حاصلخيز بلوغ بازنشستگي
تجربهها
رسيد نفر هزار به 441 كشوري بازنشستگان شمار
ميدهند ، تشكيل جوانها را آن جمعيت بيشترين كه كشوري در
ميتوان اما است دشوار بازنشستگان براي كاريابي امكان
كرد ايجاد قشر تواناين و باتجربه مناسب كارهاي
طبيعتگردي ، براي بازنشسته گروههاي ميان در همياري
حمايت با و است گسترش درحال جمعي مطالعه و سبك ورزشهاي
شود فراگير ميتواند دولت
...ديگر نوعي از زندگي
!ميدانم است ، سخت
و ميخواهد صبوري كمي يكعمر ، بعداز ديگر نوعي از زندگي
سازگاري
را نفر دهها و كاركردهاي رغبت و شوق با آزگار سال 30
شير آقا:فروشندهگفت جوان كه امروز ولي آموزشدادهاي
صف در و بياييد زودتر بايد باربگويم چند شده تمام
او به را زدن حرف آداب كس هيچ چرا گفتي خود با بايستيد ،
نداده؟ ياد
تو كه آنچه فقط باشيم انتظارداشته ازديگران كه است سخت
.دهند انجام ميخواهي
را بعدازظهرشان و كردند حرفتگوش به روز دو محل ، بچههاي
گوشه تنها اين كن باور..سوم روز ولي گذراندند خانه در
خدمت بهخاطر تو كه است اجتماعي زندگي از كوچكي بسيار
.نداشتهاي برخورد آن با سال شبانهروزي 30
يا باشي كارمند.يامعلم باشي مهندس نميكند فرقي
هر.ابتدايي ششم يا باشي داشته كارشناسي مدرك.كارفرما
بازنشسته روزي بالاخره دهي انجام كه كاري هر و باشي كه كس
نه و رسيدهاي عمر آخر به نه بايدبپذيري زمان آن و ميشوي
.زندگي آخر
خاص جذابيتهاي و باكمبودها است زندگي از فصلي بازنشستگي
.خود
و بيستم قرن پديدههاي از يكي را جامعهشناسانبازنشستگي
بهدليل صنعتي پيش جهان در معتقدند و ميدانند صنعتي جهان
كمبود و مرفه جامعه نبود محصولات ، بازده بودن پايين
به.ميكردند كار داشتند توانايي كه سني تا افراد امكانات ،
افراد و جوانان آمدن كار روي با صنعتي جهان در زمان مرور
.شد مطرح بازنشستگي مساله كار ، متقاضي
جزو بازنشستگي بايدبدانيم:ميگويد دانشگاه مدرس يك
بهدست كهآسان است بشري جوامع مترقي قوانينبسيار
ميكنند نگاه تلخ آن به عدهاي كه اينمساله.نيامدهاند
.است بوده بسيار فداكاريهاي و تلاشها نتيجه
اجتماعي موهبتي بازنشستگي:گفت ميتوان بهتر عبارت به
هنوز كه است درحالي اين.ميشود اعطا فرد به استكه
وجود جامعه بينافراد در مزيت اين به نسبت باوريدرست
.ندارد
شنيدن با بازنشسته كشوري ، حسابدار بازنشستگي سازمان در
سال بعداز 65.!كدامموهبت.ميپرد جا از واژهموهبت
دو.است بازنشسته هممعلم همسرم.اجارهنشينم سنهنوز
دخترم.آزادند دانشگاه دانشجوي سه هر.دختر دارم ، يك پسر
شهريه اجارهخانه ، .كنيد حساب خودتان.است عقدكرده
كجا از را ديگر خرج دهها و جهيزيه منزل ، خرج دانشگاه ،
است؟ چقدر نفر دو بازنشستگي حقوق مگر بياورم؟
نميكنند؟ كار بچهها
را خودشان خرج بايدتاحدودي چون كنند كار مجبورند -
.دربياورند
نرفتيد؟ سركار بازنشستگي از بعد
.شدهام استخدام ازدوستانم يكي شركت در است يكسالي -
زندگي چرخ وليبازميدهد انجام تزئيني همكارهاي همسرم
برايجهيزيه بدهيم بايد درميآوريم همهرچه الان.ميلنگد
.دخترم
دارند؟ را شما وضع هم دوستانتان ديگر
.ندارند را ما نيستندمشكلات مستاجر كه آنهايي -
نميرويد؟ دوستانتانگردش با نداريد؟ تفريحي
.نرفتهايم خانوادگي يكمسافرت مدتهاست.است خوش دلتان -
.است موهبت يك بازنشستگي ميگوييد شما آنوقت
باشد؟ نميتواندموهبت ميكنيد فكر چرا
اشكال رفع براي صبح از 9.من براي نه اما باشد ميتواند -
پايين و بالا بارمرا چند.اينجا آمدهام پروندهام
اين از دراينجا كه است نيم و ساعت يك وحالا فرستادهاند
.ميروم اتاق آن به اتاق
در بازنشستگي دوره واقعيت راستي به است؟ باور قابل كدام
است؟ نهفته كدامشان زندگي
اما.ميزند سفيدي به و ردكرده را جوگندمي موهايش يكي ،
ماهانه مخارج بار.دغدغهناندارد بيكار جوان مثليك
ميگويد.است خارج خميدهاش شانههاي عهده از ديگر زندگي
.ندارد را جوانش صاحبخانه با زدن سروكله حوصله ديگر
كوه راه جوانان ، همپاي و ميزنند بيرون صبح پنج از ديگري ،
نفس كنندسربالاييدركه ثابت ميخواهند.پيشميگيرند را
هواي از را ريهها و ميروند كوه بار دو هفتهاي.نميگيرد
و پيادهروي و پارك قرارهاي خداحافظي وقت.ميكنند پر سالم
را روزگار ميگويند خودشان.ميشود تعيين دوستانه دورههاي
.ميگذرانند خوشي با
چشم يا ميخوابد ، يا شب تا صبح از ميگويد پسرش هم سوم فرد
مدام.ميكند را گذشتهها فكر يا تلويزيون صفحه به ميدوزد
مرا مبادا ميرسد ، پايان به روزي عمر كنيد صبر كمي ميگويد
.ببريد سالمندان خانه به
مقوله به ما نگاه ازنوع ناشي حالت ، سه اين از هركدام
.است بازنشستگي
و مداوم كار در را پوياييخود و نشاط جامعه ، افراد بيشتر
برخيميگويند.ميدانند مغز سلولهاي فعاليتمستمر
ديگر اجتماعي فعاليتهاي ازبدنه شدن جدا با بازنشستگان
فضاي يك در ذهنشان بودو نخواهند كار ميدان تپنده قلب
.ميشوند افسرده مرور به و ميگيرد قرار خالي
را ادعا اين كشوري سازمانبازنشستگي فني معاونت مشايخي ،
:ميگويد و ردميكند
نميدانيم راازكارافتاده بازنشسته فرد عمده بهطور ما
.خودشميپذيريم سني شرايط با رامطابق او بلكه
فرد و است جديد فعاليتهاي دوره يك آغاز بازنشستگي
مشغول خصوصي بخش در ميتواند خدمت از جدايي از پس بازنشسته
كسب يكروزه را تجربه سال خصوصي 30 بخش كه چرا شود كار به
.ميكند
باقي حرف حد در عمل ، فقط در گفته اين ميرسد بهنظر
.ميماند
شمار كشور سازمانبازنشستگي ماشيني خدمات مسئول
كه عنوانميكند نفر هزار را 441 كشور بازنشستگانكل
.ساكناند -تهران -پايتخت در آنان درصد به 47 نزديك
بيشتر كه -جوانان را آن افراد درصد كه 45 جامعهاي در
بازنشسته فرد استخدام آيا ميدهند تشكيل -هستند كار جوياي
است؟ بهصرفه مقرون جوان ، يك بهجاي
:ميگويد شركتتجارتي يك مديره هيات عضو
شدن تخصصي و وارتباطات فني دانش نوين دستاوردهاي با
مقايسه در ساله تجربه 30 باوجود بازنشسته فرد گرايشها ،
به هيچگاه كه شبيهند موازي خط دو به امروز جوان اطلاعات با
.نميرسند هم
با فرد اين بقبولانيم خود كهبه هم هرچقدر:ميافزايد وي
دانشروز حيطههاهمپاي بعضي در نميتواند اما تجربهاست
سروكار حساب ماشين و چرتكه با كسي ديگر امروزرود پيش
اطلاعات كليه و شده واگذار كامپيوتر به كارها همه.ندارد
.است جاري اينترنت شبكه در
را بيكار مهندس دهم كهترجيح است طبيعي شرايطي چنين در
استفاده جوانياش ونيروي خلاق ذهن از هم تا كنم استخدام
.برسد درامدي به او هم و كنم
از 20 بيش ميتواند جوان يكنيروي تربيت است معتقد او
ممكن بازنشسته فرد باشددرحاليكه سودآور جامعه براي سال
آنطور.ببيند خود در كاركردنرا توان سال پنج فقط است
امكان ويژه تخصصي با خاص گروهي تنها ميدهد شواهدنشان كه
بازنشستگي دوران در را خود مهارتهاي دوباره بهكارگيري
فراهم شايد.نيست روشن چندان سايرين تكليف.ميكنند پيدا
روحيو وضعيت با متناسب سبك ، و ساده كاري زمينههاي آوردن
انجام و تجمع براي ايجادمراكزي يا و بازنشستگان جسمي
.باشد مفيد بتواند فردي سليقه و ذوق كارهاييبراساس
پيري بهسن كه بازنشستگاني كانادا كشور در ميشود گفته
جايي تا و دارند اجتماعي فعال مشاركت محلهها در رسيدهاند
.ميدهند راياري جوان خانوادههاي بتوانند كه
عبوردادن مدرسه ، به بچهها رساندن وظايف ، اين از يكي
.منزلاست به بچهها بازگرداندن و خيابان از آنها
فردبازنشسته هم ساده ، ظاهر به كارهاي اين انجام با
لطيف روحيه هم داردو منزل از رفتن بيرون براي انگيزهاي
حد تا ميتواند بزرگترها به آنها گذاشتن احترام و بچهها
.كند سيراب را بازنشستگان عواطف زيادي
قديميخودمان و سنتي جوامع در را رويكرد اين ساده نمونه
زندگي كناريكديگر نسل سه كه خانههايي در.داريم سراغ
و ميانسال افراد سن رفتن بالا با جوامع اين در.ميكردند
و ميشد كم مياني نسل دوش بر مسئوليت بار كودكان شدن بزرگ
و بزرگها پدر.ميشدند نزديكتر هم به سوم و اول نسل
هيچ و بودند نوهها براي خوبي صحبتهاي هم هميشه مادربزرگها
.نداشتند زيادي توقع ديگري از كدام
دوگروه اروپايي ، كشورهاي برخي و امريكا در همچنين
آنها.ويژهبرخوردارند تسهيلات از دانشآموزان و سالمندان
...و كتاب خريد تئاتر ، مسافرت ، كنسرت ، به رفتن براي
.ميگيرند تخفيف
هر از قبل ميدهد نشان موجود وضع با شرايطي چنين مقايسه
مقوله به نسبت اجتماعي نگرش تغيير نيازمند ما جامعه چيز
.است بازنشستگان
به تلويزيونينيز سريالهاي در غلط نگرشهاي متاسفانه
بوجود فردبازنشسته در را توهم اين و شده كشيده تصوير
.شدهام پير ديگر كهمن آورده
و بابازنشستگي كه -سني دوره يك شروع از مردم از برخي
...و تفريح شادي ، ازلباس ، خاصي نوع -است همراه سالمندي
ميورزند امتناع موسيقي شنيدن حتياز.نميدانند مقبول را
مشروعترين و سادهترين از پوشيدن چشم ترتيببا اين به و
.ميآورند ارمغان به خود براي را زودرس پيري زندگي ، لذايذ
كه است اين بر مردم عامه باور:است معتقد روانشناس دكتر
گامي روز هر كهنسالي سپس و بازنشستگي دوره به ورود با
به ميكنند تصور آنها.ميشويم نزديكتر زندگي پايان به ديگر
انرژيشان همه و گذاشتهاند قدم بيماريهايمختلف شروع دوره
.كنند درمان و دوا صرف بايد را
آنها بين در مشترك حس بروز سبب مسايل همين:ميافزايد وي
و زندگي از نااميدي افسردگي ، اندوه ، و غم قالب در و ميشود
به نهايت در و.ميدهد نشان را خود روحي بحرانهاي و اضطراب
وعروق ، قلب دستگاه كار كاهش چون بيماريهايي خودميزبان دست
.ميشوند...و تنفسي مشكلات و عصبي ناراحتيهاي
دستيافته جالبي نتايج به تازگي به پژوهشگران از يكي
مردان كاري ، درمحيطهاي كنيد دقت اگر:ميگويد او.است
همكاري ، روابط از جداي وليخانمها هستند همكار هم با
به خانمها صحبتهاي از بخشي.هستند نيز يكديگر دوست
ميگذرد يكديگر مشكلات رفع جهت در همدلي و خانوادگي مسايل
كار در فقط ما صحبت محور ميگويند مردان بيشتر حاليكه در
.ميشود خلاصه
به نفر صحبتچند محور سال باشد 30 بنا وقتي است معتقد وي
براي حرفي ديگر بدنهكاري از شدن جدا با شود محدود كار
خاطرات يادآوري به را آنها همينامر ، .نميماند باقي گفتن
امروز و داشتهاند جواني در كه آنچه به تعلقخاطر و گذشته
و موجود واقعيت پذيرش عدم نوع يك و.ميدهد سوق ندارند ،
بوجود برايشان حال شرايط با فكري و زيستي انطباق عدم
.ميآيد
علوم علميدانشكده هيات عضو اعزازي شهلا دكتر ديگر سوي از
مرد به جامعهاي در وقتي:است معتقد طباطبايي علامه اجتماعي
دوره شروع با ميدهند ، زيادي خانهاقتدار بهعنواننانآور
گمان فرد و ميشود قطع رسمي طور به نانآوري بازنشستگي
برخورد بهنوع حتي اواست شده سلب او از لازم اقتدار ميكند
.ميشود حساس اطرافيان
پس.دارد زندگي حق و است زنده بازنشسته فرد:ميافزايد وي
طرف از.باشد احترام و توجه مورد بايد زنده انسان هر مثل
سالمند و بازنشسته به ميكنند تبليغ مدام صداوسيما ديگر
حل را چيزي چه خالي و خشك احترام نميدانم.بگذاريد احترام
را لازم احترام تا داد امكانات او به بايد معتقدم ميكند؟
.كند كسب طريق آن از
بيروحند تفريحات
خود بايد بازنشسته فرد:ميگويد جامعهشناس اعزازي ، دكتر
بعد.است جذاب ويژگي يك صاحب بداند و باشد داشته باور را
را فراغت اوقات از بهرهوري و امكانتفريح خدمت ، سال از 30
را استفاده نهايت فرصت اين از بايد و كردهاست پيدا
.ندارد اختيار در هم زيادي فرصت ببردچون
ايجاد درپاركها حدودي تا تفريحات از استفاده زمينه گرچه
تهران پارك چند در فقط شطرنج ميزهاينيست كافي ولي شده
شطرنج بازنشستگان همه كه است حالي در اين و دارد وجود
.نميبرند لذت آن از و نميدانند
ومكاني روزنامهخواني ايستگاه وجود بازنشسته خانم چند
ضروري محله پاركيا هر در را فيلم نمايش و مطالعه براي
.ميدانستند
و جمعخانواده در مكانهايي ، چنين تاسيس با ديگر سوي از
مربوط دور گذشتههايبسيار به آنها حرفهاي ديگر دوستان
همپاي ميتوانند روز ازاطلاعات آگاهي با آنها.نميشود
كسي كه اينجاست مشكل.كنند گفتگوهاشركت در جوانان
.نميدهد نشان خود از كاستيها اين جبران به تمايلي
و اگربمانيم:ميگويند مرفه نسبتا بازنشستگان از گروهي
به خودمان بايد.اقدامينميكند كسي بگذاريم دست روي دست
.باشيم فكر
كهمسافرت كساني و است كتاب مثل دنيا معتقدند آنها
آخر تفريح.ميخوانند را كتاب اين از صفحه يك فقط نميكنند
باغهاي و كرج لواسانات ، در اقامت به غالبا آنها هفته
امكان اين از بازنشستگان همه اما.ميگذرد تهران اطراف
.نيستند برخوردار
ما:ميگويند ساعي پارك بازنشسته ، پيرمردان از جمعي
در امكاناتبيشتر اين ولي هستيم يكروزه سفرهاي خواهان
.ميگيرد قرار دانشجويان اختيار
ازبازنشستگان تاكنون اقدامي چنين چرا كه اينجاست سوال
.است شده دريغ
اگر مسافرتيميگويد ، شركتهاي از يكي مدير زنجاني محسن
كمتر هزينه با بازنشستگان تفريحي مسافرت براي لازم تسهيلات
ايجاد بيشتري پويايي و نشاط آنان زندگي در شود ، فراهم
.ميكند
راميلرزاند ، حياط سنگفرش گامهايت صلابت وقتي روزگاري
شيطنتشان ، تامبادا ميزدند خواب به را خودشان بچهها
قدم منزل به وقتي امروز ولي.بگيرد تو از را استراحت
الله يا بزرگ بابا كه ميپرند پايين و بالا نوهها ميگذاري
.بده كولي
روزهايي.برشندارد حرفت.شده تمام دورهات ميگويي خودت
خوشصحبتي در و داشت حرفهايتخريدار كه ميآوري ياد به را
.شده كهنه ديگر ميگوييحرفهايت.نداشتي همتا
دارداجازهدهي اشكالي چه ولي.است سخت سكوت ميدانم
سكوت اين در و بازگوكنند را دنيا اخبار آخرين بچههايت
.ببري لذت زندگيات از و آنهاباشي نشستن بار به شاهد تو
.است اززندگي فصلي هم اين
ظفراردلان نسترن:از گزارش
|