توسط داوطلبانه كار افزايش
كانادايي جوانان
نيست كامل هيچكس
توسط داوطلبانه كار افزايش
كانادايي جوانان
توسط دستمزد بدون و داوطلبانه كار انجام -اجتماعي گروه
كار ، بازار به ورود شانس افزايش هدف با كانادايي جوانان
.است يافته گسترش
اعلام كانادا آمار اداره اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
(خورشيدي 76-1365) تا 1997 ساله 1987 ده فاصله در:كرد
ساله تا 24 كاناداييان 15 ميان در داوطلبانه كار نرخ
رسيده درصد به 33 از 18 و يافته افزايش دوبرابر تقريبا
.است
در ميدادند انجام داوطلبانه كار كه افرادي سوم دو حدود در
براي را آنها شانس اقدام اين كه كردند اعلام بررسي اين
شركتها در داوطلبانه كار انجام.ميكند بيشتر شغل يك يافتن
وجود متعددي مراكز و دارد طولاني سابقه كانادا موسسات و
كارهاي از ميتوانند آنها به مراجعه با افراد كه دارند
تجربه به راه اين از و كنند حاصل اطلاع زمينه اين در موجود
.شوند نزديكتر كار بازار به ميشوند قادر و مييابند دست
فراوان ازحمايت حاكي همچنين كانادا آمار اداره مطالعه
عامالمنفعه و خيريه فعاليتهاي و مراكز موسسات ، از مردم
كشور اين در بالاتر و ساله افراد 15 درصد كه 88 بطوري است ،
اهداء را مبالغي كار اين بابت ميلادي گذشته سال در
توسط دلار ميليارد مبلغ 415 سال يك در اساس براين كردهاند ،
دلار با 235 برابر آن سرانه كه است شده اهدا كانادا مردم
.ميشود
را افرادي كاناداتعداد آمار اداره است ، حاكي گزارش اين
صرف داوطلبانه و خيريه امور رادر خود وقت از بخشي كه
درصد معادل 31 كه كرده ذكر نفر ميليون كردهاند5/7
ميان اين در.ميباشند كشور اين سال از 15 بالاتر جمعيت
دستكم كه كساني درصد بطوريكه 46 است برجسته مذهب نقش
كار ورزيدهاند ، مبادرت ديني فرايض انجام به هفته در يكبار
سايرين مورد در نسبت اين اما بودند ، داده انجام داوطلبانه
.است بوده درصد 28
نيست كامل هيچكس
هستي جنبههاي همه كه است اين سالم شخصيت ويژگيهاي از
انسان.بپذيريم را كاستيهايمان و ضعف نقاط جمله از خود ،
نيست ديگران محبت آرزومند و نميبرد رنج كمبود از سالم
مساله ابعاد كه است شده سبب انساني روابط در موجود مشكلات
از يكي.گيرد قرار وتعمق توجه مورد گوناگون زواياي از
:است اين دارد افراد روي بر مخربي اثر كه غلط باورهاي
مردم نظر در تا متناسبباشيم كمال حد به بايد ما
چنانچه كه اين آزاردهندهتر و كنيم جلوه مجبوب خواستنيو
.شد خواهد كاسته ما ميزانمحبوبيت از شويم اشتباهي مرتكب
از معمولا و ما كودكي دوران تجارب از بودن كامل به نياز
ما بر عاطفي نظر از كه كساني و والدين شديد علاقه و عشق
كه آن براي غالبا ومادرها پدرميگيرد سرچشمه دارند نفوذ
جهت به نيز و بدهند نشان فرزندانشان به را خود عميق علاقه
دست هدفهايي به دارند انتظار بچهها از خود ، نفس عزت حفظ
براي و است ، آنها وتواناييهاي خواستهها ماوراي كه يابند
اصلاح را آنان خطاهاي جزئيترين ميكوشند پيوسته منظور اين
تشويق بهتر كارهاي انجام به را آنها بيشتر چه هر كرده
.كنند
ميرسدكه نتيجه اين به گونهايناخودآگاه به مايوس ، كودك
دائما بايد نشود ، واقع ياطرد انتقاد مورد بخواهد اگر
چيز به كمال حد به رسيدن جز و كند تلاش بودن كامل براي
را بودن كامل پيام اين ما دارد احتمالنباشد قانع ديگري
دوران به وقتي.باشيم كرده دريافت نيز خود معلمين از
شاگرداني فقط آنها كه ميآوريم ياد به ميكنيم فكر مدرسه
ودر ميكردند تحسين بود ونقص عيب بدون تكاليفشان كه را
كوره از داشت غلط و تكاليفشاناشتباه كه آنهايي مقابل
ميكردند تقسيم گروه بهچند را شاگردان گاه.درميرفتند
باهوشتر كه آنهائيترتيبميدادند آنها بين ومسابقهاي
گروه براي داده پاسخ بهسوالات ديگري از پس يكي بودند
كمتري هوش از كه آنتعدادي و ميكردند كسب امتياز خود
به گروهشان براي امتيازمنفي عكس بر بودند برخوردار
بودن درخشان مدتيكوتاه ظرف خلاصه بطور.همراهميآوردند
به ديگر گروه بودن بياستعداد و كودن مقابل در گروه يك
.ميرسيد ثبوت
نيست بودن كامل بودن ، بهتر
صفات داراي ما و دارند رادوست ما ديگران اينكه احساس
مثبتيبه نتايج و است بسيارپرارزش هستيم داشتني دوست
موجب نبودن داشتني دوست احساس برعكس و دارد همراه
است درست.ميشود افسردگي و حقارت محروميت ، احساس نااميدي ،
بهتر ميتوانيم كه آنجا تا كنيم تلاش بايد هميشه ما كه
ممكن كس هر.نيست بودن كامل بودن بهتر مفهوم ولي شويم ،
امكان كه گيرد قرار پيچيدهاي و دشوار شرايط در گاهي است
نباشد ، مقدور وي براي موارد تمام در لااقل صحيح عمل انجام
زبردست وكيلي درباره برنز نامديويد به كاوي روان
كه توقعاتي آوردن بر در مبادا كه آن بيم از وي كه مينويسد
و احساسبيارزشي دچار نتيجتا و موفقنشود دارد خودش از
تا قبولنميكند را وكالت پيشنهادات بسيارياز گردد ، خفت
اين بالاخرهروزي.نشود تحقير وهمگنانش دوستان نظر در
ميان در آنها از تعدادي با ناراحتكنندهرا احساس
مرتكب وي كه هنگامي مييابد در شگفتي كمال با و ميگذارد
آنها نظر از زيرا است محبوبتر خيلي ميشود اشتباهي
.ميكند معموليترجلوه
كنيم اعتراف خود اشتباه به
نزد اگر كه ميكنند تصور اينگونه مادرها و پدر از پارهاي
از را خود احترام كنند اشتباهشاناعتراف به خود فرزندان
را بيشتري محبت تنها نه اينكار كه حالي در ميدهند دست
خود والدين شهامت ميشود سبب بلكه برميانگيزد آنها دل در
اهميت حائز ما بچههاي براي كه چه آن.كنند تحسين نيز را
نقص از عاري و كامل نه مااست فكر استقلال و تماميت است
ميدهند اهميت ما به كه آنهايي چشم از گاهي اگر.بودنمان
بسيار نظر كه يافت خواهيم در شك بدون كنيم ، نگاه خود به
.آنيم سزاوار حق به كه نظري دارند ، ما به نسبت خوبي
باشيم مراقب بايد هستيم ، مقصر كه گرديد محرز ما بر چنانچه
نسبت نه باشد دادهايم انجام كه عملي به نسبت ما احساس اين
پا زير را زناشويي زندگي معتقدات كه شوهري.خودمان به
حق ميدهد ، هدر به را خانواده بودجه كه خانمي يا ميگذارد
محركي عنوان به تقصير احساس.بداند مقصر را خود كه دارد
.هست هم سودمند كه نيست زيانآور تنها نه تغيير ايجاد براي
و پوچي احساس شخص در استكه مخرب و آزاردهنده زماني ولي
.سازد فلج را وي زندگي و آورد وجود به نبودن محبوب
نباشيم دوريانگري
هستي جنبههاي همه كه ايناست سالم شخصيت ويژگيهاي از
انسان.بپذيريم را وكاستيهايمان ضعف نقاط جمله خود ، از
.نيست ديگران محبت وآرزومند نميبرد رنج كمبود از سالم
قسمت با ما خوب بخش سرميزند ما از اشتباهي كه هنگامي
مفهوم آن ما ديگر ، عبارت به و برميخيزد نزاع به ديگرمان
.ميدهيم دست از را كل و تماميت
داستان ، قهرمان اثراسكاروايلد ، گري دوريان درتصوير
شكسته و پير هرگز كه بودهاست اين توقعش و انتظار
غرورش ميبيند ، شكسته و پير را خود كه روزي لاجرم.نشود
دست كه جايي تا ميكند بيمقداري و خفت احساس و ميخورد لطمه
.ميزند خودكشي به
ببخشيم را خودمان
است آن بر عقيده را معروفامريكايي نويسنده تواين مارك
قبول را خودش كه آن مگر داشت نخواهد آرامش كهانسان
داشتن قبول را خود كه ميرسد نظر به غالبا و باشد ، داشته
ما است ، سختتر ديگران قبول و تاييد آوردن دست به از
ناتمام كه كارهايي وبه دادهايم انجام كه كارهايي پيوستهبه
ديگران و خودمان به كه صدماتي به ميانديشيم ، گذاشتهايم
را خود اشتباهات نميتوانيم اينكه از و ميكنيم فكر زدهايم
.رنجيم در ببخشيم ، را خودمان و كنيم دور سر از
شده گم قطعه
چرخي روزگاري ، روزي كه آمدهاست پريان شاه افسانههاي در
غلت زمين روي فراوان غرور با مدور ، و گرد كاملا بود
آن از قسمتي اتفاق حسب بر ناگهان.ميكرد حركت و ميخورد
آن نميتواند ديگر نظر مورد چرخ.ميشود جدا آن از و ميشكند
شكستهاش قسمت آن به كه دفعه هر.كند حركت چابك و چست گونه
.ميكند گير زمين به دندانهاي مانند و كند بايدمكث ميرسد
دست به را خود تماميت ودوباره باشد كامل ميخواهد چرخ
.بپردازد جستجو به جاده كنار در ميگيرد تصميم پس.آورد
رنگارنگ و زيبا گلهاي كه ميكند پيدا فرصت جستجو اين ضمن
و بپردازد نياز و راز به خاكي كرمهاي با و كند تحسين را
تا ميرود ور ريزي خرده هر باببرد لذت آفتاب نور تابش از
از يك هيچ ولي بياندازد جا شكستهاش قسمت در را آن بلكه
به كرده ، رها جاده كنار در را همه.نميخورد دردش به آنها
شدهاش گم قطعه بالاخره روز يك اينكه تا.ميدهد جستجوادامه
.آنميخواند ناقص قسمت با كمال و تمام كه ميكند پيدا را
مدوركامل چرخ يك دوباره اكنونميتواندميشود بسيارشاد
وشروع مياندازد جا مربوطه درقسمت را بازيافتي قطعه.شود
كه ميغلتد سريع آنقدر ولي غلتيدن به ميكند
وبا بيفكند نظر رنگارنگ زيباي گلهاي به نميتواند ديگر
كند حس را آفتاب نور تابش يا كند نياز و راز خاكي كرمهاي
وقتي كه ميبرد پي حقيقت اين به زودي به.ببرد لذت آن واز
اين از.است متفاوت قدر چه دنيا ميكند حركت سريع
ميگذارد ، جاي به جاده كنار در را يدكي تكه آن رو ، ميايستد ،
ميغلتد اطرافش محيط به توجه دقتو با اما آهستگي به آنگاه
.ميشود دور تلان تلان و
ميرسد نظر به عجيب قدري چه اگر.دارد پيام يك داستان اين
ناخواستني و شدن رد احساس گاهي ما همه.است وليحقيقتي
هماهنگ دنيا با كه تصوركنيم لحظهاي براي شايد بودنداريم ،
عده كه اين از است ، غافل كمتر ديگران از ارزشمان نيستيمو
اغلب است ، بسياركم باشند كامل موازنه داراي كه اشخاص
ما سوي به جذبديگران موجب چه آن و ;كمداريم چيزهايي
اين و ميسازد يگانه را ما كه است ميشود ، خصوصياتي
ما كه زمانياست ما ضعف و قوت نقاط از تركيبي خصوصيات
كاملتري موجود است ، كارمان در لنگي يانوعي داريم كم چيزي
بعضي از است عيب بدون و درست چيزش همه كه كسي آنهستيم
كند درك هرگزنميتواند شخصي چنين.است مفلوكي آدم جهات
به راجع خيال و فكر در و داشتن اميد كردن ، آرزو مفهوم
كه دارد لذتي چه نميداند او چه يعني پروراندن رويا چيزي
دوست را او كه باشد داشته را خودكساني اطراف در انسان
تا كنند فراهم امكاناتي گاه و بورزند عشق او وبه بدارند
ولي داشته را آرزويش هميشه كه بشود چيزهايي صاحب بتواند
.آورد دست به است نتوانسته هرگز
كنار خود كاستيهاي با كه است رسيده كمال حد به كسي آن
را نيافتني دست روياهاي كه دارد شهامت قدر وآن است آمده
تلقي شكست خود براي را كار اين كه اين بدون كند رها
كه است يافته تكامل واقعي معناي به كسي آننمايد
هنوز بدهدو دست از را عزيزي كند ، تحمل را وارده مصيبتهاي
ادامه خويش حيات به و باشد داشته را كامل فرد يك احساس
هم اندازه هر كه نيست دادن جواب درست مسابقه زندگي ، .دهد
بدهيم نادرست سوالپاسخ يك به كه آن محض به جوابدهيم صحيح
يك به ميتوان بيشتر را زندگي.شويم رانده بيرون بازي از
است ممكن بازيكنان بهترين حتي كه كرد تشبيه فوتبال بازي
بازيكنان ضعيفترين و ببازند بازي از نيمه يك در گاهي
بدرخشند ناگهان
قدر آن بداريم ، دوست كهبتوانيم باشيم شجاع قدر آن اگر
خوشيهاي كه انصاف با قدر آن ببخشيم ، بتوانيم كه قوي
اطراف در بدانيم كه تيزبين قدر آن و كنيم تحمل را ديگران
آن دارد ، وجود كافي حد به ارزش با و خوب چيزهاي كس همه
خود براي زندگي از و يافتهايم دست بزرگي موفقيت به گاه
كسي هر آرزوي كه رسيدهايم كمالي همان به ساختهايم ، بهشتي
از بخشي نبودن كامل كه باشيم داشته ياد به هميشه.است
چيز هيچ بپذيريم ، را خود لنگيهاي كنيم سعي است ، ما هستي
.نيست باارزش فكر استقلال و تماميت اندازه به
ريدرزدايجست:منبع
كيهاني شهر گل:ترجمه
|