عشق تقديس
...كه خبرشديم با
عشق تقديس
رخشان ساخته) ارديبهشت بانوي سينمايي فيلم به نگاهي
(بنياعتماد
شكل مهمترين "ارديبهشت بانوي" در پرداخت و لحن دوگانگي
فيلم مستند نيمه و مستند بخشهاي.است زده رقم را فيلم
مسائل طرح و پيامرساني ديدگاه از كه هم چقدر هر
و داستاني افت باعث حال هر به ولي كنند جلوه اجتماعيموفق
ميشوند روايتي خلاء
همه.شمع يك و گل دسته يك كتاب ، جلد يك عكس ، قطعه چند
.ميشود آغاز نما اين با "ارديبهشت بانوي" در چيز
او.ست"كيا فروغ" زندگي از گوشههايي روايتگر فيلم ،
دارد اشتغال مستند فيلمهاي ساخت به كه است زنميانسالي
به كه سالهاست نيز خانوادگياش زندگي در وهمچنين
.است داشته برعهده را "ماني" پسرجوانش تنهايي ، مسئوليت
شغلياش ، موقعيت راستاي در او تلاش و فروغ شخصيتاجتماعي
و خانه داخل امور مسئولانه انجام در او پشتكار بههمراه
مشكلات با مواجهه در او درايت با توام محبت درنهايت
آرماني بسيار كه كرده خلق فروغ از را تصويري فرزندجوانش ،
و اراده آرامش ، از آكنده فروغ چهره.ميرسد بهنظر
را جامعهاش درد كه است فرهيخته هنرمند يك او.مهربانياست
همين.است مسئوليتپذير آن برابر در و احساسكرده
تنهايي خلوت در و خصوصياش زندگي در اما روشنفكركمالگرا ،
يك از او كه چرا.است دروني ترديد و كشمكش خويش ، درگير
و است طولاني و مزمن عشق يك رساندن سامان به درانديشه طرف ،
.ميبيند عمل اين با تعارض در را فرزندش ديگر ، ازطرف
به "نهايتا احساس ، و انديشه ميان جدال در البتهفروغ
نماي به ديگر بار حال.ميرسد دو اين ميان تعادللازمه
كتاب ، چگونه كه درمييابيم اينك و ميگرديم باز آغازينفيلم
دانا شخصيت از گوشههايي ابتدا همان از گل و عكس ، شمع
.بودند كرده آشكار پيشرويمان را فروغ واحساساتي
در اما است ، عشق تقديس در فيلمي "ارديبهشت بانوي"
نشان "رهبر دكتر" از تصويري هيچگاه فيلم طول تمام
و ميكنيم نظاره را زردش گلهاي تنها ما بلكه نميشود ، داده
ماندن ناشناس با و منوال بدينميشنويم را گرمش ياصداي
و فروغ يعني - رابطه اين طرفين روي از تمركز او ، هم
ميشود معطوف دلدادگي اين نفس روي و ميشود برداشته-رهبر
غير.ميشود بخشيده آن به لطيف و شاعرانه وهمبياني
كه ميكنيم احساس فيلم از آنجايي را عشق اين ماديبودن
پيچ در پيچ جاده يك به رهبر دكتر نامههاي خواندن فروغبراي
قيدو از دور به جايي يعنيميشود پناهنده شهر خارج وسرسبز
غوغاو از فارغ و شهري درون مادي زندگي زنگارهاي و بندها
كه وقتي معنوي ارتباط همين اما.جمعيت هياهوي
اساسي مشكلات دچار برسد ، فعليت به ازدواج ميخواهدبوسيله
بودن رويايي و نامحقق همين در آن تقدس شايد كه چرا.ميشود
يك نميخواهد تنها نه "ارديبهشت بانوي" ولي.آنباشد
سرشار برعكس بلكه برسد ، نظر به خيالي و واقعي فيلمغير
بهبهانه و داستان لابلاي در.است اجتماعي معاصر ازارجاعهاي
ازمشكلات بسياري درشتنمايي به فيلم نمونه ، مادر شناخت
از حال درعين و ميپردازد ما جامعه زنان قضايي و اجتماعي
بارز نكته.غافلنيست نيز ما جوانان معضلات از گوشههايي طرح
كارگردان وتاييدگرانه غمخوارانه نگاه فيلم ، رويكرد اين در
جوانان همه كه بهگونهاي.است جامعه آحاد و افراد همه به
احترام و انديشي تفاهم ، هم به را مختلف انديشههاي با
متلك و نميزند طعنه ازآنها هيچكس به و ميكند دعوت متقابل
.نميگويد
بيبهره نيز ساختاري ظرافتهاي از "ارديبهشت بانوي"
.است تصويري اشارات از سرشار فيلم ، بياني زبان.نيست
ماجرا ، هر اصل مستقيم نمايش جاي به اغلب كه معنا بدين
آدمهاي بر ماجرا آن تاثيرات و واكنشها تا ميشود سعي
زمان در كه هنگامي "مثلا.شود كشيده تصوير به پيرامون ،
روي همزمان طور به نيز اورا صداي رهبر ، دكتر خواندننامه
نيز را جملات همان پژواك بلافاصله تصاويرميشنويم ،
واقع در.ميشنويم دوباره فروغ صداي با البتهاينبار
فروغ ذهني صداي بلكه نامه ، خود نه تا ميدهد كارگردانترجيح
فيلم تماشاگران براي است ، نامه صميمانه لحن از كهمتاثر را
آن با "ماني" درگيري ما كه است منوال همين به.پخشكند
فيلم ، انتهاي مهم ديالوگهاي و نميبينيم را جوانبسيجي
درون بزرگراههاي از تصويري روي نيز را ماني و ميانفروغ
هر شدن سهيم ساختار ، اين حاصل...و ميكنيم شهرمشاهده
در.است فيلم روند گسترش در تماشاگر خلاقيت و ذهنيت چهبيشتر
تخيلشمتصور با تماشاگر خود را جدول اين خالي قطعههاي واقع
.ميكند پيدا آن براي تصويري معادل و ميشود
با "مثلا و است صميمي و طبيعي روان ، فيلم گفتگوهاي
و او دهان از هيچگاه فروغ ، شخصيت فرهنگي بارز زمينه وجود
ابراز ثقيل و قلمبه عبارات پسرش ، با گفتگو حين در
چند هر كه است جملههايي از پر آنها صحبتهاي بلكه.نميشود
اما شوند ، تلقي كماثر داستان اصلي تم با درارتباط
ويژهاي اهميت دو آن روابط پذيري باور در"مسلما
كارهاي نمايش همچنين و آنها منزل صحنهآراييداخل.دارند
وقتي.دارند نقش ميان اين در نيز خانه داخل در روزانهفروغ
آب و خانه وسائل كردن مرتب آشپزي ، حين در را كهفروغ
كه نيست اين ما احساس ديگر ميكنيم مشاهده گلها دادنبه
ميكنيم حس بلكه هستيم ، روبهرو زندگي يك سازي بادوباره
.دوختهايم چشم روزمرگيهايش و تكرارها باتمام زندگي بهخود
مهمترين "ارديبهشت بانوي" در پرداخت و لحن دوگانگي
فيلم مستند نيمه و مستند بخشهاي.است زده رقم را فيلم شكل
مسائل طرح و پيامرساني ديدگاه از كه هم چقدر هر
و داستاني افت باعث حال هر به ولي كنند جلوه موفق اجتماعي
مستند و داستاني قطعههاي مضمون حتي.ميشوند روايتي خلاء
يكديگر با بودنشان معاصر و اهميت درجه نظر نيزاز
چه تا خانمها ، مجدد ازدواج راستي به.خواناييندارند
قطعههاي اين بر علاوه !ماست زنان جامعه روز اندازهمساله
فيلم پيكره با ناهماهنگ نيز سينمايي پردازش نظر مستنداز
ساختار كه داديم توضيح اين از پيش.ميرسند بهنظر
استعاري بياني با مستقيم غير اشارات يكسري از معناييفيلم
واقعيت نمايش مستند ، لحظههاي در برعكس ، اما.است تشكيلشده
ايجاز بدون طوركلي به و شعاري عريان ، بيواسطه ، بهطور
سببتناقض امر همين و ميشود عرضه تماشاگران به هنري وتمهيد
.است شده فيلم ساختاري
به نيز (نريشن) تصاوير روي نفره تك گفتار كاربرد
كه دارد حق تماشاگر هر "اصولا.است زده دامن تناقض اين
داشتهباشد را خود مخصوص برداشتهاي فيلم ، مختلف لحظههاي از
واقعتوضيح در و -صحنهها توضيح به كه نريشنهايي ولي
درك درجهت را تصاوير بيننده "عملا ميپردازند ، -واضحات
فشار جبرو در اوست مدنظر كه نتيجهاي و كارگردان منظور
.ميدهند قرار
روزانه كار از خسته را مادرش ،"ماني" كه زماني "مثلا
مسئوليت روي از و مييابد خوابيده خانه ، مبل وبرروي
چهنيازي ديگر درميآورد ، پاي از را مادرش كفشهاي ومهرباني
توضيحداده جمله چند قالب در صحنه پيام بلافاصله كه هست
آن نگاههنري هم و ميشود تضعيف صحنه حس هم بدينگونه !شود
"بانويارديبهشت" اصلي مشكل واقع به.ميرود سوءال زير به
زبان وناهمگوني مطروحهاش موضوعهاي كثرت در ميتوان را
كار حال هر به ولي.كرد خلاصه موضوعات اين از يك هر نمايشي
اينچنين تصويري خلق در-فيلم كارگردان -"بنياعتماد رخشان"
شايسته و ستودني ما امروزيجامعه زن از دلپذير و برازنده
.است تقدير
استواري نيما
...كه خبرشديم با
عهد به وفا o
به) "قرمز روبان" سينمايي فيلم فيلمبرداري كه شديم خبر با
شهريور آخر هفته بود قرار كه (حاتميكيا ابراهيم كارگرداني
.است نشده شروع هنوز شود ، آغاز ماه
اين كننده تهيه)وراهنر موءسسه با كه تلفني تماس در
:گفت باره دراين موءسسه اين مسئولان از يكي داشتيم ، (فيلم
چه فيلم اين فيلمبرداري كه نيست مشخص هم خودمان هنوزبراي
مشغول صحنه طراحان حاضر حال در.شد خواهد وقتآغاز
.هستند فيلمبرداري براي (مكان) يافتنلوكيش
دفاع" حاتميكيا فيلمهاي ساير مانند نيز قرمز روبان ماجراي
به پيش چندسال كه وعدهاي بر هنوز ترتيب اين به.است "مقدس
.است مانده وفادار داده ، دوستدارانش
فيلم مقدس دفاع درباره فقط دارد قصد كه بود گفته حاتميكيا
.بسازد
همچنان جنگ از پس كه ميگذرد مزرعهاي در فيلم اين ماجراي
.شود وارد آنجا به كه ميكند تلاش محبوبه و مانده متروك
ورود مانع است ، جنگ دوران مينهاي سازي خنثي مشغول كه داود
...و ميشود او
ياسمينملكنصر و رضاكيانيان هاشمپور ، جمشيد فيلم اين در
.دارند بازي
!كنيد سوال عمومي روابط مسئول از o
سينمايي فيلم فيلمبرداري كه باخبرشديم همچنين
در مردادماه دهم كه (افخمي بهروز كارگرداني به) "شوكران"
.ميرسد پايان به امسال اواخرمهرماه بود ، شده آغاز تهران
فيلمدقيقه اين شوكران ، كننده تهيه "هاشمي سيدضياء" بهگفته
.است شده فيلمبرداري آن دقيقه تاكنون 65 كه است
مديران از يكي بصيرت محمود"درباره فيلم اين
شدن مجروح از پس كه است تهران نزديكي در كارخانهاي ارشد
كارهاي انجام موقت طور به رانندگي ، حادثه يك در عامل مدير
حادثه اين از پيش عامل مدير.است گرفته برعهده اورا
همكاري جلب براي ناشناسي افراد كه بود گفته بهبصيرت
"...و كردهاند رشوه پيشنهاد او به كارخانه ، برايخريد
كه ميشود شنيده سينمايي محافل در پيش مدتها از
"مرگبار جذابيت" آمريكايي فيلم به زيادي شوكرانشباهت
.دارد "داگلاس مايكل" بازيگري و "لين آدرين" بهكارگرداني
را افخمي خواندهاند ، را شوكران فيلمنامه كه كساني از برخي
عليرغم.ميكنند متهم آمريكايي فيلم اين از كپيبرداري به
در را او ونظر كنيم صحبت افخمي با نتوانستيم مكرر تماسهاي
نظر تماستلفني يك در.شويم جويا گفتهها ، اين برابر
.پرسيديم اينباره در را شوكران كننده تهيه سيدضياءهاشمي
.نكرد هم تكذيب آنرا اما نكرد تاييد را شباهت اين گرچه وي
مسئول معلم علي ازآقاي باره اين در "لطفا":گفت فقط وي
".كنيد سوال شوكران فيلم عمومي روابط
.نرسيد نتيجه به معلم علي با تماس براي ما تلاش متاسفانه
گلابي درخت مميزي o
درخت سينمايي فيلم صحنههاي از برخي كه شديم باخبر همچنين
وارزشيابي نظارت كل اداره در مهرجويي داريوش ساخته گلابي
.است شده حذف سينمايي امور معاونت
|