جهاني فرهنگ دربارهء
بر را مرزها از خارج فرهنگي يكپارچه ، كهجهان آن يا
حصار در زيستن اين بر علاوه كرد؟ خواهد تحميل بومي زندگي
جهاني جهت تلاش يا ميشود تلقي متعالي ارزشي كه مرزهاست
يا است جهاني ما ، آينده دنياي كه اين بالاخره و زيستن؟
انديشمنداني آراء ذكر و تاريخي نگاهي با حاضر مقاله بومي؟
فوق پرسشهاي پاسخ...و رواقيون روسو ، ژاك ژان ارسطو ، چون
آراء برخي به اتكا با نويسندهميكند بررسي را
شدن جهاني و ارتباطي وسايل گسترش به متاخر نظريهپردازان
خواه كه ميكند اشاره درمينوردد را مرزها كه ارتباطات
عين در ميكند ، واقعي امر يك را فرهنگ شدن جهاني ناخواه
آن به و ديد گونهاي به نيز را بومي فرهنگ ميتوان حال
مقالات گروهباشد نداشته شدن جهاني با تعارضي كه پرداخت
لوئي آينده وزير تورگو ، روبرژاك آن بارون سال 1750 ، در
مقوله درباره داشت ، سال تنها 23 زمان آن در كه شانزدهم ،
باب در كهبيترديد آورد زبان بر سخناني جوامع ، پيشرفت
عقيده به.است مناسبيادآوري جهاني ، فرهنگ مقوله از گفتگو
آن ، با انسانها كه گردونههاييهستند نوشتار و زبان وي
كه چندان ميدهند ، انتقال ديگر بهنسل نسلي از را خود فرهنگ
محسوب مشترك گنجينه همچون نيز بشر جذييدانش صورتهاي همه
اين.ميگذارد ارث به بعدي نسل براي نسل كههر ميشوند
سدههايي گويي كشفها ، اثر بر فرهنگي گنجينهمشترك
گفت ميتوان كه چندان ميگردد ، پربارتر و پيدرپيغنيتر
ميدهد تشكيل را عظيمي كلي واحد يك بشر نوع كهفرهنگ
.دارد پيشرفت بلوغ به كودكي از فردي هر كهمانند
وابستگي سوي به آرزو اين بشر ، طولاني تاريخ كشاكش در
اين در.است بوده نشيب و فراز دچار همچنان متقابل ،
خود خاص حقايق گوياي سياسي ، فلسفه تاريخ زمينه
باستان ، انديشمندان آراء فحواي در كه آنگونه.است
معتقدبه يكي كه دارد وجود نظريه دو ميان دائمي يكمباحثه
.است بوده جهانشمول فرهنگ يك
كه داشت وجود نگرش اين ارسطو ، و افلاطون دوران يونان در
با نوين ، ملي كشور يك گستردگي به حتي سياسي ، نظم يك ايجاد
زمان آن يونانيان.است متباين و ناسازگار انساني زندگي
سرشت اقتضاي به انسان بودندكه شريك گرايش اين در عموما
كند ، زندگي ميتواند كوچكند ، كشورهاييكه در فقط سياسياش ،
امپراتوري مركز از و ميكند بزرگزندگي كشوري در كه كسي
بوده نوعي شهروند ، جاي به ميشود ، حكمرانده او بر دوري
هم به كلي ماهيتي با انسانها ارسطو ، زعم هرچندبه.است
-دولت يعني كوچك ، قلمرو با دولتي فقط مرتبطند ، اما
.خواهدشد آن در نهفته يگانگي و ماهيت اين تحقق شهر ، باعث
حق باامكان كوچك ، قلمرو يك به پيوستگي يعني آرمان ، اين
شده مطرح بعدينيز ، ساليان طول در تودهها ، مستقيم مشاركت
اساسي ازمعيارهاي دفاع ضمن ژاكروسو ژان مثلا.است
مرتبا شهروندانش كوچكيكه كشورهاي از باستان ، دموكراسيهاي
عين در.ميكند صحبت ملاقاتكنند ، واحد مجمعي در را يكديگر
با همسو ايدهآليست ، متفكرين برخياز روسو ، زمان از حال ،
تشكيلات و تئوريها كردن متلاشي با كهتنها بردهاند گمان او ،
سوق رستگاري به را جوامع ميتوان كه است دنياينوين گسترده
همگونبراي فرهنگ با جهاني واحد دولت اينان نظر از پس.داد
.بيافريند فاجعه ميتوانست بشريت كل
الهامبخشاين كه قدر آن آرمانگرايي ديگر ، سوي از اما
خود مشتركانساني هويت ميتوانند انسانها همه كه ديدگاه
بود ، تحققبخشند جهاني مشتركالمنافع جامعه در را
امور در چهره به چهره و روزانه مشاركت ايده الهامبخش
.نبود شهروندي
توسط اما پديدارشد ، باستان عهد در هرچند نظريه ، اين
.يافت توسعه و رشد رواقيون
بهجهانشهر را خود جاي شهر -دولت پديده رواقي ، بينش در
عقل ميتوانبا را جهاني نظم چون.داد (Cosmopolis)
گرفت نتيجه ميتوان رواق ، اورنيوس ماركس همچون پس دريافت ،
در بنابراين.هستيم جهاني شهر شهروندان همه ، كهما
كه انساني مشترك ماهيت اصل ارسطو ، نگرش برابر در اينجا ،
ارتقاء انساني جهاني جامعه آرمان به انسانهاست وحدتبخش
درخور اهميت آنچنان رواقي ، بينش معيار ، اين با.مييابد
غرب ، فلسفه تاريخ برجسته شخصيتهاي از بسياري كه مييابد ،
.درميدهند آن به
بيشاز كليسا ، ابواب وسطا ، قرون و باستان دوره طول در
عقيدهاينان ، به.داشتند جهانگرايي ايده خود ، رواق اسلاف
به بلكه سياسي ، نظم و فطري قانون طريق از تنها نه انسانها
رحمت كسب جهت نخستين ، هبوط و همگان بودن گناهكار واسطه
آرمان حال ، هر دردارند واحد كل در يگانگي به نياز خدا ،
بيستم ، قرن در جهاني ، ايمان مسيحي آرمان و جهاني صلح رومي
ايده طرف يك از.رفتند پيش هم كشاكش در بزرگ آرزويي چون
بينالمللي حقوق و بينالمللي سازمانهاي در مسيحي و رومي
مسيحي ، مذدهب از دنيوي قرائتي با سويي از و يافت ، رواج
زعم به.شد جهاني فرهنگ نگرش قراول پيش ماركس ، فلسفه
تحميلي ، طبقاتي تشكيلات وسيله به ملتها ماركسيستي ، فلسفه
اين خودآگاهي نهايت ، در اما بازماندهاند ، پويا حركت از
در متاسفانه اما.ساخت خواهد ممكن را فراگير اتحاد طبقه ،
حاكميت) تقديرگرايي دليل به شايد يا ديگر قرائتهاي نتيجه
خود ، انگاري حق نتيجه در مذكور ، فلسفه ،(جهان بر كمونيسم
.شد ديگر فجايع و ملتها ديگر حقوق به تجاوز باعث
قرنبيست يعني ميلاي ، سوم هزاره به ورود آستانه در اكنون
حفظ سنگينمسئوليت بار گذشته ، قرن هر از بيش و كم يكم و
يك كدام ما كه پرسيد بايستي دارد ، دوش بر را بشريت و تمدن
مقابل در حصار نوعي با ارسطويي ، كوچك جوامع ميخواهيم؟ را
فراگير آنچنان صلحي با جامعهاي يا تمدنها ، و فرهنگها ديگر
نحوي به بتواند بشريت همه آن محدوده در كه عادلانه و
كند؟ زندگي مسالمتآميز
پيشرفتهاي به توجه با جهاني ، فرهنگ ميرسد ، نظر به
و رسانهايي ، تكنولوژي ، مختلف زمينههاي در كه روزافزوني
گرايش است ، داده رخ حيات مقوله از بشر فهم رفتن بالا نيز
نوين عنوانراههاي تحت آن از بونيو دانيل كه آنچه سوي به
و كوچك شديدا جهان.است يافته شدت برده نام بودن هم با
برابر راحتيدر كهبه آنگونه.است شده فشرده مبهم
چارلي بازي بادكنك وهمانند مينشينم ، خود تلويزيونهاي
،.ميكنيم بازي زمين كره با ديكتاتوربزرگ ، فيلم در چاپلين
زمان كنوني عصر در كه است چيزي آن دستيابيبه نوعي اين
از ميتوانيم ، راحتي به ما.ميشود ناميده (realTime) واقعي
يك وقوع مكان در رسانهايي و اينترنت طريقشبكههاي
.يابيم حادثهحضور
ويژه به و ارتباطات و نقل ، و حمل سريع پيشرفتهاي
و فكسها ، ريزكامپيوتر ، نوري ، كابل مانند فني پيشرفتهاي
.دادهاند كاهش بسيار را فاصلهها ماهوارهاي پخش
ملل ، سازمان به وابسته توسعه و فرهنگ كميسيون اعضاي مثلا
كردهاند مشاهده جهان مختلف شهرهاي در خود گردهماييهاي در
شرق ، پرو ، در مانند نيز چين در ليسبون ، تا كشمير از كه
.هستند هم شبيه تمامدنيا جوانان جنوب ، و شمال غرب ،
غذايي عادات واحد ، نرمشهاي يكسان رفتار واحد ، لباسهاي
زنان با بدرفتاري موادمخدر ، به مربوط جنايتهاي حتي واحد ،
جاي همه در و ميخوردند در را مرزها نيز فساد و كلاهبرداري
وجود با آلندوبنوا ، چون نويسندهاي.دارند شباهت بههم جهان
بزرگراه به آنرا كه اقتصاد شدن جهاني فرايند از انتقاد
چگونه فرهنگي عرصه در كه است متعجب ميكند ، تعبير چپاول
افراطيون و افغانستان ، طالبان چون بنيادگرايي جوامع
بهصورت آنان فرهنگ از غربي ، تمدن نفي كنار در الجزايري ،
كه همچنان ميبردند ، بهره كوكاكولا و جين از استفاده
جهان مزاياي و (C.NN) ان.ان.سي اخبار از بهراحتي
البته و ميكنند استفاده خود هويت اشاعه جهت دموكراسي
با تقابل چنين كه ميگيرد نتيجه نهايت در آلندوبنوا
.نميبرد جايي به راه انديشهها ، جهانيشدن
ديگربه جهاني ، فرهنگ منصفانهگفت ، بايستي بنابراين
.نيست شمال يا متحده ايالات كشورچون يك دراختيار تمامي
در پس ازاين جهاني فرهنگ هنر ، و ادبيات موسيقي ، عرصه در
اندازه همان به سئول ، و اواگادوگو ريودوژانيرو ، بمبئي ، ،
.پاريس يا ليورپول لندن ، نيويورك ، در كه ميگيرد شكل
بهراحتي نيز ، شرايطپسامدرن در جهاني فرهنگ اين تنوعات
گفته زمينه اين مدرن ، در بودريارپست.است قابلدرك
ميشود متجلي اينمفهوم در پسامدرن ، عامل نخستين:است
جهاني فيالواقعماهيتي كوكاكولا و جين مثلشولوار كه
داراي بوداپست و شيكاگو و زنگبار و دروانگوور ، و دارد
شده سبب همچنين مشترك ويژگيهاي اين.است مشتركي ويژگيهاي
به استناد با نيز آن پيشبرد راههاي و جهاني امنيت كه
.شود توجيه جهانشمول فرهنگ
درجهت ميتوان مناسبي باتمهيدات جهاني ، فرهنگ عرصه در
توسعه معيارهاي از بهرهبردن همزمان و كشور يك داخلي توسعه
كشور يك بومي فرهنگ سو يك از.كرد استفاده هم جهاني
و باشد (over-inclusive) فراشمول وحدت يك مشوق هم ميتواند
فرهنگ فراشمولي نقش -(under-inclusive) كمشمول وحدت يك هم
در بلكه است ، مربوط كشورهاي ملي جوامع خدمت در نهتنها
نيز فراملي و جهاني امپراطوري ، نظامهاي خدمت در عينحال
بهكار خوبي تعابير مايكلشادسن زمينه اين درميگيرد قرار
آراء غربي ، طبيعي علوم يافتن رواج وي بهعقيده است ، برده
مويد ملي ، آموزش نظامهاي در قرآن آموزش و وانگلس ماركس ،
اشاعه ميرود ، فراتر ملي مرزهاي از كه است وفاداريهايي
جوامع مصرفي فرهنگ در راك ، موسيقي فوتبال ، جين ، شلوار
برپايه ميآوردكه پديد را خواستههايي و سليقهها مختلف ،
.سوالميرود زير ملي شده محصور كوچكو جوامع آنها
بهطور تكنولوژيرسانهها ، در جديدترينابداعات از پارهاي
در هم و باشند تمركزفرهنگي خدمت در همميتوانند بالقوه
.گيرند قرار موردبهرهبرداري فرهنگي راستايعدمتمركز
دستگاههاي كابلي ، تلويزيونهاي كامپيوتري ، بردهاي بولتن
كمكوردرها يا دستي ويديويي دوربينهاي و ويديويي ضبط
يا دولت اقتدار زدن دور براي راههايي همگي ،(Comcorder)
فرايند اين در.ميشوند محسوب كشور مركزي رسانههاي
رشد جهت در اروپا ، امريكا ، يا نهتنها ديگر فرهنگي ،
ناميده كوكاكولايي بهاصطلاحماهوارههاي كه خود فرهنگخاص
نيز ، پيراموني ديگر بلكهقدرتهاي ميكنند ، حركت ميشود ،
فرهنگ صادركننده رسانههايديگر ، و فيلم راديو ، ازطريق
..سرزمينزدايي ، .نوعي حال درعين.خواهندبود بوميخود
بهتعبيرميروويتز ، سرزمينزدايي ، اين.پيشميآيد نيز
را امكان اين وراديو تلفن الكترونيك ، ازطريقپيامهاي
مكانيديگران بهرغمفاصله كه ميدهد مختلف بهمردممناطق
تماميت.بيابند متقابل كنش آنان با و كنند تجربه نيز را
شبكهاي مرزبندي نوعي و شده ، محو خود كلاسيك معناي در ارضي
در بديع ، پرتوان چون نويسندهاي كه كرده بروز (Net work)
.است برده نام مرزها نامپايان تحت آن از خود اثر آخرين
نوعي چشمگير ، پيشرفتهاي مقابلاين در كه است درحالي اين
از را جوامع كه وجوددارد ، نيز جهاني انتقادي نگرش
در مثلا برحذرميدارد ، همگاني توسعه مسير افتادندر
هووكهايمر مثلآدورنو ، فرانكفورت مكتب نوشتههاياصحاب
يك از پس ها ، رسانه دوباره شدن فئودالي بر هابرماس و
در بورژوايي عمومي قلمرو بهصورت كه كوتاه رهاييبخش دوران
شده متجلي اروپا در نوزدهم قرن اوايل و هيجدهم قرن اواخر
مختلف ، تحقيقات گذشته دهه طول در اما.است شده تاكيد بود ،
مشابه فرهنگي مواد گوناگون مخاطبان كه است بوده آن بيانگر
مفروض نتيجه كه ميكنند تعبير متفاوت و متضاد گونهاي به را
به را (است مكتب اين رايج تعابير از كه) منفعل مخاطبان
عرصه در را رسانهها آدورئو ، اگر ازطرفي ، ميگيرد چالش
ميكرد ، تلقي توده فرهنگي همسانسازي جهت عمل نوعي جهاني ،
چرا ميكند ، جلوه كاهلانه و فريبنده اكنون توده ، مفهوم اما
به گرايش تودهاي مصرف همانند تودهاي ارتباطات ابتدا در كه
و ويژه خاص ، كه را آنچه تا دارد ، شدن منفرد و شاخه شاخه
جنبه از البته كه سو ، ديگر از و كند ، آشكار را است اتفاقي
محلي هويت تشويق اينكه دارد ، بسزايي اهميت سوم جهان جوامع
با تقابل در جامعه يك در زندگي بومي معيارهاي برپايي و
ازدستدادن ترس در كشورها ، برخي جانب از جهاني ، فرهنگ
هاناآرنت ، قول نقل اينجا.ميگيرد صورت سياسي مشروعيت
خودكامه جوامع برتر قدرت:است گفته مييابدكه بارز مصاديق
اذهان بريدن بر مبني آنها توانايي در استبدادي ، و
.است ديگر جوامع از تودههايشان
ملي منطقهاي ، محلي ، درآميختنفرهنگهاي با حاضر ، حال در
.است يافته خاص انقباض ، پيچيدگي درعين جهان جهاني ، و
اطراف و درون ، بيرون به را ملي مرزهاي فرهنگها
خود بهحاشيههاي مراكز كشورها ، داخل در.درمينوردند
تاثير برمركز نيز اي حاشيه مناطق اما ميافكند ، پرتو
به احترام ضمن كشورها فرهنگي ، تبادلات اين درميگذارند
.ميكنند نفي را صرف اساسيديگرپذيري اصل ديگر ، فرهنگهاي
آن مستلزم و دارد ضرورت انساني توسعه براي اجتماعي صلح
ناپذيرفتني بيگانه ، عناصري بهصورت فرهنگي ويژگيهاي كه است
شكلهاي بازتاب بلكه نشوند ، گرفته درنظر نفرتانگيز يا
اطلاعات و درسها بتواند هركس و آيند بهشمار انساني همزيستي
.بگيرد آنها از ارزشمندي
آتي ، قرن به ورود و بيستم ، قرن پايان در ميرسد ، نظر به
آن به تورگو ، كه را متقابل فهم مشترك زبان آن انسان
نهچندان پرسش اين برابر در لذا.يافتهاند داشت ، اعتقاد
را خود دوم ، جهان و توسعه درحال جوامع بيشتر كه مناسبي
پيشرفتهاي از بايد آيا كه معنا اين به نمودهاند ، آن درگير
آنرا بايد يا كنيم خطر احساس جهاني ارتباطات چشمگير
بهاين:كرد بسنده درخور پاسخي به ميتوان بدانيم؟ اميدبخش
و است آزادي جهت در مذكور ، پيشرفتهاي كنيم ، باور كه ترتيب
از ما زمانه جهاني و بزرگ چالشهاي كه داريم اعتقاد حتي
رسانهها و كامپيوترها انقلاب با كه آزادي باورنكردني گسترش
.است جدائيناپذير است ، بوده همراه گذشته دهه دو در
راگستردهتر فردي افقهاي آزادينوبنياد ، جنوب و شرق در
و داوري ، انتخاب مقايسه ، فرصتهايارزيابي ، است ، كرده
و سياسي حقوق تحكيم از بيش مردمرا شخصي ابتكارهاي
مايه اغلب كه روست اين از.است داده گسترش اجتماعيشان ،
نيازها ، و خواستها.ميشود حاكمان اضطراب و ترديد
و بيشتر بسيار كه ميپرورد جوامع اين در اميدهاييرا
در لذا.آنهاست كردن عملي و ارضا براي لازم وسايل از بالاتر
اين ماندهاند ، حاشيه در اغلب كه جوامعي براي شرايط ، اين
به حسرتآلود نگاهي با كه برميانگيزد را ناخوشايند وسوسه
و پيشرفت ، آزادي ، حال ، همان در و بنگرند خو گمشده بهشت
.كنند انكار و طرح را دسترس جهاندوراز باقي
|