معاصر كلام از چشمانداز ، پنج
اهلدين ، توجه شناختي دين و كلامي مباحث كه است چندي:اشاره
در.است كرده جلب خود به درايران را دانشجويان و متفكران
غرب كلام در مطرح مباحث به كه آثاري كمبود ميان ، اين
اخير ، سالهاي در البته.محسوساست بسيار باشند ، پرداخته
ترجمه و نگارش نشر ، مترجمانيبه و نويسندگان ناشران ،
اين در وآثاري شدهاند علاقهمند زمينه اين آثاريدر
بر نقدياست حاضر ، نوشتار.است چاپرسيده به زمينه
شده منتشر تازگي به كه جديد كلام مجموعهپديدآورندگان
مقالات سرويس.است
مدرنيسم ماهيت در هنوز كه برايما جديد ، كلام مباحث طرح
در صرفا و نداريم مبادياشتوجه به و نكردهايم رسوخ
.است بسيار اهميت ميكنيم ، حايز چون و چند مظاهرخارجياش
پنج مجموعه ابتداي در ناشر يادداشت از بخشي جمله ، چند اين
(Theology)تئولوژي.است جديد كلام جلديپديدآورندگان
كلام ، الهيات ، خداشناسي ، راعلم آن فارسي زبان در كه
مغربزمين ، فكري درسنت كردهاند ، ترجمه...و شناسي يزدان
را آن مجال اينجا دراست گذرانده را تابي و تاريخپرتب
از غرب در را كلام علم دگرگونيهاي و تغييرات كهسير نداريم
از و كنيم بررسي حاضر ، عصر تا (ع)مسيح دين پيدايش زمان
به و جديد عصر در دگرگونيهاييكه از پارهاي به تنها رو اين
پيدايشكلام به ومنجر داده روي زمينه اين در قرنحاضر خصوص
.ميكنيم اشاره جديدشده ،
معاصر دينشناسان و ازمتفكران يكي زبان از كه همچنان
قديم جهان يافته بسط شدهو فربه مدرن ، جهان شنيدهايم ،
با متفاوت است جهاني ماهيتي ، و جوهري لحاظ به بلكه;نيست
دانشهاي كه گفت بتوان شايد اساس ، اين بر.قديم جهان
اگر جديد ، دنياي در نيز آدمي شناسي شناخت و گوناگون
دست است ، شده عاري خود گذشته نمود و جلوه از كاملا نگوييم
يا كلام ميان ، اين دراست يافته بنيادي تغييري كم
آنجا تا ;است شده بسياري تغييرات دستخوش نيز يزدانشناسي
حال در كه ما براي امروز ، الهيات زمينه در مطرح مباحث كه
يافته ظهور مجال فرهنگيمان حوزه در مباحثي چنين كمتر حاضر
.دارد تازگي بسيار است ،
حوادث تاثيرات از بركنار گاه هيچ غرب ، در الهيات
جديد نظامهاي و ، ديدگاهها(جهاني جنگ دو همچون) تاريخي
از يكي اصولا.است نبوده...و هرمنوتيك زبانشناسي ، فلسفي ،
در خصوص به آن ، رونق و غرب در كلامي مباحث ماندن زنده دلايل
با غرب متكلمان هميندرگيربودن پروتستان ، حوزهكلام
معاصر فلسفه جديد بهنظريات نسبت آنها پذيرندگي و مباحثروز
نيز دين از غربي توقعانسان جديد ، عصر در بيشك ، .بودهاست
كه جزمهايي از بهپارهاي رو ، اين از و است تغييريافته
قانع داشتهاند ، آناقرار بر كليسا همچون ديني مراجعسنتي
.نشدهاست
از دسته آن ويژه به كلامامروز بر معاصر ، فلسفه تاثير
با ودرگير جهان در جايگاهانسان به كه فلسفي نظامهاي
شايد.ندارد جايانكار دارند ، خاطر تعلق دنيايعيني ،
به موسوم متفكران تاثير مثال بهترين مدعا اين اثبات براي
اين همه بر واژه اين اطلاق اگر البته] اگزيستانسياليست
كه نبريم ياد ازاست معاصر كلام بر [ باشد صحيح متفكران
الهي حكيم و فيلسوف (18551813) گور كييركه سورن
راست جريانات الهامبخش همه از بيش كه وشخصي دانماركي
فيلسوف نخستين خود (1)است بوده جديد ديني
فرانسوي ، فيلسوف يا و ميرود شمار به اگزيستانسياليست
تجربه و هستي با انسان نسبت باب در تاملاتي مارسل ، گابريل
يافته خاص جايگاهي جديد كلام مباحث در كه دارد عشق و ايمان
اگر كه ببريم نام هايدگر مارتين از ميتوانيم نيز و.است
كلمهديني مرسوم معناي به نميتوان را او فلسفي نظام چه
كاررفته به وي فلسفه در كه واژگاني دايره اما ;خواند
آثار بر هستي و انساني وجود اوبه نگرش نوع نيز و است
تاثير بولتمان ورودلف پلتيليش همچون متكلمان
با آشنايي بدون كه بهگونهاي ;است گذاشته تعيينكنندهاي
حاصل متكلم دو اين انديشه تمام و تام درك تفكرهايدگر ،
.نميشود
مباحث شدن ازمطرحبيندازيم خودمان به نگاهي
سال چند از مختصر ، بيش حدي در هم آن درايران ، جديد كلام
در كشورمان انديشهورزان از پارهاي نقش بيشك.نميگذرد
.است انكارناپذير مباحث ، اين با ما مختصر هرچند آشنايي
از اينشاخه حوادث درچهارراه قرارگرفتن براي هنوز اگرچه
وبيش كم رويكرد همين اما ;لازماست بسيار كار معرفت ،
مباحث ، نشانه اين به مطبوعات واصحاب ناشران و نويسندگان
كه كتابي مجموعه روانتشار اين از.است خوبي
دارد ، خود برپيشاني را جديد كلام پديدآورندگان عنوان
.اميدواركنندهاست
درباره كتاب جلد پنج:مجموعهميرويم اين كتابهاي سراغ به
سم نوشته) مارسل گابريل:غرب دنياي متكلم و متفكر پنج
جان نوشته) مارتينهايدگر ،(ملكيان مصطفي كين ، ترجمه
نوشته) تيليش پل ،(كاشاني حنايي محمدسعيد ترجمه مككواري ،
ماخر شلاير فريدريش ،(راسخي فروزان ترجمه هيوودكوماس جي
و (درهبيدي صانعي ترجمهمنوچهر سايكس ، استون نوشته)
حنايي محمدسعيد هندرسن ، ترجمه ايان نوشته) رودلفبولتمان
.(كاشاني
مجموعه اينكه آن و كنيم اشاره نكتهاي به بايد جا همين در
مجموعه ايناست ناقصي مجموعه جديد ، كلام پديدآورندگان
در كه ميپردازد مشاهيري بهمعرفي كه دارد را آن داعيه
اما داشتهاند ، عمده تاثير يا و بودهاند موسس يا جديد كلام
از چندتن جاي مذكور ، فهرستنامهاي در كه است اين واقعيت
وجه هيچ به تاثيرشان كهدامنه غرب متكلمان بزرگترين
گور سورنكييركه.است نيست ، خالي متفكر پنج اين از كمتر
تازهاي جان او اينكهمباحث به باتوجه و آنهاست يكياز
در او خالي جاي است ، دميده بيستم و نوزدهم قرن كلام علم در
ديگري مهم متكلم و متفكر.ميشود احساس شدت به مجموعه اين
استكارل نيافته اختصاص او به كتابي مجموعه ين درا كه
مباحث بر بارت مهم تاثير كه حالي در راستي بهاست بارت
و است انكار غيرقابل خود از بعد روزگار و خود روزگار كلامي
حتي جديد ، الهي حكماي هوردرن ، تمامي گفتهويليام به
مديون نظري از مخالفهستند ، بارت كارل با كه كساني
ندارد؟ سهمي اينمجموعه در او چرا ،(2)اوميباشند
و بونهافر ، اميلبرونر ، راينهولدنيبور ديتريش
در بود بجا كه هستند ديگرمتكلماني از نيز پاننبرگ
.پرداختهميشد هم آنها به مجموعه اين
يافته نگارش مختلفي قلمنويسندگان به مجموعه اين كتابهاي
در ترجمه سبكهاي و شيوههاينگارش تنوع بنابراين ، .است
بايد موضوع ، اين كنار در اما است طبيعي اينكتابها ،
تحت كتابهايي نويسنده چند است قرار كه هنگامي شد يادآور
كتابهايي نه آثار اين كه هنگامي بخصوص بنويسند ، عنوان يك
از دادنچشماندازي نشان براي آثاري بلكه فني ، بسيار
است ، انديشههايآنان با اجمالي آشنايي متفكرانو ديدگاههاي
تا موضوعاتبايد به پرداختن در اينكتابها نويسندگان شيوه
اين اينمجموعه ، كتابهاي در.باشد وهماهنگ همسو اندازهاي
كتابپل از چندصفحه از مثلا است ، نشده چندانرعايت موضوع
درحالي نيافته اختصاص انديشمند اين زندگي تيليشبهشرح
بيشتر بهمراتب شلايرماخر كتابفريدريش كهنويسنده
.است پرداخته وي بهشرحزندگي
ارائه در مجموعه ، اين كتابهاي از پارهاي ديگر ، طرف از
نيستند موفق چندان موردبحث متفكر انديشههاي از تصويريروشن
گاه كه است آن نگارنده ، بهدليل اعتقاد به ايننارسايي ، و
كشيده ابهام به كار كه كردهاست خلاصه را موضوع مولفبهقدري
كه ميرسد بهنظر موردتيليش ، در مثلا كه بهطوري.شدهاست
كتابي در خواننده وقتي مثلااست نشده ادا بهخوبي حقمطلب
جديدو همچونوجود اصلاحاتي با شده ، نوشته كهدربارهتيليش
كتاب درمتن كه دارد انتظار ميشود ، وجودمواجه و ذات تقابل
آورده اصلاحات دربارهاين روشنگري شرح درپاورقيها دستكم يا
كه آنچنان و بيپاسخميماند چشمداشت اين امامتاسفانه ;شود
موضوع اين البته.خوانندهنميشود دستگير چيزي وشايد ، بايد
آثار ، اين از برخي نداردو مصداق مجموعه كتابهاي دربارههمه
.داشتهاند توجه روشنگريمتن به
آن به نوشتار اين در ضرورياست كه ديگري مهم موضوع
.است آثار اين ترجمه كيفيت و چون و چند بپردازيم ،
در فلسفي آثار ترجمه كتاب ، بخصوص ترجمه بيسروسامان وضع
ايران در آثار اين ترجمه اغلب ، .ندارد انكار جاي ايران ،
كه شرايطي در فيالمثل و است نبوده روشمند و سامانمند
ترجمه فارسي به غرب فلسفه اساسي و اول دست آثار از بسياري
در پرداختهاندكه آثاري ترجمه به گاه ما مترجمان نشده ،
گذشتهاز.نداشتهاند فوريت مذكور ، چندان آثار با مقايسه
زبان به فلسفي آثار بسيارياز ترجمه متاسفانه اين ،
ميزان گاه و نارساييهايياست و ضعفها فارسي ، داراي
كتاب ميدهد ترجيح كهخواننده است زياد بهقدري ايننارساييها
نهتنها موضوع اين كندو رها نيمخوانده يا رانخوانده
و كتاب نويسنده بلكهچهره ميبرد زيرسوال را تواناييمترجم
اين در البتهمخدوشميكند خواننده درنظر را انديشههاياو
كشورمان زبده ازمترجمان برخي تحسين درخور تلاش نبايد ميان
و فلسفي پيچيده و متونسنگين ترجمه كار از كه يادبرد از را
شناخت بر است آثارشانگواهي و آمدهاند بيرون كلاميسربلند
وبه بگذريم بحث اين از.بهخواننده آنها احترام و وسختكوشي
.بررسيبپردازيم مورد كتاب پنج ترجمه
بهدست مجموعه اين گفتيم ، كتابهاي پيشتر كه همانطور
ترجمه كيفيت بنابراين شدهاندو ترجمه متفاوتي مترجمان
كلي حكم مورد اين در ازاينرونميتوان ;است آنهامتفاوت
كتابگابريلمارسل دو از حال ، گذشته اين با.كرد صادر
وتصويري است پذيرفتني آنها ترجمه هايدگركه ومارتين
در را بحث مورد متفكران تفكرات و ازانديشه روشن بهمراتب
مترجمان كه گفت بايد بهجرات ميدهد ، قرار خواننده پيشروي
ترجمه در لازم دقت فاقد كموبيش مجموعه ، اين ديگر كتابهاي
در آنكه بهجاي موارد ، غالب در و بودهاند آثار اين
روان سليس ، متني شدهاند ، با ترجمه آنها قلم به كتابهاييكه
نارسا ، اصطلاحات جملاتمبهم ، شويم ، روبهرو فارسي و
زبان ساختارهاي به بيتوجهي لفظ ، به لفظ ترجمه نثرترجمهاي ،
.ميخورد بهچشم آنجا و اينجا..و فارسي
نهچندان موارد به اينكتابها ، خواندن هنگام نگارنده ،
كرده يادداشت را آنها و برخورده نمونهها اين از اندكي
بدون آثار ، اينگونه ترجمه ميدهد نشان كه مواردي.است
از درخشاني كار موردترجمه ، موضوع بر كافي تسلط احاطهو
(3).آبدرنميآيد
همچون كساني انديشههاي كه نيست بحثي اين در البته
خوديخود به مارسل هايدگرو ماخر ، شلاير و تيليش ، بولتمان
را حقيقت اين اما چنگنميآيد ، به آسان چندان و پيچيدهاست
ترجمه به دست وقتيمترجمي كه برد ياد از همنبايد
كتاب قالب رادر آن و ميزند ، -پيچيده هرچند-اثري
است اين خواننده كمترينتوقع ميدهد ، قرار دراختيارخواننده
شود روبهرو وعبارتهايي سليس و روان بامتني كه
.باشد رعايتشده آنها در فارسي كهساختارجملهبندي
برخي كاستيهاي بر چشم اگرچه حرفها ، اين تمام با
اما ;است حقيقت پوشيدناز چشم بستن ، مجموعه كتابهاياين از
انتشار طرح مجريان مترجمانو تلاش كه است همبيانصافي اين
كه چرا ;نكنيم راستايش جديد كلام پديدآورندگان مجموعه
ستودني كاري خود ازايندست ، بزرگاني آثار ترجمه اهتمامبه
در ترجمهشده يا آثارتاليفشده فقر كه شرايطي در هم آن;است
.بيدادميكند ايران ، در جديد ، زمينهكلام
عليا مسعود
راهنمايالهيات ويليام ، هوردرن ، (پانوشتها1
و علمي انتشارات ميكائيليان ، ترجمهطاطهوس پروتستان ،
آنكه براي (ص 108 3 همان ، (ص 95 2 اول ، 1368 ، چاپ فرهنگي ،
ارجاع زير صفحات به را خوانندگان نباشد بيگواه مدعايمان ،
ص 103 ،(آخر سطر) ص 91:شلايرماخر كتابفريدريش :ميدهيم
...و(سطر 98) ص 105 ،(سطر 2)ص 108 ص 109 ، ،(سطر 109)
ص 59 (سطر 1311) ص 56 (سطر 1817)ص 49:تيليش كتابپل
كتاب ..و (سطر 21) ص 79 ،(سطر 31) ص73 ،(سطر 1614)
ص 27 ( سطر 10)ص 9 (نخست سطرهاي) ص 14:بولتمان رودلف
سطر) ص 59..و(سطر 15) ص 42 ،(سطر 11)ص 36 ،(سطر 7)
...و (سطر 64) ص87 ،(32
|