پيروزي شكستپل از چگونه
بسازيم؟
به را كنكور نشدههاي قبول
...حسابآوريم
به منصفه هيات راي وجود با
روزنامه امتياز مجازات تخفيف
شد لغو جامعه
پيروزي شكستپل از چگونه
بسازيم؟
پيشبيني و پيشبينينشده مشكلات موفقيت ، براي راهي هر در
مسير در ميرويم كوه وقتي برايمثال.ميافتد اتفاق شدهاي
و دوبارهبرميخيزيم بار چند !ميلغزيم؟ بار بهقلهچند صعود
قله به صعود مسير در !آغازميكنيم؟ نو از را صعود دوباره
بايد شدولي خواهيم روبهرو مشكلات و موانع با همبارها اهداف
وقتي مطمئنا.كنيم هدفنشانهروي بسوي دوباره و برخيزيم
يكيبرهدف بالاخره داديم قرار خويش راآماجتيرهاي هدف
.ميشويم كامياب پيروزيسرمستو باده از ما و مينشيند
.برنميخوريد كلمهشكست به هرگز موفق افراد قاموس در
ميدهد نشان كه نتيجهاي.است متفاوت نتيجه:مييابيد آنچه
تا شود چگونهتنظيم هدف بسوي حركت بعدي مسير بايد
.شود ميسر آن به دستيابي
ميخوريد شكست آن در و ميكنيد شروع را كاري وقتي !چه؟ شما
چه !ميكنيد؟ خود سرزنش به شروع آيا ميگوئيد؟ چه خود به
بدشانسي آدم عجب ميانديشيد آيا !ميگذرد؟ ذهنتان از افكاري
دست اين از افكاري يا و است ستيز در من با چيز همه هستم ،
هر به دست خوردم ، شكست هم باز هستم آدمبيعرضهاي عجب:كه
...و ميخورم شكست ميزنم كه كاري
.هستند اندازهايطبيعي تا افكار اين تمام نباشيد نگران
منفي افكار يا و اتوماتيك جرقهوار ، افكار افكار اين به
ولي.ميزند انساني هر ذهن به ابتدا در تقريبا ميگويندو
مشخص ناموفق افراد از افرادموفق فرق كه است جا اين در
چنين تسليم ناموفق افراد ديگر عبارتي به.ميشود
احساس درنتيجه و ميپذيرند را آنها و ميشوند انديشههايي
و سرخورده و ميكنند حس وجودشان اعماق تا را خوردن شكست
حوادث تلاطم به را خود زندگي هدايت ماشين فرمان نااميد
.ميفرستند نفرين خود بد بخت بر دائما و ميسپارند زندگي
ديگر رفتاري نقطه همين در موفق افراد كه است حالي در اين
افكار از چنينتندبادهايي معرض در وقتي يعني ميگيرند پيش
مجهز مثبتانديشي سلاح به را ميگيرندخود قرار منفي
يك هم اين:ميگويند خود با منفي افكار آن بجاي و ميسازند
اما و !ديگر غيرمنتظره نتيجه يك هم ، اين!ديگر تجربه
تابلوها ، در دقت با و ميكنند درنگ لحظهاي ديگر ، گروه
.ميتازند بهپيش و برميگزينند را هدف به منتهي مسيرواقعي
احتياط داد نشان را احتياط تابلو ، علامت جايي در اگر حالا
بر مجازدانست ، را سرعت افزايش ديگر جاي در واگر ميكنند
بخاطر نه موفق افراد موفقيت.ميافزايند خويش كار سرعت
نه درستانديشيدنآنهاست ، نحوه بخاطر بلكه وخوشاقبالي شانس
از مثبت و درست تفسير بلكهبخاطر ويژه امكانات بخاطر
كشيدنپيروزي درآغوش براي نيز شما.است وحوادث شكستها
!برويد استقبالشكستها به مثبت ديدگاهي با بايد
مثبت استفاده و مثبتانديشي به عملي رسيدن براي بنابراين
:ميتوانيد ناكاميها از
بگوييداين خود با و دهيد پرورش خود در را مثبت افكار -1
نوريست (شكست كلمهاين بردن بهكار بجاي) غيرمنتظره نتيجه
ميبرد ، جلو به مرا كه است نتيجهاي ميكند ، روشن را راهم كه
.آن امثال و بهجلو است گامي
.شويد مواجهه مقاومتداخلي يك با است ممكن عمل در اما
ميخواهي حالا خوردهاي ميگويدشكست شما به درون از صدايي
شيره خودت سر ميخواهي حرفها اين يابا و كني توجيه
...و !بمالي
اين با پيداميكنيم تمايل ناخودآگاه ما هنگام اين در و
اثبات خودمان به بحث و منطق وبا دربيفتيم دروني مقاومت
توصيهميكنيم ما ولي بينديشيم مثبت است كهبهتر كنيم
!نكنيد داخلي اصطكاكهاي صرف را خود نيروي
از خود دروني نداي به جمله اين گفتن با است بهتر بلكه
به است گامي نتيجه اين !توست نظر اين:شويد رد آن كنار
!پيوست خواهد شما به هم شما دروني نداي زمان مرور به !جلو
.درستميگويند و موثر راتلقين ترفند اين
بجاي و دهيد كلمهشكستتغيير از را خود مفهوم و ديدگاه -2
كلمهنتيجهاي افكار ، در چه گفتارو در چه شكست واژه
يك نمرهاز يك گرفتن در اگر مثلا.گزينيد راجاي متفاوت
نتيجهاي بگوئيد شكستخوردم ، نگوئيد نبوديد موفق امتحان
به دروني مقاومت آن باز شايد.گرفتم غيرمنتظره
شكستخوردهاي تو كه آنست حقيقتش:بگويد و سراغتانبيايد
:بگوييد راحت خيلي شما والبته !بزني گول را خودت ميخواهي
نتيجه ميكنم فكر من ولي باشد چنين !نظرجنابعالي شايد
!گرفتهام غيرمنتظره
كنيم نگاه رانندگي علائم تابلوهاي مانند به شكستها به -3
به موفقتآميز رسيدن براي را مسير بقيه ميگويند ما به كه
!بپيمائيم بايد چگونه هدف
بايد هستند ، علائمراهنمايي تابلوهاي همان شكستها:خلاصه
.كنيم آنهاتصحيح با را مسيرمان
كاملينژاد مهدي
:منابع
آلياسين محمدرضا گيونز ، چارلز زيستن ، موفق هنر -1
كرماني مهديمجردزاده رابينز ، آنتوني كاميابي ، بسوي -2
خوشدل گيتي هي ، لويز زندگي ، شفاي -3
دايجست ريدرز -4
برتر ، قرچهداغي دكتر خوب ، حال به بد حال از -5
به را كنكور نشدههاي قبول
...حسابآوريم
...اما صحبتكنيم كنكور نفر آخرين با ميخواستيم
!نكنيد اشتباه.كنكور رتبههاي آخرين بوديم ، دنبالشان به
شكست شدهاند ، رد كه كساني.اوليها نه نشدهها ، قبول
بيرون سربلند وروديدانشگاهها آزمون از و خوردهاند
.نيامدهاند
پاي بايد هميشه مگر رفت؟ اوليها سراغ به بايد تنها مگر
ندارند؟ را احوالشان بيان حق بقيه مگر نشست؟ موفقها صحبت
خودشان از را شكستشان علل و حرفشان تا بوديم دنبالشان به
بخشي.ماهستند ميليوني شصت جامعه از بخشي آنهاكه.بپرسيم
لازم امكانات و مطلوب شرايط خاطرنداشتن به گاه كه عظيم
بيش خانوادگي و ناهنجاريهاياجتماعي سربداقبالي ، از وگاه
كرده تلف را سرشارشان انرژي و شده دامنگيرشان ديگران از
.است
بار يك براي خواستيم.حسابآوريم به نيز را آنان خواستيم
و ممتاز شاگردان صحبتهاي شنيدن جاي به شده ، كه هم
.بشنويم را آنان حرفهاي المپيادي ،
كلاس تنبلهاي آنها همه كنيمكه اصلاح را تصور اين خواستيم
ولگرد ، الاف ، خرفت ، نخوان ، درس بچههاي.ومدرسهاند
كه امكاناتي وجوداينهمه با كه بيمسئوليت نمكنشناسو
كمال در اختيارشانميگذارد ، در فراوان بامشقت خانواده
.درسنميخوانند و ميدهند هدر را قدرنشناسيآنها
از را منفي تصور اين تا كنيم كمك مردممان به ميخواستيم
.كنند پاك خود ، وقلب ذهن
تشويق ، دركنار كه ترغيبكنيم را مسئولان ميخواستيم
دنبال به و آنهابينديشند به كميهم اوليها ، ممتازهاو
اداري و علمي اصلاحساختار و تغيير براي راههاياساسي
.كشورباشند
به مشكلاتشان انتقال و سخنگفتن حق نيز آنان به ميخواستيم
و جدا كهگروهي احساسرا اين تا بدهيم را جامعه
جوانان ديگر براي وميخواستيم بگذارند كنار هستند ، طفيلي
آنان تجارب از كه كنيم فراهم را امكان اين بوم ، و مرز اين
.استفادهكنند
شكست كهچرا ميدانند ديگر كس هر از بهتر آنها كه چرا
نشدهاند؟ قبول چرا و خوردهاند
چرا نخواندهاند ، درس چرا كه بگويند آنها اگر راستي ،
حتي و تحقيرها آشفتگيها ، تنگناها ، كدام نشدهاند ، قبول
راهگشا برايهمسالانشان است ، بوده شكستشان باعث تنبليها ،
بود؟ نخواهد
سراسري ، كنكور در بيثمر شركت با نفر ميليونها ساله همه
سازمان و جامعه خانواده ، بر را سرسامآور و گزاف هزينههايي
راهي بتواند آنها توصيههاي بسا چه و ميكنند تحميل سنجش
و عظيمبگذارد لشكر سياهي اين پاي راپيش مطلوب و تازه
در سعادت راه تنها كه نشاندهد آنان به را دنيايي
.نيست دانشگاهي تحصيلات آن ،
مسئول آنكه براي كشورهايپيشرفته از يكي در كه ميگويند
كه رفتند فردي سراغ به كنند ، انتخاب را كشور سنجش سازمان
ولي شركتكرده ، دانشگاهها ورودي آزمون متماديدر ساليان
در نباشد ، هم دقيق چندان اينخبر اگر.بود نشده موفق
:دارد نهفته را دلخودنكتهاي
بايد كس همه از را درس.گرفت بايد كس هر از را تجربه
.نشست بايد آدمها همه صحبت پاي و آموخت
و بنشينيم آنان صحبت پاي بوديمتا دنبالشان به نيز ما و
.كنيم حس را مشكلاتشان
و دور.هستند و بوده همهجا آنها.نبود سخت يافتنشان
اما.آشنايان و دوستان بين و خيابان و كوچه برما ، ميان
در شده رتبههايثبت براساس را نفرات آخرين كه ميخواستيم ما
شديمبه ناچار.باشيم داشته كنكورسراسري كارنامههاي
باب اين در تا كنيم مراجعه كشور آموزش سنجش سازمان
تقديم و تهيه خواستند ، معرفينامهاي آنها.دهد ياريمان
نيز را آن نرفته ، رو از كردند ، طلب شده فكس نامه.كرديم
مكرر تلفنهاي و دادند جواب ما به بزرگوارانه.كرديم تقديم
قريب از بعد.كردند تحمل را وارانهمان سماجتهايسيريش و
را پاسخمان تماسپيدرپي ، و مزاحمت ايجاد ماه يك به
:اينگونهدادند
دست در امانتي داوطلبان آبروي.نميتوانيم نميشود ،
فرصتهاي در انشاءالله.دهيم باد بر را آن نميتوانيم.ماست
.هستيم درخدمتتان ديگري
ما و نشده قبول آبرويداوطلبان نگران بودند ، نگران آنها
عكس رانمينويسيم ، كسي اسم كه داديم آناناطمينان به
باآنان دوستانه مصاحبهاي ميخواهيم بلكهفقط.نميگيريم
همسالانشان به و رابشنويم حرفهايشان.باشيم داشته
.منتقلكنيم
تيتر با كه بودند نگران.بودند نگران هم باز آنها اما
نگران.شود بيشترريخته آبرويشان نشدهها كردنقبول
و كوچه و آشنايان و اقوام انگشتنماي پس آن از كه بودند
و شوند تحقير بيشتر خانواده جمع در شده ، محلهشان
.بشنوند را بيشتري سركوفتهاي
گردن به گناه آخركار ، كهدر بودند اين نگران هم شايد و
و آموزش وزارت خانواده؟ فرد؟ خود گردن به ميافتد؟ چهكسي
قديم نظام تغيير ميشوند؟ عوض سال هر كه كتابهايي و پرورش
كنكور ميان داوطلبان سرگرداني و عالي آموزش جديد؟ نظام به
پائين ظرفيت و سنجشكشور سازمان مرحلهاي؟ دو و يك
كه كشور واداري اجتماعي نظام مدركگراي دانشگاهها؟ساختار
يا و دانشگاههاميكند؟ سوي به آوردن بههجوم وادار را همه
ديگر؟ چيزهاي
در امانتي داوطلبان ونشاني كهنام بود اين آنان احساس
خوبي امانتدار بسپارند ، ديگري به را آن اگر و آنهاست دست
.بود نخواهند
را وگزارشمان كرد كساد بازارمانرا چه اگر احساسشان ، اين
در را آرزو اين اما گذاشت ، دستمان روي بر نيمهتمام
:كه برانگيخت وجودمان
خصوصي ، و دولتي نهادهاوموسسات سازمانها ، همه كاش اي
در و ميشدند قائل ارزش و اهميت افراد آبروي براي اينچنين
.مسئوليتميكردند و امانتداري مردم ، احساس برابر
مقابل در كه همانقدر سازمانسنجش محترم مسئولان كاش اي
در ميكنند ، مسئوليت احساس نشدهها قبول آبروي و اسامي
به اغلب هرگز كه آنان بالقوه ونيروهاي وقت انرژي ، مقابل
و عاطفي و نيازهايانساني مقابل در و تبديلنميشوند فعل
همينآزمونهاي در نشدن قبول خاطر به گاه آيندهايكه همچنين
ونابود تباه خانواده ، و درجامعه آن غلط انعكاس و سراسري
.باشند حساس نيز ميشود ،
چقدر كه ميدانستند كاشقبولنشدهها اي كه كرديم آرزو
اي كه كرديم آرزو درآخر و.ارزشمندند مسئولين و برايجامعه
بيشتر ما گزارش وعنوان بهموضوع سنجش ، محترم مسئولين كاش
:ميكردندكه باور را اخلاقيمان ميكردندوقول توجه
را كسي نميخواستيم.بريزيم را كسي آبروي نميخواستيم ما
واولها زرنگها خدمت در تنها ميخواستيم كنيم ، بلكه بدنام
پيامدهاي و رانيزبشنويم حرفهايآخرها ميخواستيم.نباشيم
.دهيم كاهش را قبولنشدنشان منفي
.آوريم حساب به هم را ميخواستيمآخرها فقط ما
به منصفه هيات راي وجود با
روزنامه امتياز مجازات تخفيف
شد لغو جامعه
به آنچناني رايتوجه صدور هنگام عمومي دادگاه:عبدي عباس
است منصفهنداشته هيات اعضاي نظر
اشد منصفه هيات نظر به توجه بدون قاضي:دان حقوق يك
كردهاست تعيين را مجازات
نشود ماابلاغ به قطعي حكم كه وقتي تا:شمسالواعظين
ميكنيم منتشر را روزنامه
عمومي دادگاه رايشعبه 1410 موجب به:اجتماعي سرويس
روزنامه امتياز مطبوعاتي ، جرايم به رسيدگي تهرانويژه
.شد لغو جامعه
صاحب پور جلايي دادگاهحميدرضا اين راي براساس همچنين
صاحب از يكسال بهمدت روزنامه اين مسئول مدير امتيازو
محروم نشريهديگري و روزنامه هر مسئولي ومدير امتيازي
.شد
.شد محكوم نقدي جزاي ريال ميليون پرداخت 16 به همچنين وي
اعلام اطلاعيهاي در روزچهارشنبه تهران استان كل دادگستري
اتهامهاي به دادگاهرسيدگي جلسه دو برگزاري پي در:كرد
حضور با كه روزنامهجامعه مسئول مدير رضاجلاييپور حميد
را خود راي دادگاه شد ، برگزار مطبوعات منصفه هيات اعضاي
.كرد صادر
مسئول مدير منصفه ، اعضايهيات بيشتر اطلاعيه اين براساس
مطروحه شكايات موارد مورداز چهار در را جامعه روزنامه
.بودند مجرمشناخته پرونده اين متخلف توسطشكات
منصفه هيات اعضاي نظر توجهبه با:ميافزايد اطلاعيه اين
دانسته مجازات تخفيفدر مستحق را متهم اينكه مبنيبر
اتهامي ازموارد يك هر مورد در را خود دادگاهراي بودند
:كرد زيرصادر شرح به مذكور
شكايت موضوع اهانت ، و توهين بر مبني وي اتهام خصوص در -1
مجازات قانون ماده 609 استناد به دادگاه صفوي ، رحيم آقاي
وضعيت جهت از قانون همان و 22 مواد 16 رعايت با و اسلامي
مخففه ، كيفيات داشتن نظر ملحوظ با و متهم خانوادگي خاص
محكوم تعزيري نقدي جزاي ريال ميليون يك پرداخت به نامبرده
.شد
موضوع عمومي اذهان تشويش اكاذيبو نشر اتهام خصوص در -2
كل مدير و محسنرفيقدوست و صفوي رحيم آقايان شكايت
كشور تربيتي و اقدامهايتاميني و زندانها قضائيسازمان
العموم ، مدعي عنوان به تهران استان دادگستري رئيسكل و
ملحوظ با اسلامي مجازات قانون ماده 698 استناد به نامبرده
مورد در اسلامي مجازات قانون ماده 47 رعايت و داشتن نظر
نقدي جزاي ريال ميليون شش بهپرداخت جمعا جرم تعدد
.شد محكوم تعزيري ،
و مضامين و مطالب چاپ بر مبني وي ديگر اتهام خصوص در -3
مدعيالعموم ، شكايت اعلام موضوع عمومي ، عفت خلاف تصاوير
مختلف شمارههاي در فوق مطالب وسيع حجم به عنايت با دادگاه
جلسه در وي مدافعات نحوه از كه جرم اين ارتكاب در اصرار و
استفاده نيز دادگاه جلسه اولين از پس جرم تكرار و دادگاه
مجازات قانون ماده 640 سه و يك بند استناد به را وي ميشود
ميليون نه پرداخت به جمعا مطبوعات قانون ماده 28 و اسلامي
روزنامه امتياز و پروانه لغو و تعزيري نقدي جزاي ريال
.كرد محكوم جامعه
قانون و 728 و 19 استنادمواد 17 به همچنين دادگاه -4
را نامبرده تعزيري ، تتميممجازات جهت از اسلامي مجازات
امتيازي صاحب و مديرمسئولي شغل از محروميت بهيكسال
.محكومكرد نشريات و روزنامهها
ستاد شكايت جمله از اتهامهايوارده ، ساير خصوص در -5
اخبار انتشار بر مبني انقلاباسلامي پاسداران سپاه مشترك
دادگاه شباويز ، مديرانتشاراتي خلعتبري خانم و محرمانه
متهم برائت حكم قانونيمطبوعات ، لايحه ماده 38 بهتكليف
.كرد صادر را
متهم حاكيست تهران كلاستان دادگستري عمومي روابط گزارش
اعتراض مراتب راي ابلاغ پساز روز مدت 20 ظرف ميتواند
.كند اعلام استانتهران نظر تجديد دادگاه به خودرا
جامعه روزنامه امتياز مبنيبرلغو دادگاه راي اعلام پي در
اين كرد گفتوگو حقوقدان يك با مورد اين در خبرنگارما
:گفت و دانست اساسي ايرادات داراي را دادگاه راي حقوقدان
حكم اين است داده تخفيف به راي منصفه هيات كه آنجايي از
اين.است كرده اعمال را مجازات اشد قاضي زيرا دارد ايراد
اعدام به محكوم تخفيف با را فردي كه ميماند اين مثل امر
اشد امتياز لغو نشريه يك براي.نيست ممكن اين و كنيم
يك بند مورد در تنها گفت حكم متن مورد در وي.است مجازات
.است شده داده تخفيف وي به
برابر حدود 5 مبلغ اين گفت نيز نقدي جزاي مورد در وي
صادر موارد اينگونه در تاكنون كه است احكامي از شديدتر
.است شده
علاوه حكم اين:گفت و قانونيدانست غير را دادگاه حكم وي
نگرفته نظر در رانيز جامعه منافع بودن برغيرقانوني
.است
قطعي حكم كه وقتي تا روزنامهجامعه:افزود حقوقدان اين
ميتواند اينروزنامه كه چرا.شود منتشر شودميتواند
دادگاهتجديدنظر حكم صدور تا و كند تجديدنظر تقاضاي
.شود منتشر ميتواند
صنفي انجمن مديره عضوهيات و روزنامهنگار عبدي عباس
از صادره راي ما خبرنگار با گفتوگويي در روزنامهنگاران
ندانست جامعه روزنامه جرم با متناسب را عمومي دادگاه سوي
مسئول مدير براي خود نظر اعلام در منصفه هيات وقتي:گفت و
در تخفيف اين بايد ميشود تخفيف به قائل جامعه روزنامه
چنين خلاف دادگاه راي و برخورد كه حالي در شود ، اعمال جايي
صدور هنگام عمومي دادگاه كه ميدهد نشان و ميرساند را چيزي
.است نداشته منصفه هيات اعضاي نظر به آنچناني توجه راي
كه زماني تا:گفت روزنامه اين انتشار چگونگي درباره عبدي
وي عليه بر حكم كه موسسهاي يا كسي نشود قطعي دادگاه راي
در جامعه روزنامه و دارد اعتراض براي فرصت روز تا 20 است
.شود منتشر ميتواند فاصله اين
بيسابقه ضمن صنفيمطبوعات انجمن مديره هيات عضو اين
با مقايسه در) كشور مطبوعات تاريخ در مجازاتي چنين خواندن
متناسب مجازات كه اينچنيني مواردي در:گفت (شده مرتكب جرم
تعديل اوليه دادگاه حكم نظر تجديد دادگاه در نيست جرم با
از پس بتواند جامعه روزنامه كه كرد پيشبيني وي.ميشود
مطبوعاتي حيات به نظر تجديد دادگاه در حكم اين به اعتراض
.دهد ادامه خود
با گفتوگو در نيز روزنامهجامعه سردبير شمسالواعظين
اين و نكردهايم حكميدريافت هنوز ما:گفت ما خبرنگار
.شود ابلاغ ما به نظارت هيات طريق از حكمبايد
اين ما شده منتشر كه همينباشد دادگاه راي اگر گفت وي
حق و حقوقي راي نهيك و ميدانيم سياسي راي يك رايرا
قطعا و نظرشويم تجديد خواهان كه خودميدانيم قانوني
.خواهيمكرد را كار اين
حكم كه وقتي تا:گفت جامعه روزنامه انتشار مورد در وي
.ميكنيم منتشر را روزنامه نشود ابلاغ ما به قطعي
|