و مشترك زندگي مرگ
طلاق
آن پيامدهاي
باشيم؟ خوب پدري چگونه
مجرم شلمچه نشريه مديرمسئول
شد شناخته تخفيف مستحق و
مشاركت امور مركز سوي از
زن مدير يكصد تربيت طرح
زنان ،
ميشود اجرا
و مشترك زندگي مرگ طلاق
آن پيامدهاي
همبستگيكانون و ميانجامد خانواده گرم كانون شدن پاشيده هم
بستگان و كودكانبيسرپرست طلاق با.ميگسلد هم از را خانواده
و تنهايي در مدتها زوجيننيز و بدبين يكديگر به نسبت
تنشزا پيامدهاي چنين از.راسپريميكنند خود زندگي گوشهگيري
مطلبي.ميشود برده نام خانواده بهعنوانبحران ناگواري و
كرده بررسي را استرس و طلاق بين رابطه ميآيد درپي كه
كه ارائهميدهد ، خانوادگي تنشهاي كاهش خصوص در چند ونكاتي
.ميگذرد نظرتان از
ميشود؟ آغاز چگونه طلاق
و آني بطور است ، ريخته بهم و مختل زندگي يك پايان كه طلاق
دارد مشخصي و تدريجي روند بلكه نميافتد اتفاق غيرمترقبه
آغاز شوهر و زن ميان تنش و اصطكاك شروع با معمولا كه
.ميشود
و علني دشمني سپس و عاطفي بيتفاوتي تدريج به روند اين
در طلاق فكر شدن پيدا بعد ، مرحله.دارد دنبال به را واقعي
و شادابي خانواده كه جاست اين دراست طرف دو هر يا يك
سكوت و بيتفاوتي دچار و ميدهد دست از كاملا خودرا استواري
.ميپذيرد صورت رسمي طلاق سپس و جدايي آنگاه و ميشود
گوناگون ، تشنج محروميتهاي طلاق از پس شوهر و زن وضعيت
توان افت اجتماعي ، طرد از ترس و شرم ناآرامي ، عصبي ،
مستقل زندگي محل نداشتن و همراز و همدل نبود اقتصادي ،
تلاش نهايت ودر مبهم آينده آنها ، از يكي يا طرف دو هر براي
و تنهايي زندگيدر ناهموار و دشوار راه ادامه براي
.انزواست
خانوادگي تنشهاي زمينه
واقتصادي اجتماعي رواني ، زيستي ، عوامل گروهي معلول طلاق
اختلاف گسستگيخانوادگي هم از و طلاق عامل مهمترين.است
و تفاهم و ارتباط برقراري مانع عنوان به شوهر و زن زياد
است ، زوجين اطرافيان و والدين نابجاي دخالتهاي سپس
مذهب ، تحصيلات ، ميزان در زياد تفاوت نابهنگام ، ازدواجهاي
نشدن ، صاحباولاد و مسئوليتپذيري حس انديشه ، فقدان و تفكر
مدت به زن اشتغال حسادت ، شوهر ، مجدد اعتياد ، ازدواج
جسمي بيماريهاي ناباب ، دوستان منزل ، از خارج طولانيدر
از يكديگر به شوهر و زن بياعتمادي و زوجين ورواني
.ميشوند محسوب طلاق عوامل جملهديگر
ميپاشد ، رشتههاي هم از عللي به مشترك زندگي كه هنگامي
و تنش موجبات و ميشود گسسته خانوادگي گرم كانون و محبت
طلاق ، از پس.ميكند فراهم را خانواده در رواني اختلالات
.ميافزايد آنها اضطراب ميزان بر گذشته خاطرات يادآوري
جسماني ، بيماريهاي از زوجينعبارتند در طلاق عوارض رايجترين
مناسبات در اختلال افسردگي ، مصرفسيگار ، در زيادهروي
بياشتياقي و دلسردي گناه ، و شكست تنهايي ، احساس اجتماعي ،
و محيط به بيتوجهي فرورفتن ، خود در بهزندگي ، نسبت
مجدد ، ازدواج در ترديد زندگي ، از اطرافيان ، سرخوردگي
.قلب تپش و حواس درتمركز ناتواني
ودر عوارض اين تشديد باعث طلاق به نسبت جامعه واكنش
خانوادهآنان و زوجين در تنشها ميزان افزايش نتيجه
.ميشود
خويشدارند ، زندگي از نامناسبي تصوير چون مطلقه زوجين
محبت ، آنان.ميدهند كاهش اطرافيان با را خود ارتباط
و نميدانند فريبيبيش و دروغ را گذشته سوگندهاي و صميميت
نااميد و مايوس اززندگي سرعت به تصوراتي چنين اثر بر
.ميشوند
طلاق پيامدهاي
و برايفرد پيامدهايي نادرست يا درست دليل هر به طلاق
و عاطفي رواني ، اقتصادي ، مشكلات مرد و زن براي.دارد جامعه
دايمي يا موقت انزواي به را آنها و ميكند ايجاد اجتماعي
.ميكشاند
محدوديتهايآنان بر و است مضاعف زنان براي طلاق مشكلات
و كودكان بيسرپرستماندن طلاق ، شوم آثار از يكي.ميافزايد
اضطراب به كه است خانواده كانون از آنان محروميت
.ميانجامد
بهيكي آنان وابستگي ميزان با كودكان ، در اضطراب ميزان
آثار.دارد بستگي است ، شده جدا او از كه والدين از
صورتاختلالات به كودكان در والدين طلاق از ناشي اضطراب
در ترديد و بلاتكليفي گناه ، احساس زندگي ، از وحشت عاطفي ،
رشد ، در اختلال بهتزدگي ، و گيجي نابساماني ، تصميمگيري ،
خود ، سرزنش ديگران ، و والدين به نسبت بدبيني بهانهگيري ،
.ميكند بروز نفس به اعتماد كاهش و تحصيلي افت پرخاشگري ،
ندارد ، دوست را آنان كسي ميكنند احساس چون كودكان اين
جامعه بهنجار جمع از مرور به و ميشوند نااميد و خشمگين
.روميآورند اعتياد و تبهكاري به شدهو جدا
جمعافراد در پناهگاه جستجوي و زندگي محل و خانه تغيير
ازديگر ميباشد تسليبخش برايشان كه همكار و فكر هم
از و مضطربند همواره كودكان اين.است گروه اين تمايلات
ميهراسند ، شدت به زندگي تشكيل از و نگرانند خود آينده
والدينشان سرنوشت به نيز آنان مبادا كه دارند آن بيم زيرا
.آيند گرفتار
بيخوابي ، قوانين ، از تخطي ديگران ، حقوق به تجاوز
در مدرسه از انزجار و دروغگويي تغذيه ، در اختلال شبادراري ،
.است رايج بسيار كودكان اين بين
پيشگيري
متاركهرا و جدايي خطر صحيح ، شناخت برپايه ازدواج يك
هرچه:راميافزايد سعادت و نيكبختي احتمال و ميدهد كاهش
امكان به باشد بيشتر ديگران و خود از انسان آگاهي ميزان
.ميافزايد ديگران با مناسباتش در او صحيح بروز
روابطاجتماعي ، بر حاكم قوانين از آگاهي و ارزشها شناخت
ازدواج يك هرجامعهامكان سنتهاي و رسوم و آداب با آشنايي
افزايش را طلاق بروز از اجتناب و خانواده دوام و موفق
.ميدهد
بهادامه ازدواج هنگام به ذهني تصورات به اتكا و ناآگاهي
باشد بيشتر ناآگاهي و جهل هرچه و ميزند لطمه مشترك زندگي
.ميگيرد قرار قهري ناشناخته عوامل دست بازيچه بيشتر انسان
چگونه و كرد جلوگيري طلاق از ميتوان چگونه ديد بايد پس
برداشت؟ ميان از را كشمكشها و مشكلات طلاق ، جاي به ميتوان
و اجتماعي و اخلاقي پيشرفتي خود طلاق حق پذيرفتن البته
راه تنها گاه واست كنوني اجتماعي مشخص شرايط با منطبق
راهحلي چنين به شدن ناچار از اجتناب براي اما است ممكن حل
سپس و كرد عمل آگاهانه خانواده تشكيل و شروع در اولا بايد
.كرد تقويت را خانوادهها ثبات و دوام زمينههاي
كنيم شفاف را معيارها
حاكمباشد انسانيتر و سالم اجتماعي روابط جامعهاي در هرقدر
طلاقكاهش ميزان و ميشود مستحكمتر نيز شوهر و زن روابط
امرار از خاطرنگراني به زن كه ازدواجهايي در.يافت خواهد
ثروت و اجتماعي قدرت توجهبه با و اقتصادي مشكلات يا معاش
و بود نخواهد پايدار مسلماازدواج ميپذيرد را او مرد ،
انساني ، رابطه نه شد خواهد اقتصاديايجاد رابطهاي صرفا
.وهمدلي عشق بر متكي
جهل.است درايت و آگاهي مستلزم خانواده حفظ آن بر علاوه
.چراغسعادت دانش و آگاهي و است زندگي آفت همواره
ميسازد رها خود حال به را خانواده شوهر ، و زن جاهلانه نگرش
به نياز زندهاي موجود هر مانند هم خانواده كه آن از غافل
تلاش و لحظه به لحظه كوشش مستلزم و دارد حفاظت و نگاهداري
سازنده است مجبور انسان.است استوار اراده و خستگيناپذير
افق آگاهي ، و حوادث ، با انفعالي برخورد.باشد خود سرنوشت
ويرانكننده زودگذر ، منافع از نكردن صرفنظر و محدود ديد
.اوست زندگي و انسان
از مشكلاتخانوادگي و بيرون از اجتماعي مسايل كه آنجا از
قرار معرضتهديد در را خانواده و ميشوند همسو درون
زندگي پاشيدگي مانع ميتوان آگاهانه عملكرد با فقط ميدهند ،
زندگي در نادرست رفتار جهت ، هر به باري ازدواج.شد
ناهنجار عاقبتي آن كردن رها و بيتوجهي و خانوادگي
فقط و نيست حل راه بهترين اغلب نيز طلاق اماميآفريند
نادرست ازدواج مثل هم نادرست طلاق و است حل راه از گريز
از پيشگيري و طلاق از جلوگيري براي.دارد نامساعدي عواقب
از و بگذارند احترام يكديگر به بايد خانوادگي تنشهاي
ازدواجهاي از باشند ، داشته منطقي و معقول توقعات يكديگر
ازدواج از قبل.شود جلوگيري زياد سني اختلاف با تحميلي
فكري بلوغ با ازدواج بشناسند ، خوبي به را يكديگر طرفين
صورت در و كنند حل را زندگي مشكلات منطق با و باشد ، همراه
جدايي براي تصميم اينكه از قبل خانوادگي مشكلات بروز
.طلبند ياري و راهنمايي متخصص افراد از بگيرند ،
باشيم؟ خوب پدري چگونه
بهتر چه هر بتوانم كه است اين من زندگي در اساسي مسئله
پدر بهترين معناي به واين.دهم انجام فرزندم براي كاري
باعث كه را آنچه اما نيستم روانشناس من.است بودن موجود
تجربه و ديده را است پسرم و من ميان رابطه در موفقيت
:ميكنم بيان شما براي كردهام
:است واجب يك زمان -1
بطور خود كنار در پدر داشتن بچه ، يك خوشبختي كليد
هر كه است بهتر خيلي.ميباشد ميان در روز يك حداقل مدام ،
با يا و ميخواند اوكتاب كه درحالي عصر يا ازظهر بعد
روز عصر يك يا بنشينيد او كنار در ميكند ، كامپيوتربازي
بازي اسباب برايش و ببريد سينما به را او تعطيل 2ساعت
.بخريد
:بگذاريد ميان در او با را خود ترس و قوت نقاط -2
شما فرزند كه زماني.او دشمن نه هستيد خود فرزند حامي شما
از هم هنوز و ميترسيده تاريكي از كودكي در پدرش بفهمد
انساني ضعف از قسمتي او ترس كه ميفهمد دارد ، وحشت آمپول
.خجالتآور و نادر امر يك نه است
:دهيد پاداش و باشيد بهترينها بدنبال -3
به من هميشه.است انسان پيشرفت اوليه موتور كردن تشويق
موفق بسيار رياضيات در تو كه مطمئنم كه ميشدم يادآور پسرم
پول با كه كني محاسبه ميتواني ثانيه چند در چون هستي
در واقعا او حالا و !بخري اسباببازي چند ماهانهات توجيبي
قوا درست و مداوم تشخيص.است موفق رياضيات درس در مدرسه
امر اين انكاراست موثر ويتامينها از بيشتر بچه وتوانايي
.است خودمان و بچهها براي جدي و بزرگ خطر يك
:ندهيد فرزندتان به بودن گستاخ اجازه -4
ميدهند ، سلام او به كه كساني به كه دارد انتظار من فرزند
بهاو آموختن با.گويد تبريك موفق افراد به و باشد پاسخگو
اينامر تشخيص به قادر او هستم مطمئن بودن ، مودب درباره
حساب بايدبه كه است ارزش با آنقدر ديگران احساسات كه است
.شوند آورده
:دهند آموزش شما به آنها كه بدهيد اجازه -5
با بچهها:دارد وجود كودكان تربيت درباره مشترك اشتباه يك
زماني آنها.نيست صحيح خير.نميآورند عمل خوددستور
يا هستند تنها كه زماني ميگويند ، گرسنهاند ، كه
خودشان درباره راهنما يك مانند آنها.ميگويند ترسيدهاند
با هميشه البته ميخواهند ، چه كه ميدهند اطلاعاتي شما به
... و تحريكپذيري خستگي ، غم ، نميشوند ، لغاتگفته
چيزي چه به ما پدر كه ميگويند سخن شما با كه روشهاييهستند
بچهها براي -دهيد60 فرا گوش و كنيد نگاه پسنيازداريم
:شويد قائل ارزش هستند كه آنچه بخاطر
داشته دوست هستند كه آنچه براي بدانند بچهها كه زماني
اين مطمئنا ميدانند ، را فنوني كه آن براي نه ميشوند ،
بگيرد ، ياد بهتر ميدهد اجازه او به شده ، ايجاد آرامش
من فرزند.باشد مفيد خانه در بيشتر و كند بازي بخواند ،
بداند ميخواهم لولهكش ، يك يا و دانشمند يك باشد ، كه چه هر
.است شماره 1 من براي او كه
:است مهم فوقالعاده امر يك بودن پدر -7
كارهاو همه از پيش فرزندتان كه بگيريد تصميم شما اگر
وظايف ساير كه درمييابيد شما دارد ، قرار سرگرميهايتان
شما فرزند كه زماني.ميشوند انجام خود بخودي پدري
برايتان چقدر لحظه هر كه ميبينيد باشد ، شما مهمترينكار
كار صحيحترين شما كه است اين است مهم آنچه و.باارزشاست
.دادهايد راانجام
جمالي شيلا:ترجمه
ژوئن 98 ريدرزدايجست
مجرم شلمچه نشريه مديرمسئول
شد شناخته تخفيف مستحق و
خود دوشنبه روز درجلسه مطبوعات منصفه هيات:اجتماعي گروه.
مسئول مدير نمكي ده آقاي اتهامات رسيدگيبه درخصوص
مجرم اهانت اكاذيبو نشر دليل به را وي شلمچه ، نشريه
.دانست تخفيف مستحق اما شناخت ،
اين بااعلام روزدوشنبه مطبوعات منصفه هيات دبيرخانه مسئول
مطبوعات منصفه هيات:گفت اسلامي جمهوري خبرگزاري به مطلب
سابق وزير غرضي محمد سيد آقاي شكايت مورد در شور ، از پس
نمكي ده آقاي آراء ، اتفاق به تلفن و تلگراف و پست
:افزود نوبري سعيد.شناخت مجرم را نشريهشلمچه مديرمسئول
از نبوي بهزاد آقاي شكايت درخصوص منصفههمچنين هيات اعضاي
آراء اكثريت با نشراكاذيب ، به آن كردن متهم و نشريه اين
.دانستند مجرم را نشريه اين مسئول مدير
مسئول مدير اولينبار براي اينكه به نظر اما:افزود وي
منصفه هيات اعضاي است ، قرارگرفته تعقيب تحت شلمچه نشريه
را اشخاص حيثيت آينده در نامبرده كه كردند اميدواري اظهار
را وي آراء اتفاق به جهت اين از و ندهد قرار تعرض مورد
.كردند اعلام مستحقتخفيف
مشاركت امور مركز سوي از
زن مدير يكصد تربيت طرح زنان ،
ميشود اجرا
مشاركت امور مركز رئيس و رئيسجمهور مشاور - اجتماعي گروه
طرح رجايي شهيد جشنواره روز پنجمين در جمهوري رياست زنان
طراحي زنان مشاركت امور مركز توسط كه را زن مدير صد تربيت
.كرد معرفي شده
در شجاعي زنان ، مشاركتي امور مركز عمومي روابط گزارش به
ملي بهرهوري افزايش خواهان اگر:گفت خود سخنان از بخشي
ارزيابي و آموزش انتخاب ، فرآيند به نسبت بايد هستيم
اينكه دليل به و كنيم خاصمبذول توجه پايه سرپرستان عملكرد
تاكنون و ميدهند تشكيل زنان كشوررا فعال جمعيت از نيمي
لازم داشتيم كاستيهايي آنان آموزشي ارائهفرصتهاي به نسبت
در آنان شركتدادن و مستعد زنان باانتخاب است
زناندر مشاركت براي را مناسب فرصت اثربخشي ، دورههايآموزشي
.آوريم فراهم جامعه مديريت
يا دانسته بسترها و زمينهها محدودنگهداشتن:افزود وي
وظهور بروز امكان از جامعه از نيمي كه نحوي به ندانسته
وشانس مينمايد غيرمنطقي بمانند باز خود قابليتهاي
به فرآيند اين در را واقعي كارآمد و لايق افراد برگزيدهشدن
جامعهاي به دستيافتن براي ترتيب اين به.ميدهد كاهش نصف
انساني منابع از صحيح بهرهوري گام اولين بهينه و پيشرو
نهفته استعدادهاي بالندگي و پرورش زمينه ايجاد و موجود
بيبهره عظيم منبع اين از بيتوجهي با تا است افراد همه
.نمانيم
سازمان مشاركت به اشاره با شجاعي خانم است حاكي گزارش اين
مورد در طرح اين اجراي در كشور استخدامي و اداري امور
حضور به توجه با:گفت انتخاب چگونگي و كار زمينه و بستر
اين كاهش و مشاغلكارشناسي در جامعه زنان از قابلتوجهي عده
عالي و مياني مديران وعملياتي پايه مديريت سطوح در حضور
كه دربرميگيرد را زن مدير يكصد اولآموزش مرحله در طرح اين
كه نحوي به دولتي دستگاههاي در شاغل ميانكارشناسان از
زنان از نفر هفتاد تعداد مينمايد ، انتخاب برگزاركننده
انتخاب مربوطه آزمون گذراندن از پس كارشناسي پستهاي شاغل
بين از.ميكنند طي را عملياتي و پايه مديريت دوره و
و گزينش نفر تعدادبيست موجود تخصصي و بلندپايه مديران
نفر ده تعداد و معرفي مديريتمياني آموزشي دوره طي براي
موجود مياني مديران بين از عالي دورهمديريت گذراندن براي
بخش آن است بديهي.فراميگيرند را لازم آموزشهاي انتخابو
در نيزبايد ميشود آموخته تجربه به كه مديريتي ازمهارتهاي
.آيد بدست برايزنان تصدي شرايط فراهمنمودن و عمل ميدان
|