آرزوها تجلي (ع)حسيني اربعين
عظمتها و
...خذيني فياسيوف بقتلي الا يستقم لم محمد دين كان ان
اي نمييابد ، استواري من كشتهشدن با جز محمد دين اگر
.گيريد فرو مرا شمشيرها
نشان كه ميشود يافت فرصتهايي گاه اقوام ، و ملتها تاريخ در
كه سرنوشتي.دارد آنها تاريخي سرنوشت بر حاكم كلي روح از
زده رقم قوم هر فرزانگان و برجستگان ، سرآمدان ، دست به
و اندوخته خود ، تاريخي تكامل راستاي در ملت هر.ميشود
آرمانهاي گروهي ، روياهاي خواستها ، آرزوها ، از انباني
قومي ضمير در اجتماعي عيني تجربههاي با همراه اسطورهاي
پايداري و قوام و استواري عامل واقع به.دارد انباشته خود
.هستند تاريخ از برآمده آرمانهاي و آرزوها همين ملتها
خواستها اين كه است آن كرد اشاره اينجا در بايد كه نكتهاي
نمادين ، گونهاي به و پوشيده و مبدل جامهاي در هماره
پيشه داد و آرمانخواه حقيقتجو ، روح پرواز و گشت جولانگاه
نموده فراهم را آنها معنوي زيست امكانات و بوده ملتها
پيش بايد بناچار اجتماعي ، تحول هر شناخت براي.است
آنگاه و جست باز نيز را آن ذهني و انديشهاي زمينههاي
.شناخت باز ملت يك تاريخ بر ناظر مدارج در را آن جايگاه
بررسي منظر در ميتواند چشمانداز اين از (ع)حسين امام قيام
ذهني شرايط و انگيزهها به نگاهي با.گيرد قرار ارزيابي و
حساسترين در شهيدان ، سرور كه درمييابيم قيام ، اين عيني و
ايستاده فرا بشريت ، و اسلام تاريخ نقطه دورانسازترين و
حقايق كنه از راستين دريافتي و درك با بزرگوار آن بود ،
و اجتماعي سرنوشت بر ناظر را ملتها كه اسلامي معارف و ديني
ما يغير حتي مابقوم لايغير الله ان:ميداند خود سياسي
در اصغر جهاد و اكبر جهاد تحقق اينكه حكم به و بانفسهم ،
جامعه در اگر زيرا.هستند يكديگر به وابسته اسلامي جامعه
چشم به اقتصادي برابري نا و اجتماعي فشارهاي و ستم اسلامي
كه نو طرحي انداختن در و آن برانداختن در كوششي و بخورد
نگيرد ، صورت باشد ، مردمان ، اسلامي و انساني شئون با مطابق
ابوذر گفته به گفت؟ سخن درون و نفس تزكيه از ميتوان چگونه
برون ديگر در از ايمان شود ، وارد فقر كه دري از:غفاري
.ميرود
معارف از مقدس و گران اندوختهاي با (ع)حسين امام آري ،
يعني الهي ، شريعت به متظاهر ستمگران ضد بر قرآني ، و خدايي
.نمود قيام فاسد خاندان
كسي كه يافت گواهي ميتوان تاريخ نقطه كدام در راستي به
و حق احقاق براي را يارانش و فرزندان گراميترين و خود
به فداكارانه و ايثارگرانه اينچنين دين ، نگهداشتن زنده
خوي و رفتار چنان با و بدانگونه آنهم فرستد؟ مرگ كام
!بيمانند و حماسي
شهادت جز ميدانست كه نهاد راهي در گام دلانگيزانه (ع)حسين
;راستين گزينش اين از بود خشنود نميكشدو را انتظارش
ناراستي ، بيداد ، ستم ، هرگونه نفي بنياد بر كه گزينشي
و سويي از...و فساد نادرستي ، كژي ، دين ، در بدعتگزاري
و عدالت ،(ص)محمدي آيين حقيقت استواري و اثبات به اميد
اثبات و نفي اين نمودگاه عاشورا.ميشد جلوهگر دادپيشگي
در اسلام امت مبارزات همه عطف نقطه عاشورا ، سترگ حركت.است
از گرفتن الگو با جهان مسلمانان و گرديده تاريخ راستاي
ستمگر حكومتهاي متفاوت چهرههاي با بيمانند ، قيام اين
.فراميخوانند نبرد به آنرا و درافتاده
يارانش ، و شهيدان سالار سوگ در ساله هر جهان شيعيان
بيعدالتي و زورگويي هرگونه تمثيلي ، نفي و نمادين بهگونهاي
قرارميدهند ، خود سياسي و اجتماعي آگاهي و شعور سرلوحه را
وي خلافت دستگاه و يزيدبنمعاويه ضد بر (ع)حسين امام چراكه
شايسته را او و فرمود خودداري وي با بيعت واز خاست بهپا
مجازاتي و كيفر مستحق نميدانست ، بلكه مسلمانان بر زمامداري
اربعينشهادت در.ميدانست ننگينش عملكرد قبال در سنگين
اين فرارسيدن تسليت ضمن يارانش ، و (ع)حسين امام جانگداز
انديشههاي و پيامها جهان مسلمانان ما اميدداريم روز ،
فراروي دلانه چراغ را اباعبداللهالحسين قيام درون در نهفته
.دهيم قرار خويش سياسي و اجتماعي حيات
|