مدرنيته از گريز
(پاياني بخش) پستمدرن و مدرنيسم سنت ،
تاريخ مدعياند پسامدرن ، نحله انديشمندان
و تاريخي جبر هيچ ندارد ، اجتنابناپذيري مراحل
تابع همهكشورها كه نيست دست در تاريخي كلي قانونمندي هيچ
.باشند آن
است روشن و شفاف كاملا تفكر كه را باور اين مدرنيته فرا
قائل زيادي اهميت آن براي اگر كه است ومعتقد ميكند رد
خواهيم هست كه آنچه از پيچيدهتر و بغرنجتر را مسائل شويم
داشتند را باور اين كه ونيوتن دكارت خلاف بر.كرد
اين كانت نظر در برسد ، خود پايان به ميتواند علمي كهتحقيق
و موافقين هم كه باشد دليل همين به شايد) بود غيرممكن يك
(.بازگشتهاند كانت به مخالفينفرامدرنيته هم
عرصه مدرنيسمميداندار پست انديشه بيستم ، قرن آخر ربع در
بودريار ، دريدا ، ليوتار ، چونفوكو ، متفكراني.است شده تفكر
برانداز بنيان نقد با را مدرنيته شكليميراث به يك هر
ميراث از گونهاي به يك هر متفكران اين.خواند جدال خويشبه
بهره زيمل و هايدگر ، وبر نيچه ، چون انديشمنداني فكري
.كشيدهاند نقد به مختلف ازنظرگاههاي را مدرنيته و بردهاند
را آن وقايع و تاريخي امور مدرن ، پست انگارانه تاريخ بينش
از كدام هر ازميدهد تقليل ناب نوستالوژي از مجموعهاي
و تاويل لذا و آمده وجود به متعددي ديدگاههاي تاريخها
ترتيب اين به.شد خواهد پديدار آن از تفسيرنامتقارني
مقدور اين از بيش ندارديا وجود يا پيشرفت ، ذهنيت و انديشه
مقطع يك نه اساسا مدرنيسم كهپست معتقدند عدهاي.نيست
.است رويكرد يك بلكه مكاني ، مقطع يك ونه است زماني
فلسفي ازجنبش متاثر فكري چالشهاي جدي طرح از پيش تا
و انديشهورزي اساسا درغرب ، (مدرنيسم پست) فراتجدد فكري
براي نظرياتي و الگوها طرح پيرامون (discourse)گفتمان
آكادميكجريان بخشهاي در مختلف ، عرصههاي در گذار و نوگرايي
(Post modern) عنوانپسامدرن تحت كه تازهاي جنبش.داشت
فكري چالشهاي از دهه سومين اكنونوارد و است شده مطرح
كه مدرنيته ، در موجود مولفههاي بر دستگذاشتن با ميشود ،
شديدا گرايش ضمن شدهاند ، بحران دچار عملي و نظري ازجنبه
و متكثر گفتمانهاي مدعي ،(deconstrutionist) شكنانه ساخت
باشكاكيت است همراه مذكور ، گفتمانهاي.است ديگري متنوع
پيرامون آگاهي رشد ،(metanarratives) فراروايتها در
اجتماعي ، مختلف جنبشهاي آمدن پديد اطلاعاتي ، تكنولوژيهاي
كه نوظهور فرصتهاي و كشمكشها از اضدادي جمع علاوه به
در ديگر اخلاقي سياستهاي براي را جداگانهاي بنيان ميتواند
.آورد وجود به حاضر عصر
ژان از پستمدرنيته براي تعريف مختصرترين و معروفترين
زاويه ، اين از.فراروايتها به شكاكيت:است فرانسواليوتار
تكگويي همچون اينكه ضمن آن ، خاص متافيزيك و مدرنيته حركت
(otherness) غيريتهاي و محدوديتها است ، بزرگ رواي يك
بزرگ ، روايتهاي بازوال اكنون و است كرده ايجاد نيز متعددي
نمايش امكان عدم عام ، قواعد نفي كليدي ، مفاهيم نفي همچنين
و كليتها برسر هملتي جنگ و اجتماعي علوم توسط جهان ادراكي
با گفتگو تنها تاريخي ، خطي تك فرايند پايان در حقيقتها ،
گفتمان درون از خود كه را درگذشته شده طرح آراء و علقهها
شناسايي طريق از و ميداند امكانپذير خزيدهاند بيرون تجدد
تحولي در تجدد ، دنيامدارانه غايتمداري برخلاف آنها ، تبار
الزماني آخر مفاهيم -جديدتر معناي در -وجود اصالت به
.ميسازد متجلي نيز را خود (opocalyptic) آپوكاليپتيك
بوده تجدد بطن در كه تعريفهايي به نسبت پسامدرن حساسيت
انواع از تركيبي خود تا ميسازد فراهم را امكان اين اكنون
كه همانطور درست.باشد شده پررنگ دوباره نسخهاي يا گذشته
كاملا تغذيهاي منابع و تكنولوژيها بر اطلاعات جهان خود
موهبت اين از ما اينك:است متكي خودش از متفاوت
از يك هر شرايط از خستگي احساس محض به تا برخورداريم
گذشته اعصار كه موهبتي كنيم ، زندگي بعدي جهان در جهانها ،
فكري كارگران سوي از استبدادي هيچ و بودند بيبهره آن از
انحصاري ، سرمايهداري نه و اشرافي حكومت نه.ندارد وجود
قدرت داراي صورت هر به كه است اول طبقه شبه تنها بلكه
.ميباشد
مراحل تاريخ مدعياند پسامدرن ، نحله انديشمندان
هيچقانونمندي و تاريخي جبر هيچ ندارد ، اجتنابناپذيري
و باشند ، آن تابع كشورها همه كه نيست دست در تاريخي كلي
و ناظر كه كرد عرضه نميتوان عمومي نظريه هيچگونه بنابراين
.باشد كشورها همه تجربه بر شامل
پسامدرن درشرايط كه هستند اين به قايل مذكور انديشمندان
نظريهاي به نميتوان لذا حاكماست جا همه بر تمدني يكتايي
در را اجتماعي پديدههاي كه رسيد طبيعي علوم نظريات مانند
غرب تجربه.دهد توضيح تاريخ طول در و مختلف تمدنهاي همه
اروپاست تمدني متن به مقيد و محدود اتفاقي ، تجربه يك تنها
پس.است جوامع همان فرهنگ جزو نيز آن مدرنيستي علوم و
.نيست ممكن غربي علوم به دادن عينيت
قرن در عظيممتفكران سرخوردگي محصول فرانوگرايي انديشه
و جنگها و جهاني عمده دوجنگ با كه قرني ;است بيستم
اسفبارتر و خشنتر مراتب به شايد عديدهمنطقهاي ، بحرانهاي
.ميشود نزديك خود پايان به كه ميرود ازآنها
عمل با ما استكه اين روبروست آن با فرامدرنيته كه مشكلي
كه چرا كنيم ، رها شرمدرنيته از را خود نميتوانيم خواستن
طرف از و است مدرنيته به متعلق خود عملخواستن طرف يك از
مسئله ايناست ديوانگي ارادي غير عمل به تمايل ديگر
بند در را خود هم مدرنيته زيرا هست ، نيز مدرنيته خود مشكل
عملش آزادي رو اين از و تنيده خود كه ميبيند تارهايي
.ميباشد محدود بسيار
چالشسنتهاي و نسبيگرايي انديشه سايههاي هماكنون از
روش و تفكر فضاي بدبيني ، و نوگرايي دوران و اخلاقي و فلسفي
تاريك در انسان جايگاه.است كرده تيره را فرامدرن بينش و
ولي.نيست مشخص كاملا هنوز سياست و اجتماع عرصه روشن
تبيين و روشها و معيارها مفاهيم ، دوباره تعريف ضرورت
.ميشود احساس كاملا ارزشها و بينشها
نوشتههايطرفداران در نزديك آيندهاي در ما كه را آنچه
روش يك فقط كه ايناست بود خواهيم آن شاهد فرامدرنيته
خود در را گفتمانها همه كهميتواند دارد وجود گفتماني
.است (prose)منثور سخن و نثر آنروش و دهد جاي
قرار وفرامدرنيته مدرنيته ميان در هماكنون حال هر در
و پيآمد اين زيرا ميگردند؟ بهكانتباز چرا گرفتهايم ،
.بود كرده پيشبيني آنرا كانت و مدرنيتهاست نتيجه
آن از وهابرماس است خرسند پيآمدي چنين از ليوتارد
تحسين براي يكي ;ميگردند باز بهكانت متفكر دو هر.بيزار
.است كرده اشتباه كجا ببيند كه رو اين از ديگري و وي
دوراننوگرايي اگر كه معتقدند فرانوگرا نويسندگان بعضي
آرامش به گرايش دورانفرانوگرايي بود ، دايمي انقلاب عرصه
آغوشي جديد دوران گروه ، اين باور به.داشت خواهد ركود و
نخواهد ليبراليسم بنيادي آموزه و فلسفي ورزي انديشه براي
خواهد هموار محدود سياست سازگارتر چارچوب براي راه و گشود
و بود ، خواهد ناپختگي نشانه مجادلات اين درباره قضاوت.شد
بحراني دنياي ناپايدار و سيال شرايط در كه آموختهايم ما
اما.نكنيم تعجيل هزارچهره و زودگذر پديدههاي داوري در
قضايا به است مايل كه آنگونه مختاراست كنجكاو خواننده
.بنگرد
انديشه تازههاي
|
آلمان معاصر جامعهشناسي
آرون ريمون:نويسنده
ثاقبفر مرتضي ترجمه
تبيان ، 1377 انتشاراتي فرهنگي موسسه نشر
و قرن 19 دايرهالمعارفي جامعهشناسي آلماني ، نويسندگان
.ميكنند تفكيك يكديگر از را بيستم قرن جامعهشناسيتحليلي
آلمان جامعهشناسي عنوان به زحمتچيزي به قرن آغاز تا
را اجتماعي علوم حدودسال 1895 بولگه.م وقتي داشت ، وجود
مثال متفاوتي تحقيقات چنان از نمونه براي ميكرد بررسي
حقوق درباره يرينگ اخلاق ، درباره زيمل آثار كه ميآورد
روش يا روح از سرشار علوماجتماعي ديگر عبارت به...و
معناي به جامعهشناسي كار از بخشي البته.بودند جامعهشناسي
حقوقدانان مورخان ، توسط آن بخش جالبترين شايد و آن گسترده
جامعهشناسي خاص تاليفات ميگيرد ، اما انجام اقتصاددانان و
بشود آن كهدرباره قضاوتي هر رغم به كه دارد وجود نيز
بدين.است آلمان معاصر جامعهشناسي كتاب موضوع مهمترين
نخست.است چنين كتاب اين در مطالعه برنامه و موضوع ترتيب
به مايل كه آلمانيها قول به يا مند دستگاه جامعهشناسي
سپس جامعه ، شناسي هستندجامعه قبيح حشو اين از استفاده
.وبر ماكس وسرانجام تاريخي جامعهشناسي
كارآفريني بر مقدمهاي
خارجي نويسندگان از گروهي:تاليف
نطاق سيامك:ترجمه
اول ، 1376 چاپ
جلد هزار سه:شمارگان
(ايران ملي بهرهوري سازمان نظارت با) بصير:ناشر
ريال وزيري ، 6000 صفحه ، 188
توسعهاقتصادي در كارآفريني نقش بررسي كتاب ، اين هدف
توليد مختلف ريسكپذير ، عوامل مدير يا كارآفرين.كشورهاست
را خود فعاليتهاي كوشش ، و تلاش خلاقيت ، با و آورده گردهم را
.ميسازد قرين موفقيت با
و دولتي صاحبنظران ، مسئولان آشنايي منظور به مجموعه ، اين
و شده نوشته مهيجكارآفريني دنياي با جوان خوانندگان
دولت ، نقش ملي ، توسعه ازجمله مختلف زواياي از موضوع
شده بررسي كارآفريني عمليات و كارآفرينان هدايت و شناسايي
.است
اصليآن متن و دارد فصل چهارده و بخش چهار شامل كتاب
فراهمآمده فيليپين دانشگاه كوچك صنايع انستيتو توسط
.است
سازمانها و انسانها در نوآوري و خلاقيت
فشاني آقايي تيمور دكتر:مولف
الواني سيدمهدي دكتر:از مقدمهاي با
ترمه:ناشر
اول ، 1377 چاپ
نسخه هزار پنج:شمارگان
ريال وزيري ، 11000 صفحه ، 360
مطرح او زندگي ابعاد تمام در بشري نياز يك بهعنوان خلاقيت ،
در است ، نو فكر و انديشه يك توليد و پيدايي خلاقيت ، .است
حامل كتاب ، اين.است انديشه آن ساختن عملي نوآوري كه حالي
را جامعه و سازمان انسان ، بالندگي و توسعه كه است پيامي
درستي به را پيام اين اگر و ميداند نوآوري و خلاقيت گرو در
خواهيم نوآوري و خلاقيت فنون از بهرهجويي با كنيم ، درك
و برسيم خود اهداف به اثربخش و كارآمد طريقي به توانست ،
از.باشيم داشته پيشرو و يافته توسعه جامعهاي و سازمان
و ميدهد تشكيل خلاقيت را ، سوم موج محور تافلر ، الوين ديد
يكم و بيست قرن در پيشرفت و زندگي ايجازگر ، عامل اين بدون
استفاده مورد ميتواند كتاب ايننيست امكانپذير عملا
تربيتي علوم و روانشناسي مديريت ، علوم دانشجويان و محققان
.شود واقع آموزشي و صنعتي اداري ، سازمانهاي مديران و
|
|