عباسعلي ساختمان تخريب چگونه
!خاطرههارفت از كلبادي خان
چيست؟ ما تكليف
بيدارند هنوز شب خفاشان
بازي به را مردم احساسات چرا
ميگيريد؟
تولد اسارت سالها از پس
مبارك دوبارهات
دستم از كه آبي از آه ،
...رود
عباسعلي ساختمان تخريب چگونه
!خاطرههارفت از كلبادي خان
فرهنگي ميراث سازمان رئيس به سرگشاده نامهاي
گرايش بازآفريني خرداد دوم غرورآفرين حماسه بيشك ،
تكثر و انحصارنگري تمركززدايي فرهنگي ، اصالت به
حماسهها ، بازانديشي ماهوي تاثير در.بود قابليتانديشهها
وژرف عميق نگاه بل ميشوند ، متجلي تاريخي يادمانهاي نهتنها
قابل اجتماعي و سياسي فرهنگي ، پديدههاي به را
.تاملمينماياند
جايگزيني مفهوم به قدرت انتقال يعني راستا اين در
ودامنه فرهنگي مسائل بايستهنگري جاي به شايستهانگاري
تمدن تاريخكهن قدمت داشتن نگاه زنده همانا آن وسيع
ميافزايد ، يككشور اصالت ماهيت بر زمين ايران منطقهاي
هنر در كاربردي و اميدوارانهعملي نگاه قالبهاي از يكي
با خوشبختانه كه است ، معماري اصول معنوي و فيزيكي نقش
در مهاجراني...عطاءا دكتر چون علمي و فرهنگي شخصيت ورود
و شكل در ايرانداري اميد بارقه نگهداري فرهنگ رياست عرصه
.شد هنردميده دوستداران در خود اصيل شمايل
منطقه بخصوص مازندران زيباي پهندشتهاي و كوهستانها اگر
از بخش اين حماسي و معماري تاريخ قالب در ساري شهرستان
با آگاهانه حساسيت هيچگاه شود ، نگريسته ايران سرزمين
نقش خود جاي در كه مازندران معماري تاريخ حياتي رگهاي
بيتفاوتي به دارد ايران تاريخي جغرافياي در تعيينكننده
ميراثدار اهالي بخصوص مازندران هنردوست مردمنميگرايد
ميرود تاريخيشان آثار و ابنيه به كه بيمروتي اين از ساري
نگاهدار ميراث و هنر كشتيبان نوح اينكه از اما دارند شكوه
نخواهند غم تاريخشان و ميراث به بيمحبتي زطوفان است ايشان
.خورد
كشور ميراثفرهنگي سازمان محترم رياست با سخنم روي اينك
به كه وگستاخي بهستم نسبت بارها و بارها ساري مردم:است
شكايت و شكوه به رفتهزبان شهر عظيم ميراثهاي و بناها
جريان اين به هم ابرويي مسئوليگوشه كه دريغ اما گشودند
.نكرد خم عظيم
ميراثفرهنگي فضاي بر كه مافوق جرياني يا مديريت ضعف
مشخص آمارسرانگشتي طبق تا شده سبب حكمفرماست مازندران
فرهنگي ميراث مكاناداره از حتي ساري در مردم %كه 98 شود
سازمان بزرگترين حق به كه سازمان اين با و بوده بياطلاع
آشكار آنگاه فاجعه وعمق ميباشند ناآشنا است كشور هنري
عباسعليخان ساختمان تخريب آنشب همه هم و حساسيت كه ميشود
رخت خاطرهها از سريع بسيار (ساري)قارن خيابان در كلبادي
بر مصيبت عظيم آن از سخني حتي درمحفلي ديگر و بست بر
آگاهانه حساسيت آن كه افسوس صد و ودريغ نشد جاري زبانها
كه ميخواهيم بزرگ عزيز آن از پايان در.بيتفاوتيگرائيد به
سپس و مازندران فرهنگي ميراث مديريت به چشمي اولگوشه
.بيندازيد كهن استان اين فرهنگي بهميراث
فرهنگي ميراث دوستداران از جمعي
چيست؟ ما تكليف
علت به اهواز معلمان مسكن تعاوني شركت سوم فاز پروژه
قرار كامل توقف و بلاتكليفي حالت در امر مسئولان بيتوجهي
عضو كه اهواز فرهنگيان از گروهي زمينه اين در.دارد
در كلاسه 13/2889 طي را دادخواستي هستند مسكن تعاوني
نتيجهاي به تاكنون متاسفانه كه كردند مطرح استان دادگستري
تاريخ در امر پرونده كه است حالي در اين و است نرسيده
ارجاع احكام اجراي دايره به 1527-شماره 11/75 طي 6/4/75
رفع به نسبت دارد تقاضا.است نشده اقدامي هنوز كه شده
.شود اقدام ديده زيان فرهنگيان از عدهاي حقوق تضييع
فرهنگياناهواز سوم فاز پروژه معلمان
بيدارند هنوز شب خفاشان
نبش كردستان اتوبان غربي ضلع از گذشته هفته چهارشنبه
به ،(برزيل خيابان نرسيدهبه) غربي همت شهيد بزرگراه
و تجاوز قصد به پشتسر از ناجوانمردي كه خانهبرميگشتم
فشار به شروع حالتيجنونآميز با و كرد حمله كيفمن ربودن
خواستم كمك بلند بافرياديكرد لگد و مشت زدن گلوو دادن
فرار بود ، منتظرش موتوريكه با ضارب همسايهها بارسيدن كه
اتفاقي چه معلومنيست بودند نرسيده اگرهمسايهها و كرد
فكري زودتر هرچه دارم درخواست مسئول ازمقاماتميافتاد
.بكنند منطقه اين امنيت تامين براي
حيدرپور
بازي به را مردم احساسات چرا
ميگيريد؟
(هما)هواپيمايي فوكر هواپيماي اضطراري فرود تاسفآور حادثه
با.امر مسئولان براي هشداري و بود ديگري خطر زنگ
سقوط عدم و كرد سپر ميتوانسينه كي تا تكنولوژيك پيشرفتهاي
تلويزيون در و ناميد غيبي اصفهانامداد در را فوكر كامل
مردم جان با چنين اين نبايد آقايان.انداخت راه مصاحبه
مردم احساسات از ميآورند شانس كه وآنگاه كنند بازي
.سوءاستفادهنمايند
از پنجشنبه 27/9/76 تاريخ در كه بودم هواپيمايي مسافر من
شده باند با مماس كه حالي در و داشت پرواز مشهد به ساري
براي بهناچار و گرفت اوج دوباره كم ديد علت به بود
ساري به سوختگيري از پس و رفتيم عشقآباد به سوختگيري
اين فرودگاه در زمستاني هواي در بامداد ساعت 4 و برگشتيم
تاكسي به تلفني اطلاع حتي بدون و پذيرايي بدون شهر
.شديم خدارها امان به سرويسها ،
كه اصلياينجاست بحث و است مساله فرع مسائل و مشكلات همه
در شده انجام كهسوختگيري گفتند ما به ماجرا ختم از پس
-مشهد سپس و مشهد -ساري سپس ساريو -مشهد پرواز كفاف مشهد
خوانده را خود اشهد پروازي وپرسنل نميداد را عشقآباد
!بودند
از علتي هر به بنا نيز عشقآباد فرودگاه اگر حال
ادامه تكليف نميبود ، فرود به قادر هواپيما جوي عوامل جمله
فوكر بر ميرفتكه همان ما بر ميشد؟ چه سوخت بدون پرواز
امداد كمك با قولمسئولين به البته) رفت تهران -اروميه
مردم پاك اعتقادات پرده درپس را خود اهمال آقايان (غيبي
مه عشقآباد از پرواز هنگام كه جالباينجاست.ميكنند پنهان
فرود هنگام در اگر كه بود پوشانده را محوطهفرودگاه غليظي
.ميپيوست وقوع به فاجعه حتما داشت وجود چنينوضعي
به سريعانسبت فجايعي چنين بروز از پس بايد امر مسئولان
پرواز دو سههفته طول در اينكه نه كنند ، اقدام نقص رفع
خطر با و سرگردان زمين و آسمان در اينگونه مسافر صدها با
.باشند مواجه مرگ
اكرمي محمدرضا مهندس
تولد اسارت سالها از پس
مبارك دوبارهات
اين كه هستم ، تحميلي جنگ مفقودان از يكي خواهر من
شما ازهستيم عزيزانمان دوباره آزادي منتظر روزهاهمگي
ديرينه غمي كه باشيد دختري پردرد دل روايتگر تقاضاميكنم
.دارد دردل
بزنگبودن گوش و بودن چشمبراه و انتظار سالها از بعد
در كهسالها يوسفاني خوش بوي از شد پر ما كنعان ديگر بار
گذاشتند ، دلمايه و جان از كه عزيزاني بودند ، اسارت بند
و پدر ، همسر مادر ، فرزند ، از دوري كه آنهايي
.باشيم سرافراز ما تا خريدند جان به را عزيزترينهايشان
دوبارهتان تولد بگويم است بهتر آمديد ، خوش بگويم ميخواهم
زندگيم خوش سالهاي كه هستم افرادي از يكي نيز من.مبارك
توام اميد و انتظار و چشمبراهي و دوري و فراق و درد با را
.كردم سپري نااميدي با
هم من و نميماند اسارت در سال ده برادرم نبود انتظار اگر
كه بردارم تواي و پدرم تواي.ميديدم را مادرم و پدر شادي
را مادرت و پدرت فرزندت ، اسارت ، و دوري سال چندين از بعد
مثل هم كهما ما براي كنيد ، دعا ما براي كشيدي ، آغوش در
.ببينند را رنگشادي هم من مادر و پدر تا كنيد دعا.شمائيم
تا كنيد شود ، دعا متولد ديگر بار برادرم تا كنيد دعا
.بازگردد كنعان به هم ما گشته يوسفگم
روز شاديهاست ، تمام جشن روز تو ، بازگشت روز خوبم ، برادر
با كهتورفتي روزي.ماست همه دوباره تولد روز تو ، بازگشت
و شد تومفقود با همراه ما زندگي بردي ، هم را زندگي خود
كليد كه توگشتيم دنبال به نگشتيم ، زندگي دنبال به ماهم
در هميشه براي رفتيغم تو كه روزي.بود تو دست در زندگيمان
شد كهنهاي راديوي هميشگياو مونس و كرد لانه پدر مهربان دل
و مايوس دوباره و تكرارميكرد را خبري اخباري ، روز هر كه
هميشه چهره در رنج و ودرد ميشد خيره نقطهاي به غمگين
ما پيش از چيز همه رفتي كهتو روزي.گرفت جاي مادر خندان
بردي ، خود با كه بود تو آن مادراز و پدر دلشاديپركشيد
و مانديم ما ، و بردي خود با كه توبود براي از زندگي سعادت
ما مادر ، دردانه و بود پدر عزيز دلاوريكه جوان خاطرات
شده مفقود شاعرش كه ناتمامي غزل و كهنهفراق قصه و مانديم
.زندگي بيرنگ سبزه مانديمو مابود
نالان و خسته مسلمان هزاران دلهاي كه گونه همان !خدايا
خدايا ، شادكن ، نيز مرا مادر و پدر دل كردي ، شاد را
شكستي ، را برادرانم ديگر اسارت سخت طلسم كه همانگونه
را آنها دل كه همانطور بشكن ، مراهم برادر اين اسارت طلسم
.كن شاد هم را ما شادكردي
طحاني مريم
دستم از كه آبي از آه ،
...رود
شيراز پاك تربت از را پيام زيباترين سلام بعداز است نيك
باشم داشته همشهري روزنامه در روشنضمير صاحبدلان شما براي
تن معالجه براي قبل چندي!نيت نه است قلم از وليكوتاهي
مدت در.گشت جانمخراب و مداوا جسمم شدم ، راهيپايتخت
ساكنين و افكارشيرازيها ميان عميقي همبستگي اقامتممتوجه
با آب بخصوص نعمتهايالهي و انرژي اتلاف:بزرگشدم تهران
اگر كه خالق به وسوگند جهل سوزاني و خشكي از واي;قوا تمام
پاك خاك نثار پشيمانياشكرا قطرههاي و خواببرنخيزيم از
را عالمي فريادمان كه ميرسيم نغمت به نعمت از نكنيم ، چنان
به ديگر جواهرفروش كه روز آن از ميترسم و خواهدداد هشدار
دريافته ، تجربه به كه زيرا نفروشد ، را در بهايي هيچ
بيگانه؟ يا بنالم خويش از نميدانم.است نمانده گوهرشناسي
بالاخره يا و هماستاني يا همولايتي همشهري ، يا همخانه
نكردهاند ، براي لمس را تشنگي هنوز آنهاكه براي همميهني؟
براي.نچشيدهاند را خشك لبهاي ازترك جاري خون طعم كه آنها
شعلههايآتش كردن خاموش براي دردسترس آبخنك هنوز كه آنها
...دارند درون
كه آنجا تا سازيم وتصوير بنويسيم و بگوييم آب از
بياييد.يابند در تا بدانند را قدرش و دريابند همگان
بنا ساختن در كهدستي آنها از.دهيم جلا را دلها تشنه خانه
را علم ما ، ايران ، درسرزمين پدران همچون بخواهيمتا دارند
طالبيم ، اگر را هستي اگر.جانكاربياميزند در شعور با
امانتداريم همه و همه بهخودآييم ، بيداريم اگر و هشياريم
را امانتي خانههاي بايستيكليه كه خواهدآمد روزي.ومسئول
...رابازگوييم اسباب بهكارگيري وچگونگي تحويل
شيرازي جستجوگر
مسئولان پاسخ
|
استخدامي آزمون چگونگي
آزمون عنوان با شماره 1506 در مندرج مطلب به پاسخ در
دفتر گزارش اساس بر چيست؟ هدف هوش ، ياسنجش غيراستاندارد
:ميرساند آگاهي به ها برنامه و طرحها تلفيق و هماهنگي
نظارت و همكاري با وزارتخانه اين استخدامي آزمون -1
ضوابط و ميشود برگزار كشور استخدامي اداريو امور سازمان
.ميشود تعيين مذكور نظرسازمان و هماهنگي با آن برگزاري
و است بومي نيروي استخدامي ، جذب آزمون برگزاري از هدف -2
سهميه در غيربومي نيروي شركت سبب به شده مطرح مشكلات
بوجود نيرو ، نيازمند استانهاي ويژه به ديگر استانهاي
خود خاص امتيازات از بومي نيروهاي مجموع در البته.ميآيد
.بودهاند برخوردار
طريق از حفاظتي جوانب تمامي رعايت با آزمون نتيجه -3
بالاتري نمره از كه افرادي و ميشود اعلام و استخراج رايانه
بعضي در بالطبع و ميگيرند پذيرشقرار مورد باشند ، برخوردار
تعدادي (زن جنس بهويژه)كننده شركت كثرت علت به رشتهها از
.شد خواهند رد
بر دال مستنداتي و مدارك نگارنده كه صورتي در وصف ، اين با
نمايند منعكس را مراتب دارند ، آزمون در خود حق تضييع
و آموزش عمومي روابط مديركل.قرارگيرد لازم دقت تامورد
پرورش
ميشود اقدام
روزنامه آن مورخ 20/1/77 شماره 1514 در مندرج مطلب به عطف
ميرساند اطلاع به بدينوسيله تهرانپارس استخر گاز عنوان تحت
نياز مورد اقلام تامين به منوط مذكور منطقه انشعابات نصب
مجوز اخذ و مربوطه اقلام دريافت از پس..انشاءا كه ميباشد
خيابان محدوده در جاافتاده علمكهاي نصب به نسبت شهرداري ،
.شد خواهد اقدام مشابه موارد ديگر و تهرانپارس استخر
ايران گاز ملي شركت عمومي روابط
|
|