به زن روزنامه مسئول مدير
داد پاسخ دادگاه پرسشهاي
حدود و اصل مطبوعات آزادي
است استثنا
!نان به عشق
:تلنگر
مطبوعات بر نظارت هيات
كرد لغو را توس روزنامه پروانه
صنفي انجمن عمومي مجمع
برگزار پنجشنبه روزنامهنگاران
ميشود
به زن روزنامه مسئول مدير
داد پاسخ دادگاه پرسشهاي
مديران اتهامات به رسيدگي دادگاه:اجتماعي گروه
قضائي مجتمع در ديروز سالم وجامعه مسئولروزنامهزن
.شد ويژهبرگزار
نقدي محمدرضا شكايات ، جلسه اين در ما خبرنگار گزارش به
اول قاضي نوميري حسين و انتظامي نيروي اطلاعات رئيسحفاظت
مطرح زن روزنامه مديرمسئول هاشمي فائزه از پروندهكرباسچي ،
.پرداخت خود از دفاع اوبه و شد
شعبه 26 رئيس نوميري حسين زن روزنامه پرونده اول شاكي
اصلاني فيروز را وي شكوائيه كه بود تهران عمومي دادگاه
.مطرحكرد وي وكيل
شهرداري اتهامات به رسيدگي پرونده به اشاره با اصلاني
هماهنگ حركت زن روزنامه در را نوميري تعليق خبر درج تهران
روزنامه مديرمسئول ارتباط:گفت و كرد ذكر پرونده اين عليه
ضربهزدن بهمنظور و است منالشمس اظهر شهرداري باجريانات زن
نوميري قاضي تعليق بر مبني خبري درج به دست قضائيه بهقوه
.زدهاست
اضرار قصد زن روزنامه گفت و دانست محض كذب را خبر اين وي
.است داشته را عمومي اذهان تشويش و غير به
اطلاعات اساس بر:گفت دفاع در هاشمي فائزه جلسه ادامه در
به را نوميري قاضي تعليق تقاضاي قضات انتظامي مادادستاني
با پرونده اول قاضي ميكند ، ارسال دادگاه اين شعبهدوم
آنرا دلايلي به دوم قاضي و ميكند موافقت ايندرخواست
كه بوده درست تعليق درخواست بر مبني خبر اصلامضاءنميكند
آمده خبر اين آخر در.است شده منتشر شد تعليق بهاشتباه
اما كند اطلاع كسب رسمي مراكز از كرد تلاش ما كهخبرنگار است
.موفقنشد
نميتوانستند و است محرمانه موضوع:گفت زمان اين در قاضي
.بگويند شما به
است محرمانه كه را موضوع اين حتي گفت پاسخ در هاشمي فائزه
.نگفتند ما به
اقدام اما داشتيم را خبر اين كه بود هفته يك ما:افزود وي
به ضرر باعث خبر اين ميكرديم فكر چون نكرديم آن چاپ به
در قضائيه قوه رئيس يزدي آقاي جناب اما ميشود نوميري آقاي
قاضي به احترام تعليق:گفتند قضات عالي دادگاه بازديداز
براي مشكلي خبر اين ديديم چون ايشان حرف از ماپساست
.كرديم خبر آن چاپ به اقدام نميكند نوميريايجاد قاضي
اطلاعات حفاظت مسئول نقدي رضا زن نشريه بعدي شاكي
وي.كرد مطرح عبويي حسينعلي وي وكيل كه بود نيرويانتظامي
جمعه روز مراسم در نقدي حضور خبر درج به نسبت اينشكايت در
حضور نيز و مهاجراني و نوري عبدالله شتم و ضرب منجربه كه
محض كذب را خبر دو هر و كرد اعتراض تبريز مسجدكبود در
تبريز به غيررسمي سفر نقدي سردار گفتتاكنون و دانست ،
و رئيسجمهور مشاور شتم و ضرب روز در همچنينايشان.نداشته
مسافرت در نظام مسئولين از نفر سه بهاتفاق ارشاد وزير
.است بوده
سازمان اين شكايت ناجا اطلاعات حفاظت طرف از نيز خادمي
يك تلفني پيام درج نقدي شكايات بر علاوه و كرد راقرائت
و دانست انتظامي نيروي به توهين را زن خوانندهروزنامه
اين لغوامتياز و زن روزنامه مديرمسئول خواستارمجازات
.شد نشريه
حضور مورد در گفت اتهامات اين به پاسخ در هاشمي فائزه
و نوري آقايان شتم و ضرب به منجر كه مراسمي در آقاينقدي
نه نقدي آقاي كه ميكند ثابت كه دارم عيني شاهد مهاجرانيشد
اعضاي به حملهكننده جمعيت بين در بلكه بينتشيعكنندگان در
و حاضر دادگاه در است حاضر ما شاهد و داشتهاند دولتحضور
مكتوب ملي امنيت شوراي در ايشان شهادت همچنين.شهادتدهد
.نمايد استعلام نيز آنجا از ميتواند دادگاه داردكه وجود
شاهد به لطفيان تيمسار دفتر افسران از اينيكي بر علاوه
و مشكي پيراهن با را نقدي آقاي نيز گروهيديگر كه است گفته
را حمله رهبري ايشان و ديدهاند بينضاربين در دودي عينك
.داشتند بعهده
اين اينكه بهدليل كرد اعلام دادگاه رئيس وقت اين در
اين به رسيدگي ادامه است شده معرفي دادگاه به تازه شاهد
.ميشود موكول بعدي دادگاه به پرونده از قسمت
وكلا از يكي:گفت خود دفاعيات ادامه در هاشمي فائزه
بر اما است بوده مسافرت در نقدي آقاي كه است اعلامكرده
به مشهد از جمعه صبح ايشان 7 واصله اساساطلاعات
.تهرانبازگشتهاند
خبر اين گفت كبود مسجد در نقدي تيمسار حضور مورد در وي
تبريز انتظامي نيروي سياسي عقيدتي اداره رئيس از نقل به
دادگاه به و است موجود ايشان مصاحبه نوار كه شدهاست درج
تفهيم "قبلا چون نيز تلفني پيام درج مورد در.ارائهميشود
دفاع دادگاه ديگر جلسه در باره اين در بنده بود اتهامنشده
.خواهمكرد
جلسه به پرونده به رسيدگي ادامه و يافت پايان جلسه سپس
.شد موكول دادگاه ديگر
كه شد بررسي سالم جامعه پرونده همچنين جلسه اين در
اين در شده منتشر مطلب دو مدعيالعموم نماينده ابتدا
انجمن همچنين.دانست نظام مسئولين به توهين را ماهنامه
اوريانا مصاحبه درج دليل به فني دانشجوياندانشكده اسلامي
نشريه مجازات خواستار و دانستند آنراتوهين امام با فالاچي
.شدند
را خود دفاع جسماني و بينايي ضعف دليل به گوران سياوش
.كرد واگذار وكيل به
:گفت مدعيالعموم اعتراض مورد مقاله مورد در گوران وكيل
از را جامعه رايج الگوهاي كه بوده علمي پژوهشي اينمطلب
اكاذيبي نشر و توهين هيچگونه و است كرده بررسي نگاهجوانان
شد شور وارد منصفه هيات دادگاه جلسه ختم از پس.نداشتهاست
نظر اساس بر.شناخت مجرم را سالم جامعه نشريه مديرمسئول و
مدير سالم جامعه نشريه امتياز لغو ضمن دادگاه هياتمنصفه
سال و 5 نقدي جزاي ريال چهارميليون پرداخت به آنرا مسئول
.كرد تعليقيمحكوم حبس
حدود و اصل مطبوعات آزادي
است استثنا
منصفه هيات عضو و حقوقدان نوروزي كامبيز با گفتوگو
مطبوعات
شرايط و مطبوعات حدود و حقوق آزادي ، قانون ، :اشاره
بحث محل جامعه در كه است چندي مطبوعاتي جرم به رسيدگي
داشته بدنبال را متفاوتي نظرات و تفاسير شده ، ومناقشه
كامبيز با گفتوگويي در را مسايل اين چون و چند.است
ميان در مطبوعات منصفه هيات عضو و نوروزيحقوقدان
.ميگذرد نظرتان از زير كهدر گذاشتهايم
در كه است مدتي گفتوگو ، اين در شما حضور از تشكر با
قانونيحدود لحاظ از است ، مطرح مطبوعات حدود بحث جامعه سطح
چيست؟ مطبوعات
مسايل به توجه بخاطر شما روزنامه از ابتدا در من
ميخواهم شما سوال به پاسخ از قبل و ميكنم تشكر صنفي
كنند ، توجه خود صنفي حقوق به بيشتر بايد مطبوعات بگويم
كه كنوني شرايط در مطبوعات قدر هر و است مهم يكمسئله اين
بپردازند است ايران در مطبوعاتي حقوق توسعه دورانابتداي
اساسي قانون اصل 24 شما ، سوال به پاسخ در اما.كماست
آزادند مطالب بيان در مطبوعات و نشريات كه است مشخصكرده
بعد و باشند عمومي حقوق يا و اسلام مباني به مخل مگرآنكه
دراينجا.ميكند مشخص قانون را آن تفضيل كه ميكند هماضافه
ازلحاظ.است گذاشته بنيان را مهم اصل يك اساسي قانون
دردرون مطبوعات آزادي يعني اصل ، ميگوئيم ما وقتي حقوقي
.شود ثابت خلافش آنكه مگر دارد ، جريان جامعه
است اين دارد وجود بحث اين در كه نتيجهاي اولين بنابراين
مطبوعات آزادي اصل و است استثنا مطبوعات حدود كه
دارد ، اصل بر استثنا جنبه مطبوعات براي محدوديت.است
كاري هر آزادند افراد كه ميشود گفته اباحه اصل در "مثلا
مقدس شارع كه قسمتهايي آن مگر است مباح كارها همه بكنند ،
براصل استثنا اينهااست كرده ممنوع تصريح با ياقانونگذار
منطقي ، فقهي ، قواعد طبق كه باشيم داشته توجه بايد.است
اصل كندكه پيدا افزايش آنقدر نبايد استثنا فكري و اصولي
."اكثر تخصيص"ميگويند چيزي چنين به علما ببرد بين از را
و اگر و اما آنقدر بعد اصل اسم به ميشود گفته چيزي "مثلا
خلاف رويه اين.ميبرد بين از را اصل كه ميآيد آن ادامه الا
اين مراقبتكنيم و باشيم مواظب بايد و است منطقي قواعد
.نيايد پيش مطبوعات حقوق تعيين در نكته
كه كرده تصريح اساسي قانون كه است اين دوم نكته
قانون اينكه يعني كند ، معين قانون را مطبوعات حقوق تفضيل
منشا و ماخذ منبع ، يعني.كند مطرح را بيان آزادي حد بايد
بعنوان قانون كه آنچه و است قانون فقط حدودمطبوعات
قانون چارچوب از خارج و است درست كرده مشخص حدمطبوعات
.ندارد وجود ديگري حدمطبوعاتي
كه همانطور و تفسيرند قابل قوانين ميدانيد كه همانطور اما
كردن محدود در كه رفتارهايي از بسياري شده ديده
.است بوده قانون از خاصي تفسير با گرفته صورت حقوقمطبوعات
چيزي هر اينكه آن و است مهم خيلي مسئله يك حقوق در
و قواعد اصول ، حقوق ، در تفسير كرد ، تفسير نميشود را
كار به منطقي روش آيا تفسير در كه ديد بايد دارد ، روشي
:ميگويد اساسي قانون اصل 37 مثال بعنوان.خير ميروديا
شناخته مجرم قانون نظر از كس هيچ و است اصلبرائت
.شود ثابت صالح دادگاه در او جرم اينكه نميشودمگر
كنيم منعكس مطبوعات بحث چارچوب در را بحث اين اگر حال
و كند مشخص قانون بايد را حدود كه ميرسيم نتيجه اين به
را افراد نميشود همينطوري است ، بربرائت هم اصل ازطرفي
مهم بسيار نكته يك اينجا در.كرد محروم قانوني ازحقوق
و است اهميت حائز فوقالعاده اساسي حقوق در كه وجوددارد
غيرممكن اساسي حقوق از افرادي ساختن محروم آناينكه
از را آن نميشود اما كرد محدود بشود شرايطي در است ، شايد
.بينبرد
بر اصل "ثانيا است ، برائت بر اصل اول درجه در پس
تعيين براي داريم كه هم ضابطهاي و است مطبوعات آزادي
خارج و است قانون فقط اساسي قانون تصريح به مطبوعات حدود
از خيلي است ممكن.نداريم مطبوعات حدود قانون ازحد
نوع گرايش نوع لحاظ به ميشود منتشر نشريات در مسايليكه
اين نباشد ، افرادي پسند يا موردقبول شخصي سلايق علايقو
حدود از مقابل طرف كه نيست معنا اين به سلايق تفاوتدر
قانوني حد در نشريه شود روشن اينكه براي.است خارجشده
تفسير دركرد مراجعه قانون به بايد نه يا باقيمانده
در مهم بسيار اصول از يكي شود رعايت بايد اصول قانونهم
بايد اساسي حقوق محدودكننده موارد در كه است تفسيراين
حقوق محدودكردن دامنه نبايد و كرد محدود تفسير قانونرا
.داد توسعه اساسيرا
آزادي اصل بر استثنا مطبوعات حدود گفت بايد خلاصه بطور پس
است قانون ولابد الا مطبوعات حدود تعيين ماخذاست مطبوعات
بايد را مطبوعات حدود.ندارد وجود ديگري ماخذ هيچ و بس و
پرهيز شدت به محدوديتبايد توسعه از و كرد محدود تفسير
.كرد
كرده معين قانون كه است چيزي آن فقط مطبوعات حد پس
آن حقوق يا و مجازات را نشريه يك ميتوان صورت چه در است
كرد؟ محدود را
باعثميشود كه آنچه است ، مطبوعاتي جرم مطبوعات حد مهمترين
.است جرممطبوعاتي فقط كرد محدود را مطبوعات حقوق بتوان
دو ماده و اصل 37 ، اصل 36 مثل اساسي قانون اصول به چنانكه
قانون فقط را جرم استكه مشخص خيلي كنيم توجه عمومي مجازات
.ميكند معين
چيست؟ عادي جرم با آن تفاوت و چه يعني مطبوعاتي جرم
آن وسيله كه جرمي نوع هر از است عبارت مطبوعاتي جرم
ما ايران حقوقي نظام در.باشد نشريه يك در مطلبي درج
خاصي جرايم مطبوعاتي ، جرايم داريم ، متعددي جرايم
ميشوند تلقي عادي جرم حالت يك در كه هستند جرايمي نيستند ،
از عادي جرم مشخصكننده مطبوعاتي ، جرم ميشوند يكحالت در
عادي جرم در.است جرم مادي عنصر و وسيله جرممطبوعاتي
دزدي اتهام كسي "مثلا است ، عادي وسيله يك جرم وسيلهارتكاب
نامه شكل به و مينويسد كاغذي در را اين ميزند بهكسي
جرم" ارتكاب وسيله اينجا ميكند توزيع يااعلاميه
يا است ، عادي جرم افترايي چنين اين نيست مطبوعات"افترا
محرمانه مذاكرات يا را مملكتي راز يك فرضبفرمائيد
و متعدد نسخ در ميكند تكثير فردي را اسلامي مجلسشوراي
ارتكاب وسيله كه زماني.است عادي جرم اينجا توزيعميكند ،
هر اين بنابرمطبوعاتي ميشود جرم مطبوعات جرمميشود
جرم آن به است نشريه در درج آن ارتكاب وسيله جرميكه
و اساسي قانون اصل 168 و اصل 24 مشمول و مطبوعاتيميگويند
.ميباشد مصوب 1358 مطبوعات لايحهقانون
قانون چون "مثلا كه ميآيد پيش سوال اين اينجا
براساس و شده تصويب مطبوعات قانون از بعد اسلامي مجازات
بايد است موخر اسلامي مجازات قانون چون قوانين تاخر و تقدم
تا شود ، رسيدگي قانون اين قالب در مطبوعات جرائم از برخي
است؟ درست بحث اين چهحد
سوءال اين پاسخ حقوقي تفسير روشهاي و فقه اصول در
قانون و عام قانون بين كه زماني در خاص قانون.است مشخص
عام قانون مخصص "اصطلاحا خاص قانون ميآيد پيش تعارض خاص
قانون.كرد رفتار خاص قانون حكم به بايد يعني.است
عام قانون يك اسلامي مجازات قانون و است خاص مطبوعاتقانون
بايد قضايي دستگاه باشد تعارضي اگر اين استبنابر
.كند اجرا را قانونمطبوعات
و است كرده دقت مطبوعات به قدر اين قانونگذار چرا
است؟ كرده تدوين خاص قانون آن براي
آزادي وسيله هستند اساسي حقوق نهاد يك مطبوعات اينكه براي
اگر يا و باشد نداشته وجود مطبوعات اگر هستند ، بيان
قرارداد تعرض مورد بشود سهولت به و راحتي رابه مطبوعات
هم بيان آزادي و ميگيرد قرار تعرض مورد بيان آزادي "عملا
آن ملت اساسي اهميتحقوقاست اساسي قانون در مصرح حقوق از
مجازات قانون درماده 570 قانونگذار خود كه است زياد قدر
اگر ميگويد و قرارداده اجراييكيفري ضمانت آن براي اسلامي
و بگيرد ناديده را ملت حقوقاساسي دولتي ماموران از كسي
قانون و اساسي قانون درواقع.ميشود مجازات كند نقض
كه را اسلامي جمهوري نظام بسيارمهم نهادهاي از يكي مطبوعات
.است داده قرار پوششتاميني يك تحت هستند مطبوعات
به رسيدگي "تبعا و مطبوعاتي جرم و عادي جرم بين كه تفاوتي
جهتاست اين از "دقيقا دارد وجود مطبوعاتي جرم و عادي جرم
نهادحقوق يك از حراست واقع در قانون هدف اينجا در كه
اساسي درقانون كه اساسي حقوق نهادهاي ساير مثل.است اساسي
جرايم درمورد قانونگذار كه است جهت همين به.داريم
اين كهنشود شده قائل خاص مقررات سلسله يك به مطبوعاتي
.قرارداد تعرض مورد سادگي به را اساسي حقوق نهاد
جرم شده شمرده مطبوعات قانون در كه مواردي تمام اين بنابر
.شود رسيدگي مطبوعات دادگاه در بايد و است مطبوعاتي
قوانين در كه دهند انجام را جرمي مطبوعات اگر
چطور؟ باشد جرم ديگر قوانين در اما نباشد مطبوعاتجرم
مطبوعاتي جرم گفتم كه همانطور گرفت نظر در را ضابطه بايد
اين پس.باشد مطبوعات در درج آن ارتكاب وسيله كه است آن
داشته اين از غير تفسيري اگراست مطبوعاتي هم جرايم
اساسيمورد حقوق نهاد اين كه ميشود آن فاسد تالي باشيم
و عادي بينجرم قانونگذار كه تفاوتي اين.ميگيرد قرار خدشه
اساسي حقوق ازنهاد حراست جهت به است شده قائل مطبوعات جرم
.است
.است مطلب نويسنده مسئوليت مورد در من بعدي سوءال
"كهمثلا گفت ميتوان آيا فرموديد شما كه تعاريفي به باتوجه
مطلبافتراآميز يك كه كرده مطبوعاتي جرم مطلب يك نويسنده
مطبوعاتي كردهجرم منتشر آنرا كه نيز مسئول مدير و نوشته
تحت را مديرمسئول هم و نويسنده هم ميتوان و داده انجام
داد؟ قرار تعقيب
ميگويد معين بطور كيفري حقوق اصول هم و مطبوعات قانون هم
طبق است ، نشريه مطالب و مندرجات پاسخگوي مسئول مدير فقط
در كه مطالبي يكايك مسئوليت مطبوعات قانون ماده 9 تبصره 4
هم حال به استتا مسئول مدير برعهده ميرسد چاپ به نشريه
گرفته رسيدگيقرار مورد كه مطبوعاتي پروندههاي تمامي
.است بوده متهم مسئول مدير "تماما
است كسي مجرم كه صورت اين به دارد ، دليل هم امر اين
اينكه براي حالا.باشد شده مجرمانه عمل مرتكب كه
بايد كيست برعهده مطبوعات جرايم كيفري مسئوليت بگوييم
"اصلا ببينيم همچنين و شده جرم اين مرتكب كسي كهچه ببينيم
شرايط از يكي.ميافتد اتفاق چگونه جرممطبوعاتي
جرم كي.باشد شده منتشر مطلبي كه است اين جرايممطبوعاتي
.باشد شده منتشر مطلبي كه زماني !اتفاقافتاده
يادداشت اين است نوشته اهانت سراسر يادداشتي آدمي يك "مثلا
.نيفتاده اتفاق جرمي هيچ اينجا تا.است خاطراتش دفترچه در
ميكند منتشر اعلاميه بصورت را يادداشت اين شخص اين اگر اما
اتفاق كه است لحظه اين از جرم ميخواند سخنراني يك در يا و
و مفتري گفت شخص بهاين ميتوان كه هست اينجا است ، افتاده
جرم گفتم كه همهمانطور مطبوعاتي جرم در.كننده توهين يا
كه زماني تا است ، منتشرشده نشريه كه ميافتد اتفاق زماني
است نشريه كاغذصفحهبندي روي غيره يا و خبر عكس ، مطلب ،
اين مويد هم مطبوعات مادهقانون.است نيفتاده اتفاق جرمي
ندارد حق غيردولتي يا دولتي هيچمقام ميگويد كه است تحليل
مطبوعات به فشار اعمال درصدد يامقالهاي مطلب چاپ براي
.كند مبادرت نشريات كنترل و بهسانسور يا و برآيد
اتفاق جرمي نشده منتشر مطلبي كه زماني تا يعني
كه است زماني مطبوعاتي جرايم در جرم ، وقوع نيفتاده ، زمان
چه كه است اين سوءالشود منتشر كلمه دقيق بهمفهوم نشريه
طبق و مطبوعات قانون طبق !ميكند منتشر را كسينشريه
مسئول مدير را كار اين كشور نشريات در رايج عرفمسلم
هر كه دارد را حق اين مسئول مدير طرفي از.انجامميدهد
كه است مسلم عرف اين.نكند يا كند چاپ خواست مطلبيرا
اگر پسكند چاپ را چيز كهچه ميكند انتخاب مديرمسئول
پاسخگو بايد كه است مسئول مدير اين شود چاپ مطلبيمجرمانه
.باشد
مطبوعات دادگاه و افتاد اتفاق مطبوعاتي جرم اگر
كند؟ پيگيري را جرم ميتواند ديگري دادگاه نكرد اقدام
به موظف قاضي دادگاهي هر به بشود شكايت اگر ديگر موارد در
دادگاه مطبوعات جرم مورد در اما است رسيدگي
از دادگاه بايد.كند رسيدگي جرايم اين به نميتواند ديگري
.باشد منصفه هيات حضور با و علني شعبدادگستري ،
دارد ادامه
!نان به عشق
:تلنگر
.ديدند را همديگر وليعصر ميدان عابر خط قرمز چراغ پشت
به را نگاهش بلافاصله و ديد را دوستش "ب" خانم اول
تا گرفت سنگر منتظر عابران از يكي پشت و انداخت زير
.نكند غافلگيرش دوستش
.بود ديده را او "الف" خانم اما
خانم.كردند حركت سرعت با عابران گروه.شد سبز چراغ
.گرفت را حالش صدايي كه ، ميرفت هم در چهرهاي با "ب"
!بيمعرفت خانم سلام ، -
.باشد ناباورانه حالتش تا كرد را خود سعي تمام ب ، خانم
!جون "الف" چطوري سلام ، -
...و
خيابان از گوشهاي به را "ب" خانم "الف" خانم
خانم.بكشد حرف او از آرامتر محيطي در ميخواستكشاند
فراست با و شد خيره دوستش كرده بزك صورت به "الف"
.شد "ب" زنانه و اساسي تغييرات ملتفت دخترانهاش
كردي؟ شوهر:پرسيد
.داد تكان اشتياق با را سرش "ب" خانم
!!پولداره؟ ؟!چكارهاس طرف:پرسيد بيدرنگ الف خانم و
"ي" تا "الف" اسم هزاران مثل "الف" خانم براي..
.است بودن آدم شاخص برترين و مهمترين طرف شغل ديگر ،
درآوردن نان در را طرفها لياقت ،"ي" تا "الف" اسم هزاران
وامثالهم سنگك و لواش و بربري نان منظور البته ميدانند ،
و گرسنگيميافزايد بر سيري جاي به كه است ناني بلكه.نيست
!اسمهاست از عشقبسياري مايه نان همين اماميآفريند حرص
!عاشقانه نظم
داني آوردن در نان فن هنري ، صاحب تو
بگير جانم بده ، ناني شوم ، فضلت آن قربان
اندازم تور به نانت تا تور كردم را تو:بدان اما
.بسوزانم عالم همه دل نانت با
:جدي نتيجه
سرمايه همه اسمها از بسياري كه نيست بدبختي "واقعا
طاق حرف سه با است واقعي خوشبختي كه را آدميتشان و
!آورند چنگ به را خوشبختي شايد ميزنندتا
مرانلو زهرا
مطبوعات بر نظارت هيات
كرد لغو را توس روزنامه پروانه
به نشستديروز در مطبوعات بر نظارت هيات:اجتماعي سرويس
را آن پرونده و كرد رالغو توس روزنامه پروانه آراء اتفاق
.فرستاد مطبوعات دادگاه به
درجلسه مهاجراني دكتر حضور پساز روز يك گزارش بنابراين
بر نظارت هيات;نمايندگان با مذاكره مجلسو ارشاد كميسيون
توس روزنامه:كرد اعلام بيانيه يك صدور با طيجلسهاي مطبوعات
نقل به دستن باژيسكار مصاحبه جريان در شماره 44خود در
وقتي:است فرانسهنوشته اسبق ازرئيسجمهوري
پاسپورت با..آمد فرانسه به (ره)آيتاللهخميني
فرودگاهتقاضاي از ورود بهمحض.ميكرد مسافرت معتبرايراني
به واهانت كذب اظهارات اين.سياسيكرد پناهندگي
ماده براساس دليل بههمين و است اسلامي بنيانگذارجمهوري
:ميشود يادآور.شد لغو توس پروانهروزنامه مطبوعات 27قانون
در جرم ازاثبات پس تنها مطبوعات براساسقانون
منصفهتشكيل هيات حضور با علنيو بهصورت كه دادگاهمطبوعات
نظارت هيات و لغوكرد را نشريهاي ميتوانپروانه ميشود
.است اختياراتي چنين قانونافاقد
صنفي انجمن عمومي مجمع
برگزار پنجشنبه روزنامهنگاران
ميشود
انجمن سالانه عادي و عموميفوقالعاده مجمع:اجتماعي گروه
سالن17 در هفته اين روزپنجشنبه ايران صنفيروزنامهنگاران
ساعت از خيابانآزادي در اجتماعي وامور كار وزارت شهريور
.ميشود برگزار الي 17 14
از روزنامهنگاران ، صنفي انجمن عمومي روابط گزارش به
از فارغ درآمدهاند انجمن عضويت به تاكنون كه افرادي همه
در شركت براي باشند نكرده يا كرده دريافت عضويت كارت آنكه
.است آمده عمل به دعوت عمومي مجمع
صنفي انجمن در عضويت متقاضيان گزارش اين براساس
از رسمي معرفينامه داشتن همراه با ميتوانند روزنامهنگاران
.كنند شركت مجمع در خبرنگاري كارت يا خود كار محل
يكشنبه روز جلسه در روزنامهنگاران صنفي انجمن مديره هيات
بيانيه مفاد كشوربر مطبوعات روز بررسيمسائل با خود
ومنفيمطبوعات مثبت ازواكنشهاي و تاكيد خود هفتهگذشته
گزارش اين براساسكرد استقبال اينبيانيه درباره
و رابررسي همراه تلفن برايدريافت شده ارائه انجمنتقاضاهاي
تلفن دستگاه دريافت500 براي اول اولويتهايمرحله بزودي
.ميكند اعلام را سهميهمطبوعات
|