسه يكديگر با را مختلف الگوهاي و داشته
غربي ، دموكراسي نوسازي ، الگوي سه مور نمونه ، برينگتن
نوسازي روند لحاظ از را كمونيستي نظامهاي و فاشيستي سيستم
تاريخيو تحليل و تجزيه اساس بر و كرده مقايسه بايكديگر
وتوسعه نوسازي گوناگون شيوههاي مختلف ، كشورهاي تجارب
انقلابي مباني مور.است قرارداده بررسي مورد را سياسي
ايالات و فرانسه انگلستان ، در را سرمايهداري دموكراسي
چين ، كشورهاي تجارب آسيا در و كرده بررسي امريكا متحده
انتقادات.است داده قرار ارزيابي مورد را هند و ژاپن
مباني آنكه جمله از.است وارد نظرياتمور به زيادي
بهسوي طريق تنها و مسلم اصل يك بهصورت نميتوان را اجتماعي
آن از بايد كشورها كليه آن طي در كه كرد تلقي مدرن جهان
مباني كه داشت انتظار نبايد لزوما همچنين.كنند تبعيت
در نوگرا انقلابهاي در استراتژيك -سياسي نقشهاي اجتماعي
.گيرد قرار پرولتاريا يا و اختياربورژوازي
چونتانتر ، دويچ سياسي علوم محققان از ديگري گروه
.ميكنند تاكيد اجتماعي فرايندهاي مطالعه بر لرنر و
علتها كردن پيدا در سعي محققان مطالعات ، دراينگونه
وتحول ، تغيير رفتارگرايانه بررسيهاي با و دارند ومعلولها
اينجا ، در.ميدهند قرار تحليل و تجزيه مورد را سياسي توسعه
و است اجتماعيمطرح مسائل به نسبت سياسي وابستگي مسئله
.ميگيرد ارزيابيقرار مورد گوناگون متغيرهاي ميان رابطه
و تغيير كههرگونه اعتقادند اين بر دانشمندان از عده اين
منتشر قسمتها ساير موجيبه مانند جامعه ، بخش يك در دگرگوني
تاثيرگذاريها و اينتغييرات حدود بايد بنابراين ، .ميشود
.گيرد قرار بررسي مورد
وبايندر مانندآلموند ، لوي ، اپتر افرادي سرانجام ،
اين.هستند سياسي توسعه از عملكردي سيستم برداشتي داراي
از را سياستهايمقايسهاي تا ميكنند كوشش محققان از گروه
عملكردي و سيستمي چارچوب در دگرگونيسياسي و نوسازي بعد
سياسي نظام عملكردهاي مثال ، آلموند براي.كنند بررسي
سياسي گزينش سياسي ، جامعهپذيري سياسي ، ارتباطات رابهصورت
تحت سيستم ، نهادهاي جزء منافع ، و خواستهها بيان و تجمع و
قضاوت و قوانين اجراي قانونگذاري ، و است داده قرار مطالعه
قرار تحليل و تجزيه مورد سيستم دادههاي شمار در را سياسي
تاكيد سيستم تعادل بر مطالعه چون هم روند ، اين در.ميدهد
توسعه فرايند در دگرگوني و تغيير هنگام به امر همين كرده ،
.ميآورد پديد را تناقضاتي و تعارضات سياسي ، نوسازي و
و سيستمي تحليل و تجزيه از كه كساني ديگر ، بهعبارت
سياسي نوسازي و توسعه براي كار ابزار بهعنوان عملكردي
حفظ به محافظهكارانه ديدي با يكسو از ميكنند ، استفاده
و تغيير خواهان ديگر ، سوي از و مينگرند سيستم تعادل
در ضمنا.هستند ژرف و عميق تحولات سري يك سرحد تا دگرگوني
كثرتگراست سيستمهاي مختص برداشت نوع اين موارد از بسياري
.نيست جوامع ساير بر اطلاق وقابل
چهار طي در سياسي مفهومتوسعه در كه تغييراتي روند در
پس نخستين سالهاي بويژهدر ابتدا آمده ، پديد دههگذشته
بر تاكيد دهه 1950 ، عمدتا در و جهاني جنگدوم از
با مترادف توسعه درواقع ، .بود كمياقتصادي معيارهاي
اجتماعي پارامترهاي رفتهرفته.ميشد شناخته اقتصادي توسعه
سرد جنگ فضاي همچنين.شد پيشين معيارهاي جايگزين سياسي و
تا گرديد سبب بود ، توسعه به مربوط مطالعات بر حاكم كه هم
مرور به كه شود ايدئولوژيك برخوردي توسعه مقوله با
.شد آن جانشين غيرارزشي و پراگماتيسم جنبههاي
رهيافتهاي شدن جانشين توسعهسياسي ، مفهوم در ديگر تحول
اين به نسبت برخوردهايمحافظهكارانه بهجاي ليبراليستي
كه شدند واقف امر اين بر كهمحققان بهگونهاي بود ، مقوله
;داشت عنايت تغيير و تحول به بايد سياسي توسعه فرايند در
از را خود مفهوم و معنا سياسي توسعه اينصورت غير در زيرا
.داد خواهد دست
دارد ادامه
|