طبيعت با ميدانيم هيچ
كردهايم؟ چه تهران پيرامون
نابسامان شهري جغرافياي از تهران كه پايه همان:اشاره
زيبا و كمنظير طبيعي يكجغرافياي از برخوردار ميبرد ، رنج
چشماندازهاي زيباترين از شماري را شهر اين پيرامون.است
ميشوند ، موجب كه چشماندازهايي.گرفتهاند دربر طبيعي
نيز و داشته كردن تازه نفس براي فرصتي تهران ، ساكنان
از تعدادي.نشود غرق آلودگياش و ازدحام ملغمه در تهران
حفاظت مناطق مجموعه كوير ، ملي پارك همچون چشماندازها ، اين
بهدليل...و مركزي البرز شده حفاظت منطقه جاجرود ، شده
طبيعي ذخاير جمله از كمياب ، جانوري و گياهي گونههاي داشتن
جهان در نظر ، اين از و آمده شمار به كشور پربهاي بسيار
.دارند شهرت
از بسياري رفتار ميرود ، انتظار كه آنچه برخلاف اما
بلكه مراقبت و پاسداشت نه طبيعتزيبا ، اين با شهروندان
با همگان كمابيش كه رفتاري.است آلودگي و تخريب متاسفانه
اين در را زيست محيط هوادار يك گلايههاي.آشناييم آن
.ميخوانيم باره
از كه ميليوني ده كلانشهر اين تهران اطراف شده حفاظت مناطق
در بهتدريج ميبرد رنج زيستي فزاينده و آلودگيهايزيانبار
فيروزه ، قصر ورجين ، لار ، خجير ، ) مناطق.است نابودي حال
پلور ، حاشيه جاجرود ، قبيل از آلوده بسيار نقاط و (كرج
و ملي پاركهاي تارك بر مكدر و سياه نگينهايي كرج رودخانه
اطراف در محيطزيست حفاظت سازمان قرق و شده حفاظت مناطق
.است تهران
لار خجير ، پلور ، كرج ، جاجرود ، مثل نقاطي كه اينجاست تعجب
هستند محيطزيست حفاظت سازمان شده مناطقحفاظت همه..و
كمترين در نقاط اين محيطزيستبر حفاظت سازمان اشراف كه
قطعي وظيفهاي كرد منظور آن براي ميتوان كه جايگاهي
در طبيعت لطافت دفتر كه افسوس و دريغ اما ولازمالاجراست ،
و خشونت و ظلم سياه كتاب و است شدن روبهبسته مناطق اين
و گشودن حال در تاثرآور باولعي وحوش كشتار و تخريب و تعدي
برخي انتظارندو در مشتاقانه را آن !آدميان ما از برخي
ورق انتظار در آن آتي پيامدهاي از بيخبر نيز مسئولين
.نشستهاند كتابسياه اين خوردن
مسئولان و مهرهها برخي تعويض با زيست محيط حفاظت سازمان
به داشتهاند مناطق حفاظت كار در كليدي نقش كه مناطق
تامين برهه ، اين در كه چرا شد نخواهد نائل چنداني موفقيت
جدي دگرگوني و سازمان اين واقعي نيازهاي صحيح و سريع
.بود خواهد تر كارساز آن سازماني ساختار
و مناطق حفاظت امور راس در غيراجرايي مديران گماردن
برخي مديريت راس در كساني دادن قرار و استانها مديريتهاي
صدمات نباشند مناطق آن اندازههاي و حد در كه مناطق
كه آورد خواهد وارد مناطق طبيعي پيكره بر را جبرانناپذيري
.شد نخواهد ميسر آنها تاوان پرداخت ديگر
ديگر كرج يك يا و جاجرود يك يا لار ، يك كه ميكنيم فكر آيا
ميتوانيم لزوم صورت در كه داريم خانهنهان پستوي در
كنيم؟ آنها جايگزين
كه ميدهم هشدار محيطزيست حفاظت سازمان محترم مسئولين به
در كرج و است مردن حال در پلور داردميميرد ، جاجرود
انفال و الهي مواهب از باقيمانده ميراث غارتگران چنگال
.است شده مبدل مظلوم محبوسي به مسلمين
جاجرود ، كرج ، رودخانه در هرروزه بيامان و عيان توركشيهاي
سازمان ماموران عيني حضور و عدمنظارت و آهار و پلور
از متخلف هر به رودخانهها اين بر محيطزيست حفاظت
خود كه آنگونه و بيپروا كه ميدهد اجازه خدابيخبري
آن رودخانهها اين با قبل روز از جريتر روز هر ميخواهد ،
روز يك اگر.بربندد آيندگان بر را بهرهبرداري راه كه كند
شده ياد رودخانههاي اين از يكي حاشيه در حوصله و دقت با
با بيمحابا كه كرد خواهيد مشاهده را افرادي ببريد ، بهسر
آنها صيد براي كه رودخانهها اين آبزيان با روبسته از تيغ
ناجوانمردانه چه و برخاسته ستيز به گرفت ، ويژه مجوز بايد
.ميتازند برآن
اين آبزيان سر بر مرگ از عفريتي چون متخلفان تورهاي
متخلفي هر ولع و مطامع اغناءكننده و ميآيد فرود رودخانهها
خالقرمز قزلآلاي داراي همگي مورداشاره رودخانههاي.ميشود
دچار حال در اكنون ايران خالقرمز قزلآلاي.هستند (بومي)
و يوزپلنگ گورخر ، ايران ، شير مازندران ، ببر سرنوشت به شدن
سرنوشتي.است...و خزر درياي ماهيآزاد و سياه خرس
...دردناك
و ما خود مگر نزد رقم را سرنوشت اين كسي اما
حفاظت سازمان همانا كه متوليآن نظارت و عدمبرنامهريزي
.است زيست محيط
خرس توله تولد آرزوي ايران وحش حيات براي امنيت وجود عدم
براستي و است كشانده فنا به را خالقرمز قزلآلاي تكثير يا و
.ميرود دست از ديگري از پس يكي ارزشمندي فرصتهاي چه كه
انفال و طبيعي حيات به متجاوزان و متخلفان چرا راستي به
واهمهاي و ترس هيچ بدون كه شدهاند جسور حد اين به مسلمين
حفاظت سازمان ماموران همانا كه !!دادگستري ضابطان از
ميپردازند؟ تخلف به هستند محيطزيست
و تلقي خود مسلم حق را تخلف مناطق ، محلي افراد برخي چرا
هر به و دانسته خود آن از است وآبزي وحوش از آنچه
اراده كه رود از نقطه هر در و كرده تيراندازي جنبندهاي
ميگسترانند؟ را خود تورهاي كنند
بستر داخل در شخصي ويلاهاي پايههاي استقرار پاسخگوي كسي چه
مواهب اين حريم به مردم ورود راه سدكردن و رودخانهها
به...و صنعتي خانگي ، فاضلابهاي انواع ورود نيز و طبيعي
است؟ شده ياد رودخانههاي
از رنگارنگ باريكه چندين پلور محل در متر يكصد فاصله در
دست شايد ميداند كسي چه ميشود واردرودخانه پلشتيها
در ما عكس بهراستي آيا آب ، در فروبرده نانخشكيده درويشي
ميشود؟ برابر دو رود
ميسرود تازه مرثيهاي و بود زنده امروز سپهري سهراب ايكاهش
آلوده را آن ولي بكنيم گل را آب كه ميخواست ما از و
.نكنيم
كه نيست كسي فقط دزد است؟ كمرنگ جرمشان طبيعت دزدان چرا
و شكارچي گناه بلكه برود ، بالا شما و خانهمن ديوار از
كه بهويژه.نيست بخشيدني و كوچك چندان نيز متخلف ماهيگير
فردي ، چنين كه چرا.است كرده مشخص آنرا مجازات نيز قانون
وضع قوانين همين ما كشور در اگر و است طبيعي عرصههاي مخرب
بدون ميشد ، گذاشته اجرا به پيگيرانه و شرعي وسواس با شده
و طبيعي مواهب ساير و رودخانهها جسورانه چنين متخلفان شك
- معاش امرار وسيله حتي و خود تاز و تاخت پهنه را عمومي
مغازهها از بسياري از.نميدادند قرار خود -غيرقانوني ولو
بينصيبت بخواهي بومي قرمز خال قزلآلاي ماهي كه پلور در
قطعه تا 20 اوقات 10 گاهي اينكه دردناكتر !گذاشت نخواهند
فروش براي را است كمتر هم كيلو يك از آن وزن جمع كه ماهي
طبيعت به آشنا انسان هر اشك آن ديدن با كه ميكنند ارائه
.شد خواهد جاري
قصد ناكرده خداي !محيطزيست حفاظت سازمان محترم مسئولين
كار.ندارم را سازمان آن دلسوز عزيزان زحمات گرفتن ناديده
بيائيم است جدي خطر ولي است خدايي و باارزش بسيار شما
روز هر وحش حيات رفتن بين از و تخريب كنيم فكر جديتر
.ميشود تشديد
تهران گلستان روزي كرج مگر نبود؟ زيبا روزي جاجرود مگر
و نمينوشيديم؟ روزي پلور در را رودخانه آب مگر و نبود؟
...مگر
شكل همين به اول رشت زرجوب و شهر قائم سياهرود آيا و
ميدادند؟ تعفن بوي ازابتدا يا و بودند؟ كنوني
بين از خود مطامع به را آن ما.آلوديم را آن ما:عزيزان
شد آفتي ما اقتصادي طمع و پول به دستيابي انگيزه و برديم
.ايران اسلاميمان ميهن طبيعي محيطهاي پيكر بر
و هستيم طبيعت سوگوار نيز اينك و دادهايم هشدار بارها
.نخيل بر خرما و دستمانكوتاه كه ميبينيم
مددي اسماعيل
|