نخستين هادوي مهدي با گفتوگو
از منصوب انقلاب دادستان
موضوع
(ره) امام حضرت
سوي
است دادگاه صلاحيت اصلي ،
نوسان در روستا و شهر بين كه محلي تهران ، حصارك منطقه در
محل اهالي احترام مورد كه ميكند زندگي خوشرو پيرمردي است
سوي از كه بود دادستانانقلاب نخستين هادوي ويمهدي.است
دليلاين درباره وي.شد گمارده پست اين به (ره)امام حضرت
كردند انتخاب را من (ره) امام چرا نميدانم:ميگويد انتصاب
براي را كسي او جز:بودند فرموده راميدانمكه اين اما
.نميپذيرم سمت اين
سال 1338 از است مشغول مطالعه و تحقيق به اكنون كه هادوي
آن در او كه چرا.است داشته آشنايي (ره)امام حضرت با
پسر وسيله به:ميگويد وي.بود قم دادگستري رئيس سالها
با بود (ره)امام صميمي دوست كه خطيب مهدي مرحومم عمه
انقلاب از بعد من انتخاب نميكنم گمان اما.آشناشدم ايشان
تمام و بود حق مرد امام كه چرا باشد آشنايي اين واسطه به
.مينگريست دريچه اين از را امور
قضاي دستگاه و دادگستري تعدي از مانع كه است كسي هادوي
شاه خواست عليرغم وي جمله از.شد امام حضرت به پهلوي زمان
از پس ميخواستند كه (دكترباهري) وقت دادگستري وزير و
و قتل تسبب جرم به را امام حضرت خرداد خونين 15 وقايع
قانوني استدلالهاي با كنند ، تبعيد كردستان به !مردم كشتار
و دوران آن ماجراهاي شرح.شد اقدامي چنين از مانع خود
اميد كه زيباست مبحثي خود (ره)امام حضرت با ايشان روابط
ضبط و ثبت را آنها بتوانيم تا باشند پاينده استاد داريم
تهران دادگاههاي و قضا سيستم از مصاحبه اين در اما.كنيم
.گفتند سخن
را كرباسچي آقاي محاكمه دادگاه كرديد فرصت شما آيا o
ببينيد؟
.كردم تماشا تلويزيون از و نشستم صبح تا بله -
چيست؟ دادگاه اين درباره نظرتان o
است اين منظورتان اگر.است چيزي چه شما منظور نميدانم -
يا است شده ميدهند نسبت كه مرتكباعمالي ايشان آيا كه
.دهد تشخيص را آن بايد قانوني دادگاه يك.نميدانم من نه ،
كه است اين من جواب است ، محاكمه كيفيت منظورتان اگر ولي
رئيس عنوان كه كسيبود مجادله نبود ، كار در محاكمهاي
اينكه نتيجه و كرد قطع را متهم سخن بارها داشت را دادگاه
اصول از كه حالي در.ميكنند صحبت دارند دو هر ميديدم گاهي
كرد ، قطع نبايد را متهم حرف كه است اين محاكمه و تحقيق
حقيقتي يا كند اقرار بخواهد وقت يك متهمي است ممكن زيرا
ولي.كند منصرف را او است ممكن حرف قطع همين و بگويد را
را صحبتاش ايشان نگذاشتند و شد قطع متهم حرف بارها ديدم
.دهد ادامه
صالح دادگاه رئيس بودند مدعي كرباسچي آقاي مدافع وكيل o
چيست؟ باره دراين شما نظر نيست ،
پيشبيني قانون كه مواردي در دارد حق وكيلي يا متهم هر -
يا و باشد درست چه ايراد اين و كند رد را دادرس كرده ،
نكرده نظر اظهار موضوع اين به نسبت تا دادگاه باشد نادرست
.شود محاكمه وارد ندارد حق
داريد؟ نظري چه دادگاه اين صلاحيت به نسبت شما o
ويژه مجتمع مورد در گذشته سال ماه بهمن دوم و آذر در 27 -
در كه كردم نظر اظهار تهران دادگاههاي كليه و قضائي
اينكه خلاصه.شد چاپ آن از بخشهايي حذف با اطلاعات روزنامه
شدم متوجه كردم دادگستري روش و قانون در كه بررسيهايي ضمن
ويژه مجتمع را آن اسم ظاهرا حالا كه قضائي ويژه مجتمع كه
با را موضوع اين.است غيرقانوني گذاشتهاند ، دولت كاركنان
جواب نفر سه من مطلب به.نوشتم روزنامه در دلايلاش ذكر
البته كه بود دادگستري عمومي روابط كل مدير يكي.دادند
يك رئيس هم يكيفهميدم بعد من و بود نكرده معرفي را خود
نوشته قاضي نفر يك هم را سومي و بود نظر تجديد دادگاه
ويژه مجتمع اين نهتنها شدم متوجه من آنها جواب از.بود
موضوعي هيچ به رسيدگي صلاحيت و است غيرقانوني قضائي
و است قانون خلاف بر تهران دادگاههاي تمام بلكه راندارد
.ندارند كاري صلاحيت
به معتقد شما كه است صورت چه به دادگاهها اين تصميمات o
هستيد؟ بودنآنها غيرقانوني
اكثريت و بود اسلام احكام كردن پياده براي ايران ملت انقلاب
هم بعدا دادند راي اسلامي جمهوري به مردم بهاتفاق قريب
بايد ما قوانين اساسي ، قانون طبقشد تصويب اساسي قانون
تاسيس نگهبان شوراي علت همين به.باشد شرع موازين اساس بر
از يعني گونه همين به عمومي دادگاههاي تشكيل قانون.شد
قرار تاييد و تصويب مورد نگهبان شوراي بعد و مجلس طرف
حوزه:شده نوشته قانون اين سوم ماده اول تبصره در.گرفت
نقاط يا و شهرستان يا بخش يك قلمرو از است عبارت قضائي
از حوزهمعيني قضائي ويژه مجتمع اما.بزرگ شهرهاي از معيني
.است ايران شهر بزرگترين تهران.است دربرنگرفته را تهران
حوزه هر و باشد داشته مجزا قضائي حوزههاي بنابراينبايد
در حوزه دو نظر ، ازاين.باشد ديگري حوزه از جدا هم
اين قانون.است مختلف شهر دو در حوزه دو مثل تهران
شهر همه الان و ندارد معيني حوزه قضائي ويژه مجتمع اما است
پيش را چيزي چنين قانون و برگرفته در را ايران همه بلكه
قضائي ، اينمجتمعهاي دادند پاسخ من به چون.است نكرده بيني
قانون برخلاف پس نيست قانون در مذكور قضائي حوزه همان
تشكيل قانون كه دادند جواب من به آنها.است تشكيلشده
و !است نشده پياده تهران هنوزدر انقلاب و عمومي دادگاههاي
تهران دارندو رسيدگي حق تهران تمام در قضائي مجتمعهاي همه
.كردند مشكلتر را كار طوري اين !است قضائي حوزه يك فعلا
را دادسرا علت چه به پس نشده پياده جديد اگرقانون چون
كرديد؟ منحل را دو و يك كيفري دادگاههاي چرا كرديد؟ منحل
اجرا جديد قانون كه شود منحل ميتوانست دادگاهها اين وقتي
پاسخي هيچكرد كار بايد چطور فاصله اين در خوب.گردد
.غيرقانوني دادگاههاي ;ميبينيد الان كه است همين و نيست
نه و بود قانوني كه دارد وجود سابق دادگاههاي نه الان
يكچيزي الان.است قانون طبق بر شده تشكيل عمومي دادگاههاي
تهران در الان كه دادگاههايي.كردهاند درست خودشان كه است
.ندارد قانوني مبناي هيچ است
دادگاههاي چون باشد ، قانوني كارشان بخواهند اگر الان
تحقيقات بايد نشده پياده -نظرخودشان اظهار طبق -عمومي
رسيدگي و شود انجام بازپرس و دادستان و دادسرا وسيله به
انجام -مورد برحسب -دو يا يك كيفري دادگاههاي در بايد هم
آقاي مورد در نه شده انجام كه اقداماتي بنابراين.شود
اين كه هم وقتي و است مواردغيرقانوني همه در بلكه كرباسچي
.بدهند نداشتند جوابي ديگر نوشتم را مطلب
دادگاه ، و قضا امر در جنابعالي تجربه به توجه با o
چيست؟ كرباسچي آقاي حكمدادگاه به نسبت شما پيشبيني
دادگاه اين اصلا باشد قانون مطيع دادگاه قاضي كه اگر -
مطيع اگر اما.بدهد نميتواند حكمي هيچ و نيست قانوني
.بكند ميتواند بخواهد دلش كاري هر نباشد قانون
خود استدلال با كرباسچي آقاي وكلاي اينكه به توجه با o
قانوني لحاظ به كردهاند ، رد را دادگاه قاضي صلاحيت معتقدند
دادگاه جلسهبعدي ميتوان آيا بيافتد؟ بايد اتفاقي چه اكنون
داد؟ تشكيل را
نسبت اول بايد دادگاه شد مطرح ايراد اين اينكه از بعد -
.شود روشن تكليفاش تا كند اظهارنظر ايراد اين به
;كند نظر اظهار دادگاه قاضي صلاحيت درباره بايد كسي چه o
دادگاه؟ قاضي خود
درباره بايد دادگاه قاضي خود داريم كه قانوني بنابر بله -
.كند نظر خودشاظهار صلاحيت
قاضي دادگاه ، بعدي جلسه در كه است اين ما پيشبيني خب o
حق وكلا صورت اين در.دارم صلاحيت من گفتكه خواهد محترم
ندارند؟ اعتراض
.باشد صالح بايد دادگاه.است دادگاه صلاحيت اصلي موضوع -
هيچ بلكه دادگاه اين تنها نه.ندارد صلاحيت دادگاه اصلا
رسيدگي نميتوانند موضوعي هيچ به تهران دادگاههاي از كدام
پرونده به ربطي اصلا و نوشتهام صريحا را اين من.كنند
و است كلي موضوع يك اين و ندارد هم ديگران و كرباسچي آقاي
قانون نه اكنون ما.نيستند هم آن اصلاح صدد در متاسفانه
خودشان وسط اين چيزي يك را قانونلاحق نه و داريم را سابق
.كردهاند درست
بخش اينكه به توجه با.دارد صلاحيت دادگاه كنيم فرض o
اقارير و شواهد بر مبتني كرباسچي آقاي اتهامات از وسيعي
آنها اقرار تا بازداشت مراحل به نسبت كه است متهماني
آيا گرفته صورت قانون خلاف اقدامات و تخطي بر مبني شواهدي
بدهد؟ جلسه تشكيل موارد اين نشدن روشن تا ميتواند دادگاه
قانون جهت از اولاست بحث قابل جهت سه از شما سوال -
جهت از.شرعي جهت از سوم و اساسي قانون جهت از دوم.عادي
در كه اقراري و است مجرم كرده شكنجه كه كسي آن عادي قانون
اثر به و است جرم آثار از خودش ميآيد دست به شكنجه اثر
.شد قائل اعتبار نميتوان جرم
گونه كههر شده نوشته اصل 38 در اساسي قانون جهت از
اجبار.است ممنوع اطلاع كسب يا و گرفتناقرار براي شكنجه
شهادت ، چنين و مجازنيست سوگند يا اقرار شهادت ، به شخص
اصل اين از متخلف.است اعتبار و ارزش فاقد سوگند و اقرار
.ميشود مجازات قانون طبق
عمر مامورين (ع)اميرالمومنين حضرت روزي شرعي نظر از اما
:گفتند چيست؟ ماجرا:پرسيدند.راميبرند زني كه ديدند را
.بزنيم حد كه راميبريم او است كرده زنا به اقرار زن اين
عمر سراغ به حضرت پس.برگردانيد را زن:فرمودند ايشان
تهديد اثر بر زن اين اقرار ميكنم گمان:گفتند و رفتند
:فرمودند اميرالمومنين.است طور تهديدهمين:گفت عمر.باشد
بعد معترف علي لاحد:فرمودند كه نشنيدهاي خدا رسول از مگر
كسي يعني له اقرار فلا تهددت او اوحبست قيدت من انه بلاء ،
قيد ، با كه هم كسي.نيست او بر حدي كند اقرار شكنجه با كه
از هم اين.نيست پذيرفته اقرارش كند اعتراف تهديد يا حبس
.داد اثر ترتيب نبايد اقراري چنين به كه شرعي نظر
كنوني فضاي و جو به توجه باسوال آخرين عنوان به o
چه وضعيتي چنين تداوم شما نظر به كشور قضائي دستگاه
خواهد ما جامعه آينده و اجتماعي رفتارهاي روي بر تاثيري
داشت؟
قضائيه قوهميكند سقوط مملكت نباشد خوب اگر قضائيه قوه -
مردم امنيت ، سايه در و بدهد امنيت بهمردم بايد كه است
نيست چيزي.است نظام اساس قضائيه قوه.كنند ترقي ميتوانند
نباشد قانون مطيع اگر اما.كرد صرفنظر آن از بتوان كه
.است فاجعه
|