و شهرداري عملكرد بررسي
قانونگرايي ، ديدگاه از دادگاه
ورسالتگرايي منطقگرايي
سه به ميشود قانونگرايي لحاظ از را مديران جامعهاي هر در
:كرد تقسيم نوع
مدير (منطقگرا3 و قانونگرا مدير(قانونگرا ، 2 مدير (1
.رسالتگرا گراو منطق قانونگرا ،
فعاليت ، سال طول 16 در كشاورزي ماشينهاي كارشناس عنوان به
و داشتهام كار سرو مرتبا مديران اين سهنوع هر با
جان عمق تا را آنها كردنبا كار شيرينيهاي و تلخيها
.چشيدهام
هر را كاري هر و است راحت خيلي اول نوع مدير است طبيعي
براي را لازم صراحت قانون اگر باشد سرنوشتساز كه هم قدر
لذا و نميدهد انجام را آن باشد ، نكرده بيان آن دادن انجام
دادن انجام موقع دوم ، نوع مدير.نميخورد جوش و حرص چندان
به باشد ، نشده بيان صراحت با قانون در آن تكليف اگر كاري
را كار و ميكند جبران را قانون نقص و ميشود متوسل منطق
براي وسيله عنوان به را قانون سوم ، نوع مدير.ميبرد پيش
شناختن ضمن مدير نوع اين لذا ميشناسدو خود رسالت بردن پيش
قرار وي دوش بر كه را رسالتي نسبتبه منطق ، و قانون
براي جايي در لذااگر و دارد درك و شناخت است گرفته
و منطق از نباشد استفاده قابل قانون رسالت ، پيشبرد
زمين بر رسالتش نميگذارد و ميكند استفاده عمل ابتكار
براي مديران ديگر از بيشتر مديري چنين طبيعياست.بماند
.است موثر جامعه شكوفايي و رشد
وجود رسالتگرا و منطقگرا قانونگرا ، افراد نيز قضات بين در
راستاي در فقط چون است راحت بسيار اول نوع قاضي.دارند
براي دوم نوع قاضي ولي نمايد بايدكوشش قوانين دانستن
نوع قاضي اما.نمايد تلاش بايد منطق هم و قوانين هم شناختن
درك خوب نيز را خود رسالت منطق و قوانين دانستن ضمن سوم
از يكي اين كه ميكند تلاش آن به ماندن وفادار براي و كرده
.جامعه براي مفيد فوقالعاده ولي است كارها مشكلترين
و ركود از شهر حفظ بلكه نبوده قانون حفظ شهردار رسالت
بلكه نبوده قانون حفظ نيز قاضي رسالت و است تباهي و تنزل
شهردار هم وظايف جزء قانون به احترام ولياست عدالت حفظ
اگر قوانين لذا.جامعه افراد تكتك هم و قاضي هم و است
غير اگر ولي.ميشوند حفظ خود خودبه باشند مقيد و منطقي
از زودتر چه هر و بروند بين از هم بايد هستند مضر و منطقي
.است جامعه نفع به بيشتر بروند بين
كه است جامعه هر در معمول امر يك قوانين جايگزيني يا اصلاح
نشانه و قوت نقطه بلكه نبوده جامعه آن ضعف امرنشانه اين
قوانين لذااست جامعه آن ترقي و رشد سبب و هوشياري
را جامعه و بيايند در آب از اشتباه و غيرمنطقي ميتوانند
حفظ راستاي در نبايد قانون مجريان تلاش لذا.بزنند صدمه
همانا كه باشد آن احترام حفظ راستاي در بلكه باشد قانون
.است رسالت راستاي در آن از كردن استفاده و درك صحيح
و غيره شهردارو چه و قاضي چه قانون دراجراي بنابراين
مقيد بلكه باشند قانون حفظكوركورانه به مقيد نبايد ذالك
خود رسالت درراستاي و منطق چهارچوب در را آن باشند
عمل ابتكار از نبود استفاده قابل اگر و كنند استفاده
نقص رفع براي و ببرند پيش به را رسالت و نمايند استفاده
جرات كم مديري اگر آينده در تا بشوند پيگير نيز قانون آن
آن مقابل در شد مواجه آن با جنبه كم يا تجربه كم يا
اين در فقط كه نكند استفاده سوء آن از يا نشود درمانده
به جامعه ، يك در غيرمنطقي و اشتباه قوانين كه است صورت
زودتر و مطمئنتر روش اين با و است اصلاح و كشف قابل موقع
.رسيد مدني جامعه يك به ميشود
ميدهد ، سوق مرج و هرج سوي به را جامعه بيقانوني اگر
و منطق به توجه بدون و كوركورانه و مطلق قانونگرايي
بيهودهگرايي و بيتفاوتي بيعدالتي ، سوي به را جامعه رسالت ،
.ميبرد
كه ميشوند سبب رسالت ، به بيتوجه و قانونگرا مطلقا افراد
قرار رسيدگي و توجه مورد نادرست و منطقي قوانينغير
به تبديل حتي زمان مرور به و ميمانند باقي لذا و نگيرند
گريبانگير هميشه براي آن مصيبت صورت آن در كه ميشوند سنت
زحمتي اندك با ميشود را غلط قانون چون ميشود ، جامعه آن
يا اصلاح نميشود سادگي همين به را غلط سنت ولي كرد اصلاح
.كرد جايگزين
و عقلي وظيفه حسب بر كه هستند كساني رسالتگرا افراد
زماني تا فقط لذا و هستند قايل احترام برايقانون وجداني
آنها قانوني رسالت و عقلي بامنطق كه هستند متكي آن به
و نميكنند آنپيروي از كوركورانه لذا و نكند پيدا تضاد
مصيبتهاي از را جامعه خود قانوني رسالت پيشبردن ضمن لذا
.ميدهند نجات نادرست يا معيوب قوانين مرموز
كه است ديده خود به را زيادي شهرداران كه است شهري تهران
اولين اين ولي بودهاند خودكامه هم بعضي و بعضيقانونگرا
تجربه را رسالتگرا دقيقا شهرداري شهرتهران كه است بار
به قانون مجهولات يا خمها و درپيچ قبلي شهرداران.ميكند
پيشبرد براي بسيارناچيزي توفيق كه بودهاند اسير طوري
كهمورد تهران گراي رسالت شهردار ولي داشتهاند رسالت
صحيح انديشه اثر در است گرفته قرار قانون تخلفات اتهام
شهرداران بلكه است ، كرده راشهر تهران شهر تنها نه خود
است فهمانده ممكن شكل آشكارترين به را كشور شهرهاي تمامي
قاطعانه را قوانين بايد چگونه و چيست شهرداري صحيح روش كه
استفاده خود قانوني رسالت راستاي در و عقلي چهارچوب در و
كشور شهرهاي در نشاط و تحول چه كه ميبينيم لذا و كرد
كشور جوانان براي نيز مفيد و جديد شغل هزاران و ايجاد
.است شده ايجاد
بايد بشود سنت كشور در كوركورانه و مطلق قانونگرايي اگر
در قانونگرايي اگر ولي باشيم ناگوار روزهاي انتظار در
آن در شود ، سنت كشور در راستايرسالت در و منطق چهارچوب
فرهنگ ، بهترين بهترينمكتب ، پشتوانه داشتن با ايران صورت
و ترقي شيرينترينفرازهاي به زود خيلي دنيا ، در ملت بهترين
كرباسچي آقاي شدن شكسته است بديهي كه رسيد خواهد خوشبختي
سنتيشدن و گرايي رسالت شدن شكسته محاكمه اين در
.بود خواهد جامعه در قانونگراييكوركورانه
آگاهي نادر
كشاورزي آلات ماشين كارشناس
|