دادگاه جلسه دومين در ديروز
روزنامه مسئول مدير
مطبوعات
گفت پاسخ اتهامات به جامعه
مستمريبگيران حقوق حداقل
شد اعلام اجتماعي تامين
دادگاه جلسه دومين در ديروز
روزنامه مسئول مطبوعاتمدير
گفت پاسخ اتهامات به جامعه
به رسيدگي دادگاه جلسه دومين:اجتماعي سرويس.
مسئول مدير و امتياز صاحب پور جلايي اتهاماتحميدرضا
.شد برگزار ويژه قضائي مجتمع در ديروز روزنامهجامعه
رحيم شكايات دادگاه ، جلسه دومين در:ما خبرنگار گزارش به
بنياد رئيس رفيقدوست محسن پاسداران ، سپاه فرمانده صفوي
سازمان و تهران دادگستري رئيس رازيني حجتالاسلام مستضعفان ،
به وكيلوي و جلاييپور سپس و شد مطرح كشور زندانهاي
.پرداختند اتهامات به پاسخگويي
بعنوان دادگستري كل معاون جعفري دادگاه اين در
را جامعه روزنامه (رازيني آقاي نماينده) دادستان نماينده
عفت خلاف مطالب چاپ و عمومي افكار تشويش به متهم
به صفوي رحيم وكيل اصلاني فيروز وي از پس كرد ، عمومي
اجازهميدهد قانون كدامين:گفت و پرداخت خود موكل طرحشكايت
هجو را فرماندهسپاه رود ، نشانه را انقلاب حافظان قلمي كه
باشد؟ آزاد و كند
داده قرار هجو مورد را فرماندهسپاه روزنامه اين:گفت وي
نشر مصاديق از كه گفته ايشان مورد در واقع خلاف مطالب و
سپاه فرمانده سخنان دانستن محرمانه با وي.است اكاذيب
تا كند مشخص را خود مطالب منبع بايد جامعه روزنامه:گفت
.شود محاكمه نيز او
و ومحكوميت جامعه روزنامه شدن تعطيل خواستار پايان در وي
.شد آن مسئول مدير مجازات
شكايت طرح به رفيقدوست محسن وكيل دادگاه ادامه در
پرداخت مستضعفان بنياد رئيس به بياحترامي بر مبني خود
سردار نام به من موكل روزنامه اين در:گفت و
امام و ايشان به آشكار توهين اين و شده ناميده رانندگي
.امتاست
سازمان شكايت سازمانزندانها ، نماينده شكايات پايان در
مورد در جلاييپور اظهاراتشكات از بعد.كرد رااعلام خود
سخنان بودن موردمحرمانه در سپاه فرمانده سخنانوكيل
آن بودن محرمانه غير بر دليل بهترين:گفت فرماندهسپاه
دانشگاه در ايشان سخنراني در لحن همان تكرار سخنراني ،
براي تاكتيكي طرح يك اين گفتند كه است مورخ 12/3/77 تهران
ضد و نامردها شناسايي ديگر تعبيري به و مارها ، شناسايي
بخشي قم در ايشان سخنان كه بپذيريم اگراست بوده انقلاب ،
محرمانه اعلام كه است محتمل كاملا است ، بوده نقشه يك از
همين خود اساسا و آن ، بودن شده تحريف اعلام آن ، بودن
اين در.باشد نقشه يك از ديگري بخشهاي نيز ايشان شكايات
سخنان ميتوان كجا و كي اساسا كه ميآيد پيش پرسش اين صورت
.كرد باز حساب آن براي و ندانست نقشه يك از بخشي را ايشان
كثيرالانتشار ، روزنامه چند در ايشان سخنان از بخشي انتشار
غيرمحرمانه نشان است ، نگرديده تكذيب آن كليت تاكنون كه
شده گفته سپاه عمومي روابط اطلاعيه در تنهااست آن بودن
همه متن تا ميدانند همه و شده تحريف آن از بخشهايي
.نميگردد نيزمعلوم تحريف تشخيص امكان نشود چاپ سخنراني
امري آن به نسبت قوم واكنشعقلاي كه سخناني:افزود وي
آشفتگيها اين همه اصلي ديگرعلت عبارت به.است طبيعي
نظر يا و گزارشگران گزارش نه است صفوي برادر تند سخنان
اين درباره كه كشور سياسي و روحاني مقامات و صاحبنظران
مسئول كه جامعه روزنامه نه و كردهاند موضعگيري تند سخنان
.است خبررساني
آن تند ماهيت به اينكه براي من:گفت ادامه در پور جلايي
استناد ايشان قم سخنراني مفاد به كنم اشاره سخنراني
به ;نميكنم استناد بريدن زبان و زدن گردن به ;نميكنم
ارضي تماميت امنيت ، صريح مخالف كه ايشان سخنان از بخشهايي
قوا كل فرمانده صريح نظر وخلاف است كشور ملي منافع و
و روزنامهها از بعضي كه اشارهنميكنم ;نميكنم اشاره است
من ;شدهاند خوانده آخوندهامنافق از بعضي ايشان قول به
در ايشان علني صريحو سخنان به سخنانم غناي فقطبراي
كشور روزنامههاي در كه جامعه روزنامه تهرانعليه دانشگاه
برادر !منصفه هيات اعضايمحترم.ميكنم اشاره است شده چاپ
تاكتيكي طرح يك ما گفتندهشدارهاي سخنراني اين در صفوي
.بود
ضد اين از يكي هيجدهم روز در ميگويد صريحا و
ميدهند آدرس من به دقيقا ايشان.ميشود محاكمه انقلابها
كه جامعه روزنامه مسئول مدير جلائيپور يعنيحميدرضا
.است شما خدمت در دادگاه اين در خرداد ، امروز ، يعني 18
كردن روشن براي اكنون:جامعهافزود روزنامه مسئول مدير
است لازم جا اين در صفوي زنيبرادر تهمت و آفريني تشويش
روزنامه و خودم عملكرد از زاويه سه از را منصفه هيات كه
.سازم آگاه جامعه
توسط چون.ميباشد هويتفرديام از دفاع اول زاويه
شده مخدوش انقلاب ضد بهعنوان من فردي هويت سپاه فرمانده
.است
از بسا چه بودند زنده اگر كه شهدايي شهيدم ، سه برادر من
به ;بودند قويتر كشور مسئوليتهاي اداره در صفوي آقاي و من
مادرم دردهاي تشفي براي رهبري مقام كه نميكنم استناد اين
انقلاب ضد را خانواده اين فرزند صفوي برادر كه) ما منزل به
;است آمده (است خوانده
من:گفت و كرد سپاهاشاره در خود سابقه به پور جلايي
گرفت گروگان به دمكراتمرا حزب بودم ، نقده فرماندهسپاه
را دمكرات حزب منچون.كرد زنداني مهاباد درپادگان و
مهاباد درپادگان ميدانستم قانوني را سپاه غيرقانونيو
و زدم غذا اعتصاب به دست (همراهانم از نفر دو همراه به)
درست.زدم هم بر را پادگان آن آرامش اللهاكبر صداي با
شهيد كردستان در بعدا كه جهادي ، برادران از يكي هست يادم
اما.ميكرد آرامش به سفارش را من تركان ، ناصر نام به شد
جانانهترين و نشد قطع من رهبر خميني و اكبر الله صداي
.خوردم دمكرات حزب پيشمرگهاي از عمرم مدت در را كتكها
جهادي برادران و همهما چمران شهيد مستقيم دخالت با بعدا
.شدند آزاد
در دانشجويي زمان در خود سوابقمبارزاتي به سپس پور جلايي
ميتينگي منافقين كه زماني:گفت و كرد اشاره انگلستان كشور
عليه طوماري ما كردند برپا انگلستان در اسلامي جمهوري عليه
از انگلستان در برادران از خيلي.كرديم تهيه كار اين
دولتي دستگاه در صهيونيستها نفوذ خاطر به طومار امضاي
در امضا دادن با ميترسيدند چون كردند خودداري انگلستان
كشور آن در را خود اقامت نتوانند ويزا مهلت تمديد موقع
اسلامي انجمن برادران و اينجانب پيگيري با.كنند تمديد
از يكي طومار همين و.شديم امضا صدها جمعآوري به موفق
منافق عناصر به انگلستان دولت پيش ماه چند كه بود دلايلي
از يكي.نداد ويزا ميتينگ اجراي و انگلستان به ورود براي
است تحصيل مشغول لندن در كه صفوي آقاي نزديك وابستگان
محترم اعضاي.باشد ميتواند طومار اين داستان بر خوبي گواه
انقلاب ضد من كه ميكند روشن حادثه دو اين ذكر !منصفه هيات
در نميكنند زندگي چين در و لندن در من برادران.نيستم
شهداي كنار در زهرا بهشت قطعه 22 در حق رحمت جوار
.ماست كار بر ناظر روحشان و آرميدهاند انقلاباسلامي
صفوي ، برادر از گلههايم تمامي عليرغم:كرد تصريح وي
سيلي و ميگيرند يقه آنكه بر مبني ايشان سخنراني برخلاف
كهما ميكنم اعلام جامعه روزنامه از نمايندگي به ميزنند ،
سيليميزنيم كسي چهره بر نه و ميگيريم را كسي گريبان نه
ايشان متواضعانهاز بلكه ميكشيم كسي براي نشان و خط نه و
گفتگوي سخن ، راه از نحوه اين به دادن پايان با ميخواهم
بخش در مسئولجامعه مدير.گيرند پيش در را برابر و سالم
روزنامه:گفت منصفهمطبوعات هيات اعضاي به سخنانش از ديگري
سياسي توسعه بستر اين درستدر و خرداد دوم از پس جامعه
كوچكي فرزند عنوان به كه آناست روزنامه اين هدف.شد متولد
سياسي توسعه فرهنگ تعميق و درتثبيت خرداد دوم نيروهاي از
دولت دوش بر باري اينكه بدون مدني ، نهادهايجامعه تقويت و
كه بود آن حق !منصفه هيات محترم اعضاي.كوششنمايد باشد ،
پس را قانوني و رسمي اجتماعات كه كساني از برادرصفوي
نهاز ميكردند شكايت طرح ميزنند هم به دائما خرداد ازدوم
انقلاب ، يعني سياسي نتايج حفظ خدمت در كه جامعه روزنامه
سپاه اعتبار و منزلت از عمل بااين تا است ، سياسي توسعه
به سپاه اينكه نه كند دفاع خرداد دوم از پس پاسداران
سلاح و قلم نزاع بوي ناكرده خداي آن در كه بيايد دادگاهي
.برسد مشام به
شكايتبرادر مورد در فقط:گفت خود دفاعيات پايان در وي
سخنان از انتقادي مندرجات برابر پنج تاكنون:ميگويم صفوي
بعضا و دفاعي حتي و اثباتي نوشته جامعه روزنامه در ايشان
اين به متواضعانه جامعه روزنامه شده ، درج شخصي دفاع
جلاييپور دفاعيات از پس.ميكند افتخار خود تعاليبخش رويكرد
.پرداخت ديگر شكايات درمورد موكلش از دفاع به وي وكيل
مستمريبگيران حقوق حداقل
شد اعلام اجتماعي تامين
سازمان زيرپوشش مستمريبگيران حقوق حداقل:اجتماعي سرويس
مبلغ 301 از سالجاري ماه فروردين اول از اجتماعي تامين
.بود نخواهد كمتر ريال و 530 هزار
تصويب با:اجتماعي تامين سازمان عمومي روابط گزارش به
دستمزد حداقل سالجاري ماه فروردين اول از كار عالي شورالي
و است شده تعيين ريال و 51 هزار روزانه 10 عادي كارگر
قانون ماده 111 اجراي راستاي در نيز اجتماعي تامين سازمان
كارافتادگي از مستمري است كرده تصريح كه اجتماعي تامين
حال هر در بازماندگان مستمري مجموع و بازنشستگي كلي ،
مستمري ميزان باشد ، كمتر عادي كارگر مزد حداقل از نبايد
مبلغ 301 به تاريخ همان از را خود پوشش زير مستمريبگيران
طبق بر سازمان اين همچنين.داد افزايش ريال و 530 هزار
هزينه كمك ميزان سالجاري ازآغاز وزيران هيات مصوبه
اولاد كمكهزينه و ريال و 400 هزار ماهانه 50 را عائلهمندي
.است كرده تعيين ريال و 80 هزار را 10 فرزند هر بابت
قابل فرزند سه تا حداكثر اولاد هزينه كمك ذكراست شايان
.است پرداخت
مورخ 6 مستمريها بخشنامه 26 قالب در امر اين ميشود يادآور
كليه به اجتماعي تامين سازمان سوي سالجارياز ماه خرداد
.است شده ابلاغ تابعه واحدهاي
|