آرام زيروبمهاي از گسترهاي
نوار معرفي
آرام زيروبمهاي از گسترهاي
فرانسوي هنرمند دلاكروا دربارهاوژن
طي 30.آورد پديد دلاكروا در ژرفي دگرگوني مراكش ، به سفر
و شيران تصاويرسرزمين زندگيش دوم نيمه يعني بعد ، سال
برآورده و مشخص نيازهايشرا و يافته نمود دركارهايش چرم
ميساختند
در نهتنها را تضاد(Eugene Delacroix)دلاكروا اوژن
دلاكروا ، .داشت خود با نيز شخصي زندگي بلكهدر هنرش ،
قرن در فرانسه نقاشي رمانتيسم رهبرنهضت بهعنوان اگرچه
.ميدانست ناب كلاسيسيم پيرو يك را خود شده ، ستوده نوزدهم
كه كسي نخستين و فرانسوي برجسته شاعر بودلر ، شارل اما
بيهمتا ، هنرمند رايك او بود ، برخاسته او هنر بهستايش
.بود خوانده بدونجانشين احتمالا و پيشگام بدون
اكنون.مينمود دسترس نيزدوراز خود دوران در كه دلاكروا ،
فرانسه ، اكنون و چالشفراميخواند به را نيزهنردوستان
و سترگ هنرمند اين سالگردتولد دويستمين برايبزرگداشت
چندين آثارش ، غناي و گوناگوني در دوباره نيزكاوشي
اين برجستهترين.است كرده برپا سراسركشور در نمايشگاه
در ميپردازد دلاكروا زندگي سالهاي آخرين به كه نمايشگاهها
.است شده برپا پاريس در پاله گران
از فرانسه كه جهانگذاشت پابه دوراني در دلاكروا
امپراطوري ماجراجوييهاي دوره وارد انقلاب ، آشفتگيهاي
از ساله دلاكروا 57 شارل فرزند چهارمين او.ميشد ناپلئون
لويي اعدام حكم امضاءكنندگان ازجمله و دولت ارشد مقامات
.سالهاشبود چهل همسر و شانزدهم ،
و درد با زماني كوتاه در اوژن كودكي دوران ترتيب ، هر به
-مادرش و پدر مرگ شاهد سالگي در 16 او.شد درآميخته رنج
در.بود برادرش نيز و -داشت بسيار تعلقخاطر آنها به كه
زوال روبه خانواده ثروت كه آن به توجه با و شرايط اين
.برد پناه كردهاش ازدواج خانهخواهر به اوژن بود ،
سنتهاي در ژرفي ريشههاي نقاشيكه آموزش دوره يك جريان در
نفوذ سيطره زير خود كهبهنوبه سنتهايي داشتند ، كلاسيك
كارهاي ازمشاهده همه از بيش دلاكروا داويدبودند ،
تاثيردر اين كه بهگونهاي بود ، هيجانآمده به گريكول
Bark of Dante) اونهيبدانته عمده نقاشي نخستين
نمايش به رودن درنمايشگاه اكنون اثر اين).است آشكار(the
كه رنگها از وبيهمتا حال و پرشور بهرهوري.(گذاشتهشده
كار هميننخستين در يافت شهرت آن سبب دلاكروابه بعدها
و تند برنامههاي و شاعر خرقه فروزنده سرخ رنگ در عمدهاش ،
.ميشود دارند ، ديده قرار پسزمينه در كه دوزخ آتش درخشان
مكمل ، قطرههاي رنگهاي از ظريفي زبانههاي ترتيب بههمين
تابلو گوشه زن تنه رابر آبگينهواري و درخشان
را تابلو اين برخيمنتقدان اگرچه مجموع ، در.پديدآوردهاند
و دادند جديد نابغه ظهوريك از خبر ديگران چنداننستودند ،
خريداري نيز را بعدياو كار بلكه تابلو ، اين دولتنهتنها
.كرد
دلاكروا استوار ، پشتوانه اين از برخورداري با ترتيب اين به
به سارداناپالوس مرگ نام با در 1828 را خود اثر دومين
از نمايشنامهاي از الهام با كه تابلو اين.درآورد نمايش
آن در اروپا سراينده و نويسنده پرآوازهترين يرون ، با لرد
را يكپادشاهآشوري شور پر سرانجام بود ترسيمشده سالها
و درپسزمينه سارداناپالوس درتابلو ، .ميكشد بهتصوير
ازديگر را خود گويي.ميشود ديده برخاك فتاده دوردستها ،
بركنار ;كردهاند پر را بوم كه آشوبي و كشتار صحنههاي
نمايش هنگام به زمان همان در حتي اثر اين.است داشته
را بسياري پرسشهاي نيز امروزه و كرد بهپا بسياري سروصداي
به پادشاه حال و وضع كه زمينه اين در بهويژه.برميانگيزد
تاچه -شكستگيش درهم و درماندگي و -تابلو در كشيده تصوير
بوده ، آن درونيآفريننده تلخكامي و گويايدرماندگي حد
گوناگون وشكستهاي گسستگيها با درونش كهدنياي هنرمندي
وداستاننويس هنري منتقد آنيتابروكنر.ريختهبود درهم
كهدلاكروا ديرپا و غريب عذاب و يكرنج به زمينه اين در
وي وجود در ميداشته نگاه پنهان آنرا كوششي و تلاش چنان با
.ميكند اشاره
سير نهتنها كه زد سفري به دلاكروادست سال 1831 ، پايان در
فرانسه نقاشي روي پيش زياديراه حد تا بلكه او ، خود كار
-كرد ترك مراكش مقصد به پاريسرا او.ساخت رادگرگون
برفگير جادههاي در زمان ، آن مقياسهاي در دشوار سفري
به دريايي نيروي رزمناو يك با سپس و مارسي به زمستاني
وارد بود توانسته بانفوذش دوستان ياريبرخي به او.طنجه
.فرانسويشود ديپلمات دومورني ، سرپرستيشارل به اعزامي هيئت
مولا با قرارداد بستنيك و مذاكره مامور كه هيئتي
.بود شده مراكش عبدالرحمانسلطان
وارد ژانويه 1832 در -دلاكروا جمله آن از و -هيئت اين
.گزيد اقامت آنجا در ماه شش و شد مراكش
سال طي 30 در.آورد پديد دلاكروا در ژرفي دگرگوني مراكش
در چرم و شيران تصاويرسرزمين زندگيش دوم نيمه يعني بعد ،
برآورده و مشخص را نيازهايش و يافته نمود كارهايش
كرده ترسيم آنجا در او كه آبرنگهايي و طرحها.ميساختند
وتقريبا شتاب با كه برداشتهايي همراهبا بود ،
سينمايي ، نگاه يك با (بيايد چشمما به شايد آنچنانكه)
براي ديرپايي وسرچشمههاي باريكبيني و دقت از سرشار
در دوستي به درنامهاي دلاكروا.بودند او كارهايآينده
بانقاشيهاي گام هر اينجادر در كه پاريسمينويسد
نسل بيست براي ميتوانند كه ميشود روبهرو كاري به آماده
از البته و.كنند فراهم آوازهاي و نام نقاشان از [پيدرپي]
صحنههاي نمايش دلاكروا ، از پس.بود او با حق بسياري جهات
به روز پاريس سالنهاي در شده عرضه آثار ميان در شرقي غريب
و كمنور اندرونيهاي بردگان ، بازارهاي.مييافت افزايش روز
.بربري توسنهاي و پشت بر عقابي بينيهاي با اعراب خلوت ،
شد سرمشقي نزديك شرق و جنوب به دلاكروا سفر مهمتر ، آن از
و تجاربنابتر پي در كه آوانگارد ديگرنقاشان براي
تجاربي يعني بودند رنگ و ونور مكان از پرشوروحالتري
عرضه آنها به شمالي اروپاي سرزمينهاي آنچه از بسياربيش
.ميداشت
كله ، كهپل حالي در آرلزرفت ، به جنوب به ونگوگ
شمال به ماتيس همههنري از مهمتر و كاندشكي واسيلي
مراكش در من:مينويسد مورد اين در ماتيس.رسيدند آفريقا
دلاكروا نقاشيهاي در كه آنچه به شبيه دقيقا چشماندازهايي
نخستين كاوش در كه را چيزي مراكش ، .يافتم بود ، شده توصيف
برآورده بود ، بيپرده و تازه تجربههاي براي مدرنيستها
.شد جنبش اين آغازگر كه بود دلاكروا اين و ميساخت
نوشتدر دوستانش از بهيكي خطاب نامهاي در بعد سالها
را كهنبودن منواقعازيبايي كه بود مردم اين ميان
.بازشناختم خود براي
معناي به مراكش ، در باستاني جلوه و قدمت اين دلاكروا ، براي
چنين -او مقابل نقطه -برايانگر كه حالي در بود ، رنگ
گونهاي فرانسه به انگر و داويد حقيقت درنداشت معنايي
.دادند رنگ بدون جلوه و قدمت
نقاشي ، از 6000 بيش -كارهايدلاكروا انبوه حجم مجموع ، در
هنر شاخههاي همه تقريبا-مرگش زمان در الگو و طرح
نقاشي پرتره چند از بيش اگرچهاو و دربرميگيرد را نقاشي
نمايشگاه در اما نيزنبوده ، چشماندازها نقاش و نكرده
او ليتوگرافهاي نيز و پاستل آبرنگ ، آثار ميتوان پاله گران
با مقايسه در او كوچكتر كارهاي اين حتي و ديد نيز را
.هستند دلنشينتر و ظريفتر ميانساليش دوره عمده مجموعه
ميتوان نمايشگاه اين در شده عرضه آثار در آن بر علاوه
و شيران از گونه بت تصاوير ترسيم در را دلاكروا شيفتگي
را درندهخويشان و خشمگينانه روياروييهاي او كه راه ببران
سوي از البتهديد چشم به ميكرد ، ترسيم و مطالعه وسواس با
نيز ديگر درجايي ميتوان را دلاكروا فرهنگ هواي و حال ديگر
ارزش ازلحاظ كه يادداشتهايش:كرد احساس كمال و تمام حد به
به نوشتهها اين در او.برابرند باتابلوهايش ادبي و هنري
از نيز و آن بزرگ استادان و نقاشي موسيقي ، از تفصيل
به اغلب و ميورزيده عشق بدانها كه شاعراني و نويسندگان
.است گفته سخن ميآورده روي بدانها الهام سرچشمه عنوان
.بايرون و شكسپير گوته ، چون شاعراني و نويسندگان
را او درونيش و ناخودآگاه محافظهكاري سنش ، بالارفتن با اما
اگرچه و بازميداشت زمانه رخدادهاي با برداشتن گام از
اختيار در و شكوفايي راه درآغاز تازه كه امپرسيونيستهايي
بسيار اوتاثير از آينده در بودند ، اروپا هنر گرفتنعرصه
به آشكار و ژرف بسيار همهتفاوتها اين با اما ;گرفتند
چون نوين هنر طلايهداراناين در كه شوقي و شور.نظرميرسيد
آن گوشه هر در كه دنيايي نوين برايجلوههاي پيسارو و مونه
شور اين ولي داشت وجود بود ، شده افشانده صنعتي انقلاب بذر
مورد اين در اونميشد مشاهده روي هيچ به دلاكروا در
از مايل پنج نتوانيم ما كه ميرسد زماني زودي به:مينويسد
قطار شيطاني ، مولود اين به كه اين بدون كنيم حركت خود جاي
نظر در را نكته اين بايد آن بر علاوه امابرنخوريم راهآهن
امپرسيونيسم پيشگامان از كه هيجاني و شور آن همه كه داشت
اوضاع بدبيني ، به جانشينانشان مورد در تدريج به ميتراويد ،
.شد بدل تراژيك گاه و دردناك احوال و
ناشي عسرت و رنج با زندگيدلاكروا سالهاي آخرين سرانجام ،
و تنهايي به رويآوريفزاينده نيز و بيماري و ازسالمندي
آخرين روي بر كار او سال1856 در اما.بود همراه خلوت
سقف و ديوارها تزئين:كرد آغاز را خود بزرگ مجموعه
اين.پاريس سولپيس سن كليساي در مقدس فرشتگان نمازخانه
هم اغلب كه بود پيرمردبيماري براي سهمناك تلاشي كار
زياد ارتفاع در و گرفته و سرد فضاي در داربست روي ميبايست
خستگي صورت به هم هنوز دلاكروا همه اين با اما.كاركند
ساختمانهاي از يكي در خانهاي به حتي و ميكرد كار ناپذيري
داشت رانيز استوديو حكم برايش بودكه كرده مكان نقل مجاور
هم اينجا در.ميشود شناخته دلاكروا موزه عنوان با اكنون و
فضاي در امروز اگرچه شر ، خيرو بين پيكار از او توصيفهاي
هنوز اما نميآيند ، چشم به آنچنان كليسا نور كم و گرفته
در.دارند اورا حيرتآور رنگهاي درخشش نيز و ازكمال جلوهاي
ميفرسود فزاينده شتابي با كهجسمش هنگامي روزها ، واپسين
آخرين از يكي در او.بود نشده خاموش وجودش در شمعآفرينندگي
سال براي 400 هنوز كهمن ميكند شكوه ازآن يادداشتهايش
....دارم ناشده انجام كارهاي ديگر
جانشيناني و دلاكروامكتبي اگرچه كه گفت بايد پايان ، در
استادان و هنرمندان بر تاثيرش اما ننهاد جاي به خود از
كه ستايشي تنها.بسياربود پيكاسو تا گرفته گوگ ون بعدياز
آينده نسلهاي بر او تاثير و نفوذ گوياي شده ابراز سزان از
در......فرانسه رنگ تخته بزرگترين.است اروپا نقاشان
زير از گسترهاي به او چون هيچكس ما آسمانهاي گنبد زير
روي از همه ما.نيافت دست رنگها افزاي غم و آرام وبمهاي
.ميكنيم نقاشي او دست
تايم مجله:از
اردكاني حائري احمدرضا:ترجمه
نوار معرفي
شانيم و حلاج شد منتشر سراج حسامالدين سيد اثر مست نرگس
نترسيم دار از كه
خدائيم عشق در كه صفتانيم مجنون
است بهشت حرص ني و دوزخ غم نه را ما
لقائيم مشتاق كه پرده رخ ز بردار
با شور دستگاه در رضوي و سلمك گوشههاي در فوق ابيات -
شهناز جليل استاد تار همنوازي با و سراج حسامالدين صداي
.ميشود شنيده
نامنرگس با بيدل گروه و سراج حسامالدين اثر تازهترين
.شد منتشر مست
:است آمده اينگونه نوار اين معرفي در
اوست همه ساقي و مطرب و نديم
بهانه ره در گل و آب خيال
دردستگاه بيدل گروه و سراج حسامالدين اجراء مست نرگس
و درايران سال 1376 در كه است افشاري مايه و شور
مورد واسپانيا سوئيس هلند ، انگليس ، فرانسه ، كشورهاي
واقع مذكور كشورهاي فرهنگدر و هنر اهل و همميهنان استقبال
.است گرديده
|