توسعه از گريز و سوم جهان
خطي
اشاره
فكري منظري از جوامع اكثر در مدرنيسم پست و مدرنيسم بحث
زواياي از را فكري مكتب دو اين اغلب و شده واقع توجه مورد
واقعيت در اما.قراردادهاند ارزيابي و نقد مورد منطقي
موردتوجه زندگي درعينيت بايد يك هر مقوله دو امر ، اين
جهان كشورهاي در كنونيبويژه جهاني زندگي عينيت.واقعشوند
بر علاوه.است عدمتوسعه نتيجه در و داشتهشدگي عقبنگاه سوم
همچنين و غرب فرهنگ نشدندر حل جهت سوم جهان مقاومت اين
از يكي كه است موضوعبحثانگيزي بومي صنعت به دستيافتن
و مدرنيسم پست فكري مناقشات در تامل آن ، اساسي راهكارهاي
انتقام را مدرنيسم پست زير مقاله نويسندهميباشد مدرنيسم
سه در كلي مقالهبهطور رويكردي چنين با و مدرنيتهميداند از
نهچندان آيندهاي استدر معتقد نويسنده -سامانمييابد10 بخش
واحد سياسي و فرهنگي ، اقتصادي وجود يك جهانسومبهعنوان دور
نمايش تدارك توسعهدرحال درحال كشورهاي -خواهدكرد 2 عمل
را شدن غربي اغلب كه ميباشند شدن غربي دربرابر مقاومتي
بازسازي -و 3 ميكنند مطرح همراهمدرنيزاسيون و ملازم
برايده كه را توسعه معناي سوم درجهان فرهنگي هويتهاي
جديدتريرا راههاي و ميكند است ، پيچيده استوار خطي پيشرفت
.ازكشورهاميگذارد دسته اين پيشپاي
مقالات گروه
نامشخص پديدهاي سوم جهان در تكنولوژي تصاحب در موفقيت
يا نوسازي -خود از متفاوتي درجات تحتتاثير زيرا.است
به سوم جهان بدينعلتمفهومسازي.است بازسازيهويت
و تكنولوژي واردات بين ستد و داد از متجانس عرصه عنوان
از متفاوتي ميزانهاي.است روبهرو مشكل با احتمالافرهنگي
جريان نشيب و وفراز شدن غربي به مختلفي شدن ، پاسخهاي صنعتي
نشانه سوم جهان هستندكه اين از حاكي همگي هويتهايمليگرا ،
درحال ملل:ميباشد صنعتي ماقبل متلاطم ازجوامع مناسبي
نسبت مختلف درمناطق شده فقير مردمان و شدنغيرغربي صنعتي
تصميم مواقعبحراني در اول جهان در قدرتآنهاييكه به
.ميدهند واكنشنشان ميگيرند
از متفاوتي امكانهاي نشانگر سوم جهان اينكه ، جالب
كه است معنا سادهبدين بيان اين.است توسعهاي تغييرات
گوناگونه نتايج وبا متفاوت شيوههاي در سوم درجهان مدرنيته
بلكه جهان يك سومنه جهان بنابرايناست شده توليد باز
امكانات و سنت ، منابع -سياست -فلسفه:زياديازقبيل جهانهاي
پويايي توسعه ، گفتمان كنوني وضعيتاست تشكيليافته بالقوه
و مينماياند رابرجسته آرام اقيانوس حوزه اقتصادي
از حاكي دور خاور شدندر صنعتي درحال كشورهاي بهتازگياوضاع
موفقيتآميز امر يك بهعنوان تازه شكل با راهبردهايمدرنيته
اين امااست جهانيدوم جنگ در گشته ويران يكمنطقه از
ايجاد كفايتبراي قدر از بيش يافتن يعنيبهبود وضعيت
پيشاهنگ ، جديدو اقتصادي نقش گرفتن بهعهده و جديد بازارهاي
.است بوده سرمايهغربي كمك مرهون
اقتصادي پويايي كه نيست آسيامشكل شرق تحسينكنندگان براي
كره (N.I.C.S) شده بهتازگيصنعتي كشورهاي صنعتي وموفقيت
كنفسيوسي اخلاق قالب در را سنگاپور و هنگكنگ جنوبي ، تايوان ،
و سختكوش نفس ، صيانت جهتصرفهجويي ، در اجتماعي گرايشهاي با
اين جوامعاز اين در مدرنيزاسيونتوضيحدهند اخلاقي انسجام
و تاكيددارد تكنولوژيكي وسيع تغييرات بر كه كنفسيوسي ايده
و سرمايهمحلي سريع گسترش و ويژه ارزشها ، كار با سازگاري با
نظرمنتقديني به بههرحال.مينمايد ميآيد ، حمايت بهدست خارجي
ارزشهاي ،(981987)كائو و هاميلتون نظير
نميتوانند صنعتگرايي و مدرنيته كنفسيوسيبهتنهاييعلت
ايدههاي معاصر ، كشورهايآسيايي از برخي براي باشند ، زيرا
مهم اساسي عوامل بهعنوان(دو هر يا و علمي فرهنگي)غربي
نداشته ارزشهايكنفسيوسي از بيشتر اهميتي هستند ، گرچه
آيا ميدهد ، رانشان چيزي چه مذكور موضوع درحالحاضر.باشند
كنفسيوسي و (اخلاقپروتستاني شامل) غربي ازارزشهاي آميزشي
خويشاوندي شبكه و سياسيمتمركز كنترل از كلي بازمينههاي
غرب در آنچه با كه آورده بهوجود را مدرنيته از مستحكمنوعي
كه است دليل بدين آيا و ميباشد؟ متفاوت است ، تجربهشده
آفريقا مانند سوم جهان بخشهاي ساير در آنچه با اينمدرنيته
نيست؟ قابلمقايسه داده رخ لاتين امريكاي و
ارزشهايي از محركهاي نيروي بر شرقي مدرنيته اين بيهمانندي
مربوط بههم رفتارياقتدارگرايانه ويژگي توسط كه دارد قرار
موردنياز انگيزه غربي ، انتظاراتليبراليسم بهعكس ، .ميگردد
جاي درهيچ كه فوقالعاده رشد و اقتصادي ، گسترش خيزش براي
همچنين.است آورده بهوجود است ، شاهدينداشته سوم جهان ديگر
جهان سايرقسمتهاي و شرقي اقتصادي و ساختارهايسياسي تنوع
.است بااهميت توسعهاي تفاوتهاي درنظرگرفتن جهت سوم
كه است اين ميآيد دست وسيعبه مقايسه اين از كه آنچه
فقر ، از واحد مفهومي بهعنوان كل در سوم جهان از صحبت
.نميآيد نظر به واقعي زياد جمعيت افزايش و مهلك بيماريهاي
از متنوعي سطوح و متعدد جهانهاي از تراكمي سوم جهان
.ميباشد متعددي و مختلف سياسي چالشهاي و توسعه و مدرنيته
جهان در مدرنيته و دمكراسي ليبراليسم ، مجدد شكلگيري جريان
موضوع اين با ارتباط در همچنين.نيست سادهاي راه سوم
تغييرات از منبعي خود اول جهان به سوم جهان مهاجران
قومي سازمانهاي و زندگي سبك سنتها ، از ناگفتهاي و پنهاني
.هستند اول جهان در مدرنيته براي
نشان سوم جهان در اول جهان از چندگانه پيچيدگيهاي اين
سه از طبقهبندي البته.است طبقهبندي از بحراني دهنده
توسط تمدني ، آشكار پيشرفت فلسفي روشنگري نتيجه جهان ،
.امريكاست و غربي اروپاي استانداردهاي
بر سياسي و فرهنگي تكليفياقتصادي ، ضرورتا مدرنيته
اين در كه اروپايي ازروشنگري كه است غيراروپايي جوامع
ملهم است ، گرفته راديكاليقرار انتقادهاي معرض قرندر
است بيثبات سوم درجهان مدرنيته مختلف سطوح.گرديدهاست
براي تغييردهنده نيروي يك عنوان به روشنگري زيرااضمحلال
اين.است توسعه حال در جوامع در اهداف و ارزشها بازشناخت
پست نتايج يعني ميسازد ، مرتبط قبلي سوال به را ما موضوع
اثر جوامع همه جهت و ديدگاه بر بيش و كم كه مدرنيسم
.برميگردد مدرنيزاسيون پايه عنوان به غرب به خود گذاشته ،
پست نخست ، :دارد وجود اينمساله آزمون براي راه دو حداقل
بحران اجتماعي -تفكرفلسفي قلههاي عنوان به مدرنيسم
تجربه رشد عللوجودي انداختن خطر به روشنگري ، توانايي
از آن واقع ، در.است دارا را سوم جهان سطوحمختلف در شده
شده پذيرفته طبقهبنديهاي اضمحلال براي غربي مدل داخلي تضاد
ورود ثانيا.ميآورد بوجود آگاهي توسعه ، واقعيتهاي از
و كار نيروي مهاجرتها ، قالب در اول جهان به سوم جهان
.ميآيد شمار به مدرنيته رنگ تغيير براي روشي تجاري ، بازار
شاهدي عنوان به) مدرنيته بر مدرن پست انتقام لذافرهنگ
براي را زمينه و گرفت پيشي (مستعمراتي فتوحات و گسترش از
و نمود واردبازي را ديگران و كرد ايجاد انحصاريآن تخريب
.داد جهت تغيير را وكنترل قدرت غايي علل
به كه نبودند غرب بحرانهايداخلي اين نخست وهله در
بلكه دادند ، تغيير را سوم جهان در مدرنيته معناي تنهايي
كشورهاي ناحيه از بحرانها اين به متفاوت بيشترپاسخهاي
ميسازند معين را توسعهاي تغييرات جهات كه است سوم جهان
نواحي وكشورهاي (N.I.CS) شده صنعتي بهتازگي كشورهاي براي
به عقلي بابتحول در هگلي ديدگاه سوم ثروتمندجهان بيشتر
درزمينههاي چند هر -توسعه اصلبنيادين يك عنوان
باقي قوتخود به هنوز -ميباشد سياسيمتفاوت اقتدارگرايانه
به) تكنولوژيوارداتي چگونگي به غرب در مدرنيته بحراناست
جديد تسخيربازارهاي و ايجاد براي كهميتواند (سوم جهان
وجود اينامكان.نميشود مربوط گيرد ، بهرهبرداريقرار مورد
عليه مدرنيتهتهديدي منتقد عنوان به مدرنيسم پست كه دارد
مدرنيته شكلياز هر زيرا شود ، درك اينكشورها اقتصادي گسترش
در و گسترده رشدي روند بحث ، غيرقابل اعتقادي با كه ناقص ،
.سازد بيثبات ميتواند را شدندارد نهادي حال
امريكاي در ويژه به جهانسوم مناطق از بسياري در هنوز
ميشود مدرنيته از كه راديكالي انتقادهاي آسيا جنوب و لاتين
روبهرو اول جهان ازناحيه فرهنگي و اقتصادي مقاومتهاي با
ظهور است ، داده توضيح اسكوبار كه گونه همان.است
دادن كاهش حال سومدر جهان در ضدتوسعه جنبشهايراديكالي
:است پارادايم زندگيفوق عنوان به مزايايمدرنيته
.شكستناست درهم حال در (محدودهتوسعه در) بحث اين نفوذ
يك درقالب (سوم جهان) برايواقعيتهاي شده توصيه توسعه
بهشمار بيروني امر يك كشورها براياين بنيادي روش
حاضر حال در كه نيازي و (صنعتي كشورهاي به نسبت) ميآيد
روابط تا درونزاست توسعه جهت در بحثي ايجاد ميگردد ، احساس
.دارد بيان صراحت به را كشورها درون در توسعه داخلي
(4921992)
نقاط اين در مدرنيسم پست كه است معنا بدان موضوع اين
و است امريآشتيناپذير توسعه به نسبت سوم جهان از
مقابل در صراحت به كه ميآورد بوجود را نوعيضدمدرنيسم
مينمايد تلاش جديت ميكند ، با مقاومت سنت و بينمدرنيته تمايز
مقابل در بديلي عنوان به را بومي شناختي نظامهاي كه
اسكوبار تاكيد.برد كار به غربي مدرنيته علمي ديدگاههاي
ايجاد و برنامهريزي در (بومي) شناخت چگونگي بر (4231992)
شناخت چگونگي همچنين و اجتماعي ميدان در تشكيلات و مشاركت
ظاهري بيان عنوان به ،(جهاني مقياس در) كار تقسيم درباره
جنبش پراگماتيك بيشتر شناختي ديدگاهي در تند سوالات از
.است راديكال
برنامههاي كه ميدهد معنارا اين بومي شناخت بر تاكيد
.شدهاند واقع موردسوال اول ، جهان از وبرگرفته ناشي
وابستگيايدئولوژيكي رد از شيوهاي اينموضوع همچنين
براي هنوز كه كشورهايي در حتي.است اول جهان به نسبت
بومي شناخت جايگاه هستند متكي غربي تكنولوژي بر پيشرفت ،
عنوان به زمينه اين در.باشد عمل و بحث از محلي است ممكن
كه كرد ياد سنتي و غربي داروهاي از تلفيقي از ميتوان مثال
.است داده كاهش را غربي متنوع داروهاي به نسبت اشتياق شدت
عمومي شناخت جايگزين بتواند كه بومي شناخت به بخشيدن وسعت
بستگي غرب با اقتصادي و سياسي ارتباط قدرت به گردد غرب
.دارد
فضاي به ضرورتا بومي اشاعهشناخت و توليد حال هر به
غربي كشورهاي در آزاد سياستهاي بلكه نشده محدود سوم جهان
قادر را سوم جهان مردم از بسياري دوم ، جهاني جنگ از بعد
مكان اين در و گزينند اقامت رحل اول جهان در كه است ساخته
خويش سبكزندگي از محافظت براي بومي شناخت حامل جديد
ارزيابياثرات مورد در جامعي هنوزبررسي.باشند
به اول جهان بر كوچي درون درخلال سومي جهان فرهنگهاي
بحران كه شود گفته كافياست امااست نيامده عمل
كه را زمينه دارد را اينآمادگي اول جهان در مدرنيته
نظامهاي در را است گرفته ريشه غربي ميزبان جوامع در قبلا
ممكن زمينه اين.نمايد ايجاد سوم جهان فرهنگهاي و شناخت
درون از را مدرنيته و نمايد عمل تغيير عامل عنوان به است
توسط است ممكن انتقام فرهنگ اين.كند تضعيف تدريج به
يك و ببرد بن از تدريج به را مدرنيته غربي ، نارضايتيهاي
.دهد پيشنهاد (مدرنيته) معنيداري ايجاد براي غيرغربي بديل
دقيقي جريان به شناخت نظامهاي اين از متغيري درجات پذيرش
فرهنگهاي اخلاقي اهميت و سوم جهان سنتگرايي بين تقابل از
.دارد اعتراف بيگانه
برميآيد ، به نامش از كه بوميآنچنان شناخت واقعيت البته
اكنونشناخت.است شده مسخ اندازهزيادي تا كه ميرسد نظر
بلكههمچنين است اول جهان مصرف نسخهايبراي فقط نه بومي
جهان فرد حاضر حال در.است مسلط جريانفرهنگ از انعكاس
خلق شناختي بودن ، اولي جهان موقعيت در فرض با سومي
دست اين از مثال بهترين.است مدرنيته از ناشي كه مينمايد
جهان به مربوط كاريش حوزه كه است سومي جهان جامعهشناسي
وسيله به سوم جهان فرهنگهاي اغلب همچنين.ميباشد اول
و گرفتهاند قرار تحليل و تجزيه مورد اول جهان پژوهشگران
به.شدهاند تلقي كلي و مطلق تقريبا محتوي نظر از گزارشها
شناخت از توليدي كه دارد اين بر اشاره معكوس نقش حال هر
به اول جهان از تجربي مشاهدات وسيله به سومي جهان ديدگاه
جريان در مدرنيته مساله از بديل موقعيت يك ايجاد منظور
.است
دارد ادامه
|