ميخواهم معذرت
كنيم؟ تحمل را مخالفان چگونه
گردهمايي شد برگزار ديروز
بررسي براي كشور خبرنگاران
كرباسچي
محاكمه پيامدهاي
مطبوعات تهديد
:آرمين محسن
قانون خلاف قضايي مسئولين توسط
است
و كمي رشد و فرهنگي توسعه
مطبوعات كيفي
روزنامهتوس توقيف رفع
ميخواهم معذرت
شان كسر و شخصيت خردشدن موجب خواستن معذرت و عذرخواهي آيا
ميشود؟ ما
چندساعتي تاخيرهاي با فاميلي مهمانيهاي در هميشه كه آقايي
سخت برايش ميشوند ، دلخور او از مهمانان ساير لاجرم و ميرسد
بخواهد معذرت كه است
كه نيفتاده اتفاقي هنوز.نكنيد ميخواهماشتباه معذرت
گفتن از شد همچنين اگر كه ميدانم امابخواهم معذرت من
جمله پرمعناترين اين.داشت نخواهم ابايي كوتاه جمله اين
به گاهي.ميشود جاري ما برزبان سخت خيلي گاهي فارسي ، زبان
بردوش را واگنهايش با سنگيني قطار حاضريم كه ميآيد نظر
را مثقالي زباندو بر كوتاه ، جمله اين وزن اما كنيم ، حمل
چرا؟ راستي.نكنيم تحمل
شوهر مادر من:ميگويد نشده خود معرفي به حاضر كه خانمي
از كه نميكند صبر حتي اوقات گاهي.دارم عصبانيمزاجي
از اما ميكند پرخاش به شروع سريع.شود ماجرا ، مطلع ماوقع
راحتي به كافي ، توضيحات شنيدن با مهربانيست زن كه آنجايي
او از من كه است دليل همين به.ميخواهم معذرت ميگويد
.ميشود افزوده او به علاقهام بر و نميگيرم دل به كينهاي
چندساعتي تاخيرهاي با فاميلي مهمانيهاي در هميشه كه آقايي
سخت برايش ميشوند ، دلخور او از ميهمانان ساير لاجرم ميرسدو
وضعيت بايد ديگران كه است معتقد او.بخواهد كهمعذرت است
عذرخواهي براي لزومي پس.كنند درك را او وحرفهاي كاري
.نميبيند
كه آنجا تا اما نكرده ، سفيد آسياب در را موهايش حاجيآقا ،
نشده جاري برزبانش نيز ميخواهم معذرت ميآورد ، خاطر به
ميكنم دلجويي شكلي به اما بخواهم ، معذرت نميتوانم:ميگويد
.ميآورم بيرون طرف دل از اصطلاح به و
به كتابهايش از يكي در امريكايي معاصر نويسنده پرلباك ،
معذرت بگو راحت هميشه دخترم ، :ميدهد اندرز خواننده
بشود بعدي مشكلات بروز مانع ميتواند كلمه دو اين.ميخواهم
.ميبرد بين از سرعت به هم را شده حاصل ناراحتي و
نوشتن نامه ما ، خانواده در:ميدارد اظهار مهديپور آقاي
در خانواده افراد از بعضي كه اوقات گاهي.متداولاست
ميكنند حس را ناراحت فضاي و ميشوند خطا دچار يكديگر مقابل
براي بايستند هم رودرروي ميكشند خجالت اينكه راستش و
با صراحت به نامهها اين در ما.مينويسند نامه همديگر
آن بروز باعث كه را خود ديدگاه و ميكنيم گفتوگو يكديگر
معذرت صراحت به و ميكنيم مطرح شده كلام لحن يا برخورد
فيصله قضيه و ميبخشيم راحت را ، همديگر اينجوريميخواهيم
.ميكند پيدا
سر رئيسم اداره ، در يكبار:ميگويد كارمند آذري ، شهلا
و كند اثبات را خودش حرف ميخواست اصرار و بهشدت موضوعي
قضيه اينميكند اشتباه وي كه بوديم مصر هم كارمندان ما
.شد خود خطاي متوجه رئيس آقاي بالاخره و كرد پيدا ادامه
اتفاق اين و بوديم زمستان فصل در چون كرد؟ چه ميدانيد
.خريد دلجويي ، ماهي عنوان به همگي ، براي بود ، افتاده
را اشتباهش او كه همينكرديم رها را قضيه ديگر ماهم
يادآن به را ما حالاماهي و بود مهم ما براي پذيرفت
.مياندازد داستان
خواهي معذرت خانم از وقت هيچ من:فروش آهن يوسفي ، رحمت
يا كوچك هرچيز خاطر به دارد توقع بعدا چون.نميكنم
كه اينجوري.بخواهم معذرت و كنم كج را گردنم بزرگي ،
نميشود؟
پدر حرف گاهي خودش ، قول به كه نوجواني است ، ساله حامد 17
عذرخواهي راحتي به اما مياندازد ، گوش پشت را ومادر
نگه را مادر و پدر حرمت حالي ، همه در چونميخواهد.ميكند
.دارد
بالا بحث كوچك ، بسيار موضوعي سر بر برادر ، دو بين كه شبي
پاييز خنك شبهاي از يكي شد ، نزاع به تبديل بعد و گرفت
فرط از داستان راوي نظر به.نبود موحش خيلي داستان ، .بود
او اما.خنديد واقعه اين به ميشد ساعتها بودنش ، مضحك
.قرارداد محكوميت و محاكمه مورد بهتنهايي را هردو.نخنديد
اصلي ، باني و باعث كه نميرفت زيربار اصلا كوچكتر برادر
بزرگتر برادر.است مقصر بهواقع و بوده او شلوغكاري بلوا ،
برادر از و پذيرفت منطقرا كرد ، بزرگي هم باز كه الحق
نبود ، مقصر بااينكه.كرد دلجويي شكل زيباترين به كوچكتر
بعنوان را صحنهزيبا اين و ميخواهم معذرت:گفت راحتي به
.كشيد تصوير به همه ، چشمان جلوي درسي ،
حق بشوم متوجه كه زمان هر و هرجا بله ، :ميگويد ارشدي.م
قبول و ميخواهم معذرت كردهام اشتباه من و است همسرم با
.ميدانم محفوظ را او حق كه همانطور.ميكنم
زود خيلي موهايش كه جواني مرد.دارد آزاد شغل بصيري ، آقاي
وي.ميكند معرفي تجربهاي با و پخته آدم را او و شده سفيد
كه است اين جامعه ، در ما بدبختي.كم خيلي:اظهارميدارد
.بكند را كار اين كه است خانم وظيفه هميشه ميكنيم فكر
چرا؟ آخر:ميپرسم تعجب با
از دور به آورده ، بار بد را ما جامعه چون:ميدهد جواب جدي
من.بكند خواهي معذرت مرد ، كه است كردن رفتار مردانگي
.نميكنم هم دلجويي خانمم از حتي
چه؟نگاه براي آخر:آمده سراغم به بيشتري تعجب
.است مردانهتر اينجوري:ميگويد و ميكند سفيهي عاقلاندر
.است غرور از ناشي همه اينها:ميدهد ادامه مكث كمي با
بيسوادي در ريشه من ، نظر به و است كاذب ميدانيم غروريكه
اما.ميگويد دروغ ما به غرورمان ، كه ميدانيم.دارد جهل و
.نيستيم هم بردار دست و ميپرورانيمش و ميكنيم زندگي او با
هرگز من:بود گفته پيوندشان ، روزهاي اولين همان در مرد ،
پرسيده شگفتي با زن.نكن فراموش را اين.نميخواهم معذرت
عذرخواهي هم باز شوي ، مرتكب خطايي اگر حتي آيا:بود
و بود پرسيده را علت زن و.نه:بود داده جواب مرد نميكني؟
شده حايل كه سكوتي با.مردم من ، آخر:شنيدنيبود مرد پاسخ
به بشوم ، اشتباهم متوجه اگر البته:دادهبود توضيح مرد بود
من از هرگز اما بدانم ، صلاح خودم كه ميكنم دلجويي شكلي
!ميخواهم معذرت:شنيد نخواهي
است ممكن هم دكتر يك:ميگويد پزشك دندان نراقي ، دكتر
در حال به تا من اما باشد ، غلط كه بدهد انجام كارهايي
.بخواهم معذرت كه نداشتهام زناشوييخطايي زندگي
به زندگي ، در:كند باز را بحث ميخواهم نمونه ، همسر اين از
وقتي.گذشت -تفاهم -علاقه:دارد وجود اساسي ركن نظرمن ، 3
.نميدهد رخ طلاق حتي واقع در باشد موجود سهويژگي ، اين
اما باشم ، داشته عقيدتي اختلافات همسرم با هم من است ممكن
آن فرداي.نكند بروز اختلافي بينمان كه دادهام او به را حق
زندگي سال در 32.است كرده معذرتخواهي خانمم روز ،
توي.نگفتهايم همديگرتو به هرگز همسرم ، و من زناشويي ،
.توهينآميز
كاري آدم است بهتر:ميدهد ادامه و ميكند طولانييي خنده
.نخواهد معذرت وقت هيچ كه بكند
است؟ ممكن چيزي چنين چگونه.است خطاپذير انسان -
ميشود موجب تلاش ، همين و بكند بايد زيادي تلاش كه اينطوري -
.بشود گرفته اشتباهات از خيلي جلوي كه
بهنجار رفتارهاي رده در خواهي معذرت روانشناسي ، نظر از
بايد كه ميكند احساس مرحله ، اين در فرد زيرا.قراردارد
در را خودش نارضايتي موجب كه بپردازد عملي بهجبران
را رفتار آن واقع به نيز جامعه و است فراهمآورده جامعه
نياز كس همه:نوابينژاد شكوه دكتر از نقل بهنميپسندد
احساس از جبران مكانيزم و بودنكند مهم احساس تا دارد
در و ميگيرد سرچشمه وجوددارد ، افراد همه در كه حقارتي
.است جبرانناپذير مكانيزم اين از استفاده نتيجه
صميمانه ، عروسي جشن يك آوردن فراهم با داشت قصد كه جواني
فاميلها ، همه مثل بيگاه ، و گاه كه را فاميل همه بقولخودش ،
شادي تسهيم با و كند جمع هم دور را ميشدند دور همديگر از
براثر كند ، محكمتر را فاميلي پيوندهاي ايشان ، با خود
بين تنش تا شد موجب خود بدحادثه ، شايداز يا ندانمكاري
كه كند پيدا وسيعي دامنه چنان خانواده ، حتي و فاميل افراد
نظر مورد ، يك در بالاتفاق همديگر ، نديدن خاطر به افراد
حالا.بود عروسي جشن همان به نرفتن آنهم و يافتند مشتركي
جبران نوعي به و دلجويي قصد آمده ، خود به كمي كه جوان آن
.دارد را كلامش و رفتار
كه است ارزشمندي كمك افراد سازگاري در جبران مكانيزم
سلامت و دهد كاهش را پرتنش و مضطربانه احساسات ميتواند
از ميبريد گمان هم هنوز آيا.ميكند تامين نيز را فرد روان
معذرت:آوريد زبان به اگر شد ، خواهد كاسته غرورتان
.ميخواهم
رويامهدوي مرضيه
كنيم؟ تحمل را مخالفان چگونه
كنار را تعصب نداريد را ديگران نظر شنيدن تحمل اگر
بياموزيد را درست وانديشيدن بگذاريد
وگفتارش رفتار فروتن ، مودب عاقل ، تدبير ، با فرد
احساساتشان و احترامميگذارد ديگران حق به او.است سنجيده
نظر شنيدن و بودن باتدبير.ميكند جذب را ومخالفان درك را
حق آنان به بلكه عقايدشاننيست ، با موافقت معني مخالفانبه
.كنند بيان چهنادرست و درست چه را ميدهيمنظرشان
تاجر.دارد را مخالفان صحبتهاي شنيدن تحمل تدبير با فرد
در فقط و ميكنم راگوش مخالفان نظر هميشه موفقيميگويدمن
.ميپذيرم باشد كهدرست صورتي
ديگران با بتوانيد باعثميشود متفاوت نظرات شنيدن
فكري و ذهن رشد به و باشيد داشته آميز مسالمت همزيستي
.برسيد
و فكر بدون پيشداوري تعصب.ميانجامد تعصب به شديد مخالفت
ندارد حق كسي و است عقلكل ميكند فكر متعصب فرد.دليلاست
باعث تعصب.ميكند تحقير را وديگران كند اومخالفت بانظر
و نااميدي و ترس ستيزهجويي ، نفاق ، بهانهگيري ، بداخلاقي ،
.شكستميشود
كنار را تعصب رانداريد ديگران نظر شنيدن تحمل اگر
دلايل با فقط بياموزيدو را درست انديشيدن بگذاريدو
و حقايق همه كنيد مخالفت ديگران نظر با ملايمت با و كافي
.بگيريد نظر در را دلايل
.كنيد توجه سكه روي دو هر به و بررسي را آنها صحت و منبع
.رابگوييد خود صحيح نظر بررسي ، و ازتحليل پس
را مختلف مسائل بتوانيد تا كنيد زياد را اطلاعاتتان و دانش
.كنيد تحليل
درست و بگذاريد كنار را پيشداوري بكوشيد امروز از
با درستميانديشند كه افرادي.بگيريد پيش در را انديشيدن
صحبت در آنان.ميكنند تحليل را آن و گوش ديگرانرا صحبت دقت
.رانميرنجانند ديگران زبان زخم با و محتاطهستند نيز كردن
رامانند زبان و است وحشي اسبهاي گله مانند نيشدار سخن
گفتاريفكر و رفتار هر از قبل.كنترلكرد بايد وحشي اسبهاي
.جويبازنميگردد از رفته آب كنيد ،
قبل.كنيد كنترل را وگفتارتان رفتار ديگران با گفتگو در
حرفتان نتيجه به و ديگرانبگذاريد جاي را خود حرفي هر از
تسلط آن بر ميتوانيد تمرين با و است هنر تدبير كنيد ، فكر
.كنيد پيدا
برمر نيوتن سيدني:نويسند
مودب الهام:مترجم
شدگردهمايي برگزار ديروز
بررسي براي كشور خبرنگاران
كرباسچي محاكمه پيامدهاي
پيامدهاي بررسي بهمنظور خبرنگاران گردهمايي:اجتماعي گروه
برگزار كشور مطبوعات تعاوني محل در ديروز كرباسچي محاكمه
.شد
در ما عصر نشريه سردبير آرمين محسن ما خبرنگار گزارش به
به توانستند مطبوعات اينكه بر ضمنتاكيد گردهمايي اين
:گفت كنند ، دادگاهعمل اين در عمومي نظارت اهرم عنوان
از كرد ، نگاه را دادگاه اين مختلف منظرهاي از ميتوان
شفاف تصوير يك قضائيه قوه از مردم كه شد باعث منظراجتماعي
و داشتند ديد اجرايي و مقننه قوه مردماز.آورند بهدست
دليل به قضائيه ازقوه اما داشتند نظر زير را آنان دقيقا
دادگاهتوانست اين نداشت ، وجود تصوري حقوقي مباحث پيچيدگي
و نقصها و كند جبران زيادي حدود تا را بياعتنايي اين
.دهد قرار مردم داوري معرض رادر قوهقضائيه ضعفهاي
به را مردم فرصت اين از استفاده با توانستند نيز مطبوعات
با دادگاه اين:گفت ما عصر سردبير.آشناكنند حقوقشان
قضائيه قوه ساختاري توانستضعفهاي داشت كه خصوصياتي تمام
.كند نمايان را
با ميتوانست دادگاه قاضي بحثها ، اين همه كنار در:گفت وي
اما كند كمتر را اينگونه ضعفهاي ومستدل منطقي برخورد
از دفاع روند در ايجاداشكال و قاضي يكجانبه برخوردهاي
گرفت شكل قاضي سوي از كه بيهودهاي مناظرات و مجادلات خود
.شود آشكار و هويدا كاملا قضائيه قوه ضعفهاي شد باعث
از بعد:گفت كرباسچي دادگاه بينالمللي بعد مورد در آرمين
با برخورد در بتواند يزدي آقاي نميكنم منفكر دادگاه اين
و كند صحبت اسلامي نظام برتريهايقضائي از بشر حقوق محافل
قضائي نظام از ناخوشايندي چهره يك دادگاه اين متاسفانه
.كرد ترسيم ايران
به مجاز مطبوعات حد چه تا كه سئوال اين به پاسخ در آرمين
براي جنجال ايجاد:گفت بودند اينپرونده مطالب نشر
كه كرد دقت بايد اما است محكوم دادگاه راي بر تاثيرگذاري
قضائيهبود قوه خود اين عرصه اين به مطبوعات ورود از پيش
.زد دامن مسئله اين به مطبوعات در مسايل يكسري طرح با كه
ميكرد طي را مقدماتي مراحل پرونده اين كه زماني:گفت وي
روزنامه دو يكي به كاناليزه بهصورت قوهقضائيه از اخباري
.شد متهمان حيثيت و حرمت هتك باعث آن درج با كه ميشد داده
از بعد حالا و نكرد برخوردي آن با قضائيه قوه تاسف كمال با
نوروزي كامبيز و باشند ساكت مطبوعات كه ميشود گفته سال يك
ضمن گردهمايي اين ديگر سخنران و مطبوعات منصفه هيات عضو
قانون و دادگستري حرمت دادگاه اين در اينكه بر تاكيد
ايران دادگستري تاريخ در كرباسچي محاكمه:گفت شد شكسته
-بود1 اهميت حائز نكته چند محاكمه اين در.است بيسابقه
حاكميت شد باعث اين و شد محاكمه كشوري عاليرتبه شخصيت يك
محاكمه اين عرضه -كند20 پيدا تكوين قانونمداري و قانون
سطح در اجتماعي خودآگاهي يك شد باعث عمومي افكار سطح در
دادگاههاي ضعف و قوت نقاط دادگاه اين -بگيرد30 شكل جامعه
عام دادگاههاي شرايطيكه شد مشخص و كرد روشن را عمومي
كه را امكاناتي و ابزارها تا شده باعث است كرده ايجاد
حقيقت كشف به كه را قضائي رسيدگي سير ميتواند و درمحكمه
.بينبرود از كند منتهي
مطبوعات تهديد
:آرمين محسن
قانون خلاف قضايي مسئولين توسط
است
قضائيهكاري قوه سوي از توس روزنامه توقيف:اجتماعي گرده
درپايان ما خبرنگار گزارش به.است بوده قانون خلاف
محسن دادگاهكرباسچي ، بررسي مورد در خبرنگاران گردهمايي
توقيف سئوالاتشركتكنندگان ، پاسخ در نوروزي كامبيز و آرمين
.كردند توصيف وغيرقانوني عجيب كاري را توس روزنامه
ديگرآقاي بار يك متاسفانه:گفت مورد اين در آرمين محسن
تبعات بروز موجب عصبانيت اين و شدند عصباني يزدي
.است ايشان شخص عهده به آن مسئوليت كه شد ناخوشايندي
وبه تهديد را مطبوعات نداشتند حق يزدي آقاي:گفت وي
.كنند نهي و امر مملكتي مسئولان
دادگاه در بايد بگيرد صورت تخلفي اگر:افزود آرمين
لغو.شود مطرح جمعه نماز تريبون در نه و شود رسيدگي
قانوني مجاري از بايد نشريه يك موقت تعطيل يا امتياز
.باشد
عده افكاريك تهييج جامعه ، در تشنج و تنش ايجاد:گفت وي
در قضائيه رئيسقوه تحريك به آنهم خورد و زد بروز و خاص
.است نداشته سابقه قضا تاريخ
بهدوستانمان ما كه انتقاداتي عليرغم:گفت ما عصر سردبير
روال از خارج مجازنبودند يزدي آقاي داريم ، توس نشريه در
.موضعيبگيرند يا بكنند عملي قانوني
جزاتفسير امور در:گفت زمينه همين در نيز نوروزي كامبيز
توسعه را قانون شمول دايره نميشود يعني است ممنوع موسع
.داد
قانون در صريح ماده چند ما توقيف ، مورد در:گفت وي
درماده ديگر و ماده 23 تبصره 3 در اول.داريم مطبوعات
.33
واقعشده توس نشريه لغو مجوز كه ماده 33 مورد در نوروزي
بر و شده وضع پديدآورندگان حقوق باب از ماده اين:گفت است
شاكي كه است خصوصي شاكي به منوط شكايت ماده همين اساس
.است كرده تعريف كيفري دادرسي آئين ماده 9 را خصوصي
حكمتوقيف ديگر مستند كه نيز هفت ماده ج بند مورد در وي
براي و نيست جرم و است تخلف بند اين موضوع موارد:گفت بود
.بدهد تذكر بايد نظارت هيات نيز تخلف
و كمي رشد و فرهنگي توسعه
مطبوعات كيفي
به پا جديدي روزنامههاي گذشته ماه طي - اجتماعي گروه.
سياستهاي برحسب آنها از هركدام كه گذاشتهاند فعاليت عرصه
موضوعات به توجه نشريات اين مسئول مديران سوي از شده اعلام
.دارند مختلفي
روز چند شد ، توقيف سال 1374 بهمن در كه اسلام جهان روزنامه
هشت در روزنامه اين.شد گرفته سر از انتشارش مجددا پيش
حجتالاسلام امتيازي صاحب به سفيد و سياه صورت به و صفحه
با گفتگو در وي.ميشود منتشر خامنهاي هادي والمسلمين
.بود خواهد انتقادي روزنامهاي اسلام جهان:گفت خبرنگارما
مطبوعاتي محافل در مدتها آن انتشار خبر كه زن روزنامه
نماينده هاشمي فائزه امتيازي بهصاحب سرانجام بوده مطرح
.شد منتشر اسلامي شوراي مجلس در تهران مردم
فقط كه ندارد بنا نامش برخلاف روزنامه اين هاشمي گفته به
.بپردازد بهزنان مربوط موضوعات به
ابتدا در توس.رفت هم زود و آمد زود توس روزنامه
از بعد كه بود استانخراسان به مربوط هفتهنامهاي
و روزانه انتشار مجوز توانست سرانجام بسيار فرازونشيبهاي
روز جامعه جامعه ، شركت روزنامه توقيف با.كند كسب سراسري
از پس هفته يك از كمتر اماكرد انتشارتوس به اقدام
با است ، حصار آنجوادي مديرمسئول كه روزنامه اين انتشار
.شد توقيف تهران دادگستري به قضائيه قوه رياست دستور
رفع روزنامه اين از ديروز مجددا توس ، توقيف از پس يكروز
.شد توقيف (لغو)
بنا ويزهدي محمدرضا مديرمسئولي به است روزنامهاي آريا
منعكس را سياسي جناحهاي تمامي روزنامهنظرات اين در دارد
چاپ (اطلاعات و كيهان) قديمي قطع در روزنامه اين.كند
.ميشود
.است خليلي عموزاده فريدون امروز امتيازآفتاب صاحب
وي.بود آفتابگردان روزنامه اينسردبير از پيش خليلي
روزنامه توانستمجوز آفتابگردان امتياز لغو از پس مدتي
چند گذشته سال طي روزنامه اينكند كسب را امروز آفتاب
نتوانست عموزاده اجرايي مشكلات دليل به اما شد منتشر نوبت
توقيف از پس اينكه تا كند روزنامهاشاقدام منظم انتشار به
صبح از و رفت سراغعموزاده به روز جامعه اينبارشركت توس
.كرد امروز انتشارآفتاب به اقدام شركت اين ديروز
ديروز فرانسه خبرگزاري كشور در جديد نشريات انتشار درباره
صادر انتشار مجوز هزار يك تاكنون مقاماتايران:كرد اعلام
زمان از كه انتشار مجوزهاي شمار بدينترتيب كردهاند
ماه در ايران اسلامي جمهوري رياست به خاتمي محمد انتخابات
.است شده برابر دو آن از قبل به نسبت شده ، مه 1997صادر
در.نيست روزنامهها به مختص جديد نشريات انتشار اما
سال مهرماه از فقط:داشت خبراعلام مركزي واحد اينباره
و كلفرهنگ اداره در نشريه درخواست 28 تاكنون گذشته
هيئت به مجوز صدور براي و تاييد اصفهان استان اسلامي ارشاد
.است شده ارجاع مطبوعات بر نظارت
اين از اصفهان ، ارشاد هنري فرهنگي معاون فخاري گفته به
نشريه و 21 گرفته انتشار نشريهمجوز هفت تاكنون تعداد
آنهاست جزو نيز روزنامه دو و قرآني نشريه دو كه ديگر
.هستند مطبوعات بر نظارت هيات پاسخ منتظر
روزنامهتوس توقيف رفع
يكشنبه روز تهران عمومي دادگاه شعبه 1410:اجتماعي گروه.
.كرد توقيف رفع توس ازروزنامه مجازاتتعليقي ، حكم باصدور
با يكشنبه روز تهران استان دادگستري عمومي روابط مدير
دنبال به:گفت اسلامي جمهوري بهخبرگزاري مطلب اين اعلام
خود روزنامه درانتشار روزنامهتوس مسئول مدير تخلفات
قضايي دستور صدور و شده امتياز لغو روزنامه يك مشابه
برممنوعيت مبني اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت به شعبه1410
اين مسئولان ثانوي ، شدهتااطلاع ياد روزنامه انتشار
دادگستريكل به نامهاي باارسال گذشته روز عصر وزارتخانه
به كتبي و شفاهي تذكرات در كه اين بااعلام تهران استان
نشريه آن غيرقانوني عملكرد موارد اينروزنامه مسئول مدير
خود عملكرد كهدر شده متعهد نيز نامبرده و اعلام وي به
از توقيف رفع خواستار نمايد ، را يادشده تذاكرات رعايت
.شدند روزنامهفوقالذكر
نظر با موضوع شده ياد نامههاي وصول دنبال به:افزود وي
به مجدد رسيدگي جهت تهران استان دادگستري كل رئيس موافق
در نيز اينشعبه كه شد ارجاع تهران عمومي دادگاه شعبه 1410
.كرد بررسي را موضوع فوقالعاده جلسه تشكيل با جاري روز
صادق محمد دادگاه تحقيقات تكميل پي در:كرد اضافه وي
(33) ماده و (7) ماده (ج) بند استناد به را حصار جوادي
اتهام اسلاميبه مجازات قانون (16)ماده و مطبوعات قانون
به شده امتياز لغو روزنامه يك جاي به روزنامهتوس انتشار
.كرد محكوم نقدي جزاي ريال يكميليون
به باتوجه اما:افزود تهران دادگستري عمومي روابط مدير
قانون (25) ماده رعايت و مخففه جهات بلحاظ متهم ، وضعيت
يك مدت رابه وي نقدي جزاي يادشده ، دادگاه اسلامي مجازات
.درآورد تعليق حال به سال
اعتراض عدم و صادره حكم به باتوجه:افزود پايان در وي
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت به اجرا براي مراتب آن به متهم
و جديد وضعيت در روزنامهتوس انتشار ترتيب بدين و ابلاغ
.است بلامانع شده ، امتياز لغو روزنامههاي از مستقل
مطبوعات منصفه هيات حضور بدون توس نشريه دادگاه گفتنياست
نص طبق كه است حالي در اين.برگزارشد غيرعلني بصورت و
هيات باحضور بايد سياسي و مطبوعاتي جرايم به قانون صريح
.شود رسيدگي منصفه
روزنامه:گفت ما خبرنگار با گفتوگو در توس روزنامه سردبير
.ميشود منتشر روز جامعه شركت توسط امروزمجددا از توس
بصورت روزنامه اين:گفت امروز آفتاب روزنامه مورد در وي
توسط منظم بصورت ديگر روز چند وتا شد منتشر آزمايشي
.شد خواهد منتشر روز جامعه شركت
|