شكل چگونه عمومي افكار
ميگيرد؟
بخش) عمومي اراده و سياسي نظام متقابل كنش ;عمومي افكار
(پاياني
از كه عقايد و افكار از نوعي جوامع برخي در است ممكن
يك شهروندان عمومي عقايد و وجدان در تاكنون دور گذشته
مقتضيتماميت فرصت يك در و گشته ، سربرآورده نهادينه كشور
درگذشته.فراخواند مقابله به را سرقدرت بر رژيم يا نظام
.ميشوند يافت بهوفور عقايد دسته اين ما كشور تاريخي
اسلام ، صدر در ضدعربي جنبشهاي پيدايش و عربگريزي
حمله از پس نهضتسربداران شكلگيري و عقيدهبيگانهستيزي
عقيده انقلابمشروطيت ، وقوع و نوگرايي مغولها ، عقايد
و عقايداسلامخواهي بالاخره و مصدق ملي خلقنهضت و مليگرايي
و خفته عقايد از جملگي اسلامي انقلاب استقرار و غربستيزي
و رسيده بهفعليت تاريخي درازمدت گستره يك در كه است نارسي
نوع اينميشود عمومي افكار از خاصي نوع شكلگيري منجربه
پايههاي كردن سست و فكري پشتوانه تخريب با عمومي افكار از
سياسي نظام كامل انهدام به منجر نهايت در سياسي مشروطيت
.گشت خواهد حاكم
غالبا كه دارد وجود جامعه در عمومي عقايد از هم سومي نوع
رسانههاي بهوسيله حاكم سياسي نظام يا حكومت خود بهوسيله
اهداف ، تحقق بهمنظور و رسمي وبهصورت شده كنترل گروهي
اين.مييابد استمرار و گرفته شكل سياسي خاص نيات و اغراض
اين در.رسميمينامند عمومي افكار را عمومي ازعقايد دسته
بيواسطه ، پيام ، گيرنده و حكومت نهاد پيام منشاء كه حالت
بسياري كردن پنهان ضمن تا ميشود تلاش هستند ، مردم تودههاي
پيامهاييارسال از دسته آن سياسي ، ناگفتههاي و حقايق از
از حمايت بهنفع را افكارعمومي است قادر كه شود
بسيجنموده سياسي نظام ياموجوديت و برنامهها سياستها ،
نظامهاي عموميدر افكار بسيج كاركردهاي.نمايد تهييج يا
بهطورمعمول اما است منفرد و بسيارمتنوع سياسي مختلف
با مقابله انقلابي ، كشورهاي در گذشته رژيم بقاياي سركوب
ضدانقلاب با مقابله ارضي ، تماميت تهديد و نظامي تجاوز
را وقت سياسي حاكميت موقعيت كه عواملي همه يا داخلي
سياسي بحرانهاي رفع و مقابله بالاخره و انداخته بهمخاطره
ازجمله...غيره و نفوذ توزيع ، مشاركت ، مشروعيت ، بحران نظير
به مجبور را حكومتها ممكناست كه است دلايلي و علل
اگر حتي فوق حادثشده شرايط در.نمايد عمومي بسيجافكار
تبليغات با باشدحكومتها بيتفاوت هم عمومي افكار واقعا
بسيج البته.عموميميكنند افكار بسيج القاي سعيدر گسترده
دارد مشروعيتسياسيحكومت ميزان با نزديكي عموميرابطه افكار
امكانات و بهواسطهدستگاهها حكومتها غيراينصورتممكناست در
افكار بهبسيج قادر كوتاهي مدت براي خودصرفا تبليغاتي
بهشايعههم بايد اينجا در حال درعين (14).باشند عمومي
.بهعملآيد كوتاه چند هر اشارهاي
در نجوايي يا و پنهان بهصورتشفاهي ، غالبا كه شايعات
و بودن پنهان بهدليل جارياست و ساري مردم تودههاي بين
و افكار مخربترين آناز اشاعه منشاء بودن رمزآلود
گسترش كيفيت.شوند مي دچار بدان جوامع گاه كه است عقايدي
ميكند ، تعيين جامعهاي هر فرهنگي خصوصيات را شايعات نفوذ و
ثابت بهخوبي پژوهشگران تحقيقات نتايج و تاريخي تجربه اما
بهدستگاههاي مردم بياعتمادي ميزان كه است كرده
با رابطهمستقيمي كشور هر جمعي ورسانههاي اطلاعرساني
.دارد كشور مردمآن تودههاي بين در نفوذشايعات و گسترش
خواندن هميشهبه مردم كه آنجا از ازكشورها دسته اين در
سويرسانههاي از شده سانسور واطلاعات اخبار شنيدن و
تصور هموارهدروغ شايعات آنها براي;كردهاند عادت رسمي
منتشر كه درستياست خبر شايعه بلكهفيالواقع نميشود
ناشران و مبلغين البته.است نشده تائيد ياهنوز نشده
و ادراكات از فراتر يا راخارج شايعهاي هيچگاه شايعات ،
در شايعه بلكه طراحينميكنند مردم باور و ذهني قالبهاي
(15).ميشود آنتصور وجود براي احتمالي كه شكلميگيرد بستري
و باشدت جوامع از بسياري در است شايعاتممكن بههرحال
سطحيگسترده در هنگاميكه اما باشد وجودداشته متفاوت ضعفهاي
شايعهاي هر ;كند پيدا رواج شايعهپراكني و شايعهسازي فرهنگ
و اعتماد و گشته متظاهر عمومي افكار شكل به است ممكن
مخاطره رابه سياسي نظام به نسبت جامعه يك مردم خويشاوندي
سيستم اصلاح كه بهنظرميرسد اينرو از.اندازد
ميتواند نظامسياسي هر كه است اقدامي اطلاعرسانيمهمترين
.انجامدهد شايعهپراكني و ازشايعهسازي جلوگيري براي
عمومي افكار به توجه ضرورت و ظهور فرايند:3
تحقق پيششرطهاي -13
جامعه در عمومي افكار تحقق و ظهور شرط اساسيترين و نخستين
به بيتفاوتي و ازانفعال گريز كه است فرهنگي وجود يا ايجاد
براي را خود سرنوشت در سهيمشدن و مشاركت و گسترشحضور سود
تبديل سياسي فوقالعاده باور و ارزش يك به جامعه آن مردم
ظهور درمفروضات غربي جوامع سياسي تجربه به اگر.باشد كرده
سياسي ميتوانفرهنگ را فرهنگ اين ;استنادكنيم عمومي افكار
به نهتنهامردم مشاركتي فرهنگ در.مشاركتيناميد و مدرن
و تعرض از جلوگيري براي و خودواقفند اجتماعي -سياسي حقوق
نشان حساسيت و عكسالعمل عمومي و طبيعي بهصورت آن به تعدد
سياسي دستگاه و حكومت كه باورند اين بر سخت بلكه ميدهند
و داشته توجه آنان حساسيتسياسي و مشاركت و حضور به نيز
خود سياستهاي و برنامهها درتنظيم را آنها عمومي خواستهاي
.كرد خواهد اعمال
افكار ظهور با متناسب فرهنگ اصلي مشخصات از يكي بنابراين
و اعتراضات كه است سياسي نظام از خاصي نوع وجود عمومي
رسميت به را خود حقوق ايفاي براي عمومي عكسالعملهاي
در حكومت و دولت قدرت اعمال اختيارات حدود و شناخته
وضوح با و خوبي به را شهروندان سياسي زندگي و اجتماع
(16).باشد كرده ترسيم
وجوداختلاف جامعه در عمومي افكار تحقق و ظهور شرط دومين
و درآمدن بهحركت باعث كه است تعارضي يا و بحران نظر ،
.گردد وضعيت آن عموميدرباره افكار و عقايد موضعگيري
مطلق راي اتفاق و كامل عقيده كهاشتراك جوامعي در واگرنه
كه چراپرداخت عمومي افكار جستجوي به نميتوان قطعا باشد
تجاوز و تعرض غيرقابل تقدسات و اصول از مردم حمايت اصولا
;گنجاند افكارعمومي مقوله در نميتوان را جامعه هر به مختص
را اصول اين كه جايي در يعني محيط آن از خارج در آنكه مگر
ميرسد نظر به بنابراينقرارگيرند حمايت مورد نيست قدرتي
يا و موثر مقاومت بايد عقايد شكلگيري و طرح بستر در كه
اين.شود پيشبيني تودهاي عكسالعمل يك وقوع احتمال حداقل
كشورها برخي در اما ميزند دامن اغلباپوزيسيون را مقاومت
متعاقب اعتراضي در كه كشورهايي در نيز حكومت خود گاه
يا اعظم بخش از نمايندگي به نميگيرد صورت شده طرح عقايد
و داده خبر عمومي افكار گسترده تحريك و وقوع از مردم همه
افكار بسيج واقع در كه ميگردد بحران فوري رفع خواهان
.ميگيرد صورت شرايطي چنين در عمومي
افكار وتحقق ظهور امكان از كه پيششرطي سومين نهايت در و
سياسي گروههاي و وجوداحزاب ميدهد خبر جامعه يك در عمومي
در كه است حكومت و سياسي ازنظام متمايز و مستقل متفاوت ،
را خود خاص عمومي افكار ايجاد قابليت سياسي نظام درون
داشتن اختيار در با و فني اطلاعات و دانش كمك با و داشته
و مجامع جمعي ، رسانههاي) سياسي تبليغات ابزارهاي
شرايط در (...سياسي و هنري فرهنگي ، علمي ، كنفرانسهاي
گروههايي البته.باشند آن بسيج نمايش به قادر معين زماني
نمايش و ظهور به فوق عوامل داشتن دست در با ميتوانند
از توجهي قابل بخش براي حداقل كه باشند موفق عمومي افكار
.باشد رسيده اثبات به قبلا آنان مستقل موضع جامعه آن مردم
و اصناف گروهها ، احزاب ، كه زماني صرفا صورت اين غير در
به موفق اجتماعي متقابل كنش يك در اجتماعي و سياسي دستجات
عنوان به و گشته خود بين نسبي پيوستگي و همبستگي ايجاديك
و مبارزه به قدرت سر بر دولت يا حزب با مستقل جبهه يك
افكارعمومي را آنها عقايد مجموعه ميتوان بپردازند ، رقابت
تنهايي به هنگامي سياسي گروه يا حزب يك واگرنه.ناميد
در عقايدجاري يا باشد قادر كه ميشود ناميده عمومي افكار
آن با را ياخود و نمايد همسو خود سياستهاي با را جامعه
سايه در صرفا همه اينسازد هماهنگ رايج جريانات و عقايد
(17).ميگردد امكانپذير حسابشده و منظم سياسي تبليغات
منشور و اساسي قانون هيچ امروزه توجهاگرچه ضرورت -23
اداره در عمومي افكار نقش و جايگاه وجود به صريحا حكومتي
;است نشناخته رسميت به را آن و نداشته اشاره جوامعانساني
پيشرفت و مردمسالاري نظريه گسترش مقتضاي به حال اين با اما
سياسي شگرف قدرت اين اهميت منزلتو عظمت ، بر جمعي رسانههاي
امروز جهان در كه ميرسد نظر به بنابراين.است شده افزوده
براي عمومي شناختافكار اطلاعاتي انقلاب وقوع پساز ويژه به
آنهستند استخدام يا و كنترل شناخت ، صدر در كه كليهكساني
كه جايي.گشتهاست برخوردار ممتازي اولويت و اهميت از
سياسي ، نظامهاي هيچكداماز كه كرد عنوان ميتوان بيترديد
و كارگري ذينفوذ ، اتحاديههاي گروههاي سياسي ، احزاب
و طبقاتي ملي ، نژادي ، حتياقليتهاي و حرفهاي سنديكاهاي
از عمومي افكار اقناع و مردمي شناختخواستههاي بدون مذهبي
دستيابي در لازم توان و استمرار و پويايي موفقيت ، كارامدي ،
برخوردارنخواهند خود جمعي و ملي منافع و اهداف به وحصول
و سخنوران ، برنامهنويسان مبلغان ، از هيچكدام همچنين.بود
فرهنگي امور و گروهي مطبوعات ، رسانههاي عالم در كارگردانان
عهده از مخاطبان خواستههاي و نيازها ، عواطف شناخت بدون
باز نهايتا و.آمد برنخواهند خود ومسئوليت رسالت
و مراكزصنعتي تجاري ، شركتهاي از هيچكدام كه نيست همترديدي
سلايق و احساسات ، انگيزهها شناخت بدون اقتصادي بنگاههاي
نخواهند برخوردار وسودمندي بهرهوري از خود مصرفكنندگان
.گشت
به سياسي نظام و حكومت عنايت عدم و توجه ضرورت بحث اما
ديگري زيان و متضمنسود و ديگري داستان عمومي افكار پديده
به كشور يك وذينفوذ سياسي گروههاي اگر كه چرا.است
به نيل از صرفا بيتوجهبمانند ، عمومي افكار و خواستهها
نظام يك اگر اما.ماندهاند خودباز گروهي يا فردي منافع
عمومي افكار به توجه و منزلت ضرورتاهميت ، از سياسي
در را كشور يك ملي منافع طبعا گردد خودغافل شهروندان
و استموقعيت ممكن نيز درازمدت در هرچند است مخاطرهانداخته
البته.باشد خطرانداخته به نيز را خود كارگزاري جايگاه
ايدئولوژيها ، ميان در معاصرما جهان در ويژه به هم هنوز
نشده پيدا سياسياي نظام سياسيموجودهيچ نظامهاي و مكاتب
افكار و خواستهها به نسبت باشد اعلامكرده علنا كه است
دموكراسيهاي در كه چرااست بيتوجه شهروندانخود عمومي
به معطوف را خود مشروعيت اساسا چون كثرتگرايغربي
سياستهاو از را عمومي افكار به توجه.ميدانند ارادهعمومي
درنظامهاي.ميآورند بحساب خود پايهاي و اصولي برنامههاي
و توجه سرعدم بر بحث وجه هيچ به نيز كمونيستي تكحزبي
بلكه نبود مطرح نظاممردمسالاري و عمومي خواستههاي به عنايت
خواستههاي فهم از غربي نظامهاي بودكه اين بر اساسي اعتقاد
سياسي ذينفوذ گروههاي خواستههاي با آن عدمتفكيك و عمومي
حزبيفاشيستي تك نظامهاي در حتي و ماندهاند عاجز واقتصادي
خردجمعي ويژه غربيبه دموكراسيهاي دستاوردهاي تمامي كه نيز
نخبه گروه كه بودند هممعتقد باز ;بودند گرفته سخره به را
افكارعمومي و خواستهها به وپاسخگويي شناسايي در برگزيده و
عمل شايستهتر غربي دموكراسيهاي در تودههايمردم به نسبت
چون مفاهيمي و اصطلاحات حتي ميتوان بنابراينكرد خواهند
وفريب عمومي افكار عمومي ، تنوير اقناعافكار
افكار به توجه از نوعي به واقع در را افكارعمومي
حكومتدر هنر به بستگي اينها از هريك البته كه عموميدانست
.دارد خود شهروندان ميان در رضايت آفرينش
يك استكه هنگامي وضعيت بحرانيترين و شرايط دردناكترين
اراده ، به خودرا مقبوليت و مشروعيت پايههاي سياسي نظام
و مطلق اكثريت افكارعمومي و عقيده آراء ، حمايت ، خواست ،
خاصي زماني شرايط در اما نسبتدهد خود مردم از عظيمي بخش
اشتباه به يا ;بگيرد ناديده را عمومي افكار كلي طور به يا
ذينفوذ اقليت گروههاي ثروت ، صاحبان خود ، عقايد و خواستها
جلوه عمومي افكار را خود خاص جناح و دسته و باند و فشار و
سر از يا قدرت سر بر گروه و طبقه حالت دو هر دردهد
با كه است يافته دست نادرست تصور اين به تجاهل يا اعتقاد
با گشت خواهد قادر سركوب و خشونت يا مقدسات برخي به تمسك
تجربه امانمايد مضمحل را آن و پرداخته مقابله به افكار
دشمنان ، نصيب عمومي اقبال شرايط اين در كه است كرده ثابت
صورت در و گشت خواهد آنان سياسي مخالفين يا و رقبا
مشروعيت پايههاي و مردمي پشتوانه رفته رفته ابتدا استمرار
قدرت بودن ناكافي و ناكارامد با و شده سست نظام سياسي
افكار مقهور سياسي نظام موجوديت سرانجام نظامي سركوب
به جهان در بارها كه است واقعيتي اين.گشت خواهد عمومي
.است پيوسته وقوع
درجپانوشتها از مقاله شدن طولاني به توجه با:توضيح
.است موجود مقالات گروه در كه معذوريم
|