تاريك صحنههاي
(قسمت آخرين) ايران در غيرسنتي نمايش تاريخچه
آمد وجود به رضاخان سلطنت اواخر در كه نمايشنامههايي
.توجهنيستند و بحث قابل بندها و قيد بخاطر
شهرزاد كمال رضا - هفتم برگ
ميرزاحسنمنشيباشي فرزند شهرزاد كمال رضا سال 1277 در
تمايل كودكي وياز.شد متولد تهران در (الدوله كمال)
در را طفوليت دوران داشتزيرا شاعري و شعر به بسياري
شهرزاد.بود گذرانده دانشمند وپدري مدبر مادري دامان
اين داستانهاي اغلب و بود يكشب و هزار داستانهاي شيفته
وقتي بعد سالها علاقه بواسطههمين ميخواند حفظ از را كتاب
.گذاشت خود روي به را شهرزاد نام زد نويسندگي به دست
آن در را وادبيات زبان شد طي سنلويي مدرسه در وي تحصيلات
ادبي مختلف رشتههاي در زيادي پيشرفت و آموخت بخوبي مدرسه
قطعاتياز و زد ترجمه به دست كه نگذشت چندي.كرد هنري و
به وسپس كرد ترجمه فارسي به را فرانسه ادبيات
قفقازي كهبازيگران زماني در و آورد روي نمايشنامهنويسي
(آلان مال آرشين) اپرت ونمايش آمدند تهران به (ش.-ه 1298)
به شهرزاد هنري زندگي در عطفي نقطه صحنهآورند روي به را
اين وي.پريرزادشد و اپرتپريچهر آورنده پديد كه وجودآمد
مادام و لطيفي حسين مقدمو صادق فكري همكاري با را اپرت
ش.-ه ماه 1300 آذر زمان:نمايشدرآورد به آقابابيان پري
.گراندهتل برگزاريسالن محل
اسكار سالومهاثر ترجمه انتشار با شهرزاد سال 1301 در
چند ترجمه به دست آن پساز رسيد محبوبيت و شهرت به وايلد
و اصلي عشق 1306 افسانه جمله از آذربايجانيزد نمايشنامه
هنرپيشگان مشوق او.سحرآميز 1308 كمربند (1307) كرم
هر را خود ساخته قهرمانان كه ميكوشيد و بود نمايشنامههايش
با بارها شهرزاد.بياورد صحنه روي به باشكوهتر و بهتر چه
كه سال 1308 در و آمد صحنه روي به نمايشنامههايش
بازي آن اول نقش در موفقيت با خود نوشت را مرمر نمايشنامه
اين در وي.شهرزادبود ادبي فصل پربارترين سال 1309.كرد
كانون سال 1311 در.كرد وتاليف ترجمه نمايشنامه چند سال
خصوصا هنر عاشق شهرزاد كمال رضا.بنياننهاد را صنعتي
رونق روزبه به روز ايران تئاتر كه بود اميدوار و نمايشبود
تنگ و بياساس ورقابتهاي شديد سانسور اما بيافزايد خود
.گرفت ايران تئاتر از را فرصت سودجواين عده يك چشميهاي
رفته دست از شديد سانسور چهارچوب در را تئاتر كه شهرزاد
شور و تئاتر به عشق آن و شد پريشان و نااميد كلي به ميديد
باز اينحال با رفت خاموشي و سردي به رو آن از ناشي هيجان
جسمشعليل سرانجام.كرد مقاومت سختيها و ناملايمات برابر در
قبل از كه دارويي يكشببا بطوريكه شد ، آزرده و خسته روحش و
سال شهريور در 20 و زد خودكشي دستبه بود كرده تهيه آنرا
.فروبست سخن از لب برايهميشه 1316
دشتي دانستهاند ، علي تئاتر نوابغ از را شهرزاد كمال رضا
مشهور نيكو اخلاق فكرو پاكي در او:ميگويد او مورد در
بود او شديد حساسيت فاضل جوان اين خصوصيت بارزترين.بود
ادبيات در او فهم.معنوي و صوري زيباييهاي مقابل در
اگر كه داشت توانايي قريحه و بود تند و قوي تئاتر خصوصا
برجا خود از گرانبهايي آثار بود مساعد و دمساز محيط
از كه نمايش و تئاتر بازار تاريخ آن در ولي ميگذاشت
و سليقه و فكر سطح بردن بالا و خلق تهذيب عوامل قديميترين
كاسد بسيار ميرود شمار به حاضر عصر ادبي فنون مشكلترين از
تئاتر ذوق كه بود مرحلهاي از دور خيلي ايران اجتماع و
شهرزاد كمال رضا استاد.كند تشويق را شهرزاد امثال نويسي
سبكهاي و اجتماعي مسائل و جامعهشناسي يوناني ، اسطورهاي از
.داشت بسيار شناخت نقاشي مختلف
كرمانشاهي الدين سيف مير - هشتم برگ
دنيا به خانوادهروحاني يك در كرمانشاهي الدين سيف مير
مرجع و فاضل مردي پدرش چون رفت مكتب به سالگي هفت درآمد
تشويق ديني فرايض و آداب گرفتن فرا به را وي بود تقليد
برداشت بود مانده برايش چه هر پدر مرگ از پس او اما ميكرد
و روسي زبان تفليس دررفت ارس ماوراء به سپس و
و كرد كار نقاشي و نمايش هنر در و گرفت فرا را آذربايجاني
معلومات تكميل براي بعد و رسيد كارگرداني به نمايش فن در
از و بازگشت تفليس به تحصيل خاتمه از پس و رفت مسكو به
هنرپيشگي مدرسه در و آمد باكو به (1300) سال 1921 به آنجا
عهده رابه صحنه آرايش و بيان و خطابت فن تعليم آنجا
از پسگذاشت تماشا بهمعرض نيز را نمايشنامههايي و گرفت
آنجا در نيم و يكسال قريب و آمد بهتبريز كرمانشاهي آن
نگران ، پري وزيرخان قبيل از نمايشنامه چند و كاركرد
كار براي را محيط چون و آورد صحنه به را عباد مشدي و جادو
يافت راه باربد جامعه به و تهرانشد رهسپار نديد مناسب خود
سبكي با را مجنون و ليلي و شيرين نمايشنامههاخسرو و
با و برد صحنه روي به قبلي اجراهاي متفاوتبا
كرمانشاهيابتكارات.گشت روبرو مردم طرف از استقباليبينظير
نامطلوب وضع و وجودآورد به نمايش صحنههاي در جديدي
با را دكورها ماكت كرمانشاهيدگرگونكرد را نمايش صحنههاي
.دكورميداد ساختن دستور آن روي از و ميكرد خاصيتهيه سليقه
و شد استخدام آنجا ودر رفت نكيسا تئاتر به چندي از پس وي
به را عزيزه و وعزيز هندي بتكده نمايشنامههاي آنجا در
تحولاتيدر و تغيير توانست زودي به كرمانشاهي صحنهآورد روي
.آورد وجود به ايران نمايش
در هنرپيشگيرا تعليم كلاس نخستينبار براي كرمانشاهي
كرد تصرفاتي دكورصحنهها و ميزانسن در و داد ترتيب تهران
پيشرفت.بود بيسابقه و ايرانمجهول در روز آن تا كه
را او مخالفان كينه تئاتر عرصه در روزافزونكرمانشاهي
وجود به نمايشياو كارهاي در را كارشكنيهايي و برانگيخت
مطالب نوشتن و سالن چراغهاي كردن خاموش جمله از كه آوردند
مضامين نشر و لالهزار خيابان ديوار و در به وي عليه بر
را همكاريخود نتوانست ديگر وي اينكه تا جرايد ، نيشداردر
برآن و دهد نمايشيادامه سازمانهاي ديگر و باربد جامعه با
استوديو رو اين از و.تئاتربپردازد كار به مستقل كه شد
آگهيهاي كه زماني و نهاد بنيان كرمانشاهيرا درام
نمايشيوسف با آن افتتاح و شد زده ديوارها به استوديودرام
اكاذيب نشر با وحسودان دشمنان رسيد ، مردم اطلاع به زليخا و
به را او و كردند جلوگيري استوديودرام پروانه صدور از
قفقازيبودن جرم به شب چند كرمانشاهي.بازداشتگاهكشانيدند
بيگناهي واثبات دوندگي ماه از 6 پس و برد بسر زندان در
.گرفت را درام استوديو اجازهتاسيس دوستان كمك با عاقبت
نمايش و بود گردان صحنه در نمايش كرمانشاهي ديگر ابتكار
روي به هفته سه بينظير صحنهاي و دكور با زليخا و يوسف
فروش ركورد كرمانشاهي تئاتر درآمد مدت آن در و ماند صحنه
باعث موفقيت اين و شكست را تهران نمايشي موسسات تمام
ليلي نمايش بود قرار كه روزي بطوريكه گشت وي دشمنان تحريك
نمايش يك بيايد صحنه روي به تبليغ ماه از 6 پس مجنون و
چند و شد اجرا سالنها از ديگر يكي در مجنون و ليلي كمدي
علل به امشب دادهكه قرار مردم سير خط در دستيبزرگ اعلان
خيرخواهان از يكي و است تعطيل كرمانشاهي فنياستوديودرام
مجنون و ليلي ديدن براي را مردم و ايستاده سالن درمقابل
.ميكند كمديدعوت
سيار دسته با كه گرفت تصميم اين از پس كرمانشاهي
از پس و رفت گيلان به و كند سفر شهرستانها به نمايشي
.گرفت تهران در زندگي نمايشسم اجراي به تصميم مراجعت
پيگرد تحت كه شد خبر با زندگي سم نمايش سوم روز
و سختي تحمل سال از 57 پس كرد احساس ديگر و شهربانياست
هفتم در و است خودكشي چاره راه تنها بودن تحتفشار
.زد خودكشي به دست تيرماه1312
نوشين سيدعبدالحسين -نهم برگ
هم تئاترياز گروههاي رفته رفته كه زماني سال 1311 در
گروه كهآخرين ميآيد وجود به نوشين گروه ميشدند پراكنده
خود فعاليت گروهزماني اين.بود رضاخان زمان در تئاتري
خاموشي و زوال روبه تئاتر در چيز همه كه كرد آغاز را
.ميرفت
مدرسهنظام به.آمد بدنيا مشهد در نوشين سيدعبدالحسين
وقتي.شد مدرسهاخراج از اختلال خاطر به چندي از پس و رفت
سال در شد فرنگ به گروهاعزامي اولين عضو آمد تهران به
جغرافيا و تاريخ خواندن براي بهفرانسه رضاخان توسط 1307
به ورود محض به ولي ميشود تحصيلاعزام ادامه و
به اما ميكند تحصيل تئاتر در و ميرود كنسرواتوارپاريس
وي.ميشود قطع بورسيهاش ميدهد رشته تغيير محضاينكه
ادامه تئاتر درس به بتواند تا ميشود كردن كار به مجبور
صحنه روي به نمايش چند و ميآيد ايران به تابستانها.بدهد
تا سال 1311 اواسطكند تحصيل صرف را هزينهاش تا ميبرد ،
فردوسي هزاره برپايي در.ميآيد تهران به هميشه براي 1318
در ميكند ازدواج سال 1321 در و ميگيرد مخصوص جايزه
ارتباط با و ميشود آشنا رخشاني رضا با هنرپيشگي هنرستان
وي همكاري با و لالهزار در توليدي تجار با رخشاني رضا
به.ميكند داير لالهزار مغازههاي بالاخانه در را تئاترفرهنگ
تمرين ماه تا 6 نمايش 3 هر براي نوشين سال1323
را نمايش دستاندركار و بازيگر افراد و مداومميگذاشت
.درميآورد بهاستخدام
تربيت -از1 بودند عبارت تئاتر كار در نوشين اقدامات
ساعت سر نمايش درهايسالن شدن بسته -تماشاگر 2 و هنرپيشه
-نمايش 4 سالن به ورودكودكان از جلوگيري -مقرر 3
ديدن حين در سيگار كشيدن و تنقلات از استفاده از جلوگيري
ابتكارات از يكي.نمايش گروه و بازيگران استخدام -نمايش 5
براي بود انتظار سالن در صحنه ماكت گذاشتن نوشين ديگر
بعدها فرهنگ تئاترنمايش فضاي با تماشاگر بيشتر آشنايي
فردوسي تئاتر نوشين سال 1326 در و شد پارس تئاتر به تبديل
تعليم كلاس و ميگذارد بنيان معروف سرمايهدار دو كمك با را
نمايش چندين با فردوسي تئاتر ميكند داير آنجا در هنرپيشگي
اجراي از قبل و سال 1327 تا ميدهد ادامه خود كار به
علت به نوشين گروه گاز چراغ و آبي پرنده نمايشهاي
پاشيده هم از كارفرما و او بين قرارداد محرمانه افشايماده
.ميشود زندان روانه سياسي مسائل بخاطر سال همان در ميشودو
و ميكند فرار زندان از سال 1329 در نوشين سيدعبدالحسين
آنجا در نيز مرگ زمان تا و ميرود شوروي به آن از پس
.ميماند
رضاخان سلطنت سالهاي واپسين در نمايش و تئاتر:دهم برگ
آلمان از بازگشت از پس دريابيگي علي سال 1315 در
در سال 1316 در.ميگذارد بنيان را شهرداري تئاتر كلاس
در.ميرود صحنه روي به نمايش شهرداري 14 اپراي ساختمان
و ميآورد وجود به را تئاتر شعبات پرورش سازمان سال 1318
سال اين در و ميگيرد عهده به نصر سيدعلي آنرا رياست
طي كه ميشود تاسيس هنرپيشگي هنرستان رضاشاه بهدستور
وزارت از رسمي امتياز با و ديپلم معادل ساله دورهاي 3
هنرستان اين رياست.ميشود داده هنرجويان به پرورش و آموزش
ساله دوره 3 كه زماني در و بود نامدار مهدي دكتر عهده به
حق بازيگري هيچ ديگر ميرسد ساله دوره 4 به هنرستان اين
كلاسهاي كند بازي نمايش دوره اين گذراندن بدون ندارد
انگليسي ، فرانسه ، آن آموزشي مواد و بود مختلط هنرستان
سيستم.بود روانشناسي و تئاتر تاريخ اندام ، ورزش گريم ،
كنسرواتوار از شده گرفته الگو هنرپيشگي هنرستان آموزشي
ادامه خود فعاليت به سال 1337 تا اينهنرستان و بود پاريس
.داد
تاسيس علينصر سيد توسط تهران دائمي تئاتر سال 1319 در
نصر علي سيد از پس.بود گراندهتل سابق محل آن محل شد
در بعدها و ميشود گذاشته احمددهقان عهده به آن رياست
نيز دهقان احمد ميشود ، تعطيل تماشاخانه كهاين سال 1326
سلطنت آخر سالهاي شد ذكر كه آنچه به توجه باميشود ترور
نمايشهايي در و بود ايران تئاتر فترت و زوال دوره رضاشاه
ذوق و حال و شور از ديگر ميآمد صحنه روي به زمان آن در كه
خبري مقدم حسن و كرمانشاهي و شهرزاد كمال چون نويسندگاني
و قيد در را نويسندگان وقت ، دولت سانسور كه زيرا نبود ،
نااميدي و دلسردي كه حدي تا بود داده قرار دشوار بس بندي
نمايشي جامعه و بود گرفته را هنري ذوق و كوشش و كار جاي
آخرين و خارج دنياي با تماسي و رابطه هيچگونه كه
تنها اوقات اين در.بود شده منزوي نداشت هنري دستاوردهاي
را نمايش سالنهاي چراغ كننده سرگرم و طنزگونه نمايشهاي
گاه موقتي دسته چند تنها زمان آن در.بود داشته نگاه روشن
ازكانون بودند عبارت كه ميدادند نشان خود از فعاليتي
پري بانو نظر زير پري نوشينتروپ نظر زير صنعتي
سياسي اكبر علي دكتر زيرنظر جوان ايران كانون آقابابيان ،
قديمي هنرپيشگان از كه فردوسي وكلوپ نامدار دكتر و
تماشاخانه سال 1319 نوروز در كه زماني و بود يافته تشكيل
پيش تماشاخانه اين ابتكارات از يكي شد افتتاح تهران
قبول خاصي عنصر عنوان به ايران تئاتر در كه بود پردهخواني
ترانههاي و اشعار خاطر به تنها زمان آن در نيز آن و شد
سرگرم را تماشاچيان پردهخواني پيش در كه بود خندهداري
نسبي آزادي و لغو سانسور كه سال 1320 از بعد اما.ميكرد
سياسي اوضاع از انتقادي مطالب هنرمندان گرديد برقرار
;ميشد خوانده پيشپرده در كه قطعاتي در را واجتماعي
كل بطور.رساندند خود ترقي اوج به را فن اين گنجاندندو
به رضاخان سلطنت اواخر در كه كهنمايشنامههايي گفت بايد
.نيستند توجه و بحث قابل بندها قيدو بخاطر آمد وجود
الوندي فاطمه
ماخذ و منابع
:ما روزگار تا نيما از / شهرياري خسرو:نمايش كتاب
/سپانلو علي محمد: ايران پيشرو نويسندگان / آرينپور يحيي
شهر تئاتر كتابخانه نويسي نمايشنامه و نمايش يادداشتهاي
|