نظام از داروبرآمده قاچاق
ناسالم توزيع
دارو قاچاق و كميابي علل و ريشهها به نگاهي
و دارو توليد ميزان از هنوز كه است اين اصلي مشكل
نداريم دست در صحيحي آمار كنندگان مصرف واقعي نياز همچنين
است نيفتاده جا كشور در دارو درست فرهنگمصرف و
خبر گوناگون ، خبرهاي لابلاي در و گذشت كه هفتهاي در
.ميكرد توجه جلب دارو قاچاقچيان با مبارزه تشديد به مربوط
مقرر بيشتري ، مراقبت با پس اين از ماموران خبر ، آن به بنا
تحت را خسرو ناصر خيابان در دارو عرضه زيرزميني است ، بازار
.كنند جلب قانون طبق را آن عاملان و مراقبتبگيرند
كه ميگويند است ، آمده حاضر گزارش در همچنانكه كارشناسان
متكي و ژرفتر بررسيهاي به نياز دارو مشكلقاچاق ريشهاي حل
بايد نخست وهله در آنان گفته به و دارد روشهايكارشناسي به
بازار به داخلي توليدات بويژه دارو راهيابي وعلل زمينهها
و توزيع سالم نظام يك ايجاد درصدد سپس و راشناخت سياه
دهنده نشان كالا ، هر سياه بازار كه چرا داروبرآمد ، عرضه
.ميباشد كالا آن توزيع ناسالم نظام ويا شديد كمبود
خيابانها از خورشيد طلايي پرتوهاي آخرين كه روز پايان در
غبار از هالهاي در و برچيده دامن بزرگ شهر كوچههاي و
ميدان در مخابرات مرتبه بلند ساختمان برفراز رنگ تيره
را خودم آهسته گامهاي با ميكنند ، خودنمايي (ره)امامخميني
.ميرسانم ناصرخسرو خيابان داروفروشان پاتوقهاي از بهيكي
آچار از پرت و خرت جور همه كه كوچك دكه يك كناربساط
مرد ميشود ، ديده آن در تراش قلم چاقوي و تالولا پيچگوشتي
است براين گمانم.ميكند پا آن و پا اين ميانساليآسيمهسر ،
هم با كلمهاي چند وقتي اما ، .باشد دارو بايدفروشنده كه
دارو خالي قوطي يك ميشود ، جمع خاطر قدري و مبادلهميكنيم
خيابان سوي آن به اشاره با و ميدهد مننشان به را
:ميگويد
!بياره برام رفته دادم ، پول -
و مضطرب مرد اين براي چقدر دارو اين بدانم ، ميخواهم
.است خريده جان به را رنج اين كه است حياتي منتظر
:ميكند باز را دل درد سر خودش
يك.است كرده تحصيل ترك دانشجوي دارم ، ساله پسر 26 يك -
هستيام و توان همه.بود شده اعتياد غرق كه شديم متوجه وقت
و همسرم هم و من هم.بدهيم نجاتش تا گذاشتم راگرو
آنجا از دوبار.خوابيد بيمارستان توي مدتها.ديگرفرزندانم
ماهي سه الحمدالله و كرديم بسترياش دوباره اما فراركرد ،
تا 6 كه كرده سفارش دكتر اما گذاشته ، كنار كلي كهبه هست
اعتياد طرف به دوباره تا بخورد قرصها اين بايداز ماه
.نشود كشيده
داشته اگر توكي و تك و ندارند را دارو اين داروخانهها
داروخانههاي.نميدهند نوشته دكتر كه اندازهاي به باشند
هم گاهي و دارند وقت يك.است شانسي هم ، آبان احمر ، 13 هلال
به افتاده گذرم و نداشتند كه روزهاست آن از امروز.ندارند
است راحت خيالم اما بدهم ، پول بايد بيشتر برابر اينجا ، چند
و ميگيرد تشنج پسرم نرسد ، دارو اگر.ميآيد كهدواگير
اما ندارند را تحملاش خانه اهل كه ميزند سر او رفتارياز
كم هم داروها از و ميشود بهتر حالش هفته به خدا ، هفته شكر
و شده قطع آنها بيشتر اما بود ، نوشته رقم چند دكترميكنيم
ولاتين فارسي به ميخوانم را جعبه روي مانده ، همينيكي حالا
."بيپريدين":شده نوشته
مثل دارد ، معمولي چهرهاي ميآيد ، طرف ما ، صحبت گرم گرما
به اشاره و ايما با و ميپايد را ما زيرچشمي همهرهگذران ،
هم آنكه ، از پيش.بگيرد فاصله من از كه خريدارميفهماند
به را پيغامم كه ميكنم خواهش او از من ، دورشود ، صحبت
كمپلكس.ب آمپول تعدادي يك بگويد ، برساندو فروشنده
يكي آن با را صحبت سر بتوانم تا بهانهايميتراشم.ميخواهم
من از شتابان گرفته ، را دارويش كه مردميانسال.كنم باز هم
من به شدن نزديك از فروشنده.ميشود ودور ميكند خداحافظي
به نامطمئن و آهسته گامهاي با.طرفشميروم بهدارد هراس
:ميپرسد اضافي كلام بدونهيچ و ميآيد سويم
!ميخواهي تا چند -
سرعت به نميتوانم كه است مترقبه غير و سريع آنقدر سئوالش
!عدد ميگويم6 ذهني مرور يك از پس.بدهم پاسخ آن به
به را پول تا منتظراست كه همينطور و ميگويد را قيمتاش
از و ميگيرد ، را پولراميپايد دوروبرش اوبدهم ،
قبليبايد خريدار اندازه به كه ميدانم.آنجادورميشود
چند و ميشوم نزديك ابزارفروشي كوچك دكه به.منتظربمانم
با زدن چانه سرگرم كه همينطور.ميكنم انتخاب آچاركوچك قلم
طرفتالعيني ، در و ميرسد راه از فروشنده دكههستم ، صاحب
كمي ميگويم و ميكنم صدايش.ميگذارد دستم كف راتوي آمپولها
مناسب آنجا كه ميفهماند شتابزده حرفهاي با.حرفبزند من با
به و ميشويم خانه قهوه يك وارد او ، باراهنمايي.نيست
:ميزند حرف حرفهاش مندرباره خواهش
.نميدهد كفاف حقوقم.هستم...شركت بازنشسته -
برسد راه از مشتري تا ميزنم ، پرسه اينجا ميآيم بعدازظهرها
دهم دست را دارو من.بيايد من گير هم ناني لقمه وسط اين و
داشته عايدي بايد كه هستند هم ديگري كساني.ميكنم تهيه
آن به مردم نان ، مثل.نيست خوبي كار خوب ، ميدانم.باشند
اصلي فروشنده كه من اما.بخرند گران ونبايد دارند احتياج
دادگاه ، ميشه ، محسوب جرم داره ، خطر هزارجور تازه نيستم ،
آمپولها...اما راميدانم اينها همه...داره زندان و جريمه
كه ميفهمد.برميگرداند را ستانده ميدهم ، وجه پس او به را
.خريدنداشتهام قصد و خبرنگارم
از توجهي قابل شمار و ميشود قاچاق دارو چرا راستي
زيرزميني بازار از را خود نياز مورد داروهاي ناچارند مردم
داروهاي از تعدادي كه بخصوص كنند ، فراهم ناصرخسرو خيابان
شبكهاي چنين به آن يافتن راه و است داخلي بازارمحصول اين
.پرسشدارد جاي
است اين ما نخست مشكل:ميگويد تهران در داروخانه يك مدير
كشور در دارو توليد ميزان همچنين و داخلي نياز از هنوز كه
و عرضه وضعيت بدانيم ، تا نداريم دست در دقيقي آمار اطلاعو
كافي ميزان به كه داروهايي است بديهي.است تقاضاچگونه
بازار در يا و نميرسند كننده مصرف بدست اما توليدميشوند ،
شبكههايي رادر مشكل صورت آن در بايد ميشوند ، سياهعرضه
و ميجويند سود دارو توزيع ناسالم نظام از كه جستوجوكرد
زيرزميني بازارهاي به را مردم نياز مورد كالايحساس اين
توليد مردم نياز اندازه به كه اماداروهايي.ميرانند
چم در طبيعي طور به است كم آنها اصطلاحزمينه به و نميشوند
آمار اول بايد صورت هر به.عرضهميشوند سياه بازار خم و
به نسبت تا شود شناخته كشور نيازواقعي و دارو توليد واقعي
.گردد اقدام دارو وعرضه توزيع نظام ساماندهي
داروخانهها كردن اداره دارو ، عرضه نحوه:ميافزايد وي
و آن منطقي سود به باتوجه حرفه اين به واقعي نگاه
قرار بازبيني مورد بايد نيز داروخانه جارييك هزينههاي
تهران از مناطقي در چرا شود ، معلوم تا بگيرد ،
صورت به ديگر ، مناطقي امادر شدهاند ، ورشكست داروخانههايي
دارو توزيع نظام اگر نظرمن به.است درآمده سود پر حرفه يك
ايجاد به نيازي برخوردارباشد ، لازم سلامت از آن عرضه و
به ميتوانند كهمردم چرا نيست ، دارويي فوريتهاي مراكز
داروخانه ازنزديكترين را خودشان نياز مورد داروهاي راحتي
و دوندگي همه بهاين نيازي و كنند خريداري خود سكونت محل
.نيست برابرقيمت چندين به سياه بازار از دارو تهيه يا
داروسازي دكتراي دوره پاياني سالهاي كه "هاديان.س"
دارو مصرف صحيح الگوي ايجاد به اشاره با ميگذراند را
داريم توقع ما ، از بسياري نادرست ، عادت يك به بنا:ميگويد
كنيم ، دريافت پيماني و پر نسخه پزشك ، به مراجعه بار هر با
در را آنها برسانيم مصرف به داروهارا همه بدونآنكه هم بعد
پزشك يك اگر يعني.ميشود فاسد مرور به و انبارميكنيم خانه
نسخه در دارو قلم دو يا يك بيماري نوع تشخيص و برحسبضرورت
.ميشود گلهمند او از نوشت ، بيمار
دارو صحيح مصرف الگوي ايجاد براي كه ميرسد نظر به چنين
دارو مصرف فرهنگ و شود انجام تبليغي كار پيش از بايدبيش
.كند پيدا رواج مردم ميان در صورتصحيحي به
دارو كه تازماني:ميگويد تعاون ، كارشناس "صميمي علي"
و نميشود عرضه مصرفكنندگان نياز اندازه به داروخانهها در
دارد وجود جوانان ميان در بخصوص گسترده بيكاري كه تاوقتي
جبران به قادر خود ماهانه حقوق با درآمد كم واقشار
تعداد قاچاق مثل دارو ، قاچاق نميباشند ، خود هزينههايزندگي
عمل شدت هرگونه و يافت خواهد ادامه همچنان ازكالاها ديگري
و داشت خواهد موقت اثر فروشندگان جلب تعقيبو براي
آيا كه ميپرسم.كند حل ريشهاي صورت رابه مسئله نميتواند
كنيم حل را كالابرگ يا كوپن فروش و مسئلهخريد توانستهايم ،
حرفه اين به درآمد كسب و نياز سر از يكعدهاي واقع در يعني
و كرده سوءاستفاده اينها نياز از هم وعدهاي ميآورند روي
به و كرده دور آن درست توزيع و عرضه ازمسير را كالاها
را كار.شناخت را نيازها بايد پس.سوقميدهند سياه بازار
درازاي ببينيم الان.كرد توزيع و توليد صورتعادلانه به نيز
قاچاق فروش مسئله.داريم بيكار تعداد چه چندشغله ، افراد
را دارو كه فردي آناست بررسي قابل زاويه ازهمين هم دارو
واقعي كننده مصرف دست به كه ازآن پيش و اصليتوزيع شبكه از
عادت سود اين به ديگر ميكشاند ، سياه طرفبازار به برسد
اين دستفروشي راه از كه هستند خردهپا عدههم يك است كرده
آنها عايد هم سودي و ميرسانند كننده دستمصرف به را دارو
تمام تعداد به اگر.ميرسد بههرحال ولي البتهكمتر ميشود ،
بگماريم ، مامور ما دستفروش عوامل و بخشهاتوزيع كاركنان
.بگيريم را ديگري كالاي يا دارو قاچاق نميتوانيمجلوي بازهم
مورد جداگانه طور به بايد كه دارد بعد مشكلچند اين يعني
بتوانند راحتي به مردم تا بشود حل بگيردو قرار رسيدگي
و كنند تهيه شده اعلام ثابت بهاي رابا نيازشان مورد كالاي
.بدهد دست از را واهميتاش جاذبه سياه بازار
"گزارش گروه"
بازتاب
|
ايران گردشگري مهم فرهنگيجاذبههاي ميراثهاي
با دقيق بهطور گذشته سدههاي در كارآزموده معماران
اساس همان بر و بوده آشنا خود مسكوني محيط اقليم وضعيت
داشتهاند برپا را شهرها و مسكوني بناهاي
از مهمي بخش مثابه به بزرگ ، تمدنهاي از مانده جا به آثار
را گردشگري مهم جاذبههاي ملتها ، فرهنگي ميراثهاي
از وشهرسازي معماري ميراثهاي ميان اين در.تشكيلميدهند
مناسب پاسخ يافتن طريق از بايد و برخوردارند اهميتويژهاي
مطالبياند ، چه گوياي باقيمانده آثار همچون برايسوءالهايي
نسبت ميآموزند ، ما به چيزي چه و دارند ما براي چهپيامي
شناخت راستا اين در.ورزيم اهتمام آنها دقيق بهشناخت
زندگي ، نوع معماري ، سبك هنر ، قبيل از محتوايپديدههايي
به تا ميكند كمك ما به پيشينيان خواستهاي و سليقه ، امكانات
دقيق بررسي با و ببريم پي آنان زندگي نوع و فرهنگ ، تفكر
كه شويم واقف ظريف بسيار نكته اين به وكارشناسانه
از كم بسيار امكانات و صحيح شناخت با ماچگونه پيشينيان
را استفاده بهترين موجود ساختماني ازمصالح تكنيك ، نظر
كه بسازند نحوي به را خود زندگي توانستهاندفضاي و برده
هستيم مدعي كه ما و باشند ، راحتيداشته زندگي بتوانند
نتوانستهايم دارد قرار دراختيارمان بالايي بسيار امكانات
بنا خود پيرامون محيط با حداقلهماهنگ را خود مسكوني فضاي
كارآزموده معماران كه نشانميدهد آثار اين بررسي.كنيم
آشنايي خود مسكوني محيط وضعيتاقليم با دقيق طور به گذشته
بناهاي و شهري ساختارهاي اساسنيز همان بر و داشتند كامل
.كردهاند برپا را خود مسكوني
جهان در گردشگري و فرهنگي ميراث به مربوط بحثهاي كه اكنون
كشور در دارد جا است ، كرده پيدا بيشتري اهميت ما كشور ودر
فرهنگي ميراثهاي و تاريخي آثار و ابنيه حفظ به نسبت مانيز
تشكيل را ايران در گردشگري جاذبههاي اعظم بخش ماكه
حال هر به.بدانيم ملي وظيفه يك آنرا و كنيم ميدهند ، اقدام
انسانهاي كه شود شناخته الگوهايي مثابه به آثاربايد اين
نوين فني دانش كمك به و آن كامل شناخت با قرنبتوانند اين
اين از كه برگزينند ترتيبي و بخشند بهبود خودرا زندگي
.برسد آيندگان به سهميهم ميراثها ،
شفيعي سعيد دكتر
|
|