جهاني اتحاد:ايران فراخوان
تروريسم با مبارزه براي
طالبان
دست به ايراني خبرنگار و ديپلماتها شهادت تاسفآور حادثه
روابط تاريخ كمنظير پديدههاي از طالبان ، گروه عوامل
مصونيت نقض جمله از تبهكاري عناصر همه كه است بينالملل
.دارد خود در را وآدمربايي ديپلماتيك ،
سياسي ايدئولوژي از بخشي كه طالبان رفتارنابخردانه اين
كشاندن و قومي پاكسازي زمينهنسلكشي ، در را گروه اين
بهنمايش افغانستان شمالي و غربي مرزهاي به خطر حيطه
به كه آنچه اما.است بررسي قابل گوناگوني مناظر از گذاشت
ايدئولوژي اين شناسايي ميشود مربوط اسلاميايران جمهوري
ايجاد جهان ، و كشورهايمنطقه به آن معرفي مهلك ، و منحط
امنيت قبال در مسئولانه برخورد و آن مهار براي جهاني وفاق
ميتوان را طالبان گروه منظر ، اين ازاست جهاني و منطقهاي
.شناخت بهخوبي رفتارش آينه در
سال چهار طي تاريكانديش گروه اين كارنامه به اجمالي نگاهي
حوزه گستراندن با مدت اين در طالبان كه ميدهد نشان گذشته
از سازمانيافته جنايات ارتكاب مخدر ، مواد قاچاقچيان عمل
اقوام جغرافيايي جابجايي زنان ، مداوم سركوب جمله
هزارهها ، ازبكها ، تاجيكها ، بيرحمانه كشتار غيرپشتون ،
گذاشتن زيرپا طايفهها ، و تيره ديگر و براهوييها بلوچها ،
و همسايگان مرزي مناطق به تعرض بينالملل ، قواعد و اصول
غربي جنوب و مركزي آسياي در ناامني اصلي عامل آن نظاير
.است بوده آسيا
كشورهاي وديگر ايران ملي امنيت بر طبيعي بهصورت اعمال اين
ازاين ايران سهم تاكنون ، اما است گذاشته اثرسوء منطقه
مظلومانه وشهادت است بوده كشورها ساير از بيش ناامنيها
راه در ايران قرباني تازهترين ايراني خبرنگار و ديپلماتها
از افغانستان مردم رهاندن و منطقه به امنيت و اعادهصلح
.ميرود بهشمار طالبان جور
حق به تعرض بيترديد كه طالبان عريان تبهكاريهاي اين پي در
اسلامي جمهوري ميرود ، بهشمار ايران ملي امنيت و حاكميت
وضع با كه است كرده پيشه بزرگوارانهاي صبر تاكنون ايران
دو به تاكنون ايران.يابد ادامه هم باز نيست معلوم جديد
.است داده نشان خود از غيرمتعارفي خويشتنداري علت ،
متجاسر گروه و پاكستان به ميخواست ايران نخست وهله در
و دريابند را منطقه امنيتي واقعيتهاي كه دهد فرصت طالبان
كسي مركزي وآسياي آسيا جنوب در كه بفهمند را واقعيت اين
ناديده را ايران اسلامي جمهوري بلامنازع قدرت نميتواند ،
.بگيرد
طالبان گروه پاكستان ، مساعدت با كه بود اين ايران انتظار
ترتيب اين به.نشد چنين اما ;دهد تحويل را ايراني اسيران
.است رفته ازميان اكنون ايران خويشتنداري نخست علت
روابط و قواعد به احترام ايران ، خويشتنداري ديگر علت
روزاخير دو در ايران اسلامي جمهوري.است بينالمللي متعارف
مصلحت تشخيص مجمع رئيس رئيسجمهوري ، بيانيههاي طريق از
اقدام به است خواسته جهاني جامعه از خارجه وزارت و نظام
ايران اسلامي جمهوري رفته دست از حقوق اعاده براي موثري
و برود دست از نيز فرصت اين اگر است بديهي ;بزند دست
فتنه رفع بهويژه خود اساسي هدفهاي به ايران اسلامي جمهوري
نيابد ، دست ايراني ، گروگانهاي همه آزادي و شرقي مرزهاي در
.رسيد خواهد پايان به خويشتنداري زمان
رئيسجمهوري ويژه به ايران بلندپايه مقامهاي همزمان هشدار
موثر واكنش ايران ، كه ميدهد نشان مصلحت تشخيص مجمع رئيس و
خود خويشتنداري ظرفيتپيمانه بقاياي را بينالمللي نهادهاي
وضعطبيعي اعاده استبراي ناگزير نيابد ، تحقق اگر كه ميداند
جايگاه زيرا ;بزند دست اقدامي هر به شرقي درمرزهاي
همه با كشوري عنوان به اسلاميايران جمهوري منطقهاي
دربرابر ايران كه است آن موثرمانع نقش ايفاي ظرفيتهاي
.بماند خاموش است ، كرده كمين آن مرزهاي پشت كه خطرهايي
|